eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
خـدایـا ... اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من‌ سوء استفاده ڪردم ، و یا زندگـی دنیـایی مرا به ‌خود جـذب ڪرد ، لحظه‌ای امانم مده و نابودم‌ ڪن ... ▫️فرمانده گردان ویژه شهدا ▫️لشڪر ۲۵ ڪربـلا ▫️شهادت : هفت‌تپه ۱۳٦۵ 🌷 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌼عهد نامه مولا جان! عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم. آمین یا رب العالمین🤲 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت پنجم(ادامه روایت قبل) ✨ طه قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺑﺖ، ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺳﺎﻣﺮی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ‌ﺩﺭﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩ!»* (٨٥) طه قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَٰلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ: «ﺑﻪ‌ﻫﻢ‌ﺯﺩﻥ ﻗﻮﻝ‌ﻭﻗﺮﺍﺭﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ: ﻃﻠﺎﺟﻮﺍﻫﺮ ﺯﻳﺎﺩی ﺍﺯ ﻗﻮم ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﻭﺭﺷﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻴﻢ! ﺳﺎﻣﺮی ﺑﺮِﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺫﻭﺏ ﻛﺮﺩ. (٨٧) فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ ﺑﻌﺪ، ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩم ﻣﺠﺴﻤﮥ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ‌ﺍی ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﻣﻲ‌ﺁﻣﺪ. ﺍﻭ ﻭ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻧﺶ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ’ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻣﻮﺳﻲ؛ ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺪﺍی ﻧﺪﻳﺪﻧﻲ!‘» (٨٨) 4_هنگامی که موسی از کوه طور بازگشت و تورات را با خود آورد، به قوم خود گفت این کتاب آسمانی را آورده ام که حاوی دستورات دینی و حلال و حرام است و از آن پیروی کنید. 🌷 بنی اسرائیل تصور کردند، عمل به این وظایف مشکل است به همین خاطر بنای مخالفت گذاشتند. در این هنگام خداوند فرشتگانی را مامور کرد تا قطعه عظیمی از کوه طور را بالای سر آنها قرار دهند. بنی اسرائیل با دیدن این صحنه وحشت زده شده و دست به دامان حضرت موسی(علیه السلام) شدند. موسی (علیه السلام) به آنها گفت اگر پیمان وفاداری ببندید و به دستورات خدا عمل کنید و توبه کنید این عذاب از شما برداشته خواهد شد. آنها تسلیم شده و برای خدا سجده کردند و تورات را پذیرفتند و عذاب از آنها برداشته شد. البقره وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ ﺑﻪ‌ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ‌ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺗﻌﻬﺪ ﻣﺤﻜﻢ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ: «ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺗﺎ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺑﻲ‌ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻨﻮﺍﻳﺎﻥ ﺳﻨﮓ‌ﺗﻤﺎم ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ. ﺑﺎ ﻣﺮﺩم، ﺧﻮﺵ‌ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺩﺍﺑﺶ ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﺪﻫﻴﺪ.» ﻭﻟﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻲ، ﺟﺰ ﻋﺪﮤ ﻛﻤﻲ، ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺑﻲ‌ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻲ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭﻫﺎ ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﻛﺮﺩﻳﺪ.(٨٣) البقره وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﻭﻗﺘﻲ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﻟﺎی ﺳﺮﺗﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺗﻌﻬﺪِ ﻣﺤﻜﻢ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ: «ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ، ﺟﺪّی ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﻣﻄﺎﻟﺒﺶ ﺭﺍ ﺁﻭﻳﺰﮤ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ.»(٦٣) ✨طبق آیاتی از قرآن کریم که برایتان گفته شد قوم بنی اسرائیل یا یهود همیشه از دستورات خدا سرپیچی میکردند و با وجود داشتن راهنما و پیامبر(حضرت موسی) منحرف می شدند و خدا برای هدایتشون عذاب را نازل میکرد و آنها با التماس از حضرت موسی(علیه السلام) می خواستند که برایشان دعا کند اما همینکه عذاب از آنها برداشته می شد باز وجود خدا رو منکر می شدند.در زیر به چند آیه قرآن کریم در مورد قوم بنی اسرائیل اشاره می کنیم: 1_سوره مبارکه اعراف آیات 130الی 134 وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺸﮏ‌ﺳﺎﻟﻲ‌ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪﺩ ﻭ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺷﺪﻳﺪِ ﻣﺤﺼﻮﻟﺎﺕ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯی ﺩﭼﺎﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ‌ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ. (١٣٠) فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ‌ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺒﺮﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺷﻲ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺁﻣﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﮥ ﻟﻴﺎﻗﺖ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ.» ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺣﻴﺎﻧﺎً ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺑﻠﺎﻳﻲ ﺩﺍﻣﻦ‌ﮔﻴﺮﺷﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺷﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺤﺴﻲِ ﻗﺪم ﻣﻮﺳﻲ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻧﺶ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ! ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﺖ ﻧﺤﺴﻲ‌ﺷﺎﻥ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺯﺷﺖِ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ؛ ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﺷﺎﻥ ﻧﻤﻲ‌ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ. (١٣١) وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﻫﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ‌ﺍی ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭی ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺟﺎﺩﻭﻳﻤﺎﻥ ﻛﻨﻲ، ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻴﻢ!»(١٣٢) فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻴﻦ، ﺑﻠﺎﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺟﺪﺍﺟﺪﺍ ﺑﺮ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ: ﺟﺎﺭی‌ﺷﺪﻥ ﺳﻴﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ، ﻫﺠﻮم ﻣﻠﺦ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻋﻪ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ، ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺁﻓﺎﺕ ﺑﻪ ﻣﺤﺼﻮﻟﺎﺗﺸﺎﻥ، ﻟﻮﻟﻴﺪﻥ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ..
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ‌ﺷﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﻥ‌ﺭﻧﮓ‌ﺷﺪﻥِ ﺁﺏ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ. ﺍﻣﺎ ﺧﻮی ﺗﻜﺒﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ! ﭼﻮﻥ‌ﻛﻪ ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ. (١٣٣) وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻠﺎﻫﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺁﻣﺪ، ﺩﺳﺖ‌ﺑﻪ‌‌ﺩﺍﻣﻦِ ﻣﻮﺳﻲ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻧﺪ: «ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی‌ﺍﺕ ﻗﺴﻢ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻧﺠﺎﺗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ. ﺍﮔﺮ ﺷﺮّ ﺍﻳﻦ ﺑﻠﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﻛﻢ ﻛﻨﻲ، ﺁﻥ‌ﻭﻗﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎﻭﺭ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺑﻨﻲ‌ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺕ ﻣﻲ‌ﮔﺬﺍﺭﻳﻢ.» (١٣٤) ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽ از خبر مفقود شــدن ابراهیم یک هفته گذشــت. قبــل از ظهر آمدم جلوی مسجد، جعفر جنگروی هم آنجا بود. خیلی ناراحت و به هم ریخته. هیچکس .این خبر را باور نمی کرد مصطفی هم آمد و داشــتیم در مورد ابراهیم صحبــت می کردیم. یکدفعه محمد آقا تراشکار جلو آمد. بی خبر از همه جا گفت: بچه ها شما کسی رو به اسم ابراهیم هادی می شناسید!؟ یکدفعه همه ما ساکت شدیم با تعجب به همدیگر نگاه کردیم. آمدیم جلو !و گفتیم: چی شده؟! چه می گی؟ بنده خدا خیلی هول شــد. گفت: هیچی بابا، بــرادر خانم من چند ماهه که مفقود شــده، من هر شب ساعت دوازده رادیو بغداد رو گوش می کنم. عراق !اسم اسیرها رو آخر شب ها اعلام می کنه دیشــب داشــتم گــوش می کــردم، یکدفعــه مجــری رادیــو عــراق که .فارســی حــرف مــی زد برنامــه اش را قطــع کــرد و موزیک پخــش کرد بعد هم با خوشحالی اعلام کرد: در این عملیات ابراهیم هادی از فرماندهان .ایرانی در جبهه غرب، به اسارت نیروهای ما درآمده داشتیم بال درمی آوردیم! همه ما از اینکه ابراهیم زنده است خیلی خوشحال .شدیم .نمی دانستیم چه کار کنیم. دست و پایمان را گم کردیم سریع رفتیم سراغ دیگر بچه ها، حاج علی صادقی با صلیب سرخ نامه نگاری .کرد رضا هوریار رفت خانه آقا ابراهیم و به برادرش خبر داد. همه بچه ها از زنده .بودن ابراهیم خوشحال شدند ٭٭٭ .مدتی بعد از طریق صلیب سرخ جواب نامه رسید در جــواب نامه آمده بــود که: من ابراهیــم هادی پانزده ســاله اعزامی از .نجف آباد اصفهان هستم فکر کنم شما هم مثل عراقی ها مرا با یکی از فرماندهان غرب کشور اشتباه !گرفته اید هر چند جواب نامه آمد، ولی بســیاری از رفقا تا هنگام آزادی اســرا منتظر .بازگشت ابراهیم بودند بچه ها در هیئت هر وقت اســم ابراهیم می آمــد روضه حضرت زهرا .می خواندند و صدای گریه ها بلند می شد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) به امام باقر علیه السلام گفتم: _ ای مولا و ای فرزند فرستاده‌ی خدا، مگر همه‌ی شما امامان قیام کنندگان به حق نیستید؟ حضرت با لحنی سرشار از اطمینان فرمود: _ چرا، ای ابوحمزه ثمالی! همه‌ی ما این‌گونه‌ایم. پرسیدم: _ پس چرا تنها امام زمان (عج) قائم نامیده شده است؟ امام پنجم که بر او باد درود همه‌ی مردم، پاسخ داد: _ زیرا هنگامی که جدم، حسین‌بن علی علیه السلام شهید شد، فرشته‌های آسمان به شدت گریستند و با ناله و اندوه به پروردگار گفتند: «خداوندگارا! آیا آنان را که برگزیده‌ترین آفریده‌ات را کشتند، به حال خود رها می‌کنی؟» خداوند بلند مرتبه به آنان پیام داد که «آرام باشید! به عزت و‌جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت، هرچند پس از گذشت زمان و روزگار درازی باشد» سپس پرده و حجاب را از دیدگانشان برداشت و فرزندان حسین علیه السلام را که وارثان مقام امامت بودند، به آنان نشان داد فرشتگان از نگریستن به این صحنه خرسند شدند و دیدند که یکی از امامان به نماز ایستاده است. سپس خداوند به فرشته‌ها فرمود: «این پیشوای قائم، از آنان انتقام خواهد گرفت» 📕برگی از کتاب امام زمان (عج) صفحه 74 و 75 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
💙 :) 🌱 ڪارتن ڪارتن سخاوت صداے زنگ موبايلم بيدارش ڪرده بود ... اون خيابون خواب هم اومده بود من رو بيدار ڪنہ ... شايد زودتر از شر صداے زنگ خلاص بشہ ... هنوز سرم گيج بود ڪہ صدا قطع شد ... یڪے از چشم‌هام بيشتر باز نمےشد ... دوباره زد روے شونہ‌ام ... - هے مرد ... پاشو برو ... شلوارت رو ڪہ خراب ڪردے ... حداقل قبل از اينڪہ ڪنار خونہ زندگے من بالا بيارے برو ... بہ زحمت تڪانے بہ خودم دادم ... سرم از درد تير مےڪشيد... چند تا از کارتن‌هاش رو ديشب انداختہ بود روے من ... با همون چشم‌هاے خمار بهش نگاه ڪردم ... چقدر سخاوتمندتر از همہ اونهايے بود ڪہ مےشناختم ... نداشتہ‌هاش رو با يہ غريبہ تقسيم ڪرده بود ... از جا بلند شدم و دستم رو بردم سمت ڪيف پولم ... توے جيب ڪتم نبود ... چشمم باز نمےشد دنبالش بگردم ... - دنبالش نگرد ... خم شد از روے زمين برش داشت داد دستم ... - ديشب چند تا جوون واست خاليش ڪردن ... ڪيف رو داد دستم ... - فقط زودتر از اينجا برو ... قبل اينڪہ زندگے من رو ڪامل بہ گند بڪشے ... ازشون دور شدم ... نمےتونستم پيداش ڪنم ... اصلا يادم نمےاومد ڪجا پارڪش ڪردم ... همین طور فقط دور خودم مےچرخیدم ... و از هر طرف، نور بہ شدت چشم هام رو آزار مےداد ... همون جا ڪنار خیابون نشستم ... حس مےڪردم یڪے داره توے گوش‌هام جیغ مےڪشہ ... چند خيابون پايين‌تر، سر و ڪلہ لويد پيدا شد ... - تلفنت رو ڪہ برنداشتے ... حدس زدم باز يہ گندے زدے ... - چطورے پيدام ڪردے؟ ... رفت سمت سطل هاے بزرگ آشغال و يہ تيڪہ پلاستيڪ برداشت ... - ڪاري نداشت ... زنگ زدم و گفتم بدون اينڪہ سروان بفهمہ تلفنت رو رديابے ڪنن ... شانس آوردے خاموش نشده بود ... پلاستيڪ رو انداخت روے صندلے ... سوار ماشين اوبران ڪہ شدم ... دوباره خوابم برد . 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
﷽❣ ❣﷽ سلام بر تو ای مولایی که آینه مهربانی خدا هستی .. سلام بر تو و بر روزی که زمین و زمینیان را از محبت سیراب خواهی کرد .. 💚 @shohada_vamahdawiat
﷽ یک ماه از مفقود شدن ابراهیم می گذشت. هیچکدام از رفقای ابراهیم حال .و روز خوبی نداشتند .هــر جــا جمــع می شــدیم از ابراهیــم می گفتیــم و اشــک می ریختیــم .برای دیدن یکی از بچه ها به بیمارســتان رفتیم. رضا گودینی هم آنجا بود .وقتی رضا را دیدم انگار که داغ دلش تازه شده، بلندبلند گریه می کرد بعد گفت: بچه ها، دنیا بدون ابراهیم برای من جای زندگی نیســت! مطمئن !باشید من در اولین عملیات شهید می شم یکی دیگر از بچه ها گفت: ما نفهمیدیم ابراهیم که بود. او بنده خالص خدا بــود. بین ما آمد و مدتی با او زندگــی کردیم تا بفهمیم معنی بنده خدا بودن .چیست .دیگری گفت: ابراهیم به تمام معنا یک پهلوان بود، یک عارف پهلوان ٭٭٭ پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما می پرسید: چرا ابراهیم !مرخصی نمی آید، با بهانه های مختلف بحث را عوض می کردیم مــا می گفتیــم: الان عملیاته، فعلاً نمی تونه بیــاد و… خلاصه هر روز چیزی .می گفتیم .تا اینکه یکبار مادر آمده بود داخل اتاق روبروی عکس ابراهیم نشســته و اشک می ریخت! جلو آمدم. گفتم: مادر چی شده!؟ !گفــت: مــن بوی ابراهیــم رو حس می کنــم! ابراهیم الان تــوی این اتاقه …همینجاست و .وقتی گریه اش کمتر شد گفت: من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده مادر ادامه داد: ابراهیم دفعه آخر خیلی فرق کرده بود، هر چه گفتم: بیا بریم خواستگاری، می خوام دامادت کنم، اما او می گفت: نه مادر، من مطمئنم که !برنمی گردم. نمی خواهم چشم گریانی گوشه خانه منتظر من باشه چند روز بعد دوباره جلوی عکس ابراهیم ایســتاده بود و گریه می کرد. ما .بالاخره مجبور شدیم دائی را بیاوریم تا به مادر حقیقت را بگوید آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتی قلبی او شدیدتر شد و در سی سی یو !بیمارستان بستری شد سال های بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا می بردیم بیشتر دوست داشت .به قطعه چهل و چهار برود .به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می نشست هــر چند گریه برای او بد بود. اما عقده دلــش را آنجا باز می کرد و حرف .دلش را با شهدای گمنام می گفت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
♦️ماجرای درگذشت فرزند سردار حاج قاسم سلیمانی در غیاب او! 🔹حاج قاسم پسرش بیمار شده بود و باید بین ماندن در کنار فرزند و ماموریت یکی را انتخاب می‌کرد. شهید سلیمانی ماموریت را انتخاب کرد و برای رهایی گروگان‌های ایرانی به افغانستان رفت. 🔹حاج قاسم سلیمانی نتوانست بالای سر پسرش باشد و پسرش هم در اثر بیماری در بیمارستان فوت شد. حتی حاجی بالای سر پدر و مادرش هم در زمانی که در بستر بودند، نتوانست برسد چون در سوریه بود و بعد از فوت آنها رسید. 🔸مقایسه کنید از خود گذشتگی حاج قاسم برای امنیت مردم را با فرخ‌نژاد که گفت پسرم را ترجیح میدهم به کل ٨٠میلیون ایرانی! ــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
یا مولا یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادرکنی ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ عشق جانم امام زمانم عشق جانم امام زمانم عشق جانم امام زمانم عشق جانم  ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ دنیا بدون تو معنایی نداره عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره دنیای بدون تو معنایی نداره عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده سلام فرمانده ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ بیا جون من بیا ، بیا یارت میشم هوادارت میشم گرفتارت میشم علی بن مهزیارت میشم با همین قد کوچیکم خودم سردارت میشم ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ بیا جون من بیا ، بیا یارت میشم هوادارت میشم گرفتارت میشم علی بن مهزیارت میشم با همین قد کوچیکم خودم سردارت میشم ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده سلام فرمانده ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ نبین قدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام میکنم نبین قدم کوچیکه مثل میرزا کوچک کارو تموم میکنم نبین قدم کوچیکه از صف 313 تا بهت سلام میکنم ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ نـبین کمه سنم تو فقط صدام بزن ببین چیکار برات میکنم نبین کمه سنم با همین دستای کوچیکم همش دعات میکنم نبین کمه سنم بأبی انت و أمی همه رو فدات میکنم همه رو فدات میکنم ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده سلام فرمانده ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ عهد میبندم روزی لازمت بشم عهد میبندم حاج قاسمت بشم عهد میبندم مثل بهجت و مثل سربازای گمنام خادمت بشم عهد میبندم که میمونم پای کار این نظام کاشکی مثل حاج قاسم من به چشم تو بیام من به چشم تو بیام ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ هزارو صد و اندی ساله همه عالم دنبال مهدی اند غصه سربازو نخور آقا سربازات هزارو چهارصدی اند ⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷⊶⊰✾⊱⊷ سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده سلام فرمانده سلام فرمانده 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکم اعدام محمد قبادلو تایید شد دیوان عالی کشور با انتشار یک اصلاحیه اعلام کرد که فرجام‌خواهی به‌عمل آمده در پرونده محمد قبادلو رد شده و دادنامه نامبرده را کیفری، ابرام کرد. 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🌷مهدی شناسی ۴۳۶🌷 🌹ﺷَﺎﻫِﺪِﻛُﻢْ ﻭَ ﻏَﺎﺋِﺒِﻜُﻢْ ﻭَ ﺃَﻭَّﻟِﻜُﻢْ ﻭَ ﺁﺧِﺮِﻛُﻢ🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸   🔷ﺷﺎﻫﺪ ﻭ ﻏﺎﻳﺐ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺷﺎﻫﺪ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ ﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ (ﻉ) ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﻫﻢ ﺷﺎﻫﺪ ﻭ ﻫﻢ ﻏﺎﻳﺐ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ. 🔷ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﻏﺎﻳﺐ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﻧﺪ ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ (ﻉ) ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ. 🔷 ﻣﻦ ﻣﻮﻣﻦ ﻭ ﺩﻟﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻲ ﻋﺼﺮ ﻫﺴﺘﻢ. ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ.ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﻗﺮﺍﺭ‌ﺩﺍﺩ ﻗﻠﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ. 🔷ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻛﻨﻴﻢ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﻧﺒﻴﻨﺪ. ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺟﺎﻱ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻴﻢ. ﺍﺯ ﺩﻝ ﺑﺎﻻ‌ﺗﺮ ﻭ ﺍﻣﻦ‌ﺗﺮ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻴﺴﺖ.ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﻪ ایشان ﯾﮏ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﺍﺳﺖ.ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ.ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﺼﻠﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ،ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪﺱ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﺍﺳﺖ.هیچ گاه زمین از حجت خدا خالی نبوده است... eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
آیادرروزغدیرخم‌برای‌کسی‌ عذری‌باقی‌مانده‌است؟؟؟
آخه‌نفس‌بکش‌نگو‌نمیتونی‌زنده‌بمونی...
💙 :) 🌱 ضامن دار نظامے دوش آب سرد ... لباس هام رو عوض ڪردم ... از اتاق ڪہ خارج شدم ... تلفنش رو قطع ڪرد ... - پزشڪے قانونے بود ... خيلے وقتہ منتظره ... نگاهے بہ اطراف ڪرد ... - بد نيست بہ یہ شرڪت خدماتے زنگ بزنے ... خونہ‌ات عين آشغال دونے شده ... تهوع آوره ... عجيب نيست نمےتونے شب ها اينجا بخوابے ... پزشڪے قانونے ... از در ڪہ وارد شديم ... بہ هر چيز ديگہ‌اے ... اول از همہ چشمم بہ جسدے افتاد ڪہ ڪارتر روش ڪار مےڪرد ... نصف سرش لہ شده بود ... - دوباره توے اتاق تشريح من بالا نيارے ... سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه ڪردم ... با عصبانیت بهم زل زده بود ... از اون دفعہ ڪہ حالم وسط اتاق تشریح بهم خورد خيلے مےگذشت اما گذر زمان در ڪم ڪردن خشمش تاثیرے نداشت ... رفت سمت ميز ڪنارے و پارچہ رو ڪنار زد ... - هيچ اثرے از مواد و الڪل يا ماده ديگہ‌اے توے بدنش نبود ... يہ بچہ 16 سالہ ڪاملا سالم ... - اطلاعات قاتل چے؟ ... - روے لباس و وسائلش اثر انگشتے ڪہ قابل شناسايے باشہ باقے نمونده ... قاتل حدودا 6 فوت قد داشتہ ... مرد بوده با جثہ‌اے ڪمے بزرگ تر از مقتول ... راست دست ... و ڪاملا در استفاده از چاقو حرفہ‌اے عمل ڪرده ... آلت قتالہ احتمالا بايد يہ چاقوے ضامن دار نظامے باشہ ... دقيق نمےتونم نوعش رو مشخص ڪنم چون خيلے با دقت چاقو رو قبل از در آوردن دايره وار چرخونده ... مےخواستہ توے هر ضربہ مطمئن بشہ بيشترين ميزان آسيب رو بہ قربانے وارد مےڪنہ ... و خوب مےدونستہ بايد چہ ڪار ڪنہ ڪہ اثرے از خودش باقے نزاره ... از نوع ضربہ و طریق عمل ڪردنش، بدون هيچ شڪے ... اين ڪار رو در آرامش تمام انجام داده و ڪاملا روے موقعيت تسلط داشتہ ... قاتل صد در صد يہ آدم حرفہ‌ايہ ... و مطمئنم اولين بارے هم نبوده ڪہ يہ نفر رو ڪشتہ ... يہ آدم غير حرفہ‌اے محالہ بتونہ با اين آرامش و سرعت يہ نفر رو اينطورے از پا در بياره ... این بچہ هیچ شانسے براے زنده موندن نداشتہ ... قاتل حرفہ‌اے؟ ... اونم براے یہ بچہ 16 سالہ؟ ... نمےتونستم چشم از چهره ڪريس بردارم ... چہ اتفاقے باعث شد ڪہ با چنين آدمے طرف بشہ؟ ... پارچہ رو ڪشيد روے صورت مقتول ... - توے صحنہ جنايت بہ نظر مےرسيد شخص ديگہ‌اے هم غير از قاتل و مقتول اونجا بوده باشہ ... موقع بررسے جسد چيزے در اين مورد متوجہ شدے؟ ... فقط قاتل باهاش درگير شده يا شخص سوم هم ڪمڪ ڪرده؟ ... با حالت خاصے زل زد توے چشم هام ... - بہ نظرت من شبيہ سايڪڪ هام يا روے پشيونيم نوشتہ مديومم؟ * ... اين جنازه فقط در همين حد، حرف براے گفتن داشت ... پيدا ڪردن بقيہ داستان ڪار خودتہ ... ولے شڪ ندارم قاتل هيچ نيازے بہ ڪمڪ نفر سوم نداشتہ ... اونم براے یہ نفر توے سن و سال اين بچہ ... جنازه رو بردن سمت سردخونہ ... قاتل حرفہ‌اے ... چاقوے نظامے ... راست دست ... تنها مدرڪ هاے صحنہ جرم ... چيزهايے ڪہ براے اثبات محڪوميت يہ نفر ... بہ هيچ درد نمےخورد ... تازه اگر مےشد توے اطرافيان ڪريس ڪسے رو با اين سہ نشانہ پيدا کرد ... * افرادے ڪہ ادعا مےڪنند مےتوانند با روح مردگان ارتباط برقرار ڪرده، آنها را ببینند و مستقیم با آنها صحبت ڪنند. 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
☃️شبتون معطر، ♥️به بوی مهربانی خدا، ❄️یاد خدا همیشه در ذهنتان ☃️الهی دلتون شاد، ♥️و قلب مهربان تان ❄️همیشه تپنده باد .. ☃️شب خوبی ♥️در کنار عزیزانتون‌ داشته باشید ❄️شبتون بخیر و شادی ❄️ @delneveshte_hadis110
﷽❣ ❣﷽ 🔹‌خودرادرحصارعادت‌پیچیده‌ایم و نبودنت‌ رابه‌تماشانشسته‌ایم! 🔹‌درحالی‌که‌همچنان‌در دعای‌عهد‌ زمزمه‌ می‌کنیم: -وَبَیْعَةً‌لَه‌فی‌عُنُقی- گفتم‌بیعت.." یادامام‌حسین‌افتادم یادڪوفیان‌وامامی‌که‌ تنھا ماند" وما ... ✋‌ اسلام‌علیڪ‌یا‌بقیة‌الله... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ ســال ۱۳۶۹ آزادگان به میهن بازگشــتند. بعضی ها هنوز منتظر بازگشــت )ابراهیم بودند)هر چند دو نفر به نام های ابراهیم هادی در بین آزادگان بودند .ولی امید همه بچه ها ناامید شد ســال بعد از آن، تعدادی از رفقای ابراهیم بــرای بازدید از مناطق عملیاتی .راهی فکه شدند در این ســفر اعضای گروه با پیکر چند شــهید برخورد کردند و آن ها را به .تهران منتقل کردند :چند روز بعد رفته بودیم بازدید از خانواده شهدا. مادر شهیدی به من گفت شما می دانید پسر من کجا شهید شده!؟ .گفتم: بله، ما با هم بودیم پرسید: حالا که جنگ تمام شده نمی توانید پیکرش را پیدا کنید و برگردانید؟ .با حرف این مادر خیلی به فکر فرو رفتم روز بعد با چند تن از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت کردم. با هم قرار گذاشتیم به دنبال پیکر رفقای خود باشیم، مدتی بعد با چند نفر از رفقا به .فکه رفتیم پس از جســتجوی مجدد، پیکرهای سیصد شهید از جمله فرزند همان مادر .پیدا شد پس از آن گروهی به نام تفحص شهدا شکل گرفت که در مناطق مختلف .مرزی مشغول جستجو شدند عشق به شهدای مظلوم فکه، باعث شد که در عین سخت بودن کار و موانع بسیار، کار در فکه را گسترش دهند. بسیاری از بچه های تفحص که ابراهیم را می شناختند، می گفتند: بنیان گذار گروه تفحص، ابراهیم هادی بوده. او بعد از .عملیات ها به دنبال پیکر شهدا می گشت پنج ســال پس از پایان جنگ، بالاخره با ســختی های بسیار، کار در کانال .معروف به کمیل شروع شد. پیکرهای شهدا یکی پس از دیگری پیدا می شد در انتهای کانال تعداد زیادی از شــهدا کنار هم چیده شــده بودند. به راحتی !پیکرهای آن ها از کانال خارج شد، اما از ابراهیم خبری نبود علی محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود. او در والفجر مقدماتی پنج .روز داخل کانال کمیل در محاصره دشمن قرار داشت علی خود را مدیون ابراهیم می دانســت و می گفت: کســی غربت فکه را نمی داند، چقدر از بچه های مظلوم ما در این کانال ها هســتند. خاک فکه بوی .غربت کربلا می دهد یک روز در حین جســتجو، پیکر شــهیدی پیدا شد. در وســایل همراه او دفترچه یادداشــتی قرار داشت که بعد از گذشت ســال ها هنوز قابل خواندن بود. در آخرین صفحه این دفترچه نوشــته بود: »امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب و غذا را جیره بندی کرده ایم. شهدا در انتهای کانال کنار »!هم قرار دارند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه بچه هــا با خواندن این دفترچه خیلی منقلب شــدند و باز هم به جســتجوی .خودشان ادامه دادند اما با وجود پیدا شدن پیکر اکثر شهدا، خبری از ابراهیم نبود. مدتی بعد یکی .از رفقای ابراهیم برای بازدید به فکه آمد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظاتی دیدنی از وابستگی حاج قاسم به نوه‌های خود حاج قاسم می‌گفت می‌ترسم وابستگی به نوه‌هایم نگذارد شهید شوم. ــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) 🌱به امام باقر علیه السلام گفتم: _ ای مولا و ای فرزند فرستاده‌ی خدا، مگر همه‌ی شما امامان قیام کنندگان به حق نیستید؟ 🌱حضرت با لحنی سرشار از اطمینان فرمود: _ چرا، ای ابوحمزه ثمالی! همه‌ی ما این‌گونه‌ایم. پرسیدم: 🌱_ پس چرا تنها امام زمان (عج) قائم نامیده شده است؟ امام پنجم که بر او باد درود همه‌ی مردم، پاسخ داد: 🌱_ زیرا هنگامی که جدم، حسین‌بن علی علیه السلام شهید شد، فرشته‌های آسمان به شدت گریستند و با ناله و اندوه به پروردگار گفتند: 🌱«خداوندگارا! آیا آنان را که برگزیده‌ترین آفریده‌ات را کشتند، به حال خود رها می‌کنی؟» 🌱خداوند بلند مرتبه به آنان پیام داد که «آرام باشید! به عزت و‌جلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت، هرچند پس از گذشت زمان و روزگار درازی باشد» 🌱سپس پرده و حجاب را از دیدگانشان برداشت و فرزندان حسین علیه السلام را که وارثان مقام امامت بودند، به آنان نشان داد فرشتگان از نگریستن به این صحنه خرسند شدند و دیدند که یکی از امامان به نماز ایستاده است. سپس خداوند به فرشته‌ها فرمود: «این پیشوای قائم، از آنان انتقام خواهد گرفت» 📕برگی از کتاب امام زمان (عج) صفحه 74 و 75 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
💙 :) 🌱 ساندرز مادر دنيل ساندرز توے بيمارستان بسترے بود ... واسہ همين نمےتونست براے صحبت با ما بہ اداره پليس بياد ... دنبالش مےگشتيم ڪہ پرستار با دست بہ ما نشونش داد ... چهره جوان و غمگينے داشت ... و مهمتر از همہ ايستاده بود و داشت با دست چپش، برگہ‌هاے ترخيص رو پر مےڪرد ... با روے گشاده با ما دست داد ... هر چند اندوه رو مےشد در عمق چشم هاش ديد ... اندوهے ڪہ عميق تر از خبر مرگ يڪ شاگرد براے استادش بود ... انگار دوست عزيزے رو از دست داده بود ... هيچ ڪلام ناخوشايندے در مورد ڪريس از دهانش خارج نمےشد ... هر چند، بيشتر اوقات حتے افرادے ڪہ مرتڪب قتل شده بودن ... در وصف و رثاے مقتول حرف مےزدن تا ڪسے متوجہ انگيزه شون براے قتل نشہ ... اما غير از چپ دست بودنش ... دليل ديگہ‌اے هم براے اثبات بےگناهيش داشت... در ساعت وقوع قتل ... توے بيمارستان بالاے سر مادرش بود ... از صحبت با آقاے ساندرز هم چيز قابل توجهے نصيب ما نشد ... جز اينڪہ ڪريس ... توے آخرين شب زندگيش ... براے ديدن دبير رياضيش بہ بيمارستان اومده بود ... - يہ نوجوان ... شب براے ديدن شما اومده ... و بدون اينڪہ چيز خاصے بگہ رفتہ؟ ... خيلے عجيب بود ... با همہ وجود مےخواستم بگم اعتراف ڪن ... اعتراف ڪن ڪہ پخش مواد دبيرستان زير نظر توئہ ... چہ جايے بهتر از اينجا براے اینڪہ مواد رو جا بہ جا ڪنے ... جايے ڪہ بہ اسم مادرت اومدے و بہ خوبے مےتونے ازش براے پوشش ڪارت، استفاده ڪنے ... خيلے آروم مڪث ڪرد ... - ڪريس خيلے آشفتہ بود ... چند بار اومد حرف بزنہ اما يہ فڪرے يا چيزے مانع از حرف زدنش مےشد ... سعے ڪردم آرومش ڪنم ... اما فايده نداشت ... بہ حدے بهم ريختہ بود ڪہ موبايلش رو هم جا گذاشت ... رفت سمت ڪيفش و موبايل ڪريس رو در آورد ... موبایلے رو ڪہ فڪر مےڪردم حتما دست قاتلہ ... - بعد از اينڪہ متوجہ شدم با منزل شون تماس گرفتم و بہ پدرش گفتم ... قرار شد بعد از ظهر بياد و گوشيش رو ببره ... وقتے ازش خبرے نشد دوباره با خونہ شون تماس گرفتم ڪہ ... و بغض راه گلوش رو بست ... «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
﷽❣ ❣﷽ حضرت نجات ، مهدی جان هرچند عرصه ، تنگ است ... هرچند جان به لب شده ایم ... هرچند بغضی همواره ، راه نفس را بسته است ... هرچند غم ، پنجه در جان های خسته مان انداخته ... ... اما آمدنتان نزدیک است ... شما می آیید و صورت آفتابتان تا ابد ما را بی نیاز می کند ... می آیید ..... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat