هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۱):
مزیت #انقلاب_اسلامی و #نظام_اسلامی ایران، بر تمام انقلابات و نظامات تاریخ انسان در کل جغرافیای زمین، همین است که #اسلامیت هر دو عنوان مذکور، اجازه نمیدهد بین #انقلاب و #نظام، پارادوکس و تضاد مرسوم همه آنها برقرار باشد.
بزرگترین #انحراف دهشتناک و بالتبع ضربه سنگین مهلک بر «نهضت+نظام» #ایران از جانب کسانی بر #ملت_ایران، تحمیل گردید که انقلاب و نظام را آشتیناپذیر تلقی کرده و حتی بر آن تصریح و تأکید میکنند!
در این #سلسله_مقالات بر آنیم تا چنین معضلی را که بسیاری از #بزرگان و #انقلابیون را به کام خود کشیده است، مورد #آسیب_شناسی قرار دهیم.
نگارنده این سطور بلحاظ #وضعیت_سیاسی خانواده (روحانی سنتی بودن ابوی و روشنفکر شورشی بودن اخوی - در قالب شریعتیزدگی! - و لاجرم مباحثاتی طویل در حد مشاجراتی شدید!) بالتبع از مقطع ۱۴ سالگی (از ۱۳۵۵ هجری شمسی) وارد فعالیتهای #مطالعات_سیاسی گردید که شاید زودهنگام ولیکن نقطه عطفی در مسیر زندگانی او بود! و شاید اولین و مهمترین دغدغه بنده از همان سال، همین #مسئله بود که بدنبال مطالعه مقالهای از #دکتر_شریعتی! با عنوان «نهضت و نظام» شکل گرفت که؛ نهضت یا نظام؟! و یا هر دو؟!
توصیه میکنم متن کامل مقاله مذکور را در فصل ذیربط کتاب #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی آن #شهید (در ذیل سلسله مباحث #اسلام_شناسی وی) مطالعه بفرمائید.
(گلچینی از متن و صدای ذیربط، ضمیمه این مقاله است)
بعد از مطالعه مقاله مذکور، مصمم به ورود در انقلابی شدم که فرجام آن، استقرار #حکومت_اسلامی بود که بعداً با #هدایت #امام_خمینی به «جمهوری اسلامی» تغییر یافت.
ولیکن با این دغدغه که آیا خواهیم توانست، نظامی را اقامه کنیم که انقلاب را قربانی خود نسازد؟!
اشارهای به جغرافیای زمانی این دغدغه:
در سال ۱۳۵۱ از روستا به #تهران مهاجرت کرده و به مدت پنج سال در محله جنوبی #پایانه_جنوب، ساکن بودیم و بنده در #مدرسه_راهنمائی شهاب (واقع در ضلع جنوبی #بوستان_بعثت که بعد از انقلاب، به مجتمع آموزشی بعثت تغییر یافت) مشغول تحصیل بودم و در مقطع سوم راهنمایی، با شور انقلابیگری خود، اقدام به تشکیل سرّی #گروه_انقلابی #سلحشوران_علوی نمودم.
در آن دوران، شیفته داستانهای #حماسی، #مذهبی #محمود_حکیمی بودم که عنوان #گروه_سیاسی خود را از نام یکی از کتابهای وی اقتباس کرده بودم.
#وضعیت_اقتصادی #خانواده ایجاب میکرد که با اتمام #سیکل_راهنمائی، #ترک_تحصیل کرده و در #بازار_تهران به #کارگری (شاگردبازاری) بپردازم و اولین #حقوق_ماهیانه من زیر یکهزار تومان بود که حداقل فایده آن درآمد ناچیز، این بود که لااقل سربار خانواده نباشم و در مسیر #استقلال_اقتصادی قرار بگیرم.
در بازار تهران (#صنف_قماش) فعالیتهای سیاسی بنده، تشدید شد و اقدام به تشکیل سرّی «گروه انقلابی #انجمن_توحیدی #مستضعفین بازار» نمودم. کارگران انجمنی؛ انقلابیتر از دانشآموزان سلحشوری بودند!
میرزای حجره ما از اعضای #حزب_ایران بود که به #داریوش_فروهر قرابت و ارادت خاصی داشت که دارای گرایشهای مثلاً ملی_مذهبی بود و در طیف #جبهه_ملی و وفاداران به #دکتر_مصدق به شمار میرفت.
بنده بلحاظ ملاحظات اسلامی، قاعدتاً با آنها مرزبندی داشته و نمیتوانستم جذب آن جریان بشوم که تدریجاً هم #طشت_رسوائی همه آنها از بام بلند نهضت+نظام ما افتاد!
گروه (و بتعبیری دقیقتر؛ گروهک!) ما نقش قابل توجهی در #اعتصابات_بازار از طریق به آشوب و تظاهرات کشیدن سراهای آن داشت.
لازم به ذکر است که #بازار_سنتی تهران دارای سه طبقه اجتماعی بود که عبارت بودند از؛
۱) اربابها که صاحبان سرمایه بودند و تجار نامیده میشدند. این عده معمولاً ساعت ۱۰ به بعد به حجره خود سر میزدند و هنگام ناهار هم میرفتند.
۲) میرزاها که طبقه کارمندان را تشکیل میدادند و معمولاً از ساعت ۸ الی ۹ صبح وارد محل کار شده و چند ساعتی پس از صرف ناهار، بازار را ترک میکردند.
۳) شاگردها که عمدتاً امور خدماتی (نظافت، آبدارچی، نامهبری، باربری و امثالهم) را بر عهده داشتند که معمولا از ساعت ۷ الی ۸ صبح در محل کار خود حضور یافته و تا غروب مشغول کار بودند.
بنده جزو طبقه سه بودم اما کارهای من آنقدر زیاد نبود که #فرصت_مطالعاتی و #فعالیت_تشکیلاتی نداشته باشم.
(حضور کارگرانه بنده در بازار؛ یک سال منتهی به #انقلاب_اسلامی ۱۳۵۷ تا یک سال بعد از آن بود.
در سال ۵۹-۱۳۵۸ در سودای #صدور_انقلاب به همه جهان، قدم در راه #سینما و #تلویزیون گذاشتم که با وقوع #جنگ_تحمیلی به محاق افتاد و لذا در سال ۱۳۶۰ عازم جبهههای#دفاع_مقدس شدم. غرض از ...
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۳۹۸
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۱)
اولین سالگرد پیروزی #انقلاب_اسلامی ایران (۱۳۵۸/۱۱/۲۲) من وارد اولین روز از ۱۸ سالگی خودم شده بودم (متولد ۲۱ بهمن ۱۳۴۱ هستم) که #امام_خمینی طی پیام تبریک خود فرمودند؛ «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم» + «باید همه بپا خیزیم و #اسرائیل را نابود کنیم»!!
این سخن #امام (#صدور_انقلاب + #نابودی_اسرائیل) از دو جهت برای من مهم بود:
۱) رؤیای «شهادت در حوالی #قدس» شریف (قبل از #پیروزی_انقلاب، خواب دیده بودم که در نبرد آزادسازی #بیت_المقدس، کشته میشوم)
۲) شعار اصلی من در تظاهرات ۲۲بهمن۱۳۵۷ لغایت ۲۲بهمن۱۳۵۸ تأکید بر این بود؛ «بعد از #شاه نوبت آمریکاست»!
در آنمقطع، معمولاً هر روز آ.سیدمرتضی را میدیدم (در مجیدیه هممحل بودیم) و یادمه که اولین موضوع صحبت ما راجع به همین مطالبه امام خمینی بود و اینکه ما (دو نوجوان ۱۷ ساله) چه میتوانیم بکنیم؟!
پسرعمو گفت: من شنیدهام داره نیرویی تشکیل میشه بنام #سپاه_پاسداران و من به آن نیرو خواهم پیوست!
اتفاقاً خبر تشکیل #سپاه (از ۱۳۵۸/۲/۲) کاملاً درست بود و سیدمرتضی هم به آن پیوست و تا زمان بازنشستگی خود هم در آن نیرو خدمت کرد.
ولیکن نگاه من برای صدور انقلاب، نظامیگری نبود و بیشتر به راهکارهای #فرهنگی و #هنری و رسانهای میاندیشیدم. (چنان که یکی دو سال هم بصورت غیررسمی به #خبرنگاری پرداختم! برای تمرین، معمولاً دوربین عکاسی خود را همراه داشتم و مشغول گزارشنویسی از اوضاع پیرامونی خود بودم که گزارشی از روستای #امامزاده_علاءالدین (زادگاهم از توابع شهرستان #آوج قزوین) در شماره ۵۹ مجله هفتگی #سروش در سال ۵۹ نمونهای از آن اهتمام بود.)
البته برداشت من از صرفاً «نظامیگری تلقی کردن سپاه»، ناقص و اشتباه بود وگرنه آمادگی کارهای فرهنگی بنده در ضریب با ظرفیتهای سپاه، قطعاً اوضاع متفاوتی را رقم میزد. اگرچه بعداً در قالب همکاریهای مقطعی (بعنوان #مربی یا #نویسنده برای نهاد نمایندگی ولیفقیه در #سپاه_تهران و یا عضویت در شورای راهبردی فرهنگی/سیاسی سپاه تهران)، داشتم ولیکن هرگز به آن نمیرسید که از ابتدای امر بصورت سازمانی به #خدمت_سپاه در میآمدم تا «زمان و هزینه» خود را بیهوده مصروف فعالیتهای انفرادی و پراکنده نکنم.
«صدور انقلاب اسلامی به تمام جهان»، مطلبی نبود که امام خمینی، ناگهان مطرح کرده باشند. بلکه از همان لحظه سقوط #شاهنشاهی، این مطلب در ذهن #انقلابیون، امر جا افتادهای بود و سخن امام صرفاً به مثابه به رسمیت شناختن و بازتاب آن تفکر #انقلابی بود.
چنانکه اشاره کردم، شعارهای ما بعد از فرار شاه (۱۳۵۷/۱۰/۲۶)، عبارت بودند از؛ «بعد از شاه، نوبت آمریکاست»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر ارتجاع» و «سرنگونباد حکام مرتجع عرب»!
چنانکه دیدن یک #فیلم_سینمایی، برای من نقطه عطف مهمی در این قضیه شد! من قبل از #انقلاب حتی یکبار هم پای در هیچ سینمایی نگذاشته بودم (در #نظام_ارزشی خانوادهام، #تلویزیون و #سینما حرام بود) بعد از انقلاب، داشتم از خبرنگاری اولین #نماز_جمعه تهران به امامت آیةالله #طالقانی (۱۳۵۸/۵/۵) برمیگشتم به منزلمان (که در محله جی - جنوبغربی #تهران - بود) دیدم در سینمای جنوبغربی #میدان_انقلاب، فیلم #آزادی_فلسطین به نمایش گذاشته شده که برایم جلب توجه کرد و لذا برای اولینبار قدم به سینما گذاشتم و با دیدن آن فیلم (اسم اصلی آن، ۲۱ ساعت در مونیخ و در موضوع گروگانگیری ورزشکاران #اسرائیلی در المپیک #آلمان بود تا بدینوسیله توجه رسانههای دنیا به مسئله #فلسطین_اشغالی جلب شود) و از همانجا مصمم شدم که سینما را پایگاه صدور انقلاب اسلامی بپندارم. نفس نمایش فیلمی با موضوع آزادی فلسطین، خود گویای گرایش عمومی جامعه به نبردهای فراسرزمینی #نسل_انقلابی #ملت_ایران هم بود.
بعد از خروج از سینما برگشتم به کتابفروشیهای ضلع جنوبی #دانشگاه تهران و تمام پول خودم (اندوخته حقوقم از #کارگری در #بازار تهران) را صرف خرید کتابهایی نمودم که مرا با صنعت و هنر سینما آشنا میکرد!
بنابراین، اولین گام من برای ورود به امر صدور انقلاب اسلامی، مطالعه سینما بود و گام دوم من، نوشتن فیلمنامه سینمایی از قصهای بنام «نبرد تا آزادی» از استاد #محمود_حکیمی بود و سومین گام من، تأسیس #مرکز_سینمایی_فجر!
تأسیس و تشکیل و سپس انحلال «مرکز سینمایی فجر» (۶۰-۱۳۵۹)، ماجرای مفصل و مستقلی دارد که بعداً به آن خواهم پرداخت. ولیکن با آغاز #جنگ_تحمیلی، تدریجاً خود را آماده شرکت در #دفاع_مقدس نمودم و در ماه پایانی ۱۳۵۹ اسمم را در #سربازی نوشته و ماه آغازین ۱۳۶۰ عازم مناطق جنگی شدم.
یکی از علل ورودم به «کشتیرانی ج.ا.ا.» هم آشنایی با جهانی بود که انقلاب باید به آنها صادر میشد!
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۳۱ فروردین۱۴۰۳ (۰۳/۰۲/۰۱)!
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
📣 هشدار به حزب الله لبنان!
مراقب کانالهای شیطان باشید
تا مبادا دوباره گزیده شوید!🙏
دقیقاً ۱۴ سال قبل در همین روزهای آغازین دهه سوم ماه مهر (۱۳۸۹) بود که #مشانژاد در نقش یک #قهرمان_ایرانی وارد #جنوب_لبنان شد و مورد استقبال پرشور #شیعیان_لبنان قرار گرفت!
وی در روستای #قانا و منطقه #بنت_جبیل هم حضور پیدا کرد و هنگام سخنرانی حاضر نشد پشت #حفاظ_ضد_گلوله قرار بگیرد و باصطلاح سینه خود را برای حمله تروریستی #اسراعیل، سپر کرد!
آنروز را خوب بخاطر دارم که وقتی وارد منزل شدم، همسرم را دیدم که #تسبیح به دست، چشم بر #تلویزیون دوخته بود و پیاپی #صلوات میفرستاد! زیرا نگران سلامتی مشانژاد بود!
وقتی که شدت #دلواپسی وی را دیدم، خندیدم و گفتم: این مشانژاد اگر تنهای تنها برود در خیابانهای #تل_آویو دست در جیب و سوت بر لب قدم بزند، حتی یک بچهتُخس #یهودی هم به طرف او یک سنگریزه هم پرت نخواهد کرد!
با تعجب پرسید: منظورت چیه؟!
معمولاً مباحث سیاسی خود را در خانه نمیزدم اما آنشب دل به دریا زدم و گفتم: برای این که هیچ قومی حاضر نمیشود بهترین نوکر خود را بزند!
گفت: یعنی میخوای بگی که احمدینژاد نوکر اسراعیله؟!
گفتم: بدون هیچ شک و تردیدی!
انتظار چنین حرفی را از من نداشت و دچار حیرت شد و گفت: شامتو بیارم بخوری! فکر کنم گشنگی زده به سرت!
بعد از شام مفصلاً تحلیلهای خودم را برایش مو به مو توضیح دادم و نهایتاً متقاعد شد که تکمیل صلواتش برای سلامتی بنده باشد!
حال نوبت رسیده است به #خالیباف و لبنانی که گویا دوباره از یک سوراخ باید گزیده شود! زیرا نمیدانند که تاریخ مصرف قالیباف در ایران به پایان رسیده است ولیکن او ولکن نیست و حاضر است برای ماندگاری روی #سکوی_ریاست تن به هر خفت و معاملهای بدهد!
او دیگر در بین #ملت_رشید_ایران، پایگاهی مردمی ندارد و به ضرب «صَرف پولهای هنگفت و بوقهای تبلیغاتی» به #زیست_سیاسی خود ادامه میدهد!
او بسیار #مکارانه در #رقابت_انتخاباتی #ریاست_جمهوری وارد شد تا #جلیلی را شکست بدهد و #پوزیده را پیروز نماید.
او با #نفاق خود به #وفاق_پوشالی پیوست تا چند صباح دیگر بر #مسند_ریاست و #کرسی_مجلس، تکیه بزند. در خودباختگی او همین بس که #مجلس_خرفت او به #کابینه_زمخت پوزیده، #رأی_اعتماد ۱۰۰٪ی داد! و از تشکیل #دولت_فتنه حمایت همهجانبه به عمل آورد!
⁉️ آیا از همان کانالی که #آمریکا به این #فرقه_عقبگرد که باکی از #غضب_الهی ندارند، به #بهانه_موهوم #آتش_بس، توصیه به «عقبنشینی غیرتاکتیکی» کرد، اینها نمیتوانند از همان کانال به #شیطان_بزرگ اطلاع بدهند که هواپیمایشان به زودی در لبنان مینشیند و لازمست قلاده #سگ_هار #صهیونیزم_شیطانی را بکشد و مواظب باشد (که #خودی را که #برادر گشته است!)، نزند؟! همچون #مشانژاد_خائن که سرکرده #آل_یهود را (که از طرف #صهیونیزم_جهانی بر حرمین شریفین #مکه و #مدینه، مستولی گشته است) برادر نامید! (... برادرتان محمود احمدینژاد رییس جمهور سابق ایران
رونوشت: عالیجناب آقای آنتونیو مانوئل اولیویرا گوترش دبیرکل محترم سازمان ملل)
#نبیه_بری، رئیس #مجلس_لبنان (که شخصاً به پذیرایی از قالیباف پرداخت!)، آیا در همان کانالی کار نمیکرد که با رسانیدن پیام #غرب_مکار به #سیدحسن_نصرالله، او را فریفته آتشبس ساخت که موجب غفلت او و فرماندهانش از #دشمن_غدار گشت؟!
و صد البته همگی بدنبال #تحمیل_آتشبس (بمنظور #نجات_اسراعیل از #نابودی_حتمی) بر #جبهه_مقاومت هستند و مگر میشود که #جحود_عنود به ناجیان خود شلیک کند؟!
#یهود_عنود مگر مشانژاد را زد که حالا بخواهد عراقچیان و خالیبافیان و ظریفیان و پزشکیان را بزند؟! هرگز و هرگز که خودزنی کند!
شاید کسی ادعا کند که حرکت هوایی دیروز قالیباف و حضورش در #ضاحیه، حرکتی شجاعانه بود و موجب #قوت_قلب #حزب_الله شد!
اگر چنین است که «قوت قلب حزبالله و شیعیان بجای #الله و #اهل_البیت(علیهمالسلام) به خالیبافانی مثل قالیباف و عراقچی و...» است، بلند بگو «الفاتحة مع الصلوات»! در اینصورت باور کنیم که لبنان را از دست دادهایم!
#قهرمانان_دروغین
📣 آهای حزبالله لبنان!
(و بسیج لندن و پاریس و...)!
به هوش و به گوش باشید که:
ایرانیان در دو طیف کاملاً متضاد؛ #امت_اسماعیلی و #امت_اسراعیلی (که این دو پارگی سیاسی و اعتقادی، #مدیران_ایرانی را هم در بر گرفته است!) با هم درگیرند (من الازل الی الابد!) ولیکن شما باید خیلی مراقب باشید که در دام ایرانیهای اسراعیلی فرو نلغزید، حتی اگر آن ایرانی، در نقش قهرمان بر شما وارد گردد! شما باید بدانید که بسیاری از اعضای امت اسماعیلی به امت اسراعیلی نرد عشق باخته و به خیل #درندگان و #شرمندگان پیوستهاند و لذا «میزان؛ حال فعلی افراد است»! مواظب دشنه آنها از پشت باشید والسلام علی من اتبع الهدی
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۲۲
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
📣 هشدار به حزب الله لبنان!
مراقب کانالهای شیطان باشید
تا مبادا دوباره گزیده شوید!🙏
دقیقاً ۱۴ سال قبل در همین روزهای آغازین دهه سوم ماه مهر (۱۳۸۹) بود که #مشانژاد در نقش یک #قهرمان_ایرانی وارد #جنوب_لبنان شد و مورد استقبال پرشور #شیعیان_لبنان قرار گرفت!
وی در روستای #قانا و منطقه #بنت_جبیل هم حضور پیدا کرد و هنگام سخنرانی حاضر نشد پشت #حفاظ_ضد_گلوله قرار بگیرد و باصطلاح سینه خود را برای حمله تروریستی #اسراعیل، سپر کرد!
آنروز را خوب بخاطر دارم که وقتی وارد منزل شدم، همسرم را دیدم که #تسبیح به دست، چشم بر #تلویزیون دوخته بود و پیاپی #صلوات میفرستاد! زیرا نگران سلامتی مشانژاد بود!
وقتی که شدت #دلواپسی وی را دیدم، خندیدم و گفتم: این مشانژاد اگر تنهای تنها برود در خیابانهای #تل_آویو دست در جیب و سوت بر لب قدم بزند، حتی یک بچهتُخس #یهودی هم به طرف او یک سنگریزه هم پرت نخواهد کرد!
با تعجب پرسید: منظورت چیه؟!
معمولاً مباحث سیاسی خود را در خانه نمیزدم اما آنشب دل به دریا زدم و گفتم: برای این که هیچ قومی حاضر نمیشود بهترین نوکر خود را بزند!
گفت: یعنی میخوای بگی که احمدینژاد نوکر اسراعیله؟!
گفتم: بدون هیچ شک و تردیدی!
انتظار چنین حرفی را از من نداشت و دچار حیرت شد و گفت: شامتو بیارم بخوری! فکر کنم گشنگی زده به سرت!
بعد از شام مفصلاً تحلیلهای خودم را برایش مو به مو توضیح دادم و نهایتاً متقاعد شد که تکمیل صلواتش برای سلامتی بنده باشد!
حال نوبت رسیده است به #خالیباف و لبنانی که گویا دوباره از یک سوراخ باید گزیده شود! زیرا نمیدانند که تاریخ مصرف قالیباف در ایران به پایان رسیده است ولیکن او ولکن نیست و حاضر است برای ماندگاری روی #سکوی_ریاست تن به هر خفت و معاملهای بدهد!
او دیگر در بین #ملت_رشید_ایران، پایگاهی مردمی ندارد و به ضرب «صَرف پولهای هنگفت و بوقهای تبلیغاتی» به #زیست_سیاسی خود ادامه میدهد!
او بسیار #مکارانه در #رقابت_انتخاباتی #ریاست_جمهوری وارد شد تا #جلیلی را شکست بدهد و #پوزیده را پیروز نماید.
او با #نفاق خود به #وفاق_پوشالی پیوست تا چند صباح دیگر بر #مسند_ریاست و #کرسی_مجلس، تکیه بزند. در خودباختگی او همین بس که #مجلس_خرفت او به #کابینه_زمخت پوزیده، #رأی_اعتماد ۱۰۰٪ی داد! و از تشکیل #دولت_فتنه حمایت همهجانبه به عمل آورد!
⁉️ آیا از همان کانالی که #آمریکا به این #فرقه_عقبگرد که باکی از #غضب_الهی ندارند، به #بهانه_موهوم #آتش_بس، توصیه به «عقبنشینی غیرتاکتیکی» کرد، اینها نمیتوانند از همان کانال به #شیطان_بزرگ اطلاع بدهند که هواپیمایشان به زودی در لبنان مینشیند و لازمست قلاده #سگ_هار #صهیونیزم_شیطانی را بکشد و مواظب باشد (که #خودی را که #برادر گشته است!)، نزند؟! همچون #مشانژاد_خائن که سرکرده #آل_یهود را (که از طرف #صهیونیزم_جهانی بر حرمین شریفین #مکه و #مدینه، مستولی گشته است) برادر نامید! (... برادرتان محمود احمدینژاد رییس جمهور سابق ایران
رونوشت: عالیجناب آقای آنتونیو مانوئل اولیویرا گوترش دبیرکل محترم سازمان ملل)
#نبیه_بری، رئیس #مجلس_لبنان (که شخصاً به پذیرایی از قالیباف پرداخت!)، آیا در همان کانالی کار نمیکرد که با رسانیدن پیام #غرب_مکار به #سیدحسن_نصرالله، او را فریفته آتشبس ساخت که موجب غفلت او و فرماندهانش از #دشمن_غدار گشت؟!
و صد البته همگی بدنبال #تحمیل_آتشبس (بمنظور #نجات_اسراعیل از #نابودی_حتمی) بر #جبهه_مقاومت هستند و مگر میشود که #جحود_عنود به ناجیان خود شلیک کند؟!
#یهود_عنود مگر مشانژاد را زد که حالا بخواهد عراقچیان و خالیبافیان و ظریفیان و پزشکیان را بزند؟! هرگز و هرگز که خودزنی کند!
شاید کسی ادعا کند که حرکت هوایی دیروز قالیباف و حضورش در #ضاحیه، حرکتی شجاعانه بود و موجب #قوت_قلب #حزب_الله شد!
اگر چنین است که «قوت قلب حزبالله و شیعیان بجای #الله و #اهل_البیت(علیهمالسلام) به خالیبافانی مثل قالیباف و عراقچی و...» است، بلند بگو «الفاتحة مع الصلوات»! در اینصورت باور کنیم که لبنان را از دست دادهایم!
#قهرمانان_دروغین
📣 آهای حزبالله لبنان!
(و بسیج لندن و پاریس و...)!
به هوش و به گوش باشید که:
ایرانیان در دو طیف کاملاً متضاد؛ #امت_اسماعیلی و #امت_اسراعیلی (که این دو پارگی سیاسی و اعتقادی، #مدیران_ایرانی را هم در بر گرفته است!) با هم درگیرند (من الازل الی الابد!) ولیکن شما باید خیلی مراقب باشید که در دام ایرانیهای اسراعیلی فرو نلغزید، حتی اگر آن ایرانی، در نقش قهرمان بر شما وارد گردد! شما باید بدانید که بسیاری از اعضای امت اسماعیلی به امت اسراعیلی نرد عشق باخته و به خیل #درندگان و #شرمندگان پیوستهاند و لذا «میزان؛ حال فعلی افراد است»! مواظب دشنه آنها از پشت باشید والسلام علی من اتبع الهدی
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۲۲
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏