eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و شش ✨تصمیم گرفت برود و سر صحبت بگشاید و از او بپرسد: پسر آتش پرست نیشابوری را چه به ثبت سخن امام شیعیان؟ کدام موبَد به تو یاد داده که میان صفوف مسلمان ها، حدیث شیعه بر کاغذ ثبت کنی؟ سیندخت تصمیم گرفت که با عتاب برود. آری... باید در مقام عتاب برمی آمد و خشم او را برمی انگیخت تا بهتر بتواند سِرّ ضمیر او را دریابد. پدر به او آموخته بود که باطن مردان را در خشمشان بجوید. آری،بهتر از این نمی شد. باید همین صبح فردا به مغازه او می رفت و عتاب آمیز به خشمش وامی داشت و در تلاقی نگاهش، بازجویی دوباره ای در چشمانش می کرد تا بداند آیا واقعا عشق اتفاق افتاده است یا نه! نیمه های شب بود که نجوایی آرام در گوش سیندخت، او را از خواب بیدار کرد. چشم گشود و فراوانی ستاره های پراکنده در آسمان مدهوشش کرد. لحظه ای در تماشای آنها محو ماند و سپس امتداد نجوا را در پیش گرفت. از جای برخاست و دامانش را به دنبال کشاند. از کنار بستر حصیری سمندش رد شد و پاورچین پاورچین به سوی خیمه ای قدم برداشت. قصدش نه خیمه بود و نه رسیدن؛ تنها به صدا می اندیشید. صدا او را مسحور کرده و به دنبال خود می کشاند. سیندخت، سر به زیر، چونان رام شده ای به دنبال نجوا می شتافت. درست کنار عمود خیمه بر زمین زانو زد. صدای آرام زنی را با همه وجودش دریافت: _... و به روزی که مادر از فرزند می گریزد... داشت نجوای عربی زنی را می شنید که تاکنون هرگز شبیه آن موسیقی را به گوش خود استماع نکرده بود. دست هایش را روی زمین ستون کرد و سر به زیر انداخت. با احترامی که در برابر کلمات گات ها ادا می کرد، به همان حرمت، اهورا مزدا را ستود: _تو خدای یگانه ای هستی که هم من را و هم سایر مسافران این کاروان را آفریده ای! این را نه که بر زبان بیاورد، که با لایه های قلبش سرود. اشک بر پهنای صورتش جاری شده بود.همین چند لحظه قبل بود که داشت خواب کیارش را می دید. کیارش با ابزاری تیز، دل سنگ را می تراشید و واژه ای روی آن حک می کرد. آهنگِ تراشی که از حرکت دست های کیارش در فضا پیچیده بود، قلب سیندخت را به لرزه وا می داشت. اکنون داشت امتداد همان آهنگ را از کنار خیمه می شنید. در خواب به چشم های روشن او زل زد و پرسید: _چه می نویسی کیارش؟ وکیارش تنها نگاهش کرده و لبخند زده بود. لبخندش او را نزدیک تر خواند و سیندخت دید که روی سنگی سفید، درست به بزرگی سنگی که در فیروزه تراشی نیشابور زیر دستش دیده بود، حک کرده است: یا عشق! ادامه دارد... 🌹 【با ما همراه باشید】👇 💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥فتنه برای خواص و انقلابی ها که نسبت به تدابیر رهبری شک و تردید میکنند. مرحوم علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shohada_vamahdawiat                      
دستت خالی باشد و لشکر تا دندان مسلح فرعون دنبالت باشد و به بن بست رود نیل برخورد کنی و هنوز ایمان داشته باشی که خداوند کمکت می کند اینجاست که خدا نیل را برایت دو نصف میکند تا از آن عبور کنی آخر الزمان محل آزمایش ایمان هاست خدایا به ما ایمان عطا کن❤️🤲 ✍: مختاری @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹┃ رهبر دلها و سردار دلها🌱 🌷تصویرگر شکوه ایرانی بود      معنای حقیقت مسلمانی بود 🌷پرواز در آغوش شهادت بی‌شک     زیبندۀ قاسم سلیمانی بود @shohada_vamahdawiat                      
توصیه به جوانان : با تقوا داشتن و حب امام حسین علیه السلام در دل، پیشرفت میکنید @shohada_vamahdawiat                      
به نیت نابودی اسرائیل حداقل یک آیه از قرآن کریم را بخوانیم. از طریق پیوند (لینک) زیر می تونید هر تعداد آیه که خواستید، قرائت فرمایید.✨ http://khatmnoor.ir التماس دعا.🤲@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار خواهد شد❤️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🚨🚨🚨 الله اکبر آغاز حملات موشکی ایران به اسراییل 🚀🔥💪🚀🔥💪🚀🔥💪
﷽❣ ❣﷽ ای که فصل آمدنت زیباترین فصل زندگانی است و حضورت، گویاترین پیام آشنایی ای که باب خدایی و واسطه فیض دریای رحمتی و بی کران مهر مارا دریاب ... 🌼تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود🌼 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌷|کارگرے که بیماران را شفا مے دهد که عارف بود و زائرانے از سراسر ایران همیشه مهمان او هستند سردار شهید حاج علے محمدے پور فرمانده گردان ۴۱۲ فاطمه زهرا سلام الله لشکر ۴۱ ثارالله و کارگر شرکت ملے صنایع مس ایران... که زمان شهادت خودش و نحوه شهادت همرزمانش را پیش بینے کرد و قاتل خود را هم شفاعت نمود. 📝|براے رفع مشکل بیمارے همسرم متوسل به شهید حاج علے محمدے شدم. دو سالے دارو درمانے مے کرد اما نتیجه اے نداشت تا اینکه دکتر گفته بود دارو جواب نمے دهد و باید پرتو درمانے کنه و در نهایت عمل جراحے شخصے که پرتو درمانے انجام مے دهد باید چهار روز از همه دور باشه و ما هم بچه کوچڪ داشتیم و این کار امکان پذیر نبود. تصمیم گرفتم چهل روز صبح زیارت عاشورا بخوانم و هدیه نمایم به شهید حاج علے محمدے پور... بعد از آن همسرم براے انجام آزمایشات به دکتر مراجعه نمود که دکتر گفت نه تنها پرتو درمانے بلکه نیاز به دارو هم دیگر حتے ندارد @shohada_vamahdawiat                      
💌 دنیـا همیـن است؛ تا آدم عـاشـقِ دنیـاست و بـہ ایـن دنیـا چسبیده، حـال و روزش همیـن است. امـا اگـر انسـان سـرش را بـہ سمـتِ آسمـان بـالا بیـاورد و ڪارهـایش را بـراۍ رضـاۍ خـدا انجـام دهـد، مطمئن بـاش زنـدگۍاش عـوض مۍشـود و تـازه معنۍ زندگے ڪردن را مۍفهمـد. بـرادر شـــهیدم❤️ @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و هفت ✨وقتی در روشنای نور، عبارت حک شده روی سنگ سفید را خواند، هیجانی در جانش پیچید که نتوانست تاب بیاورد. سکوت کرد. 🍁تمام اتاق شش متری به سکوت تبدیل شد اما ناگاه طنین آرام زنانه ای در خوابش پیچید. طنین همین صدایی که اینک در خیمه جاری است. نفس هایش به شماره افتاد. اتصال خواب و بیداری، او را در خود غرق کرده بود. آیا کیارش و مغازه شش متری اش، لحظه ای پیش در این بیابان دائر بودند؟ در این منزلگاه شبانه کاروان؟! نفس عمیقی کشید. به ناگاه دستی را بر شانه خود دریافت. سر برگرداند و چشمان غرق اشک خدیجه را زیر نور مهتاب دریافت. _شاهزاده! بیدار شدید؟! سیندخت سرش را برشانه زن عرب رها کرد و بی اختیار هق هق گریست. خدیجه بازویش را فشرد و آرام پرسید: _چه چیزی شما را به خیمه اُم مسعود کشانده؟ سیندخت در میان آغوش خدیجه، ناله ای از دل برآورد و گفت: _نمی دانم چشمان کیارش بود یا طنین این واژه ها؟ سر از شانه خدیجه جدا کرد. شانه هایش را فشرد و به چشمانش خیره شد. _صدا از روزی سخن گفت که مادر از فرزند می گریزد. اگر این روز راست باشد، یعنی کیارش هم از من خواهد گریخت؟ این کدام روز است، خدیجه؟ کدام خبر است که تا این اندازه دلم را آتش زده است؟ خدیجه دست به بازوی او آویخت. _قیامت، شاهزاده! روزی که همه در پیشگاه خداوند برای حسابرسی به اعمالمان حاضر خواهیم شد. روزی که بیش از همیشه به تهی بودن زندگی دنیا ایمان خواهیم آورد. سیندخت زیر لب گفت: _اوستا نیز بشارت چنین روزی را به ما داده است اما هرگز نیاندیشیده بودم که مادرم از من فرار خواهد کرد. اگر مادرم که تا آن اندازه دلباخته من بود از من بگریزد، پس نباید از کیارش انتظار داشته باشم که همراهی ام کند. مکثی کرد و با همان لحن آهسته سر در گوش خدیجه فرو برد: _بگو که این تنها یک تمثیل است. بگو که این اتفاق نخواهد افتاد! خدیجه پلک بر هم نهاد و سر تکان داد. _اما این سخن خداوند در قرآن است. رخ خواهد داد. سیندخت خود را عقب کشید. پریشان شد. از جای برخاست و چند قدم عقب رفت. سپس روی برگرداند و از او دور شد. در خوابگاه خود زیر آسمان نشست و سر بر زانو گرفت و با خود نجوا کرد: کیارش از من می گریزد؟ پس معجزه عشق به چه کارم می آید؟ مولا خلیل! عشق به چه کار آدم می آید اگر نهایتش، روز حسابی است که درآن معشوق از انسان می گریزد و هیچ سودی به او نمی رساند؟... پوچ بودن دنیا و آنچه در آن است را قبول می کنم اما باید این را هم پذیرفت که حتی عشق هم پوچ است؟ پس من برای چه باید به سوی کیارش بشتابم؟ ادامه دارد... 🌹 【با ما همراه باشید】👇 💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔴ایران به آمریکا هشدار داد اگر پالایشگاه‌های ما را بزنید، پالایشگاه‌ها و چاههای نفت  کل منطقه  از جمله عربستان و آذربایجان و کویت و امارات و بحرین را به آتش می‌کشیم.
‏نَصرٌ مِنَ الله و فَتحٌ قرِيب... 🔺توییت دقایقی پیش حساب دفتر رهبر انقلاب، همزمان با حملات موشکی سنگین جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی
﷽❣ ❣﷽ ‌در کوی تو به ملک جهانم نیاز نیست ‌با روی تو،به باغ جنانم نیاز نیست ‌تنها نشان عاشق تو،بی‌نشانی است ‌من عاشقم،به نام و نشانم نیاز نیست ‌از هرچه غیر دوست دگر دل بریده‌ام ‌جز دیدن امام زمانم نیاز نیست 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه به شهداي کربلا و ۱۴ معصوم، علیه‌السلام ...... 🌺 🌹🌹🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت بیست و هشت ✨اسب، سر از حصیر بلند کرد و به او خیره شد. سیندخت دلجویانه و بغض آلود دستی بر سر او کشید. 🍁_بخواب سمندم! بخواب که اگر اینها راست بگویند، تو هم به کارم نخواهی آمد... سر در زانو فرو برد و آه کشید. ثانیه های نیمه شب به کندی در گذر بود. خدیجه با پیاله ای از معجون، کنار سیندخت بر زمین نشست. پیاله را به سویش گرفت و بازویش را فشرد. _شاهزاده! بنوش تا جانی بگیری. چشمان سیندخت به گودی نشسته بود. سر از زانو برداشت و پیاله را گرفت. _می دانی ربط کیارش با بانوی تو چیست؟ خدیجه چیزی نگفت. سیندخت ادامه داد: _اول خیال می کردم ربطش به این است که هر دو به رموز عشق مربوط اند. وقتی درباره غریزه و فطرت سخن گفتی، فهمیدم باید بیشتر تامل کنم. اکنون می توانم ربطش را بفهمم. تو از رازی خبر نداری. یعنی خودم هم وقتی فهمیدم که دیر شده بود. مولا خلیل به من نگفت که برای چه من را با کاروان شما همراه می کند. می توانست قانعم کند که مدتی صبر کنم تا قافله ای دیگر از قبیله اش بگذرد؛ اما نکرد. یادش آمد که مولا خلیل بعد از گفت و گو با عبدالله، هیجان زده سیندخت را صدا کرده و گفته بود: _مبارکت باشد! شاهینت آمده است. این کاروان تو را به مرو می رساند. خوشا به حالت دختر. چه بخت بلندی داری! اما نگفته بود که این کاروان به دیدار مولای هشتم(علیه السلام) می رود. سیندخت همان لحن تلخ را به خود گرفته بود: _هیچ کدامتان به من نگفته بودید که مقصدتان رسیدن به همان مردی است که کیارش را از من گرفته! من اگر می دانستم، همسفرتان نمی شدم. من اگر خبر داشتم که نهایت این کاروان رسیدن به مردی است که تمام رویاهایم را از من گرفت... نه... نه... به اهورامزدا سوگند که همراهتان نمی شدم! خدیجه با دهان نیمه باز به او خیره مانده بود. _سبحان الله! شاهزاده! از چه مردی سخن می گویی؟! مولای ما آرزوی هیچ کس را از او نمی گیرد. ربط کیارش شما با مولای ما چیست که شما را به چنین قضاوت بی رحمانه ای کشانده است؟ سوگند می خورم اگر آنچه گفته ای راست باشد، بانویم اولین کسی خواهد بود که برایت احقاق حق کند. ادامه دارد... 🌹 【با ما همراه باشید】👇 💫☆☆☆☆🌸☆☆☆☆💫 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
744.9K
چرا حضور در نمازجمعه این هفته تهران، است؟ خواهش میکنم اطلاع بدیدحتما ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
خدا رو شکر تعداد دوستان شرکت کننده در صلوات هامون هرهفته زیاد میشه و دوستان جدیدی پیدا می‌کنیم......تا الان تعداد ۱۶هزار صلوات فرستاده شده خدارو شکر 🙏🙏🌸🌺
~🕊 🌴✨ ⚘حسین از یکسال قبل از شهادتش، نمازهای خود را دو برابر می‌خواند و وقتی سؤال می‌کردیم، می‌گفت «در دوران دفاع مقدس نمازهایی دارم که معلوم نیست ادا یا قضا شده و یا شکسته بود و آن‌ها را دارم دوباره می‌خوانم تا مدیون نباشم.» ⚘شهید تابسته خیلی به حسّاس بود و حتی یک‌وقت برای تقسیم غذا رفته بود و در راه بازگشت، غذاهایی را که مانده بود، به دو نفر داده بود و وقتی آمد، ناراحت از این کار بود و قیمت بهترین غذا را گرفت و پول این دو غذا را به پشتیبانی تحویل داد. ✍🏻به روایت همرزم ♥️🕊 @shohada_vamahdawiat                      
واااااااااای چه نماز جمعه ای بشه این جمعه رهبرم سایه ی سرم.... گفتن که شمارو پنهان کرده اند پس چرا در جمع نمازگزاران جمعه قراره ببینمت؟.....آی اونائی که گفتید رهبرم را پنهان کردند ببینید خورشید از پس پرده برون آمده و جمعه طلوعش را در صف نمازگزاران جمعه قراره ببینیم جا نمانید... به کوری چشم دشمنان این جمعه نماز را پشت سر رهبرم اقتدا میکنم❤️❤️❤️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕯 ◄ امروز ‌است عــزیزانی که در بین ما نیستند دلخوشند به‌یک فاتـــحه به‌ یک صلوات یڪ دعای و آمـرزش همـین ها برایشان یک دنیاست در آن دنـــیا! پس برای شـــادۍ روحـــشان‌ قــــــرائت ڪنیم. ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 🌷 شهید مصطفی صدر زاده: از در انداختنت بیرون از پنجره بیا تو، بجنگ واسه خواسته‌هات، ناامید نشو، خدا ببینه به خواستت سفت و سخت چسبیدی، خواسته‌ات رو بهت میده. @shohada_vamahdawiat                      
🤚🕗 ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی رازی میان چشم تر و گنبد طلاست آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا 💚 ❤️ ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ ما را در آورده از پا، این درد چشمْ انتظاری تا کی جدایی و دوری؟ تا کی دل و بی قراری این خانه‌ها بی حضورت، زندان زجر و شکنجه‌ست شوقی به خواندن ندارد، در این قفس‌ها، قناری 💔 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
♦️‌امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: اگر قرار بود کارها برای مهدی به خودی خود درست شود،کار برای رسول خدا درست می‌شد و دندان‌هایش نمی‌شکست صورتش زخم بر نمی‌داشت. هرگز چنین نیست به خدا سوگند،تا وقتی عرق و خون از پیشانی ما نچکد کار او سامان پیدا نمی‌کند •––––––☆––––––• @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا