#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانهی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امام حسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه میگردد
گرفته هرکس عیدانهی امامحسن
هزارشکر که نام تو بر زبان من است
"حسن" قشنگترین واژهی جهان من است
تمام شهر سر سفرهی ضیافت اوست
که روزی همهی خلق از کرامت اوست
اگر چه خم نشده پیش هیچکس، اما
همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست
کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب!
اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست
عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق
جواب آنهمه بیحرمتی به ساحت اوست
"سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی
جمل نمونهای از قدرت و شجاعت اوست
فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد
نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست
مرا به حج چهنیازیست تا حسن دارم
اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشا به حال هر آنکس که شاعر حسن است
همان که با ادب و باوقار میبخشد
فقط به خاطر پرودگار میبخشد
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار میبخشد
تمام زندگی من فدای مردی که
تمام زندگیاش را سهبار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که بین معرکهی کارزار میبخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیدهست
کدام شیر به وقت شکار میبخشد؟
همیشه موقع بخشش که میشود این مرد
به رسم فاطمه اول به "جار" میبخشد
نمیدهم به دوعالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار میبخشد
همیشه گفتهام از تو ولی کم است حسن
غلام کوی تو آقای عالم است حسن
کریم اوست که در اوج بیمرامیها
نشسته است سر سفرهی جزامیها
که نیکنامترین است و خوردهاند قسم
به نیکنامی او کل نیکنامیها
کج است گردنشان پیش او، چرا که شدند
به احترام حسن محترم گرامیها
غلام آل علی باش چون که میارزد
به پادشاهی عالم همین غلامیها
در این مقام که شهرت در اوج گمنامیست
همیشه در پی گمنامیاند نامیها
به یک نگاه کریم تو میشود شیرین
برای دشمن تو اوج تلخکامیها
همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق
به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها
" چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن
که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن"
تو را که دیده غم از شوق ریشهکن شده است
همه اویس شدند و جهان قرن شده است
برای هرکه تو را دیده نیست جای گله
که همردیف ترانی همیشه لن شده است
زبان شعر کم آورده است هرجایی
که از فضائل بسیار تو سخن شده است
به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم
از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است
حرام باشد اگر دست بیوضو بزنم
به هر نگین که مزین به یاحسن شده است
مگر به خواب ببیند شترسوار جمل
کسی حریف تو در جنگ تنبهتن شده است!
تمام شهر برای حسین سینه زدند
ولی حسین برای تو سینهزن شده است...
امید ما کرم توست یا امامحسن
زیارت حرم توست یا امامحسن
#مجتبی_خرسندی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد
حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز
زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است
مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا
مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است
پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت
من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است
سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود
أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
باید دوباره ، دست به زلفی نجیب زد
بوسید زخم عشق و سری بر طبیب زد
باید گرفت نوبت دیدار از مَلَک
سر بر طبق نهاد و سری بر حبیب زد
باید به پای دل به بهشت بقیع رسید
با سوز و آه ، ناله ی أمً یجیب زد
خاک در حَسن به دو چشمان کور زد
بر شاخ حُسن او نفسِ عندلیب زد
باید نشست مثل گدایان سامرا
بانگ أنا الغریب وَ أنت القریب زد
از هر چه بگذرم سخن دوست خوشتر است
باید کنار خاک حسن حرف سیب زد
#علی_اصغر_شیرخانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
نامت حَسن و حُسنت ، سرچشمۀ زیبایی
هم قامت تو موزون ، هم صورت تو محشر
#مجتبی_روشن_روان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
بر نامِ کریمِ آلِ طاها صلوات
یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات
غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت
آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات
#مهدی_مقیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_هفدهم_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
امشب شب سقایی یعسوب دین است
پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر
بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
او صورت انسانی الله باشد
او کاشف الکرب رسول الله باشد
او جلوه ربانی شب های قدر است
او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است
او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیل ملائک بر علی تعظیم کردند
امشب جنون آبها هم بی مثال است
می نوشی از دست علی تنها حلال است
پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر
سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر
روی سخن با آن امیر عالمین است
تنها خجالت بهر سقای حسین است
در علقمه عباس عمود آهنین خورد
در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#غزل
به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد...
اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد
به عشق علی،وقت معصیت ما..
قلم را ملک بین جوهر نمیزد
برای علی تا دم حوض رفتیم
وگرنه کسی لب به کوثر نمیزد
علی فتح خود را به یک ضربه میکرد
همان ضربه بس بود.دیگر نمیزد
علی زحمتش را به نوکر نمیداد
دم کار حرفی به قنبر نمیزد
زمان غضب آنچنان اخم میکرد..
که جبریل از هیبتش پر نمیزد
اگر در اذان ها علی حذف میشد
موذن هم الله اکبر نمیزد
اگر صبر حیدر نمی بست دستش
فلانی لگد را براین در نمیزد
اگر شعله ی در نمیرفت بالا
زن خانه در شعله پرپر نمیزد
اگر خاک کوچه به چادر نمیخورد
به کوفه کسی حرف معجر نمیزد
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#غزل
به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد...
اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد
به عشق علی،وقت معصیت ما..
قلم را ملک بین جوهر نمیزد
برای علی تا دم حوض رفتیم
وگرنه کسی لب به کوثر نمیزد
علی فتح خود را به یک ضربه میکرد
همان ضربه بس بود.دیگر نمیزد
علی زحمتش را به نوکر نمیداد
دم کار حرفی به قنبر نمیزد
زمان غضب آنچنان اخم میکرد..
که جبریل از هیبتش پر نمیزد
اگر در اذان ها علی حذف میشد
موذن هم الله اکبر نمیزد
اگر صبر حیدر نمی بست دستش
فلانی لگد را براین در نمیزد
اگر شعله ی در نمیرفت بالا
زن خانه در شعله پرپر نمیزد
اگر خاک کوچه به چادر نمیخورد
به کوفه کسی حرف معجر نمیزد
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#امیرالمؤمنین
#شهادت
#شب_قدر
هر کس برای توبه مصمم نمی شود
با صد هزار موعظه آدم نمی شود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمی شود
طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمی شود
نامردی است بندگی لحظه ای ما
شوق گناه و نافله با هم نمی شود
باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود
ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟
شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود
در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمی شود
حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غم زده مرهم نمی شود
جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید
بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود
هرکس که آمده قدمی سمت کربلا
شرمنده ی رسول مکرم نمی شود
نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمی شود
شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند
پس مرهمی براش فراهم نمی شود
جوری که آیه های سرش ریخته بهم
هر کار هم کنند منظم نمی شود
این ضربه سخت بود ولی در دل علی
بر دردهای کوچه مقدم نمی شود
زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف
یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر
#غزل
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود
سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود
شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد
وحی نازل شده و روح فرود آمده بود
به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت
پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود
آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد
فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود
جان ما بودی و بدرود جهان می گفتی
آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود
به امید کرمی پیک اجل این همه راه
به گدائی به در خانۀ جود آمده بود
ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت
مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود
غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز
محشر تازه ای آن شب به وجود آمده بود
می شنید از گل لب های تو الله الله
شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود
ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت
از تو شعر شفق آن جا به نمود آمده بود
#محمدجواد_غفورزاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_قدر
#شب_نوزدهم
#غزل
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان می خندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه می رفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود
خار در چشم و تیغ بین گلو
زخم، مهمان استخوان شده بود
سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود
ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود
در نجف سینه بیقرار از عشق
گفت "لا یمکن الفرار" از عشق
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem