eitaa logo
شعر شیعه
6.5هزار دنبال‌کننده
389 عکس
159 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بهاران قد علم کرده ولی رنگ قیام‌َ‌ت نیست قبای سبز پوشیده درختی که به نام‌َت نیست چه معنا می دهد عیدی که یارت را نمی بینی چه دارد هفت‌سینی که در آن سروِ امامَت نیست بساط این دُکان‌داران پشیزی هم نمی ارزد زمانی که متاع آن کتابی از کلام‌َت نیست مقام جبرئیلی هم بیابد..،باز بی اجر است پری که استراحتگاه آن بالای بام‌َت نیست گناه روسیاهی مثل من صحرانشین‌ات کرد بمیرد نوکرت ارباب..، این شأن مقام‌َت نیست همین که دست من را رو نکردی از تو ممنونم تو آقایی ‌و غیر از آبروداری مرامَ‌ت نیست دمِ تحویل سال کهنه..،نـُو کن کاسه‌ی ما را نمیخواهیم ظرفی را که در حدِّ طعام‌َت نیست به گریه‌کردن یعقوب هایت اعتنایی کن اگرچه این طریق‌ عاشقی‌کردن به کام‌َت نیست کسی این آخر سالی مرا گردن نمی گیرد به جز تو هیچکس پشت و پناه این غلام‌َت نیست بساط کفن و دفنم کاش در خاک نجف باشد جز این هیچ اتفاقی در خُورِ حُسن ختام‌َت نیست اگر امسالِ ما بی کربلا باشد..،بُکُش ما را که این جا ماندن هر سال،کم از قتل‌عام‌َت نیست تو را جان‌ همان گودال‌رفته..،خواهشاً برگرد به لبهایش قسم دردی چو دوریِ مدام‌َت نیست ▪️ ▪️ همان شاهی که دیگر بعد غارت بی عمامه شد همان جسمی که دیگر بعد مرکب‌ها سلامَت نیست @shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ 🎥مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی ✍ چگونه حجاب بین عبد و رب برطرف شود؟ @hakim_alahe
گوش مرا کشیدند، گوشم به ربّنا خورد چشم گناهکارم، بر خانه ی خدا خورد چوب خطای خود را خوردم گله ندارم با گریه قلب تارم، آیینه شد جلا خورد مردم که خواب خوابند، سَرخورده ها می آیند این بنده را بغل کن، یک عمر پشت پا خورد آلوده دامنی را بین نجف خریدند تا قطره های باران، از ناودانْ طلا خورد گر عبد هم نبودی، زحمت بکش گدا باش از زحمت علی بود، هر لقمه که گدا خورد هرکس علی ندارد، دستش نمک ندارد ای خوش به حال آنکه با مرتضی غذا خورد زهرا بجای حیدر، مردانه پشت در رفت در شعله سوخت اما، سیلی که خورد ... جا خورد دعوا سر علی بود، با چل نفر در افتاد دیوار بی هوا زد ... از میخ، بی هوا خورد آن نانجیب نامرد، بد موقعی لگد زد ریحانه ی پیمبر، آنجا ز ساقه تا خورد حیدر عبای خود را انداخت روی زهرا او حرف محسنش را، زیر همان عبا خورد مادر که غصه اش را از بچه ها نهان کرد یک روز با قد خم، راهش به کربلا خورد آن تشنه ای که دورش، صد جرعه آب می ریخت از لشکری سنان و از پیرها عصا خورد صد بار بر زمین خورد پشت سر حسینش خنجر دوازده بار، روی سر از قفا خورد دنبال جا برای بوسه به پیکرش بود از بین نیزه ها دید، سر روی نیزه ها خورد @shia_poem
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی دل از امیر سواران گرفته است بشارت از آسمان خراسان شنیده است ندایی خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی @shia_poem
غم فراق تو اصلاً برام كم نگذاشت لبم كه خواست شكايت كند دلم نگذاشت هميشه درد دلم با تو نيمه كاره گذشت لبم كه باز شد اين دفعه گريه ام نگذاشت زمانه باعث هجران نشد، خودم شده ام گناه كارىِ هر روزه ى خودم نگذاشت مرا ببخش كه از دورى‌ات نمى ميرم سرم دويد به‌سويت ولى پرم نگذاشت اگر كه دير رسيدم پرم وبالم شد كمىِ فرصت دورى راه هم نگذاشت به هركسى كه به فكرم رسيد رو زده‌ام ولى براى وساطت كسى قدم نگذاشت به من نخواسته دادى، نگفته بخشيدى بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت هميشه زودتر از در زدن درى وا شد مرا نگاه كريمت معطّلم نگذاشت قرار بود كه قهرت مرا بسوزاند دوباره سايه‌ى گلدسته‌ى حرم نگذاشت @shia_poem
دوباره فاصله افتاد بین ما آقا دوباره لطف تو و خواهش گدا آقا ببین که از نفس افتاده ام ز بار گناه بگیر دست گدای همیشه را آقا حلال کن که بجز دردسر نبودم من عطا نمودی و دیدی ز من خطا آقا سلام من به قنوت نماز نیمه شبت مرا میان قنوتت دعا نما آقا بگو شبی تو میان قنوت نافله ات به جای ما نفسی ذکر ربنا آقا خودت برای ظهورت بیا دعایی کن اثر نداشت ز ما ناله ی بیا آقا رسید سال نو و چشم ما نشد روشن بر آن جمال پر از جلوه ی خدا آقا ببین دو چشم مرا یا مقلب الابصار که تا ببینمت ای یار آشنا آقا بهار کن دل ما را محول الاحوال که بی تو رنگ خزان است سینه ها آقا بیا و درد دل بیقرار و شیدا را دوباره کن به نگاه خودت دوا آقا دلم دوباره برای نجف پریشان است برای هرم گنه سوز مرتضا آقا "دلم برای مدینه بهانه می گیرد" برای لطف خدایی مجتبا (ع) آقا خدا کند که به اذن علی (ع) و مادرتان روم دوباره شب جمعه کربلا آقا طواف قبر حسین آن شهید بی لشگر طواف قبر علمدار باوفا آقا گمان کنم ز خراسان به دل نسیمی زد نشسته بر لب من یا رضا رضا آقا تو ای بهانه ی هر نو شدن بیا نو کن تو با لباس شهادت لباس ما آقا @shia_poem
او شد قرار عالم و ما بی قرارش نان همه دنیا رسیده از کنارش هر سال از عمرش بهار اندر بهار است هر کس که شد صاحب زمانی روزگارش آن روز نوروز است که برپا نماییم این سفره هایش هفت سین را درکنارش یکسال دیگر طی شد و آقا نیامد یک سال رفت و همچنان ما شرمسارش مردم به امید خدا سال ظهور است سالی که که بوی سامرا دارد بهارش با حضرت هادی ببندیم عهد امسال خرج اباصالح شود لیل و نهارش @shia_poem
و باز افسوس فروردین نشد اسفندها باتو بیا تا وا شود دلهای ما از بندها با تو زمانش می‌رسد جایِ غم و اندوه‌ها داریم فقط  لبخند‌ها  لبخندها  لبخندها با تو مبارک کُن زمین را و خودت را آفتابی کُن که در عالم بپیچد آتشِ  اسپند‌ها با تو ببر ما را به شادی‌های محض از تلخ کامی‌ها دلم قرص است شیرین می‌شود این قندها با تو تو ما را امتحان کردی و دیدی پایِ تو ماندیم  تو ما را خوانده‌ای محکم شود پیوند‌ها با تو زمین این روزها غرقِ نشانی‌های موعود است چه نزدیک است می‌آییم با سربندها باتو چه دارد خاک ما ایرانیان سهم تو می‌گردند و عریان می‌شود شمشیرِ غیرتمند‌ها با تو به جان چشم هایت حالِ حَوِل حالنا داریم "بیا تا راست باشد عاقبت سوگند‌ها" با تو "قیصر امین پور #@shia_poem
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 مجموعه پادکست‌های بشنو از نی شرح دعای ابو حمزه ثمالی با بیانی روان و متفاوت از استاد علی صفایی حائری 🎙 🌙 شب چهارم ماه مبارک رمضان ▪️مقدمات، شرایط و زمینه‌های دعای مطلوب چیست؟ ▫️چه کسی نمی‌تواند از دعا استفاده کند؟ ▪️چرا گاهی از دعاکردن خسته می‌شویم؟ 📚 #️⃣ | عضو شوید 👇🏻 https://t.me/+jqEuVbeRvIxmYzA8
گفتند هرکس تا دم این در میاید.. هرکس که باشد پاک از آن در میاید! باید مرا امشب ببخشی نه نیاور! این‌کارهای سخت از تو برمیاید از اول شب منتظر بودی بیایم گفتی اگر دیر آمده آخر میاید موی سپیدم را ببین نزدیک مرگم از مرگ خود گفتن به من دیگر میاید باور نمیکردم که تحویلم بگیری مولا مگر به دیدن نوکر‌ میاید؟! این سنگ بی قیمت فقط از برکت تو.. آمد به جایی که فقط گوهر میاید ما مرد و زن ها نوکران اهل بیتیم اینجا فقط فضه فقط قنبر میاید خوب و بد ما را علی امشب خریده خیر علی حتی به خشک و تر میاید نام علی بر لب بیار و در نجف باش هی در بزن! هی در بزن! حیدر میاید العفو یارب بالحسین العفو العفو گفتم حسین و باز حرف سر میاید * از گوشه گودال پاشو شمر آمد دارد ته گودال با خنجر میاید با خنجرش هی میزند روی لبانت دارد صدای ناله ی مادر میاید ذبح تو کار چند ضربه پشت هم بود هی ضربه ها از قبل محکم‌تر میامد قتل تو قتل صبر بود ای داد بیداد هرکس تورا با شیوه ای نو زجر میداد @shia_poem
جمله ای از نور، روی طاقِ عرش افتاده است میزبان هم، بهر مهمانان خود آماده است جان ما آماده ی یک مستی جانانه شد روزه داران! لحظه ی دیدار صاحبخانه شد باز هم شد پشت این در، دیده ی عشاق، تر ما به او مشتاق بودیم، او به ما مشتاق تر السلام ای ماه من! ماه خدا، ماه کریم دست خالی آمدم با دعوت شاه کریم برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند یاعلی گویان درِ میخانه را وا کرده اند من خجالت می کشم چون پیشواز آمد علی باز هم پیش خدا، بهر گدا، رو زد علی سفره را که چید مادر، غصه ها شد برطرف چیست شیرینی روزه؟ حبه انگور نجف خاک راه بوترابم، نوکر مولا حسن آخر سالی، غبار از دل تکاندم با حسن ای که می گویی به رویت قفل درها بسته است کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن با همان سوز جگر، با ناله فرموده حسن ... هیچ روزی سخت تر از روز عاشورا نشد کربلا غوغا شد اما آب، دست و پا نشد گریه کردم ... گرچه افطاری که خوردم زهر بود من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود روضه ی عطشان شدن را تشنه می فهمد فقط داغ حلق پاره اش را، دشنه می فهمد فقط تا ته حلقوم او، خون گلو رفته چقدر در دهان خشک او، نیزه فرو رفته چقدر @shia_poem