#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
غروب بود که "حَیِّ عَلی"رسید به ما
خوش امدیدِ خدا از سما رسید به ما
چه خوب شد رفقا!دور دور ما شده است!
دعا کنید،که اذن دعا رسید به ما
دوباره گوشه ی این خانه جایمان دادند
دراین شلوغی میخانه جا رسید به ما
غریبه دور و بر ما زیاد بود اما..
طراوت نفسی آشنا رسید به ما
دوباره شوق گرفتیم بنده اش باشیم
گرفته بود دل ما صفا رسید به ما
کجاست دست گدایان کریم آمده است
کریم آمد و دست عطا رسید به ما
به جای ثروت دنیا نجف به ما دادند
خوشا به طالع ما! خاک پا رسید به ما
حساب سی شبه ی ما فقط به دست علیست
فقط به عشق علی اهدنا رسید به ما
علی مراقب ما بود و هست و خواهد بود
همیشه و همه جا این بها رسید به ما
برای سفره افطار هم حواسش بود
کمی هم از رطب مرتضی رسید به ما
شروع ماه مبارک صدا زدیم حسین
شروع ماه خدا کربلا رسید به ما
عیار روزه ما گریه بر حسین باشد
هزار خیر در این گریه ها رسید به ما
به روزه ی رمضان روضه ی عطش دادند
غم لبان عزیز خدا رسید به ما
همان لبی که حرامی لگد به رویش زد
درآن میان خبر از نیزه ها رسید به ما
سپاه شام صدا زد که پیرهن اینجاست!
سپاه کوفه صدا زد عبا رسید به ما!
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#مناجات
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
آنچنانکه درصدف، دُرّ و گهر ارزنده است
ناله های بنده ات وقت سحر ارزنده است
درهم و برهم خریدی تا بفهمانی به من
بندهء بدکار تو هم اینقدر ارزنده است
بدتر از حُرّ پشیمانم ولی زخم سرم
مثل زخم فطرس بی بال و پر ارزنده است
پیش چشم این و آن بشکن شبی ظرف مرا
عاشقی وقتی که دارد دردسر ارزنده است
کاهلی این گدا از لطف صاحبخانه است
دست خالی آمدم چون بیشتر ارزنده است
گر بدانم آخرش مادر به دادم می رسد...
هرچه هم بیرون بمانم، پشت در ارزنده است
خواهش محتاج را زهرا به چشمش می کشد
پیش حیدر التماس رهگذر ارزنده است
جان به لب آمد هزاران بار و گفتم یاعلی
در نجف جانم بگیری، این سفر ارزنده است
تا مُحرّم، روزی شش گوشهء من را بده
تا نمُردم یک حرم من را ببر ارزنده است
هرسحر گفتم حسین و گریه کردم با حسن
بردن اسم حسن از هر نظر ارزنده است
قاسم آمد پیش ارباب و صدا زد ای عمو
مادرم گفته برو! این چشم تر ارزنده است
آبرویم ریخت پیش فاطمه ردّم نکن
دستخط مجتبایت را بخر ارزنده است
مثل اکبر قد کشید اندازه عباس شد
پیش داغ اعظمش درد کمر ارزنده است
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
عزیزان حتما مطالعه بفرمایید
توصیه های #آیت_الله_کشمیری در ماه مبارک رمضان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#شهدا
#طلبه_شهید
#غزل
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
رفتند که در این قفس تنگ، در این شهر
یک پنجرۀ رو به خدا باز بماند
رفتند که در دل، دلِ ما عشق نمیرد
رفتند که زیبایی این راز بماند...
هر کس به دلش شوق خطر هست بیاید
هر کس که ندارد دل پرواز، بماند
گفتند که اعجاز حسین است شهادت
رفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند
#یوسف_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
نوکر بساط نوکریش را که پهن کرد
او را علی، کبوتر ایوان و صحن کرد
سائل برای بندگیت انتخاب شد
با جود و بخشش تو گناهش صواب شد
هرکس میان میکده مست سحر شده
خورده شراب ناب تو دیوانه تر شده
وقتی طرف حساب همه ساقی ات علی است
ما را بُکُش که ذکر هوالباقی ات علی است
مستیم مستِ خوشهء انگوری از نجف
ما را عذاب می کند این دوری از نجف
شاه نجف! گدای گرفتار را بخر
جنس خراب و بنجل بازار را بخر
بیچارگی برای تو کردم بساط، علی
دستم بگیر وقت گذر از صراط، علی
بالم شکست و از حرمت پر گرفته ام
دست تهی به چادر مادر گرفته ام
ما را خدا اسیر دو زلف کمند کرد
ما را حسن برای حسینت پسند کرد
در را به روی قلب گدا قفل کرده اند
انگار کربلای مرا قفل کرده اند
بالای دار عشق، سرم را بیاورید
جان رضا هوای حرم را بیاورید
اصلاً حسین گفتن ما کار زینب است
جنگ حسین، جلوهء پیکار زینب است
بالای نیزه رفت ولی دید خواهرش
خورده زمین به خاطر خلخال و معجرش
عاشق همیشه مضطرب و نامرتب است
درد حسین موی پریشان زینب است
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شهدا
#شهید_اصلانی
خون شهید بوده بر عزتش نشانی
او با همین نشانی شد غرق جاودانی
شد قسمتش شهادت همراهِ با سعادت
پرواز آسمانی در کوی مهربانی...
#محمد_حبیب_زاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم
دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم
سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم
ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم
هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن
بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم
سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند
پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم
روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن
ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم
چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع
ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم
سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟
روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم
جملة «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست
واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم
ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد
مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم
تاکه حرفِ دست وپاگم کرده آیددرمیان
یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم
چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش
همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش
دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود
عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش
زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید
باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش
نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد
پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش
مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم
هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_جمعه
#مثنوی
با همین روی سیاهم بار بستم آمدم
زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم
غصه ام را بیشتر از خلق، مادر میخورد
طعنه وقتی میخورم فوراً به او بر میخورد
با لباس پاره هم دارم بهای بهتری
چونکه دارم دعوت از مشکل گشای بهتری
با دو دست خالیم کوه گناه آورده ام
بر علی مرتضا امشب پناه آورده ام
بچه که بد می شود، بابا پریشان می شود
او خودش منتّ کِشِ طفل گریزان می شود
راه این آلوده افتاده به دریای نجف
خوب شد من را سپردی دست آقای نجف
هر زمانی که دلم از مردم دنیا گرفت
گرد و خاک بارگاهش گرد و خاکم را گرفت
می کشد بار مرا بر شانه اش تنها علی
نیمه شب در می زنم این خانه را با یاعلی
یا علی! ای آنکه از روی گدا غم می بری
موقع افطار، ما را کربلا هم می بری
رو به ایوان طلا گفتم اذان، گفتم حسین
من اراد الله خواندم، پشت آن گفتم حسین
خواهری از خیمه ها تا بین گودالش رسید
شمر بیرون آمد و زهرا به دنبالش رسید
گفت مادر؛ روبروی قبله ام محراب ریخت
تشنه بودی، پیش چشمت کاسه های آب ریخت
مثل تو گیسو پریشان است مادر هم حسین
زنده بودی و شدی با نیزه ها درهم حسین
هم روی نی، هم به زیر پای لشکر دیدمت
پیکرت پاشیده بود از هم... فقط بوسیدمت
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
قال السجاد عليه السلام:
القتل لنا عادة و كرامتنا الشهادة🕊🌷
امام سجاد علیه السلام میفرمایند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست
#شهید_دارایی🕊🥀#ماه_مبارک_رمضان
#شب_جمعه
@shia_poem
شوخی گرفتیم.mp3
2.15M
💠 #صوت_مهدوی
⭕️ #پادکست «شوخی گرفتیم!»
👤 استاد #عالی
🔺 الان طوری شده که ما کارهای جدی رو شوخی گرفتیم، شوخیهارو جدی گرفتیم...
💕 مهمترین کار برای شیعه کار برای امام زمانشه..
@shia_poem
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#مربع_ترکیب
بر سرم دادی بزن، فریاد کن
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن
نفس بدکارم ز رو شمشیر بست
پای من را با غل و زنجیر بست
مانده ام من با ندانم کاریم
از عذاب است اینهمه بیداریم
برملا شد پیش مردم خواریم
کاش می شد از زمین برداریم
غافل از مرگم نمی دانم چرا
از قیامت من گریزانم چرا
باهمه خوبم ولی با تو بدم
بر کس و ناکس بجز تو رو زدم
خوف دارم از گناه بیحدم
یاعلی گفتم به سویت آمدم
نوکر زهرا ندارد معطلی
می گذارد سر به زانوی علی
بنده ات را چون سلیمانی بخر
نوکرت را بی پشیمانی بخر
این گدا را بین مهمانی بخر
عبد خود را در نجف آنی بخر
من بهشتت را نمی خواهم خدا
گر شوم دور از علی مرتضی
بخشش آن سیئاتم را بده
مستی صوم و صلاتم را بده
خسته ام، امشب براتم را بده
تشنه ام، آب فراتم را بده
کاش می شد روزی چشمان ما
یک سحر گریه میان کربلا
غربت خون خدا پیچیده بود
این خبر در کربلا پیچیده بود
اصغرش را در عبا پیچیده بود
حرمله این نسخه را پیچیده بود
آن گلوی نازکی که جان نداشت
پیش مادر، سر به روی نی گذاشت
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
بیدارم و اما دل بیدار ندارم
در توشه به جز این دل بیمار ندارم
گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش
صد حیف که من گوش بدهکار ندارم
صد بار به رویم در این خانه گشودی
اما من بیچاره به تو کار ندارم
این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت
در روضه دگر چشم گهربار ندارم
این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را
من جز تو در این شهر، خریدار ندارم
من در دو جهان دل به علی داده ام و بس
جز با علی و آل علی کار ندارم
می سوزم از این سوز که سربار حسینم
سربار شدم، همت عیّار ندارم
می سوزم از این روضه با گریه حسین گفت:
ای اهل حرم میر و علمدار ندارم
#وحید_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_رمضان
#مناجات
#غزل
با درد آمديم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی ست
دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم
موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود
پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم
موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد
باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم
در های و هوی ما به خدا که خدا نبود
ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم
جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه
بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمی خورد
اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل و هم جواری اش
هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم
حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم
یکبار حاجت دگران را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم
گمنامی شهید به ما درس می دهد
بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم
از دستهای بسته طفل سه ساله اش
با دست بسته دادن جان را طلب کنيم
#محمدجواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#شهدا
گمنامی شهید به ما درس میدهد ؛
بازنده ایم ؛ نام و نشان را طلب کنیم
#محمد_جواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مناجات
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
اگرچه سائل از اینجا بی ادّعا نگذشت
کریم، لحظه ای از خواهش گدا نگذشت
به رغم اینهمه گردن کِشیدنم یکبار
ز حرمتِ منِ بی آبرو خدا نگذشت
مرا خرید و دمی هم به خویش وا نگذاشت
چه سود! عمر منِ پست، بی خطا نگذشت
گناهِ تازه بلاهای تازه هم دارد
درست توبه نکردم که این بلا نگذشت
مسیرِ کهف ِخودش را همیشه گم کرده
کسی که از طرف مشهد الرضا نگذشت
برو حرم که بفهمی علی چقدر آقاست
بجز علی کسی از اشتباه ما نگذشت
قرار بود در آتش بسوزد این دنیا
حسین واسطه شد، بد به بنده ها نگذشت
فدای اشک شهیدی که ارباً اربا شد
گذشت از سر و جانش، ز کربلا نگذشت
حسین پیش علی روی زانویش افتاد
لبش ز بوسه به صد جای دست و پا نگذشت
چه زود جسم علی شد تبرکی حرم
علی چه دید ز بابا که از عبا نگذشت
فدای غصهء زینب شوم بجای حسین
که راحت از وسط قوم اشقیا نگذشت
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
هر شب قنوت او مسیر کهکشان می شد
یک راه نوری از زمین تا آسمان می شد
آری خدیجه هم مطهر هم معطر بود
پس آب در دستش گلاب و زعفران می شد
تا "یا رسول الله" از لبهاش برمیخاست
آقای او، سر تا به پای خویش، جان می شد
او تا قیامت سربلند از ابتلائات است
حتی اگر صدبار دیگر امتحان می شد
من مطمئن هستم اگر عمرش به دنیا بود
مادربزرگی بی نهایت مهربان می شد
خواندند امالمؤمنین او را، ولی ای کاش
این ذکر نورانی، فرازی از اذان می شد
یا مصحفی از عرش نازل میشد و در آن
هر آیه اش مدح عیان او بیان می شد
او سوره ی مهر است و قلبش آیه ی نور است
هر شب قنوت او مسیر کهکشان می شد
#احمد_ایرانی_نسب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem