eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆خاطره‌ای از شهید فریدون کریمی 🍃✨تقریباً دو روز بود که هیچ آب و غذایی به من نرسیده بود، هر چی با کد و رمز اعلام می‌کردم فایده‌ای نداشت، ما تو خط بودیم، چند تا از دوستانم شهید شده بودند و مجروح، آتش جنگ دشمن هم خیلی سنگین بود، کسی اجازه تردد به خط را نداشت، الا در مواقع ضروری مثلاً برای بردن مجروح و انتقال مهمات، دیگر نتوانستم تحمل کنم و پشت بیسیم بی‌رمز و به زبان مازندرانی گفتم: از گشنگی و تشنگی بَمِردِمِه، کسی دَنیِه مِه وِسِه آذوقه بیاره؟ 🍃شهید غلام فضلی این دلاور و چشم و دیده‌بان باتجربه بهشهری با اینکه مشغله زیادی داشت از پشت بیسیم متوجه سن و سال کم من شد و با آن وضعیت برایم آب، بیسکوئیت و آبمیوه با کلی وسایل خوراکی آورد، از شدت صدای مهیب مهمات جنگی، متوجه اطرافم نشدم به خودم آمدم دیدم یکی مرا صدامی‌زند. یک جیپ جلوی سنگرم بود، وسایل را ریخت توی سنگرم، برنج را داد دستم و به شوخی به زبان مازندارنی گفت: 🍃بَییر، وِشنامِه وِشنامِه! اینم غذا، اَمه آبرو رِه بَوِردی. باورم نمی‌شد، وقتی جیپ را دیدم، تمام بدنه ماشین، سوراخ سوراخ شده بود، از چادر جیپ فقط تکه پارچه‌ای مانده بود، هر چی اصرار کردم صبر کن کمی خط آرام شود، بعد برو، قبول نکرد و برگشت و رفت سر پست. 🍃شهید غلام فضلی به‌علت جراحات جنگ و خیلی غریبانه و مظلومانه بعد از مدت کوتاهی بعد از جنگ به درجه والای شهادت نائل شد. ✨یاد و خاطره شهید فضلی و همه دیده‌بانان لشکر ویژه ۲۵ کربلا و شهدای گرانقدر ادوات گرامی باد.✨   🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
Abdolhossein Mokhtabad - Shabangahan (320).mp3
19.91M
🍃🌴🌠شبانه ها🌠🌴🍃 🍃🌴🌠💫🎧❣آوای زیبای : شبانگاهان... 🍃🌴🌠💫🎤سید عبدالحسین مختاباد... 🍃🌠 شبانگاهان؛ تا حریمِ فلک، چون زبانه کشد سوزِ آوا @hedye110
آقا به کرامت شما چشم به راهیم سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز‌ می‌گفت: غم نسترن‌ای ضامن آهو ماییم و دل زار و همان پنجره سبز ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ السّلام علیکَ حین تَقوم... سلام ‌بر تو آن‌ هنگام که برای ‌احیای ‌عشق قیام خواهی کرد و سلام‌ برآنان که قیام تو‌ را چشم به راه اند... 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 آخرین پرونده زمان بہ سرعت برق و باد گذشت ... و فرصتے ڪہ بہ دايره مواد داده بودم تموم شد ... توے اين فاصلہ پرونده جان پروياس رو هم دوباره باز ڪرديم ... شڪ من بےدليل نبود ... هر چند توے اين پرونده ... الڪس بولتر قاتل نبود ... دادگاه تشڪيل شد ... دادگاه آخرين پرونده من ... پرونده اے ڪہ ماه ها طول ڪشيد ... بہ اتهام قتل نوجوان 16 سالہ، ڪريس تادئو ... و اتهام پخش مواد و فروش ڪارت هاے شناسايے جعلے متهم شناختہ شد ... قاضے راے نهايے رو صادر ڪرد ... و الڪس بولتر 42 سالہ ... بہ 30 سال زندان غير قابل بخشش محڪوم شد ... از جا بلند شدم و از در سالن رفتم بيرون ... دنيل ساندرز هم دنبالم ... - ڪارآگاه منديپ ... ايستادم و برگشتم سمتش ... - مےخواستم ازتون بہ خاطر تمام زحماتے ڪہ ڪشيديد تشڪر ڪنم ... هر چند، داغ اين پدر و مادر هرگز آروم نميشہ ... اما زحمات شما براے پيدا ڪردن قاتل ... چيزے نيست ڪہ از خاطر اطرفيان و دوستان ڪريس پاڪ بشہ... دستش رو آورد بالا ... باهام دست بده ... چند ثانيہ بہ دستش نگاه ڪردم ... نہ قدرت پذيرش اون ڪلمات رو داشتم ... نہ دست دادن با دنيل ساندرز رو ... بےتفاوت بہ دستے ڪہ بہ سوے من بلند شده بود ازش جدا شدم ... اونجا بودن من فقط يہ دليل داشت ... نمےخواستم آخرين پرونده ام رو با خاطرات تلخ و افڪار مبهم بہ بايگانے بفرستم ... برگہ استعفام رو علے رغم ناراحتے هاے اوبران پر ڪردم ... و وسائلم رو از روے ميز جمع ڪردم ... اين ڪار رو بايد خيلے زودتر از اينها انجام مےدادم ... قبل از اينڪہ یہ روز ڪارم بہ اينجا بڪشہ ... يہ دائم الخمر ... يہ عصبے ... يہ عوضے ... ڪسے ڪہ تا جايے پيش رفتہ بود ڪہ نزدیڪ بود یہ بچہ رو با تیر بزنہ ... از جا ڪہ بلند شدم ... چشمم بہ اطلاعات پرونده ڪريس افتاد ... اطلاعاتے ڪہ قبل از دادگاه دوباره روے تختہ نوشتہ بودم تا مرورشون ڪنم ... نمےخواستم وقے وڪيل مدافع قاتل مشغول پرسيدن سوال از منہ ... اجازه بدم ڪوچڪ ترين اشتباهے ازم سر بزنہ ... و راه رو براے فرار اون باز ڪنہ ... تختہ پاڪ ڪن رو برداشتم و تمامش رو پاڪ ڪردم ... تصوير ڪريس رو از بين گيره هاے روے تختہ بيرون ڪشيدم ... چہ چيز اينقدر من رو مجذوب اين پرونده ڪرده بود؟ ... من نوجوانے درستے داشتم با آينده اے ڪہ نابودش ڪردم ... و اون نوجوانے پر از اشتباهے داشت ... ڪہ داشت اونها رو درست مےڪرد ... - منديپ ... صداے سروان، من رو بہ خودم آورد ... برگشتم سمتش ... - يادم نمياد با استعفات موافقت ڪرده باشم ... و اجازه داده باشم برے ڪہ دارے وسائلت رو جمع مےڪنے .. «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
4_5881775755582508904.mp3
7.13M
فایل صوتی (3⃣1⃣) 💐✨ گفتن از دیدارها، گفتن از دیدار امامی است که گاهی برای جویندگان راستین، چهره عیان می‌کند و قلب‌های زنگار گرفته را جلا می‌دهد . . . 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🔰 دختر حاج قاسم می‌گفت: یکی از کارای همیشگی پدرم خواندن قرآن و نهج البلاغه بود و می‌گفت اگه مسئولان ما کتاب نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین علی (ع) را مطالعه کنند در آداب حکومت و مملکت داری می تواند موثر باشد. 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
🌷مهدی شناسی ۴۴۰🌷 🌹و رَأیي لَکم تَبَع🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🌸قرآن می فرماید:"ﻗُﻞْ ﺇِﻥْ ﻛُﻨْﺘُﻢْ ﺗُﺤِﺒُّﻮﻥَ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻓَﺎﺗَّﺒِﻌُﻮﻧِﻲ ﻳُﺤْﺒِﺒْﻜُﻢُ ﺍﻟﻠَّﻪُ... " ﺑﮕﻮ: «ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ، ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺑﺪﺍﺭﺩ...»‌ 🌸ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ علیه السلام‌ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: « ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻳُﻄِﻴﻊُ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻋَﺒْﺪٌ ﺃَﺑَﺪﺍً » ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻫﻴﭻ ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ ﻣﻄﻴﻊ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.« ﻭَ ﻟَﺎ ﻭَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻳَﺘَّﺒِﻌُﻨَﺎ ﻋَﺒْﺪٌ ﺃَﺑَﺪﺍً ﺇِﻟَّﺎ ﺃَﺣَﺒَّﻪُ ﺍﻟﻠَّﻪُ » ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﻱ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻛﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺩ. 🌸 ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ. ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻭﻟﻴﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﺩ. ﻣﺜﻼ‌ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺎﻣﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺎﺀﺍﻟﺪﻳﻨﻲ (ﺭﻩ) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺍﺋﻢ ﺗﺸﺮﻑ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻲ ﻋﺼﺮ (ﻋﺞ) ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺎﺀﺍﻟﺪﻳﻨﻲ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:‌ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ.ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ «ﺭَﺃْﻳِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﺗَﺒَﻊ» 🌸 ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺁﻗﺎ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺠﺘﻬﺪﻱ (رحمة الله علیه) ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻝ ﻧﺼﻒ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﻓﻠﺞ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺳﺎﻃﺖ ﺍﻳﻦ ﻋﺎﺭﻑ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﻝ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﻧﻔﺮ ﺷﻔﺎﻱ ﻛﺎﻣﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ‌ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺭﻭﺯﻱ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﻳﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﻗﺎ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺷﻔﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﺁﻗﺎﻱ ﻣﺠﺘﻬﺪﻱ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ:‌ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ؟! ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻲ « ﺭَﺃْﻳِﻲ ﻟَﻜُﻢْ ﺗَﺒَﻊ» 🌸ﺩﻝ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻧﻈﺮﻱ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ دل ﺗﺤﺖ ﺗﺼﺮﻑ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻳﻬﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻄﺎ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ، ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﻲ‌ﻋﺮﺿﻪ ﻗﺒﻞ ﻧﻴﺴت. ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ‌ﻫﺎﻱ ﮔﻢ ﺷده اش ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻧﻮﺭ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ)‌ ﺟﻠﻮﻩ‌ﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ. 🌸ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﻋﻼ‌ﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﻲ رحمة الله علیه ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﻱ ۱۶ ﺳﺎﻋﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻗﻮﺕ ﻣﻲ‌ﺑﺨﺸﺪ.ﻭﻗﺘﻲ ﺩﻝ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﺍﻋﻀﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺭﺡ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﻲ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ. 🌸ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﻴﻦ ﻭﻻ‌ﻳﺖ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﻴﺮﺯﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﺍﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻛﻼ‌ﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﭘﻴﺮﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﺩﺍﺭﺍﻳﻲ ﻣﺎﺩﻱ ﺍﻭ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻣﺎ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻨﺠﺸﻜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﺗﺶ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺎ ﻣﻨﻘﺎﺭﺵ ﺁﺏ ﻣﻲ‌ﺁﻭﺭﺩ. 🌸ﺍﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻛﻤﻚ ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻫﻴﭻ ﻫﻴﭻ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﻲ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺳﺖ. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 🪴 🌿﷽🌿 برخيز! صداى اذان مى آيد. بايد براى نماز به مسجد برويم. ــ آه! نمى توانم. ــ مرادى جان! با تو هستم، ما قرار است امروز به سوى يمن برويم، اين آخرين نمازى است كه مى توانيم پشت سر امام خود بخوانيم. ــ برادر! ببين من مريض شده ام، بدنم داغ است. ــ خدا شفا بدهد! تو تب كرده اى، بايد استراحت كنى. يكى از دوستان مى رود و ظرف آبى مى آورد و دستمالى را خيس مى كند و روى پيشانى مرادى مى گذارد. خداى من! تب او خيلى شديد است. بقيّه به مسجد مى روند و بعد از نماز برمى گردند. هنوز تب مرادى فروكش نكرده است. آنها نمى دانند چه كنند. آنها براى بازگشت به يمن برنامه ريزى كرده اند، نمى توانند تا خوب شدن مرادى در اينجا بمانند. مرادى رو به آنها مى كند و از آنها مى خواهد كه آنها معطّل او نمانند و به يمن بروند. آنها با يكديگر سخن مى گويند، قرار مى شود كه بيمارى مرادى را به على(ع)خبر بدهند. * * * وقتى على(ع) ماجرا را متوجّه مى شود خودش به عيادت او مى رود و در كنار بستر او مى نشيند و با او سخن مى گويد. مرادى چشم باز مى كند امام را در كنار خود مى بيند، باور نمى كند. جا دارد كه بگويد: گر طبيبانه بيايى بر سر بالينم***به دو عالم ندهم لذّت بيمارى را امام رو به دوستان مرادى مى كند و از آنها مى خواهد كه نگران حالِ مرادى نباشند و به يمن بازگردند. آنها سخن امام را اطاعت مى كنند و بعد از خداحافظى مى روند. امام شخصى را مأمور مى كند كه به كارهاى مرادى رسيدگى كند و طبيبى را نزدش آورد. * * * امام هر صبح و شب به عيادت مرادى مى رود و حال او را جويا مى شود. مرادى شرمنده اين همه لطف و محبّت امام است. او نمى داند چه بگويد، زبان او ديگر قادر به تشكّر از امام نيست. بعد از مدّتى، مرادى بهبودى كامل پيدا مى كند، امّا اكنون او در كوفه تنهاست، هيچ رفيق و آشنايى ندارد. امام بارها او را به خانه خودش دعوت مى كند، به راستى چه سعادتى از اين بالاتر كه او مهمان خصوصى امام مى شود! او به خانه اى رفت و آمد مى كند كه همه حسرت حضور در آنجا را دارند. اينجا خانه آسمان است. خوشا به حالت كه بيمار شدى، اى مرادى! اين بيمارى براى تو چقدر بركت داشت! تو مهمان خصوصى امام خود شدى. آفرين بر تو! ■■■□□□■■■ 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
شهید حسن باقری؛ معجزه انقلاب امام خامنه‌ای: شهید حسن باقری بلاشک یک طراح جنگی است چه زمانی؟ در سال ۶۱ کِی وارد جنگ شده است؟ سال ۵۹ این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی یک حرکت ۲۰ ساله، ۲۵ ساله است؛ این جوان در ظرف ۲ سال این حرکت را کرده است! اینها معجزه‌ انقلاب است. بمناسبت سالروز شهادت نابغه جنگی ایران🇮🇷✌️ ➥ @shohada_vamahdawiat