eitaa logo
شعر شیعه
6.9هزار دنبال‌کننده
452 عکس
174 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
صدام کردی که باز، بی تاب باشم تا با تو باز توی یک قاب باشم تو گفتی که خوبه اینجایی اما توو مهمونیت بده که خواب باشم مثه بارون مثه دریایم امشب دوسم داشتی که من اینجایم امشب دلم با گریه آرامش گرفته چه خوبه فارغ از دنیایم امشب تموم خواهشام از جنس درده ببین دنیا با این بنده ت چه کرده می ترسم خب، نزار تنها بمونم ببین شیطون داره دورم می گرده گناه، دست دلم، باز کار داده دلم دوره ز معراج السعاده ببخشم، باز قصد توبه دارم خدا جون می دونی که روم زیاده اسیر خواهشای بی خودم من گرفتاره جهان لابدم من من اینجوری نبودم که میدونی همونی که نمی خواستم شدم من @shia_poem
مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا مانند مادر مرده ها گریانم آقا دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد از ابتدای زندگی می دانم آقا تبعیدی کرب و بلا کردند ما را در انفرادیِ همین زندانم آقا مجبورْ ما را آفریدند از همان دم یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا گفتی : عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا از ابتدا آقای عالم بوده ای تو از ابتدا هم دست بر دامانم آقا تو تشنه بودی اسب دشمن آب خورده از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عبیدالله خوردی ، من بمیرم قربان دندان شما دندانم آقا @shia_poem
ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی... ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم @shia_poem
یکی میخواد صدات کنه میخواد جوابشو بدی بهش بگی: "سلام رفیق" بهش بگی: "خوش‌اومدی" بهش بگی: "هرچی بودی حالا دیگه مال منی خیلی خوبه که جز به من رو به کسی نمی‌زنی" من عار تو بودم خدا ولی تو بودی یارِ من اگه نباشه لطف تو سیاهه روزگار من تمومِ دورامو زدم تا غم روی دلم نشست کارد که به استخون رسید یادم اومد خدایی هست هزار دفه خوردم زمین از بس روتو زمین زدم از بس که قول دادم ولی سرِ قرار نیومدم حالام که اومدم پیشت حقّمه راه ندی منو میخوام که واسطه کنم یه آقای بی‌کفنو حسین منو فرستاده به من نشون داده راهو بخاطرِ آقام ببخش این بنده‌ی روسیاهو از این به بعد بخاطرِ حسین گناه نمی‌کنم با گناهام نوکریمو دیگه تباه نمی‌کنم خدا اجازه هست؟... میخوام برای بخشش گناه دوخطی روضه بخونم از بدنِ تُو قتلگاه تشنه‌تر از حسین کیه؟ غریب‌تر از حسین کجاست؟ پیش چشای خواهرش سرش بریده از قفاست @shia_poem
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سجده کردم بر خدایی که زمینگیرم نکرد با همه فقری که دارم خوار و تحقیرم نکرد حرص دنیا را زدم که حال و روزم این شده مال و اموالی که دارم آخرش سیرم نکرد گریه کردم صبح که شب تا سحر گریه کنم هیچ غسلی مثل اشکم پاک و تطهیرم نکرد من اگر که نیمه شب در زنم، شرمنده ام... از کریمی که نظر بر جرم و تقصیرم نکرد بسته بود عصیان دو پایم را که من دیر آمدم رحمت او شاملم شد باز زنجیرم نکرد مثل من با آبروی هرکسی بازی نکرد باطنم را دید اما زود تفسیرم نکرد از مجازاتم گذشت و سیئاتم را خرید از دروغم رد شد و هر بار تعزیرم نکرد یا امین الله فی ارضه، امان از حُبّ نفس! عشق حیدر را ببین، پابند تزویرم نکرد با همه بی آبرویی سربلندم با حسین او ته گودال خود بُرد و سرازیرم نکرد سر در آورده سحرگاه از کلیسا و تنور سالها داغی بجز این روضه ها پیرم نکرد دید که راهب گلاب گریه را آورده گفت... خوب شد این نامسلمان باز تکفیرم نکرد گفت راهب؛ پیش زهرا، خواهر من را زدند چارهء این زخم من را زخم شمشیرم نکرد صورت من بین آتش سوخته، دستش نزن تار دیده دخترم، دقت به تغییرم نکرد @shia_poem
مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا مانند مادر مرده ها گریانم آقا دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد از ابتدای زندگی می دانم آقا تبعیدی کرب و بلا کردند ما را در انفرادیِ همین زندانم آقا مجبورْ ما را آفریدند از همان دم یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا گفتی : عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا از ابتدا آقای عالم بوده ای تو از ابتدا هم دست بر دامانم آقا تو تشنه بودی اسب دشمن آب خورده از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عبیدالله خوردی ، من بمیرم قربان دندان شما دندانم آقا @shia_poem
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی شروع می‌کنم این ماه را به نام علی   ببخش با عجله، دست خالی آمده‌ام شنیده‌ام که مهیاست بارِ عامِ علی   چقدر نان شبش را به سائلان بخشید دلم خوش است به الطاف مستدام علی   سلاح ماست ابوحمزه، افتتاح، مجیر دعای مسجد کوفه شرابِ جامِ علی   دعای ما که دعا نیست...، باز مقبول است به احترام دعا کردن و صیام علی   دلم هوای نجف کرده اولِ ماهی هوای باده‌ی انگورِ با دوامِ علی   ز حنجرش نفسِ گرمِ وحی می‌جوشد نبی شده‌ست به معراج، هم‌کلام علی   یهود و آل سعود از هراس می‌میرند اگر طلوع کند، تیغ از نیامِ علی   خوشا به روزی زُوّار سیدالشّهدا به زائران حسین است چون سلامِ علی‌ **  چنان علی شده ممسوسِ حق، علی اکبر همان علی که شده وارثِ مرام علی   چقدر تشنه‌ی بوسیدنِ پدر شده بود فدای خشکیِ وقتِ وداعِ کام علی   زدند از سر کینه علیِ اکبر را زدند یاس حرم را به انتقامِ علی   چقدر بین عَبا‌چیدنش نفس‌گیر است چگونه جمع شود در عبا تمامِ علی؟! @shia_poem
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد به هرکه می‌رسد عیدانه‌ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم اسیر قاسم دردانه‌ی امام حسن @shia_poem
در زمانی که گره خورده به کار همگان گره ی کور بزن بین منو کارِ حسین @shia_poem
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا من و زنده کن نذار بشم تباه خسته از راه اومدم، بد کِسِلم سنگینی کرده رو دوشِ من گناه حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی جَوونیم رفته و دیگه برنگشت آبِروم رفته خدایا چه کنم؟ عمر من بدونِ بندگی گذشت روبروت میشینم و زار میزنم تا حلالم کنی منت میکشم کمتر از همه ثوابِ منه و بیشتر از همه خجالت میکشم دادی آب و نونم و نفهمیدم تو رو قرآن یه کمی به روم بیار غصه میخورم که روبِرا نکرد- -بندگیم و نِعمتایِ بیشمار مطمئنم واسه تو کاری نداشت ببَری پیش ِ همه آبِروم و ولی دستم و گرفتی گم نشم کردی روشن روزایِ پیشِ روم و قربونت برم! نفهمیدم، ببخش اومدم برای درمان...چه کنم؟! رفته لذّت گناهام و بگو... با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟! داره زجرم میده احساس ِ گناه یکی آرامش ِ باطنم بشه کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش یه نفر بیاد و ضامنم بشه یادم اومد که بابام بهم میگفت نکنه هر جایی زانو بزنی مادرم میگفت عزیزم نکنه وقتِ غم به هر کسی رو بزنی ضامنم حاضره و وقتِ سحر از حرم همراهِ زائرا میام ای خدا تا از سرم راضی بشی شب هشتم با امام رضا(ع) میام گفتم آقاجون پادرمیونی کن گفته ناراحت نباش میخرَمت من و بخشیده و شد ذکر لبم: «قربونِ این همه لطف و کرَمت» از سرم راضی شده امام رضا(ع)* داره لبخندِ رضایت میزنه خدا هم داره یکی یکی یکی خط به خط گناهام و خط میزنه! * یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند. (فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره) @shia_poem
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برمی‌گردی گفتی که پس از سجود برمی‌گردی وقتی که صلاح بود برمی‌گردی در نامه نوشتی که دلت تنگ شده تا فکر کنم که زود برمی‌گردی! @shia_poem
39.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای... شب ۸ رمضان 1402 حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام بانوای : یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها اویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها اغاز شد هر کجا دستم رسید انجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا @shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 گوهرشناسیِ امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها در دوران جاهلیت
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز "فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم از او اگرچه نوشتند عالم و آدم ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست همین مقام بس او را که "مادر زهراست" امینه بوده اگر همسر امین شده است تمام ثروت او خرج راه دین شده است که جزء چار زن برتر زمین شده است به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت "خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت" به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند "صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند کنار نام رسول خدا و شیر خدا نوشته است خدا نام نامی او را چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء" چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله" چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد که از رسول خدا خواهش دعا دارد و برخلاف بقیه چنان حیا دارد که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد! ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر رسید روح‌الامین در دقایق آخر گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر... به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر برای فاطمه و حیدر و حسن باشد ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد... @shia_poem
همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم ای یاور دیرینه ام کوه غرورم ای تکیه گاه شانه زخمی احمد ای هرقدم تصدیق تو یار محمد شد پشت گرمی ام همیشه همت تو ترویج دین آغاز شد با ثروت تو سرمایه اصلی آئین پیمبر مال حلالت بوده و شمشیر حیدر تو اولین زن دردیار مسلمینی منصوب حق برنام ام المومنینی تو پابه پایم درد و محنت می کشیدی بار رسالت را به دوشت می کشیدی تو آبروی سرزمین های حجازی هم سفره ی من بوده ای درعشق بازی تو حامی زحمت کش دین خدائی تنها پرستار مناجات حرائی در مهربانی و وفا غوغا تو هستی الگوی همسرداری زهرا تو هستی حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی در هر نوائی اشهدخود را بخوانی دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته گرد غریبی بر سر و رویت نشسته هی پلک های بسته را وا میکنی تو رخسار زهرا را تماشا می کنی تو دراین دیار بی کسی جان می سپاری سر روی خاک سرد قبرستان گذاری تو واسطه کردی به سویم دخترت را تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را برآبرویت حق در رحمت گشوده از آسمان بهرت کفن نازل نموده اماکجائی تا ببینی نور دیده درکربلایک پیکری را سربریده جزگیسوی زینب پریشان را نفهمد هرگز کسی معنای عریان را نفهمد @shia_poem
آنقدر بخشیدی که دستانت ، بخشندگی را هم هوایی کرد ثروت به پاهای تو افتاد و    از تو غرورش را گدایی کرد   من هم کنار آسمان بودم ، وقتی نماز نور را خواندی در روزهای غربت و سختی ، مردانه پای عشق خود ماندی   بانو کسی دیگر نمیگوید : مردانگی در سیرت زن نیست مردانگی ها را نشان دادی ، مردانگی تنها به گفتن نیست   فرمود پیغمبر به یارانش : باید شبیه همسرم باشید از او شنیدم توی جنت هم ، قسمت شده تا مال هم باشید   تو همسرش بودی و می مانی ، قدر تو بیش از دیگران  باشد اصلاً برای چون تویی بانو ، باید کفن از آسمان باشد   با چشم خود دیدم برای او ، سال عروجت سال غم ها شد شکر خدا آن روزهای سخت ، زهرای تو ام ابیها شد تو مادر زهرا شدی پس دین باید در اینجا نکته بین باشد ننگ است در عالم زنی دیگر غیراز تو ام المومنین باشد   یادت میاید گفت پیغمبر: خورشید بر شب میشود غالب؟! بانو منم همرزم دیروزت ، یعنی علی ابن ابیطالب   امروز اینجا بر مزار تو ، آورده ام زهرا و زینب را زینب دوسالش هست و میداند ، زن میتواند بشکند شب را... @shia_poem
ما سائل لطف فراوان خدیجه از کودکی خوردیم از نان خدیجه در راه دین داده همه دار و ندارش اسلام شد مدیون احسان خدیجه خرج مسلمانی ما هستی او شد پس هر چه ما داریم قربان خدیجه در راه اهل بیت هر کس خرج کرده فردای محشر هست مهمان خدیجه جور دگر شد دستگیر ما پیمبر هر جا قسم خوردیم بر جان خدیجه شکر خدا هستیم امشب روضه خوانش شکر خدا هستیم گریان خدیجه دلشوره دارد یاد فرداهای زهرا ابر بهاری گشت چشمان خدیجه انگار دیده آتش و دیوار و در را غم های زهرا برده سامان خدیجه ای وای از روزی که با پهلوی زخمی زهرا شود در عرش مهمان خدیجه نیمه شبی در خانه خولی نامرد صد پاره می گردد گریبان خدیجه @shia_poem