eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 130 } { تعلیقات 40 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 20 } ادامه ...👇 { ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...! » ... آنها گرد آمدند و در کنار تیامت حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه چیدند ، خود را برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده کردند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور( الهه همتای مونث إآ ، نظر دکتر یوسف مجید زاده مترجم ) ، که همه چیز ها را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داد ، مار _ هیولاها را هستی بخشید ، ( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ . بدن آنها را [ با زهر ] برای خون پر کرد . اژدهاهای غران را جامه وحشت پوشاند . تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاد ، آنها را شبیه خدایان ساخت ، پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، ( و ) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را [ به حال اول ] باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار. انداخت ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ بود ، مقاومت ناپذیر بود . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورد . از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که [مجمع وی ] را تشکیل داد ، کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارد . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاحهای برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ،ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . برای مشورت با همه خدایان قدرت کامل ، قدرت کامل به تو اعطا کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ! سخن تو برای همه انو نکی برتری خواهد داشت ! » او👈 الواح سرنوشت را به وی سپرد ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بست : « تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود [ کلامت ] پایدار خواهد بود ، » همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را ] تصاحب کردند ، برای خدایان ، پسران او ، [ تعیین ] سرنوشت کرد : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ، « قدرت سلاح » را ، که آنچنان نیرومند ( در ) حرکت است ، پست و ناچیز خواهد کرد ! » . لوح دوم : 👇 پس ، هنگامی که تیامت به ساخته های دست خویش اهمیت بخشید ، فرزندان خویش را برای جنگ علیه خدایان آماده کرد . برای گرفتن انتقام اپسو ، تیامت به 👈پلیدی بدل شد . اینکه او ( تیامت ) آماده جنگ می شد ، برای إآ آشکار شد . به محض اینکه إآ این موضوع را شنید ، به سکوت تیره فرو رفت و در خاموشی نشست . پس از تفکر بیشتر ، خشم او فرو نشست ، نزد انشر ، پدر بزرگ خویش رفت ، همه توطئه ای را که تیامت برای او چیده بود ،برایش گزارش کرد : « پدرم ، تیامّت که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است . او مجمع را بر پا داشته و آکنده از خشم مفرط است . همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند حتی آنهایی را که به ایشان که هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور ، که همه چیز را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _ هیولاها را هستی بخشیده است ، ( با ) دندان های تیز ، دندان های نیش بی دریغ . بدن آن ها را با زهر برای خون پر کرده است . اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است . تاجهایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ، پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، ( و ) اینکه ، با بدن های پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس(موجودی با تنه شیر و سر انسان و بال ) را به کار انداخته است ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس ( نیم اسب ) سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊
تصویری از یک اسفنکس ، که این موجودات اسطوره ای عمدتا محافظ کاخ ها بوده اند . و از مصر تا ایران دیده می شوند . @soltannasir
‌ 💟💟💟 💟💟 💟 🇮🇷 ملت ایران هرگز دوست اسرائیل نخواهد بود .🇮🇷 { وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾ و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴) ☪ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾ ☪ پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است (۵) ☪ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾ ☪ پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶) ☪ إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾ ☪ اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند (۷) } [ سوره مبارکه الاسراء ( بنی اسرائیل ) ] @Soltannasir 💟💟💟💟💟
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 131 } { تعلیقات 41 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 21 } ادامه ...👇 { ... از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع او را تشکیل داده است ، کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارده است . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش [سپرد ] : [ « من افسون را ] برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . [ برای مشورت با همهٔ ] خدایان قدرت کامل ، [ به تو اعطا ] کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ، سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » . [ او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بسته است ] : [ « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود ] . کلامت پایدار خواهد بود » . همین که کینگو ارتقا یافت ، مرتبه آنو را تصاحب کرد ، برای خدایان ، پسران او ، تعیین سرنوشت کرد : [ « کلام تو ] آتش را فرو خواهد نشاند ، « قدرت سلاح » را ، که [ آنچنان نیرومند در حرکت ] است ، پست و ناچیز خواهد کرد » . هنگامی که انشر شنید که تیامت ایجاد درد سر کرده است ، شیرهای خویش را زد و لبان خود را گاز گرفت . قلب او افسرده ، خُلق او نا آرام بود . [ او دهان ] خویش را [پوشاند ] تا فریاد خفه کند : « ... جنگ . [ سلاحی را که ساخته ای ] ، بالا بر ، [ اکنون مومّو و ] اپسو را بکش ، [ اکنون ] کینگو را بکش ، که پیشاپیش او حرکت می کند . ...حکمت » . نود یمّود ، [ مشاور ] خدایان [پاسخ داد ] . (پاسخ إآ به نود یمّود در قسمتهای شکسته از میان رفته است . ظاهراً إآ هیچ چاره ای نداشته است ، زیرا پس از انشر به آنو روی می آورد ): خطاب [ به آنو ] ، فرزند خویش [ سخنی ] گفت : « ...این نیرومند ترین پهلوانان ، که قدرت او [ برجسته است ] ، حمله او مقاومت ناپذیر است . [ برو ] و در برابر تیامت قد علم کن ، که خُلق او آرام گیرد ، که قلب او منبسط شود . [ اگر ] او به سخنت گوش فرا ندهد ، آنگاه [ سخن ] ما را به او بگو ، که شاید آرام گیرد » . هنگامی که فرمان پدرش ، انشر را [ شنید ] ، راه خویش را به سوی او ( الهه ) [ مستقیم کرد ] ، راه به ( سوی ) او را پی گرفت . [ اما هنگامی که آنو ( به قدر کافی ) ] برای دیدن نقشه تیامت [ نزدیک شد ] ، [ قادر نبود با او رو به رو شود ] و بازگشت . [ با سر افکندگی به نزد پدرش ] انشر [ آمد ] [ چنانکه گویی او تیامت بود ، پس او ] را مخاطب قرار داد : « دست من برای مطیع ساختن تو [ کافی ] نیست » . انشر همچنان از جا پرید صامت بود ، [ روی در هم کشیده ] ، و سرش را به إآ تکان می داد . همه انونّکی در یکجا گرد آمدند ، لبهای آنان کاملاً بسته بود ، آنها در سکوت [ نشستند ] . ( فکر می کردند ) . « هیچ خدایی نمی تواند [ به جنگ برود و ] ، رو به رو شدن با تیامت ،گریز [ از زندگی است » ] . انشر ، پدر خدایان ، در شکوه و بزرگی [ از زمین ] برخاست ، و پس از آنکه در قلب خویش تعمق کرد ، [ به انو نّکی گفت ] : « هر آنکه [ نیروی]ش زیاد است ، انتقام گیرندهٔ [ ما ] خواهد بود ، مردوک پهلوان ، کسی ( است ) که در جنگ [ زیرک ] است » . إآ مردوک را به محل انزوای خویش فرا خواند . ضمن ( راهنمایی ) ، آنچه را که در قلبش بود به او گفت : « ای مردوک ، به توصیه من توجه کن . به پدرت گوش ده ، زیرا تو فرزند منی که قلب او ( پدر ) را آرامش می بخشی . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 132 } { تعلیقات 42 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 22 } ادامه ...👇 { ...هنگامی که با انشر رو به رو می شوی ، چانکه گویی در جنگی ، به او نزدیک شو ؛ هنگام سخن گفتن بر پا بایست ، او با دیدن تو پر آسایش خواهد شد » . سرور با سخن پدرش شاد شد ؛ وی نزدیک شد و رو در روی انشر ایستاد . هنگامی که انشر او را دید قلبش مملو از شادی شد . بر لبهای او بوسه زد ، افسردگیش بر طرف شد . [ « انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای . من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد . [ انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای . من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد . ( 2 بار تکرار شده است ) کدام مردی است که جنگ را علیه تو تحمیل کرده است ? [ او کسی جز تیامت ] نیست ، زنی که با سلاح با تو ضدیت می ورزد ، [ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان به زودی پای بر گردن تیامت خواهی نهاد ، [ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان به زودی پای بر [ گردن ] تیامت خواهی نهاد » . « پسرم ، ( تو ) که همه حکمتها را می شناسی ، [ تیامت ] را با افسون مقدست آرام کن . بر [ ارابه ] توفانت با همه سرعت حرکت کن . در [ حضور ] او ( الهه ) آنها ترا حمل نخواهند کرد . [ آنها را ] باز گردان » . سرور از سخن پدرش [ شادمان شد ] . قلبش به وجد آمد ، به پدرش گفت : « ( ای ) آفریننده خدایان ، سرنوشت خدایان بزرگ، اگر من در واقع ، به عنوان انتقام گیرنده تو ، می روم که تیامت را مغلوب کنم و زندگی شما را برهانم ، مجمع را تشکیل ده ، سرنوشت مرا برترین اعلام کن ، هنگامی که مشترکاً در اوبشوکینّ نشسته شادی می کنید ، بگذار تا کلام من ، به جای تو سرنوشتها را رقم زند . هر آنچه را که به وجود آورم تغییر ناپذیر خواهد بود ، نه فرمان عزل نه تعویض از لبان من جاری نخواهد شد » . ... } پایان لوح دوم . ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 133 } { تعلیقات 43 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 23 } ادامه ...👇 { ... لوح سوم : 👇 انشر دهان گشود و خطاب به گگ، وزیر خود ، گفت : « ای گگ ، وزیر من ، که روح مرا شاد می سازد ، ترا نزد لخمو و لخامو روانه خواهم ساخت ، تو بصیرت داری ، در سخن نیکو گفتن زبر دستی خدایان ، پدرانت ، ترا پیش از من به وجود آوردند ، بگذار تا همه خدایان به اینجا بیایند ، بگذار تا با یکدیگر صحبت کنند ، به ضیافتی بنشینند ، بگذار تا آنها نان شادمانی بخورند ، از شراب بهره گیرند ؛ بگذار تا برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین را تعیین کنند . حرکت کن گگ ، در برابر آنها بایست ، « آنچه را که به تو خواهم گفت برای آنها بازگو کن : « انشر ، فرزندتان ، مرا به اینجا فرستاده است ، مرا مأمور کرده است تا با صدای رسا [ مکنونات ] دل او را بازگو کنم ، [ بگویم ] : « تیامت ، که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است » ، او[ مجمع ] را بر پا داشته و مالامال از خشم مفرط است . همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند ، حتی آنهایی را که به ایشان هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند . آنها گرد می آیند و در کنار تیامت حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور که همه چیزها را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _هیولاها را هستی بخشیده است ، ( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ . بدن آن ها را [ با زهر ] برای خون پر کرده است . اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است . تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ، پس هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، (و) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار انداخته است ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع وی را تشکیل داده است ، کینگو را ترفیع داده ، او را میان آنها به ریاست گمارده است . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . برای مشورت با همهٔ خدایان قدرت کامل ،قدرت کامل به تو اعطا کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ، سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » . او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) [ بر سینهٔ او بسته است ] : « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود . کلامت پایدار خواهد بود » . همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها134 } { تعلیقات 44 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 24 } ادامه ...👇 { ... برای خدایان پسران او ، [ آنها تعیین سرنوشت کردند ] : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ، [«قدرت ] سلاح » را ، که آنچنان نیرومند در حرکت است ، همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، [ پست و ناچیز خواهد کرد » ]. آنو را پیش فرستادم ، نتوانست [ با او رو به رو شود ] . نود یمّود ترسید [ و بازگشت ]. مردوک پیش آمد ، داناترین [ خدایان فرزند تو ] ، [ قلبش را بر انگیخته است ، رفته تا ] با تیامت رو در رو شود . او دهان گشوده [ به من می گوید ] : « اگر من در واقع ، [ به عنوان انتقام گیرندهٔ تو ]، می روم که تیامت را مغلوب کنم [ و زندگی شما را برهانم ] ، مجمع را تشکیل ده ، [ سرنوشت مرا برترین اعلام کن ] ، هنگامی که در او بشوکینّ [ مشترکاً نشسته شادی می کنید ] ، بگذار تا کلام من به جای تو [ سرنوشتها را رقم زند ] . هر آنچه را که به وجود آور [م] تغییر ناپذیر خواهد بود نه فرمان عزل نه تعویض از [ لبان من ] جاری نخواهد شد ». اکنون در اینجا عجله کنید و به سرعت فرامین خویش را [ برای او تعیین کنید ] ، که او ممکن است رفته با دشمن نیرومندترین رو به رو شود » . هنگامی که لخمو و لخامو این را شنیدند ، فریاد بلندی بر آورند ، همه ایگیگی ( ایگی گو یا ایگی گی در دوره بابلی به عنوان نام 10 «خدای کبیر » معرفی می شود . در دوره های بعدی به مجموعه خدایان آسمانی ایگی گی می گفتند و به خدایان زیر زمین انو نکو می گفتند ) در اندوه ماتم گرفتند : « عجبا که آنها چنین تصمیمی را اتخاذ کرده اند ، ما قادر به درک کردار تیامت نیستیم ». آنها حاضر به سفر شدند ، همهٔ خدایان بزرگ که سرنوشتها را رقم می زنند . آنها در برابر انشر وارد شده [ اوبشو کینّ ] را پر کردند . در مجمع یکدیگر را بوسیدند . همین که به میگساری [ نشستند ] ، گفتگو را آغاز کردند . آنها نان میهمانی را خوردند ، ( در نوشیدن ) [ شراب ] شرکت کردند ، نیهای آشامیدن خویش را با شراب شیرین تر کردند . چندان که مشروب قوی را نوشیدند ، بدنها [یشان ] انباشته از باد غرور شد . آنها کاملا سرمست شدند ، اما روحیه هایشان بالا رفت . برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین زیر را تعیین کردند . ...} پایان لوح سوم ادامه دارد @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 135 } { تعلیقات 45 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 25 } ادامه ...👇 { لوح چهارم : 👇 آنها برای وی اورنگی شاهانه بر پا داشتند . او رو به روی پدرانش بر کرسی ریاست تکیه زد . « تو با افتخار ترین خدایان بزرگی ، فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست . تو ، مردوک ، با افتخار ترین خدایان بزرگی ، فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست . از امروز رأی تو تغییر ناپذیر خواهد بود . رفیع کردن یا تنزل دادن آنها [ در ] دست تو خواهد بود . سخن تو حقیقت خواهد بود ، فرمان تو تردید ناپذیر خواهد بود : هیچ کس در میان خدایان به مرزهای تو تجاوز نخواهد کرد ، مسند خدایان نیاز به تزیین دارد ، بگذار تا جای نماز خانه آنها همیشه در محل تو باشد . ای مردوک ، تو در واقع انتقام گیرنده ما هستی . ما پادشاهی بر تمام جهان را بر تو ارزانی داشته ایم . هنگامی که در مجمع بنشینی ، کلام تو برترین خواهد بود . سلاح هایت شکست نخواهد خورد ، آنها دشمنان را در هم خواهد شکست . ای سرور ، به آنهایی که به تو اعتماد دارند زندگی عطا کن ، اما ، زندگی خدایی را که به پلیدی گراییده است ، دور بریز ». پس از آنکه تکه پارچه ای را در میان خویش قرار دادند ، خطاب به مردوک ، نخستین فرزندشان ، گفتند : « سرورا ، فرمانت در میان خدایان به درستی بالاترین است . بگو ، جز خرابی یا آفرینش ، انجام خواهد گرفت . دهان بگشای : پارچه نابود خواهد شد ، دگر بار سخن بگو ، و پارچه به حال اول باز خواهد گشت ». با آوردن کلام بر دهان پارچه نابود شد ؛ دگر بار سخن گفت ، و پارچه به حال اول بازگشت . هنگامی که خدایان ،پدرانش ، ثمره کلام او را دیدند ، شادمانه بیعت کردند : « مردوک پادشاه است » . آنها عصای شاهی ، اورنگ ، و پلو را به وی اعطا کردند ، آنها برای دفع دشمنان به وی سلاح هایی بی رقیب دادند : « برو و زندگی تیامت را قطع کن . باشد که بادها خون او را به جاهای فاش نشده حمل کند ». پس سرنوشت بل تعیین شد ، خدایان ، پدرانش ، باعث شدند که در راه موفقیت و حصول گام نهد . او کمانی ساخت ، آن را چون سلاح خویش مشخص کرد ، به آن تیر ضمیمه کرد ، زه آن را ثابت کرد . گرز خویش را بالا برد ، آن را به دست راست گرفت ، کمان و تیردان را به پهلوی خود آویخت . آذرخش را در برابر خویش قرار داد ، بدنش را با آتش سوزان انباشت . سپس توری ساخت که تیامت را درون خویش قرار دهد . 👈چهار باد را مستقر ساخت تا برای هیچ بخشی از قدرت او راه گریزی نباشد ، باد جنوب ، باد شمال ، باد شرق ، باد غرب تور را به پهلوی خویش بست ، هدیه پدرش ، آنو . او ایمهولّو ، « باد پلید » ، گرد باد ، تند باد را به وجود آورد ، بادهای چهارگانه ، بادهای هفتگانه ، توفان موسمی ، باد بی رقیب ، آنگاه هفت عدد از بادهایی را که ایجاد کرده بود ، پیش فرستاد . برای تحریک درون تیامت آنها پشت سر او به پا خاستند . سپس سرور توفان سیل ، سلاح نیرومندش را بر پا داشت . بر ارابه مقاومت ناپذیر و وحشت آفرین توفان باد سوار شد . دو جفت را دهانه زد (و) یوغ بست ، کشنده ، بیرحم ، لگدمال کننده ، تیز چنگ . دندانهایشان تیز بود ، زهر آگین بود . در یغما گری زبر دست ، در ویرانگری ماهر . آنها ... در هم کوبیدند ، آنها در جنگ ترس آفرین بودند . آنها به چپ یا [ به راست ] ...آنها باز نخواهند شد . به جای ردا در [ جوشنی ] از وحشت پیچیده شده بود . سرور پیش رفت و راه خویش را پی گرفت ، در برابر تیامت خشمگین رو در رو قرار گرفت . بر لبان خویش خمیر سرخ ...نهاد . گیاهی را برای دفع سم به دست گرفته بود . آنگاه در اطراف او به گردش در آمدند ، خدایان در اطراف او به گردش در آمدند . سرور نزدیک شد تا درون تیامت را بررسی کند ، ( و ) از طرح کینگو ، همنشین او ، آگاه شود . همچنان که نگاه کرد ، مسیرش مختل شد ، اراده اش پریشان شد ، کردارش مغشوش شد . و هنگامی که خدایان ، یاری کنندگانش ، که درکنار او حرکت می کردند ، پهلوان دلاور را مشاهده کردند ، دید آنها تیره شد . ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 136} { تعلیقات 46 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 26} ادامه ...👇 { ...تیامت بی آنکه گردنش را برگرداند ، [ فریادی ] بر آورد ، سبعانه سخن اعتراض بر لبانش جاری شد : [ «تو ] برای سرور خدایان بیش از حد مهمی که علیه تو بر خیزم ، آیا در محل او بود که آنها گرد آمدند ، ( یا ) در محل تو ? » پس از آنکه سرور توفان باد ، سلاح نیرومند خویش را بر پا داشت ، سخن زیر را [ برای ] تیامت [ خشمگین ] ارسال داشت : « تو [ با اقتدار ] به پا خاسته ای ، تو مغرورانه تعالی یافته ای ، [ تو ] قلب خویش را برای دامن زدن به ستیز تغییر داده [ ای ] ، [ بنابراین ] ، پسران پدران خویش را انکار می کنند ، [ و تو ] ، که آنها را هستی بخشیده ای ، ...تنفر داری ، تو کینگو را بزرگ کردی تا همسر ( تو ) باشد ، [ فرمانروایی ] ، که حق او نیست ، تو جایگزین فرمانروایی آنو کرده ای . علیه انشر ، پادشاه خدایان ، تو به دنبال پلیدی هستی [ علیه ] خدایان ، پدرانم ، شرارت را به اثبات رسانده ای . [ گر چه ] نیرو هایت به پا خاسته با سلاح هایت مجهز شده اند ، به پا خیز ، تا من و تو در جنگ تن به تن رو در رو شویم » . هنگامی که تیامت این ( سخنان ) را شنید ، مانند کسی بود که تسخیر شده است ، دیوانه شد . تیامت در خشم فریاد بلندی کشید . تا بن ساق های هر دو پایش به لرزه در آمد . او سحر می خواند ، (و) بی وقفه افسون خود را می افشاند ، همزمان ، خدایان جنگ سلاح هایشان را تیز کردند . سپس تیامت و مردوک ، خردمند ترین خدایان توأمان خارج شدند . آنها در نبردی تن به تن به این سو و آن سو شدند ، در جنگ به هم پیچیدند . سرور برای به بند کشیدن او تور خویش را گسترد ، باد پلید را ، که به دنبال می آمد ، رو به روی الهه آزاد کرد . همین که تیامت برای از میان بردن آن دهان گشود ، باد پلید را درون ( دهان ) پیش راند تا او دهان خود را نبندد . همچنان که بادهای شرزه شکم او را پرکردند ، بدن او متورم شد و دهانش کاملاً باز ماند . او ( مردوک ) تیر را رها ساخت ، تیر شکم وی را درید ، تیر سر تاسر اعضای درون او را بریده ، قلبش را دو نیم کرد . با مقهور ساختن وی بدین سان ، ( شمع ) زندگی او را خاموش ساخت . لاشهٔ او را بر زمین افکند تا بر روی آن بایستد . پس از آنکه تیامت ، رهبر ، را کشت ، اتحاد او از هم پاشید ، گروه او متلاشی شد . و خدایان ، یاری دهندگان ، که در کنار او حرکت می کردند ، در حالی که از وحشت بر خود می لرزیدند ، پشت خویش را برگرداندند ، برای آنکه زندگی خود را نجات داده ( آن را ) حفظ کنند . تنگاتنگ حلقه زدند ، آنها قادر به فرار نبودند . او آنها را به اسارت کشید ، سلاح هایشان را در هم کوبید . با افتادن درون تور ، خویشتن را به دام افتاده یافتند با افتادن به زندان ، انباشته از ماتم بودند با تحمل خشم او ، در زندان باقی ماندند . و یازده مخلوقی را که او ( تیامت ) با وحشت انباشته بود ، گروه هیولاهایی که ...پیشاپیش او حرکت می کرد ، در غل و زنجیر افکند ، دستهای آنها را .... برای همهٔ مقاومتهایشان ، ( آنها ) را زیر پا لگد مال کرد . و کینگو را ، که به ریاست در میان ایشان برگزیده شده بود ، به بند کشید و او را به اوگائه تحویل داد . الواح سرنوشت را که حق او نبود ، از وی گرفت ، آنها را با مهری مهمور کرد و بر سینهٔ خویش بست . هنگامی که او مخالفان خویش را مغلوب و مقهور ساخت ، پیروزی انشر بر دشمنان را به طور کامل بر قرار کرد ، دشمن گزافه گو را ...ساخت ، آرزوی نود یمّود بر آورده شد ، مردوک دلاور ، تسلط خویش را بر خدایان استحکام بخشید ، و به تیامت بازگشت ، که او را به بند کشیده بود . سرور بر ساقهای پای تیامت پای نهاد ، با گرز بی امان خویش جمجمه او را در هم شکست . هنگامی که شریانهای خون او را قطع کرد ، باد شمال ( آن را ) به جاهای فاش ناشده حمل کرد . با دیدن آن ، پدرانش خوشحال شدند و فریاد شادی بر آوردند ، آنها برای وی هدایایی جهت بیعت آوردند . سپس سرور برای دیدن بدن مرده او ( تیامت ) توقف کرد ، اینکه شاید او هیولا ( جسد الهه ) را تقسیم کند ، و کارهای استادانه انجام دهد . وی را همانند حلزونی صدف دار به دو نیم کرد : نیمه از آن را به صورت آسمان بر پا داشت و آن را اندود ، سد بند را پایین کشید و نگهبان را بر گمارد . به آنها فرمان داد که به آبهای او اجازه گریز ندهند . او سرتاسر آسمان را پیمود و مناطق ( آن را ) بررسی کرد . اقامتگاه اپسو را مرتب کرد ، خانه نود یمّود را ، همچنان که سرور ابعاد اپسو را اندازه گرفت . « خانه بزرگ » را ، شکل آن را همانند اشرّ بر پا داشت ، « خانه بزرگ » را ، اشرّ را ، که او همچون گنبد آسمان کرد ، آنو ، انلیل ، و إآ را به مکانهایشان باز گرداند . ...} پایان لوح چهارم ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { پاسخ به سوالات 101} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات } طبیعت قواعد : 👇 می دانیم که در نظام فلکیات قدیم ( فلکیات بطلمیوسی ) ، ابتدا زمین کره قرار دارد و بر روی آن آب کره و بر روی آب کره ، هوا کره قرار دارد و بر روی هوا کره ، کره آتش یا اثیر (اتر) قرار دارد . بنابراین علی القاعده باید ، ترفع و ترقی و مساوات و تنزّل نیز به ترتیب با نظم فلکیات قدیم ارتباط داشته باشد . یعنی تنزل با خاک و مساوات با آب و ترقی با باد و ترفع با آتش . هنگامی که از قاعده تنزل استفاده می نماییم . و صفتی را در شخصی کاهش می دهیم . به واقع وی را به زمین می زنیم . در میان عناصر خاک پایین ترین عنصر است . هنگامی که شخص می میرد . وی را در خاک دفن می نمایند . البته خاک خاصیت حفظ و نگه دارندگی نیز دارد . بنابراین طبیعت تنزّل خاکی است . ما 👈بر روی 👈خاک زندگی می نماییم . از طرفی می دانیم که آب نیز بر روی زمین قرار دارد ( در ترتیب عناصر ) و همچنین می دانیم که نطفه ای که ما از آن خلق شده ایم جنسش از آب است . بنابراین آب با قاعده مساوات تطابق دارد . اما حال ترقی از نظر مادی ، علی القاعده باید طبع آن بادی باشد ! امّا چرا ? ترقی از نظر مادی در زمین ما ، عمدتا با علو مکانی و ثروت مادی مرتبط است . می دانیم که عالم ، دارای علو مکانتی است . هنگامی که عالم در مسجد خطبه می خواند . بر فراز منبر می رود . منبر کجاست ? مکانی بلند تر از مستمعین . بنابراین علوّ مکانتی عالم ، در علو مکانی خویش را آشکار می نماید . عرش و کرسی پادشاهان نیز کمابیش اینگونه بوده است . حال مکان بلند کجاست ? در هوا ، یعنی همنجا که مکان باد است ! بنابراین علو مکانی با باد ارتباط دارد . اما روزی و رزق نیز که ترقی مادی است با باد ارتباط دارد ! اما چگونه ? روزی چگونه بدست می آید ? با 👈دست رنج . کسب روزی و درآمد در ازمنه پیشین با رنج دستان بدست می آمده ، بدین خاطر به آن دسترنج می گفتند . مشاغلی همچون کشاورزی و دامداری و صنعتگری و مشاغل بازاری(خیاطی و بزازی و قصابی و خبازی و..) و مشاغل لشکری و دیوانی و ... عمدتاً با رنج دست همراه بوده . همچنین دریافت مزد در قبال انجام کار از طریق 👈دستان بوده است . یعنی با دستان مزد عمل را به دست شخص می دادند . به همین دلیل بدان دست مزد می گفتند . الله تبارک تعالی در آیات 26 الی 30 سوره مبارکه الاسراء می فرماید : 👇 { وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿۲۶﴾إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿۲۷﴾وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا﴿۲۸﴾وَلَا تَجْعَل👈ْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا👈 تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا ﴿۲۹﴾إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۳۰﴾ = و حق خويشاوند را به او 👈بده و مستمند و در راه مانده را [ 👈دستگيرى كن ] و ولخرجى و اسراف مكن (۲۶)چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷)و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى از ايشان روى مى گردانى پس با آنان سخنى نرم بگوى (۲۸)و👈 دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] 👈گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاى مانى (۲۹)بى گمان پروردگار تو براى هر كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى گرداند در حقيقت او به [حال] بندگانش آگاه بيناست (۳۰) } نکته : به آیه 26 دقت نمایید . حق خویشاوند و ...را به او بده با چه باید داد ? با دستان به آیه 29 نیز دقت نمایید « دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم باز نکن» . در اینجا نیز از دست سخن گفته شده است. زیرا دست دهنده و گیرنده روزی است . اما دست چیست ? می دانیم که دست در نجوم احکامی منسوب به برج جوزا است . و برج جوزا از بروج 👈بادی است . از سوی دیگر می دانیم که دست به موازات بدن قرار گرفته است و در هوا آویزان است . پس ترقی مادی با دست و هوا ارتباط دارد . حال چون طبیعت تنزل و مساوات و ترقی ذکر شد . تنها ترفع مانده و یک طبیعت نیز مانده و آن آتش است . می دانیم که آتش خاصیت سوزندگی دارد . و شعله آن میل به صعود و 👈ترفع دارد . بنابراین طبیعت ترفع ، آتشی است . ادامه دارد ... @soltannasir 👐🙌👏🙏👍👎👊👈✊
@soltannasir { پاسخ به سوالات 102 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 2} ادامه ... بنابراین ترفع آتشی شد . ترقی بادی و مساوات آبی شد و تنزّل خاکی . می دانیم که جهت آتش شرق است . و جهت آب غرب است و جهت باد شمال. جهت خاک جنوب . بنابراین اذکار ترفع را می توان به سمت شرق و اذکار ترقی را به سمت شمال و اذکار مساوات را به سمت مغرب و اذکار تنزل را به سمت جنوب ، قرائت نمود . هر چند که انجام عمل رو به سمت قبله بهتر است . اما حال نگاهی به طبیعت و جغرافیا و اقالیم بنماییم . کشاورزی مناسب نیاز به چه دارد ? نور و گرمای خورشید و بارندگی مناسب و آب رودخانه . بنابراین مناطق گرم و تر برای زندگی و تولید ثروت مناسب هستند. به شرطی که گرمای آن بیش از حد لازم نباشد. و به اصطلاح متعادل باشد . بنابراین مناطق گرم و تر فراوانی محصول ( درنتیجه ) ثروت دارند . اما مردمان آن چگونه هستند ? برای پاسخ به این سوال ، ابتدا باید باد را شناخت . باد همیشه در حال حرکت است . همانگونه که خون که طبع باد ( گرم و تر ) دارد . به طور مداوم در حال گردش است . باد در طبیعت است که زندگی و حیات را ایجاد می نماید . باد است که باعث زبانه و التهاب و قوت گرفتن آتش است . باد است که باعث حرکت آب می شود( به روایت خلقت حضرت امیر المومنین «ع» و اسطوره آفرینش بابلی دقت نمایید ) و گرنه بدون باد آب راکد است و آب راکد می گندد . باد است که حتی خاک را نیز به حرکت در می آورد . باد باعث گرده افشانی گل ها می شود . باد ذاتا سرکش است و در جایی بند نمی شود . و بر یک جا قرار ندارد . طبیعت باد حرکت است . که هم خود را به حرکت در می آورد و هم سایر عناصر را . بدین خاطر سلیمان (ع) در بین چهار عنصر ( خاک و آب و باد و آتش ) باد را مسخر خویش ساخت .😉 زیرا با تسلط بر باد نه تنها باد را مسخر می نمود و تمامی 72 نژاد دیو را _که خلقتشان از باد است_ مسخر می نمود . بلکه عملا بر سه قوای دیگر نیز ریاست پیدا می نمود . نکته : دیوها خلقتشان از باد هست و 72 نژاد و جنیان خلقتشان از آتش و 53 نژاد می باشند . پریان خلقتشان از آب است و 28 نژادند . در سوره مبارکه جن به این مسئله اشاره مخفی شده است . سوره جن 72 سوره قرآن مجید است و 28 آیه دارد و جن به ابجد می شود 53 . نکته 2 : ما در علوم غریبه چیزی به نام 72 جن نداریم . در علوم غریبه ما کتاب هفتاد دو دیو را داریم. و کتاب دیگری نیز از آلیستر کرولی تحت نام کلید سلیمان وجود دارد و در محیط مجاز دست به دست می شود که در یک کلام باید گفت ... است و محلی از اعراب ندارد . و حاوی اطلاعات نادرست است . از این کتاب می توان جایگاه کرولی را در علوم غریبه عملی و وادی مسخرات و احضارات درک نمود . و جالب است . کودکانی در زمان حاضر وجود دارند که خزعبلات وی را ترجمه می نمایند . و با آن اقدام به احضارات خیالی می نمایند . نکته 3: برتری تسخیر باد برای به حرکت در آورن قوای طبیعت برای سلیمان (ع) تا هنگامی موثر می توانست باشد . که شخص دیگری اقدام به تسخیر سایر قوای طبیعت نظیر آب و خاک و آتش ننماید . در صورت تسخیر سایر قوای طبیعت توسط شخصی غیر سلیمان (ع) آنگاه هر چند باد قوه محرک سایر قوای طبیعت است . اما مسخر کننده سایر قوای طبیعت می توانست در برابر سلیمان (ع) مقاومت نماید . نکته 4 : آتش و آب در عهد سلیمان (ع) مسخر دو طایفه از مغان ایرانی بوده اند . عده ای از این مغان مهر پرست و مناسک مهری و احترام آتش و ایزد آذر را انجام می داده اند . و گروه دیگر پرستنده آناهیتا بوده و مناسک تقدیس آب را انجام می داده اند . نکته 5: به آتشکده آذر گشنسپ یا تخت سلیمان و معبد مهری 6000ساله شهر مراغه در جغرافیای ترسیمی دروس گذشته و معبد آناهیتا کنگاور و قدمت چند هزارساله پرستش الهه آب در استان کرمانشاهان ( 9000سال ) دقت نمایید و اینکه منطقه مقدس آذرباییجان ایران زمین ، مرکز ارتشتاری ( ارتش ) ایران زمین بوده است و ارتباط ارتشتاری با ایزد وای ( ایزد باد ) دقت نمایید . نکته 6: امیدوارم متوجه این نکته بشوید که آتش و مهر با جغرافیای آذرباییجان و آب و آناهیتا با کرمانشاهان و احتمالا کردستان ارتباط دارد . نکته 7 : یکی از عللی که سلیمان (ع) به ایران زمین سفر می نموده همین بوده است . سلیمان (ع) برای عدم اخلال در حکومت خویش نیاز به مراوده با مغان ایرانی داشته است . البته این تنها علت نیست علل دیگری نیز وجود دارد . که در دروس آینده بدان خواهیم پرداخت . نکته 8: دقت نمایید در دوران ساسانی ارتش ایران در آذرباییجان بوده . برای اینکه 👈 آتش جنگ شعله ور شود . نیاز به چه هست 👈 باد . بنابراین هم آتشکده ارتشیان آنجا بوده و هم ایزد وای که ایزدی جنگجو است با آن جغرافیا ارتباط داشته است . (ع) @soltannasir 🌪🌫💨🌊🔥🌧
لینک دروس مربوط به سلیمان ( ع) و تسخیر ایزد باد ( وای ) و جغرافیای علوم غریبه : 👇👇👇 https://t.me/soltannasir/576 به عزیزانی که در چند ماه اخیر به مجموعه سلطان نصیر پیوسته اند توصیه می نمایم که کانال را با دقت مطالعه نمایند و سپس سوالات خویش را مطرح نمایند . برای مطالعه کانال سلطان نصیر می توانید نام سلطان نصیر را در گوگل سرچ نمایید و به وبلاگ سلطان نصیر مراجعه نمایید . مطالب در این وبلاگ به شکل طبقه بندی شده وجود دارد . و مطالعه آن راحت تر از کانال می باشد. البته باید بگویم که وبلاگ زیر نظر بنده نیست و بنده نقشی در اداره وبلاگ و حتی سایر کانال های مجموعه سلطان نصیر ندارم . فقیر تنها نویسنده مقالات همین کانال می باشم و لاغیر . و تنها راه ارتباطی با فقیر جیمیل زیر می باشد : 👇 Soltan313nasir@gmail.com با تشکر : نویسنده سلطان نصیر @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 103} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 3} ادامه 👇 ادامه نکته 8 : خاصیت جنگ آتش است و یکی از خواص سوزندگی است . و سوزندگی می تواند باعث نابودی شود . و آتش همانگونه که گفته شد با تشدید می شود . حال در جنگ چه اتفاقی می افتد ? با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و ...حریف کشته می شود . این کشته شدن توسط کدام عضو انجام می شود ? توسط دستان ✋ دست چه بود ? بادی (گرم و تر) حال جنس اسلحه های جنگی از چیست ? از آهن ، هم چاقو و کارد و قمه و شمشیر و سپر و هم نوک نیزه و هم پیکان از آهن ساخته می شود . می دانیم که آهن در علم کیمیا فلزی است که ظاهر آن گرم و خشک (آتشی) است و باطن آن سرد و تر (آبی) است . کوکبی هم که آهن در علم کیمیا و نجوم احکامی بدان منسوب است مریخ می باشد. که خدای جنگ است . دقت نمایید که جنگ از جنس آتش بود . نکته : دقت نمایید که جنیان نیز از آتش هستند و برخلاف تصور عامه از آهن نمی هراسند . زیرا هم طبعشان است . تنها بعضی طوایف جنیان هستند که از اشیای آهنی هراس دارند . حال در جنگ چه اتفاقی می افتد ? شمشیر آهنی (آتش) توسط دستان (باد) به حرکت در می آید . و بر عضو دشمن فرود می آید . یعنی آتش تند تر می شود . اما جنس بدن از چیست ? از زمین و خاک . می دانیم که آتش جز خاک هر چه که از زمین می روید نظیر چوب و گیاه را می سوزاند و خاکستر می نماید . بدن از جنس زمین است ولی عین خاک نیست . پس با برخورد آهن پاره می شود . پس جنس پارگی چیست ? آتشی است . با پارگی چه اتفاقی می افتد ? خون جاری می شود . خون چه بود ? گرم و تر . رنگ خون چیست ? سرخ سرخی از آن چیست ?می دانیم که آهن هنگامی که در معرض هوا اکسید می شود سرخ می شود . در خون نیز هموگلوبین حامل اکسیژن است . بنابراین سرخ رنگی است گرم ، که هم تر است و هم خشک . هر چه به تیرگی بگراید خشکی آن بیشتر است و هر چه به روشنی بگراید . تری آن بیشتر است . خون نیز هر چه در بدن ،ماده سودایی آن که سرد و خشک است بیشتر شود تیره تر میشود . حال دقت نمایید که ارتش ایران لباس سرخ بر تن می نمودند ! چرا? سرخ هم رنگ خون است و هم رنگ بهرام(مریخ) ایزد جنگ . و هم رنگ آتش می باشد . از سویی دیگر دقت نمایید که در جغرافیای ترسیمی هم با ایزد وای که ایزدی جنگجو بود مرتبط بود . و هم با ایزد آذر (آتش) و هم با ایزد مهر که ایزد خورشید است و خورشید نیز در نجوم احکامی گرم و خشک است اما به اعتدال بنابراین مهر نیز با آتش ارتباط دارد و از طرفی جغرافیای مربوطه با ایزد آناهیتا نیز در ارتباط است . با وجودی که آناهیتا ایزد آب و باروری است . اما پیشتر در دروس اشاره نمودیم که آناهیتا و ایزدان زهره در برج عقرب که آبان است نشسته اند که کوکب برج عقرب مریخ است و مریخ خدای جنگ می باشد . بنابراین ایزدان کوکب زهره نیز جنگجو می باشند . جالب است بدانید که ایزدان زهره در جغرافیای ترسیمی جنگجو تر نیز می شوند . نقل است که الهه ایشتار در نقاط مختلف پرستش می شده و در بین تمامی این نقاط ، ایشتار در شهر 👈اربیل یا همان «اربع ال» (چهار خدا) جنگجو تر بوده است . همچنین عزیزان بدین نکته دقت نمایید که باد (ایزد وای) با آتش (ایزد آذر) ترکیب شود می تواند آتش جنگ را شعله ور نماید . اگر باد (ایزد وای) با آناهیتا (ایزد آب) ترکیب شود و در کنار یکدیگر می توانند طوفان ایجاد نمایند . اکنون می توانید شکل آرایش باستانی جغرافیای ترسیمی را در نزد مغان ایران باستان درک نمایید و حکمت آنان را در آرایش دریابید . نکته 9: از بین اربعینات تسخیرات ، اربعین تسخیر باد ، مشکل ترین اربعین ممکن است . و تسخیر باد سرکش و متحرک از تسخیر ملک الموکلین قرآنی و سایر قوای طبیعی مشکل تر است . در طول تاریخ زمین ما ، تاکنون کسی به غیر از سلیمان (ع) علی الظاهر موفق به تسخیر کامل باد نشده است . آخرین قطارکش دوده خاکسار در طول زندگی خویش 2 بار اقدام به نشستن اربعین تسخیر باد نمود و شکست خورد . اخیراً (سال 96) نیز در بین بوداییان شخصی سعی نمود که با اربعین اقدام به تسخیر باد نماید و شکست خورد . بعضی از بوداییان بر خلاف آموزه های بودیسم بسیار در حیطه معنوی قدرت طلب می باشند . آقایان بودایی باید بدانند که باد به نام عالم اسلام و تشیع ایرانی زده شده است . و رام کننده بادها هرگز از میان بوداییان بر نخواهد خواست . در کتاب «صد در بندهش » آمده که سام گرشاسپ که از زمینه سازان ظهور سوشیانت است باد را رام می نماید👈{ گرشاسپ ، باد را که فریفته اهریمن گشته بود _ چه به او گفته بود که پیروزمند تر از تو کسی نیست و باد مغرور گشته جهان را خراب می کرد و کوه ها را هموار و درختان را از بن می کند _گرفته ، 👈رام ساخت و از او قول گرفت که در زیر زمین پنهان شده ، از آن پس در تخریب جهان نکوشد } @soltannasir 🔥🌊🌪
تصویر فیلم هالیوودی آخرین رام کننده باد ، که در آن آخرین رام کننده باد را از تبت و پیرو آیین بودا می دانند . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 104 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 4 } ادامه ...👇 در متون تبتی اشاره به این مسئله شده که آخرین رام کننده باد ، از تبت بلند خواهد شد . در متون ایرانی سام گرشاسپ گیسور مجعد موی ، رام کننده باد دانسته شده است . که ایرانی است و از دشت پیشانسه بلند خواهد شد . اکثر محققین محل دشت پیشانسه را در شرق ایران و حدود افغانستان امروزی می دانند . بعضی نیز محل آن را در دامنه رشته کوه البرز می دانند . ( بررسی این موارد ان شاءالله در سالی که سلطان نصیر به ایستگاه پایانی خویش برسد ) اما عده ای از فقیر پرسیدند که این مطالب به چه دردی می خورد و کاربرد آن چیست ? 😊 فرض نمایید بخواهیم بین دو فرد یا دو کشور ایجاد جنگ نماییم برای این کار چه لازم است ? باید آتش تولید نماییم . آتش چگونه ایجاد می شود ? در طبیعت آتش با برخورد دو سنگ آتش زنه و یا با کمک اصطحکاک دو چوب ایجاد می شود . بنابراین دو شیء که جنس زمین( خاک ) دارند . با هم برخورد می نمایند . آتش ایجاد می نمایند . برای اینکار یک بار اسم دو شخص را با نام مادر هر کدامشان در کنار هم می نویسیم . و با یکدیگر امتزاج می دهیم . و سپس تکسیر می نماییم . و عملیات لازم را بر روی آن انجام می دهیم . اما با اینکار فقط برخورد و امتزاج ایجاد می شود . آتش ایجاد نمی شود . چرا ? چون برای ایجاد آتش لازم است چوب یا سنگ 👈تر نباشد . پس تری اسامی را از دایره اهطم خشک می نماییم . چگونه ? حروف بادی را که گرم و تر هست با ترقی دادن به حروف آتشی هم رتبه خشک می نماییم . و حروف آبی را که سرد و تر هست با تنزل به حروف خاکی. هم رتبه خشک می نماییم . بار دیگر را بسط تمازج می دهیم . و حروف را بار دیگر تکسیر می نماییم . و اعمال لازم را انجام می دهیم . برای تولید آتش لازم است که هوا بارانی نباشد زیرا آتش را خاموش می نماید . همچنین در ابتدا لازم است که باد نیز نوزد ، زیرا که آتش را خاموش می نماید . پس باید نگاه نماییم به شرایط نجومی ، که کواکب آبی نظیر زهره و قمر و بادی مشتری در حالت قوت نباشند . و در عوض کوکب زحل و مریخ در حالت مقابله و تربیع باشند . چرا ? زیرا هم برای ایجاد آتش ، باید شیئ ای که طبع آن خاکی است . نظیر چوب و زغال سنگ و نفت و ... بسوزد و هم اینکه در جنگ ، آهن که در نجوم احکامی منسوب به کوکب مریخ است . بر بدن که از جنس خاک است فرود می آید . بنابراین حالت مقابله و تربیع زحل و مریخ برای ما مناسب است . زیرا هدف ما روشن نمودن آتش جنگ و اختلاف است . 😊 زمان مناسب عمل چه روزی است ? روز سه شنبه زیرا روز کوکب مریخ است . و در ساعت مریخ اگر مقابله زحل و مریخ در روزی غیر سه شنبه بود چه کنیم ? عمل را در روز مقابله و یا تربیع انجام می دهیم . اما در ساعت مریخ . حال فرض نمایید شعله اولیه اختلاف و دعوا و جنگ ایجاد شد . برای تقویت شعله برای آنکه به جنگ فیظیکی منجر شود به چه نیاز داریم ? به باد اما بار دیگر اسامی را بسط تمازج می دهیم اما چگونه ? حروف آتشی را به حال خود می گذاریم . حروف بادی را نیز به حال خود می گذاریم. چرا ? زیرا به باد نیاز داریم. حروف خاکی را نیز به حال خود می گذاریم . چرا ? چون آتش نیاز به سوخت زمینی و خاکی دارد . اما حروف آبی را علی القاعده به حروف هم رتبه بادی از دایره اهطمی ترقی می دهیم . اما این جمله کامل نیست . زیرا باید به اسامی دقت نماییم و نسبت طبایع آن را بسنجیم . اگر حروف بادی و آتش زیاد بود . باید بخشی از حروف آبی را به خاکی تنزل دهیم . وگرنه با اتمام سوخت آتش ادامه دار نخواهد بود و فروکش می نماید . برای انجام این عمل کواکب باید در چه وضعیتی باشند ? ما نیاز به شعله ور شدن آتش جنگ داریم . آتشی که متعلق به کوکب مریخ است . شعله ور شدن آتش نیاز به چه دارد ? باد . باد منسوب به کدام کوکب بود ? مشتری در نتیجه مریخ و مشتری باید نسبت به هم در حالت سعد باشند نظیر تسدیس و تثلیث . از آنجایی که ممکن است در هنگام عمل عیناً در این حالت ها نباشند . اگر حالات این دو کوکب نزدیک به درجات تسدیس و تثلیث نیز باشد کفایت می نماید . ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم . کواکب آبی ( زهره و قمر ) در حالت قوت نباشند . روز مناسب عمل چه روزی است ? پنج شنبه روز منسوب به کوکب مشتری . و در ساعت مشتری ، زیرا ما برای شعله ور تر شدن آتش نیاز به ایجاد باد داریم . ادامه دارد ... @soltannasir 💨🔥🌪☄
@soltannasir { پاسخ به سوالات 105} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 5} ادامه ...👇 نکته : امیدوارم عزیزان دقت نمایند که فهم اینکه در هر عملی چه اتفاقی می افتد . و چه طبعی دارد . و برای آن عمل به چه نیاز است . و همچنین فهم درست فلسفه طبیعت ، به ما در اعمال علوم غریبه کمک می نماید . برای ایجاد انفجار می توانیم از ضرب حروف در یکدیگر به شیوه ای خاص استفاده نماییم . که این ضرب با بسط تضارب اندکی تفاوت دارد . همچنین می توانیم ( در ایجاد اختلاف )از سطوح تکسیر مستیقماً عملیات محاسبه را به روش خافیه انجام دهیم یا عدد سطوح تکسیر را به وفق بریم و سپس اعمال لازم را اعمال نماییم. حال بار دیگر به مسئله ثروت باز می گردیم . گفته شد که بدست آوردن ثروت با عمل ترقی ، ارتباط دارد . و گفتیم که طبع ترقی بادی است . و ثروت نیز با دسترنج بدست می آید . و دستان نیز در تنجیم منسوب به برج جوزا و بادی بود . حال می خواهیم کسب ثروت از طریق ذکر را بررسی نماییم . از میان اذکار ثروت نظیر غنی و رزاق و باسط و ..غنی بهترین ذکر است . چرا ? زیرا طبع حروف آن بادی است .(8بادی ) و با عمل ترقی که بادی است تطابق دارد . اما اشکالی نیز دارد ! اشکالش چیست ? ذکر غنی ، از اذکار بادی است . و هنگامی که این ذکر را به شیوه ترقی ، یعنی با اعراب نصب یعنی « غنیاً» ادا می نماییم. قدرت باد آن افزایش پیدا می کند . حال وقتی می خواهیم ثروت مادی بدست آوریم . تولید باد می تواند باعث دور شدن پول از ما شود. چرا ? زیرا ما با تولید باد ، در روند نزدیک شدن ثروت اختلال ایجاد نموده ایم . چاره چیست ? استفاده از قانون خلأ و مکش یعنی چه ? هنگامی که یک نی را در لیوان آب فرو می بریم . و می خواهیم آب بنوشیم . چکار می نماییم ? هوای درون نی را می کشیم . و با اینکار آب به سمت دهانمان حرکت می نماید و آن را می نوشیم . حال با توجه به نکته گفته شده اگر از روش ترقی در ذکر استفاده می نماییم . باید ذکر را به شکل مکش به درون فرو بریم و به طوری که این فرو بردن شکل مکش ایجاد نماید . حال اگر بخواهیم اسم غنی را با اسم خویش امتزاج دهیم . و سپس تکسیر نماییم . باید بدانیم که یک بار به شکل معمول اینکار را باید انجام دهیم . یک بار نیز ، حروف بادی عمل امتزاج را حذف می نماییم . چرا ? زیرا می خواهیم مکش ایجاد نماییم .سپس حروف را تکسیر می نماییم . و سپس سایر اعمال را بر روی سطوح تکسیر اعمال می نماییم . { فرق طلا و اسکناس } در علم کیمیا طلا فلزی است که ظاهر آن گرم و تر (بادی) و باطن آن سرد و خشک (خاکی) است . بنابراین طلا به دلیل بادی بودن ظاهر آن برای معاملات بسیار مناسب است . چرا ? زیرا خاصیت باد بر یک جا قرار نداشتن آن و متحرک بودنش است . اما از سویی باطن آن سرد و خشک است . بنابراین باطن آن مرگ است . چرا ? زیرا مرگ ، سرد و خشک است . بنابراین طلا می تواند باعث مرگ نیز شود . علی الخصوص اگر ذخیره شود . چرا ? زیرا انباشت نیز خاکی (سرد و خشک) است . هنگامی که شیئ را ذخیره می نماییم . آن را در زمین ذخیره می نماییم. بنابراین طبع ذخیره خاکی است . اگر دقت نمایید . در گذشته ذخیره طلا در یک کشور یا باعث می شده که کشورهای دیگر به کشور ذخیره کننده طلا حمله نمایند . و یا افزایش حجم طلا در خزانه کشور به حاکم کشور فشار می آورده و باعث می شده که به کشورهای دیگر حمله نماید . یعنی بخشی از خزانه را خرج لشکر کشی نماید . در بعضی موارد انباشت طلا منجر به دیوانگی حاکمان می شده . بنابراین طلا ظاهر آن گرم و تر(بادی) است و نیاز به گردش در معاملات دارد . و باطن آن سرد و خشک (خاکی) است و میل باطنی در انسان را برای ذخیره کردن بر می انگیزد . و این اشتباه است . زیرا همانگونه که ملاحظه نمودید . انباشت طلای زیاد در یک نقطه مشکل ایجاد می نماید . نکته : آتش طلا را ذوب می نماید . اما طلا در برابر هوا مقام است و اکسید نمی شود . و باد با طبیعت طلا موافق است . طلا در برابر آب نیز مقاوم است . اما با اینحال در آب انباشت می شود . طلا در برابر خاک نیز مقاوم است . اما با اینحال در آب و خاک انباشت می شود و این مناسب نیست . اما حال به سراغ اسکناس برویم . جنس اسکناس از چیست ? از کاغذ طبع آن چیست ? سرد و خشک . هر چند که در ساخت کاغذ از آب نیز استفاده می شود . اما آب آن در طی فرآیند تولید کاغذ ، خشک می شود . طبیعت اسکناس خاکی بود بنابراین انباشت سرمایه را به دنبال دارد . زیرا طبع خاک انباشت است . و همچنین گفته شد که معاملات و تجارت جنس آن بادی است . و طبع باد و خاک با یکدیگر ناسازگارند . و باد و خاک را به سرعت پراکنده می نماید . و خاصیت اسکناس و خاک نیز انباشت بود . پس اسکناس نیاز به محلی برای انباشت دارد . محل انباشت آن کجاست ? بانک ها ادامه دارد ... @soltannasir 💰💶
@soltannasir { پاسخ به سوالات 106 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزّل ومساوات 6 } ادامه ...👇 بنابراین خاصیت نظام اقتصادی که معاملات آن بر پایه اسکناس ، بنا شده است . انباشت سرمایه است . و چنین نظامی بدون محل انباشت یعنی بانک ها نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد . این از آن جهت حائز اهمیت است که امروزه ، سخن از اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی می شود . اقتصادی که پایه پولی آن اسکناس باشد . اسلامی نخواهد شد و در واقع شبه اسلامی خواهد بود . اقتصاد اسلامی تنها با پایه پولی طلا ممکن می شود . که چنین مسئله ای با توجه به حاکمیت اسکناس در سیستم اقتصاد بین المللی شاید ممکن نباشد . اما با شروع دوره آخرالزمان در سال های آینده ، که با نابودی ها و زلزله ها و آتشفشان ها و طوفان ها و سیل ها و جنگ های گسترده که نابودی دو سوم مردم زمین را در پی دارد . و سپس گشوده شدن مرز عوالم را به همراه خواهد داشت .در آن دوران اقتصاد جهانی بر پایه طلا خواهد بود . در آن هنگام است که گنج های عظیم آخرالزمانی توسط زمینه سازان ظهور استخراج خواهد شد و علم کیمیا نیز ،نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای خواهد داشت . و پس از آشفتگی های آن دوره که در نهایت منجر به ظهور حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان ( عجل الله ) خواهد انجامید . در دولت جهانی حضرت نیز بنا بر بعضی روایات سخن از طلا و نقره در معاملات است. گفته شد که طبیعت اسکناس خاکی است . خاک با باد ناسازگار است و همچنین تا حدودی با آتش ، اما با آب سازگار است . نکته : بخش اعظم اقتصاد معاملات جهان توسط کشتی ها و از طریق آب انجام می شود . اما خود اسکناس به عنوان یک شئ به سرعت آتش می گیرد و می سوزد و توسط باد به سرعت پراکنده می شود و در آب نیز از بین می رود . حتی درون خاک نیز از بین می رود . در نتیجه از نظر معنوی ، اسکناس بقایی ندارد و همچنین برکت نیز ندارد . اما گفته شد که اسکناس جنس زمین دارد و سرد و خشک است . می دانیم که در نجوم احکامی سرد و خشک صفت کوکب زحل است و اسکناس صفت زحل دارد . حال بعضی احکام کوکب زحل را از کتاب التفهیم بررسی می نماییم : 👇 { دلالت کوکب زحل بر خلق و خوی های مردم : 👈ترسنده . شکوهنده . با اندیشه . 👈بددل .👈 بخیل . به کینه وری با مکر و ....} و { دلالت کوکب زحل بر احوال ها و کردارها : 👈 غریبی دور و دراز و 👈درویشی سخت و 👈 توانگری با بخیلی هم بر خویشتن و هم بر کسان 👉و 👈عسری و بستگی کارها و شدتها و متحیری و تنهایی جستن و مردمان را بنده کردن به ستم و بر چیزها . و اندوه های کهن و غش و حیلت به کار داشتن و گریستن و یتیمی و نوحه کردن . } و { دلالت کوکب زحل بر پیشه ها : 👈 بناها و بقعات و کشاورزی و آبادان کردن زمینها و چشمه و آب و بخشیدنش و کارهاء تر و پیراستن و تقدیر کردن چیزها و میراث ها و گور کندن و فروختن هر چه از آهن کنند وز سرب و استخوان و موی و 👈 نخّاسی (برده داری ) بندگان سیاه . و از علمها آنچه به بدی رساند و از عمل سلطان آنچه بشرّ بود و قهر و غضب کردن و بستن و بند کردن و شکنجه } به دلالتهای کوکب زحل بر بعضی خصوصیات نظیر بخیل بودن و درویشی که در معاملات خود را نشان می دهد و همچنین ساختن بناها و فروختن اشیاء فلزی و حتی 👈 برده داری سیاه پوستان توجه نمایید ! با وجود رشد مدنیت در چند قرن اخیر از دورانی که اسکناس در بازار مبادلات پولی جهان حاکم شده می توانیم این خصوصیات را در جامعه جهانی مشاهده نماییم . ادامه دارد ... @soltannasir 💶💷💰
@soltannasir { پاسخ به سوالات 107} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 7 } ادامه ...👇 می دانیم که طلا فلزی است که منسوب به کوکب شمس است . اما همانگونه که گفته شد ظاهر آن گرم و تر است و باطن آن سرد و خشک ، بنابراین طلا با کوکب شمس و مشتری و تا حدودی با زحل ارتباط دارد و می دانیم که کوکب شمس و مشتری در تنجیم سعد اکبر می باشند . حال بخشی از احکام کواکب شمس و مشتری را نیز نقل می نماییم . { دلالت کوکب مشتری بر خلق و خوی مردم : 👈 نیکخو ، الهام داده به خرد ، بردبار ، بزرگ همّت ، پارسا ، پرهیزگار ، داد ده ، راستگوی ، دانا ، سخّی ، آزاد دل ، راست دوستی ، فخر کننده ، دوستدار ریاست ، وفادار ، با امانت ، ریاست گزار و بدی را دشمن دار ، بر شهرها حریص و بر عمارت کردن و بر بناهای فاخر بر آوردن ، متحمّل ، پرهیزکار } و { دلالت کوکب شمس بر خلق و خوی مردم : 👈 خرد و معرفت و بزرگواری و کبر و پاکیزگی و حریصی بر شهرت و معروف شدن و قوّه و غلبه کردن و نیکنامی جستن و آمیختن با مردمان دوست داشتن ، و تیزی و زود خشمی و زود پشیمان شدن از خشم و آرامیدن و بردباری } و { دلالت کوکب مشتری بر احوالها و کردارها : 👈 یاری دادن مردمان را و میان ایشان صلح و صلاح جستن ، و صدقه به ایشان پراکندن و شادی پیدا کردن بر هر که نزدیک او است و تازه رویی و دین سخت داشتن و امر معروف کردن و از منکر دست باز داشتن و راستی خواب و بسیاری نکاح و خنده و مزاح و زبان فصیح و حریصی بر مال و مستغلّ و حلیمی و گاه گاه پس گرانی سبکساری کردن و خویشتن به خطر افکندن . } و { دلالت کوکب شمس بر احوالها و کردارها : 👈 حریصی بر بار خدایی و ریاست بدست کردن و رغبت به گرد آوردن خواسته و سخن گوئی و از آن جهان تیمار داشتن . و قدرت جستن بر بدان و عاصیان ، بدی کند و نیکی کند ، بر آرد و فرود آرد ، قهر کند آنرا که نزدیک او است تا او را به بدبختی آرد و به زندان افکند و بدی بدان کند . و نیک بخت کند آن را که از وی دور بود ، و اگر آفتاب به شرف خویش باشد دلیل آن ملکان بود که هستند .و اگر به هبوطش باشد بر آنکه ملک از او بشده است . } و { دلالت کوکب مشتری بر پیشه ها : 👈 علم های پاکیزه و ولایت های خوب و عبادت و نیکوی کردن و خواب گزاردن و زرگری و فروختن زرّ و سیم شکسته و لباس سپید و میو ها و انگور و نی شکّر } و { دلالت کوکب شمس بر پیشه ها : 👈 استد و داد ، و دیبا فروختن } همانگونه که ملاحظه می نمایید . احکام کوکب شمس و مشتری را در دورانی که طلا بر معاملات بشری حاکم بوده می توان تا حدودی مشاهده نمود . که این احکام بسیار مثبت تر از احکام کوکب زحل است . نکته : یکی از نکاتی که در باب استفاده از طلا در معاملات و به تبع آن حاکمیت نسبی احکام شمس و مشتری در جامعه وجود دارد . این است که طلا با حکومت 👈پادشاهی در جامعه ارتباط دارد . و این با شیوه حکومت های نوین ( حکومت های دموکراسی ) چندان سازگاری ندارد . در اسلام نیز نظام حکومت معنوی بر پایه نظام خلیفة اللّهی می باشد . که دوازده خلیفه الهی ( یکون من بعدی اثناعشرخلیفة ،کلهم من قریش ) به فرموده رسول الله(ص) خلیفه بعد از وی می باشند . و این خود دلیل دیگری است که در دوران ظهور ، در معاملات از طلا استفاده خواهد شد . و دموکراسی به شیوه کنونی و تکلونوژی مادی از روی زمین رخت بر خواهد بست . دوران حکومت جهانی ، دوران عصر زرین نوین و خرد طلایی معنوی می باشد . دورانی که بشر با کیمیاگری جسم و جان خویش به آنچه تا کنون دست نیافته ، دست خواهد یافت . تکلونوژی آن دوران ، تکلونوژی معنوی است . و شرایط آن دوران با شرایط کنونی جهان بالکل متفاوت خواهد بود . ادامه دارد @soltannasir 🌞💶💷💰
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ @soltannasir
‌ 🏴💡🏴💡🏴 🏴💡🏴 🏴 💡یرِیدُونَ أَنْ یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ«توبه32» 💡👈آنها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! ✨ دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد ✨آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست ✨نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم ✨ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست ✨زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست ✨بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست ✨دولت آن یافت که در پای تو جان داد ولی ✨این قبا راست ، نه بر قامت هر بی سر و پاست ✨تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق ✨تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست @Soltannasir 🏴💡🏴💡🏴💡🏴
@soltannasir { پاسخ به سوالات 108} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 8} ادامه ...👇 اما هدف از نقل آنچه تا کنون در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات در اذکار گفته شد . ذکر این نکته بود ، که بگوییم . در ازمنه پیشین که از طلا در معاملات استفاده میشده با توجه به آنکه ظاهر طلا بادی( گرم و تر ) است ، اذکار ترقی تاثیر بیشتری داشته تا امروزه که از اسکناس در معاملات استفاده می شود . یکی از عواملی که دستورات و اذکار و طلسمات جلب رزق و روزی به مانند گذشته های دور موثر نیست . حاکم بودن اسکناس بر معاملات بشری می باشد . زیرا همانگونه که ملاحظه نمودید اسکناس دوامی ندارد . و طبیعت آن با باد ناسازگار است . نکته مهم : یکی از نکات مهم که باید در باب تأثیرات اذکار و دستوراتی که برای کسب ثروت ، استفاده می شود . بخاطر داشت این است که بسیاری از اذکار سلوکی نظیر «لااله الا الله » و «الله» و «لاهو الاهو » یا سوره توحید و ...علاوه بر معانی توحیدی و نفی مادون حق ، از نظر طبعی نیز آتشی می باشند . پیشتر در دروس ، گفته شد که برای ارتقا روحی ، روح باید ترفع پیدا نماید و طبیعت ترفع ، آتشی می باشد . با توجه به دروس ، اذکار سلوکی و توحیدی علاوه بر مغایرت معنایی با ترقیات دنیایی ، از نظر طبعی نیز با توجه به آتشی بودن ، با ترقی مادی ، مغایرت دارد . سالکی که قصد عروج روحی و رسیدن به مراتب بالای معنوی را دارد . ناگزیر است که به اذکار توحیدی و آتشی مبادرت ورزد . زیرا وی خواسته ای جز حق تعالی ندارد . و قصد دارد که روح را به عوالم رفیع تر ترفع دهد . و طبیعت ترفع آتشی است . سالک طریق توحیدی ، کلمه طیبه لااله الا الله را به طریق نفی و اثبات ضرب می نماید . و در قسمت لا اله محبت هر چه غیر الله است را نفی می نماید . و ریشه آن را از دل می کند . و به اصطلاح هر الهی ( ثروت و مقام و همسر و فرزندان و شخصیت اجتماعی و فردی و ...) را غیر از الله نفی می نماید . و در طرف دوم اثبات محبت الله می نماید . بدیهی است که ذکر لااله الا الله اگر به درستی و به میزان زیاد ضرب شود . می تواند برای سالک الی الله امتحانات و ابتلائاتی را مثل از دست دادن فرزند و یا همسر و یا مال و منال و جاه و مقام و ... به وجود آورد . بخشی از ابتلائات به دلیل معانی توحیدی و نفی اغیار در این اذکار است و بخشی نیز ناشی از خاصیت 👈 آتشی این اذکار است . استفاده 👈زیاد از اذکار آتشی که مضامین توحیدی و جلالی دارند . می تواند باعث آتش زدن بر جسم و جان و مال و منال و خانه و کاشانه و همسر و فرزند و جاه و مقام و ... سالک شود . زیرا خاصیت آتش سوزندگی می باشد . نکته2 : باید در نظر داشت معنی لا اله الا الله ، در شکل اولیه خود بسیار ساده است و آن نفی الوهیت( خدایان اسطوره ای و جنیان و شیاطین و فرشتگان و ...) غیر الله است . اما در هنگام ذکر ، ابتدا سالک در قسمت نفی ( لا اله )محبت غیر الله را نفی می نماید و پس از گذراندن مراحلی در سلوک الی الله هر آنچه در 👈 دایره وجود غیر الله تبارک تعالی است را نفی می نماید. . تا به این حقیقت برسد که غیری از ابتدا وجود نداشته و تمام عالم مظاهر مختلف الله تبارک تعالی می باشد . نکته 3: باید توجه داشت که استفاده از اذکاری با مضامین توحیدی و آتشی به میزان 100 عدد به صورت ورد که از معصوم روایت شده است . نه تنها اشکالی ندارد بلکه مستحب نیز می باشد. آنچه که می تواند . مشکل ایجاد نماید . بیش از حد لازم به اذکار آتشی مبادرت ورزیدن است . آن هم به گونه ضرب و نفی و اثبات صوفیانه که چنین حالتی حرارت زیادی تولید می نماید . در ازمنه قدیم ، صوفیان هنگام توبه نمودن بر دست پیر ، مدت چند سالی در خانقاه زندگی می نمودند . که در سال اول به خدمت مشغول می شدند و اندک اندک توسط پیر به عزلت و سپس به خلوت وارد می شدند و ذکر سالک در هنگام خلوت ، کلمه طیبه لااله الا الله می بوده .که به صورت نفی و اثبات و عمدتا به شکل دو ضربی یا چهار ضربی (روش های دیگری نیز وجود داشته ) ، توسط سالک ضرب می شده است . سالک پس از گذراندن مراحل ابتدایی و متوسط سلوک ، چون به حد ارشاد می رسیده توسط پیر اجازه نامه ای برای وی نوشته می شده و سپس به شهر خویش باز می گشته و اهل شهر را به سوی حق ارشاد می نموده است . از این دوران به بعد سالک اقدام به تشکیل زندگی مشترک و خانوادگی می نموده است . استفاده از چنین روشی ، سبب می شده که تاثیر اذکار سلوکی جلالی آتشی ، بر زندگی خانوادگی سالک تأثیر کمتری بگذارد . البته چنین روشی نیز دارای اشکالات و آسیب های اجتماعی می بوده است . ادامه دارد ... @soltannasir 💶💷💰
شهادت امام زهد و عرفان سید الساجدین سبحان امام سجاد ع بر همه شما عزیزان تسلیت باد . @Soltannasir 🏴🏴🏴🏴🏴🏴