☫﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۲۴):
‼️«جمهوری اسلامی ایران»؛
منشوری از تزاحمات بیپایان!
سخن از تضاد و پارادوکس بین مفاهیم #نهضت و #نظام در بیان و تحلیل جامعهشناسانه غربی دکتر شریعتی بود که دامنه آن به تناقض و پارادوکس بین مفاهیم #جمهوری و #اسلامی در بیان و تحلیل فلسفی غربی دکتر حائری کشید.
این دو #روشنفکر_دانشگاهی فارغالتحصیل #غرب، اگر زنده میماندند در جمهوری اسلامی ایران، بنظرم شدیداً در مقابل یکدیگر، جبههگیری و حتی لشگرکشی آشتیناپذیری برپا میکردند!
پارادوکس مذکور سایهافکن بخش قابل توجهی از سران نهضت+نظام و #جمهوری_اسلامی ایران گردید که بزرگترین خسارات معنوی را بر #جمهوری_خمینی وارد ساخت و متاسفانه کمتر کسی به آسیبشناسی این مسئله پرداخته است!
از آنجا که معضل مذکور یکی از «چالشهای امام در تشکیل نظام» بود و در آستانه انتخابات مجالس ۱۴۰۲ هستیم، این مطلب را بنده در اولویت بررسیهای موشکافانه خود قرار دادم. زیرا این مبحث، خودبخود پای #انتخابات و نیز #روحانیت را هم به میان میکشد و اگر چنین پارادوکسی، حلوفصل نشود، به همه این مفاهیم ارزشمند و حیاتی، لطمه و ضربه مهلکی وارد میسازد.
چنانکه دامنه این مسئله و مباحث ذیربط آن، سایر ارکان و امور ملی و فراملی #ملت_ایران را فرا گرفت. تا آنجا که اگر شیخ اکبر رفسنجانی، با تمسک به گفتمان #دنیای_آینده، #نظام_موشکی نظام را تخطئه میکند یا شیخ حسن سمنانی، با گفتمان #اعتدال به جنگ انقلابیگری برخاسته و چرخش #سانتریفیوژ را (در تقابل با چرخ زندگی ملت!) تخطئه میکند و یا هواداران #میرنورد شعار احمقانه «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»! سر میدهند و #حمایت_ایران از #جبهه_مقاومت را تخطئه میکند و بالاخره امروز دکتر #ظریف_آمریکایی، پرچمدار چنین انحرافات خطرناک فکری/سیاسی میگردد و دم از عدم حمایت ملت از #مقاومت_ضد_صهیونیستی و ترجیح #سفره بر #موشک میزند تماماً ریشه در همین قضایای حل ناشده و ظاهراً پارادوکسیکالی دارد که در صدد ترسیم ابعاد و اعماق مسئله هستیم تا برسیم به ترسیم راههای برونرفت واقعی قصه.
اگر دعوایی بین آیةالله بهشتی و آیةالله مصباح در موضوع #جمهوریت و #مشروعیت و جایگاه #مقبولیت مطرح بود و اگر آیةالله خامنهای، تئوری #مردم_سالاری_دینی را مطرح و در بیانیه #گام_دوم #انقلاب_اسلامی، مفهوم #نظام_انقلابی را برجسته میکنند، تماماً به همین ریشه برمیگردد.
اگر شاهد صفآرائی #دیپلماسی امثال ظریف در تقابل #میدان #مردان_میدان امثال #حاج_قاسم و #سپاه_قدس هستیم، به همین ریشه برمیگردد.
بنابراین با #ام_المسائل فراگیری مواجه هستیم که بصورت همهجانبه همه امور ملت و حکومت را در بر گرفته است و خواهد گرفت.
بنده در سرآغاز این مبحث، #اسلامیت را قدر مشترک #انقلاب و نظام مطرح کردم و اینکه #اسلام میتواند حلاّل همه این مشکلات فکری و گرایشی باشد ولیکن متعاقباً بررسی خواهیم کرد که جا افکندن این ایده هم چندان سهل و آسان نیست!
دکتر شریعتی در تحلیل جامعهشناسانه خود از دو اسلام نام میبرد؛ #اسلام_حرکت و #اسلام_نظام! یعنی ما با دو تا اسلام مواجهیم!
از طرفی میبینیم؛ #امام_خمینی هم از دو اسلام نام میبرند؛ #اسلام_آمریکایی و #اسلام_ناب محمدی(ص)
بنده هم وجه دیگری از دو اسلام را در مقالهای به تصویر کشیدم!
بنابراین ارجاع حل همه پارادوکسهای مانحنفیه به اسلامیت، گام پایانی نیست. زیرا که در آنجا هم با این سؤال بنیادی مواجه هستیم که؛ کدام اسلام؟! تا برسیم به مقام «لکم دینکم و لی دین»!
برگردیم سراغ اصل مطلب!
گفتیم که امام در مقطع مهر۱۳۵۷ (که نشانههای پیروزی انقلاب آشکار شد) عنوان «جمهوری اسلامی» را بر «حکومت اسلامی»، ترجیح دادند. اگر ادعا کنیم که امام از نظریه دهها ساله خود #عدول کردند، باید جوابگوی مسائلی باشیم و اگر بگوییم که عدولی در کار نبوده و بلکه #شفاف_سازی فرمودند، باز هم باید مطالبی را به اثبات برسانیم.
اجازه بدهید این مسئله را در جواب این سؤال دنبال کنیم که؛ اگر امام خمینی از همان زمانی که نظریه ناب و نسبتاً بدیع «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه» را مطرح میفرمودند، جوهره و خلاصه آن همین «جمهوری اسلامی» بود که در جایگاه خودش از آن رونمایی کردند، چرا بدان تصریح نکردند و به تعویق افکندند؟!
چرا قبلاً آنرا در کتمان داشتند و حتی بعضاً آنرا در ردیف حکومتهای سلطنتی و فاشیستی و غربی قرار میدادند و تخطئه میکردند؟!
بنظرم این مسئله، یک نکته ظریف و عجیب #روانشناسی_اجتماعی تاریخی دارد که نباید نادیده گرفت!
این قضیه برمیگردد به ماجرای #جمهوری_رضاخانی که ابتدائاً در صدد تبدیل رژیم سلطنتی قاجار به نظام #جمهوری_ایرانی برآمد ولیکن با مخالفت شدید روحانیون و حتی مراجع مواجه شد!
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۳۰بهمن۱۴۰۲
💠
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏
☫﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۲۵):
«جمهوری رضاخانی»؛ شعبهای از
اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی!
از زمانی که #فرهنگ و #تمدن در #اروپا پدیدار گشت، دولتهای اروپایی صرفنظر از جنگهای داخلی، پایایی خود را در معرض تهدیدات فراقارهای میدیدند و برای دفع آنها به اموری پرداختند که #حیلت و نیرنگ، عنصر تفکیکناپذیر آنها بود. بویژه بعد از دو شکستی که از مسلمانان خوردند.
الف) نخستین تهدید از طرف مسلمانان بود:
اولین حمله از جانب اعراب غرب آسیا و جنوبشرق اروپا به رهبری فرزندان ابوسفیان در زمان ابوبکر و عمر صورت گرفت که به فتح انطاکیه تا قسطنطنیه (اسلامبول/استانبول) انجامید.
(پیامبر اکرم(ص) قصد رهاسازی بیتالمقدس را داشتند ولیکن خلفای آنحضرت، بعد از فتح شامات تا قسطنطنیه پیش رفتند!)
دومین حمله؛ توسط اعراب و بربرهای آفریقا در سال ۹۲هـ.ق. به رهبری طارقبنزیاد از ناحیه جنوبغربی اروپا بود. ولیکن اروپاییها بعد از ششصد سال توانستند با حیلت #شبیخون_فرهنگی، #مسلمانان را در اسپانیا قتلعام کنند.
همچنانکه طی جنگهای صلیبی، مسلمانان زیادی را در جنوبشرقی اروپا قتلعام کردند. در ادامه این نبردهای حدود ۲۰۰ ساله توانستند با بهرهگیری از ایرانیان، امپراتوری عثمانی را درهم بکوبند.
ب) دومین تهدید جدی اروپا توسط مغول انجام گرفت ولیکن از این لحاظ خوششانس بودند که مغولها فقط با اسب، جابجا میشدند و به دریاها که میرسیدند، قادر به پیشروی نبودند وگرنه آنها آفریقا و اروپا را هم در مینوردیدند.
ج) سومین تهدید عمیق از طرف شرق اروپا صورت گرفت که توسط روسها هدایت میشد و عمدتاً جنبه نرمافزاری داشت و آن اشاعه گرایشات کمونیستی بود. روسها ابتدا گرایشات کمونیستی خود را در سرزمینهای پیرامونی و حتی دور از خود، اشاعه میدادند و حکومت آنها را به #جمهوری سوق میدادند و سپس آنها را در قالب #اتحاد_جماهیر در میآوردند.
(تهدیدات فراقارهای سهجانبه اروپا کماکان به قوت خود باقیست!)
در ایران هم روسها از طریق #حزب_توده در صدد بودند که #گرایشات_کمونیستی را در #توده_مردم اشاعه و توسعه داده و آنگاه #حکومت_ایران را تبدیل به جمهوری نموده و به اتحاد جماهیر شوروی، ملحق سازند!
چنین تصوری، موجب وحشت مذهبیون ایران بویژه روحانیت و مرجعیت گشته بود! خصوصاً که نظام میلیتاریستی شوروی، با چنگاندازیهای نظامی، مناطقی از ایران را مورد جداسازی و اشغال خود قرار داده بود.
از طرفی اروپا به رهبری بریتانیا برای مهار پیشرویهای شوروی، روی ایران، حساب خاصی باز کرده و بر آن بود که مثل قضیه شکست عثمانی، مجدداً از ایران، بهرهبرداری نماید و رضاپالانی را بدینمنظور برانگیخت.
البته مغز متفکر اصلی «سید ضیاءالدین طباطبایی» بود! وی #آقازاده آقاسیدعلی یزدی، معجون شگفتانگیزی بود و بسیار ملونالمزاج! پدرش یزدی، مادرش شیرازی و خودش بزرگشده تبریز و روزنامهنگاری مسلط به زبانهای ایرانی، عربی، روسی، فرانسوی و انگلیسی.
آقاسیدعلی از طرف #میرزای_شیرازی بزرگ (صاحب فتوای تنباکو) از نجف به ایران اعزام شد جهت تبلیغ دین اسلام به دعوت ولیعهد قاجاری.
این آقازاده که بمنظور انتشار نشریاتی از قبیل شرق، برق، ندای اسلام و... از همه پول میگرفت، عملاً نوکر پول شده بود! ارمنیها به او پول میدادند تا وی اسلام را تبلیغ کند!!
تا اینکه انگلیس در خریدن او، گوی سبقت را ربود و او که مدتی به نوکری روسها در آمده بود، مطلقاً طوق #نوکری_انگلیس را تا آخر عمرش بر گردن افکند و جادهصافکن گماشتن رضاخان بر ایران گردید. خانه وی بعد از مرگش تبدیل به #زندان_اوین شد!
پدرش مورد اعتماد میرزای شیرازی بود ولیکن وی چنین پسر ناخلفی از آب در آمد!
کمیته مشترک «ضیآء-رضا» تحت نقشههای انگلستان، در صدد تغییر سلطنت قاجار به #جمهوری_ایرانی برآمدند و برای مشروعیت بخشیدن به این اقدام خود متوسل به آیات عظام قم شدند!
شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم) و سایر مراجع عظام وقت، مطلقاً طرح تبدیل سلطنت به جمهوری را نپذیرفتند ولیکن برای سپردن سلطنت به خود رضاخان، چراغ سبزی نشان دادند البته بشرطها و شروطها! اما او بعد از تسخیر تاج و تخت پادشاهی، همه شروط را معکوس عمل کرد!
سیدضیاء بگونهای پیشتاز تعویض لباسش شد که گویا قلع و قمع کسوت روحانیت و حجاب زنان، زیر سر خود او بوده تا انگلیس همیشه خبیث و مکار!
غرض از ذکر این مقدمات، این بود که در فضای #وحشت_روحانیت و مرجعیت از ایجاد #رژیم_جمهوری، (طرح مشترک حزب توده و ضیاء+رضا!) و افکندن ایران به حلقوم لامذهبهای شوروی، قاعدتاً هیچگونه زمینهای مهیا نبود که امام خمینی نیز از جمهوری دم بزنند!
چنانچه چنین جو سیاهی در معرکه نبود، ایبسا حضرت امام از همان اول میفرمود جمهوری اسلامی!
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۳۰بهمن۱۴۰۲
💠
🆔@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏
☫﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۲۶):
صیادان قزلآلای جمهوری!
در برکه گِلآلود ایرانزمین
اندیشه تبدیل #رژیم_سلطنتی به #نظام_جمهوری، یک #مطالبه_ملی بود که فرایند عملی آن در ایران از #نهضت_مشروطه آغاز شده بود.
چنین اندیشهای، متأثر از مطالبهای جهانی هم بود که قریب باتفاق کشورهای #شرق و #غرب عالم (بجز انگلیس و ژاپن) را فرا گرفته بود. نهضت جمهوریخواهی به سرعت، قارههای پیشرفته تمدنی اروپا، آمریکا و آسیا را در نوردید، حتی چین و شوروی را، اگرچه جمهوری خلق چین به اتحاد جماهیر شوروی نپیوست! همچنانکه جماهیر اروپایی هم به اتحاد چندانی نرسیدند و اگر هم رسیدند بسیار شکننده بود. همچنانکه اتحاد جماهیر شوروی هم شکننده بود و نهایتاً هم با وقوع #انقلاب_اسلامی ایران، به فروپاشی رسید!
در #ایران هم چهار طیف چنین مطلبی را با اهداف مختلفی تعقیب میکردند (و همین مختلف بودن اهداف، موجب گِلآلودگی برکه ایران شده بود):
۱) طرفداران غرب به سرکردگی بریتانیای کبیر
۲) طرفداران اتحاد جماهیر شوروی (کشور شوراها!)
۳) فرصتطلبان شکارچی تاج و تخت اجنبیپرست
۴) طیفی از علمای سیاسی شیعه #اسلام_ناب محمدی(ص)
علت شهرت #امام_خمینی به عنوان «وزیر امور خارجه آیةالله العظمی بروجردی»، تحلیل مفصلی میطلبد، ولیکن همینقدر کفایت میکند که بدانیم، آنحضرت، هم اهل سیاست بوده با إشرافیت به مسائل جهانی و هم اهل مذاکره و صاحب ایده.
امام، تنها #جمهوری_خواه صادق بود ولیکن واژه جمهوری، منفور بود!
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱ اسفند ۱۴۰۲
💠
🆔@chelcheraaqHM
🎲
هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
🙏
☫﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۲۷):
تقیه مداراتی خوفیه امام
😳 در اعلام عنوان نظام!
بنابراین با توجه به نکات تاریخی که در پیامهای اخیر، مورد اشاره قرار گرفت، میشود به این نتیجه رسید که؛
#امام_خمینی از همان ابتدای ایده تشکیل «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، در اندیشه #جمهوری_اسلامی بودند ولیکن نیمقرن در #تقیه هوشمندانهای به سر بردند و آنگاه که نشانههای پیروزی #انقلاب_اسلامی (در مهر ۱۳۵۷)، رخ عیان نمودند، از عنوان اصلی الگوی خود، رونمایی کردند. (عبارت «نشانههای پیروزی»، مفهوم عمیقی دارد که در ادامه، لازمست مورد تبیین قرار بگیرد)
بنابراین نه عدول جدیدی در کار بوده و نه سردرگمی قدیمی و امثال آن.
سه طیف از ۴ طیفی که در مقاله قبلی مورد اشاره قرار گرفتند، فضای سیاسی کشور را چنان گِلآلود کرده بودند که اگر امام از همان اول، اسمی از «جمهوری اسلامی» خودشان میبردند، آنچنان مورد هجمه و تخریب قرار میگرفت که دیگر هیچگاه کمر مطلب، راست نمیشد!
قسمت بدتر ماجرا آنجا بود که نه فقط مفهوم #جمهوری (معادل سپردن دین و ملت به جماهیر شوروی و کمونیستها!)، منفور محافل ملی و مذهبی بود بلکه اصل #سیاست و دخالت در حکومت، هم در بین مذهبیها، فاقد اعتبار و بلکه ضد دیانت بود! دیانت از سیاست جداست و اگر قرار باشد که جدا نباشد، صرفاً باید حامی و دعاگوی تنها #شاه_شیعه در جهان باشد! چنین دیدگاهی بعداً در بازوی میدانی انگلیس (انجمن حجتیه) تبلور یافت.
مضافاً که ملیگراهایی از قبیل؛ دکتر #مصدق_السلطنه (آخرین بازمانده قاجار در حکومت و مورد حمایت پنهانی انگلیس) و دکتر #مهدی_حائری (#آقازاده مؤسس #حوزه_علمیه قم) و بسیاری از مراجع علمی/فقهی متنفذ، طالب #رژیم_سلطنتی بودند ولیکن نهایتاً با این شرط که #شاه فقط باید سلطنت کند نه حکومت!
فلذا هرگونه اقدامی برای تغییر سلطنت بویژه جمهوری و در موارد غلیظتر هرگونه مداخله در امور سیاست و حکومت، #میوه_ممنوعه بود!
عمده مراجع تقلید قم و نجف، حامی #سلطنت بودند و #جمهوری مشکوک را هرگز برنمیتافتند! و بلکه هرگونه دخالت در سیاست و نقادی آن، ممنوع بود. به همین علت، آیات عظام حائری و بروجردی، صرفاً در حوزه «مذهب حداقلی اسلام» (عاری از #فقه_اکبر و سیاسات حکمرانی) با #رژیم_شاهنشاهی، تعامل داشتند و به مسائل دیگر، التفات چندانی نداشتند و در نتیجه از اشخاصی مثل #سیدحسن_مدرس و #سیدابوالقاسم_کاشانی گرفته تا #سیدنواب_صفوی و... مطرود چنین جریانی بودند و علت اصلی جدایی امام خمینی از بیوت عظامی مثل آیةالله بروجردی، همین #رفتار_مماشاتی آنان با رژیم منحوس شاهنشاهی بود.
#رژیم_شاه هم حواسش جمع بود که بعد از رحلت آیتالله بروجردی، با پیام تسلیت خود به آیةالله حکیم، پایگاه مرجعیت شیعه را از قم به نجف ارجاع داد و بعد از رحلت ایشان، با همان #سیاست_تلگرافی خود، مراجع مشهور قم از قبیل؛ سیدمحمدکاظم شریعتمداری را برجستهسازی نمود به استثناء امام خمینی! تا معظمله را تحقیر کرده باشد! زیرا از جانب او احساس خطر و تهدید داشت و درست هم تشخیص داده بود!
در هر حال، هرگونه توجهی به «سیاست و سلطنت» و نقادی آن، در حوزه علمیه قم، منفور بود!
و شاید #فلسفه (بویژه فلسفه سیاسی) هم که منفور برخی اشخاص حوزوی بود، علتش در بسترساز بودن فلسفه برای سیاست بود!
ولیکن امام هم متقابلاً هوشمندتر از آن بودند که به تعلیم و تعلم #فلسفه_محض بپردازند و بلکه آنرا با #عرفان در آمیختند که مشرب #ملا_صدرا هم بود. ولو اینکه بعضاً متهم به صوفیمسلکی هم شدند! چنانکه ملای رومی هم مورد تکفیر بود!
تلازم فلسفه و عرفان را امام در #اخلاق هم تجلی دادند و لذا جلسات اخلاقی ایشان بسیار تأثیرگذار میشد.
برای احاطه بیشتر به این مطلب، شاید ملاحظه مقاله «برهان و عرفان در پرتو قرآن»، خالی از لطف نباشد که در ادامه تحریر و تقدیم خواهم کرد. با ملاحظه مفاد و مقاله آتی، میتوان نتیجه گرفت که؛
روشنفکرنماهای کوتهنگری از قبیل؛ دکتر مهدی حائری یزدی که فلسفه محض را ارزشمندتر از فلسفه+عرفان، تلقی و مشرب امثال ملاصدرا و امام خمینی را تحقیر میکنند، و #فلسفه_غرب را متمایز از #اسفار_اربعه ملاصدرا و اخلاق عرفانی امام، جلوه میدهند، اندرخم یک کوچه هستند و باید گفت؛
برو این دام بر مرغی دگر نِه
که عنقاء را بلنداست آشیانه
جمهوریهای سهگانه اجانب و اجنبیپرستها (جمهوریخواهان - حزب توده - طرفدار شوروی، جمهوریخواهان طرفدار انگلیس و جمهوریخواهان فرصتطلب دنبال تاج و تخت)، فریب و نیرنگ و شیطنت و شرارت بود. همچون جماهیر سایر بلاد زمین؛ از جمهوری آبراهام که آمریکا را تبدیل کرد به #شیطان_بزرگ گرفته تا الباقی جماهیر ولیکن بنیادهای #جمهوری_خمینی تابلوی تابانی از #مربع_مقدس و #قاموس_آفرینش الهی بود.
..ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۲اسفند۱۴۰۲
💠
🆔@chelcheraaqHM
🎲
گروه چلچراغ
🙏
☫﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش۰۲۸)
ارکان اسلامیت
قرآن؛ حلقه وصل برهان
به عرفان برای قربان✅
#قرآن بدون #برهان، قابل استفاده رحمانی نیست، همچنانکه #عرفان بدون قرآن، هدایت نیست و بلکه برهوت گمراهی و ضلالت در اوهام است.
آیات قرآنی، ریشه در مفاهیم برهانی و فلسفی و منطقی دارند و عرفانی که سرشاخه قرآن است، میتواند #قربان را برای اهل برهان و عرفان قرآنی، به ارمغان آورد.
یکی از #اعیاد_اسلامی، #عید_قربان است که اوج عرفان مبتنی بر قرآن و برهان است ولیکن مقدمهای از عرفان دارد که «روز عرفه» موضوعیت بخشیدن به آن است و مقدمهای ضروری برای ذیالمقدمه فلذا عرفه و قربان، مکمل همدیگر هستند. بعبارتی؛ «عرفان بدون قربان»، إبتار و انحراف است و «قربان بدون عرفان»، انهدار و انحطاط و لذا هر دو باید مبتنی بر قرآن باشند، قرآنی که فهم آن محتاج برهان است، برهان ربّانی و سبحانی.
در اینخصوص، ملاحظه مقالهای در موضوع «تقارن (و تقدم) زمانی عرفان (عرفه) با قربان»، که بسیار معنیدار است، مورد توصیه است.
(👈اینجا👉)
«قربان»؛ تکلیف اصلی «انسان»!
ولی در پرتو برهان+قرآن+عرفان
هدف از هبوط #انسان به دنیا، قربان شدن (تقرّب) اوست که باید ابتنایی از عرفان داشته باشد، عرفانی که تلألؤ آن از قرآن است، قرآنی که وحی آن با برهان، قابل فهم است. بنابراین فرایند اربعه علت خلقت و هبوط انسان در دنیا، عبارتند از؛
💠 برهان =» قرآن =» عرفان =» قربان ✅
#مسلمان (تسلیم ربالعالمین)؛ اهل برهان و استدلال است تا بتواند از قرآن، استفاده نموده و به عرفانی نائل گردد که او را قربان #الله سازد.
#قربةً_الی_الله، غایت #عرفان_قرآنی است ولیکن بنیانی است که بنیاد آن، برهان و #فلسفه، بهترین ابزار برای تحصیل و تصلیح برهان است.
بنابراین تکفیر فلسفه، مسدود ساختن طریق استفاده از #برهان_الهی است، همچنانکه تفسیق عرفان، کشیدن خط بطلان بر فرآورده قرآن است. بالتبع بدون #مثلث_مقدس «برهان+قرآن+عرفان»، هیچ «قربان الیالله» و وصالی میسور نخواهد گشت.
امام خمینیره بعد از #معصومین کرام علیهمالسلام، أبَرمرد چنین مربع ناب و مقدسی بود:
💠 برهان + قرآن + عرفان + قربان ✅
#جمهوری_اسلامی مورد توصیه چنین اعجوبهای، ارزش قربانی دادن و قربانی شدن را دارد و #ملت_رشید_ایران و #امت_فهیم_اسلام، بخوبی آنرا دریافتند، بدون کلمهای کمتر یا بیشتر.
«جمهوری اسلامی امام خمینی» با سایر #جماهیر جهانی صرفاً اشتراک لفظی دارد وگرنه معنی و محتوای آن هیچگونه قرابتی با آنها ندارد چنانکه خود حضرتش بدان تصریح فرمودند: «آنچه را که ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستیم فعلًا در هیچ جاى جهان نظیرش را نمىبینیم.» (صحیفه امام/ج۵/ص۴۳۸)
نکته مهم دیگری که در مانحن فیه، رخ میدهد اینست که امام وقتی نظریه دهها ساله «حکومت عدل اسلامی تحت نظر ولایت فقیه» خود را در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۵۷ به ایده «جمهوری اسلامی» تغییر میدهند و آنرا در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ به انتخاب عمومی میگذارند، به مدت یک سال، نه از «حکومت اسلامی» یادی میکنند و نه حتی از «ولایت فقیه»، سخنی میگویند! گویا که جمهوری اسلامی، ادغامی مکفی و آیینه تمامنمایی از هر دو مطلب «ولایت فقیه» و «حکومت اسلامی» و عصاره هر دوی آنها است و امام بدان رضایت دارند!
تا اینکه ترس از #ارتجاع_دولتمردان (و عدم حفظ اعتدال نهضت+نظام) و افتادن مملکت به #حلقوم_اجانب، موجب میشود که به دخالت روحانیت در حکومت و استقرار ولایتفقیه در رأس آن، #عدول نمایند وگرنه تمایلی به مداخله در امور حکمرانی منتخبین ملت نداشتند و مسئولیتی بود که تحمیل شد از باب اینکه «حفظ نظام أوجب واجبات» است.
حمله به «جمهوری اسلامی» و تلاش برای انحطاط و اضمحلال آن از همان زمان نامگذاری و طرح عنوان آن آغاز شد که خود امام بدان چنین اشاره کردند:
«از آن اولی که صحبت جمهوری اسلامی شد، اینها شروع کردند به کارشکنی؛
👈 یک دستهای را تراشیدند به اینکه ما هم بگوییم جمهوری، اسلامیاش چیست؟! و عجب این بود که [میگفتند] ملت ما جمهوری میخواهد. جمهوری «اسلامی» یعنی چه؟! تا اینکه نگذارند «اسلام» پایش تو کار بیاید. اگر «جمهوری» باشد، همه کاری میشود با آن کرد. اما اگر جمهوری اسلامی باشد، اسلام نمیگذارد کسی کار[غلط]ی بکند.
👈 یک دسته دیگر تراشیدند، بگویند که «جمهوری دموکراتیک»، باز از اسلامش فرار میکردند،
👈 یک دسته سومی هم که یک خرده میخواستند نزدیکتر بشوند و بازی بدهند ماها را، گفتند «جمهوری اسلامی دموکراتیک»! این هم غلط بود.
ما همه اینها را گفتیم ما قبول نداریم.»
(صحیفه امام/ج۱۱/ص۲۸۰)
👌 جمهوری اگر واقعی باشد، قاعدتاً دموکراسی در ذات آن، وجود دارد و نیازی به برجستهسازی آن نیست و اسلامی هم همان مربع مقدس ارکان اسلامیت است.
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۳اسفند۱۴۰۲
🆔@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۲۹)
🇮🇷«جمهوری اسلامی ایران»؛
مردمیسازی حکومت ایران و
مردمیسازی مرجعیت شیعه!!
دعوا بر سر عنوان #نظام_انقلابی، محدود به طرفداران «جمهوری»، «جمهوری دموکراتیک» و «جمهوری دموکراتیک اسلامی» نبود و یکی از مراجع قم، گزینه «جمهوری خلق مسلمان» را روی میز گذاشت که نشانه مخالفت علنی با نظام «جمهوری اسلامی» بود و حتی برای پیشبرد آن، حزبی تبریزی با همین عنوان تشکیل داد که با درج اصل #ولایت_فقیه در #قانون_اساسی به ضدیت برخاست!
در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری
قیام #امام_خمینی برای تشکیل نهضت+نظام #جمهوری_اسلامی (جمهوری بینظیر امام خمینیره) صرفاً قیامی برای مردمیسازی حکومت نبود و بلکه قیامی جهت نجات مردمی ماندن مرجعیت شیعه نیز بود!
#روحانیت_شیعه، همیشه #مردمی بوده است چنانکه پیامبر اعظم(ص)، #أُمّی بود.
بعد از مرکزیت یافتن #حوزه_علمیه_قم بعنوان پایگاه فقه و #فقاهت_شیعه، #مرجعیت_فقهی #شیعیان در #فروعات_دینیه دستگاهی دیده شد در برابر #دستگاه_سلطنت! و بلکه تبدیل به رقابت خطرناکی شد که اقتضای پایایی و بالندگی آن، «تجمیع عِدّه و عُدّه» بود! و اوج چنین گرایشی، ساماندهی عده و عده برای مرجع تقلید در قالب تشکیل حزب جمهوری خلق مسلمان برای آیتالله شریعتمداری بود!
فلذا در کنار #أعلمیت و عدالت مراجع، عقبه حمایتی آنان نیز موضوعیت یافت! بعد از رحلت آیةالله العظمی؛ عبدالکریم یزدی، مرجعیت شیعه به مدت ۸ سال (۱۳۱۵ لغایت ۱۳۲۳) از قم به عراق منتقل شد.
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۳اسفند۱۴۰۲
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۳۰):
✅ اصلاح و تکمیل
مفاد پیام شماره ۰۲۵ این سلسله، نیازمند دو توضیح کلی است:
۱) از #مغول بعنوان دومین تهدید فراقارهای اروپا، یاد کردم و اینکه عدم ورود «مغول اسبسوار بیبهره از دریانوردی»، خوششانسی بزرگ برای اروپا بود!
منظورم قتلعامی بود که مغول در قاره #آسیا (از چین تا غرب آسیا و روسیه و اروپای شرقی) از خود بجای گذاشت و اروپای غربی از چنین شرارت سهمگینی در سطح جهانی (که باید آنرا نخستین جنگ جهانی نامید)، مصون ماند. ولیکن این حرف بدین مفهوم نیست که مغول در اروپا هیچ غلطی نکرد! مغول در فتح آخرین شهر اروپای شرقی (وین)، بیماری مهلکی (وبا) را از خود باقی گذاشت که باعث انتشار آن در سراسر اروپا و موجب مرگ بیش از نیمی از مردم اروپا گردید.
جانشینان چنگیز تا بیش از یک سده بر مناطق پهناوری از آسیا و خاور اروپا (ازجمله روسیه) حکمرانی میکردند.
در سال ۱۲۴۲ میلادی، مغولها خود را به دروازههای شرقی اروپا رسانده بودند. آنها یک ارتش مسیحی را در لهستان و یکی دیگر را در مجارستان نابود کرده بودند. نیروهای خود را به نزدیکی وین و دریای آدریاتیک رسانده بودند و کاملاً به تأسیس بزرگترین امپراتوری سرزمینی در تاریخ دنیا نزدیک شده بودند.
ارتش مغولها به فرماندهی «سوبوتای بهادر» به پیشروی خود در گردنه کوههای کارپاتیا و دشتهای مجار ادامه دادند. سوبوتای بهادر توانسته بود با قدرت فرماندهی خود، نیروهایش را از میان دو رشته کوه و صدها مایل دشت بگذراند. او به عنوان یکی از چهار ژنرال محبوب چنگیزخان شناخته میشد و در فتوحات مغولها در شمال چین تا شرق اروپا، همه جا حاضر بود. پسر سوم چنگیز در سال ۱۲۴۱ میلادی، مرد مسنی بود ولی هنوز نبوغ نظامی خود را حفظ کرده بود.
آنها یک روز بعد از شکست دادن شوالیهها، مجارستان را هم تحت کنترل خود گرفتند.
قبل از اروپای شرقی، روسها هم به شدت از مغولها ضربه خوردند. شهرهای آن منطقه - از جمله کییف - به خاطر انجام تجارت از طریق رودها وضعیت خوبی داشتند. تا اینکه زمستانهای دهه ۱۲۳۰ میلادی و حملات مغولها فرا رسید. بعد از آن، منطقه هرگز به حالت سابق برنگشت و خیلیها هم هنوز بیگانههراسی روسها را متأثر از حمله مغولها میدانند. یکی از بختبرگشتهترین مناطق، سیبری بود که تا حدود ۴۰۰ سال بعد از حمله مغولها، مردمش وادار به پرداخت خراج - مثلاً پوست و خز - به آنها بودند!
مرگ اوکتای بود که باعث عقبنشینی مغولها شد. پسر سوم چنگیزخان نه تنها امپراتوری پدرش را متحد نگه داشته بود، بلکه در راه گسترش آن هم قدم برداشته بود. با این وجود، ساختار سیاسی خانهای مغول با پیچیدگی کار نظامی آنها تناسبی نداشت. مغولها همچنان یک قوم دورهگرد باقی مانده بودند که اعلام وفاداری به رؤسایشان اهمیت زیادی داشت. بنابراین وقتی خان از دنیا رفت، قانون و عرف مغولی ایجاب میکرد که نیروهای نظامی شخصا به سرزمینشان برگردند و به او ادای احترام کنند و یک خان جدید هم انتخاب شود. نتیجه این شد که سوبوتای بهادر در آستانه فتح غرب اروپا، راهش را تغییر داد و با نیروهایش به خانه برگشت. مغولها دیگر هرگز به اروپا برنگشتند.
لهستانیها دوست دارند فکر کنند که فداکاریشان در آن جنگ، بیمعنا نبوده و بنابراین جشن پیروزی میگیرند. اما واقعیت این است که رشادت سربازان یا درایت فرماندهان در اروپا نبود که باعث نجات آنها از مغولها شد، بلکه جهانبینی مغولها درباره مرگ و ادای دین به رهبرشان بود که آنها را به خانه برگرداند و اروپا را با خوششانسی نجات داد.
امروز شاید دلیل او برای بازگشت به مغولستان خندهدار به نظر برسد اما در جامعه بدوی آن روزهای مغولستان عمل سوبوتای کاری درست و حتی واجب تلقی میشد؛ حتی واجبتر از فتح اروپا.
بیعت و وفاداری به امپراتور، زیرساخت مرام اعتقادی مغول بود. برای آنها جنگیدن برای امپراتور زنده، ارزشمند بود و با مرگ او، جنگیدن و فتح سرزمینها (ولو فتح قاره اروپا) هیچگونه ارزشی نداشت. فلذا مغولی که در آستانه چیرگی و قتلعام اروپای غربی بود، با مرگ امپراتورشان به مغولستان برگشتند تا با امپراتور جدیدشان، بیعت نمایند. (چیزی تو مایههای اعتقاد برخی از شیعیان به تقلید از #مجتهد_زنده. البته برخی از شیعیان بقای بر تقلید از مجتهد میّت را بلااشکال میدانند ولیکن برای مغول، در بیعت امپراتور مرده ماندن هیچگونه وجاهتی نداشت)
راز پیشروی سریع مغول، عدم اتکای آنها به تدارکات غذایی مجزا بود. زیرا آنها بر مادیانهایی سوار میشدند و شبانهروز میتاختند که از شیر آنها (و نیز خونی که از رگ آنها گرفته و با آب، رقیق کرده) مینوشیدند. لذا مناطق هموار را بر کوهستانها و دریاها ترجیح میدادند.
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۵اسفند۱۴۰۲
💠
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۳۱):
✅ اصلاح و تکمیل
مفاد پیام شماره ۰۲۵ این سلسله، نیازمند دو توضیح کلی است:
... مغولها هر شهری را قتلعام کرده و سراغ شهر بعدی میرفتند. زیرا نگران بودند که بازماندگان از پشت آنها را تعقیب نمایند یا احیاناً تعدادی در گوشه و کنار پنهان شده باشند. آنها حتی حیوانات اهلی و وحشی و مزارع و باغات را هم نابود میکردند تا بازماندگان احتمالی، هیچگونه امکان زنده ماندن نداشته باشند تا چه رسد به توان تعقیب آنها. بدینگونه مغول، بزرگترین نسلکشیها و در سراسر قاره آسیا بینظیرترین قتلعامها را مرتکب شدند.
نکته عجیبتر ماجرا فرصتطلبهایی بودند که خواستند از مغول، برای نابودی مخالفین خود، استفاده ابزاری بکنند. خلیفه عباسی از مغول خواست که خوارزمشاهیان ایران را نابود سازد اما خلافت عباسی هم مورد انقراض مغول قرار گرفت. رهبران مسیحی نیز از مغول خواستند که مسلمانان غرب آسیا را نابود سازد ولیکن نیمی از مسیحیان اروپا هم نابود شدند و چنانچه خوششانسی نمیآوردند کل اروپا هم ویران و نابود میشد و اثری از مسیحیت باقی نمیماند.
۲) مراد بنده در مسئله «تهدیدات فراقارهای اروپا» از زمان آغاز دوره اسلامی بود وگرنه قبل از #اسلام هم تهدیدات فراقارهای، #اروپا را فراگرفته بود بویژه از جانب #ایران.
اساساً مهمترین و قدیمیترین تمدنهای کهنی که پیوسته مورد تهاجم همدیگر بودند، در تعبیر #شاهنامه؛ ایران و #توران بودند. ولیکن عمده آنها محدود به کشورگشایی و تبعیت سیاسی و اقتصادی آنها نسبت به همدیگر بود و چندان جنبه فرهنگی و مذهبی نداشت و اگر هم اقتباساتی در #فرهنگ و #تمدن طرفین رخ میداد، عمدتاً جنبه نشتی و تأثیرپذیریهای بطیء فردی داشت تا اینکه نظامیافته و فراگیر و تحمیلی باشد.
معمولاً در منابع عربی و اسلامی قدیم منظور از #روم سرزمینهای #آسیای_صغیر (ترکیه یا آناتولی) است. یکی از نامهای عربی دریای مدیترانه نیز که در جنوب آسیای صغیر قرار دارد، #بحر_الروم به معنی «دریای روم» است. رومیهای نخستین، شاخهای از قبایل لاتین زبان بودند که در حدود دو هزار سال پیش از میلاد، از اروپای مرکزی به #ایتالیا مهاجرت کردند.
سلوکوس از سرداران رومی که پس از سلطه بر آسیای صغیر، شهرهای أنطاکِیَه را برای یادبود پدرش و لاذقیه را برای یادبود مادرش، بنا نمود، در #ترکیه و #سوریه کنونی بود و ربطی به قاره اروپا نداشت. در تفاسیر قرآنی هم که از انطاکیه نام برده شده، اشاره به پایتخت باستانی ترکیه دارد که آسیای صغیر نامیده میشد و جدای از قاره اروپا بود.
#یونان که با مرکزیت #آتن، جد فرهنگی و تمدنی اروپا محسوب میشود، از استانهای ایران بود و البته شورشی!
#مقدونیه (واقع در شبه جزیره #بالکان و شمال یونان) از استانهای ایران بود و پادشاه مقدونیه (که بعداً #یوگسلاوی نامیده شد) نقش سفیر ایران در یونان را داشت. تا اینکه در زمان #اسکندر_مقدونی سر به شورش برداشت و بسوی یونان و ایران تاخت و آنها را درنوردید تا از زیر یوغ ایرانیان، خارج شود.
بنابراین روم عمدتاً به منطقه شمالغرب آسیا اطلاق میشده و در قرآن هم عبارت «غلبت الروم فی أدنی الارض» دقیقاً اشاره به سرزمین #آناتولی و آسیای صغیر دارد.
البته #اروپای_شرقی، تدریجاً متأثر از فرهنگ و تمدن #آسیا بویژه ایران، رنگ و بوی تمدن به خود گرفت که #ایرانیان آنرا یونان و یونانستان نامیدند. و شاید بشود گفت که قاره اروپا ابتدائاً در همین نواحی یونان (۶۰۰۰ جزیرهای!) مورد هجمه فراقارهای قرار گرفت که حتی اسمی برای خود نداشت تا چه رسد به فرهنگ و تمدن و لذا ایرانیان فاتح مناطق وحشینشین شرق اروپا آنرا ایونی و یونانستان نامیدند. وحشیهای اروپا تدریجاً به سمت شمال اروپا رانده شدند که نهایتا در جزیره انگلیس، محصور و متمرکز شدند که تبعیدگاه اروپا هم بود و هنوز هم اروپاییها، انگلیسیها را بازماندگان وحشیها و جنایتکارهای گریخته از اروپا مینامند!
اروپای شرقی (اوراسیا) فرهنگ و تمدن خود را مدیون ایران و بعداً اسلام است همچنانکه اروپای غربی مدیون فرهنگ و تمدن اروپای شرقی (آسیای صغیر) است.
اروپای شمالی، فرهنگ و تمدن خود را مدیون اروپای جنوبی است و اروپای جنوبی هم، فرهنگ و تمدن خود را مدیون مسلمانانی است که از شمال آفریقا و از طریق تنگه الطارق به فرماندهی طارقبنزیاد وارد قاره اروپا شدند و اندولس (اسپانیا) را ارتقاء تمدنی بخشیدند.
اروپا متأثر از مسلمانان، چنان فرهنگ و تمدنی ایجاد کردند که جایی برای جنایتکاران و مفسدین و متجاوزین در آنها نبود و لذا «تمدنستیزهای وحشی اروپایی» به سمت شمال اروپا رانده شدند و نهایتاً به جزیره دورافتاده #انگلستان گریختند.
انگلستان؛ جزیرهای بود برای ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۵ اسفند ۱۴۰۲
💠
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
«مُنتظِر» یا «مُنتظَر»؟
کدامیک صحیح است؟!
وقتی وارد حوزه علمیه شرق تهران شدم (۱۳۶۲)، حسینیهای دیگری هم به جمع طلاب آن اضافه شدند. حجرههای ما طبقه چهارم احمدیه بود و حاجب از طبقه همکف فریاد میزد؛ حسینی .. تلفن! ... حسینی ... ملاقاتی! (صدایش بعد عبور از راهپله به ماها میرسید!)
برای تلفن معمولاً ناچار بودیم هر چند نفرمان باهم برویم دفتر همکف و برای ملاقاتی حداقل یکنفرمان میرفت تا بپرسد کیست؟ و قصد ملاقات با کدام حسینی را دارد؟
تا اینکه بنده همه حسینیها را جمع کردم و گفتم؛ چارهای جز این نداریم که هر کداممان اسم مستعاری برای خودمان انتخاب کنیم! وگرنه ممکنه گاهی سوءتفاهم هم رخ بدهد.
همگی استقبال کردند و فیالمجلس پسوند شهرستانی خود را انتخاب کردند ولیکن بنده نتوانستم به «حسینی تهرانی» قانع بشوم و لذا اجازه خواستم که انتخاب خودم را چند ساعت بعد اعلام بکنم!
وقتی عمیق فکر کردم به این نتیجه رسیدم؛ اسم مستعاری را باید برگزینم که:
۱) هیچگاه از انتخاب آن، نادم نشوم.
۲) در هر جمعی، ارزشمند و فاخر تلقی شود.
۳) خود کلمه، تذکر رسالت اصلی بنده باشد.
۴) خود کلمه، برای شنونده هم سازنده باشد.
۵) مرا به فرهنگ و مذهب متعلقهام پیوند بزند.
۶) با جوهره آباء و اجدادی بنده، همخوان باشد.
۷) از لحاظ هنری و زیبائیشناسی، مشوش نباشد.
و از اینگونه ضوابطی که در ذهنم بود نهایتاً به عبارت «منتظر المهدی» رسیدم اما از همان اول، همگی به عنوان «حسینی منتظِر» اکتفاء کردند!
و تنها مشکلی که پیش آمد لهجه مدیر داخلی حوزه (اهل آذربایجان) بود و مرا حسینی منتظَر صدا میزد!
هرچه برایش توضیح میدادم که معنا و مفهوم اسم فاعل و اسم مفعول، متفاوت از همدیگر هستند، بیفایده بود و از لحاظ علمی و منطقی، قبول میکرد اما هنگام تلفظ، لهجه او غالبتر بود!
تا اینکه یواش یواش به مرحلهای رسید که اول طبق عادتش صدا میزد حسینی منتظَر و بلافاصله اصلاح کرده و تکرار میکرد حسینی منتظِر! (حرف ظ را اول مفتوح و آنگاه مکسور)
و همین چالش باعث شد که بنده به این نکته هم بیاندیشم که نکند حکمتی دارد!؟
آری! دیدم قلب حقیقت اینست که منتظِر (اسم فاعل) واقعی و اصلی، خود امام زمان(عج) است و این ماها هستیم که اگر لایق و قابل باشیم، میتوانیم منتظَر به شمار برویم!
زیرا آنحضرت (سلامالله علیه)، «قائم» و ایستاده است و انتظار یاران خود را میکشد. او قرنهاست که برخاسته و این مائیم که نشستگانیم و باید به مسئله انتظار، پایان بدهیم.
او صدها سال است که ایستاده و منتظر است و ما هستیم که خود را به او نرساندهایم. (منظور از ما ۳۱۳ نفری هستند که باید خود را به امام علیهالسلام برسانند)
آری! اشتباه از ماست که گمان میکنیم، ما منتظر او هستیم که باید از پرده غیب به در آمده و ظهور نماید. گویا که ما در صحنه «مبارزه جهانی حق و عدالت با ظلم و باطل»، حاضریم و اوست که غایب است و حاضر نیست!
آیا واقعا ما هستیم و او نیست؟! حاشا و کلا!!
تصور ما (غایب بودن و حاضر نبودن او و حاضر بودن و غایب نبودن ما!) تهمت و بهتان و افتراء به ساحت مقدس حضرت ایستاده نیست؟
حضرت ایستاده، قرنهاست که قائم است و این مائیم که از قاعدین هستیم و نتوانستهایم خود را به او برسانیم و «فَضّل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیما»
خدای متعال، در پاداش بزرگ خود، برتری داده است جهادگران را بر نشستگان
وقتی که او سالهای سال و قرنهای قرن است که «چشم براه» ماست، چگونه میتوانیم ادعا کنیم که ما چشم براه او بوده و هستیم؟!
او از سال ۲۶۰ قمری لغایت ۳۲۹ ق. منتظر یاران خود بود که اجابت نشد مگر همان چهار نفری که مستقیماً با آنحضرت ارتباط داشتند و از آن سال تاکنون ۱۰۷۳ سال است که منتظر و ایستاده است.
او فرزند زمان است و امام همه اینهمه زمان!
او ولی عصر همه اینهمه عصرها!
خلاصه اینکه بنده تصمیم گرفتم به جایگاه واقعی خود عدول کنم و خود را در نقش اصلی منتظَر ارزیابی نمایم. به آن مدیر حوزه (که بعد از سالها تمرین، بالاخره موفق شده بود حقیر را منتظِر صدا کند!) گفتم که حق با تو بود و من در اشتباه بودم! و همان بهتر که بعد از این هم همچنان مرا منتظَر صدا کنید تا شاید اندکی به خود آیم!
منتظِر بودن غفلتآور است! زیرا که مفهومی از آمادگی موهوم ما دارد و فقط کافیست که او بیاید و البته هم خواهد آمد و چه بهتر که زودتر بیاید تا ما هم جمال جمیل او را زیارت بکنیم!
ولیکن منتظَر بودن، غفلتزداییکننده است و نهیبی که به چه مشغولی؟! چرا خود را نمیرسانی به امامی که منتظر رسیدن توست؟!
آری! این مأمون است که باید خود را به امام برساند نه اینکه امام باید خود را به مأموم برساند.
👌 مسجد؛ پایگاه متمرکزی است برای رسیدن مأمومین متفرق به امام قائم. والسلام
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظَر)
نیمه شعبان ۱۴۰۲
💠
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
✅ برنده کیست؟
❌ بازنده چیست؟!
💠 چهار دال بنیادی منتخبین ملت:
«دانایی+دلسوزی+دلیری+دینداری»
شاخصهای مهم برندگان و بازندگان
ملتی بازنده است که #انتخاب نتواند و بازندهتر آنکه نخواهد و ملتی برنده است که منتخبینی را برگزیند که دارای خصائل اربعه؛ دانایی، دلسوزی و دلیری دیندارانه باشند. منتخبینی که بر «ارائک قدرت متمرکز ملت»، جلوس کرده و به رتق و فتق امور آنان بپردازند که مهمترین آنها عبارتند از اعضای؛
۱) شورای خبرگان رهبری
۲) مجلس شورای اسلامی
۳) ریاست جمهوری
۴) شورای شهر و روستا
حکومتی برنده است که مناصب اهم و مهم خود را به اشخاصی بسپارد که دارای ویژگیهای واقعی #دانایی، #دلسوزی، #دلیری و #دینداری باشند.
مجلسی برنده است که به وزرایی رأی اعتماد بدهد که دارای صفات واقعی دانایی، دلسوزی، دلیری دیندارانه باشند.
دولتی برنده است که مدیران آن واجد مهارتهای دانایی، دلسوزی و دلیری دیندارانه باشند.
این چهار دال بنیادی، همانند چهار چرخ یک ارابه است که اگر حتی یکی از آنها محذوف یا معیوب باشد، هرگز به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
و اینک در آستانه انتخاب ۳۷۸ منتخب ملی هستیم و ۵ روز دیگر ملت ما نشان خواهد داد که مثل اعصار ماضیه، بازنده است یا همچون ۴۵ سال تاریخ اخیر خود برنده؟!
انتخابات مجالس ۱۴۰۲/۱۲/۱۱ «صحنه تجلی فرزانگی ملت رشید ایران» است. باورم اینست که این ملت مظلوم اما نستوه، از «نزدیک قله» به عقب برنمیگردد. ولیکن مسئله اینست که؛ «معیارهای دانایی، دلسوزی و دلیری موکلین بر پایه دینداری» کدامند؟
✍حسینی(منتظر)
۶ اسفند۱۴۰۲
🆔@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و احکام
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
... یک خطابی [هم] دارم من به مسئولان حکومتی خودمان -که البتّه این، شامل خود حقیر هم میشود- و عناصر سیاسی، عناصری که در کار سیاست فعّالند، فکر میکنند، مینویسند، میگویند، اقدام میکنند؛ هم به اینها، هم به مسئولین حکومتی: اوّلاً ما از دشمن خارجی گفتیم، اینهایی که گفتیم تحلیل نبود، واقعی بود، خبر بود، اطّلاع بود؛ دشمن خارجی هست، امّا این موجب نشود که از ضعفهای خودمان غافل بشویم. ما هم ضعف داریم، ما هم یک جاهایی اشکال و نارسایی و نابسامانی در کارمان هست؛ اینجوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، هیچ مشکلی در کار ماها نیست، فقط دشمن خارجی است که دارد [مشکل ایجاد میکند]؛ نه، مگس روی زخم مینشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکهها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند. ما مشکلاتمان را باید خودمان حل کنیم؛ مشکلات داخلی را باید حل کنیم، ضعفهایمان را باید حل کنیم؛ ما ضعف داریم. دفاع از حقوق مظلومین وظیفهی همهی ما است؛ بخصوص [دفاع از] ضعفا و از حقوق ملّت وظیفهی ما است، بخصوص [دفاع از] طبقات ضعیف ملّت؛ همه بایستی مراقب باشیم. حالا طبقاتی هستند که مرفّهند، مشکلات زندگی آنها را فشار نمیدهد؛ امّا یک گروه مهمّی هم در کشور هستند که فشارهای زندگی، آنها را زیر فشار قرار میدهد. باید همهی همّت ما این باشد که اینها را از زیر فشار خارج کنیم؛ تلاشمان باید این باشد.
(بیانات امام خامنهای در دیدار مردم قم)
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=38675
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
⛔️ ترور «امنیت روانی مردم» ⛔️
علل عدم شرکت در انتخابات ملی!!
عدم #مشارکت درصدی از مردم در #انتخابات_ملی، دو علت دارد:
۱) خنثی نشدن تبلیغات اجانب مکار
۲) ناراضیتراشی ادارات حکومتی!!
به جرأت باید گفت که سهم این دو عامل، مساوی است! یعنی ۵۰٪ فراریان از انتخابات، کسانی هستند که عمدتاً تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندای دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آنها قرار گرفتهاند و شدت آن در حدی است که عقل و انصاف آنها را کور کرده و شنوای هیچ صحبتی هم نیستند!
و ۵۰٪ آنها هم کسانی هستند که از طرف ادارات حکومتی و کارگزاران ریز و درشت نظام (در همه قوای اصلی آن)، آزرده شدهاند که اگر هم بحق بوده، به درستی توجیه نشدهاند تا از گزندگی آن خارج شوند! بعبارتی گویا تعمدی در جریان است که بروندادی بجز ناراضیتراشی نداشته باشد! بوی گند آن، کاملاً قابل استشمام است!
این مسئله، اگر بدتر از مورد قبلی نباشد، بهتر از آن هم نیست. فلذا محتاج آسیبشناسیهای جدی است ولیکن شوربختانه باید گفت که گاهی خود آسیبشناسها هم نیازمند آسیبشناسی مستقلی هستند! همان حکایت «وای به روزی که بگندد نمک»!
آنیکی از دور شلیک و اینیکی از نزدیک، تیر خلاصی!
بر اساس تجارب خود میگویم؛ مردمی که دلشان از دست کارگزاران نظام، خون است، کم نیستند! چنانکه امام خامنهای هم به این نکته، صریحاً اشاره فرمودند.
در ریشهیابی مسئله (بعنوان دارنده سوابقی از بازرسی) به این نتیجه رسیدم که؛ مشکل اصلی در «فقر #دانایی، #دلسوزی، #دلیری و #دینداری #کارگزاران» است و بس!
✍حسینی(منتظر)
۷ اسفند۱۴۰۲
🆔@chelcheraaqHM
🎲
چلچراغ معارف و..
🌹