eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۵): صیرورتی از حکومت به جمهوریت؛ (عدول یا استبصار؟! و یا نظام؟) اشاره شد؛ عدول امام از به ، لابد مزیّت خطیری داشته است که معظم‌له بعد از ۳۵ سال (از ۱۳۲۲)، قلم زدن و سخن گفتن از «حکومت اسلامی تحت امر »، چنین تحولی را در آستانه ، رقم می‌زنند. وقوع بزرگترین انحراف در جمهوری اسلامی ایران (که از همان زمان ، آغاز شد و همچنان ادامه دارد!)، بهترین دلیل برای صحّت ژرف‌اندیشی حضرت امام بود. یکی از علل ایجاد و تداوم انحراف (پایان‌پنداری نهضت با مستقرپنداری نظام!) عدم توجه دقیق به معنا و مفهوم بود و است. آیا جمهوری مد نظر امام (در ترکیب «جمهوری اسلامی» بدون کلمه‌ای کمتر یا بیشتر) همان جمهوری بود که معظم‌له، قبل از تاریخ ۱۳۵۷/۷/۲۰ آن‌را در ردیف حکومت‌های مشروطه و سلطنتی و... یاد می‌کردند؟! یا اینکه امام تعریف خاصی از جمهوری دارند که متمایز از مفهوم سابق و جاری این واژه است؟! تحلیل‌گری نوشته: «در نظر امام خمینی(س) رژیم جمهوری اسلامی مانند دیگر جمهوری‌هاست؛ با این تفاوت که قانون آن باید باشد و همین تکیه بر ، نظام جمهوری اسلامی ایران را از دیگر رژیم‌های جمهوری جدا می‌کند؛ بنابراین نظیری در ندارد. همچنین ایشان معتقد بود «جمهوری اسلامی» الهام گرفته از رویه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و متکی به و نتیجه نهضتی اسلامی است که بر اساس  و  رسول الله(ص) شکل گرفته است. ایشان خاطرنشان کرده است ، جمهوری اسلامی را می‌خواهد نه و نه و نه جمهوری تنها را» همچنین در فراز دیگری افزوده: «جمهوری اسلامی ایران، همان‌گونه که امام خمینی(س) نیز خاطرنشان کرده است، نظامی و است که مردم ایران با اعتقاد دیرینه خود به ، محتوای را در برگزیده‌اند و میان و پیوندی تنگاتنگ ایجاد کرده‌اند.» (سایت پرتال امام خمینی) «جمهوری الهام‌گرفته از رویّه نَبَوی و وَلَوی و سنت محمدی و علوی»، تعریفی دارد که قاعدتاً آن‌را از سایر رژیم‌های جمهوری، متمایز می‌سازد. بنابراین؛ خمینی را باید در سپهر سیاسی متفاوتی، تعریف کرد! برای تقریب و تفهیم بهتر مطلب، نکته دیگری، قابل توجه و تأمل است. امام در طی ۳۵ سال، در قالب عناوین «حکومت اسلامی»، «ولایت فقیه»، مردم و را به حاکمیتی دعوت می‌کند که قاعدتاً اگر تحقق یابد، عالی‌ترین قامت برای چنین ردایی، همانا خود امام (بعنوان بهترین مصداق ولی‌فقیه) است ولیکن ایشان از این عناوین، بیزاری جسته‌اند و می‌جویند: «خاک بر سر من که بخوام از شما بکنم‌. خاک بر سر من که بخوام خون شما ریخته بشود و من استفاده‌ش رو ببرم»! استفاده عنوانی از «ولی فقیه» و «حاکم اسلام» را امام منزجرانه پس می‌زند! چرا؟! اگر شخصی مثل حضرت امام، از پذیرش چنین عنوانی، پرهیز نماید، پس چه کسی دیگر باید این مسئولیت را بر عهده بگیرد؟! آیا امام تعارف می‌کرد یا اینکه جدی می‌گفت و نگاه خاصی به قضایا داشت؟! بهتر است برگردیم به طرح سؤالاتی کلی‌تر، مقدم‌تر و کلیدی‌تر! ۱) آیا امامی که مدت ۳۵ سال از «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، قلم زد و سخن گفت، در نیمه دوم سال منتهی به ، ناگهان از این ادعای خود، عقب‌نشینی کرد؟! آیا از اسلامی گشتن حکومت منصرف شد یا از ولایت یافتن فقیه؟! آیا او با دیدن خال لب دوست، از مسجد و از مدرسه بیزار شد؟! من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم‏ ‏‏چشم بیمٰار تو را دیدم و بیمار شدم‏ .. ‏‏غم دلدار فکنده است بجانم شرری‏ ... ‏‏که من از مَسجد و از مَدرسه بیزار شُدم‏ (سایت پرتال امام خمینی) ۲) آیا در ارزیابی قبلی خود که جمهوری را همردیف سلطنت، منحوس و پلید و حداقل نامشروع قلمداد می‌کرد، ناگهان طی فرایندی سریع از استبصار به این نتیجه رسیدند که در باره جمهوری، برداشت اشتباهی داشته است و بلکه ضرورت دارد که همان جمهوری را بالا آورد (یا در جای‌گاه واقعی خود ببیند!) و هدف ۳۵ ساله و بلکه بیشتر خود را در آن متمرکز سازد بدون کلمه‌ای کم یا بیش؟! بنظر حقیر؛ حضرت امام بعنوان انقلاب و نظام، نه از استدعای ۳۵ ساله خود در امر خطیر تشکیل حکومت اسلامی و ولایت فقیه، دست کشیدند و نه در تعریف جمهوری، به جدیدی دست یافتند. بنابراین نه عدولی صورت گرفت و نه تغییر و تحولی رخ داد، بلکه قضیه غیر از اینهاست که بنده آن‌را «غنی‌سازی نهضت+نظام» تلقی می‌کنم که نیازمند توضیح است. ..ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۶): انقلاب تـــــــــــــــا کـــــــــــــــی؟! 🙏 لطفاً اجازه بدهید قبل از ادامه مبحث، اشاره مستندی به بزرگترین انحرافی داشته باشیم که در طی برخی از پیام‌های قبلی مورد اشاره قرار دادیم: بزرگ‌ترین و بدترین انحرافی که در رخ داد، طرح همین سؤال بود! زیرا ناخودآگاه جوابی می‌طلبید که در آن لابداً باید سرآمدی برای ، تعیین شود! امام خمینی‌ره، پیوسته در صدد اقامه انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب قبلی، بودند. چنانکه تسخیر را انقلابی زیادتر از ، نامیدند. سیدالشهدای نهضت+نظام (آیةالله )، انقلاب را آئینی می‌دانستند که » باید باقی بماند. امام خامنه‌ای نیز در اولین فرازهای بیانیه گام دوم خود، بر همین عبارت (تا أبد) تصریح می‌کنند که؛ « پس از ، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان و ، تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریه تا ابد دفاع می‌کند.» ولیکن امثال هاشمی، فریدون و... (علیرغم سوابق انقلابی‌گری)، پنداشتند که جواب «انقلاب تا کی؟!»، نیست! آنها را گورستان تلقی کردند! چرا؟! چرائی این مسئله، نیازمند توضیح است. البته شهید بهشتی، علت آنرا (در همین نماهنگ☝️)، به نسبت دادند. ولیکن تأملات بیشتر و دقیق‌تری را می‌طلبد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حسینی منتظر: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🌹
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش اول): 👌 خاطرم نیست این مقاله (فراتر از فروتر! در نقد یک نماهنگ) را سال‌ها قبل برای اولین‌بار در واتساپ یا تلگرام (و شاید در بلاگفا!) به اشتراک گذاشتم! بنظرم از این سؤال آغاز شد که کسی از علت کم‌رونقی جماعات پرسیده بود که جواب مختصری داده بودم. اول جوابیه مذکور و آنگاه مقاله را تقدیم می‌کنم: بنظر این حقیر؛ ریشه در و سنگینی و گرایش به حیات مادی و زمینی (اثاقلتم الی الارض؟!) دارد! ، ابعاد وجودی ما را در سه ساحت؛ ، و خلاصه می‌کند. (کلمه را بیشتر از ۳۰ مورد و کلمه را کمتر از ۳۰ مورد و کلمه را بیشتر از مجموع آن‌دو به کار برده است) رفع (کاملا و و بعبارتی ) در اولویت اول این موجود است. تأمین (نیمه مادی - نیمه معنوی) در اولویت دوم اقدامات این موجود قرار دارد. تهیه (کاملا و ) در اولویت آخر این موجود است! مگر آنکه شده باشد به » که آنگاه این اولویت‌ها ۱۸۰ درجه جابجا خواهند شد. معمولا قریب باتفاق انسانها (ولو در لفافه و حتی و باصطلاح بودن!) از چنین تربیتی کمتر برخوردار هستند! ، عمدتا جنبه معنویتی و آدمیتی دارد و لذا مطلوب اول جنبه بشریتی و مادیتی انسانها نیست. البته مواهبی که شما شمردید (و امور دنیوی را هم در آن مورد لحاظ قرار دادید!)، اگر واقعا محسوس باشد اقدام به اقامه آنرا در اولویت دوم قرار می‌دهد. میل به دارد بر خلاف که عشق به دارد. لذا تنها راه احیاء و توسعه نماز جماعت همان راهکار قرآنی است؛ ۱- بالحکمة ۲- الموعظة الحسنة ۳- جدل أحسن (جدل حسن هم و پایداری نخواهد داشت. فلذا فقط ، آنهم بعد از بیان و انجام ) ... + نقادی یک نماهنگ: ⁉️ فراتر از فروتر! ⁉️ نژاد = مذهب ؟! ⁉️ بشریت =/= مذهب؟! 👌 که دشمن است در انسانها به أشکال مختلفی پیدا می‌کند. 👌 یکی از کاربست‌های شیطان، استفاده از برخی انسان علیه بعضی جنود باطنی دیگر اوست! 👈 فرضا عواطف و احساسات پاک انسان (با مرکزیت در ) را بر می‌انگیزد تا افکار و براهین انسان (با مرکزیت در ) را تهی و فاسد نماید! 🌀 اخیرا فیلمی در ، منتشر می‌شود که مثال روشنی از این است. در فضائی از حاکمیت احساسات، یک جوان یمنی شاغل به تحصیل در یک کشور را می‌بینیم که بعلت فقر خود و خانواده، سالها از دیدار همدیگر محروم هستند. تا اینکه جمعی از دانشگاهیان میزبان طی برنامه‌ای نوع‌دوستانه امکان ملاقات آنها (در قالب شوهای نمایشی!) را فراهم می‌سازند. تا اینجای قصه، همه‌چیز خوب پیش رفته است ولیکن پایان‌بخش حاشیه نوشتاری این کلیپ، جمله‌ای هست که بجز بهره‌برداری شیطانی و مصادره آن به زیان انسان چیزی نیست. زیرا ادعا می‌کند؛ «بشریت فراتر از نژاد و مذهب است.»! و اما شرح و نقد این شبهه ظریف (اول؛ توجیه مثبت آنگاه نقادی): الف) توجیه جمله اعوجاجی: ۱. و را همسان می‌پندارد. شاید بخاطر اینکه قدر مشترک آنها بر عدم همرنگی با دیگران است. یعنی نژادپرستها بلحاظ تعصبات نژادی، خود را تافته جدابافته از دیگران می‌دانند و‌ خودبرتربینی نژادی باعث عدم احترام و بالتبع عدم به دیگران می‌گردد. همچنین هم بلحاظ مراعات برخی قاعدتا دارای انضباطی در خود هستند که اجازه نمی‌دهد براحتی با دیگران درآمیزند و با دیگران (کافرین؟) درد مشترک یا احساس مشترکی داشته باشند. بنابراین ویژگی مشترک نژادیون و مذهبیون، همانا افتراق با دیگران است که ناشی از خودبرتربینی یا کمتربینی دیگران است. ۲. بشریت را در اینجا در مقابل (هواپرستی) یا بمفهوم آزادمنشی در مقابل جزمیّت و خودخواهی به کار برده است که البته عامیانه است. در متون مشابهی معمولا از کلمه انسانیت استفاده شده است. و در موارد دقیق‌تر از کلمه حُرّیّت بهره گرفته شده است. همچنانکه (ع) در روز هنگام تقاضای برای إطفاء عطش طفل نوزاد خود یا جلوگیری از حمله به خیام زنان و کودکان خود (حداقل تا زمانی که او زنده است)، مهاجمین را دعوت به حُرّیّت می‌کند؛ «إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. (بحارالانوار/ج۴۵/ص۵۱) زیرا عربها ادعا داشتند که از هستند و لذا مرتکب رذالت نمی‌شوند! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش دوم): 👈 بنابراین چیزی (از قبیل؛ بشریت، انسانیت و حرّیت) بنیادی‌تر از گرایشات و اعتقادات نژادی و مذهبی هم وجود دارد که می‌تواند تعیین‌کننده رفتار اجتماعی انسانها باشد و آنان را به همگرایی و رفتار صحیح سوق دهد. 👌 ب) اشکالات قضیه: ۱- بشریت؛ در افواه عوام ممکنست در مقابل و پایبندی به و بالتبع عاری از صفات نیک انسانی و نوعدوستی به کار برود ولیکن بنده بعنوان یک محقق لازمست توضیح بدهم که؛ در نگاه قرآن کریم؛ بشریت همان حیوانیت است که البته شامل همه مشترکاتی می‌شود که همه انسانها با حیوانات دارند از قبیل؛ جسم و پیکر و اعضاء و‌ جوارح و نیز غرائزی که موجب حیات و بقای این مخلوق (حیوان ناطق؟!) می‌گردد. از بشره (و جمع آن) بمعنای پوست، مشعر بر کالبد ظاهری این موجود است. در واقع هم همان مجموعه‌ای از ترکیبات بافتهای حیوانی است که پوستی بر آنها کشیده شده است و آنچه از آن مشهود است پوست و جنبه فیزیکی آنست. فلذا بهتر است هنگام استفاده از کلماتی که قصد تخطئه حیوانیت و غرائز حیوانی را دارد بجای واژه بشریت از عبارت استفاده شود. ولیکن انسانیت هم (که در متون مشابه معمولا بعنوان یک «دین کامل» یاد می‌شود!) عبارت چندان مناسبی نیست. زیرا ایضا در ؛ بشر (در مقابل و و ؟) دارای دو بُعد وجودی دیگر هم است که وجوه افتراق این مخلوق از سایر خلائق است. انسان/انسانیت (از سه ریشه نسیان یا نَوَسان و یا إنس) بر خلاف بشر/بشریت (که جنبه دارد) دارای جنبه است. به عبارتی؛ بشریت ابعاد سخت‌افزاری و انسانیت ابعاد نرم‌افزاری ما را تشکیل می‌دهد. در نتیجه معمولا بشریت (=حیوانیت) در مقابل انسانیت (=معنویت) است که قاعدتا ترجیح بشریت بر انسانیت، در واقع ترجیح حیوانیت (سبُعیّت و بهیمیّت) بر انسانیت (عقلانیت و فرزانگی) است. 👈 انسان موجودی است که با دیگران و غیر خود و یا هوای نفس خود اُنس می‌گیرد. جویای انس و پذیرنده انس است و از آنجا که سریعا مأنوس می‌گردد، انسان نامیده شده است. این موجود حتی با و یا ترکیبی از این دو هم مأنوس می‌گردد (و و می‌شود!) تا آنجا که با آنها همذات‌پنداری پیدا کرده و یگانگی می‌جوید و معمولا دل کندن از آنها را هم بر نمی‌تابد! چنانکه هم‌اکنون حتی که داعیه (ص) دارد، متاسفانه دارای ماه‌هایی است که اسامی آنها عمدتا یادآور الهه‌های موهوم نیاکان آنهاست و حتی نظامی ایدئولوژیک مثل هم جرأت تغییر این اسامی کهنه‌پرستانه و موهوم را ندارد! 👈 انسان موجودی است که معمولا گرفتار نسیان و فراموشی است و همه چیز را براحتی فراموش می‌کند. فلذا انسان نامیده شده است. این تعریف در مقابل تعریف قبلی است و البته شگفت‌انگیز! 👌 طبق این تعاریف؛ انسان موجودی است که هم اهل أُنس آسان با همه‌چیز است و در عین‌حال اهل نسیان و فراموشی همان چیزهایی که با آنها مأنوس گردیده است! خلاصه: انسان موجودی است که با خود أنس می‌جوید ولیکن همزمان او می‌شود در حد «نسیاً منسیّا»! 👈 در وجه تسمیه انسان، انتساب انسان به نوسان هم خالی از وجه نیست! زیرا این موجود بعد از تعلق بر ، دارای مرتبه وجودی سومی می‌گردد متفاوت از روح و جسم و لذا نامیده می‌شود. نفس حالتی متغیّر در میزان وابستگی به روح یا جسم است. نفس گاهی به جسمانیت (حیوانیت) گرایش پیدا می‌کند و مظهر بشریت و پوستین‌گی و کدورت می‌گردد و لذا بهیمیت (گوسفندصفتی) و سَبُعیّت (گرگ‌صفتی) می‌ورزد که در این حالت نامیده می‌شود آنهم أماره به سوء! (إنّ النفس لَأمّارة بالسوء) ولیکن این نفس بلحاظ نوسانی که در طبیعت خود دارد گاهی هم به (معنویت) گرایش یافته و مظهر و آدمیّت می‌گردد فلذا حُرّیت و و عشقیت می‌ورزد که در این حالت نام می‌یابد. حد فاصل «نفس أمارة» تا «نفس مرضیة»، مراتبی است که به ترتیب از سطح بشریت لغایت آدمیت، عبارتند از: نفس لوّامة نفس عاقلة نفس ملهمة نفس مطمئنة نفس راضیة (قرآن: یآ أیّتها النفس المطمئنة إرجعی إلی ربّک راضیة مرضیة) بنابراین همان «نفس»ی است که در مراتب خود دائما در است. امروز است و فردا و پس‌فردا و شاید روزی با توجه به الهامات الهی بتواند به مرتبه و شاید و حتی به برسد که است. و ایضا ممکنست در یک سیر قهقرائی و ارتجاعی پیاپی سقوط کند و تا خود را به نیافکند، بیقرار باشد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش سوم): کلمه را بیش از ۳۰ بار به کار برده است و بیش از دو برابر آن از کلمه استفاده کرده است. ولیکن ما را محدود به این دو مفهوم نکرده است، بلکه ساحت سومی هم برای ما منظور داشته است که اشاره به ارزشمندترین بُعد وجودی ماست در قالب کلمه و مفهوم «آدمیت» که کمتر از ۳۰ آنرا به کار برده است! 👌 همان است که مقامی بس رفیع و تقریبا دست نیافتنی است! چنانکه ظریفی گفت: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!» و دقیق دیگری تکمیل کرد که: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است»! آدمیت فراتر از انسانیت است همچنانکه انسانیت فراتر از بشریت است. 👈 در بشریت هیچکسی بر دیگری برتری ندارد حتی برگزیده‌ترین مخلوق خدا که معترف است به «قل إنما أنا بشر مثلکم»! در بشریت همگان مثل هم هستند ولو اینکه خواص جسمانی انواع تیره‌ها و نژادها با هم بسی متفاوت باشند؛ از سفید تا سیاه و از کوتاه تا بلند و... اما در انسانیت بلحاظ «نوسان نفوس»، تفاوت‌ها بسی هست که بلحاظ ناپایداری آنها ایضا نمی‌توان ارزیابی دقیقی از آنها به عمل آورد. ای‌بسا و زاهدی که یکشبه و بلکه در یک لحظه سقوط می‌کند و ای‌بسا و که مقبولیت پیدا کرده و صعود می‌یابد. (و المخلصین فی خطر عظیم)! ۲- و اما مذهب؛ مطلق‌گوئی و کلی‌گوئی در این حیطه، بسیار ابلهانه است. زیرا کدام مذهب؟ سؤالی است که اجازه نمی‌دهد کسی از جواب دادن بدان بگریزد. آیا هر مذهبی محکوم است؟! در حالیکه در زمین شاهد هستیم که بعضا تا ۱۸۰ درجه در مقابل همدیگر قرار دارند. مذهب علیه مذهب یک واقعیت و بلکه حقیقت است. به تعبیر قرآن؛ «لکم دینکم و لی دین» که بعد از تأکید و تکرار عجیبی بر مرزبندی و ، بیان می‌شود. ⁉️ محکومیت هر مذهبی به همسانی با نژادپرستی (در حالی که برخی مذاهب از جمله ، آنرا شدیدا تخطئه کرده و می‌کنند) چه وجهی از خردمندی و درایت دارد؟! ✅ محکومیت همه مذاهب بصورت یکپارچه، نهایت بلاهت و سفاهت است. و اتفاقا آفرینش صحنه‌ای که بهانه تحریر این مقال گشت، از تأکیدات مصرحه مذهب ماست. مذهبی که آن «رحمة للعالمین» است (و البته شمشیری آخته علیه بی‌رحم و و ) بنابراین در انتخاب عبارات و کلمات خود باید بسیار اهل دقت و نظر باشیم تا بخاطر اهمال‌گوئی، موجب تضییع ارزشهائی نباشیم که در ذات خود آنها را و می‌دانیم. و اینکه حواسمان به () باشد که با سلاح «ارزش علیه ارزش» ما را از الهی، دور نسازد. بنابراین بشریت (با مفهوم انسانیت و بلکه آدمیت) نه در مقابل است و نه بر مذهب حق برتری دارد. ⁉️ بشریتی که بجز حیوانیت (بل هم أضل) نباشد کی و کجا بر مذهبی که عین آدمیت (عاشق معشوق حقیقی و خادم للعالمین) است، رجحان دارد؟! فتأمل! و السلام ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) + ابعاد حکم‌رانی قرآنی؛ (جواب کوتاهی به سؤالی که دو سال قبل (۱۴۰۰) یکی از دوستان راجع به وجاهت برگزاری یک دوره آموزشی در موضوع «حکم‌رانی قرآنی» توسط یک مؤسسه فرهنگی، پرسید:) بسمه تعالی حکم‌رانی قرآنی چنانکه مستحضرید؛ در قرآن، ما را با سه عبارت؛ «آدم+انسان+بشر» معرفی می‌کند که نشان از سه بُعدی بودن ما دارد. در اینجا از استدلال و تعلیل این عبارت‌پردازی عبور کرده و به ابعاد اجتماعی (محتاج حکم‌رانی) جامعه سه ساحتی؛ بشریتی، انسانیتی و آدمیتی اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم. هر جامعه‌ای که دارد، نیازمندی‌ها و حوائج سه‌گانه‌ای دارد که عبارتند از: ۱) حوائج و توقعات بشریتی ۲) حوائج و توقعات انسانیتی ۳) حوائج و توقعات آدمیتی هر حکومتی بویژه از نوع ، ملتزم است تا به اجابت این حاجت‌ها و بپردازد. اجابت این نیازمندی‌های سه‌گانه، امری کاملا تخصصی است که قاعدتاً متخصصین آن باید تربیت شوند. امر خطیر حکم‌رانی قرآنی (متخصص در اجابت تمنیّات بشری، نیازمندی‌های انسانیتی و حاجت‌های آدمیتی جامعه) قاعدتاً رهین معرفت‌شناسی، برنامه‌ریزی و امکانات ضروری آنست. البته این امر یک است ولیکن در قالب «اُمّة یدعون الی الخیر» هم قابل پیشبرد است و بالتبع «السابقون السابقون؛ اولئک المقربون»! حال که «مرکز تربیت مدیران قرآنی» تحت پوشش «بنیاد قرآن» مصمم به رِدامندی جبّه «امة یدعون الی الخیر» است، باید مهیای «عزم عظیم»ی گردد. فلذا باید دید؛ چیستند و کدامند؟ ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۷): عدول هدف‌مند و هوش‌مند امام مباحثی در بخش ۰۰۵ سلسله مقالات «چالش‌های امام در تشکیل نظام»، ظاهراً موجب بروز دو مورد سوءتفاهم شده و لذا نیازمند توضیح مختصری است: ۱) حضرت امام (رضوان‌الله علیه)، وقتی که پذیرش عنوان ولایت فقیهی و برآمده از نهضت+نظام خونین ، را برای خودشان پس می‌زنند، لابداً آن‌را برای سایر نیز صلاح نمی‌دانند! ۲) اگر در امر جایگزینی جمهوری (بجای حکومت و ولایت)، توسط امام، عدولی صورت نگرفت، لابداً امام، اهل عدول نبودند یا نباید می‌بودند!! ولیکن آن گفته‌های بنده بدین مفهوم نیستند که امام، اهل عدول نبودند. چنانکه در همین فرمایش خود (نماهنگ ضمیمه)، صریحاً اعتراف به می‌کنند. زیرا که و ، فراتر از سلیقه‌های شخصی در «نحوه پیشبرد امر خطیر نهضت+نظام» است. بله زمانی بوده که معظم‌له تمایلی به ورود فقهاء و علمای صالح (از جمله خودشان) به نداشتند و آن‌را به صلاح و نمی‌دانستند ولیکن با ملاحظه شرایط خطرناکی که شکل گرفت، ایشان از آن مصلحت‌اندیشی خویش، عدول کردند به وجوب در . بنابراین امام هم اهل عدول بودند و هم ورود «روحانیت عالم و عادل و صالح» در «جای‌گاه‌های مورد نیاز نهضت+نظام» را می‌دانستد. ولیکن در قضیه بجای ، عدولی در میان نبود و بلکه دلیل آن، غنی‌سازی نهضت+نظام بود. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 ✅ چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 شیطان‌پرستی؛ جنگولک‌بازی اقلیت؟ یا اشتغال اکثریت؟! مسئله اینست!! با دیدن چنین نمآهنگ‌های نفرت‌انگیزی، قطعاً مشمئز می‌شویم و بر آن‌ها لعن می‌فرستیم ولیکن از کجا معلوم که خودمان هم در زمره شیطان‌پرست‌هایی نباشیم که در طول تاریخ زمین، را تشکیل داده‌اند؟! عبارت قرآنی «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا» فقط در ابتدای آیات ۴۰ و ۱۲۸ سوره‌های انعام و سبأ به کار رفته است که در هر دو آیه به بزرگترین محکمه عالم آفرینش بابت «اکثریت انسان‌ها» اشاره دارد و اینکه به همین علت (العیاذ بالله)، اکثریت انسان‌ها روانه می‌شوند! متهمین این دادگاه عظیم و عجیب در ردیف؛ اول؛ ملائکه دوم؛ جنیان سوم؛ انسان‌ها هستند! و موضوع محکمه عبارت از اینست که چرا بجای پروردگار متعال، اکثریت انسان‌ها، را پرستیده‌اند؟! و شاکی پرونده خود خدا و قاضی محکمه هم خود خداست! ملائکه با افشاگری پشت‌پرده‌ها، موجب تبرئه خود می‌شوند. فلذا خدای قهار، اکثریت انسان‌ها را تقریباً یکجا به جهنم می‌ریزد. البته آنها را (متناسب با دُم‌سوزی آنها) تدریجاً از جهنم خلاص کرده و روانه بهشت می‌سازد. ، را تعبیر به (جمع ذنب و یعنی دُم؛ بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!) نموده است! زیرا هر گناهی همچون دُم، دنباله «انسانِ مُذنِب» است و تا از بین نرود، صاحبش را به جهنم می‌کشاند! در واقع؛ جنهم جای‌گاهی است برای دُم‌سوزی انسان‌هایی که (بر خلاف حیوانات) بدون دُم آفریده شده بودند! (رمضان) ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۸): غنی‌سازی نهضت+نظام؛ راز تبدیل حکومت به جمهوری!؟ «سلام مرا به همهٔ کسانی که برای اسلام و در تلاش می‌کنند ابلاغ نمائید. ... برای پیاده کردن طرح و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. و شوید؛ و شده و صفوف خود را فشرده‌تر سازيد... ...نقشه‌های شوم و خانمان‌سوز را برملا نمائید، را بیاموزید و به کار بندید، با در نشر و و معرفی اسلام به دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید. (پاسخ‌ رضوان‌اللّه‌ تعالی‌علیه به نامهٔ مقیم و در تاریخ ۲۱تیر۱۳۵۱/صحیفه امام/ج۲/ص۴۳۷تا۴۳۹) چنانکه قابل ملاحظه است؛ در سال ۱۳۵۱ هم حضرت امام، از عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده و اسمی از نمی‌برند. ممکنست عده‌ای بر این باور باشند که امام اهل عدول از نقاط ضعف به نقاط قوت بودند فلذا بعد از ۳۵ سال مداوم، دم از زدن، نهایتاً از نیمه دوم ۱۳۵۷ هـ.ش. دیدگاه خود را متناسب با شرایط و ملاحظه ، تصحیح و تکمیل نموده و لذا به ، عدول فرمودند! عده‌ای هم ممکنست معتقد باشند که اساساً عدولی صورت نگرفته است. بلکه آن‌حضرت برای برجسته‌سازی بُعد حکومتی اسلام، ناچاراً از این عبارت استفاده می‌کرده‌اند. زیرا که دشمنان و دوستان نادان، تدریجاً را در طی تحدیدی به قدمت ، چنان به سطح سخیفی تنزل داده بودند که گویا اسلام چیزی بیش از مسئله حیض و نفاس نیست! و نهایتاً چند توصیه اخلاقی و عبادی فردی صرفاً آخرت‌نگر و حداکثر خارج شدن از خانه برای و گذشته‌نگر! و اوج آن‌ها و و ، دعا برای سلامت و عافیت و ظهور امامی بود که روزی خواهد آمد و خودش امور مردم جهان را به سامان خواهد کرد! در چنان وضعیت ضعیف و ناقص و بلکه شرم‌آورانه‌ای، بدیهی‌ست که هر کسی برای عیان‌سازی ابعاد سیاسی اسلام (بعنوان ) و زنگارزدایی از غبارهای سنگینی که چهره نورانی اسلام را پوشانده بود، لابداً از عنوان حکومت اسلامی، استفاده می‌کرد که برای اذهان عمومی، رساتر بود تا اینکه بخواهد نوع حکومت (ترجیح جمهوری بر سلطنت) را برجسته نماید. یعنی اول باید ضرورت و اصل تشکیل حکومت اسلامی، تبیین و تثبیت می‌گردید و هر گاه که زمینه لازمه آن در جامعه پدیدار می‌گشت، بالتبع نوبت به برجسته‌سازی نوع حکومت هم می‌رسید. نشان به آن نشان که در همان مقدمه کتاب «ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی» که در صدد توجیه تدریس یا تحریر آن هستند، آورده‌اند: «... [دشمنان اسلام] همه دست بدست هم داده در تحریف کار کردند. بطوریکه بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به ، گمراه و دچار اشتباه شده‌اند. اسلام؛ دین افراد مجاهدی است که بدنبال و هستند، دین کسانی است که و می‌خواهند، و مردم ضد است. اما این‌ها اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌اند و می‌کنند. تصور نادرستی که از اسلام در بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه، عرضه می‌شود برای این منظور است که و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند در کوشش و جنبش و باشند، باشند، دنبال اجرای باشند، حکومتی بوجود بیاورند که سعادت‌شان را تأمین کند، چنان زندگی داشته باشند که در است. مثلاً تبلیغ کردند که؛ اسلام دین جامعی نیست، نیست، برای و ندارد. و نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه، چیزی ندارد! آن‌ها متاسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از ، طبقه تحصیل‌کرده (چه و چه بسیاری از ) اسلام را درست نفهمیده‌اند و از آن، تصور خطائی دارند. همانطور که مردم، افراد را نمی‌شناسند، اسلام را هم نمی‌شناسند و در میان مردم دنیا به وضع زندگی می‌کند. چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن‌طور که هست، معرفی کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمی‌آید! بلکه ...» بنابراین فرایندی که امام راحل‌مان طی کردند، تابع الگویی کاملاً راهبردی و منطقی و مرسوم بوده است و هیچ نیازی به استفاده از برچسب‌هایی از قبیل عدول و تغییر و امثالهم نیست. امام ناچار بودند اول، اندیشه‌ها را چنان بارور سازند که تشکیل حکومت اسلامی، تبدیل به گردد تا نوبت به تعیین نوع حکومت برسد که جمهوری باشد یا ولایت و امارت و یا چیزی دیگر. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
گر در یمنی چو با منی پیش منی گر پیش منی چو بی منی در یمنی (ابوسعید ابوالخیر) معنی: اگر در دورترین منطقه باشی اما به یاد من باشی انگار که کنار همیم ولی اگر در کنار من باشی و با دل پیش من نباشی مثل آن است که در دورترین نقطه از هم هستیم. (این بیت، بیت دومی هم دارد) ! اویس قرنی یمنی، در متولد شد. او از راه شتربانی روزگار را با مادر پیر و نابینا و ناتوان خود سپری می‌کرد و از این طریق امرار معاش کرده و به امور مادر مهربان و سالخورده خود رسیدگی می‌کرد. وقتی از مادر اجازه طلبید که به به قصد زیارت حضرت رسول(ص) مشرف شود، مادرش گفت؛ رخصت می‌دهم به شرط آن که بیشتر از نیم‌روز توقف نکنی! اویس به مدینه سفر کرد و چون به سرای حضرت پیامبر(ص) آمد، از قضا آن‌حضرت در شهر نبود. به ناچار به خاطر قولی که به مادرش داده بود، به یمن بازگشت. چون (ص) مراجعت کرد، فرمود: این نور کیست که در این خانه می‌نگرم؟! گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به این سرا آمد و باز شتافت. فرمود: این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و برفت. آن‌حضرت دگربار هم در مورد او فرمودند: «بوهای بهشت از جانب قرن می‌وزد، ای اویس قرن! چه قدر به تو علاقه دارم» سپس فرمود: هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برساند. او هیچ‌گاه پیامبر(ص) را ندید ولیکن از اصحاب گرانقدر حضرت امیرالمؤمنین(ع) بود و در به شهادت رسید و مرقدش در است. اویس را، از زهاد هشتگانه شمرده‌اند. همه علمای شیعه و سنی او را موثق دانسته و در تقوا و زهد و فضل او سخنانی گفته‌اند. 💠 🆔 @chelcheraaqHM 💠