eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۲۳): ‼️پارادوکسی بنام جمهوری اسلامی!! و حکم اعدام اولین آقازاده بعد انقلاب! وقتی اولین سفیر بعد از در (که از شاگردان خاص خمینی‌ره بود!)، ظاهراً به ایران احضار و به محکوم شد، مورد قرار گرفت و مدتی در حبس خانگی به سر برد اما بعداً یواشکی به گریخت! او که مؤسس قم بود، شاید اولین کسی بود که ترکیب را قلمداد کرد و موجب بسیاری از گردید! ظاهراً قسمت نبود که او حاصل تلاش‌های «ضدیت با ولایت فقیه در دانشگاه‌ها» را ببیند! زیرا وی یک روز قبل از آغاز اغتشاشات (۱۷ تیر ۱۳۷۸)، در منزل خود در تهران، فوت کرد و مقام معظم رهبری هم نامه تسلیتی نوشتند که تاریخ آن در سایت معظم‌له اشتباهاً ۸۷ درج شده است! در این نامه، امام خامنه‌ای، وی را به عباراتی از قبیل؛ آیة‌الله و حجة‌الاسلام و امثالهما متصف نکردند و صرفاً به عنوان «دکتر حاج‌آقا» مفتخر فرمودند! بنظرم «دکتر مهدی حائری یزدی»، اولین کسی بود که «تشکیل نظام توسط امام» را به چالش کشید و نه تنها تلفیق جمهوری+اسلامی را تناقض و پارادوکس قلمداد کرد بلکه با و تشکیل ، مخالفت ورزید! و از ماجراهای عجیب قصه‌های پر غصه است که لازم می‌دانم به وی هم بپردازم. او را باید نماد برآمده از ، تلقی کرد. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۹بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۲۷): تقیه مداراتی خوفیه امام 😳 در اعلام عنوان نظام! بنابراین با توجه به نکات تاریخی که در پیام‌های اخیر، مورد اشاره قرار گرفت، می‌شود به این نتیجه رسید که؛ از همان ابتدای ایده تشکیل «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، در اندیشه بودند ولیکن نیم‌قرن در هوشمندانه‌ای به سر بردند و آنگاه که نشانه‌های پیروزی (در مهر ۱۳۵۷)، رخ عیان نمودند، از عنوان اصلی الگوی خود، رونمایی کردند. (عبارت «نشانه‌های پیروزی»، مفهوم عمیقی دارد که در ادامه، لازمست مورد تبیین قرار بگیرد) بنابراین نه عدول جدیدی در کار بوده و نه سردرگمی قدیمی و امثال آن. سه طیف از ۴ طیفی که در مقاله قبلی مورد اشاره قرار گرفتند، فضای سیاسی کشور را چنان گِل‌آلود کرده بودند که اگر امام از همان اول، اسمی از «جمهوری اسلامی» خودشان می‌بردند، آنچنان مورد هجمه و تخریب قرار می‌گرفت که دیگر هیچگاه کمر مطلب، راست نمی‌شد! قسمت بدتر ماجرا آنجا بود که نه فقط مفهوم (معادل سپردن دین و ملت به جماهیر شوروی و کمونیست‌ها!)، منفور محافل ملی و مذهبی بود بلکه اصل و دخالت در حکومت، هم در بین مذهبی‌ها، فاقد اعتبار و بلکه ضد دیانت بود! دیانت از سیاست جداست و اگر قرار باشد که جدا نباشد، صرفاً باید حامی و دعاگوی تنها در جهان باشد! چنین دیدگاهی بعداً در بازوی میدانی انگلیس (انجمن حجتیه) تبلور یافت. مضافاً که ملی‌گراهایی از قبیل؛ دکتر (آخرین بازمانده قاجار در حکومت و مورد حمایت پنهانی انگلیس) و دکتر ( مؤسس قم) و بسیاری از مراجع علمی/فقهی متنفذ، طالب بودند ولیکن نهایتاً با این شرط که فقط باید سلطنت کند نه حکومت! فلذا هرگونه اقدامی برای تغییر سلطنت بویژه جمهوری و در موارد غلیظ‌تر هرگونه مداخله در امور سیاست و حکومت، بود! عمده مراجع تقلید قم و نجف، حامی بودند و مشکوک را هرگز برنمی‌تافتند! و بلکه هرگونه دخالت در سیاست و نقادی آن، ممنوع بود. به همین علت، آیات عظام حائری و بروجردی، صرفاً در حوزه «مذهب حداقلی اسلام» (عاری از و سیاسات حکم‌رانی) با ، تعامل داشتند و به مسائل دیگر، التفات چندانی نداشتند و در نتیجه از اشخاصی مثل و گرفته تا و‌... مطرود چنین جریانی بودند و علت اصلی جدایی امام خمینی از بیوت عظامی مثل آیة‌الله بروجردی، همین آنان با رژیم منحوس شاهنشاهی بود. هم حواسش جمع بود که بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، با پیام تسلیت خود به آیة‌الله حکیم، پایگاه مرجعیت شیعه را از قم به نجف ارجاع داد و بعد از رحلت ایشان، با همان خود، مراجع مشهور قم از قبیل؛ سیدمحمدکاظم شریعتمداری را برجسته‌سازی نمود به استثناء امام خمینی! تا معظم‌له را تحقیر کرده باشد! زیرا از جانب او احساس خطر و تهدید داشت و درست هم تشخیص داده بود! در هر حال، هرگونه توجهی به «سیاست و سلطنت» و نقادی آن، در حوزه علمیه قم، منفور بود! و شاید (بویژه فلسفه سیاسی) هم که منفور برخی اشخاص حوزوی بود، علتش در بسترساز بودن فلسفه برای سیاست بود! ولیکن امام هم متقابلاً هوشمندتر از آن بودند که به تعلیم و تعلم بپردازند و بلکه آنرا با در آمیختند که مشرب هم بود. ولو اینکه بعضاً متهم به صوفی‌مسلکی هم شدند! چنانکه ملای رومی هم مورد تکفیر بود! تلازم فلسفه و عرفان را امام در هم تجلی دادند و لذا جلسات اخلاقی ایشان بسیار تأثیرگذار می‌شد. برای احاطه بیشتر به این مطلب، شاید ملاحظه مقاله «برهان و عرفان در پرتو قرآن»، خالی از لطف نباشد که در ادامه تحریر و تقدیم خواهم کرد. با ملاحظه مفاد و مقاله آتی، می‌توان نتیجه گرفت که؛ روشنفکرنماهای کوته‌نگری از قبیل؛ دکتر مهدی حائری یزدی که فلسفه محض را ارزشمندتر از فلسفه+عرفان، تلقی و مشرب امثال ملاصدرا و امام خمینی را تحقیر می‌کنند، و را متمایز از ملاصدرا و اخلاق عرفانی امام، جلوه می‌دهند، اندرخم یک کوچه هستند و باید گفت؛ برو این دام بر مرغی دگر نِه که عنقاء را بلنداست آشیانه جمهوری‌های سه‌گانه اجانب و اجنبی‌پرست‌ها (جمهوری‌خواهان - حزب توده - طرفدار شوروی، جمهوری‌خواهان طرفدار انگلیس و جمهوری‌خواهان فرصت‌طلب دنبال تاج و تخت)، فریب و نیرنگ و شیطنت و شرارت بود. همچون جماهیر سایر بلاد زمین؛ از جمهوری آبراهام که آمریکا را تبدیل کرد به گرفته تا الباقی جماهیر ولیکن بنیادهای تابلوی تابانی از و الهی بود. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲اسفند۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۲): ✅ اصلاح و تکمیل (۳)؛ مفاد پیام شماره ۰۲۵ این سلسله، نیازمند دو توضیح کلی است: ... جزیره ؛ پناهگاهی بود برای فرار یا تبعید وحشی‌های اروپای متمدن. فراری‌ها و تبعیدی‌های در جزیره وحشی‌ها تدریجاً تبدیل شدند به . مقصد اولیه دزدان دریایی (انگلیسی‌ها) اروپای شمالی و بقیه بنادر اروپای غربی و جنوبی بود ولیکن متناسب با پیشرفتی که در توسعه شناورهای خود پیدا کردند، سایر قاره‌های جهان را هم مورد هجوم و غارت و اشغال خود قرار دادند. تا آنجا که ۹۰۰ میلیون نفری و یک میلیارد نفری را هم اشغال کردند و برای حکومت بر آن‌ها یک گماشتند و آنها هم قرن‌ها تمکین کردند! البته پرتغالی‌ها، اولین مهاجمان اروپایی بودند که در سال ۱۵۱۰ میلادی بر «جاوه» دست یافتند و در گوا مستقر شدند. انگلستان بعداً وارد منطقه شد. دورهٔ استعمار انگلستان در هند حدود یک قرن و نیم از ۱۸۰۰ تا ۱۹۴۷ میلادی طول کشید. نفوذ و تسلط انگلستان در دو مرحله جلوه‌گر شد؛ نخست از طریق تلاش (قاره آمریکا را هند غربی می‌نامیدند!) در به دست آوردن اجازهٔ فعالیت‌های بازرگانی و اخذ امتیازات از حکمرانان محلی یا مرکزی که به تصرف سرزمین هند بجز پنجاب، سند و کشمیر و سقوط گورکانیان انجامید و سپس جایگزین شدن دولت انگلستان و اعلام انضمام رسمی هندوستان به مستعمرات و متصرفات بریتانیا. غارت و اشغال انواع بلاد غربی و شرقی توسط انگلستان به جایی رسید که ضرب‌المثل شد که غارت در غروب نمی‌کند! صهیونیست‌های قدرت‌جو که را پایگاه اصلی خود قرار داده بودند تدریجاً به انگلستان کوچ کردند. نزدیک به چهل پروتکل صهیونیست‌ها (سیاست‌های اصلی و‌ سری و جهانی) در تدوین شده بود که ۳۷ مورد آن، لو رفت و در دنیا منتشر شد. (ای‌کاش مجال و حوصله داشتم، رفتارهای را بر مفاد این پروتکل‌ها تطبیق بدهم! فقط یک مورد را تطبیق دادم که مقاله آن‌را سال‌ها پیش منتشر کردم و اگر آنرا مجدداً در بساطم یافتم به اشتراک خواهم گذاشت) سلطه‌جویی بریتانیای کبیر در سرزمین‌های بویژه با موانع غیرمنتظره‌ای انجام گرفت که برای سران انگلستان، تبدیل به معمای عجیبی شده بود! سلطه‌جویی انگلیس در ، گازانبری بود و همزمان با فعالیت‌های سیاسی/نظامی مشترک «ضیا-رضا»، محور مذهبی/فرهنگی را هم مدیریت می‌کرد. ضیا-رضا در سال ۱۲۹۹ با ، تاج و تخت را در اختیار گرفتند که از حمایت قم نیز برخوردار بودند! (علمای قم از ترس عقرب جرّاره کمونیستی به مار غاشیه گماشتگان انگلیس مکار، پناه بردند!) ظرف ۵ سال بعد از تاج‌گذاری ، بهائیت نیز خود را بنا کرد ولیکن بعد از ارتکاب جنایات و هجمه‌های علنی علیه اسلام و مقدسات، با مخالفت مراجع و علمای شیعه بویژه زعیم قم؛ آیة‌الله بروجردی مواجه شد تا آن‌جا که آیة‌الله فتوای را صادر فرمود. (در نیمه اول دهه ۱۳۷۰ بنده، فیلمنامه‌ای در موضوع «نماز باران مؤمنین قم به امامت آیة‌الله خوانساری» نوشتم که در اسلامی، تحت عنوان «باران عشق» به تصویب رسید که در طی آن به نقش بهائی‌ها و شیطنتی که در قم، انجام دادند، اشاره کرده بودم ولیکن وقتی که آنرا جهت تولید، تحویل دادم، مفقود شد! سناریوی مفقوده، گلچینی از فیلمنامه سریال ۲۶ قسمتی تلویزیونی بود که آن هم در ، گم و گور شد!! متاسفانه بهائیت در مراکز رسانه‌ای و مجموعه‌های هنری و فرهنگی نفوذ و سلطه پنهانی و بعضاً آشکاری داشتند و هنوز هم دارند!) ... بریتانیایی که آفتاب در مستعمرات آن، غروب نمی‌کرد، در ایران ۸ میلیون نفری، موفق به سلطه یافتن با فرمانداری انگلیسی نشد و ناگزیر شد که فردی بومی را بر آن‌ها بگمارد و در این الگو موفق شد! ایرانی‌ها زیر بار حکومت مستقیم نرفتند اما نوکر آن‌ها را بعنوان خود پذیرفتند! حتی همین که حاکم خارجی را برنمی‌تابیدند! این معما سبب شد که انگلیس در باره ، حساس شده و به تحقیقات ژرفی بپردازد تا آن‌جا که می‌شود با جرأت گفت، و محققین انگلیسی (از زمره ) بعضاً از اسلام‌شناسی و تشیع‌شناسی بسیاری از روحانیون و دقیق‌تر و کامل‌تر و جامع‌تر بود! چنانکه گفته شده؛ بهترین دوره‌های آموزشی آکادمیک در است نه در قم و نجف! به همین علت هم در تقسیم مستعمرات اسلامی، مناطق شیعه‌نشین به انگلستان و مابقی به آمریکا واگذار گردیده است. فلذا .. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۶ اسفند۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 غفلتی در تراز خیانت! انسان در امتحان فتن در صف نان افطاری بودیم که مردی به شاطر اعتراض کرد که چرا نان ۵۰۰۰ تومانی را ۱۰/۰۰۰ تومان حساب کردی؟! این دزدی در روز روشنه. عجب مملکت خر تو خری داریما!! و...! پیرزنی ۷۰ ساله از آن‌طرف گفت؛ وقتی آخوندا همه دزد شدن، نانواها چرا دزد نشن؟! پرسیدم: حاج‌خانم! در این سن و سال، خوب آمار همه آخوندا رو داری!!! گفت: وقتی صدیقی امام جمعه، دزده، حساب بقیه آخوندا دیگه روشنه دیگه! گفتم: یعنی اگر یک نفر خطا کرد حکم اینست که همه رو باید گردن زد؟! خانم جوانی در جا حجاب از سرش برداشت و تکرار کرد همه آخوندا دزدند و همه‌شون باید اعدام بشن!!! قبل از آنکه مجالی برای پاسخ به او پیدا بکنم، پیرمردی به او پرید که مگه همه یکسان هستن؟! فرد دیگری از آخر صف در جوابش داد زد؛ مگه آخوند خوب هم پیدا میشه؟! تا خواستم جوابی به او بدهم دو سه نفر دیگر هم پریدن وسط و نسبت به نظام و مسئولین و روحانیون، توهین‌آمیز حرف زدند و غلغله‌ای شد! اما اکثر اهل صف، ساکت و نظاره‌گر بودند و زیرلبی غرولند می‌کردند و معلوم نمی‌شد که چی دارن می‌گن!!! و نفر سومی هم بالاخره به من پیوست که من نانمو گرفته و در حال خروج بودم اما صدای ما ۳ نفر در صدای ۳۰ نفر به جایی نمی‌رسید و اوضاع متشنج‌تر می‌شد! آری! همین‌جوری هم مردم، نزده می‌رقصیدند و حال که ماجرای صدیقی هم خواسته یا ناخواسته آتش‌بیار معرکه شده است!! جناب اعتراف کردند که در ماجرای منحله، مرتکب شدند! ولیکن غفلت ایشان را باید در حد ، تلقی کرد! خیانتی در حد تیر خلاصی زدن به باورهای مجروح و شکسته مردم بدست مثلثی شوم!! حال وقت جبران عظمای وی به باورهای مردم است و فرصتی برای اثبات ایشان. اینک دعوا بر سر این نیست که، زمین واگذاری به مؤسسه، به بازگشته و مؤسسه کذایی هم منحل شده است، بلکه دعوا بر سر نحوه اثبات صداقت ایشان و ترمیم باورهای مردم است. استعفای ایشان از همه مناصب مرتبط با نظام، حوزات علمیه و کلیه نهادهای مردمی، لازم بود اما کافی نیست. ✅ بهترین نسخه برای ایشان، پذیرش مرام ۲۵ ساله است (اگر واقعاً در ایمان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، صدیق هستند چرا به آن‌حضرت اقتداء نکنند؟!) نگویید که دشمن هم همین (از خارج شدن ایشان) را می‌خواهد! شاید گاهی تحقق خواست بهترین کار باشد! چنانکه را خواستند و حضرت هم تسلیم شدند! چنانکه وقتی قضیه مصالحه اشعریه با ، در تحمیل شد، اعظم، صحنه را تحویل دشمن داد! مگر اینکه ایشان، از بین فعالیت ۲۰ ساله در امر تربیت ۴۰۰ طلبه حوزه علمیه خود، حداقل ۴ نفر از آن‌ها را معرفی نماید که در تراز «نهضت+نظام» تربیت کرده است. امیدواریم همه ما از این آزمون‌های الهی که به دست ، رقم زده می‌شود، سربلند بیرون آییم. همه انسان‌ها باید تحت آزمون‌های مختلفی قرار بگیرند و امتحان بدهند که هیچ کسی هم مستثنی نیست. آری! همه انسان‌ها در معرض فتنه‌ها هستند؛ 👌 تا نیک و بدشان، به خودشان و به همگان، نشان داده شود! 👌 تا اقلیت (اهل بهشت) از اکثریت (اهل جهنم) تفکیک گردند. 👌 تا خوبان از شروران، جدا شوند. 👌 تا مسلمانان از کفار بازشناسی شوند. 👌 تا مؤمنین از منافقین مشخص شوند. 👌 تا موحدین از مشرکین تمیز داده شوند. 👌 تا لاحقین به از زاهقین و ناکثین، معلوم شوند. قرآن مجید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ» (سوره عنکبوت/آیه ۲) آیا همین که مردم خود را مؤمن بپندارند، گمان می‌کنند که از فتنه‌ها در امان خواهند بود؟! فتنه‌های ترکیبی، جهنمی‌سازترین ابزار خسران انسان‌هاست؛ «شیطان، سلطان و سیّئات العمل» ماجرای صدیقی، امروز نشانه بارزی از سیئات‌العمل در این مقطع است. باورهای مردمی که به یغما رفت، چگونه باید باز آید؟! با انحلال مؤسسه؟! با مجازات اطرافیان خطاکار ایشان؟! با برگشت زمین گران‌بها به حوزه علمیه و حتی به شهرداری؟! این‌ها کف مطلب است. سقف مطلب آنست که صدیقی من‌بعد دیگر در هیچ رسانه‌ای رؤیت نشود! آنچنان محو که از خاطره‌ها (ولو برای ۲۵ سال!) برود. در غیر اینصورت زبان مدافعین الهی ()، رسا نخواهد شد! سپردن خود به محاکمه توسط دستگاه معیوب (حتی اگر شدیدترین مجازات را اعمال کند)، جبران‌کننده این حفره عمیق نیست. بهترین مجازات که خود آقای صدیقی باید بابت این غفلت غیرقابل اغماض خود تسلیم آن شود، اینست که برای ۲۵ سال «خانه‌نشینی بدون حاشیه» اتخاذ نماید وگرنه قلوب مؤمنین به تسکین و قلوب ملعونین به تسلیم نخواهد رسید. ✍ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ (۱۹ رمضان ۱۴۴۵) مصادف با ضربت بر فرق علی(ع) 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 و در (بخش۹): فاجعه شهادت‌گونه ۳×۸ علت ۳×۸ نامیدن فاجعه شهادت‌گونه و او در فضای مثلث خطرناک شمال‌غربی ایران را در (👈اینجا👉) ببینید. و همچنین زمینه‌های مبحث جاری را در بخش‌های قبلی این مقاله، ملاحظه بفرمایید 👇👇👇 👈(بخش۱)👉💠👈(بخش۲)👉 💠 👈(بخش۳)👉💠👈(بخش۴)👉 💠 👈(بخش۵)👉💠👈(بخش۶)👉 💠 👈(بخش۷)👉💠👈(بخش۸)👉 ⁉️ بعضی‌ها می‌پرسند که آیا با این تحلیل خاص در این سلسله مقالات خود، می‌خواهید آ.رئیسی را تقدیس و تعصیم بکنید؟! ج: اگر منظورتان از تعصیم و تقدیس، معصوم‌پنداری و بی‌عیب تلقی کردن آ.رئیسی و یاران پروازی اوست، باید عرض کنم که خیر، چنین منظوری ندارم. بنده از همان فردای گزینش آ.رئیسی بعنوان ، ضمن تداوم حمایت‌های آشکار و پنهان خود، همچون مواضع قبلی خود در قبال رؤسای پیشین جمهور (علیرغم اینکه برای پیروزی آن‌ها تلاش‌های وافری انجام دادم از جمله برای آ.رئیسی که بازرس ویژه یکی از ستادهای انتخاباتی آن شهید بودم) به منتقدین مدیریت ایشان پیوستم و ایشان را نه تنها تخطئه نمی‌کنم بلکه محترم و هم می‌شمارم. ولیکن در این مقالات، سعی دارم به این فاجعه شگفت‌انگیز از پنجره متمایزی نگاه بکنم. و اما بعد؛ خدای ! تحمیل یا تحمل بقای افرادی در که ( حساب شده و به می‌آیند و) باورهای توحیدی را عملاً (نه الزاماً در ذهنیت خود) به سخره گرفتند، نمک به زخم امت و ملتی است که پرچم الهی خود را در بر افراشته‌اند. نظامی که حفظ آن است و اول محافظ آن، خود خداست و خدا در این امر خطیر با هیچ شخص حقیقی یا حقوقی، عقد اخوت نبسته است و باصطلاح هیچ تعارفی ندارد! باورهای مذهبی مردم وقتی توسط احدی از زخمی بشوند، ترمیم آن‌ها ضرورت غیرقابل اغماضی است که باید توسط حداقل احدی از جامعه روحانیت، جبران گردد. این امر خطیر اگر داوطلبانه، صورت نگیرد لاجرم با نیروی قهریه الهی، تحقق و تجلی خواهد یافت. بنده حقیر در مورخه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ (۱۹ رمضان ۱۴۴۵) که مصادف با سال‌یاد تلخ‌ترین فاجعه تاریخ یعنی ضربت بر فرق مبارک ولی اعظم؛ امام علی(ع)؛ مظهر و ، این توفیق را یافتم که طی پیامی (با عنوان «غفلتی در تراز خیانت!/انسان در امتحان فتن» معطوف به عملکرد صدیقی بعنوان امّ‌القرای و نیز قاضی‌القضات سابق و همچنین رئیس نهاد امربمعروف و نهی از منکر) بنویسم: «... اینک دعوا بر سر این نیست که، زمین واگذاری به مؤسسه، به بازگشته و مؤسسه کذایی هم منحل شده است، بلکه دعوا بر سر نحوه ایشان و ترمیم باورهای مردم است. استعفای ایشان از همه مناصب مرتبط با نظام، حوزات علمیه و کلیه نهادهای مردمی، لازم بود اما کافی نیست. ✅ بهترین نسخه برای ایشان، پذیرش مرام ۲۵ ساله است (اگر واقعاً در ایمان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، هستند چرا به آن‌حضرت اقتداء نکنند؟!) نگویید که دشمن هم همین (از خارج شدن ایشان) را می‌خواهد! شاید گاهی تحقق خواست بهترین کار باشد! چنانکه را خواستند و حضرت هم تسلیم شدند! ، امروز نشانه بارزی از «سیّئات العمل» در این مقطع است. باورهای مردمی که به یغما رفت، چگونه باید باز آید؟! با انحلال مؤسسه؟! با مجازات آقازاده‌ها و اطرافیان خطاکار ایشان؟! با برگشت زمین گران‌بها به و حتی به ؟! این‌ها کف مطلب است. سقف مطلب آنست که صدیقی من‌بعد دیگر در هیچ رسانه‌ای رؤیت نشود! آنچنان محو که از خاطره‌ها (ولو برای ۲۵ سال!) برود. در غیر اینصورت زبان مدافعین الهی ()، رسا نخواهد شد! سپردن خود به محاکمه توسط دستگاه نسبتاً معیوب (حتی اگر شدیدترین مجازات را اعمال کند)، جبران‌کننده این ثلمه و نیست. بهترین مجازات که خود آقای صدیقی باید بابت این غیرقابل اغماض خود تسلیم آن شود، اینست که برای ۲۵ سال «خانه‌نشینی بدون حاشیه» اتخاذ نماید وگرنه به و به نخواهد رسید.» ولیکن در عمل چه شد؟! متأسفانه تریبون ، مجدداً و مکرراً به سپرده شد! همچنانکه از مناصب خود عزل نشد! آیا لجبازی خطرناکی با غیرت سبحانیتی نبود؟! آیا گمان می‌کنید، پروردگار سبحان، معطل تعلیل و تعلل‌های شما می‌ماند؟! خدای قهار سنت بدون تعارف خود را دارد و الطاف خفیه خود را به کار می‌اندازد. آنهم بسیار جمیل و زیبا! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳/۳/۴ 🆔کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌وقتی از سلبریتی جماعت، اسطوره های پفکی در ذهن نوجوونها میسازن، نتیجش میشه این ذوق مرگ شدن ها جلوی چشم هزاران نفر ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌بی‌هویتی و بی‌شخصیتی ؛ محصول مشترک شبکه نفوذ و خانواده‌ها در این‌گونه رسوائی‌ها بیش از تأثیرات مخرب رسانه‌های ، ناکارآمدی و تهی بودن آن از و در و بنیادی به و بدتر از آن عدم برخورداری از و تربیتی است. به همین علت هم شاهد چشمگیر بودن حضور فعال دانش‌آموزان در سال‌های اخیر شهرهای بزرگ بویژه بودیم. سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۲۰ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 یاد ایامی (بخش ۵): 👈بخش قبلی👉 قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (قسمت چهارم): ... «سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده علیه (در سال ۱۳۵۶ در محله جنوب تهران) نیز اقتباسی از عنوان یکی دیگر از داستان‌های حماسی-مذهبی همین استاد پر برکت بود (که دو ماه پیش ۱۴۰۳/۶/۳۰ در سن ۸۰ سالگی رحلت کردند) و به نوبه خود در شورآفرینی انقلابی در نسل دهه چهلی‌ها نقش بسزایی داشت. (در باره دهه چهلی‌ها مقاله مستقلی خواهم نوشت. همانان که نیروهای گهواره‌ای امام خمینی‌ره نامیده شدند! همان نسل سلحشور بی‌نظیری که دودمان و بلافاصله را بر باد دادند و عرصه زمین را بر در جهان، تنگ‌تر و تنگ‌تر کردند و ادامه دارد.) ۲) در نحوه تبدیل داستان به فیلمنامه (با آن آهنین) هم که بنده حرفه‌ای کار کرده بودم و هیچکسی هم از لحاظ شکلی و تکنیکی و فرم به آن ایرادی نداشت. ۳) برای تولید آن بصورت فیلم سینمایی هم آنقدر ارزش و مطلوبیت داشت که بنده و ع‌.ع. و خیلی از دوستان برای آن یک‌سال دوندگی بکنیم و تشکیلات نسبتاً معظمی بنام «مرکز سینمایی فجر» را پدید آوریم که تبدیل به اولین اسلامی ایران شد. ⁉️ ولیکن چرا در مقایسه با ، پس زده شد؟! از طرف گروه فیلم و سریال ، به بنده نگفتند که فرضاً بودجه و امکانات محدودی داریم و به دلایلی، سریال ، اولویت یافته است و اثر شما بماند برای فرصت‌های بعدی، بلکه صریحاً بخاطر اینکه بافت محتوایی آن، ارزیابی شد، مردود اعلام کردند! در واقع به زعم خودشان، یک بدان زدند! و حال آنکه مکتبی بودن محتوای آن، افتخارآمیز بود نه اینکه عیب اساسی غیرقابل اغماضی باشد! حال می‌شود تصور کرد که چه دست‌هایی در کار بودند از طرف قطب‌زاده تا به تفکرات امثال بنده، میدان ندهند! اما برای بنده، تجربه جالبی بود و بنده را واداشت تا موضع خودم را تعیین بکنم. یا باید مکتبی بودن را رد بکنم و ادعا بکنم که من مکتبی نیستم و بلکه لیبرال‌مسلک هستم! و یا باید مکتبی بودن را بپذیرم و پای هزینه‌های آن هم بایستم. لذا موضوع تحول پیدا کرد به موضوع و ! این مسئله باعث شد که بنده مکتبی بودن و مکتبی‌تر شدن را ترجیح بدهم و بحمدالله تاکنون بر همین مدار (ضدیت با هر نوع و ) مانده‌ام و صد البته که هزینه‌های گزافی هم تاکنون پرداخته‌ام! آری! در آن مقطع، در اندیشه ره‌یافتی برای ایجاد مسیری جهت از طریق به دنیا بودم که ناگهان صدامیان شروع شد و از کارگری نه چندان مثمر در بازار تهران هم (بعد از ۴ سال) دیگر خسته شده بودم! لذا بمحض احضار متولدین سال ۱۳۴۱ به ، رفتم ! که بعد از آموزشی دو ماهه در پادگان زیبای لشگرک ، به افتادم و لذا خودم را به پادگان شماره ۲ معرفی کردم و بعنوان جمعی گروه ۴۰۴ ، مشغول خدمت شدم ولیکن در همان ماه اول به درخواست قرارگاه لشکر ۸۱ زرهی، به قرارگاه مرکزی اعزام شدم که سربازان آن، زندگی خیلی مرفهی داشتند! اما با من سازگاری نداشت و لذا چندان دوام نیاوردم و به گروهان خودم برگشتم و این‌بار توسط شعبه عقیدتی-سیاسی پادگان جذب و بعنوان مسئول نظارت بر آشپزخانه پادگان (که یکی از اهداف تخریبی نفوذی‌های سازمان منافقین برای مسمومیت سربازان بود)، مأمور شدم که رفاهیات بیشتری نسبت به قرارگاه داشت که مهمتر از همه، آنقدر وقت اضافی داشتم که به عضویت «اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باختران» در آمدم و تقریباً یک‌روز در میان در تمرینات آن شرکت می‌کردم و منتهی شد به اجرای نقشی در نمایشی با عنوان «ما تا آخر ایستاده‌ایم» که بمناسبت دهه فجر ۱۳۶۰ در کرمانشاه، سالن نمایش ایلام، پادگان الله‌اکبر اسلام‌آباد غرب، پادگان ابوذر سرپل‌ذهاب، پادگان هوانیروز کرمانشاه و برخی مساجد کرمانشاه به نمایش در آوردیم. بعد از اتمام تمرینات و اجرای نمایش مذکور، خوشی سربازی در آشپزخانه پادگان و‌ رفت و آمد آزاد به شهر، زد زیر دلم و داوطلب حضور در جبهه‌های شدم که به گردان ۱۱۹ تیپ الله‌اکبر مستقر در معرفی شدم (۱۳۶۱). اما بنده در اتفاق افتاد (۱۳۶۲) که مصادف شد با اتمام دوره سربازی و احتیاط و به تهران برگشتم. و در دوره نقاهت خود، وارد شرق تهران (مدرسه علمیه آیة‌الله جلالی خمینی) شدم و و بودنم تبدیل شد به و در همان دهه شدم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران! و اما نخست‌وزیری؛ ... ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏