eitaa logo
شعر شیعه
6.6هزار دنبال‌کننده
438 عکس
162 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند زهرا مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا به گوشت خورده آیا آب آتش را بسوزاند میان موجی از آتش تلاطم می‌کند زهرا ملائک کودکی را از میان شعله ها بردند و با آهنگ لالائی تکلم می‌کند زهرا دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید علی را در شلوغی ناگهان گم می‌کند زهرا صدای پای رفتن از در و دیوار می‌آید علی تابوت می‌سازد تبسم می‌کند زهرا علی را با چه حالی از میان کوچه‌ها بردند که با خاک عبای او تیمم می‌‌کند زهرا نمی‌گنجد درون خاک اقیانوس بی پایان مزارش را نهان در قلب مردم می‌کند زهرا @shia_poem
آه! افتاده علی از پا بدون فاطمه روزگارش سخت شد مولا بدون فاطمه فاطمه بود و علی احساس تنهایی نداشت رفت زهرا، شد علی تنها بدون فاطمه بعد زهرا این سوال خیلی از مردم شده زنده می‌ماند علی آیا بدون فاطمه؟ فاطمه، جان امیرالمومنین را حفظ کرد حفظ شد جان علی اما بدون فاطمه بیشتر از قبل مشتاق شهادت شد علی جای ماندن نیست این دنیا بدون فاطمه همتراز فاطمه دیگر نباشد در جهان پس علی مانده است بی‌همتا بدون فاطمه تا قیامت پرچم حیدر نمی‌افتد زمین راه زهرا طی شود حتی بدون فاطمه روزی همسایه‌ها از سوی زهرا می‌رسید رزقشان پس قطع شد حالا بدون فاطمه با کنیزش هم شبیه دخترش رفتار کرد داغ مادر دیده است اسما بدون فاطمه روز محشر گر شفاعت را کند از ما دریغ زار خواهد بود کار ما بدون فاطمه مادر سادات رفت و دخترش پنجاه سال پیر شد تا عصر عاشورا بدون فاطمه @shia_poem
♠️ ماجرای غسل و كفن پیکر مطهر حضرت زهرا (س) چون شب فرارسيد، علی (ع) جنازه را غسل داد، هنگام غسل هيچكس حاضر نبود جز حسن و حسين (ع)، زينب، ‌ام كلثوم، فضّه و اسماء بنت عُميس. اسماء می‌گويد: فاطمه (س) به من وصيّت كرد كه هيچكس جز علی (ع) و من او را غسل ندهد، من علی (ع) را در غسل دادن جنازه فاطمه (س) كمک كردم. روايت شده علی (ع) هنگام غسل فاطمه(س) می‌گفت: «خدايا فاطمه (س) كنيز تو و دختر رسول و برگزيده تو است. خدايا حجّتش را به او تلقين كن و برهانش را بزرگ بدار و درجه اش را عالی كن و او را با پدرش محمد (ص) همنشين گردان.» علی (ع) جنازه را بر سرير (شبيه تابوت) نهاد و به امام حسن (ع) فرمود: «به ابوذر خبر بده بيايد.» او ابوذر را خبر كرد و آمد و با هم جنازه را تا محل نماز حمل كردند، حسن و حسين (ع) همراه علی (ع) بودند، آنگاه علی (ع) بر جنازه، نماز خواند. از حضرت علی(ع) روایت شده: وقتی كه خواستم بندهای كفن را ببندم صدا زدم: «ای اُمّ كلثوم، ای زينب، ای سكينه، ای فضّه، ای حسن و ای حسين هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ اُمِّكُمْ…:» «بيایيد و از ديدار مادرتان توشه برگيريد، كه وقت فراق و لقای بهشت است.» حسن و حسين (ع) آمدند و با آه و ناله می‌گفتند: «واحَسْرَتاهُ! لا تُنْطَغی اَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنا مُحَمَّدُ الْمُصْطَفی وَ اُمُّنا فاطِمَةُ الزَّهْراءِ…» «آه! چه شعله حسرت و اندوهی كه هرگز خاموش شدنی نيست، برای فقدان جدّمان محمد مصطفی (ص) و مادرمان فاطمه زهرا (س)، ای مادر حسن! و ای مادر حسين! وقتی كه با جدّمان ملاقات كردی سلام ما را به او برسان و به او بگو: ما بعد از تو در دنيا يتيم مانديم.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۲۵۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
🏴مراسم غسل و کفن حضرت فاطمه (س) امیرمؤمنان(ع) غسل آن حضرت را شروع نمودند. امام صادق(ع) فرموده اند: «از آنجا که فاطمه(س)، صدیقه بودند، نباید جز صدیق شخص دیگری او را غسل می‌داد همانگونه که مریم را عیسی(ع) غسل داد.»(۱) و نیز فرمودند: «امیرمؤمنان(ع) آن حضرت را در مرتبه‌ی اول سه بار و در مرتبه‌ی دوم پنج بار با آب شست و شو دادند. در آخرین مرحله مقداری کافور قرار دادند.» در هنگام غسل می‌فرمودند: «خداوندا! این کنیز تو، دختر رسول و بر گزیده‌ی آفریدگار است. خداوندا، حجتش را به او تلقین فرما و برهانش را تقویت نما، بر درجه و مقامش بیفزا و بین او و محمد(ص) جمع فرما.» (۲) پس از پایان غسل، آن حضرت را از زیادی حنوط رسول خدا(ص)که جبرئیل از بهشت آورده بود حنوط کردند. رسول خدا(ص) فرمودند: «یا علی و یا فاطمه(ع) این حنوط بهشت است که جبرئیل آن را به من داده است به شما سلام می‌دهد و می‌گوید: آن را تقسیم کنید و قسمتی را هم برای من جدا کنید.» حضرت فاطمه(س) فرمودند: «ثلث آن برای شما و درباره‌ی بقیه آن هم علی(ع) نظر بدهد.» رسول خدا(ص)گریستند و فاطمه(س) را در آغوش کشیدند و فرمودند: «تو دختر موفق، رشید، هدایت یافته‌ای هستی.» سپس فرمودند: «یا علی درباره‌ی بقیه ی آن نظرت را بگو.» فرمودند: «نصف آن برای او (فاطمه)، نصف دیگر برای کسی که شما بفرمایید.» حضرت فرمودند: «برای تو.»(۳) امیرمؤمنان(ع) آن حضرت را در هفت لباس کفن کردند و پیش از آنکه ردا را گره بزنند فرمودند: «یا ام کلثوم، یا زینب، یا فضه، یا حسن، یاحسین! بیایید از مادرتان زهرا(س) توشه بگیرید. این لحظه جدایی و فراق است و دیدار و ملاقات در بهشت خواهد بود.» حسنین(ع) جلو رفتند، در حالی که می گفتند: «وا حسرتا! از فقدان جد ما محمد مصطفی(ص) چندان نگذشته که مادرمان را از دست دادیم. مادر! وقتی جد ما را دیدار کردی سلام ما را به او برسان و بگو ما بعد از شما در دنیا یتیم شدیم.» خود را روی آن بدن مطهر افکندند و آنچنان گریستند که سنگ را آب کرد. امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «خدا را گواه می‌گیرم که حضرت زهرا(س) چنان آه و ناله کرد و دست‌های خود را از کفن بیرون آورد و حسنین(ع) را به سینه چسبانید در آن هنگام هاتفی از آسمان ندا داد: ای پدر حسنین! آن دو را از روی بدن مادر بردار که به خدا سوگند فرشتگان آسمان را به گریه انداختند.» امیرمومنان(ع) آن عزیزان را از روی آن بدن پاک برداشت و بندهای کفن را محکم بستند(۴) امام(ع) بر آن عزیز ستمدیده‌ی غمگین، به همراه امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، عقیل، عمار، سلمان، مقداد و ابوذر(۵) نماز گذاردند و آن صدیقه‌ی شهیده را در خانه‌اش دفن فرمود(۶) در روایتی آمده چون امیرمومنان(ع) آن اول مظلومه را در قبر نهاد و قبر را درست نمود دو ملک از آن حورا انسیه پرسیدند: «من ربک؟» فرمود: «الله ربی.» پرسیدند: «و من نبیک؟» فرمود: «ابی محمد(ص).» سوال کردند: «و من امامک؟» فرمود: «هذا القائم علی قبری علی(ع).» «این که بر قبرم ایستاده علی(ع) امام من است.»(۷) 📚منبع مقتل مقرم، مراسم غسل، ص ۲۶۰ (۱) علل الشرایع، شیخ صدوق، ص ۲۲، باب ۱۴۸ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۸، ص ۲۶۳ (۳) الطرف، سید بن طاووس، ص ۴۱، الطرفه ۲۷ (۴) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۰، ص ۵۱ (۵) روضةالواعظین، فتال نیشابوری، ص ۱۵۱ (۶) عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب، ص ۴۷ (۷) الاصابه، ج ۴، حجر عسقلانی، ص ۴۸۷ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
⚫️ کیفیت تدفین حضرت زهرا (س) امیرمؤمنان علیه‌السلام غسل دادن همسرش را به عهده گرفت که حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام در بیان علت آن می‌فرمایند: «صدّیقه را جز صدّیق نمی‌تواند غسل دهد، همچنان که مریم را غیر عیسی علیه‌السلام غسل نداد.» و همچنین فرمودند: «علی علیه‌السلام یک بار سه ظرف آب و یک بار پنج ظرف آب بر پیکر فاطمه زهرا ریختند که در پنجمین آنها مقداری کافور بود.» و حضرت علی علیه السلام می‌فرموند: «اَللّهُمَ انَّها امَتُکَ، و بِنتُ رَسولِکَ، و خِیَرَتُکَ مِن خَلقِکَ. اللّهمَّ لَقِّنها حُجَّتَها، اَعظِم بُرهانَها ، وَ اعلِ دَرَجَتَها ، وَ اجمَع وَ بَینَ مُحمَّد.» «خداوندا! این کنیز تو و دختر رسول تو و برگزیده تو از میان آفریدگانت است. خداوندا! حجت وی را بر او تلقین نما! برهانش را بزرگ و درجه اش را رفیع و والا قرار ده و او را در کنار حضرت رسول صلی الله علیه و آله جای ده!» آنگاه با زیادی حنوط پیامبر خدا که جبرئیل آورده بود، حضرت زهرا را حنوط کردند. سپس پیکر آن حضرت را تا هفت جامه کفن کردند و چون خواستند ردا را بر نعش مطهر بیفکنند. فرمودند: «ای ام کلثوم، ای زینب، ای فضّه، ای حسن، ای حسین بشتابید و آخرین دیدار خود را با مادر انجام دهید که پس از این، جدایی به دیدار تبدیل نگردد مگر در بهشت.» حسن و حسین فریاد زدند: «واحسرتاه! هرگز سوزناکی جدّ ما محمد صلی الله علیه و آله و مادرمان فاطمه سلام الله در قلب ما فرو نخواهد نشست. ای مادر حسن! ای مادر حسین! هنگامی که جدّ ما را دیدی، سلام ما را بدو برسان و بگو که ما را در این دنیا یتیم گذاشتی.» امیرمؤمنان می‌فرماید: «خدا را گواه می‌گیرم که در این لحظه فاطمه نالید و دست‌های خود را بلند کرده بر حسن و حسین حلقه زد و آنان را بر سینه فشرد. در این هنگام هاتفی از آسمان ندا داد که ای اباالحسن! آنها را برگیر که به خدا سوگند فرشتگان آسمان به گریه در آمدند.» پس ایشان آن دو را از روی مادر بلند کردند، ردا را پیچیده، بر جنازه نماز گزاردند که حسن، حسین، عقیل، عمّار، سلمان، مقداد و ابوذر آن حضرت را همراهی می کردند. پس از آن، حضرت را در خانه و سرای خودشان به خاک سپردند. هنگامی که بدن را در لَحَد قرار دادند، فرمودند: «بِسم الله الرّحمن الرحیم، بِسمِ اللهِ و باللهِ وَ عَلی مِلَّهِ رَسولِ اللهِ مُحَمَّد بنِ عَبدِاللهِ، سَلَّمتُکِ ایَتُهَا الصّدیقه ُاِلی مَن هُوَ اولی بِکِ مِنّی وَ رَضیتُ لَکِ بِما رَضِیَ اللهُ لَکِ» «ای فاطمه صدیقه! من تو را به کسی تسلیم کردم که از من شایسته‌تر است. برای تو آنچه را پسندیدم که خداوند برایت خواسته بود.» سپس این آیه قرآن را تلاوت کردند: «مِنها خَلَقناکُم وَ فیها نُعیدُکُم وَ مِنها نُخرِجُکُم تارَه اُخری.» در حدیثی که از غیر امامیه نقل شده، آمده است: چون امیرالمؤمنان جسد را به قبر سرازیر نمودند و خاک ریختند، دو فرشته از حضرت زهرا سلام الله پرسیدند: «پروردگارت کیست؟» فرمود: «الله پروردگارم است.» «پیامبرت کیست؟» فرمود: «پدرم محمد.» پرسیدند: «امامت کیست؟» فرمود:« اینکه بر قبرم ایستاده، علی.» 📚منبع وفاة فاطمةالزهرا سلام الله علیها، مقرم، ص ۱۰۶-۱۱۰ دلائل الامامه، محمدبن جریر طبری، ص ۱۳۶ درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
🔳 سخنان مولا پس از دفن حضرت فاطمه (س) مولای مردان پس از دفن فاطمه سلام‌الله‌علیها با پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌واله چنین زمزمه نمود: «السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ اللهِ عَنِّی وَ عَنِ ابنَتِکَ النازِلَهِ فی جِوارِکَ و السَّرِیعَةِ اللَّحاقِ بک. قل یا رَسولَ اللهِ عَن صَفیَتِّکَ صَبرِی، وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدِی اِلّا اَنَّ لِی فِی التَّاَسِّی بِعَظیمِ فُرقَتِکَ، وَ فادِحِ مُصیبَتِکَ مَوضِعَ تَعَزِّ. فَلَقَد وَسَّدتُکَ فِی مَلحُودَةِ قَبرِکَ، وَ فاضَت بَینَ نَحرِی وَ صَدرِی نَفسُکَ.» «انِّا لِله اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ. فَلَقَدِ استُرجِعَتِ الوَدِیعَةُ،وَ اُخِذَتِ الرَّهِینَةُ امّا حُزنِی فَسَرمَد، وَ اَمّا لَیلِی فَمُسَهَّد، اِلی اَن یَختارِ اللهُ لِی دارَکَ الّتی اَنتَ بِها مُقِیم. وَ سَتُنَبِئُکَ ابنَتُکَ بِتَضافُرِ اُمَّتِکَ عَلی هَضمِها، فِاِحفِهَا السُّوالَ، وَ استَخبِرهَا الحالَ،هذا وَ لَم یَطُلِ العَهدُ وَ لَم یَخلُ مِنکَ الذِّکرُ. وَالسَّلامُ عَلَیکُما سَلامَ مُوَدِّع لا قال وَ لا سَئِم، فَان اَنصَرِفُ فَلا عَن مَلالَة، وَ اِن اُقِم فَلا عَن سُوءِ ظَنُّ بِما وَعَدَ اللهُ الصَّابِرِینَ.» «سلام بر تو ای رسول خدا، از من و دختر نازنینت که در کنارت فرود آید، و چه زود به جوارت پیوست. ای رسول خدا! شکیبایی‌ام در فراق دردانه‌ات از دست رفته و طاقتم طاق گشته. تجربه تحمل فراق جانکاه و مصیبت سنگین تو مرا شکیبایی بخشیده است، که من با دست خود تو را در آرامگاهت به خاک سپردم و جان پاکت در حالی که سر بر سینه‌ام داشتی، به ملکوت پرواز کرد.» «پس امانت تو بازگردانده شد و گروگان وارهید، اما اندوه من جاودانه و شبم بیداری تا سپیده، تا هنگامی که خداوند آرامگاه تو را برای من برگزیند. آری، به زودی دختر گرامیت تو را از دست به یکی کردن امتت بر شکستن حریم او و ستمکاری ناجوانمردانه بر او آگاه می‌کند. اینک از او با اصرار بپرس و از اوضاع و احوال جویا شو، و این در شرایطی است که هنوز از زمان تو دیری نگذشته و یادت کهنه نشده است.» «سلام بر شما دو نفر سلام خداحافظی، ولی نه از روی ناراحتی و خستگی، که اگر بازگردم نه به خاطر ملامت و دل کندن است و اگر بمانم نه برای بدگمانی به وعده های الهی به شکیبایان.» 📚منبع نهج البلاغه، (ترجمه سید جمال الدین دین پرور)، خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه، (ترجمه مرحوم دشتی)، خطبه ۲۰۲ درسنامه فاطمی، مجید جعفرپور لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
◼️گریه مولای مردان بر مزار حضرت زهرا (س) حضرت صادق(ع) از پدرانش روایت کرده که چون امیرالمؤمنان(ع) بدن فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) را در قبر گذارد، قبر را تسویه کرد، امر فرمود آب بر روی آن ریختند، پس نشست نزد قبر در حالت گریه و حزن و اندوه فراوان، پس عباس او را گرفت و بلندش کرد و او را انصراف داد. 📚منبع جُنةُ العاصمه، میرجهانی طباطبایی، در بیان حالات و وقایع بعد از رحلت پیامبر(ص)، ص ۶۶۰ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۲۷ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج ۲، ص ۳۲۳ بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۸۵ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
◾️ خواندن نماز بر پیکر مطهر حضرت زهرا (س) در كتاب روضةالواعظين آمده: وقتی كه شب شد و خواب بر چشمها چيره گشت، و پاسی از شب گذشت، حضرت علی (ع) همراه حسن و حسين، عمّار، مقداد، عقيل، زُبير، ابوذر، سلمان، بُريده و چند نفر از خواصّ بنی‌هاشم، جنازه را از خانه بيرون آوردند و بر آن نماز خواندند و در نيمه‌های شب آن را به خاک سپردند، حضرت علی (ع) اطراف قبر حضرت زهرا (س) هفت قبر ديگر ساخت تا قبر فاطمه (س) شناخته نشود. و در كتاب مصباح الانوار آمده: شخصی از امام صادق (ع) سؤال كرد، اميرمؤمنان (ع) در نماز بر فاطمه (س) چند تكبير گفت؟ آن حضرت فرمود: «علی (ع) يک تكبير می‌گفت، جبرئيل يك تكبير می‌گفت و بعد فرشتگان مقرّب الهی تكبير می‌گفتند تا اينكه امير مؤمنان (ع) پنج تكبير گفت.» شخص ديگری پرسيد: در كجا بر او نماز خواند؟ امام صادق (ع) فرمود: «در خانه‌اش نماز خواند سپس جنازه را حركت دادند و از خانه بيرون آوردند.» 📚منبع بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۲۵۷ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
◼️ شام غریبان حضرت زهرا (س) سخنان امیرالمؤمنین (ع) در شام غریبان حضرت زهرا (س) در امالى مفيد معروف به المجالس و امالى ابن الشيخ معروف به امالى طوسى از امام حسين عليه السّلام روايت شده: «هنگامى كه فاطمه دختر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بيمار شد به حضرت على عليه السّلام وصيّت كرد كه موضوع بيمارى وى را مخفى بدارد و احدى را از آن مطّلع ننمايد.» «على عليه السّلام به وصيّت او عمل كرد و شخصا پرستارى فاطمه زهرا(س) را عهده ‏دار بود و اسماء بنت عميس در اين كار كمك مى‌‏كرد. چون هنگام رحلت فاطمه(س) فرا رسيد، وصيّت كرد كه حضرت امير(ع) متصدّى امر آن بانو شود، شبانه او را دفن كند و قبر مطهّرش را مخفى نمايد.» «على عليه السّلام اين وصيّت را پذيرفت و شبانه او را به خاك سپرد و قبرش را مخفى نمود. هنگامى كه از دفن فاطمه(س) فارغ شد، ناگهان حزن و اندوه شديدى به حضرتش هجوم آورد و اشك از چشمانش سرازير شد و چهره خود را به سوى قبر رسول خدا(ص) بازگردانيد و گفت»: «سلام من بر تو باد اى رسول خدا! و سلام بر تو از سوى دخترت و نور چشمت كه به زيارتت آمده همو كه در بقعه‌‏ات زير خاك آرميده است و خداوند براى او چنان خواست كه هر چه زودتر به تو ملحق شود. اى رسول خدا! صبرم از فراق دختر برگزيده‌‏ات كاهش يافته و شكيبايى من از دورى سرور زنان از دست رفته، جز آنكه همان گونه كه در مصيبت جانگدازت شكيبايى ورزيدم در اينجا نيز صبر پيشه كنم. چرا كه من خود با دست خويش تو را در قبر نهادم و جان تو از ميان سينه و گلوى من گذشت.» «آرى در كتاب خدا براى من برترين پذيرش و تحمّل آمده است.» كه فرموده: «ما همه از خداييم و همگى به سوى او باز مى‏ گرديم.» «امانت بازگردانده و گروگان تحويل داده و زهرا(س) از دستم ربوده شد. اى رسول خدا! چقدر اين آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم زشت جلوه مى‏ كند.» «راجع به اندوهم چه بگويم كه هميشگى است و شبم كه به بيدارى مى‏‌گذرد و غم از دلم رخت نمى‌‏بندد تا خداوند خانه‌‏اى را كه تو در آن اقامت دارى برايم برگزيند. غصه‌‏اى دارم جگر سوز و اندوهى شورانگيز، چه زود ميان ما جدايى افتاد و تنها به خدا شكايت می‌‏برم.» به زودى دخترت تو را خبر مى‌‏دهد از همدست شدن امّتت عليه من، پس به اصرار از او بپرس و احوال را از او جويا شو كه چه بسا سوزها داشت كه در سينه‏‌اش مى‏‌جوشيد و راهى براى شرح و بيرون ريختن آن نداشت و اكنون خواهد گفت و خدا داورى خواهد كرد و او بهترين داوران است.» سلام بر شما، سلام وداع ‏كننده‌‏اى كه نه خشمگين است و نه دلتنگ كه اگر بازگردم از روى دلتنگى نيست و اگر بمانم از بدگمانى نسبت به آنچه خداوند به صابران وعده داده نم ‏باشد.» «آه، آه! باز هم شكيبايى مبارك‏‌تر و زيباتر است كه اگر بيم غلبه چيره‏ شوندگان نمى‏‌بود براى هميشه در اينجا مى‏‌ماندم و درنگ مى‌‏نمودم و بر اين مصيبت بزرگ چونان زنان عزيز مرده شيون مى‏‌كردم، (چرا كه) همچنان كه خداوند نظاره مى‌فرمايد، دخترت پنهانى (و دور از چشم بيگانگان) به خاك سپرده مى‌شود و (امّا آشكارا در پيش چشم همگان) حقّش پايمال و از ارثش ممنوع مى‌گردد با آنكه دير زمانى نگذشته و ياد تو كهنه نگشته است.» «اى رسول خدا، شكايت نزد خداوند بلند مرتبه برده مى‌شود و بهترين صبر و دلدارى و عزادارى درباره توست. درود و رحمت و بركات خداوند يكتا و آفريدگار جهانيان بر تو و او باد!» 📚منبع زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحار الانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۳ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/n93846
از شبنم اشک گونه‌هامان تر بود تشییع جنازۀ گلی پرپر بود از منبر دست‌ها که بالا می‌رفت در صحن حسینیۀ دل، محشر بود @shia_poem
پسرم!من درست می بینم؟ آسمان مدینه دود شده؟ گونه ام درد می کند مادر تو ببین صورتم کبود شده؟ تو که دیدی چه ضربه ای خوردم پسرم مادر تو مظلوم است درد را می شود تحمّل کرد تو ببین جای دست معلوم است؟ قبل از اینکه به این محل برسیم خانه از دوردست پیدا بود جان مادر ! ببین کجا هستیم؟ خانه ی ما همین طرفها بود حالت از حال من وخیم تر است ضربه روحیِ بدی خوردی مادرت را ببخش می دانم بین کوچه به جای من مُردی حال و روز خوشی ندارم من حال و روز تو بهتر از من نیست لب ببند و نگو چه رخ داده روضه ما دوتا به گفتن نیست روضه اینجا تمام شد شاید خانه ی مرتضی ولی روضه است اینکه مجبور می شوم مِن بعد رو بگیرم من از علی روضه است @shia_poem
🩸صبح بعد از و جریان سیلی خوردن مقداد🩸 🥀 بعد از دفن شبانه هنگامی‌که صبح شد، مردم به سمت منزل سلام‌الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: ما او را دیشب به خاک سپردیم عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آن‌ها مخفیانه او را دفن می‌کنند تا ما حاضر نباشیم. 🥀 مقداد گفت: این وصیت سلام‌الله‌ علیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید. 🥀 عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند. 🥀 مقداد گفت: دختر رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت در حالی که خون از پهلوی او به سبب ضربه‌ شمشیر و تازیانه‌ای که تو به او زده بودی، جاری بود. و من در نزد شما بسیار حقیرتر از علیه‌السلام و سلام‌الله علیها هستم. 🥀 هنگامی‌که این کلام را شنیدند، گفتند: به خدا سوگند آن کسی را که باید بزنیم، علی بن ابی طالب علیه‌السلام است. 🥀 به سوی علیه‌السلام روی آوردند و او در مقابل درب خانه نشسته بود. عمر به او گفت: ای پسر ابی‌طالب علیه‌السلام آیا حسادت قدیمی‌ات را رها نکردی. 🥀 رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را غسل دادی و بر نماز سلام‌الله‌ علیها بدون حضور ما نماز خواندی و به علیه‌السلام یاد دادی که به ابوبکر بگوید از منبر پدرم پایین بیا. 🥀 علیه‌السلام سکوت نموده بود و چیزی نمی‌فرمود. عقیل پاسخ داد: به خدا سوگند شما حسودترین مردم هستید و کسانی هستید که به دشمنی پیامبر و اهل بیتش پیشی گرفتید. سلام‌الله‌ علیها را دیروز آنچنان زدید و او از دنیا رفت در حالی که پشت او (پهلوی او) غرق خون بود و او از شما دو نفر ناراضی بود..! 📕 فاطمیه مأثور، حجت‌الاسلام حنیفی، صفحه ۲۱۲ 🆔 @mosibatoratebah 🏷
دلم تنگ نگات میشه عزیزم به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم دعا کن، یاس در خاک آرمیده همینجا از کنارت بر نخیزم گلاب اشک سر خاکت میارم پس از تو ابرم و دائم می بارم جوون زیر خاکم ای که بی تو به زنده موندنم شوقی ندارم با سیلی چشماتو از من گرفتند حسودا انتقام از زن گرفتند جلو چشمام غلافای چهل مرد زدند و قتلتو گردن گرفتند کجایی خونمونو غم گرفته درِ خونه برات ماتم گرفته حسین و زینب و آروم کردم حسن جانت ولی باز دم گرفته عزادارم ولی تنها و بی یار منم و این سه چارتا طفل غمخوار تو رفتی و نگفتی من می مونم پس از تو با غم مسمار و دیوار صدات مونده توی خونه هنوزم پس از این من به جای تو می سوزم تو رفتی و حالا غرق خجالت نگامو به در و دیوار می دوزم @shia_poem
خسته جانم، خسته از شوق تماشایی که نیست مانده ام با داغ بی پایان زهرایی که نیست خانه بعد از رفتن بانوی من غمخانه است تشنه‌ام در ساحل غمگین دریایی که نیست نُه بهار آرام بودم در کنار فاطمه قامتم خم شد به یاد قد و بالایی که نیست در مدینه هیچ کس سنگ صبور ما نشد سوختم در ماتم بانوی تنهایی که نیست ذکر تسبیحات او راه نجات خلق بود شهر خواهد مرد، بعد از سوز و آوایی که نیست گر چه دیروز از غم پهلوی او قلبم گرفت می شود دلگیرتر امروز و فردایی که نیست خانه بعد از رفتن او بیت الاحزان من است بر سر سجاده اش هستم، همان جایی که نیست... @shia_poem
سرِ خاکت دوباره آمده‌ام تا برایت دوباره گریه کنم شبِ هفتم رسیده ام تا با دلِ خود پاره پاره گریه کنم شبِ هفتِ تو نه که هفتِ من است آمدم بر سرِ مزارِ خودم هفت شب نه که هفتصدسال است گریه کردم به روزگارِ خودم هفت شب می شود که می‌گیرند کودکانت سراغِ مادر را هفت شب می‌شود که می بینند در و دیوار و خون و بستر را بی تو درهم شکسته‌ام از غم ای شکسته ببین شکستن را حال و روزِ مرا ببین و ببین نیش‌خندِ مغیره بر من را باورم نیست با دو دستِ خودم ریختم خاک رویِ چشمانت چیده‌ام تکه تکه سنگِ لحد پیشِ چشمانِ ماتِ طفلانت باورم نیست چوبِ گهواره شده تابوتِ پیکرت زهرا تازه فهمیده از حرارتِ در آتش اُفتاده بر پَرَت زهرا تا همیشه بر دلم ، زخمِ چهره‌یِ لاله گونِ تو باقی ست زینبم شُسته چادرت را باز رویِ آن لکه خونِ تو باقی ست چند وقت نبود روسری‌ات حال سر کرده دخترت زهرا تازه فهمیده‌ام حرارتِ در زده آتش به معجرت زهرا شبِ هفتِ تو و برای علی شبِ هفتِ محرم آمده است وقت غسلت نشد، بگو با من زخمِ پهلویِ تو هَم آمده است؟ می‌نشیند به جای تو زینب با کمی آب روبروی حسین گوشِ زینب چه گفته‌ای که مدام می‌زند بوسه بر گلوی حسین @shia_poem
نفَس های مرا وابسته‌ی آهِ دمادم کن طناب بُغض را دور گلویم سخت محکم کن چه کم دارد کسی که در دلش داغ تو را دارد تنور سینه ام را روشن از گرمای این غم کن به جای مال دنیا گریه می خواهم فقط از تو... دو جرعه اشک را در استکان چشم من دم کن پس از مُردن لباس روضه ام نذر حسینیّه است تمام تار و پود مشکی اش را خرج پرچم کن در آغوشم نمی گیری ، چه زجری بیشتر از این!... بیا با بوسه ای دردِ دلِ عُشّاق را کم کن همه عالم مرا دیوانه ی عشق تو می خوانند اگر این است رسوایی ، مرا رسوای عالم کن حبیب تو شدن شیرین‌ترین رویای نوکرهاست پس از عُمری به پایت سوختن ، پشت مرا خم کن نسیم کوی تو حُرِّ یزیدی را حسینی کرد مرا با عطر باب‌القبله ات یک روز آدم کن برایم هر شبی که از حرم دورم ، شبِ یلداست خودت این حسرت طولانی من را مجسم کن فقیرم..،کربلایِ این گدا را لنگ نگذاری... بساط رفتنم را یک شبِ جمعه فراهم کن من از تعداد زخم پیکرت سر درنیاوردم خودت فکری به حال پرسشی اینگونه مبهم کن ▪️ کسی جز تو تن پاشیده را جمعش نخواهد کرد بیا ای بوریا! کاری برای جسم درهم کن @shia_poem
ای شب یلدای هجرت بیشتر از سال ها ای حضورت در شب غم، بهترینِ فال ها بخت کور عاشقان را باز کن یابن الحسن تا به کی بسته به چین ابرویت اقبال ها سجده ای، اشکی، دعایی در نماز نافله! بی دعایت بوی عصیان می دهد اعمال ها کربلا! من اشک میخواهم که تطهیرم کند چون شب جمعه شود تقسیم، شور و حال ها @shia_poem
تا برنگردی آقا؛ اینجا صفا ندارد لبریزِ اضطراب است دنیا صفا ندارد ایکاش همنشینت بودیم چونکه بی تو دنیا وفا ندارد، عقبی صفا ندارد تقویم چند قرن است فریاد می‌زند که: امروز اگر نیایی فردا صفا ندارد این زندگی به والله؛ عمریست با فراقِ فرزندِ آخرینِ زهرا(س) صفا ندارد بودیم امشب ایکاش مهمانِ خیمه گاهت آغازِ این زمستان، تنها صفا ندارد برگرد! چون عزیزم بی تو دوباره امسال چلّه نشینیِ ما جانا صفا ندارد هستند در کنارت، بحرالعلوم و بهجت عصیانگریم و عالَم با ما صفا ندارد ایکاش که می آمد کوتاه؛ انتظارت وقتی شبِ بلندِ یلدا صفا ندارد! @shia_poem
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش به وعده های وصال تو زنده دارندم @shia_poem
هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بود آخر شبان یلدا را @shia_poem
بدون عشق تو عمری اسیریم فقیریم و فقیریم و فقیریم بیایی و الهی سال بعدی؛ کنار جمکران یلدا بگیریم! @shia_poem
همه دنبال انارِ شب یلدا و دلم مستِ انگور ضریحت شده ای شاه نجف @shia_poem
خیال کن که پریشان و بی قرار توایم اگرچه فاصله داریم ، در کنار توایم هزار سال ، هزاران شب بدون سحر هنوز در شب یلدای انتظار توایم @shia_poem
دورهم؛خنده به لب؛کرسی و فال حافظ شب یلدا شب زیبای غزل خوانی شد شب طولانی سال است کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! @shia_poem
باید که گناه را فراموش کنیم قدری به سکوت قبرها گوش کنیم حیف است که در بلندی این یلدا کوتاهی عمر را فراموش کنیم @shia_poem