eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
*این خاطره مربوط به دو سال پیش هست * . سلام شما یه نامه از امام زمان دارید اگه بهت بگن یه نامه از امام زمان داری چی کار میکنی؟ فکر میکنی اقا چی میخوان بهت بگن🤔 چند شب پیش داشتم رزق های معنوی سفر یک روزه به و رو اماده میکردم . قرار بود نامه های امام به شیخ مفید رو جمله. جمله کنیم و به نام بچه ها بدیم بهشون با توسل نشستم پای کار که کمک کنن با تمام بدی هام امانت دار خوبی باشم . اول جمله ها رو مینوشتم و بعد قرعه میکشیدم اسمشون رو همش تو خوف و رجا بودم . تو ترس. یه امید ته دل . خالی شدن امید به قسمت هایه خوب که میرسید میگفتم وای کاش به اسم فلانی شه ! کاش به اسم اون دوستم در بیاد ! به جاهایی که اقا توبیخ داشتن میرسید ترس تمام وجودمو میگرفت شایدم خجالت بود که وای نکنه با من هستن نکنه با دوستام باشن . وقتی بعضی اسما در میومد چند ثانیه مکث میکردم نه . اینو ننویسم . دلش میشکنه ! ولی باید امانت دار بودم... . جاهایی که اقا حکم میداد میگفتم خوب مسولیت مشخص شد مال یکی از بچه هاست . اما نبود !!!! خطای دید بود!!!!! . خطای دید بزرگ ترین و بد ترین اتفاق ممکنه یه جاهایی باعث عُجب میشه یه جاهایی باعث نا امیدی . اصلا هر چی میکشیم از این خطای دیده . چرا اقا باید حکم بدن به من نوعی ؟! مگه من کیم چرا فکر میکنم اقا باید ازم راضی باشن ؟ اصلا چرا جوری زندگی میکنم که دلشوره بگیرتم از یه ور گریه التماس که اقا باهام حرف بزنید و از طرفی دلشوره ی باز کردن نامه که وای نکنه شرمنده شده باشم چرا باید دلم شور بزنه برای باز کردن نامه ای که اقا دادن بهم؟ چرا جوری زنگی نمیکنم که دلشوره نداشته باشم به وقت باز کردن نامه من یک نامه و یک خط به ظاهر به نامم بود اما..... . . یه شبی یه اقایی رو منبر میگفت هر جا میری دعا کن خدا نیازتو بندازه تو دهن اون منبری اصلا بدون هر جا هر چی میگن خدا فقط با توئه تمام این بساط رو چیده که با تو حرف بزنه فقط تو بگو خدا بامنه!! . بعدش گفتن : هر چند که من فکر میکنم خدا تمام این منبر ها رو برپا کرده که با من حرف بزنه. از این منبر تا اون منبر تو خلوت خودم خدا بهم میگه خُب .شنیدی . چیا گفتی . عملم میکنی؟ نظر خودت چیه درباره حرفات ؟ . . حالا منم میگم خدا این نامه ها رو فقط برای من به دلم انداخت فقط من توبیخا . عصبانیتا . گله ها . تشویقا . حکم دادن هاا همش مال من بوود فقط من فقط من بلکم ثانیه ای فکر کنم بلکم حواسم باشه به وقت باز کردن نامه شرمنده نباشم که استرس بگیرم @sheydayiiiii
. این جاده ,این ,این , این خاک سالها برای من آرزو بود اونقدر دور و بزرگ که فکر میکردم شاید هیچ وقت بهش نرسم سال هایی که قلبم از شدت حسرت مچاله میشد . . من میگم باید دوید باید خواست باید رسید آرزوت چیه؟ هدفت ؟ چند بار بالا پایینش کن ! مهمه؟ میخوایش؟ مخالف با حرف خدا نبود؟ با همه بدی هاش؟! با همه ی سختی هاش !؟ به رنج هاش فکر کردی!؟ ولی بازم میخوایش ؟ میترسی نشه ؟ میترسی نرسی؟ تو بدو .... . با همه ی توان و قدرت و انرژی تلاش کن خدا میبینه ! میدونه نیتت رو دلیل خواستنت رو . همون شب هایی که برات صبح نشده از هجوم و خیال کنارت بوده کنار شک ها و تردید هات .... کنار ترس ها و امید هات اگه تکلیفت با خودت روشنه من میگم بدو!! با همه قدرت تلاش کن تو مسیر درستش ! نزار حسرت راه نرفته بمونه گوشه ی دلت تلاش نکرده اشتباه تو این راه معلومه که داری گاهی از خستگی دویدنه گاهیم از کلافگی نرسیدن اما دلیل خواستنت چقدر مهمه ؟ چقدر ؟ چقدر ؟ من میگم هر وقت جواب این سوال ها رو دادی تو ذهنت دیگه نشستن خطاست قسمت و جبر روزگار حرفه ! تو بدو تو بخواه با تمام توان خدا هم از اون بالا نگاهت میکنه تَهِ تَهِ دلتو میدونه انتهاش با اونه تصمیم آخر و بسپار به خودش ولی تلاشتو کن مثل همون پیرزن که با کلا ف نخ ایستاد درصف خریداران یوسف . . من واسه بودن تو این جاده تو این مسیر گریه زیاد کردم زیاد دویدم و حالا حالا سال دومه و من باید قدر ثانیه نه آن به آن این سفر رو بدونم که هدر نره حسم تو این راه . شاید مثل آلیس تو سر زمین آرزو ها ست حالا برای من نه سختی داره و نه دل شوره . تنها چیزی که به همم بریزه ترس نرسیدنه نرسیدن به شما نداشتن شما خارج از شکست خوردن و نخوردن تو رابطه با ادم هادوست و رفیق و .... میدونید چیزی نخواستم و برای چیزی تلاشی نکردم الا به خاطر چیزی که شما در اون بودین یا من رو به شما نزدیک تر میکرد و من به خاطر این رسیدن بها های سنگین دادم و میدم ..... . تصور ثانیه ای نبودنتون . حتی دنیامو تاریک میکنه . . . پ.ن: شوق یک لحظه وصال تو به آن می ارزد . که کسی تا به قیامت نگران بنشیند . . پ.ن: گاهی تو مسیر رسیدن به هدف سرگرم مسیر میشیم بگیر از من حُب مسیر رو تا فقط هدف رو ببینم . . ۹۸ ۱۷ مهر ماه از سال پر تلا طم ۹۸ . . پ.ن: عکس به وقت نماز اربعین ۹۷ @sheydayiiiii
برای امسال آرزو داشتم تویه تصویر سازی های ذهنم امسال رو جور دیگه ای چیده بودم جوری متفاوت از شرایط الان همراهی برای رفتن نداشتم و گمان هم نمیکردم که اجازه ی رفتن بگیرم اما مگر میشه نرفت ...... اخبار این چند روزه که از مناره های بلند بود دل آشوبم کرده بود که نکنه نزارن برم به هر صدای تلفن تنم میلرزید حتی خواستم یه بلایی سر تلویزیون بیارم ولی این مسجد همه جا مناره داشت! از رسانه های خارجی و داخلی بگیر تا مسافرانی که استوری میکردن نیاین ! نیاین که غذا نیست ! نیاین که برنامه ریزی ندارن ! مگه قراره بریم کیش؟! . ((تویه پرانتز بگم نمیفهمم اونایی رو که کلی کوله بار میارن که هم رو بالشی تر تمیز داشته باشن هم کرم صبح و شبشون فراموش نشه و سخت نگدره )) . اینجا کربلاست ! هرچی کوله بارت سنگین تر باشه به وقت رسیدن خسته تری بگذریم .... . پرچم .. من با شما هم قدم میشم با شما پسر بزرگ حضرت زهرا بین این همه حسین جان حسین جان گفتن ها من حسن جان میگم به طمع نگاه مادری تااز این طوفان پر آشوب نجاتم بده به همراهی ۳ شهید . برای منی که هیچ وقت تسلیم سرنوشت نشدم و فقط دویدم حتی اگه نفس نداشتم این جاده سخت نیست اگه بگن آقا منتظرته بیا میدویی کوله جمع کنی؟ یا با هرچی داری فقط راه میوفتی که بری؟ . نمیدونمم شایدم من اشتباه میکنم ! ولی چیزی که این مدت فهمیدم انگار شبیه به هیچ کدوم از آدما ی این زمان نیستم حیف که اسلام تناسخ رو قبول نداره !! . وگرنه میگفتم شاید در زندگی قبلی قایقی بودم رها در امواج یک اقیانوس یا یه شاخه از سبزه های لب رود همون ها که زیر پای ادما له میشن گِلی میشن ولی با یه نسیم و یه ذره آب جون میگیرن و رها تر از قبل خودشونو به باد میسپرن و می رقصن شایدم اسب تازه نفس منتظر در یک چاپار خانه بودم منتظر امدن نامه رسون خسته .... میدونی اصلا انگار تا پا تو خاک عراق نزاری این دلشوره و این ترس نرسیدن اروم نمیگیره چجوری بگم مثل کسی که ترس داره پا که از مرز میزاری بیرون دوست داری بدویی بدویی که نکنه برت گردونن دوست داری بدویی و برسی به یه آغوش گرم یه بغل محکم یه جفت چشم که آرومت کنه یه لبخند مطمئن مثل کسی که از زندان آزاد میشه یا مثل پرنده از قفس شایدم مثل یه گروگان همه اش هست و هیچ کدومش نیست مثل رسیدن غریب دور از وطن به خانه پدری به نجف ... پ.ن: عکس به وقت همسفران مادری ترین امام عالم مُحب حضرت زهرا مُحب امام رضا مُحب حضرت رقیه @sheydayiiiii
کاظمین این حرم دوست داشتنی اولین مقصد شهری آروم و دوست داشتنی در دل شهری و پر آشوب و نه چندان دلچسب انگار از بعد از این دوار ها بعد از این حصار ها همه چیز شکل دیگری است حتی هوا ! هوای اینور گیت با اونور متفاوت است من عاشق این صحن جنوبی ام همین جا جلوی درب تکیه بر ستون های بلند بزنی و خیره بشی به حریم حرم به پله های مرمر به نرده های چوبی به خادم ها با اون لباس های فرمشون که شبیه فرشته های کارتونی هستن چادر مشکی با گیپور سفید اینجا برای من قصره قصری چوبی و سنگی با آینه کاری های دلبرانه قصر آرامش بخش اینجا محل ارامشه رها تر از همیشه سر به این فرش های گل قرمز میگزارم به بالا سر نگاه میکنم آسمان بالای سرم دو تیکه شده تکه ای اینه کاری شده سفید و درخشان با نقش های سبز و ابی و تکه ای یک دست سیاه با نور ستارگان گاه به گاه تویه این اینه شکسته های بالای سر باید دنبال خودت بگردی دونه دو نه ات رو پیدا کنی و کنار هم بچینی از نو جون بگیری من عاشق این حرمم این حریم امن و آرام ۹۸ @sheydayiiiii
رسول الله رو چقدر میشناسیم ؟ رسول الله میان ما به خلق عظیم معروف هستن یک بار سر یک کلاسی میگفتن میخوای یه گوشه از حُسن خُلق پیامبر رو بدونی؟ چند نفر رو میتونی ببخشی؟ چند بار میتونی یک نفر رو ببخشی؟ به چند تا بهانه چند نفر رو میتونی ببخشی؟ یه نفر رو به چند تا بهانه میتونی ببخشی ؟ . . رسول الله میبخشیدن بیشمار بار به بیشمار بهانه ........... . در تمام طول عمرشان نشد کسی خواسته ای داشته باشد خواهشی کند و اجابت نکند چون بر این باور بودن وقتی کسی خودش رو میشکنه و خواهشی میکنه نباید رهاش کرد ....... . چقدر بلدیم شبیه به پیامبر باشیم؟ ‌‌. راستش رو بخواین بلد نیستیم ! هیچی بلد نیستیم . عبادت بدون نزدیکی به خلق و خوی پیامبر عبادت خوارج و بنی امیه است . . پ.ن: ما رو ببخش اقا که کم کاری کردیم انقدر سرمان گرم اهل بیت شد که از شما غافل شدیم شاید هم سرمان گرم اهل بیت نبود گرم بازی بود وگرنه از آن ها هم باید به شما میرسیدیم . . . پ.ن: به ما توان بده یا رسول الله که قدری شبیه شما باشیم و قدری شما را بشناسیم @sheydayiiiii
وقت رفتن از کوچه رفت تا مردم ببیند رفت که اتمام حجت کند عبایش به زمین کشیده میشد و شبیه به پیامبر راه میرفت قرآن خواند و حدیث گفت یاد اوردی کرد هر آنچه را که خواسته بودن از یاد ببرند وقت برگشتن اما دل شکسته و خسته بود از درب مسجد به خانه بر گشت . گفت : اى پسر ابوطالب! همانند جنین در شکم مادر پرده‏‌نشین شده، و در خانه اتهام به زمین نشسته‌‏اى شاه‏پرهاى شاهین را شکسته، و حال آنکه پرهاى کوچک هم در پرواز به تو خیانت خواهد کرد. این پسر ابى‌‏قحافه است که هدیه پدرم و مایه زندگى دو پسرم را از من گرفته است با کمال وضوح با من دشمنى کرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه‏‌توز دیدم تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند . و مردم از یاریم چشم‏‌پوشى کردند . نه مدافعى دارم و نه کسى که مانع از کردار آنان گردد در حالى که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم. . آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادى همان روز خویشتن را خانه‌‏نشین نمودى، تو شیرمردى بودى که گرگان را مى‏‌کشتى، و امروز بر روى زمین آرمیده‏‌اى . گوینده‏‌ا‌ى را از من دفع نکرده، و باطلى را از من دور نمى‌‏گردانى و من از خود اختیارى ندارم . اى کاش قبل از این کار و قبل از اینکه این چنین خوار شوم مرده بودم . از اینکه اینگونه سخن مى‏‌گویم خداوندا عذر مى‌‏خواهم، و یارى و کمک از جانب توست. امیر المومنین فرمود شایسته تو نیست که واى بر من بگوئى، بلکه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزیده خدا و اى باقیمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، . من در دینم سست نشده و از آنچه در حدّ توانم است مضائقه نمى‌‏کنم، . اگر تو براى گذران روزیت ناراحتى، بدانکه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و کفیل تو امین است، . و آنچه برایت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر کن. حضرت زهرا گفتن : خدا مرا کافى است، آنگاه سکوت کرد . . . .. . پ.ن: حسبی الله بعد از تمام این دویدن ها @sheydayiiiii
ما برای خداییم، هر چه که ما را از او بگیرد، باید از ما گرفته شود. ترس‌ها، تکیه به دارایی‌ها، همسر و فرزند و ... 💌 حتما امتحانتان می‌کنیم با کمی ناامنی، گرسنگی، ضرر مالی، بلای جانی و خسارت در محصول. البته به اهل صبر مژده بده. همان کسانی که هرگاه مصیبتی برایشان پیش بیاید می‌گویند: "ما برای خداییم و به سوی او برمی‌گردیم." ۱۵۵ و ۱۵۶ بقره @sheydayiiiii
رفتار ما با . برخی در دینداری گمان میکنند باید به گونه ای رفتار کنیم که را در همه حال از خود نگه داریم. . اسم این کار را هم میگذارند مدارای با مردم! . یا گاهی اعمال غلط رو با اسم دین و نیت توجیه میکنیم که هدف جذب افراده ولا با کار غلط . . یعنی در واقع عده ای آن چنان از خود بخرج میدهند که هم میخواهند را از خود راضی نگه دارند و هم امام حسین(ع) را، و این شدنی نیست. . در کتاب جاذبه و دافعه بخوبی این رفتار منافقانه را تبیین میکند که علی(ع) با اینکه نمونه کامل است اما عده ای با او مخالفند و عناد می ورزند، علی(ع) هم نسبت به آنها دارد یعنی به هر بهانه سعی ندارد دشمنان دین را با هر امتیازی در کنار خود و همراه خود قرار دهد. . انسانِ مومنِ عاقل در ، بدنبال دشمن تراشی برای خود نیست، اما منافقانه هم نمیکند تا دل همگان را بدست آورد. . این رفتار را در خود کنیم! پ.ن: من میترسم همیشه میترسیدم . از شدن دین شده باریچه ی دستمون یادمون رفته دین ما برده داری و میدونه اما داریم همه ی ما باشن. . عقایدشون کپی شده ی عقاید ما باشه . اگر ذره ای نظرش با ما فرق کنه میگیم چپ کردی .یا تند رویی . یا افراطی حتی . یادمون میره رفتار خودمونو نگاه کنیم اگر اونی که میره یک گناه کنه اونی که میشه بری و اعطای چیزی رو به لقاش ببخشی یا از زده ات میکنه دو برابره . پ.ن:بهتر نیست اول خودمونو کنیم بد به دیگران انگ افزاطی یا کافر بزنیم ؟ پ.ن.۲؛ تا یاد نگری خودیا رو داری کردن زوده . . @sheydayiiiii
بهم نگاه کردو گفت؛ آخه این عشقه لعنتی چیه که ازین رو به اون روت میکنه؟ هان؟ . همه ی دنیا میره کنار و یه نفر میاد و میشینه تو دلت و همه دنیات میشه... عشق جونه آدمو کم کم میگیره؛ زجر میده ولی نمیکشه؛ اول میره سراغ طرز فکرت؛ . حس میکنی هرجوری که اون هست توهم بایدباشی؛ حس میکنی هرجوری که اون دوس داره باید بپوشی؛ طرز حرف زدنت کم کم مثل اون میشه؛کاری و میکنی که اون دوس داره؛ حتی طرز خندیدنتم بعده یه مدت میشه مثل اون.. . بعد میره سراغ دلت... دلت باهاش همیشه خوشه حتی اگه توی بدترین شرایط باشی حالت خوبه چون اون کنارته . لبخند زدوگفت؛ از دید همه ی آدمای دورم من یه آدم عصبی و کلافم؛ ولی به اون لعنتی که میرسه آروم میشم؛ مهربون میشم؛-حتی وقتایی که عصبی هستش اون روهم آروم میکنم... . . از دید آدمای دورم من یه آدم سرد و بی احساسم که مهم نیس تو دنیا با چند نفر قهره اصلا یادش نمیاد اون آدما رو... اما واسه اون لامصب... . . به هفته نکشیده قهرمون، میرم سراغش... حتی اگه من مقصر نباشم، حتی اگه غرورم زیرپاهاش له بشه؛ بغضشو خورد و گفت یادمه خودش بهم گفته بود اینکه غرور داری خیلی خوبه خیلی. . . ولی من بهش گفتم غرور خوبه ولی نه واسه کسی که دوسش داری؛ من اگه واسه کل دنیاهم خودمو بگیرم با تو همیشه میخندم؛ . اگه واسه کل دنیا نخوام قدمی بردارم اسم تو که بیاد دوون دوون میام سمتت... چشماش قرمز شده بود ولی بازم پشت هم میگفت : . . عشق آدمو تبدیل میکنه به یه آدم دیگه... به یه کسی که قبلا حتی فکرشم نمیکردی بشی... از دید بقیه اون بدترین آدم زندگیم بود ولی بهترین چیزارو ازش یادگرفتم.... . فکر نکنم دیگه بتونم ببینمش ولی... بهش بگو یادش نره من همیشه اونو ترجیح میدم به بقیه... . بهش بگو یادش نره اینارو خب؟ @sheydayiiiii
به موسی(ع)گفته شد قراره عذاب بیاد قومت رو آگاه کن . از زمان مقرر گذشت و عذابی نیامد حضرت به پیشگاه خدا شکایت کردن که خدا یا چی شد وعده من به این مردم از طرف شما حرف زدم . خداوند گفت موسی به پس تو های خانه های آن ها برو دلیلش رو میفهمی حضرت به خانه های مردم رفتن دیدن که مردم دیوار های بین خانه ها رو شکافتن و غذا ذخیره میکنن داراییشان رو با هم تقسیم میکنند به هم کمک میکنن بر هم دلسوزن و به هم رحم میکنن خدا گفت موسی این ها به هم رحم کردن من خدا به بنده ام رحم نکنم ..... . . پ.ن: هشتگ غارت فروشگاه ها هشتگ رحم به هم هشتگ با کتاب خونه ها چیکار داشتین هشتگ با حوزه چیکار داشتین هشتگ اتش زدن زندگی مردم هشتگ شکاف و تنفر ایجاد کردن بین مردم هشتگ با کسب و کار مردم چیکار داشتین هشتگ حق الناس نابودی کسب و کار و زندگی مردم . هشتگ تا مردم به هم رحم نکنن زمام داران اون ها به اون ها رحم نمیکنن الناس @sheydayiiiii
پلان اول : به وقت یه حالی که نمیدونم چی بود نگاه کردم به گل های روی پرچم به اون اسم دوست داشتنی بهش گفتم همه چیز رو میدونی و بیشتر از اون میدونی کسی رو جز شما ندارم کم نیاوردم فقط . فقط...... چند دقیقه بعد پیامی برام اومد که .... . . پلان دوم : داشتم تند تند میرفتم سمت ورودی مسجد ترافیک از ایستگاه راه آهن تا مسجد باعث شده بود یه ذره دیر کنم برای ساعت قولی که داده بودم کسی از پشت مدام صدا میزد خانم خانم دستم که رفت پرده ورودی رو بزنه کنار یه دست از پشت چادرم رو کشید گفت خانوم بیا اینو بگیر من نمیتونم برم توبرو منم دعا کن انقدر شک شده بودم که فقط نگاهش کردم بعد از چند دقیقه یادم اومد تشکر کنم از در ورودی تا تو صحن مسجد تا اون دوتا دو رکعت شکسته تا پرسون پرسون پیدا کردن ادرس غذا خوری پرواز میکردم وقتی از خادما میپرسیدم باید کجا برم هم اشک تو چشمام بود هم خنده رو لبم میدونی اینبار باور کردم حواستون به دلم هست هوای دلمو داری تو تک تک لحظه های این ۹ ماه کنارم بودین این فقط یه غذا نبود ! اگر بامن نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی شاید اون دوتادو رکعت تنها نماز های قبولم باشه . . قاشق به قاشق اون غذا رو با نیت خوردم دیگه نگران نبودم نگران اتفاقی که قرار بود چند ساعت دیگه بیوفته شما کنارم بودی هوامو داشتی سختم اگه بشه میدونم که هستین میدونم حواست بهم هست چند ساعت بعد آب ریختین رو آتیش چند ماهه دلم اره اقا آره بابا اره عزیز دل سخته سختم که بشه خیالم راحته چون میدونم حواستون به دلم هست نبینین بیقراریامو بچگی کردنامو از دلم با خبرین @sheydayiiiii
.. @sheydayiiiii کنارم نشسته بود خسته و بی حوصله میخواست حرف بزنه یه چیزی رو که ساده میتونست بگه با هزار تا مقدمه چینی هزار جور کشش داد تحلیل کرد و فلسفه چید دست آخرم نتونست به زبون بیاره یه پیام تو گوشی نشونم داد و گفت اینو بخون آخرشو بخون ! جمله آخرشو! سرمو که بلند کردم دیگه دلشوره نداشت حرفشو زده بود حالا انگار میخواست شروع کنه با پاک کردن تمام گذشته ای که تلخ بود نمیخواستم اذیت شه یا دنبال کلمه بگرده یا خجالت بکشه گفتم من هیچ چیز یادم نیست هیچ چیز از گذشته چشماش برای من یه دنیا بود تو یک چشمش خودمو میدیدم و کنار خودم هزار تا خستگی هزار تا دلشکستگی هزار تا نگرانی تو اون یکی چشمش هم خودمو دیدم با مهربونی با چند تا ستاره کوچیک امید میدونستم دوباره حسرت هایی که تویه چشممش هست کار دستم میده اما نخواستم دلشو بشکنم دلش برام قیمت داشت به خودم تو چشماش اعتماد کردم اما دل من چی؟ اون خودشو دید ته چشمهام ؟ اون دید طاقت غصه اش رو ندارم که گفتم فراموش کردم؟ . . چجوری میشه بدونی یه نفر چقدر خسته است حتی اگه خودش انکار کنه و دلتو راضی کنی این بار دیگه نری کنارش این بار تنهاش بزاری هزاریم که که ناراحتت کنه هزاریم بگه فراموش کرده و هیچ کسو نمیخواد تو که حالشو میدونی میتونی تنهاش بزاری؟ ؟ من باز هم میام کنارت و مقابلت نمیمونم ! اما به وقتش! من همیشه کنار تک تک دلتنگی هاتم .... من کنار همون بغضیم که دل تنگی داره من کنار همون اشک هاییم که تبدیل به خشم میشه . من کنار همه نگرانی هاییم که به هم ریخته ات میکنه . . من کنار دَمی ام که باز دَمش پر از دلتنگی و خستگیه .... اما ... به وقت گذشتن .... به وقت بخشیدن به وقت کوتاه اومدن به وقت با دل شدن به وقت تسلیم دل شدن @sheydayiiiii
. @sheydayiiiii هرجایی از زندگی فکر میکنم دیگه نمیتونم به ارزوهام برسم به این عکس ها نگاه میکنم اره شاید برای کسی روتین باشه رفتن این سفر ولی برای من روزی ارزو بود ارزویی که نرسیدن بهش قلبم رو به درد میاورد یادمه برای حاجت دیگه ای چله ی اقای حق شناس رو گرفته بودم دیگه هم بیخیال رفتن و کربلا شده بودم باور کرده بودم که قسمت من نیست ! روز های اخر چله بود اگه اتفاقی می افتاد باید از اول میخوندم چند بار نشستم به خوندن و هر بار یه اتفاقی افتاد که مجبور شدم قطع کنم کلافه بودم داشت غروب میشد و از ساعتش میگذشت برای بار اخر هم باز اتفاقی افتاد مجبور شدم چله رو به هم بزنم دیگه ولش کردم نشستم جلو تلویزیون سامرا رو نشون میداد بهم گفت کی ها خوبه ادم بره سامرا یه خنده تلخ و پر از حسرت کردم گفتم همیشه خوبه گفت مثلا نیمه شعبان خوبه؟ سرمو انداختم پایین که حسرت و بغضم دیده نشه گفتم خوبه گفت پس میریم من:🙄😑😐😒 گفت میرییم تو چیکار داری با من فقط چند هفته دیگه من روز نیمه شعبان تو مسجد سهله بودم چند بار پامو کوبیدم رو زمین که از واقعی بودنش مطمئن شم واقعی بووود!! کلی عکس از جاده نجف تا کربلا گرفتم از تو اتوبوس از خونه عراقی ها ! دلم میخواست میتونستم اتوبوس رو نگه دارم حد اقل چند ثانیه دستم به خاک این جاده بخوره فکر میکردم این ارزو هم به دلم میمونه ارزویی که هر بار با راهی شدن اطرافیان تمام قلبم رو میفشرد ولی حالا دوساله که این جاده رو لمس کردم و امسال تنهایی قدم به قدمشو شاید به صد در صد ارزو هامون نرسیم ولی باید به خاطرشون تلاش کرد نشستن و فقط خواستم هیچ کس و نمیرسونه من هنوزم میدوام برای ارزو هام ! مهم نیست چند بار دلم بشکنه به وقت رسیدن شکستگی دل خوب میشه @sheydayiiiii
.@sheydayiiiii بال برای سوختن است و دل برای باختن آنکس که دل به قمارِ عاشقی می دهد برای باختن به میدان می آید، آنها که بلدِ راهند می دانند آنکه بیشتر ببازد سرمستِ خوشیِ هر بار باختنش، . بیشتر دل به داو این نَرد می نهد و تا باختن تمام داشته هایش پیش می رود و . چون به هیچ رسد از آن پُر میشود و در این میان دست‌مریزاد عشق‌ . . مثل فطرس نکنم پُشت به گهواره تو بال من خوب که شد پر زدن از یادم رفت... . . ‌ لب باز می کنم ، سخنم گریه می کند با ما چه کرده دوری ات ای بهتر از بهشت . . . . . 💚💚و عاذَ فطرس بِمَهدِه💚 @sheydayiiiii
این استوری یه مادره ! بین هجوم تمام استوری ها باوری که هنوز سخته این تصویر قلبمو بیشتر به درد آورد چند تا مادر چند تا پدر امروز باید به پسر کوچولو هاشون که قهرمانشون حاج قاسم بود این خبر رو بدن چطوری بگن؟ . ما بزرگ تر ها قلب درد گزفتیم بچه ها چی پ.ن.:من هنوز باور نمیکنم هنوز دوستدارم کسی تکذیب کنه @sheydayiiiii