💢رمز موفقیت
🔹دختر شهید نقل می کند:
تأکید زیادی بر نماز داشت و می گفت: نماز باعث میشه از اون گناهانی که بزرگتره دوری کنی و حتی می گفت: اگه بقیه اعمالتون مثل قرآن خوندن فراموش بشه نماز جبرانش میکنه.
شهید محمدمراد بهزادی شیخ رباط متولد 1350 مسجدسلیمان شهادت 1392/11/20براثر درگیری با سارقین مسلح.
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#هفتشهرعشق
#یازدههمینمسابقه
#صفحهصدهجدهم
ديگر هيچ كس از جوانان بنى هاشم غير از عبّاس نمانده است.
تشنگى در خيمه ها غوغا مى كند، آفتاب گرم كربلا مى سوزاند. گوش كن!
آب، آب!
اين صداى عطش كودكان است كه صحراى گرم كربلا را در برگرفته است. عبّاس تاب شنيدن ندارد. چگونه ببيند كه همه از تشنگى بى تابى مى كنند.
اكنون عبّاس نزد امام مى آيد. اجازه مى گيرد تا براى آوردن آب به سوى فرات برود. هيچ كس نيست تا او را يارى كند؟ كاش ياران باوفا بودند و عبّاس را همراهى مى كردند. عبّاس مشك آب را برمى دارد تا به سوى فرات برود.
صبر كن، برادر! من هم با تو مى آيم.
اين بار امام حسين(ع) به همراهى عبّاس مى رود. دو برادر با هم به سوى فرات هجوم مى برند. صدايى در صحرا مى پيچد: "مبادا بگذاريد كه آنها به آب برسند، اگر آنها آب بنوشند هيچ كس را توان مبارزه با آنها نخواهد بود".
حسين و عبّاس به پيش مى تازند. هيچ كس توان مقابله با آنها را ندارد. صداى "الله اكبر" دو برادر در دل صحرا، مى پيچد.
دستور مى رسد: "بين دو برادر فاصله ايجاد كنيد سپس تير بارانشان كنيد".
تيراندازان شروع به تيراندازى مى كنند.
خداى من! تيرى به چانه امام اصابت مى كند. امام مى ايستد تا تير را بيرون بكشد. خون فواره مى كند. امام، خون خود را در دست خود جمع مى كند و به سوى آسمان مى پاشد و به خداى خود عرضه مى دارد: "خدايا! من از ظلم اين مردم به سوى تو شكايت مى كنم".
لشكر از فرصت استفاده مى كند و بين امام و عبّاس جدايى مى اندازد.
خدايا، عبّاس من كجا رفت؟ چرا ديگر صداى او را نمى شنوم؟
امام به سوى خيمه ها باز مى گردد. نكند خطرى خيمه ها را تهديد كند.
عبّاس همچنان پيش مى تازد و به فرات مى رسد.
اى آب! چه زلال و گوارايى! تشنگى جان او را بر لب آورده است. وقتى دست خود را به زير آب مى زند، او را بيشتر به ياد تشنگى كودكان و خيمه نشينان مى اندازد...، لب هاى خشك عبّاس نيز، در حسرت آب مى ماند. اى حسين! بر لبِ آبم و از داغ لبت مى ميرم!
عبّاس، مشك را پر از آب مى كند. صداى دلنشين آب كه در كام مشك مى رود جان عبّاس را پر از شور مى كند.
اكنون مشك پر شده است. آن را به دوش راست مى اندازد و حركت مى كند.
نگاه كن! هزاران گرگ سر راه او قرار گرفته اند. عبّاس نگاهى به آنها مى كند و در مى يابد كه هدف دشمن، مشك آب است. چهار هزار نفر در مقابلش ايستاده اند آب به خيمه ها نرسد، عبّاس مى خواهد آب را به خيمه ها برساند. فرياد مى زند: "من از مرگ نمى ترسم. من سپر جان حسينم! من ساقى تشنگان كربلايم".
عبّاس به سوى خيمه ها به سرعت باد پيش مى تازد، تا زودتر آب را به خيمه ها برساند.
سپاه كوفه او را محاصره مى كنند. يك نفر با هزاران نفر روبرو شده است.
عبّاس بايد هم مشك را از خطرِ تيرها حفظ كند و هم شمشير بزند و سپاه را بشكافد. او شمشير مى زند، سپاه كوفه را مى شكافد، مى رزمد، مى جنگد و جلو مى رود.
ده ها نفر را به خاك و خون مى نشاند. نگاه او بيشتر به سوى خيمه ها است و به مشك آبى كه در دست دارد، مى انديشد. او بيشتر به فكر مشك آب است تا به فكر مبارزه. او آمده است تا آب براى كودكان ببرد، على اصغر تشنه است!
در اين كارزار شمشير و خون، شمشير نَوْفل به دست راست عبّاس مى نشيند.
بى درنگ شمشير را به دست چپ مى گيرد و به مبارزه ادامه داده و فرياد مى زند: "به خدا قسم، اگر دست مرا قطع كنيد من هرگز از حسين، دست بر نمى دارم".
خون از دست عبّاس جارى است. او فقط به فكر اين است كه هرطور شده آب را به خيمه ها برساند. اكنون عبّاس با دست چپ شمشير مى زند! لشكر را مى شكافد و جلو مى رود امّا اين بار شمشير حَكَم بر دست چپ او مى نشيند.
دست چپ سقّاى كربلا نيز قطع مى شود، امّا پاهاى عبّاس كه سالم است.
اكنون او با پا اسب را مى تازاند، شايد بتواند به خيمه ها برسد امّا افسوس...! در اين ميان تيرى به مشك آب اصابت مى كند و اين جاست كه اميد عبّاس نا اميد مى شود. آب ها روى زمين مى ريزد. او ديگر آبى با خود ندارد، پس چگونه به خيمه ها برگردد؟
گرگ هايى كه از صبح تا كنون در دل كينه او را داشتند، دورش جمع مى شوند. آرى، همين عبّاس بود كه چند بار از فرات آب برد. تيرى به سينه او اصابت مى كند و نامردى، عمود آهن به سر او مى زند.
عبّاس روى زمين مى افتد و صدايش بلند مى شود: "اى برادر! مرا درياب".
نگاه كن! اكنون سـرِ عبّاس بر زانوى امام حسين(ع) است و اشك در چشم او.
اين صداى امام است كه با برادر خود سخن مى گويد: "اكنون كمر من شكست، عبّاسم".
آرى! عبّاس پشت و پناه حسين بود و با رفتن او ديگر امام حسين(ع)، تنهاى تنها شد. صداى گريه امام آن چنان بلند است كه كسى تا به حال گريه او را اين گونه نديده بود.
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#محرم
#امامحسینعلیهالسلام
#یازدههمینمسابقه
#نشر_حداکثری
یکنفررفتو
جھانےبھهمریختシ💔ˇˇ
#حاج_قاسم
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۳۱۶🌷
🌹و ﻣُﺴﺘَﻮﺩَﻋﺎ ﻟِﺤِﮑﻤَﺘِﻪِ🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
🌺 ﺷﻤﺎ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻠﺪﺍﻥ می گذارید.ﮔﻠﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﺪ. ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
🌺ﻣﻨﺘﻬﺎ ﻣﺎ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﻏﺎﻟﺐ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽﺩﻫﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ.ﻭﺻﻒ ﻋﺎﺩﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﻋﺎﺩﻝ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﻫﺪ.
🌺پس ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﻧﺶ و ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﻗﺮﺹ ﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺎﺷﺪ را در جایی قرار دهد، آن ها را ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﻭﺩﯾﻌﺖ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ؟ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪﯼ ﭘﺎﮎ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﻫﺪ و ﺍﯾشان ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ "ﻣُﺴﺘَﻮﺩَﻋﺎ ﻟِﺤِﮑﻤَﺘِﻪِ" ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺤﻠﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﻭﺩﯾﻌﺖ و ﺍﻣﺎﻧﺖ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
🍃"مستودع لحکمته"ِ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺤﻠﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺑﻪ ﻭﺩﯾعت و ﺍﻣﺎﻧﺖ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.در این زیارت می فرماید: ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﭘﯿﺶ ﺷﻤﺎﺳﺖ که ﺑﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﺑﺮﺳﺎﻧﯿﺪ.اهل بیت ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﻫﻠﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺩﺭﮎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
🍃ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ.ﻭﻗﺘﯽ که ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﯾﮏ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ و ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﯽﺷﻨﻮﻧﺪ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺪﯾﺚ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﺳﺮﻧﻮﺷتش ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ.ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻫﻠﺶ ﺭﺳﯿﺪ.
🍃ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﮑﻤﺖﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.ایشان ﻫﻢ ﺳﺨﺎﻭتﻣﻨﺪﺍﻧﻪ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﺑﺮﺳﺪ. ﺑﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺁﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻭ ﺗﺎﺛﺮ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
🍃ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﮔﯿﺎﻩ ﺍﺳﺖ. ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﯾﮏ ﮔﯿﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﻨﺪ و ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺎﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ و ﺑﺎ ﯾﮏ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺎﻩ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻭﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﻻ ﻋﻼﺟﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﮑﻨﺪ. ﯾﮏ ﮔﯿﺎﻩ ﺍﺳﺖ.ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ،ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﮎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺭﺯشش ﺭﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﺪ.ﮐﻼﻡ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻫﻢ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ...
💐☘💐☘💐☘💐☘
#مهدی_شناسی
#قسمت_316
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽•
بے قرارھ دل بے قرارم😭
#حاج_مھدۍ_رسولۍ🎙
#استورے¦ #story📲
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#آسمانیها
روشنایی ماه
در شبی از شب های عملیات والفجر8 که غواص ها آماده فرو رفتن در آب می شدند، هوا مهتابی و بسیار روشن بود. رزمندگان در قایق آماده رفتن و منتظر باز شدن معبر توسط غواص ها به سوی ساحل دشمن حرکت کردند. با خود گفتم، خداوندا! در این شب روشن که نمی توان به ساحل نزدیک شد! بقیه بچه ها هم شروع به دعا کردند. طولی نکشید که لکه های ابر در آسمان ظاهر و هر لحظه بر تراکم آن ها افزوده شد تا آن که روشنایی ماه در زیر ابرها پنهان گشته، باد تندی وزیدن گرفت و به تدریج نم نم باران شروع شد. همه ی رزمندگان با دیدن این صحنه شگفت زده شدند و این را یکی از امدادهای غیبی دانسته، سجده شکر به جا آوردند. به یاری آن امداد غیبی توانستیم از اروند رود عبور کرده، شهر مهم و استراتژیک فاو را آزاد نماییم.
راوی: محمد احمدی
💖🌹🦋
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
چه غم بزرگی است
كه ازميان کوچههای شهرمان گذر میكنيد،
و ما شما را نمیشناسیم!!
چقدر با شما بودن را كم داريم،
و چقدر حسرت ديدارتان را بر دل ...
بيا و حق و باطلِ در هم آمیخته را به ما نشان بده،
ديگر همه چيز برايمان گنگ است ...
#نوای_دلتنگی 💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @shohada_vamahdawiat
#ازجهنمتابهشت
#پارتهفتم
﷽
کلا تو شوک بودم.
عمو_ زن عموتو که دیدی هر روز هر روز بیرون با این دوستش با اون دوستش تو این آرایشگاه تو اون آرایشگاه. بود و نبودش برای من فرقی نداره جز اینکه یه خرج اضافه از رو دوشم برداشته میشه همشم لازم نیست به یکی جواب پس بدم ….
_ ولی عمو شما که عاشق همدیگه بودید برای اذواج باهم رو حرف آقاجون و مامان جون وایسادید چون نمیذاشتن با دوستت ازدواج کنی پس حالا؟
عمو_ بیخیال تانیا. خودت داری میگی بودید دیگه نبودیم دیگه.حالا میخوام عوضش کنم ههه دیگه چخبرا؟
_ مگه لباسه که عوضش کنی عمو بحث یه عمر زندگیه .
عمو _ تانی گفتم بیخیال عمو. اصلا من خودمم از یکی دیگه خوشم اومده یه یه سالی میشه باهم دوستیم شاید باهم ازدواج کنیم. حالا اومدی باهم آشنا میشید.
نمیدونم چرا یه لحظه از عمویی که عاشقش بودم بدم اومد. یعنی چی وقتی زن داره با یکی دیگه دوست بوده.
_ باشه عمو. فعلا من کار دارم بعدا حرف میزنیم.
عمو_ باشه بای .
توقع داشتم وقتی قطع کردم همه ازم سوال کنن ولی حواسم نبود خانواده من کلا با دخالت تو زندگی دیگران مشکل داشتن. خودم شروع کردم و از سیر تا پیاز براشون گفتم. خیلی ناراحت شدن و در آخر :
بابا_ دخترم دیگه کمتر باید بری خونه عموت؛ درست نیست .
نمیدونم چرا خودمم دیگه دوست نداشتم برم اونجا. از وقتی رفتم مشهد و اون حس و حال تجربه کردم احساس میکنم شاید حرفای عمو درست نباشه یه شک و تردیدی تو دلم ایجاد شده الانم که فهمیدم عموم یه آدم هـ ـوس بازه.
عمو و زن عمو با هم دوست بودن وقتی خواستن ازدواج کنن و آقاجون و مامان جون فهمیدن دوستن کلی ناراحت شدن و اجازه ازدواج ندادن اما بلاخره باهم ازدواج کردن حالا بعد از این همه زندگی به همین راحتی شریک زندگیشونو عوض کردن.
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💐☘
💐💐☘
💐💐💐☘
💐💐💐💐☘
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
الــسلام علیک یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر(سلام الله علیه)
پسرش نیست، کـه تا گریه کند بر پدرش
پس شـما گریه بر ان کشته بیداد کنید
نگذارید کـه معصومه خبردار شود
رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید
شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_موسی_ابن_جعفر
#شهداء_و_مهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#هفتشهرعشق
#یازدههمینمسابقه
#صفحهصدنوزدهم
امام، غريبانه، تنها و تشنه در وسط ميدان ايستاده است.
از پشت پرده اشكش به يارانِ شهيد خود نگاه مى كند. همه پر كشيدند و رفتند. چه با وفا بودند و صميمى! طنين صداى امام در دشت مى پيچد: "آيا يار و ياورى هست تا مرا يارى كند؟".
هيچ جوابى نمى آيد. كوفيان، سرِ خود را پايين گرفته اند. آرى! ديگر هيچ خداپرستى در ميان آنها نيست. اينان همه عاشقان دنيا هستند!
نگاه كن! سپاه كوفه گريه مى كنند. آخر شما چه مردمى هستيد كه بر غريبى حسين اشك مى ريزيد. آخر اين چه معمّايى است؟ غربت امام، آن قدر زياد است كه دل دشمن را هم براى لحظاتى به درد آورده است. نمى دانم براى چه امام به سوى خيمه ها برمى گردد.
صداى "آب، آب" در خيمه ها پيچيده است. همه، تشنه هستند، امّا اين دشت ديگر سقّايى ندارد. خداى من! شيرخوار حسين از تشنگى بى تاب شده است.
امام، خواهر را صدا مى زند: "خواهرم، شيرخواره ام را بياوريد".
على اصغر، بى تاب شده است. زينب او را از مادرش رباب مى گيرد و در آغوش مى فشارد و روى دست برادر قرار مى دهد. امام شيرخوار خود را در آغوش مى گيرد، او را مى بويد و مى بوسد: "عزيزم! تشنگى با تو چه كرده است".
امام حسين(ع)، على اصغر را به ميدان مى برد تا شايد از دل سنگ اين مردم، چشمه عاطفه اى بجوشد! شايد اين كودك سيراب شود!
او طاقت ديدن تشنگى على اصغر را ندارد. اكنون امام در وسط ميدان ايستاده است. در دور دست سپاه، همه از هم مى پرسند كه حسين(ع) چه چيزى را روى دست دارد. آيا او قرآن آورده است؟
امام فرياد برمى آورد: "اى مردم! اگر به من رحم نمى كنيد، به كودكم رحم كنيد".
عمرسعد با نگرانى، سپاه كوفه را مى بيند كه تاب ديدن اين صحنه را ندارند. آرى! امام حجت ديگرى بر كوفيان آشكار مى كند. على اصغر با دستان كوچكش بر همه قلب ها چنگ زده است. چه كسى به اين صحنه پايان خواهد داد؟ سكوت است و سكوت!
ناگهان حَرْمَله تيرى در كمان مى گذارد. او زانو مى زند. سپاه كوفه با همه قساوتى كه در دل دارند چشمانشان را مى بندند و تير رها مى شود.
خداى من چه مى بينم، خون از گلوىِ على اصغرمى جوشد.
اينك اين صداى گريه امام است كه به گوش مى رسد.
نگاه كن! اين چه صحنه اى است كه مى بينى؟ امام چه مى كند؟ او دست خود را زير گلوىِ على اصغر مى گيرد و خون او را به سوى آسمان مى پاشد.
همه، از اين كار تو تعجّب مى كنند. اشك در چشم دارى و خون فرزند به سوى آسمان مى پاشى. تو نمى گذارى حتّى يك قطره از خون على اصغر به زمين بريزد.
صدايى ميان زمين و آسمان طنين مى اندازد: "اى حسين! شيرخوار خود را به ما بسپار كه در بهشت از او پذيرايى مى كنيم".
<=====●○●○●○=====>
#هفتشهرعشق
#قیامامامحسینعلیهالسلام
#همراباکاروانازمدینهتاکربلا
#محرم
#امامحسینعلیهالسلام
#یازدههمینمسابقه
#نشر_حداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
@Adnann_313_۲۰۲۲_۰۲_۲۷_۱۰_۵۹_۴۴_۰۵۱.mp3
8.43M
پݪکی بزن روا بشود حاجت همھ ،
اۍ قبݪھ حوائجمان یابن فاطمھ...
حاج محمود کریمی
[ #شهادت امامموسےبنجعفر{عݪیھاݪسݪام} ]🖤
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat