#امام_هادی_علیه_السلام
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی
این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟
خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند
آبروی سامرا از چشم زارش ریخته
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
میان شهرِ غریبی که آشنایی نیست
برای ماندنِ مردی غریب، جایی نیست
شبیه گیسوی بیشانه در بیابانی
گره به کار بیافتد؛ گرهگشایی نیست
نفس نفس زدنش گوشهی قفس سخت است
پرندهای که برای پرش هوایی نیست
سکوت، همدمِ فریاد، میشود وقتی
که گوشها کَر و در شهر، همصدایی نیست
برای درد، زمانی که نیست درمانی
به غیرِ زهرِ جگرخوارها دوایی نیست
دوباره مردِ خدا میرود به بزمِ شراب
چرا که دور و برش مردِ باخدایی نیست
شبیه روضهی بزمِ حرامِ شام، ولی
میانِ تشتِ طلایی سرِ جدایی نیست
هزار مرتبه شکرِ خدا در این مجلس
عیالِ بیسپری؛ چشمِ بیحیایی نیست
هزار شکر خدا را که حرفِ مفتِ «کنیز»
و قیمتش؛ به لبِ سکهی طلایی نیست
میان حجرهاش افتاد، از نفس؛ اما
به جسمِ باکفنش جای ردّ پایی نیست
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا
قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#مناجات
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان
شهر بیداد رسیدهست به اوج خفقان
از خداوند نباید اثری باشد اگر
از دهان «متوکل» برسد صوت اذان
بر لب منبر و مسجد، زده شد مهر سکوت
مجرم است آنکه برد نام علی را به زبان
راویان سلسله در سلسله در بند شدند
شیعیانی متواری شده همپای زمان
بدعتی تازه بنا گشت از آن لحظۀ تلخ
که مزار پسر شاه نجف شد ویران
دلم از درد شکستهست خدا میداند
آه این قصۀ جانسوز ندارد پایان
باز بیوقفه به دریا زدهام باداباد
نیستم، نیستم از عاقبتش دلنگران
جان به کف باید از اولاد علی دم زد و بس
«ابن سکیت» چنین راه به ما داده نشان
عقل دیگر سر عقل آمد و بیواهمه گفت:
قلب بیدغدغۀ عشق ندارد ضربان
دهمین عشق بلافصل! سلام ای دریا!
پاکتر از نفس صبح سلام ای باران!
خود به خود پرده ز چشمان تو میرفت کنار
که حقیقت نشد از چشم تو آنی پنهان
به حضورت به قدومت شده دلگرم زمین
به سحرهای سجود تو گواه است زمان
شرح و تفسیر نگاه تو کتابیست جدا
جذبۀ ماه، پر از مهر، وَ تیغی بُرّان
از در «جامعه» هرکس به حقیقت برسد
غفلت جامعه او را نکند سرگردان
همگی دست به شمشیر، چه میفرمایید؟
آسمان منتظر توست کران تا به کران
تو فراتر ز بیانی به خداوند قسم
سخن شعر نبودهست به جز «سَبقِ لِسان»
متن تاریخ فقط گفت که مسموم شدی
هیچکس هیچ نگفت اینکه چه بوده جریان؟
سامرا کشت تو را نور تو خاموش نشد
سامری مانده و انگشت تحیر به دهان
غم دیدار حرم کنج دلم جا خوش کرد
به دعایی دل ما را به مرادش برسان
#عباس_همتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#استوری
شرح و تفسیر نگاه تو کتابیست جدا
جذبۀ ماه، پر از مهر، وَ تیغی بُرّان
از در «جامعه» هرکس به حقیقت برسد
غفلت جامعه او را نکند سرگردان
#عباس_همتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
علیِّ چارمین وقتی که خود جد محمد شد
برای شیعه اش قطعا ولایت می شود معنا
علیِّ آخرین یعنی که بعد از حیدر کرّار
امامت در امامت در امامت می شود معنا
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
جای دارد تاک روید معنی از خاک درش
اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#قصیده
آیه ها جز دعا نیاوردند
غیر یا ربّنا نیاوردند
سجده ها بی ولای اهل البیت
رو به سوی خدا نیاوردند
بین هر سطری از روایت ها
جز حدیث کسا نیاوردند
خرج ما گردن کریمان است
خم به ابروی ما نیاوردند
ابرها تاکنون روی دستِ
سحر سامرا نیاوردند
خادمان، بی اجازهء هادی
پشت این در، گدا نیاوردند
اربعین، قبل سامرا رفتن
گریه های مرا نیاوردند
یار ما را به پادگان بُردند
به سرش کم بلا نیاوردند
تا دم کاخِ قاتلش او را
بی غم و ناسزا نیاوردند
بین زندان پس از اذیت او
آب و نان و غذا نیاوردند
گرچه با زهر کشته شد آخر
تشت، چون مجتبا نیاوردند
بین این روضه ها فراتر از
روضهء کربلا نیاوردند
بدنش را شبیه جسم حسین
بارها زیر پا نیاوردند
بین گودال، پیش مادر او
خنجری در قفا نیاوردند
نوک چکمه به پهلویش نزدند
پیرمردان عصا نیاوردند
از تنش جای هدیه و سوغات
پیرهن یا عبا نیاوردند
زود تشییع شد، نه بعد سه روز
بهر او بوریا نیاوردند
بین خورجین شبانه کنج تنور
ماهِ سرنیزه را نیاوردند
خواهری را زدند در کوفه
پای زخمش دوا نیاوردند
نان و خرما به بچه ها دادند
زینبش را بجا نیاوردند
رفت تنها میان بزم شراب
سر زینب چه ها نیاوردند!
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
دهمین نور کبریا هادی
روشنای مسیرها هادی
مقصد بال های خسته ی ما
حرم امن سامرا هادی
ما کجا و اسیر گمراهی
تا دلیل است و رهنما هادی
ما کویریم و هر کلام شما
شوق دریا دهد به ما هادی
کعبه دنبال طوف سامره ات
قبله مایل به توست یا هادی
عشق را دیده ایم دور ضریح
مست شش گوشه ی شما هادی
السلام علیک یا مولا
السلام علیک یا هادی
غم دنیا زمان دیدارت
می رود از سر گدا هادی
ما گدایان کوی سامره ایم
زائر مست بوی سامره ایم
زنده ام همچنان ز رحمت تو
مدح خوان شکوه عترت تو
من همان التماسِ هر روزِ
مهربانی بی نهایت تو
دستهای گدایی ام لبریز
از خیال خوش سخاوت تو
دست بخشنده تو قسمت ما
آرزو های ماست قسمت تو
دهمین آفتاب بی تکرار
منم و حسرت زیارت تو
راه من ای صراط زهرایی
مستقیم است از عنایت تو
نور از ریشه های باورمان
می ترواد به لطف همت تو
وعده وعده پر است سفره ی ما
صبح و ظهر و شب از کرامت تو
راه ها ختم می شود به خدا
فقط از کوچه ی هدایت تو
راه تاریک و من خطر نکنم
من که بی هادی ام سفر نکنم
می چکد نور حق ز دامانت
پدر و مادرم به قربانت
ابتدای تو نور علی نور و
نیست حرفی ز روز پایانت
گوش جان می دهد شبیه همه
شیر در پرده هم به فرمانت
به بلندای آسمان پر زد
هر که شد خاک بوس ایوانت
چشمه چشمه غدیر می جوشد
از کلام همیشه جوشانت
میزبان همیشه ی دلها
سائلت میشود غزل خوانت
دشمن و دوست را نوازش کرد
عطر مست نسیم احسانت
خوب شد زخم شَکِّ قلبم با
"جامعه" آیه های ایمانت
کرمتان شبیه باران است
عادَتُکم همیشه احسان است
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#مسمط_مخمس
اینهمه دور وُ بَرَت داری گدا من هم یکی
میدهی نانِ هزاران بینوا من هم یکی
دستِ خیلی را گرفتی بیصدا من هم یکی
اینهمه زائر میآید سامرا من هم یکی
زائران را میفرستی کربلا من هم یکی
هادیِ اُمّت نگاهِ تو هدایت میکند
آسمانی میشود هر کس صدایت میکند
هر مُنادی آرزویِ یک ندایت میکند
جان گرفته هر که جانش را فدایت میکند
در میانِ سینهچاکانِ شما من هم یکی
میچکد از هر سرِ انگشتِ آقایم کرم
جبرئیل از خادمانِ افتخاریِ حرم
من به خود میبالم آقاجان که اینجا نوکرم
بَرنداری سایهسارِ پرچمت را از سرم
راه دادی خوب و بد را رَهنما من هم یکی
شیر را آرامشِ چشمانتان آرام کرد
نوکرِ بدنام را این خادمی خوشنام کرد
روضهخوانِ سامرایت یادِ آن ایّام کرد ....
ذوالفقاری ذوالفقارش نذریِ اسلام کرد
از فداییهایِ بیچون و چرا من هم یکی
روضههایِ تو گریزِ کوچه و کربوبلا
تار شد چشمِ تَرَت میسوخت لبهایِ شما
گوشهیِ خانه اگر چه میزدی تو دست و پا
خنجرِ کُندی نَبُرّیده سرت را از قَفا
هر کسی زد ... پیر هم میزد عصا ... من هم یکی
چنگهایِ گرگها پیراهنی را کَند و بُرد
بر رویِ نیزه به پیشانیِ آقا سنگ خورد
دختری کُنجِ خرابه زخمهایش را شِمرد
اُستخوانهایِ تنِ او را لگدها کرده تُرد
منتظرهایت به صف آقا بیا من هم یکی
#حسین_ایمانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
از همه شغل های دنیا من..
عاشقم! عاشق تو الزاما!
پس مدارا بکن کمی با من
غافل از من مباش، زیرا من..
غافل از یاد تو نخواهم رفت
گر بگویی برو! نخواهم رفت
من کیام خانه زاد این خانه!
یا به قول بقیه دیوانه
آشنای توام نه بیگانه!
شمع تو! این حقیر پروانه!
از گدایان سامرای توام
ای امام دهم فدای توام
لقبت چیست؟ هادی الامم است
عادتت چیست؟ بخشش و کرم است
هر کجا صحبت از تو شد حرم است
سگ کوی تو نیز محترم است
آیت الله و شیخ و علامه
عاجز از درک تو چنان عامه!
من بی معرفت گرفتارم
نیست غیر از گناه در بارم
به خودم سامرا بدهکارم
باورم کن که دوستت دارم
جایز است از غمت هوار کنم
سامرا لازمم چه کار کنم ؟!
تو که آقای آسمان بودی...
باب حاجات دشمنان بودی...
مالک کامل جنان بودی...
پس چرا بین پادگان بودی؟!
تو که بر ما چراغ امیدی
چند سال است بین تبعیدی
سنگ برشیشه گلاب زدند
به دلت داغ بیحساب زدند
ناسزا بر ابوتراب زدند
پیش چشمان تو شراب زدند
سامرا هم پر از حرامی بود
روضه ها روضه های شامی بود
بر شما چون شهادت آیین بود
لحظه احتضار شیرین بود
سرت از سوز زهر سنگین بود
وسط حجره روضه ات این بود...
من شهیدم ولی نه با خنجر!
السلام و علیک یا بی سر !
زخم خوردم سنان نخوردم من
نیزه از این و آن نخوردم من
زخمی از ساربان نخوردم من
زخم داغ جوان نخوردم من
لشکری مست در مقابل نیست
موی من ببین چنگ قاتل نیست
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem