هدایت شده از پرویزن
"آیینهها: با شاعران دیار فارس از قرن نهم تا دکران معاصر"
کمال غیاث شیرازی (ف۸۴۸) از شاعران کمترشناختهی دیار شعرخیز شیراز و میراثدار شعر سعدی و حافظ و حلقهی اتصال به بابافغانی و اهلی است. شعر او از جنبههای مختلف صنعتگری و توجه به قالبهای خاص اهمیت دارد. آشنایی با اشعار او علاوه بر بیان نوآوریهایش در ردیف و برخی قالبها، یادآور دو آسیب جدی تجربهشده در سنت شعر فارسی است که در روزگار ما تکرار شده است؛ از سویی تفننطلبی و از دیگرسو، اغراقهای رایج در برخی شاخههای شعر مذهبی که در دوران معاصر نیز فراوانی دارد.
برای آشنایی با او دعوتید به نخستین محفل از نشستهای "آیینه" ویژهی شاعران فارس از قرن نهمتا دوران معاصر.
زمان: یکشنبه دهم دیماه، ساعت ۱۶
مکان: چهارراه حافظیه، مجموعهی حافظ، سالن غزل
با کارشناسی دکتر مهدی فاموری
و سخنرانی دکتر محمد مرادی
#شاعران_فارس
#کمال_فارسی
#کمال_غیاث
#ادارهی_کل_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شعر نوتغزلی طبیعت گرا و گلچین گیلانی"
برخی پژوهندگان شعر معاصر در جریانشناسی شعر تغزلی و رمانتیک، از شاخهای با عنوان شعر طبیعتگرا یاد کردهاند. طبیعتی که در اشعار شاعران جریان رمانتیک نوگرا نمود دارد، عمدتا طبیعتی تصویری، مبهم، اثیری، درونی شده و حتی گاه ماورایی است که شاعر آن را بستری برای انعکاس عواطف خود قرار داده است. خلاف شاعران نوتغزلی طبیعتگرا، که جلوههای بیرونی و طبیعی در اشعار آنان هویتی مستقل از شاعر دارد و طبیعت مورد نظر آنان را میتوان ادامهای از نگاه به طبیعت در اشعار کهن فارسی دانست.
با این حال، تصویری که شاعران نوتغزلی از طبیعت ارائه میدهند، پویاتر و انسانیتر از شاعران سنتی؛ برای نمونه شاعران سبک خراسانی است.
اگر شعر باران(سرودهی 1323) و کتاب« گلی برای تو» از گلچین گیلانی را نمایندهی این جریان بدانیم؛ خواهیم دید که«تجربهی عاطفی واحد در تمام شعر پابهپای تصویرها پیش میرود؛ تصویرها به حرکت در میآیند؛ درست مانند تصویرهای یک فیلم. شاعر پشت پنجره میایستند، تماشا میکند. باران می بارد، گنجشکها میپرند. سرعت، شتاب، پیوستگی و تداوم و پویایی تصویرهای شعر گیلانی بسیار قویتر از شعر منوچهری است».(فتوحی، بلاغت تصویر، ص ۱۳۹)
علاوه بر اشعار گلچین گیلانی، برخی اشعار خانلری، شهریار(برای مثال حیدر بابایه سلام)، اسلامی ندوشن؛ فریدون مشیری و مفتون امینی را نیز میتوان در این شاخه قرار داد؛ البته باید تصریح کرد که طبیعت حاضر در این دست اشعار با طبیعتی که در اشعار احساسی شاعرانی چون نیما و توللی میبینیم، تفاوت دارد. در نگاهی کلی، ویژگیهای شعر نوتغزلی طبیعتگرا در موارد زیر خلاصه میشود:
-انعکاس تجارب عاطفی بومی در اشعار و زیباشناسی ساده؛
-استفاده از رکنهای بحر رمل، بلندی و کوتاهی سادهی سطرها و اصرار بر استفاده از قافیه؛
-توجه به قالبهای نزدیک به شعر کلاسیک چون: نیمایی- مثنوی، بحر طویل و شکلهای مستزادگونه؛
-تاثیر پذیری از زبان و شیوهی بیان شاعران انجمن دانشکده؛
-توجه به جنبههای مثبت هستی، فضای امیدبخش؛
-نمود عانصر و واژههای محلی و بومی در اشعار؛
-زبان ساده و فراوانی تصاویر و جلوههای طبیعت در اشعار؛
-توجه کمتر به ترکیب سازیهای خوشآهنگ در مقایسه با شاعران رمانتیک؛
-بازسازی رویاها و خاطرات کودکانه و یادکرد از آنها؛
-تصویر گری و توصیف شاعر از طبیعت در حد فاصل رمانتیسیسم و رئالیسم. از این منظر شاعران نه چون شاعران سبک خراسانی صرفا مشاهدهی خود را ارائه میدهند و نه چون شاعران رمانتیسیسم و بیش از آن سمبولیسم، با طبیعت یکی میشوند.
در ادامه بخشی از شعر بلند «باران» سرودهی گلچین گیلانی را که نمودی کامل از شعرنوتغزلی طبیعتگرا دارد، از نظر میگذرانیم:
باز باران،
با ترانه،
باگهرای فراوان،
میخورد بر بام خانه.
من به پشت شیشه، تنها
ایستاده،
در گذرها،
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم،
یک دو سه گنجشک پرگو،
باز هر دم
میپرند اینسو و آنسو.
میخورد بر شیشه و در
مشت و سیلی،
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی.
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگلهای گیلان:
کودکی دهساله بودم،
شاد و خرم،
نرم و نازک،
چست و چابک،
...برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هرجا نمایان،
چتر نیلوفر درخشان،
آفتابی.
سنگها از آب جسته،
از خزه پوشیده تن را،
بس وزغ آنجا نشسته،
دمبهدم در شور و غوغا.
رودخانه،
با دوصد زیباترانه،
زیر پاهای درختان
چرخ میزد... چرخ میزد همچو مستان.
چشمهها چون شیشه آبی.
نرم و خوش در جوش و لرزه،
توی آنها سنگریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی،
با دوپای کودکانه
میدویدم همچو آهو،
میپریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه...
"کتاب نیما و پیروانش/ محمد مرادی"
#گلچین_گیلانی
#شعر_طبیعت_گرا
#شعر_رمانتیک
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"رمانتیسیسم نیمهسنتی نیما"
دورهی دوم در گونهشناسی شعر نیما، از سرایش افسانه در سال 1301 آغاز میشود و تا زمان آفرینش ققنوس در سال 1316 را در بر میگیرد. در این دوران، نیما تفنن و آزمون و خطا و تقلید از شگردهای تجربهشدهی ایرانی و ترجمهای را در پیش گرفته و اشعارش در چهار شاخهی اصلی قابل تحلیل است:
نخست اشعاری که در قالبهای سنتی بهویژه مثنوی و قطعه سروده شده و چارچوبی کهن دارد؛ دیگر اشعاری که بیانی نمادین و تمثیلی یافته و تا حدودی تاثیرپذیری شیوهی بیان رمانتیکها در آنها دیده میشود. این دسته از اشعار نیما با بسیاری از شعرهای این دوره که تحت تاثیر ترجمهها سروده شده شباهت دارد. در همین اشعار است که میتوان نیما را با پروین مقایسه کرد.
دستهی دیگر اشعاری است که از منظر قالب و شیوهی قرار گرفتن قافیه و بلند و کوتاهی مصراعها تاحدودی نو شده؛ هرچند در اغلب این سرودهها تحولی اساسی در شیوهی بیان، زبان و صور خیال نیما نمیتوان دید؛ البته شعرهایی چون: شیر، خارکن، خانوادهی سرباز، شمع کرجی، گرگ، شهید گمنام، سرباز فولادین و چند شعر دیگر را تاحدودی میتوان در میان این دسته متمایز دانست. در این دست از اشعار، نیما از زبانی عاطفی، ساده و گاه ترکیبساز استفاده میکند و این نوع اشعار او را میتوان زمینهساز شکلگیری شاخهای از رمانتیسیسم فردی در شعر دههی 30 و40 دانست. از این اشعار، «شهید گمنام» و «سرباز فولادین» تاحدودی زمینهی حماسی- اجتماعی یافته و با رمانتیسیسم اجتماعی دهههای قبل قابل مقایسهاند.
در کنار سه شاخهی یادشده، مهمترین جلوه ی شعر نیما در این دوران را در سرودهی آغازین او، «افسانه» میتوان رصد کرد. هرچند این شعر هم در گروه اشعار تغزلی نیما قرار میگیرد، ویژگیهایی دارد که آن را به شعرهای متمایز نیما پس از «ققنوس» شبیه میکند. نیما در سرودن این شعر نیز از نمونههای فرانسوی تاثیر پذیرفته؛ نکتهای که شاید یکی از دلایل تفاوت شیوهی بیان این شعر، با دیگر اشعار او باشد.
تمایزهای شعری افسانهی نیما، صرفا برآمده از تفننطلبی و نوآوریهای سطحی در صورت شعر نیست؛ بلکه با جهانبینی تازهی نیما پیوندی مستقیم دارد. این منظومه، بیانگر گفتگوی درونی نیما است که بین «عشق» به عنوان، دریافت و حس بینش سنتی او و «عقل خودبنیاد» به عنوان ساحت جستجوگر و مدرن شخصیت نیما، شکل گرفته است.(ر.ک. فاموری، مهدی، مجلهی شعر، ش۵۸، ص ۱۳)
حاصل این نگاه تازه که نیما خواسته یا ناخواسته آن را دریافته، پدیدآمدن شعری است که علاوه بر نگاه متفاوت فلسفی به هستی، توجه به بیان تمثیلی و نمادین از منظری نسبتا تازه، تمرکز بر جنبههای ذهنی و درونی در بیان عواطف فردی، استفاده از گفتگو و بیان نمایشی و استفاده از قالب ترکیبی مسمط -قطعه با مصرع پایانی خارج از نظام قوافی، از ویژگیهای اصلی آن است.
در این شعر که حد فاصل رمانتیسیسم نیما و سمبولیسم فردی او قرار گرفته است، زبان و تصویرسازیهای نیما بیشباهت با اشعار شاعران رمانتیک فردگرای دهههای بعد نیست؛ البته اوج بیان تغزلی نیما در سمبولیسم فردی را پس از این در اشعاری چون «ری را» خواهیم دید. در ادامه بخشی از این منظومه را مرور میکنیم:
افسانه
در شب تیره، دیوانهای کاو
دل به رنگی گریزان سپرده،
در درهي سرد و خلوت نشسته
همچو ساقهي گیاهی فسرده
میکند داستانی غمآور.
در میان بس آشفته مانده،
قصهي دانهاش هست و دامی.
وز همه گفتهناگفته مانده
از دلی رفته دارد پیامی.
داستان از خیالی پریشان:
- «ای دل من، دل من، دل من!
بینوا، مضطرا ، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من، جزسرشکی به رخسارهي غم؟
...تا به سرمستی و غمگساری
با «فسانه» کنی دوستاری
عالمی دایم از وی گریزد،
با تو او را بود سازگاری
مبتلایی نیابد به از تو.»
افسانه: -«مبتلایی که مانندهی او
کس در این راه لغزان ندیده
آه! دیری است کاین قصه گویند:
از برِ شاخه مرغی پرید
مانده بر جای او آشیانه
لیک این آشیانها سراسر
بر کف بادها اندر آیند
رهروان اندر این راه هستند
کاندر این غم، به غم میسرایند...
او یکی نیز از رهروان بود...
عاشق: « سالها با هم افسرده بودیم
سالها همچو واماندگانی
لیک موجی که آشفته میرفت
بودش از تو به لب داستانی
میزدت لب در آن موج لبخند..."
"نیما و پیروانش/ محمد مرادی"
#نیما_یوشیج
#شعر_معاصر
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از قفسه
@madras8شعر در ایران پیش از اسلام.pdf
9.48M
📚 شعر در ایران پیش از اسلام
به تحقیق:
• دکتر محسن ابوالقاسمی
کتابخانه ادبیات | 👈 پیوستن
هدایت شده از کودکانههای سیب نارنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا به این فکر کردید؟
#رشد_و_تربیت_کودک_با_ادبیات
#کودکانههای_سیب_نارنجی
هدایت شده از پرویزن
"به بهانهی یادروز خواجو"
کمالالدین خواجوی کرمانی (۶۸۹ تا ۷۵۰)، از شاخصترین غزلسرایان و مثنویگویان سدهی هشتم است که به دلیل قرارگرفتن بین دوران درخشش سعدی و حافظ، در تاریخ ادبیات فارسی کمتر به اشعارش توجه شده است.
شهرت او در غزلسرایی به اندازهای است که در اغلب جنگها و آثار منتخب سدههای هشتم و نهم، غزلیاتی متعدد از او درج شده و در دهههایی از سدهی هشتم، در کنار سلمان ساوجی و عماد فقیه، او را میتوان یکی از اضلاع تشخص مثلث غزل پیش از حافظ دانست.
مثنویهای خواجو نیز، هرچند رنگ زبان و خیال نظامی دارد؛ از منظر قوت از برترین آثار غنایی ادبیات فارسی است.
از مهمترین جلوههای اهمیت او، جایگاهش در اشعار دینی و مضامین نزدیک به شعر شیعی است؛ بهطوری که در سرودن معراجنامه و ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) اشعاری درخشان از او باقی مانده است؛ اما مهمترین جنبهی شعر دینی خواجو، ترکیببندی است که در هر بند آن یکی از امامان شیعه(ع) را ستوده که از این منظر، یکی از مهمترین اشعار در تاریخ تحوّل شعر شیعی فارسی است.
#خواجو_کرمانی
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"او که میداند..."
پس هر کسی سنگی میانداختند. شبلی موافقت را گلی انداخت. حسین منصور آهی کرد. گفتند: ازینهمه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند؛ معذورند. ازو سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.
"تذکرهالاولیا/ داستان منصور حلاج"
#ادبیات_عرفانی
#حلاج
#عطار
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"درنگی بر کتاب هشترود: به بهانهی زادروز"
محمدکاظم کاظمی از نامآوران شعر و نقد انقلاب اسلامی است که تاثیر او در سادهکردن مفاهیم نظری شعر برای شاعران و نوجویان ادب، بر هیچیک از شاعران انقلاب پوشیده نیست. این تاثیرگذاری را پیش از این در کتابهای "روزنه" و "ده شاعر انقلاب" بهوضوح دیدهایم و کتاب "هشت رود"، از تازهترین آثار نقد و نظر ایشان است که در سال ۱۴۰۰ بههمت شهرستان ادب منتشر شده و در کتابسال جمهوری اسلامی تقدیر شده است. ضمن دعوت از شعردوستان به مطالعهی این اثر ارجمند، چندملاحظه دربارهی این کتاب مطرح میشود:
۱_ سطح شاعران معرفی شده در هشترود در مقایسه با ده شاعر انقلاب، بهناچار فروتر است و این مساله، کمی نویسنده را در نقد دچار دشواری کرده است.
۲_ هشت شاعر انتخابی: عبدالملکیان، فرید، میرشکاک، سهیل، ساعد، اخلاقی، قزوه و اسفندقه، همه از نامآوران شعر انقلابند؛ هرچند میشد نامهایی دیگر بر این فهرست افزود و حتی یکی دو تن از شاعران را از این مجموعه خارج کرد.
۳_ عنوان فرعی کتاب" ارزیابی و نقد" است؛ اما متانت و منش جناب کاظمی و پرهیز از صراحت در نقد، سببشده، بیشتر حجم کتاب صرف معرفی و توصیف و تعریف از شاعران شود؛ هرچند نقدهایی پوشیده و ظریف هم در این اثر نمود یافته است.
۳_ زبان نثر صمیمی و پیراسته و ویراسته است؛ هرچند نوع مخاطب مدّ نظر، سببشده، لحن نقدها کمی روزنامهنگارانه شود.
۴_ نقدها کاربردی و تجربی و دیدگاهمند و در خدمت رشد شاعران نوجوان و جوان است.
۵_ در منابع به نقدهای متعدد موجود دربارهی شاعران یادشده توجه نشده است.
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
SHISTU_Volume 15_Issue 58_Pages 125-156.pdf
3.67M
"به بهانهی انتساب این روز به ابوسعید ابوالخیر"
بررسی مفاهیم توسل و شفاعت در رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر و سیر انتساب آنها
مجلهی شیعهشناسی، شمارهی ۵۸، ۱۳۹۵، محمد مرادی
#دانشگاه_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
" در حلول ماه رجب"
موفق پرسید که رجب چه باشد؟ و یا رجب را اصمّ چرا گفت؟ گفتم: رجب درخت گل صدبرگ است؛ اما رجب به سر زبان تو چون ربابک کلکین است که به دست بچّگان است. مردی دهقان چون دربند کشت و درود باشد، قدر زمین خوش را بداند؛ اما مردی که در آن کار که کشت و درود است، چیزی نداند؛ او را چه زمین شوره و چه زمین خوش؟
مردی هواشناس باید تا فرق کند میان هواها و معتدل را از غیر معتدل جدا کند. بر لب دریابار، نظارگیان نشسته باشند و غواصان سنگ و دُر برمیآرند؛ تفاوت به نزد ایشان سهل نماید؛ اما بازرگانانی که از دوردست آمده باشند آن تفاوت دُرها را میدانند و خوششان میآید. صدف که قطره آب میگیرد، در آنجا خداوند حال آن آب را میگرداند تا دُر میشود. پردگیان باجمال باید که آسیب آن دُر چون با گوش و بناگوش ایشان باشد، قدر آن دُر بدانند و جمال خود را به قیمت کامله بفروشند... .
اکنون تعظیم کنید باری را، در این ماه، تا شما را شفیع باشد ... و اگر این هوای رجب، متسلسل شود به قوت باد بر تقطیع خاص و شفاعت میکند، بود آنچه عجب باشد.
هرکسی را از بادهای هوا بر تقطیع خاص پرده دادهاند تا عبارت او گردد و هریکی از عبارت یکدیگر را ندانند. ولکن لا تفقهون تسبیحهم، و اگر چنگ کوژپشت فلک که تارهای هوای او در دامن زمین بسته است اگر زخمه بادی برآن زند و او در آواز آید چه عجب که در آن آواز، نواها و معنیها باشد.
اکنون این ماه رجب را اصمّ از بهر آن گفت که تو کر باشی در این ماه یعنی درِ باغ درونت را باز منه تا میوههات را غارت نکنند و تا بادهای مشاغل خارها و خاشاکها و خسکها نیارد و بر زبر سبزه خوشدلی تو و گلستان نفس تو نپاشد تا هر گامی که بنهی خسته نگردی. تو خود گل را و آب حیات را که بیخاشاک و خار است در خود نمیبینی چون خاشاک را باد به روی آب حیات طیبه افکند. بعد از آن از آن آب به جز خس به دست تو نیاید؛ زینهار! تا بوستان نفس را نیک نگاهداری تا راحت آن به تو بماند اگر کسی درآید و همچون زمستان پی کوب کند تو را چه حاصل آید؟
"معارف بهاء ولد؛ جزو اول؛ فصل چهل و هشت."
پ.ن: ماه رجب رت «الشهر الأصمّ» نامیدهاند؛ گویا به این دلیل که اعراب در این ماه جنگ و خونریزی نمیکردند و صدای شمشیر و رزم و جنگ در این ماه، شنیده نمیشده است.
#ادبیات_عرفانی
#نثر_شاعرانه
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"کشفالمحجوب هجویری: ذکر امام محمد باقر(ع) "
و مِنهم حجّت بر اهل معاملت و برهان ارباب مشاهدت، امامِ اولاد نبی(ص) و گزیدهی نسل علی(ع)، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب کرمالله وجهه و رضی عنهم.
و نیز گویند کنیت وی ابوعبدالله بود و به لقب وی را باقرخواندندی؛ مخصوص بود وی به دقایق علوم و به لطایف اشارات اندر کتاب خدای عزّ و جلّ، وی را کرامات مشهور بود و آیات ازهر و براهین انور.
و گویند ملِکی، وقتی قصد هلاک وی کرد. کس فرستاد بدو، چون به نزدیک وی اندر آمد، از وی عذر خواست و هدیه داد و به نیکویی بازگردانید. گفتند: ایّها الملک! قصد هلاک وی داشتی. تو را با وی دیگرگونه دیدیم. حال چه بود؟ گفت: چون وی به نزدیک من اندر آمد؛ دو شیر دیدم یکی بر راست و یکی بر چپ وی_ و مرا میگفتند که اگر تو بدو قصد کنی ما تو را هلاک کنیم...
کشفالمحجوب، باب فی ذکر ائمّتهم من اهل البیت
#سیمای_اهل_بیت
#ادبیات_عرفانی
#امام_باقر
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"توکّل"
عالیقدران عالم عشق و وفا
صدرآرایان صفّهی صدق و صفا
هرکس ز کفِ زمانه در وااسفا
ویشان زده کف که "حسبنا الله کفی"
"رباعیای بر گرفته از مقدمهی توضیحالملل، ترجمهی کتاب الملل والنحل شهرستانی؛ به قلم مصطفیبن خالقداد هاشمی عباسی ۱۰۲۱"
#مناجات
#تحمیدیه
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"به بهانهی زادروز فردوسی"
از حکیم ابوالقاسم فردوسی (متولد ۳۲۹) جز شاهنامه و منظومهی منسوب یوسف و زلیخا که قطعا از او نیست؛ ابیاتی پراکنده نیز باقی مانده است.
محقق ارجمند محمود مدبری، در کتاب "شرح احوال و اشعار شاعران بیدیوان"، ۴۴ بیت منسوب به فردوسی را از تذکرهها و منابع گوناگون جمع کردهاست. (همان، صص ۳۹۹تا ۴۰۲)
از منظر سندشناسی، این اشعار را میتوان در سهدسته گنجاند؛ نخست قطعهای با مطلع "دو چیز برِ تو بیخطر بینم" که در لبابالالباب به نام فردوسی آمده و به سبک شاعران سامانی همانندی دارد.
دستهی دوم اشعاری که عمدتا در مجمعالفصحا به نام فردوسی ثبت شده؛ هرچند با وجود شباهت سبک زبانی و ادبی و دقت هدایت در ماخذشناسی، احتمالا از فردوسی نیستند؛ به زمان حیات او نزدیکند؛ از جمله اشعاری با مطلعهای "شبی در برت گر برآسودمی" و "بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد" و "حکیم گفت کسی را که بخت والا نیست". (همچنین نقل شده در مجالسالمومنین) البته رباعیات نقلشده در مجمعالفصحا و قطعهی "اگر به دانش اندر زمانه لقمان وار" و "مانند خدنگ گیو در جنگ پشن" نیز محتملا پیش از سدهی ششم سروده شده است.
دستهی سوم، ابیات شیعی منسوب به حکیم در قصیدهی "اگر بری به خم زلف تابدار انگشت" در ستایش امام علی(ع) است که نخستبار در مجالسالمومنین قاضی نورالله آمده و از طریق آن در ادبیات دوران صفویه و قاجاریه به نام حکیم شهرت یافته؛ تا آنجا که هدایت هم دو بیت آن را در مجمعالفصحا نقل کردهاست.
با توجه به نوع ردیف اسمی و زبان و مضامین، این شعر قاعدتا پس از سدهی نهم سروده شده و به تبع آن برخی شاعران متاخر (عمدتا شاعران بازگشت)، قصایدی بر همین وزن و ردیف و قافیه، در ستایش امیر مومنان(ع) سرودهاند.
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از نوبرانه... معصومه مرادی
به امید خدا امسال بخش کودک و نوجوان جشنواره شعر فجر با حضور شاعران ارجمند آقایان و خانمها
محمود پوروهاب، دکتر احمد میرزاده، بابک نیکطلب، غلامرضا بکتاش، مریم زندی، کبری بابایی و دادگر در شیراز برپا میشود.
انشاءالله صبح ۹ بهمن کارگاهی تخصصی با موضوع
آسیبشناسی شعر کودک و نوجوان
با حضور استادان برگزار خواهد شد.
به دلیل محدود بودن ظرفیت این کارگاه، دوستانی که تمایل به شرکت در این کارگاه دارند، در ایتا یا واتساپ به ۰۹۰۵۹۱۷۵۰۶۱(معصومه مرادی) پیام دهند.
ضمنا برای شرکتکنندگان در این کارگاه، گواهی صادر خواهد شد.
هدایت شده از پرویزن
"اختتامیهی کنگرهی سراسری شعر دفاع مقدس"
باحضور شاعران برجستهی کشور
سهشنبه، سوم بهمنماه، ساعت ۸ و ۳۰ صبح
شیراز، بینالحرمین، تالار شورای شهر
#شعر_انقلاب
#ادبیات_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"به ساحت امام جواد علیهالسلام"
اشعار شیعی باقیمانده از سدههای چهارم تا ششم، عمدتا در ستایش امام علی و امام حسین و حضرت زهرا و امام حسن و امام رضا علیهمالسلام سروده شده و تنها به صورت تلمیحی اشاراتی به دیگر امامان شیعه(ع) چون: امام سجاد و امام باقر و امام صادق را در اشعار شاعرانی چون: کسایی و ناصر خسرو و سنایی و قوامی رازی و دیگران می توان دید.
دیگر امامان شیعه در شعر فارسی این چندسده حضوری اندک دارند، به همین دلیل به دشواری میتوان نشان نخستین ستایشهای موجود از امام جواد(ع) را در شعر فارسی مشاهده کرد.
در اشعار سدهی چهارم از امام نهم سخنی نرفته و قدیمترین اشاره به ایشان مربوط به قطعهای منسوب به ابوسعید ابوالخیر است که با توجه به تاریخ وفات شیخ ۴۴۰، متعلق به سدهی پنجم است؛ هرچند این ابیات از نظر سبکی قطعا در سدههای پس از این تاریخ سروده شده و پس از آن به شیخ انتساب یافته است. در این ابیات، ابوسعید خداوند را به چهار محمد و چهار علی و دوحسن و موسی و جعفر سوگند داده که از این نظر اشارهای مستقیم به امام جواد در شعر درج شده است.
در ابیات منسوب به باباطاهر نیز به هشت و چهار سوگند خورده شده و در بانوگشسبنامه هم از یازده فرزند علی علیهالسلام به صورت غیرمستقیم یاد شده است.
در حدیقهی سنایی هم بیتی وجود دارد که می پتوان آن را مربوط به امامان نهم تا یازدهم (ابناءالرضا) دانست آنجا که حکیم در ستایش امام حسین(ع) میگوید:
هم تقی اصل و هم نقی فرع است
هم زکی تخم و هم بهی زرع است
(حدیقه)
که بعید به نظر میرسد لقب امامان شیعه(ع) به صورت اتفاقی در این بیت و به صورت مرتب در کنار هم قرار گرفته باشد. نکتهی مهم اینکه بیت یادشده در کهنترین نسخ حدیقه نیز درج شده است.
جدا از این اشاره، در سدهی ششم و در ابیاتی منسوب به شیخ جام و در دیوان قوامی رازی اشاراتی به نام و القاب امامان دوازدهگانه نمود یافته است.
پس از این تاریخ بهمرور در سدههای هفتم و هشتم زمینههای ستایش مستقل امام جواد(ع) در شعر فارسی فراهم شده که از اولین این دست سرودهها ابیاتی است که خواجوی کرمانی در ترکیببند خود در ستایش آن حضرت سروده است:
به آب روی تقی آنک عین تقوی بود
جمال صورت جان و جهان معنی بود
...مه سپهر سیادت سپهر مهر شرف
که خاکروب درش شاه چرخ اعلی بود
...تعلق دل روحالقدس به خاک درش
چنانک میل حواری به کحل عیسی بود
(دیوان خواجو)
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#خواجو
#امام_جواد
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
سومین رویداد فرهنگی ادبی *آیینهها*
آشنایی با شاعران قرن نهم تا
معاصر
"بررسی آراء و آثار: منصور حافظ شیرازی"
مجری: دکتر مهدی فاموری
سخنران: دکتر محمد مرادی
🕓زمان: یکشنبه 8 بهمن ماه 1402 ساعت 16
🏛مکان: شیراز – چهارراه حافظیه – سالن غزل تالار حافظ ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان فارس
ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس
مؤسسهی فرهنگی هنری آفتاب مهر صبا #آیینه-ها #منصور-حافظ-شیرازی #شعر #اداره-کل-فرهنگ-و-ارشاد-اسلامی-فارس #شاعران-دیار-
فارس
#شعر_فارس
#شعر_دینی
#شاهچراغ
#مهدی_فاموری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"محفل شعر کودک و نوجوان"
دوشنبه، نهم بهمن، ساعت ۱۶
با حضور و شعرخوانی:
#محمود_پوروهاب #بابک_نیک_طلب
#سید_احمد_میرزاده #غلامرضا_بکتاش #مریم_زندی #کبری_بابایی #معصومه_مرادی #هادی_فردوسی #سمیه_بابایی #سمیره_بروانیا
#هجدهمین_جشنواره_بین_المللی_شعر_فجر
#شعر_کودک
#ادبیات_کودک_و_نوجوان
https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"والا پیامدار"
شعر کوتاه "والاپیامدار" از مشهورترین آثار سیاوش کسرایی(درگذشته ۱۹ بهمن ۷۴) است که در زمستان ۵۷ با صدای فرهاد مهراد منتشر شده است.
این آهنگ، از دریچهی پیوند شعر سیاسی و مذهبی در تاریخ ادبیات معاصر اهمیت دارد؛ نکتهای که بیش از همه محصول تاثیرپذیری شاعران آخر عصر پهلوی از فضای انقلابی جامعه است و نشانههای آن را در دیگر اشعار این سالها از جمله سرودههای نعمت میرزاده و طاهره صفارزاده و بسیاری از آثار نیماییسرایان شاخص جریان شعر مقاومت، میتوان دید.
هرچند شعر "والاپیامدار"، از نظر شاعرانگی، چون: حماسههای اجتماعی آرش و خون سیاوش و همچنین کوتاهشعرهای غنایی شاعر(شعر درخت و برخی دوبیتیها) درخشان نیست؛ ویژگیهای عام ایدئولوژیک و معناگرایی دیگر سرودههای سیاسی کسرایی را در آن آشکارا میتوان دید.
کمرنگی تخیل شاعرانه و اصرار بر معنامندی سیاسی در جایگاه مولفههای اصلی شعر چپ و استفاده از برشهای سطری و تنش در موسیقی (از زاویهی فرم)، از دیگر ویژگیهای این سروده است.
#شعر_سیاسی
#پیامبر
#موسیقی_نو
#شعر_معاصر
#شعر_مقاومت
#محمد_مرادی
@sibenaranjiadabiat
در راستای سی و هشتمین جشنواره سراسری قرآن و عترت دانشجویان،
کارگاه آموزشی شعر :
با حضور سرکار خانم دکتر مرادی
زمان برگزاری شنبه و سه شنبه
۲۱ و ۲۴ بهمن ماه، ساعت ۲۰ الی ۲۲ از طریق لینک زیر http://vroom.shirazu.ac.ir/farhangi5
برگزار می گردد.
در سبک طنزپردازیِ صائب، عنصر دینی و مذهبی از مهمترین عناصر طنزپردازی او به شمار میرود پرداختنِ هنرمندانه به طنز دینی جهت از بین بردن «ریا» است. «در مواجهه با احکامِ جدیِ مذهب، تزویر و ریا موضوعهای دمِ دست طنزنویس میباشد». (طنز: ص ۱۹). وقتی ریاکاران ارکان مقدسات شریعت و طریقت را به تباهی میکشند، صائب طنز دینی و مذهبی را به منظور ایستادگی در مقابل دینفروشان که دین را دستمایهی احترام و مقام خود کردهاند به کار میگیرد تا حقیقت دین را ورای این دروغپردازیها نشان دهد. در محیطی که دین دامی برای فریب دادن شناخته میشود و شیخ و واعظ خود را به سجودی و نبی را به درودی فریب میدهند، تنها طنزپرداز است که میتواند ریاکاری آنها را بر مَلا سازد. (از کوچه رندان: ص ۴۱).
سبز شد در دستِ مردم دانه تسبیحها
بس که در دوران ما از ذکر حق غافل شدند
(صائب: ج ۳ ص ۲۴۹۷)
دوران صائب گرچه عصر حاکمیت مذهبی است و به قول شاعر در دوران او همه از ذکر حق غافل شدهاند؛ ظاهرن به ذکر و ورد مشغول و متدین هستند؛ ولی در باطن از حق بازماندهاند سبز شدن دانه تسبیح به این معناست که مردم نتیجه مطلوبی از ذکر و ورد ریایی خود نبردهاند.
از تلاش پایه رفعت شود دین پایمال
پشت بر محراب واعظ بهر منبر میکند
(همان: ج ۳ ص ۱۲۵۰)
واعظ بسیار تند و صریح هدف انتقاد قرار میگیرد که پشت بر محراب ایستادنش برای نماز، به منظور ریاکاری است. این کار او تلاش پایه و مقام رفعت محسوب شده است. شاعر گفته که این زاهدانِ دانا به فقه صورت ناخوشی از دین جلوه میدهند و صفات زشت این چنین پیشوایانی نه تنها باعث ارشاد خلق نمیشود؛ بلکه چهره دین را مخدوش میکند.
بی زرق و ریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بُوَد هر چه به شب تار فروشند
(همان: ج ۴ ص ۲۱۲۲)
تهجد زاهد نشانه دو رنگی و ریاکاری وی دانسته شده است. تمثیل مصرع دوم تایید میکند معاملهای که در شب تاریک انجام پذیرد معیوب است؛ چون کالا، ندیده، رد و بدل میشود شاعر به اندازهای در مورد عیوب زاهد اغراق کرده که حتا نماز شب او را هم بیارزش و معیوب شمرده است.
زاهد از پرورش زهد ریایی عجب است
اگر از خاکِ تو مسواک نیاید بیرون
(همان: ج ۶ ص ۳۰۵۷)
توجه بیش از اندازه زاهد به لوازم ظاهر شریعت همواره مورد طعن و تمسخر شاعران قرار گرفته است. در این بیت علاوه بر اشاره به زهد ریایی به مسواک هم به عنوان یکی از لوازم طهارت زهاد، کنایه تمسخرآمیز را ساخته است.
گوشه گیری که بود شاد به صیادی خلق
عنکبوتی است که نازد به شکار مگسی
(همان: ج ۶ ص ۹)
زاهد خلوت نشین به قصد مردم فریبی - نه کسب معرفت - به عنکبوتی تشبیه شده که از شکار مگس به خود مینازد. اصطلاح صیادیِ خلق نشانگر مردم فریبی زاهد و در ضمن نادانی مردم است که چون شکار به سادگی در دام زاهد مکار میافتند. طنز تند و زننده است.
عارفان زهد لباسی به جوی نستانند
برو ای شیخ به ما پاکی دامان مفروش
(همان: ج ۵ ص ۴۹۸۸)
شاعر آشکارا به زاهدان میتازد و آنها را به زهدِ لباسی متهم میکند. در مصرع دوم آنها را به تمسخر گرفته و میگوید تفاخر مکن تو در برابر عارفان هیچ نیستی
در سر زاهد به غیر از خود پرستی هیچ نیست
این کدوی پوچ، قندیل کنشتی بوده است
(همان: ج ۲ ص ۲۴۹۷)
در این بیت خود پرستی زاهد را مطرح کرده است و تاکید میکند که فکر زاهد را فقط خودخواهی پر کرده و اندیشه آراسته شدن به صفات کمال انسانیت در ذهن او راه نمییابد. شاعر زاهد را قندیل کنشت خوانده و وی را از جرگه مسلمانان خارج کرده است.
▪️سبکشناسی طنز صائب تبریزی–صدرا قائدعلی و دیگران–ماهنامه تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)–اردیبهشت ۱۳۹۹
#ادبیات
#صائب_تبریزی