eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا برای خود و دوستان و نزدیکان فراز👇 ✨﴿۱۳﴾ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ امْنَعْنَا بِعِزِّكَ مِنْ عِبَادِكَ ، وَ أَغْنِنَا عَنْ غَيْرِكَ بِإِرْفَادِكَ ، وَ اسْلُكْ بِنَا سَبِيلَ الْحَقِّ بِاِرْشَادِكَ . پس بر محمّد و آلش درود فرست و به عزّتت ما را از شرّ بندگانت باز دار و به عطایت از غیر خود بی‌نیاز کن و به هدایتت ما را به راه حق ببر. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌊 پیام شهدا اینه ، با خدا باش پادشاهی کن ! . ( 🎙 حاج حسین کاجی در یادمان ، بیاد بچه های خط شکن و ویژه ۲۵ ) @shohada_vamahdawiat                      
•| شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد. خبری از دل پر درد گل یاس نداشت. •| باید این طور نوشت: چه شقایق باشد، چه گل پیچک و یاس،‌ جای یک گل خالیست، تا نیاید مهدی، زندگی دشوار است... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و چهارم ✨ابوراجح آمد کنارم نشست. مسرور ظرف های سدر و حنا را روی طبقی چید تا در دسترس مشتری ها باشد. 🍁ابوراجح بوی مشک می داد. برای اولین بار از بوی آن بدم آمدم. نمی توانستم مثل گذشته، ابوراجح را دوست داشته باشم. می خواستم از آنجا بروم. احساس کردم بیگانه ام. بوی حمام که همیشه برایم لذت بخش بود، حالا سنگین و خفه کننده شده بود. شاید مسرور، ریحانه را خواستگاری کرده بود و من خبر نداشتم. آن گوشواره را شاید برای عروسی خریده بودند. مسرور با دیدن آن گوشواره، خوشحال می شد و ریحانه برایش زیباتر به نظر می رسید.هرگز هم ریحانه نمی گفت که آن را من ساخته ام. اگر هم می گفت، چه اهمیتی برای مسرور داشت. شاید هم به ریش من و پدربزرگم می خندید. قوها از هم فاصله گرفته بودند. یکی با نوکش پرهایش را مرتب می کرد و دیگری بی حرکت بود و موج های آرامی که از ریزش فواره درست می شد، او را به کندی دور خودش می چرخاند. ابوراجح گوشهٔ بینی ام را خاراند. به خود آمدم و هر طور بود لبخند زدم. _هاشم جان! خودت را به فکر و خیال نسپار. به خدا توکل کن! شاید همسری که در طالع توست، همین است. شاید هم دیگری است. اگر همین است که به او خواهی رسید. اگر دیگری است، دعا می کنم بارها از این یکی بهتر باشد و در کنارش سعادتمند شوی. کسی با موقعیت تو حتی می تواند دختر حاکم را خواستگاری کند. قویی که به جفتش پشت کرده بود، به دانه های انگوری که در پاشویه بود نوک می زد. برای پس زدن افکاری که آزارم می داد، سعی کردم منطقی فکر کنم.من ثروتمند و زیبا بودم. چرا باید خودم را آن قدر کوچک و ضعیف نشان می دادم که دختر یک حمامی بتواند به آن راحتی مرا به بازی بگیرد؟ ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ویدئویی عجیب از پسر بچه ای که در حالت بیهوشی با امام زمان عجل الله گفتگو میکند. ‼️ مهدي شوكت تظهر؟ چه زمانی ظهور میکنی ای مهدی؟ @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا برای خود و دوستان و نزدیکان فراز👇 ✨﴿۱۴﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِي ذِكْرِ عَظَمَتِكَ ، وَ فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِي شُكْرِ نِعْمَتِكَ ، وَ انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِي وَصْفِ مِنَّتِكَ . خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و سلامت دل‌های ما را در توجّه به بزرگی‌ات و آسایش بدن‌هایمان را در شکر نعمتت و گشوده شدن زبانمان را در وصف عطایت، قرار ده. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🥀باز در کارم گره افتاد و مادر گفت که 🥀حل مشکل روضه موسی بن جعفر می شود شهادت جانسوز باب الحوائج امام موسی بن جعفر(علیه السلام) خدمت فرزند بزرگوارشان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) تسلیت عرض می کنیم. 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
♦️‌ 🔹‌️ای صاحب ما ، مهدی جان ️ 🔹‌در ابعاد این دلواپسی ها ، دلخوشیم که شما بر بی کسی های ما ناظرید ، برایمان دعا می کنید و در پناه امن حضورتان ، حفظمان می نمایید ... 🔹‌شکر خدا که شما را داریم ... السلام علیک یاولی الله 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و پنجم ✨مسرور بیشتر از من، به درد ابوراجح می خورد. اگر ریحانه دلش می خواست با مسرور زندگی کند، باید می پذیرفتم که لیاقت او همین است. 🍁با تلخی سعی کردم به خودم بقبولانم که ریحانه و مادرش تنها به این مقصد به مغازه ما آمده بودند که تخفیف خوبی بگیرند. حدس آنها درست بود. با دادن دو دینار، هشت دینار تخفیف گرفته بودند. خودشان هم باور نمی کردند. دست در جیب بردم و دینارها را لمس کردم. دیگر تپشی در خود نداشتند و سرد و خشک بودند. دوست داشتم آنها را بیرون بیاورم و در حوض بیندازم. آن وقت ابوراجح با تعجب می پرسید که این کار چه معنایی دارد و من در حال رفتن، نگاهی به عقب می انداختم و می گفتم: بهتر است بروی و معنایش را از دخترت بپرسی. سکه ها را در مشت فشردم و برخاستم. می خواستم از آن محیط مرطوب و خفه کننده فرار کنم. شاید اگر کنار فرات می رفتم و قدری شنا می کردم، حالم بهتر می شد. ابوراجح دستم را گرفت و گفت: باید فردا بیایی تا در اتاق کناری بنشینیم و صحبت کنیم. به چشم های مهربانش نگاه کردم. از آن همه خیال های عجیب و غریبی که به دل راه داده بودم، خجالت می کشیدم. چطور توانسته بودم درباره ریحانه آن طور خیال بافی کنم؟ چهره نجیب و شرمگین او را به یاد آوردم که مثل فرشته ها، بی آلایش بود. ناگهان صدای گام هایی سنگین از راهرو حمام به گوش رسید. مردی در لباس سربازان دارالحکومه، پرده ورودی رابه یکباره کنار زد و گفت: جناب وزیر تشریف فرما می شوند. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش شاعر:علی اکبر لطیفیان @shohada_vamahdawiat                      
ازبس که تازه است، غمت، در هزاره ها هر دفعه می زند به دل ما، شراره ها یک گوشه گریه می کنم و گوش می کنم حی علی العزای تو را از مناره ها مهتاب در عزای تو، مجلس گرفته است در شهر کاظمین، برای ستاره ها آقا غلام ها تنت را می آوردند...! ای روضه خوان روضه ی تو تخته پاره ها پیری، کنایه گفت، تن تو لگد نخورد زیر سُمِ ستور... به اهل اشاره ها از نعل ها نپرس تنش را چه کرده اند... زینب رسید و گفت: امان از سواره ها این ماهی فتاده به دریای خون چه شد؟ تعداد زخمِ بر بدنت، چون ستاره ها آقا دوباره شعر تو شد مقتل الحسین دلگیرم از تمامی این استعاره ها... باب الحوائجی و همه سائل توایم ما غرق حاجتیم و تویی باب چاره ها @shohada_vamahdawiat                      
emam_kazeam_karimi.mp3
6.12M
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🥀یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا برای خود و دوستان و نزدیکان فراز👇 ✨﴿۱۵﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِكَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ ، وَ هُدَاتِكَ الدَّالِّينَ عَلَيْكَ ، وَ مِنْ خَاصَّتِكَ الْخَاصِّينَ لَدَيْكَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ . خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را از دعوت‌کنندگانی که به سوی تو دعوت می‌کنند و راهنمایانی که به جانب تو، به دلالت بندگان برمی‌خیزند و از ویژۀ بندگانت که در پیشگاه حضرتت اختصاص به تو دارند، قرار ده؛ ای مهربان‌ترین مهربانان. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🤚🕗 ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی رازی میان چشم تر و گنبد طلاست آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا 💚 ❤️ ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🥀 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ... ▫️ سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر! سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب‌های تشنه هدایت... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 لطفا با دلهای پاکتون دعا کنید برای شفای بیماران از جمله بیمار من، سپاسگزارم🙏 @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و ششم ✨برای ادای احترام آماده باشید!. وزیر، مردی لاغراندام با ریشی دراز بود. عبایی نازک با حاشیه ای طلادوزی شده بر دوش داشت. 🍁روی یکی از پله های سکو نشست. پس از نگاهی به اطراف، به قوها خیره شد. مسرور ظرف انگور را تعارف کرد. وزیر با پشت دست اشاره کرد که دور شود. سعی می کرد کمتر به ابوراجح نگاه کند. _حمام قشنگی داری، ابوراجح! ابوراجح به علامت احترام، سرش را پایین آورد و گفت: لباستان را بکنید. برای استحمام وارد صحن حمام شوید تا سقف زیبای آنجا را هم ببینید. هم فال است و هم تماشا!. وزیر از ابوراجح روبرگرداند. _فرصت نیست. از اینجا می گذشتم، گفتم بیایم و این دو پرنده زیبا را ببینم. باز به قوها نگاه کرد. چشم های کوچک و تندی داشت. _همانگونه اند که تعریف شان را شنیدم. انگار پرنده هایی بهشتی اند که از بد حادثه، از حمام تو سر درآورده اند. بیچاره ها!. بدون رغبت خندید و متوجه من شد. _این جوان زیبا کیست؟ مانند شاهزادگان ایرانی است! ابوراجح خواست مرا معرفی کند. وزیر اشاره کرد ساکت بماند. _خودش زبان دارد. می خواهم صدایش را بشنوم. گفتم: من هاشم هستم. ابونعیم زرگر، پدربزرگ من است. _ابونعیم هنوز زنده است؟ باز با بی حالی خندید و دو دندان نیش بلندش را نشان داد. معلوم بود آدمی است که از قدرتش لذت می برد و حاضر است دست به هر کاری بزند. _بله، خدا را شکر! _شنیده ام زرگر قابلی هستی. اینجا چه می کنی؟ این حمام جای مناسبی برای جوان زیبایی چون تو نیست. با پدربزرگت می آمدی بهتر بود. دل به دریا زدم و با خنده گفتم: شما هم با حاکم نیامده اید. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💐ویژگی های منتظر حقیقی💐 ◀️ایمان و باور؛ مهم‌ترین ویژگی‌های منتظر 🔺مؤمن بودن یک عنوان کلی است، برای روشن شدن این موضوع باید توضیح داد که مؤمن واقعی چه کسی است، در رابطه با مؤمن در روایات مشخصه‌های بسیاری مطرح شده است که مهم‌ترین آن‌ ایمان و باور به خدای متعال است. 🔺یک مؤمن واقعی از سطح معرفتی و ایمانی فوق‌العاده بالایی برخوردار است؛ لذا نمی‌توانیم منتظر امام زمان(عج) باشیم اما به خدای او ایمان نداشته باشیم. 🔺دومین متعلقه ایمان،ایمان به خود امام زمان(عج) است. یک منتظر واقعی علاوه بر ایمان به خدا، مؤمن به امام عصر(عج) نیز هست. 🔺در این مرحله وظیفه ی مؤمن سخت‌تر می‌شود‌ زیرا باید ایمانش را تقویت کند و شناختش را نسبت به (عج) از راه‌های مختلف تقویت کند؛ پس، ایمان بدون شناخت شکل نمی‌گیرد. @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا برای صبح و شب فراز👇 ✨﴿۱﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ سپاس مخصوص خداست که شب و روز را به نیرویش آفرید. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌺🤚🏻 یڪ دانــه نه صد دانــه‌ی تسبیح دعـایت هــر روز فـــرج زمــزمــه ڪــردیـم برایت شرمنده‌ی چشمان پر از اشڪ تو هستیم جــــان همـــــه عــالــم و آدم بـه فـدایــت 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
enc_16962780598617176414893.mp3
2.59M
♥️نماهنگ خیرالأنام 🎙محمد فصولی 🎵استودیویی •┈┈••••✾•🌿🕊🌿•✾•••┈┈• @hedye110
enc_16460380389373949325690.mp3
6.16M
♥️مبعثه اوج برکات بر تو محمد صلوات 🎙امیرکرمانشاهی. •┈┈••••✾•🌿🕊🌿•✾•••┈┈• @hedye110
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و هفتم ✨بلند خندید. صدای خنده اش زیر گنبد پیچید. _از جسارتت خوشم آمد! من جرأت نمی کنم تنها به اینجا بیایم. برای همین با نگهبان ها آمده ام. هرکجا ابوراجح باشد، جای خطرناکی است! 🍁به ابوراجح نگاه کرد تا او چیزی بگوید. ابوراجح که می دانست وزیر دنبال بهانه ای است، ساکت ماند. وزیر پوزخندی زد و به من گفت: به هر حال، دیدن تو و این قوهای زیبا را به فال نیک می گیرم. رو کرد به ابوراجح. _هر چند خداوند از زیبایی به تو نصیبی نداده، اما سلیقه خوبی به تو بخشیده. حمامی به این زیبایی! قوهایی به این قشنگی! مشتری هایی با این حُسن و ملاحت و حاضرجوابی! ابوراجح گفت: اجازه بدهید بگویم شربتی خنک برایتان بیاورند. _لازم نیست. می ترسم مسمومم کنی! به قوها اشاره کرد. _فکر نمی کنم در تمام بین النهرین چنین پرنده هایی باشد. در خلوت سرای حاکم، حوضی است از سنگ یشم که هنرمندان چینی، نقش هایی از گل بر آن تراشیده اند. این قوها سزاوار آن حوضند. دیروز نزد حاکم بودم. از تو سخن به میان آمد. به گوش حاکم رسیده که از او و حکومت بدگویی می کنی. مبادا راست باشد! یکی گفت در حوض حمام ابوراجح چنین پرندگانی شنا می کنند. چنان آنها را توصیف کرد که حاکم به من گفت اگر چنین زیبا و تماشایی اند، ترتیبی بده که به حوض یشم کوچ کنند. با لبخندی دندان هایش را بیرون ریخت. _چه سخن نغزی! به حوض یشم کوچ کنند. حال بر تو منت نهاده ام و با پای خویش به دیدارت آمده ام تا پیشنهاد کنم برای رفع کدورت هم که شده، آنها را به حاکم تقدیم کنی. ابوراجح کنار حوض نشست. قوها به طرفش رفتند. گفت: اینها همدم من اند. بهشان عادت کرده ام. مشتری ها هم به این دو قو علاقه دارند. کسب و کارم را رونق داده اند. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59