eitaa logo
سلطان نصیر
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
424 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { پاسخ به سوالات 109} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 9 } اما ذکر آخرین نکته در باب رزق و روزی الله تبارک تعالی در قرآن مجید و عزیز می فرماید : 👇 { وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا﴿۴۷﴾=و او كسى است كه شب را براى شما پرده پوش و خواب را آرامبخش گردانید و روز را مایه جنب و جوش ساخت (۴۷) } (آیه 47 سوره مبارکه فرقان ) و { وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا ﴿۱۰﴾وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿۱۱﴾= و شب را [براى شما] پوششى قرار داديم (۱۰) و شب را [براى شما] پوششى قرار داديم (۱۰) } ( سوره مبارکه نبأ آیات 10 و 11) در حدیثی از رسول الله (ص) آمده است:👈 صبح زود در طلب روزی و حاجتهای خود بروید ، زیرا صبح خیزی مایه برکت و رستگاریست . همچنین از سلطان علی بن موسی الرضا(ع) نقل است که : رزق خاصی برای بندگان تقسیم می شود که زمان آن بین طلوعین است. یعنی بین طلوع فجر و طلوع خورشید و خواب در این ساعات مکروه است. زیرا انسان را از دریافت این رزق خاص محروم می کند. همچنین حضرتش در جایی دیگر می فرمایند : الملائکه تقسم ارزاق بنی آدم ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس فمن نام فیما بینها نام عن رزقه، یعنی: مابین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائکه الهی ارزاق انسان ها را سهمیه بندی می نمایند. هر کس در آن زمان بخوابد، غاقل و محروم خواهد شد.  از مجموع این آیات و روایات در می یابیم که روز محل جنب و جوش و کسب و طلب معاش و روزی است . و شب هنگام استراحت می باشد . در حدیث ذکر شد که روزی خاصی وجود دارد که آن را بین الطلوعین تقسیم می نمایند . و شخص باید پس از طلوع آفتاب در پی آن روزی به بیرون رود . بنابراین روز هنگام کسب معاش است و شب هنگام استراحت می باشد . می دانیم که روز گرم و شب سرد است . اگر از منظر کوکب حاکم نگاه نماییم ، کوکب حاکم بر روز کوکب شمس است که آتشی ( گرم و خشک) می باشد و کوکب حاکم بر شب قمر است که آبی (سرد و تر ) است . بدین خاطر عده ای از حکما روز را گرم و خشک و شب را سرد و تر می دانند . عده ای دیگر در یک تقسیم بندی کلی ، نیمه اول روز را ( از طلوع آفتاب تا اذان ظهر ) گرم و تر و نیمه دوم روز (از اذان ظهر تا غروب آفتاب )را گرم و خشک می دانند . و نیمه اول شب ( از اذان مغرب تا نیمه شب شرعی ) را سرد و خشک ، و نیمه دوم شب را ( از نیمه شب شرعی تا طلوع آفتاب ) را سرد و تر می دانند . اکنون می دانیم که روز گرم و شب سرد است همچنین می دانیم که از منظر تنجیم روز گرم و خشک و شب سرد و تر است . همچنین می دانیم که در اسحار و بین الطلوعین و اوایل طلوع آفتاب تری در اوج خویش می باشد که خود را به شکل ژاله بر روی گیاهان نشان می دهد . با طلوع آفتاب رفته رفته گرما بیشتر می شود هر اندازه که بر گرما افزوده شود ، رطوبت کاهش می یابد و خشکی افزایش می یابد . بنابراین در نیمه اول روز (6 ساعت اول روز شرعی ) به تدریج بر گرما افزوده و از تری کاسته می شود . در نیمه دوم روز (6ساعت دوم ) از گرما اندک اندک کاسته می شود و بر خشکی همچنان افزوده می شود . زیرا از تری کاسته می شود . بر این اساس است که عده ای ، نیمه اول روز را گرم و تر و نیمه دوم را گرم و خشک می دانند . حال اگر به آیات قرآن نگاه نماییم حق تبارک تعالی روز را که گرم است برای کسب معاش مناسب می داند . در جوامع اسلامی در گذشته های دور ، از طلوع آفتاب ، تا نماز ظهر ، پیشه وران به کسب در آمد مشغول بودند . چرا ? زیرا گرم و تر (بادی ) بود . شب برای استراحت و خواب مناسب است ! چرا ? زیرا جنس خواب ، سرد و تر است . ادامه دارد ... @soltannasir 💶💷💰
@soltannasir { پاسخ به سوالات 110 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 10 } ادامه ...👇 در یک جامعه اسلامی باید با طلوع آفتاب ، کار و فعالیت ، شروع شود . و با اذان ظهر کار تعطیل شود . و پس از نماز جماعت شخص ، ناهار بخورد و سپس کمی استراحت نماید تا هنگام اذان عصر ، و پس از اقامه نماز عصر در مسجد ، آنگاه بار دیگر ، شخص به سر کار رود . و سپس با فرارسیدن غروب آفتاب کار و فعالیت تعطیل شود . و شخص بار دیگر برای اقامه نماز مغرب به مسجد رود و سپس به خانه برگردد . چنین شیوه زندگی ای با فطرت ، ارتباط تنگاتنگی دارد . اما امروزه ما در جامعه اسلامی ، چنین ممشایی را مشاهده نمی نماییم . در شهر طهران که پایتخت مملکت اسلامی می باشد . اگر ادارات دولتی و بعضی مشاغل را کنار بگذاریم . کافی است که ساعت 8 الی 9 در سطح شهر ، در بازارها به جست و جو بپردازیم تقریباً اکثر مغازه ها در شهر بسته است . از ساعت9 صبح به بعد تقریباً مغازه های اصناف گوناگون ، اندک اندک شروع به باز نمودن می نمایند . چون طهران اینگونه است در شهرستانها اکثراً اوضاع بد تر می باشد ! و بازار تقریباً از ساعت 10 صبح شروع به باز شدن می نماید ! در عوض هنگام غروب آفتاب تا ساعتی پس از زمان نماز عشاء اکثر مغازه ها در بازارها ، باز می باشند و به امر تجارت مشغول هستند ، و در این هنگام( پس از غروب آفتاب ) ، بازارها رونق بیشتری نیز دارند . چرا ? گفته شد که نیمه اول شب ( از غروب آفتاب تا نیمه شب شرعی ) سرد و خشک است . حال طبع اسکناس چه بود ? سرد و خشک . طبیعی است ، بازاری که بر پایه اسکناس باشد . در طبیعت سرد و خشک رونق بیشتری داشته باشد . نکته1 : گفته شد ، طبع طلا گرم و تر است . و طبع نیمه اول روز نیز گرم و تر است بنابراین طلا با احکام اسلامی که بر پایه فطرت بشری نازل شده است . هماهنگی بیشتری دارد . نکته2 : همانگونه که ملاحظه می نمایید . همه مسائل با یکدیگر در ارتباط می باشد . جامعه ای که می خواهد به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت نماید باید از حکمت کهن و علوم معنوی ای نظیر ، طب اسلامی ، تنجیم ، کیمیا ، علوم غریبه و ... در راستایی درست استفاده نماید . حکمت کهن نیز می تواند به مانند فقه در همه امور وارد شود و اظهار نظر نماید و این دو در کنار هم می توانند . جامعه را به سمت تمدن نوین اسلامی سوق دهند . نکته 3 : از بعضی اساتید خویش نظیر مرحوم استاد محمد حسن قاضی جهرمی و آیت الله شیخ محمد صابر .. نقل داریم که چون به بعضی افراد دستور برای رزق و روزی می دادند .😊 تأکید می نمودند . که عمل یا در بین الطلوعین و یا بلافاصله پس از طلوع آفتاب انجام شود . و شخص پس از اتمام عمل برای موثر شدن به هیچ وجه نخوابد و از 👈خانه برای بدست آوردن رزق بیرون رود . و روزی ای را که در بین الطلوعین ملائکه پخش می نمایند . شخص باید پس از طلوع آفتاب در طلب این روزی باشد و زمان طلب این روزی👈 یک چهارم اول روز می باشد . (از طلوع آفتاب تا سه ساعت شرعی از روز گذشته ) شخصی که در این هنگام بخوابد . دستور تأثیر کامل نخواد داشت . چرا ? زیرا خواب سرد و تر است . و طلب روزی گرم و تر البته این تنها علت این امر نیست . بلکه علل متعددی ممکن است برایش وجود داشته باشد . کسی که در سه ساعت اول روز شرعی در خانه بماند نیز نمی تواند از این روزی چندان برخوردار شود . چرا ? زیرا ماندن در خانه طبع سکون دارد که طبیعت خاک و زمین است . بنابراین طبع آن سرد و خشک است . بنابراین برای تأثیر اذکار و دستورات رزق و روزی باید با طلوع آفتاب کم کم به دنبال روزی از منزل بیرون رفت ! اما اینجا نکته ای وجود دارد . فرض نمایید شخصی مغازه ای دارد . و پس از طلوع آفتاب به مغازه رود و آن را می گشاید . در سه ساعت اول روز شرعی ممکن است هیچ دشتی نداشته باشد . چرا ? زیرا خانه از پای بست ویران است . اینکه شیطن در خلقت تغییر ایجاد می نماید را در همه جا می توان ملاحظه نمود . فرهنگ کسب و کار ما عملاً تحت نفوذ فرهنگ غیر اسلامی است . و با حاکمیت اسکناس به جای طلا و ساعت غلط کسب و کار 👈برکت معنوی روزی از کسب و کار و زندگی ها رخت بربسته است . نکته 4: همانگونه که ملاحظه می نمایید . مجموعه عوامل تغییر در شکل کسب و کار ، باعث شده که دستورات رزق به مانند گذشته تأثیر نداشته باشد . اما با وجود همه این مشکلات ، برای تاثیر عمل توصیه می شود . که شخص در سه ساعت اول روز شرعی به دنبال روزی برود . نکته 5: از استاد سلوکی خویش حضرت آیت الله شیخ محمد صابر ... نقل داریم که ایشان می فرمودند . دستورات مختلفی را که همه درست بوده است در مورد رزق و روزی ، بر روی شاگردان و مراجعه کنندگان استفاده نموده ام . اما این نکته را از بنده به یادگار داشته باشید . که هیچ دستوری به اندازه ... ادامه در پست بعد.. @soltannasir 💶💰
@soltannasir { پاسخ به سوالات 111} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 11} ادامه ...👇 نکته 5: از استاد سلوکی خویش حضرت آیت الله شیخ محمد صابر ... نقل داریم که ایشان می فرمودند . دستورات مختلفی را که همه درست بوده است در مورد رزق و روزی ، بر روی شاگردان و مراجعه کنندگان استفاده نموده ام . اما این نکته را از بنده به یادگار داشته باشید . که هیچ دستوری به اندازه اربعین استغفار برای افزایش روزی موثر نیست . به شرطی که شخص در هنگام این اربعین. یک به یک گناهان خویش را به یاد بیاورد و از اعماق قلب پشیمان شود و👈 اشک 👉 بریزد . نکته 6: ممکن است سوال شود که در دروس گفته شد که زمان ترقی یک چهارم اول روز شرعی می باشد . و یک چهارم دوم روز برای ترفع مناسب است ? اکنون گفته شده که نیمه اول روز بادی ( گرم و تر ) است . و نیمه دوم آتشی ( گرم و خشک ) است !! در حالی که گفته شد که ترقی طبع باد دارد و ترفع طبع آتشی دارد ?! آیا زمان ترقی در نیمه اول روز نیست ? و ترفع در نیمه دوم روز ?! پاسخ : تقسیم بندی پیشین دروس بر اساس افزایش و کاهش روز بود . در یک چهارم نخست روز ، اندک اندک بر روز افزوده می شود . (ترقی ) و در یک چهارم دوم این افزوده شدن وارد مرحله دوم خویش می شود که به اوج خویش می رسد . (ترفع ) و پس از اذان ظهر اندک اندک از روز کاسته می شود به طوریکه از اذان عصر به بعد این کاهش کاملا قابل لمس است . ( زمان تنزل ) به همین ترتیب با غروب آفتاب در یک چهارم اول شب اندک اندک بر شب افزوده می شود . (ترقی ) و در یک چهارم دوم این افزوده شدن بیشتر می شود . ( ترفع ) و پس از نیمه شب شرعی ، شب رو به کاهش می نهد . (تنزل ) نکته 1 از نکته 6 : بهترین زمان برای عمل تنزّل ، پس از گذشت 9 ساعت از شب می باشد . یعنی هنگامی که ساعت 10 شب شرعی شروع می شود که به این زمان سحر (sahar) نیز می گویند . که این ساعت بهترین زمان برای «سحر =جادو sehr » نیز می باشد . اساساً سحر (sehr) را با زمان سحر (sahar) ارتباطی تنگاتنگ می باشد . نکته 2 از نکته 6 : در شب ، زمانی که سحر و جادو و امور منفی نظیر تنزّل انجام می شود . مومن از بستر خواب بر می خیزد و نماز شب می خواند و در این نماز شب ، 👈سور فلق و ناس👉 را می خواند . که این سور در دفع سحر(sehr) موثرند . نکته 3 از نکته 6 : در این تقسیم بندی زمان مساوات با اذان ظهر و نیمه شب شرعی تقریباً یکسان است . و بدیهی است که چون زمان مساوات تنها یک نقطه خاص از زمان است . بنابراین نمی توان عمل مساوات را در این زمان انجام داد . بنابراین برای عمل مساوات در این تقسیم بندی زمان خاصی وجود دارد . چنانچه بسیاری از اذکار سلوکی با اعراب مساوات(سکون انتها ) ، زمان مشخص و دقیقی ندارند . اما دسته بندی دیگر ، را می توان بر اساس طبع اعمال ترقی و ترفع و تنزل و مساوات انجام داد . در تقسیم بندی دوم ، زمان ترقی نیمه اول روز شرعی که بادی است می باشد . و زمان ترفع ، نیمه دوم روز شرعی می باشد که آتشی است . و زمان اعمال تنزّل نیمه اول شب می باشد . که سرد و خشک است و زمان مساوات ، در نیمه دوم شب است که سرد و تر می باشد . نکته 4 از نکته 6: به نظر فقیر با توجه به شرایطی که در دروس نقل شده است . دسته بندی اول بر اساس کاهش و افزایش روز مناسب تر است . نکته 5 از نکته 6: در دسته بندی اول ، بهتر است اعمال ترفع در حدود یک ساعت شرعی مانده به اذان ظهر انجام شود . نکته 6 از نکته 6: بخور اعمال ترقی بخورات سعد مشتری که بادی است می باشد . بخور اعمال ترفع بخورات سعد شمس که آتشی است می باشد . بخور اعمال تنزّل ، بخورات زحل که خاکی و سرد و خشک است می باشد . و بخور اعمال مساوات ، بخورات کوکب زهره می باشد . البته برای اذکار شرعی که به شیوه مساوات انجام می شود . بخور زهره توصیه نمی شود . نکته 7 از نکته 6 : تقسیم بخورات به شیوه نامبرده شده در بالا ، کلی است . برای استفاده درست از دانش بخورات ، شخص باید فهم درستی نسبت به حکمت اعمال علوم غریبه و حکمت فرآیندهای طبیعت به همراه ذوق و خوش فهم بودن و قدرت درک و تشخیص باطنی داشته باشد تا بتواند دریابد که برای هر عملی چه بخور یا بخوراتی را هر کدام به چه میزان استفاده نماید . نکته 8 از نکته 6: برای فهم چگونگی استفاده از بخورات در اعمال ، مطالعه رسائل علم کیمیا علی الخصوص کیمیای جابری و اندکی دانش موسیقی توصیه می شود . ادامه دارد ... @soltannasir 💰💷
@soltannasir { پاسخ به سوالات112} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 12 } ادامه ...👇 نکته 7: خدا رحمت کند علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی را ، ایشان از جمله کسانی بودند که بر ادای نمازها در پنج نوبت اهتمام بسیاری داشتند . و بدین خاطر از سوی بعضی دشمنان فلسفه و عرفان به سنی گری متهم شدند . 😳 در حالی که هر کسی ایشان و آثارشان را بشناسد . می داند که چنین اتهامی در حق ایشان ناروا است . ایشان در کتاب «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی» مباحث مختلفی از جمله طرح ساعت غروب کوک را مطرح نمودند . که مطالعه این مبحث را به شما عزیزان توصیه می نمایم سپس شرحی کوتاه بر بخش هایی از سخنان ایشان در ادامه می آید : 👇 { ساعت غروب کوک باری‌ يكی از موادّ پيشنهاد شدۀ ديگر اين‌ بود كه‌ : ساعت‌ ايران‌ طبق‌ موازين‌ اسلامی‌ تنظيم‌ گردد ، تا مردم‌ بتوانند از عمر خود استفادۀ سرشار بنمايند. چون‌ اين‌ ساعت‌ فعلی‌ ايران‌ ظهر كوك‌ است‌ ، و مردم‌ بر اساس‌ مبدء نيمۀ شب‌ و ظهر اُمور خود را تنظيم‌ می‌دهند ، بنابراين‌ نه‌ مقدار شب‌ آنها معلوم‌ است‌ نه‌ مقدار روز . شب‌ كه‌ تاريك‌ است‌ برای‌ استراحت‌ و سكونت‌ است‌ ؛ و روز كه‌ روشن‌ است‌ برای‌ بيداری و فعّاليّت‌ و حركت‌ أطبّاء می‌گويند : بيداري‌ و فعّاليّت‌ در شب‌ مضرّ است‌ ، و خواب‌ و آرامش‌ در روز نيز برای آدمی‌ ضرر دارد . بنابر اين‌ شرع‌ أقدس‌ اسلام‌ كه‌ احكامش‌ بر اساس‌ فطرت‌ است‌ احكامش‌ را روی‌ ساعات‌ شب‌ برای استراحت‌ و عبادت‌ در تاريكی ، و روی ساعت‌ روز برای‌ دنبال‌ كار رفتن‌ و در تكاپوی معاش‌ بودن‌ در روشنی قرار داده‌ است‌ . اوّل‌ شبانه‌ روز از ابتدای‌ شب‌ شروع‌ مي‌شود ؛ و ساعات‌ شب‌ يكي‌ پس‌ از ديگري‌ را طي‌ مي‌كند ؛ و در هر ساعت‌ وظيفه‌ای مقرّر فرموده‌ است‌ .  در آيۀ ‌96 از سورۀ ‌6 : انعام‌ داريم‌ : فَالِقُ الاصِبَاحِ وَ جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا و در آيۀ ‌61 ، از سورۀ ‌40 : غافر داريم‌ : اللَّهُ الَّذِي‌ جَعَلَ الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا . و در آيۀ ‌86 از سورۀ ‌27 : نمل‌ داريم‌ : أَلَمْ يَرَوا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارِ مُبْصِرًا ، و در آيۀ ‌10 و 11 از سورۀ ‌78 : نَبَا داريم‌ : وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ لِبَاسًا وَ جَعَلْنَا النَّهَارِ مَعَاشًا . از نماز مغرب‌ ، و عشاء و تعشّی‌ ، و خوابيدن‌ در اوائل‌ شب‌ ، و استراحت‌ تامّ بدن‌ ، و سپس‌ بيداري‌ در اوائل‌ طلوع‌ فجر ، و بدنبال‌ آن‌ وقت‌ و زمان‌ مشخّص‌ بين‌ الطّلوعين‌ را تا طلوع‌ خورشيد . و از آنجا به‌ بعد كه‌ ساعات‌ روز شروع‌ مي‌شود براي‌ قيام‌ به‌ اُمور مهمّات‌ از كشت‌ و زرع‌ و صنعت‌ و تجارت‌ و سفر و رسيدگی به‌ امور اجتماعی و غيرها تا وقت‌ ضُحی‌ كه‌ آفتاب‌ بر فراز آسمان‌ آمده‌ و روشنی‌ شدّت‌ نموده‌ و تقريباً در موقع‌ تابستان‌ كه‌ دو ساعت‌ به‌ ظهر مانده‌ است‌ . در اين‌ حال‌ خواب‌ قيلوله‌ را مستحبّ نموده‌ ، و تا وقت‌ زوال‌ شمس‌ نماز ظهر ، و بعد از گذشتن‌ دو برابر مقدار سايۀ شاخص‌ كه‌ تقريباً نيمه‌ زمان‌ ميان‌ ظهر و غروب‌ است‌ ، نماز عصر را مقرّر فرموده‌ است‌ ، و همچنين‌ براي‌ اين‌ ساعاتِ باقی‌ از صلۀ ارحام‌ و تربيت‌ اولاد ، و انس‌ با عيالات‌ ، و تتمّۀ كسب‌ را در صورت‌ لزوم‌ ، تا زمانيكه‌ خورشيد در زير افق‌ پنهان‌ شود كه‌ وقت‌ نماز مغرب‌ است‌ و اول‌ زمان‌ شب‌ شروع‌ می‌شود . بنابراين‌ اوّلاً هميشه‌ شب‌ مقدّم‌ بر روز است‌ . شب‌ جمعه‌ يعني‌ شب‌ قبل‌ از روز جمعه‌ ، نه‌ شب‌ بعد از آن‌ چون‌ دخول‌ ماه‌ با رؤيت‌ هلال‌ است‌ و رؤيت‌ حتماً در اوّل‌ شب‌ پس‌ از اختفاء شمس‌ بايد صورت‌ گيرد . و ثانياً بايد ساعت‌ را غروب‌ كوك‌ نمود ؛ يعنی‌ در وقت‌ غروب‌ آفتاب‌ آنرا سر ساعت‌ 👈 12 قرار داد ، و عقربه‌های‌ آنرا رويهم‌ نهاد . بنابراين‌ هر ساعتي‌ كه‌ بگذرد ، مي‌دانيم‌ چقدر از شب‌ ما سپری شده‌ است‌ . ساعت‌ 2 يعنی‌ دو ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ ، و ساعت‌ پنج‌ يعني‌ پنج‌ ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ ، و طلوع‌ فجر كه‌ متغيّر است‌ ؛ و در اين‌ زمان‌ مثلاً 9 ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ است‌ ؛ يعنی‌ نه‌ ساعت‌ از شب‌ گذشته‌ است‌ . طلوع‌ آفتاب‌ نيز متغيّر است‌ . چون‌ مقدار بين‌ الطّلوعين‌ بمقدار ثمُن ‌(18) مقدار روز است‌ بنابراين‌ در تابستانها در نواحی‌ كه‌ ما زيست‌ مي‌كنيم‌ مابين‌ الطّلوعين‌ به‌ حدود دو ساعت‌ مي‌رسد ، و در زمستانها تا يك‌ ساعت‌ و ربع‌ تقليل‌ می يابد . و در اين‌ وقت‌ ، مسلمان‌ بيدار است‌ و مشغول‌ عبادت‌ و يا قرائت‌ قرآن‌ ، و يا مطالعه‌ ، و رسيدگی و تنظيم‌ امور منزل‌ . در حدود ساعت‌ اول‌ طلوع‌ آفتاب‌ دنبال‌ کار می رود . چه‌ تاجر و چه‌ صنعتكار و چه‌ پزشك‌ ، و چه‌ محصّل‌ و چه‌ زارع‌ و دامدار ، در آن‌ وقت‌ مساعد و هوای لطیف حتی در ...} ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 113 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 13} ادامه .👇 { ...‌ حتّی در تابستان‌ به‌ راحتی‌ ساعاتی را در حدود شش‌ ساعت‌ كار مي‌كند . و در وقتيكه‌ آفتاب‌ به‌ وقت‌ ضُحی‌ رسيده‌ و گرم‌ شده‌ و فعّاليّت‌ مشكل‌ است‌ ، دست‌ بر می‌دارد .. تا ظهر و عصر و سپس‌ ساعات‌ را طی می‌كند تا روز تمام‌ شود . فائدۀ اين‌ تنظيم‌ ساعات‌ آن‌ است‌ كه‌ : انسان‌ از وقت‌ خود استفاده‌ می‌كند ، و ساعات‌ كار را طبق‌ حال‌ خود در آرامش‌ و خوبی سپری می‌نمايد و انسان‌ می‌داند چقدر از روز باقی‌ مانده‌ است‌ ؛ و وظيفه‌ای‌ را كه‌ امروز به عهده‌ دارد چگونه‌ ترتيب‌ دهد ، تا غروب‌ آفتاب‌ پايان‌ يابد . زيرا كه‌ در صبح‌ اگر چشم‌ به‌ ساعت‌ بيندازد و ببيند مثلاً ساعت ‌ 11 است‌ يعنی ‌13 ساعت‌ به‌ غروب‌ مانده‌ است‌ ؛ و يا اگر در عصر ببيند ساعت ‌11 است‌ ؛ يعنی‌ يك‌ ساعت‌ به‌ غروب‌ مانده‌ است. در اين‌ صورت‌ به‌ آسانی‌ مردم‌ مقدار روز خود را می‌يابند ؛ و می‌دانند چقدر از روزشان‌ باقی مانده‌ است‌ . چون‌ منتهی روز ساعت ‌12 است‌ . به خلاف‌ شب‌ كه‌ دانستن‌ مقدار بقيۀ آن‌ لازم‌ نيست‌ . زيرا شب‌ برای خوابيدن‌ و استراحت‌ كردن‌ است‌ و در شب‌ انسان‌ بايد بداند چقدر از شب‌ گذشته‌ است‌ ؟ و چقدر خوابيده‌ و آرامش‌ نموده‌ است‌ ؟ بنابراين‌ چون‌ بنا به‌ ساعت‌ غروب‌ كوك‌ مبدأ شب‌ معلوم‌ است‌ بمجرّد رؤيت‌ ساعت‌ ، مقدار گذشت‌ شب‌ معلوم‌ است‌ ، و چون‌ مقدار پايان‌ روز معلوم‌ است‌ ، بمجرّد رؤيت‌ ساعت‌ مقدار باقيمانده‌ از آن‌ كه‌ برای‌ حركت‌ و فعّاليّت‌ است‌ معلوم‌ است‌ . در اين‌ صورت‌ گرچه‌ انسان‌ نيز می تواند از مقدار باقيماندۀ از شب‌ ، و يا از مقدار گذشتۀ از روز با توجّه‌ كوتاهی‌ مقدارش‌ را بدست‌ آورد ؛ وليكن‌ اين‌ فائده‌ای به‌ حال‌ او ندارد . عمده‌ در روز دانستن‌ آن‌ است‌ كه‌ : چقدر از روز مانده‌ است‌ ؟ و ما وظائف‌ محوّله‌ خود را بايد در اين‌ مقدار بجای‌ آوريم‌ ؛ نه‌ چقدر گذشته‌ است‌ ، آن‌ بدرد ما چه‌ می‌خورد ؟ و نيز در شب‌ آنچه‌ برای‌ ما مفيد است‌ كه‌ چقدر گذشته‌ است‌ ؟ و ما بقدر كافی‌ استراحت‌ و خواب‌ نموده‌ايم‌ يا نه‌ ؟ و اين‌ به‌ ساعات‌ بعدی منوط‌ نيست‌ ؛ بلكه‌ فقط‌ مربوط‌ به‌ ساعات‌ پيشين‌ است‌ . امّا ساعت‌ ظهر كوك‌ ، مبدأ را اوّل‌ روز و يا اوّل‌ شب‌ قرار نمي‌دهد . و وسط‌ تقريبی‌ شب‌ قرار می‌دهد . ساعت‌ 12 يعنی‌ نيمه‌ شب‌ تقريبی‌ . و ساعت‌ 1 بامداد يعنی‌ يك‌ ساعت‌ از نيمه‌ شب‌ گذشته‌ است‌ . و اين‌ هيچ‌ فائده‌ ندارد ؛ بلكه‌ ضررهای‌ آن‌ بسيار است‌ . اوّل‌ مقدار شب‌ و يا مقدار روز را معيّن‌ نمی كند . ثانياً شب‌ را از اوّل‌ نمی‌شمرد ، بلكه‌ نيمی‌ از شب‌ را از روز قبل‌ ، و نيمی از آن‌ را از روز بعد می‌شمرد . و در اين‌ صورت‌ يك‌ شب‌ تمام‌ ، به‌ دو تكّه‌ پاره‌ شده‌ ؛ و احكام‌ و وظائف‌ شرعی‌ و عرفی همه‌ به‌ هم‌ می‌خورد . و ساعت‌ 1 بامداد كه‌ هنوز صبح‌ نشده‌ است‌ ، بلكه‌ چه‌ بسا شش‌ ساعت‌ به‌ آفتاب‌ مانده‌ است‌ ؛ ولی مع ذلك‌ آنرا از ساعات‌ بامداد می‌شمرد . و ثالثاً مردم‌ در كار خود حيران‌ و سرگردان‌ می مانند. يك‌ مبدئی‌ به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ . نيمه‌ شب‌ ، مبدئيّت‌ اين‌ مبدأ به چه‌ درد آنها می‌خورد ؟ نه‌ با آن‌ كار خود را می‌توانند مشخّص‌ كنند نه‌ استراحت‌ خود را . و ساعات‌ كار اداری‌ و مدارس‌ ، و دانشگاه ها و نظام‌ ، و غيرها بر اين‌ اساس‌ كه‌ تنظيم‌ شود . مثلاً معيّن‌ كنند : مردم‌ ساعت‌ 8 دنبال‌ كار بروند در زمستانها ساعت‌ 8 قدری از آفتاب‌ مي‌گذرد ؛ ولی در تابستانها چهار ساعت‌ از آفتاب‌ مي‌رود . و در اين‌ صورت‌ انسان‌ چهار ساعت‌ تمام‌ در اعتدال‌ هوا در منزل‌ بيكار آرميده‌ ، و هنگام‌ گرما و هواي‌ خفقان‌ آميز بايد به‌ حركت‌ درآيد و اين‌ موجب‌ إتلاف‌ وقت‌ و عدم‌ تنيظم‌ ساعات‌ بر اساس‌ احتياج‌ بدنی‌ ، و مناسبات‌ بهداشتی‌ و حفظ‌ الصّحة‌ عالمی است‌ . نيمۀ شب‌ را ابتدای‌ زمان‌ قرار دادن‌ ، فقط‌ برای‌ كارخانه‌دارهائی‌ كه‌ كارگران‌ خود را چون‌ آلات‌ و ابزار كار شمرده‌ ، نه‌ خوابی ، نه‌ راحتی ، نه‌ روزی‌ ، نه‌ روشنائی‌ ، نه‌ بهداشت‌ ، و حفظ‌ الصّحه‌ای برای آنها قائل‌ نيستند . و بشر را متحيّر و سرگردان‌ آلت‌ مقاصد مادّی‌ و بهره‌بردار خود قرار می‌دهند می‌باشد . و در اين‌ صورت‌ مردم‌ تا قريب‌ ساعت‌ 8 می خوابند . از فيوضات‌ بين‌ الطّلوعين‌ محروم‌ ، و از سحرخيزی‌ بی بهره‌ می مانند . و طبعاً كسی كه‌ ساعت‌ 8 دنبال‌ كار برود ، تا ساعت‌ 2 بعدازظهر ، و يا 4 ساعت‌ بعدازظهر كار كند ؛ و اوّل‌ شب‌ خود را به‌ مطالعه‌ و بيداری‌ و تفريح‌ بگذراند ، و تا قريب‌ نميۀ شب‌ بيدار باشد ؛ خوابش‌ در آخر شب‌ بوده‌ ، و تا به‌ صبح‌ بطول‌ می‌انجامد . و در این صورت از همه مواهب الهی و بهداشتی محروم می گردد. } ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { پیام بازرگانی 12} با توجه به اینکه امشب بر اساس محاسبات نجومی برادران ماسونی ، شرف عطارد است . و همچنین شرف قمر نیز می باشد . در اساطیر ملل گوناگون ایزد عطارد و ماه دو ایزد متفاوت می باشند . اما در مصر باستان ، یکی از ایزدان ماه( در مصر باستان چندین ایزد خورشید و ایزد ماه وجود دارد ) یعنی ایزد تحوت یا توث ایزد عطارد نیز می باشد . که خصوصیات ، کوکب عطارد و قمر را با یکدیگر دارد . تحوت ایزد دانش و خرد و حکمت و سحر و جادو و طب و کاتب و ... می باشد . بدیهی است که شرایط نجومی محاسبه شده توسط جادوگران غربی زمان مناسب برای ، احضار و دعوت این ایزد فرومایه می باشد . قبالیست های اروپایی که تحت عنوان هیئت های تجاری وارد کشور شده اند .و در کشور مستقر هستند . و یکی از وظایفشان تقویت بخش جادو در لژهای حاضر در کشور است . مراسم های خاص خویش را از ساعاتی پیش شروع نموده اند . اما جدای از عملکرد دشمنان ما ، هم اکنون زمان مناسبی برای طلسمات مثبت عطارد ، نیز می باشد . و با توجه به مقارن شدن شرف عطارد با شرف قمر ، جوّ کنونی بهترین زمان برای طلب حکمت علوم غریبه و حکمت های پنهانی است . عزیزانی که به این علوم علاقه مندند می توانند در ساعت عطارد و قمر امشب ، در زیر آسمان شب به ذکر حکیم مشغول شوند . و حکمت علوم غریبه را از حق تعالی طلب نمایند . ( نام خویش ... به همراه نام مادر ...و حکیم 78 و کلمه «کن » 70 جمع نمایید ) پوشیدن لباس آبی فیروزه ای و بدست انداختن انگشتر فیروزه نیز توصیه می شود . در صورت نداشتن لباس فیروزه ای لباس آبی پوشیده شود . همچنین قرائت سوره قلم ( عطارد خدای کاتب است ) و سوره قمر ( شرف قمر ) و همچنین سوره صف ( بر اساس مسبحات و چاکراها ) توصیه می شود . نکته ای برای برادران طلبه : در حوزه ها هر سال ، سال تحصیلی در روز چهارشنبه شروع می شود . عزیزان طلبه می دانند علتش چیست ! در کتاب جامع المقدمات که اولین کتابی است که طلبه ها به مطالعه آن می پردازند . در کتاب آداب المتعلمین ، آمده است : 👇 { شایسته است که ابتدای شروع درس روز چهارشنبه باشد همانطور که پیغمبر گرامی اسلام فرموده است : « هیچ کاری در روز چهارشنبه آغاز نمی گردد مگر اینکه به اتمام می رسد » و هر کار نیکی باید در روز چهارشنبه واقع شود زیرا روز چهارشنبه روزی است که خداوند عزّ و جلّ نور را خلق نمود و آن روز برای کفّار ، روز بدی است پس برای مومنین روز مبارکی است . ...} ( جامع المقدمات صفحه 43) در حوزه های علمیه بر اساس این حدیث ، سال تحصیلی را در چهارشنبه آغاز می نمایند . حتی نمایشگاه کتاب طهران نیز چهارشنبه آغاز می شود . جدای از عللی که در حدیث برای شروع کار در روز چهارشنبه ذکر شده بود . از منظر نجوم احکامی نیز نگاه نماییم بهترین زمان برای انجام عمل ، مخصوصاً تحصیل علم چهارشنبه می باشد . چرا ? می دانیم که در نجوم احکامی ، روز چهارشنبه منسوب به کوکب عطارد است . و عطارد خدای کاتب و علم و دانش و حکمت است . بنابراین چهارشنبه برای شروع سال تحصیلی بسیار مناسب است . اما اینکه خداوند در چهارشنبه نور را خلق نمود . با توجه به اینکه چهارشنبه روز عطارد است . این حدیث را در ذهن تداعی می نماید . که علم نیز نور است که خداوند در قلب بنده مومن قرار داده است. و عطارد صاحب روز چهارشنبه . اما اینکه کارها اگر در چهارشنبه شروع شود به پایان می رسد . ناشی از این است که هر چند که عطارد نر است ( بنا بر اساطیر مذکر است ) اما با توجه به دانش و علم و سحر و جادو تا حدی فاقد نیروی جنسی می باشد . و از سویی عطارد از منظر سعدی و نحسی ، نه سعد است و نه نحس ، بلکه خنثی است با سعد سعد می شود با نحس نحس می شود . عطارد چندان طبیعت خاصی نیز ندارد . هر چند طبیعت آن تاحدودی سرد و خشک ذکر شده اما با هر کوکبی ، طبیعت آن کوکب را می گیرد . بنابراین چنین ویژگی به عطارد این توان را می دهد که کار ها را به پایان ببرد و نیمه کاره رها ننماید . زیرا فاقد طبع خاص و نیروی جنسی قوی و سعدی و نخسی است و به مانند ماشین با نظم عمل می نماید . @soltannasir 🌙🌛🌜
@soltannasir { پاسخ به سوالات 114} { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 14} ادامه ..👇 به درستی مشخص نیست . بشر از چه زمان و چگونه اقدام به تقسیم بندی زمان نمود . اما مسلم است که نیاز بشر به بارندگی و آب برای کشاورزی و سایر نیازها باعث شد که بشر به فکر تقسیم بندی زمان بیفتد . یکی از اقوام پیشرو در علم ریاضیات و نجوم ، بابلیان بودند . بابلیان نخستین قومی بودند که دایره را به 360 درجه تقسیم نمودند . عدد 360 عددی است که در ریاضیات بر همه اعداد یک رقمی به غیر از 7 قابل تقسیم است . بنابراین این عدد پتانسیل بسیاری داشت تا بابلیان دایره را به 360 درجه تقسیم نمایند . نکته : عدد 360 با ابجد کلمه رفیع (360) تطابق دارد . که جزئی از اسم رفیع الدرجات الله تبارک تعالی می باشد . که می توان از این اسم ۳۶۰ درجه را استنباط نمود ‌. روز با طلوع خورشید شروع میشود و با غروب آن به پایان می رسد و شب نیز با غروب خورشید آغاز و با طلوع آن به پایان می رسد . ابتدا اندازه گیری روز ، با کمک ساعت های سایه ای بود . که با کمک سایه قطعه ای چوب عمود ، می توانستند زمان روز را اندازه گیری کنند . در شرع مبین نیز اذان ظهر از اول ظهر یعنی هنگامی که سایه‌ی هر چیزی پس از آن که بر اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن کند است . با چنین شاخصه ای _برای اذان ظهر _ شخص در بیابان و یا صحرا و به دور از شهر که باشد نیز می تواند ، زمان اذان ظهر را مشخص نماید . واقعیت این است که هیچ قانونی وجود ندارد که روز به ۱۲ جز و شب به ۱۲ جز تقسیم شود . بابلیان روز و شب را هر کدام به ۱۲ جز تقسیم نمودند . علت تقسیم بندی آنان این بوده که عدد ۱۲ علاوه بر اینکه به اعداد ۲ و ۳ و ۴ و ۶ بخش پذیر می باشد ‌. در سیستم ریاضیات پیشرفته بابلی که بر اساس سیستم ۶۰ تایی بوده است . عدد ۶۰ بر ۱۲ بخش پذیر می باشد . همچنین عدد ۳۶۰ که درجات دایره است نیز به ۱۲ بخش پذیر است . البته برای این تقسیم بندی علل دیگری نیز ذکر نموده اند . من باب مثال گفته اند که شمارش برای بشر نخستین با ساده ترین ابزار ممکن یعنی دستان وی بوده است. چهار انگشت در دستان و جود دارد که هر کدام دارای سه بند است . که مجموعاً 12 بند می شود . و شست با قرار گرفتن بر روی هر بند اعداد را مشخص مینماید . همچنین ، سیستم شمارش ده دهی در ریاضیات نیز بر اساس تعداد انگشتان دو دست طراحی شده است . گفته شد که روز و شب هر کدام به 12 قسمت تقسیم شد . اما چگونه ? روز و شب یک بازه ثابت نیستند بلکه اندازه هر کدام از روز و شب در فصول مختلف متغیر است . تقسیم بندی بازه ای که متغیر است . کار آسانی نیست . و برای این مهم نیاز به یک معیار ثابت وجود داشت . در نتیجه فرزانگان کهن ، ابتدا روز نجومی را که شامل شب و روز (شبانه روز ) است را اندازه گیری نمودند . برای این مهم آنان ساعت های آفتابی ای را طراحی کردند . هنگامی که خورشید از نصف النهار ناظر عبور می کرده را تا عبور مجدد خورشید از این نصف النهار را نشان دهد و این فاصله یک روز نجومی (شبانه روز ) است . و زمان این روز نجومی تقریباً ثابت و اندکی کمتر از 24 ساعت یعنی حدود 23 ساعت و 56 دقیقه و 4 ثانیه می باشد . پیشینیان برای اینکه این عدد را بتوانند به دو 12 ساعت مساوی (24 ساعت) تقسیم نمایند .حدود چهار دقیقه به میزان آن افزودند . نکته2 : ریشه تقسیم ساعت به 60دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه نیز بر اساس ریاضیات کهن بابلی بر مبنای سیستم 60 تایی می باشد . گفته شد که بابلیان شبانه روز را (عبور خورشید از نصف النهار ناظر را ) به عنوان یک کل در نظر گرفتند و آن را به 24 واحد مساوی ( 12*2 ) به نام ساعت تقسیم نمودند . در این تقسیم بندی اصالت با روز نجومی است . که در آن یک شبانه روز به عنوان یک کل در نظر گرفته شده است . حال آنکه شب و روز با یکدیگر یکسان نیستند . اما به هر حال ما برای اینکه میزان 12 ساعت حقیقی روز و 12 ساعت شرعی شب را بدست آوریم . نیاز به یک میزان ثابت نظیر روز نجومی داریم . در غیر اینصورت محاسبه ساعت حقیقی یک روز بدلیل متغیر بودن میزان روز ، مشکل می باشد . اما ساعات روز و شب چگونه است . عزیزانی که علوم غریبه کار نموده اند می دانند . که ساعت طلوع آفتاب را از ساعت غروب آفتاب _ در یک مکان_ کم می نماییم . و سپس تبدیل به دقیقه می نماییم و آنگاه تقسیم بر 12 می نماییم و اینگونه میزان ساعت یک روز بدست می آید که معمولاً در کشورمان ایران این ساعت از 50 تا 70 دقیقه در فصول مختلف متفاوت است . و هر ساعتی به کوکبی منسوب است . و هر کوکبی صاحب یک روز است . و هر کدام از ساعات در هر روز با توجه به منسوبات کواکب برای عملی مناسب است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞🌚🌛
@soltannasir { پاسخ به یک سوال } { پیش بینی زلزله با نجوم } پیش از هر چیز باید بگویم از هنگامی که ایمیل را برای چندمین بار ، در کانال اعلام نمودم . حجم سوالات بسیاری برای فقیر ارسال شده است . که تقریباً به 70% سوالات پاسخ داده شده است . و 30% باقی مانده نیز به مرور پاسخ داده می شود . چند سوال هم خاص است که ان شاءالله سر فرصت پاسخ داده خواهد شد . ان شاءالله بزودی بخش پاسخ به سوالات به اتمام خواهد رسید . و سپس بار دیگر به اسطوره آفرینش باز خواهیم گشت . اما یکی از سوالاتی که از فقیر شده است در باب امکان پیش بینی زلزله است ? و فقیر صلاح دیدم که سوال در کانال پاسخ داده شود . اینکه بعضی معاصرین ما قائل به پیش بینی زلزله با روش های گوناگون می باشند . فقیر اطلاعی از این روش ها ندارم . اما مسلماً هر روش ادعایی ، قابل بررسی است . اما پیش بینی زلزله توسط قواعد علم تنجیم ممکن است و از دیرباز انجام می شده است . یک نمونه از پیش بینی های زلزله توسط قواعد علم تنجیم ،پیش بینی زلزله تبریز توسط «ابوطاهر منجم شیرازی » است . که باعث نجات بخشی از مردم تبریز شد . و داستان آن در کتاب نزهة القلوب آمده است : 👇 { تبریز از اقلیم چهارم است و شهر اسلامی و قبه الاسلام ایران طولش از جزایر خالدات (قناری ) فب (82) و عرض از خط استوا لح (38) ، زبیده خاتون منکوحه هارون الرشید خلیفه رحمهما الله ساخت در سنه خمس و سبعین و مایه (175) ، بعد از شصت و نه سال در سنه اربع و اربعین مایتین (244) بعهد متوکل خلیفه عباسی بزلزله خراب شد . خلیفه آنرا باحال عمارت آورد بعد از صد و نود سال در رابع عشر (14)صفر سنه اربع و ثلثین و اربعمایه (434) باز بزلزله بکلی خراب شد و در مجمع ارباب الملک قاضی رکن الدین خویی آمده که در آن وقت « ابوطاهر منجم شیرازی » در آنجا بود و حکم کرده که در فلان شب آن شهر بزلزله خراب شود و حکام به الزام مردم را از شهر بیرون و به صحرا بردند تا در زیر خاک هلاک نشوند و آن حکم راست آمده آن شهر در آن شب به کلی خراب شد . چنانکه کمابیش چهل هزار مرد در آن واقعه هلاک شدند امیر «وهسوذان بن محمد بن رواد الازدی» (امیر دولت روادیان ) که از قبل قائم خلیفه حاکم آن دیار بود . در سنه خمس و ثلثین و اربعمایه (435) به اختیار منجم مذکور به طالع برج عقرب ، بنیاد عمارت تبریز کرد و منجم مذکور مبالغه کرده است که من بعد تبریز را از زلزله خرابی نبود مگر از سیل خوف باشد و تا غایت (تا زمان نویسنده کتاب ) که تبریز را سیصد سال است حکم کرده است و راست آمده است . و هر چند در آن شهر زلزله بسیار اتفاق افتاده است . اما خرابی عظیم نکرده و سببش آنکه اکنون در آن زمین قنوات بسیار اخراج کرده اند و جاهها کنده و منافذ زمین گشوده شده است . لاجرم ابخره (بخارها ) قوت قوی نمی تواند کرد و زلزله سخت اتفاق نمی افتد . ...} ( کتاب نزهة القلوب حمدالله مستوفی صفحات 75و 76) نکته 1: درایت حاکم تبریز در توجه به حکم منجم ، قابل ستایش است . نکته 2: افرادی که به حکم منجم و فرمان حاکم توجه ننمودند . هلاک شدند . نکته 3: شهر تبریز در تاریخ 671 هجری قمری نیز زلزله بزرگی را تجربه نمود . اما منجر به تخریب شهر به مانند گذشته نشد . نکته 4: چهارمین زلزله بزرگ در شهر تبریز در چهارم ذیقعده سال 1050 هجری در فصل زمستان رخ داد که منجر به تخریب بخش هایی از شهر شد و این زلزله ویرانگر بوده است . بنابراین پیش بینی «ابوطاهر منجم شیرازی» در عدم تخریب شهر تبریز توسط زلزله حدود 616 سال دوام داشته است . هر چند که باید در نظر داشت که شهر تبریز در این زلزله های بعدی هیچ گاه به طور کامل تخریب نشد . @soltannasir ⭐️🌟💫🌙☄☀️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 115 } { نکاتی در باب قاعده ترقی و ترفع و تنزل و مساوات 15 } ادامه ...👇 ...و هر کدام از ساعات در هر روز با توجه به منسوبات کواکب برای عملی مناسب است . من باب مثال می دانیم که روز چهارشنبه متعلق به کوکب عطارد می باشد . و ساعت نخست چهارشنبه منسوب به کوکب عطارد می باشد . عطارد چیست ? در اساطیر ، عطارد خدای کاتب است . و پیک و پیامبر خدایان است . عطارد با خطابه و سخنوری ارتباط دارد . عطارد در هندسه و حساب و هیئت و نجوم و احکام نجوم استاد است . همچنین در طب و طبیعیات نیز تبحر دارد . و کیمیاگر نیز می باشد . و از آنجایی که کاتب است با علم حروف نیز مرتبط می باشد . به طور کلی این کوکب با علوم ارتباط تنگاتنگ دارد . اگر فلسفه را شامل جملگی علوم کهن بدانیم _که در گذشته همینگونه بوده _ عطارد در جملگی این علوم تبحر دارد . بنابراین روز چهار شنبه و ساعت نخست آن برای یادگیری تمام علومی که با عطارد ارتباط دارد . مناسب است . البته بهتر است علم نجوم و احکام آن را در شب چهارشنبه و در ساعات عطارد و قمر آموخت . حال برای یادگیری علم موسیقی چه زمانی مناسب است ? جنس موسیقی چیست ? سازهای موسیقی عمدتاً مستقیم و غیر مستقیم یا با دستان نواخته می شود ؛ و یا با دمیدن ، دمیدن چه ? دمیدن باد جنس دستان چه بود ? باد چرا ? زیرا منسوب به برج جوزا بود و برج جوزا از بروج بادی در نتیجه دمیدن و استفاده از دستان چه چیزی ایجاد می شود ? صدا صدا در کجا پخش می شود ? هوا در نتیجه موسیقی جنس هوا دارد . و بادی است. بدین خاطر است که موسیقی باعث جنبش می شود . چرا ? زیرا باد ، خاک را به حرکت در می آورد . و آب را به جنبش در می آورد حتی طوفان ایجاد می نماید و آتش را نیز تقویت می نماید . و باعث شعله ورتر شدن آن می شود . در عالم انسانی نیز موسیقی ، باعث به جنبش در آمدن و رقص می شود . زیرا جسم انسان خاکی است و جنس روح از باد است . موسیقی که خود از باد است ، این باد (روح) را به حرکت در می آورد و با افزایش میزان باد ، روح جسم خاکی را به حرکت در می آورد . حال اگر موسیقی بادی است ? در نتیجه باید با کوکب مشتری ارتباط داشته باشد . در اسطوره چگونه است ? واژه موسیقی از واژه یونانیmousika است . که با موزها یا میوزها( خواهران 9گانه ) در اساطیر یونانی ارتباط دارد . درکتاب سیری در اساطیر یونان و رم در باب موزها آمده : 👇 { موزها یا میوزها : شمارشان به نُه (9 ) می رسید . و همه دختران 👈 زئوس و نیموزینه (منموزینه )(از زنان زئوس از تایتان ها که زئوس 9 شب پیش او بود و وی 9 دختر موز را حامله شد ) ، به معنی حافظه بودند . اینان ، مثل زیبارویان یا کاریت ها ، نخست غیر قابل تشخیص بودند . هزیود( شاعر معروف یونانی و سراینده منظومه نسب نامه خدایان ) می گوید : « آنها همه یک اندیشه در سر دارند و قلبهایشان با شنیدن آواز می تپد و روحشان از هر اندوه و نگرانی عاری و تهی است . هر کس که موزها را دوست دارد ، خوشبخت می شود . هر آدمی ، هر قدر هم که اندوهگین و نگران باشد ، چون صدای آواز خدمتکاران موزها را بشنود افکار سیاه اندوه را از سر به در می کند و اندوه و درد را از یاد می برد . این والاترین و ارجمندترین هدیه موزها به آدمیان است . » در دوره های بعد هر یک رشته کار ویژه خود را یافت . ( ابتدا همه موزها را با موسیقی و شعر و نغمه می شناختند دذ دوره های بعدی برای هر کدام از موز ها نقشی جداگانه در نظر گرفته شد ) کلیو (clio) موز تاریخ بود ، اورانیا (urania) موز ستاره شناسی ، ملپو منه (melpomene) موز تراژدی ، تالیا موز نمایش کمدی ، ترپسیکوه (terpsichore ) موز رقص ، کالیوپه موز اشعار حماسی ، اراتو موز شعر عاشقانه و غزل ، پولیهیمنیا موز آواز برای خدایان ، و اوترپه موز نواختن چنگ و اشعار غنایی . هزیود نزدیک هلیکون می زیست که یکی از کوه های مورد علاقه موزها بود _ کوه های دیگر عبارت بود ازپیروس (pierus) در پیریا که زادگاه آنها بود ، و پارناسوس و البته اولمپ . یک روز این نُه (9) موز خود را به او ، یعنی به هزیود نشان دادند و به او گفتند : « ما می دانیم که چگونه دروغ بگوییم که به ظاهر موجه باشد ، ولی هرگاه اراده کنیم و خواسته باشیم می توانیم حقیقت را بر زبان بیاوریم . » آنها همنشینان آپولو ، خدای راستی و همچنین یار و همنشین زیبا رویان یا کاریت ها بودند . پندار چنگ را به آنها و به آپولو نسبت می دهد و می گوید : « چنگ زرّین را ، که هر گامی ، از گامهای رقاصان ، به آن گوش فرا می دهد ، هم آپولو داشت و هم موزهای گل بنفشه ای . » هر کس که از آنها الهام می گرفت از هر کشیش یا کاهن مقدس تر می شد . } بنابراین همانگونه که ملاحظه نمودید موزها ، دختران 9 گانه زئوس هستند و زئوس از ایزدان مشتری . ادامه دارد .. @soltannasir 📣🔔
تصویر خواهران موز (موزها ، میوزها) و آپولون از دیگر خدایان موسیقی و فرزند دیگر زئوس @soltannasir
@soltannasir {پاسخ به سوالات 116} ادامه ..👇 و زئوس از ایزدان مشتری و طبیعت مشتری بادی بود . همانگونه که ملاحظه نمودید موزها نیز به مانند پدر خویش زئوس بر چکاد کوه ها مسکن دارند و این نشان دهنده این است که با باد در ارتباطند . اما با اینحال در کتب نجوم احکامی اسلامی ، موسیقی را از احکام مربوط به کوکب زهره می دانند . می دانیم که در اساطیر ایزدان زهره نظیر ایشتار بابلی و ..با لهو و لعب و موسیقی و رقص و تجارت و ... مرتبطند . همچنین می دانیم که پریان موجوداتی آبی هستند و ذاتاً سیمیاگر می باشند . و در فن سرود خوانی و صوت و الحان و موسیقی و هنر و نقاشی تبحر ویژه دارند . و پیشگویی نیز می نمایند . و صوت و نغمه آنان سحر انگیز است در اساطیر یونانی به سیرن یا سایرن و همچنین یا می گویند . در اساطیر آنان دختر ایزد دریا فورسیس می باشند (بنابراین خلقتشان از آب است ) در کتاب سیری در اساطیر یونان و رم صفحه 56 در باب آنان اینگونه آمده : 👇 { ها در جزیره ای در دریا می زیستند . صدای شان افسون کننده بود و هرگاه آواز می خواندند جاشوان و دریانوردان گمراه می شدند و از بین می رفتند . معلوم نیست چه شکل و سیمایی داشته اند ، زیرا هر کس آنها را می دید ، زنده باز نمی گشت . } همچنین در کتاب سیری در اساطیر یونان و رم در بخش مربوط به حماسه اودیسه در باب سیرن ها صفحه 291 آمده :👇 { از سیرسه( زن جادوگری که اودیسه در جزیره وی مدتی به سر برد ) آموخته بود که باید از جزیره «سیرن» ها (sirens) بگذرند . سیرن ها آواز خوانهای شگفت انگیزی بودند که صدایشان انسانها را از خود بی خود می کرد و چون به آنها نزدیک می شدند جان می باختند و به دیار نیستی می رفتند . پیرامون همان نقطه ای که سیرن ها نشسته بودند و آواز مرگ آورشان را می خواندند دیواری از اسکلت آدمیزادگان جان باخته بالا آمده بود. اودیسه داستان آنها را به همراهانش گفت و اظهار داشت که تنها راه نجات از دست این سیرن ها این است که همگان گوشهایشان را از موم پر کنند تا صدای نشنوند . اما خود وی در صدد بر آمده بود آواز دلنشین آنان را بشنود ، اما به جاشوانش دستور داد وی را طوری محکم و استوار به دکل کشتی ببندند که هر چه تلاش کند . نتواند خود را از بند برهاند . جاشوان همین کار را کردند و بعد کشتی را به سوی جزیره هدایت کردند . جاشوان همه ناشنوا شده بودند و آوازهای جذبه آور را نمی شنیدند ، البته غیر از اودیسه . او آوازشان را می شنید ، و از آن آشکارتر اشعاری می خواندند که ، لااقل برای یونانیها ، افسون کننده تر از آهنگ بود . سیرن ها می گفتند اگر انسانی به سویشان آید جان و دلش از 👈دانستنیها و دانش های گوناگون آکنده می شود ، عقل و خردش به نهایت کمال می رسد و روح وی نیروی فعالیت بیشتری می یابد : «ما از چیزهایی آگاه هستیم که از این پس بر زمین خواهد گذشت . » آنها این اشعار را با آهنگی دلنشین می خواندند و قلب اودیسه از اشتیاق آکنده می شد . اما طناب او را همچنان محکم در بند گرفته بود ، و دیری بعد خطر از میان رفت . ...} همانگونه که ملاحظه می نمایید پریان که موجودات آبی می باشند با موسیقی و رقص در ارتباطند . و پیشتر از ارتباطشان با کوکب زهره سخن گفته شده بود . در نتیجه کوکب زهره با موسیقی و رقص و هنر در ارتباط است . اما با اینحال جنس موسیقی و رقص بادی است نه آبی . بنابراین چه زمانی برای یادگیری علم موسیقی و سرود خوانی و تواشیح مناسب است ? جمعه در چه ساعتی ? ساعت مشتری چرا ? زیرا کوکبی که موسیقی و آواز با آن مرتبط است . زهره می باشد بنابراین روز که منسوب به زهره است برای عمل مناسب است . جنس موسیقی و آواز باد است بنابراین ساعت مشتری برای آن مناسب است . و البته در روز پنج شنبه که منسوب به مشتری است .در ساعت زهره نیز می توان به تعلیم و سرود خوانی و تواشیح پرداخت . نکته ای جالب : در روز جمعه غسل جمعه مستحب موکد است . و زمان آن از صبح تا ظهر است . روز جمعه منسوب به کدام کوکب بود ? زهره طبیعت زهره چه بود ? آبی غسل با چه انجام می شود ? آب 😊 نکته 2: در کتاب مفاتیح الجنان در باب آداب روز جمعه آمده : 👇 { روز جمعه؛ پيش از خوردن صبحانه انار و پيش از ظهر هفت برگ كاسنى بخورد، از موسى بن جعفر عليهما السّلام روايت شده: هر كه در روز جمعه وقتى كه ناشتاست يك انار بخورد، تا چهل روز دل او را نورانى گرداند. و اگر دو انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار،تا صد و بيست روز، وسوسه شيطان را از او دور گرداند و هركس وسوسه شيطان از او دور شود نافرمانى خدا نكند و هركه نافرمانى خدا نكند وارد بهشت شود.} حال سمبل کدام ایزد است ? در اساطیر ایرانی سمبل ایزد آناهیتا می باشد . و ایزد زهره و جمعه روز زهره می باشد. @soltannasir 🌊
تصویری از حماسه اودیسه که اودیسه به دکل کشتی بسته شده و از کنار جزیره سیرن ها می گذرد . سیرن ها دارای آوازی سحر انگیز بودند . سیرن ها معادل پریان در اساطیر ایرانی می باشند . @soltannasir
تصویر دیگری از سیرن ها یا نمف ها که معادل پریان در اساطیر ایرانی می باشد به ساختار پای پرنده ای شکل سیرن ها نگاه نمایید و شباهت آن را با ایزد ایشتار بابلی دریابید . @soltannasir
تصویر الهه ایشتار بابلی به ساختار چنگالی شکل پای و شباهتش به پای سیرن ها توجه نمایید . هر دو با کوکب زهره و عنصر آب مرتبطند .یکی میرا(سیرن) و دیگری علی الظاهر نامیرا @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 117 } ادامه ...👇 نکته مهم 3: با توجه به جدول نسبت ساعات روز و شب به کواکب ، ذکر این نکته خالی از لطف نیست :👇 می دانیم که در تقسیم ساعات روز جمعه آخرین ساعت شب جمعه منسوب به کوکب شمس است . که در بین الطلوعین می افتد . و ساعت اول روز جمعه که با طلوع آفتاب شروع می شود منسوب به کوکب زهره می باشد . اگر دروس گذشته را به یاد بیاورید پیشتر گفته شده بود که حضرت از محلی بین اقلیم شمس و زهره ظهور می نماید . در چه ساعتی ? ساعت شمس در چه روزی ? روز زهره و در ظهر جمعه در مکه حضور خواهند داشت . همچنین گفته شده بود که کوکب زهره با زهرا و زوهر و ظهور و ظهر از منظر زبان شناسی ارتباط دارد . حال دقت نمایید شب جمعه و روز جمعه منسوب به کوکب زهره است . و شمس ولایت حضرت صاحب الامر و صاحب الزمان (عجل الله) در ساعت شمس در روز زهره ظهور خواهد نمود . ساعتی که ساعت دوازدهم شب جمعه می باشد و امام دوازدهم در آن ظهور می نمایند . ( در بعضی احادیث ،بین الطلوعین جزء ساعات روز و شب محسوب نشده است . اما علی ای حال در طبقه بندی تقسیم ساعت شب و روز ، بین الطلوعین جزء شب محسوب می شود . طبق نظر مشهور علمای این علم و اساتید فقیر) نکته 4 : در نجوم احکامی زهره ایزد لهو و لعب و بازار و تجارت و آسایش و ... بود. ولی از سوی دیگر کوکب دین اسلام نیز می باشد . بدین خاطر در روز جمعه که منسوب بدین کوکب است، عبادات مختلفی نظیر 100بار خواندن سوره قدر 1000صلوات خواندن دعای ندبه و زیارت جامعه و سوره کهف و مومنون و ... و یادگیری مسائل دینی توصیه شده است . حال برای تعلیم حکمت و فلسفه و الاهیات چه زمان مناسب است ? در نجوم احکامی ،کوکب زحل ، حکیم سیارات است و ملاحظه نمودید که در اسطوره آفرینش سومری از « اآ » که ایزد کوکب زحل می باشد ، با عنوان عقل کل یاد شده است . ال (אל) فینیقی و کنعانی و اوگاریتی نیز در اساطیر اینگونه است و با کوکب زحل در ارتباط است . اساساً الاهیات فلسفی چه الاهیات امور عامه و چه الاهیات به معنای اخص با ال و اله و کوکب زحل ارتباط دارد . بنابراین برای تعلیم فلسفه و حکمت چه روزی مناسب است ? روز شنبه که منسوب به زحل است . چه ساعتی ? اگر به فلسفه مشاء و غربی و فلسفه علم می پردازیم . ساعت زحل مناسب است . زیرا طبیعت زحل مادی و خاکی است . اگر به فلسفه اشراقی و یا حکمت متعالیه و یا عرفان علمی می پردازیم ساعت شمس مناسب است . چرا ? پیشتر گفته شد که چاکرای تاج سر منسوب به کوکب زحل است . و زحل با عقل مرتبط است . محل عقل در عالم ماده کجا بود ?عقل با مغز و قوای دماغی ارتباط دارد . حال محل مغز منسوب به کدام برج بود ? برج حمل هر چند که برج حمل منسوب به مریخ است . و مریخ کله شق و جنگجو اما با اینحال حمل برجی است که شمس در این برج در شرف خویش است . و زحل در هبوط خویش . و این ساختار کمک به متعادل شدن ذهن انسان می نماید . بنابراین تعقلات فلسفی با زحل در ارتباط است . و تابیدن 👈انوار اشراق بر سر با کوکب👈 شمس مرتبط می باشد . نکته : در حوزه های علمیه معمولاً دروس فلسفه ای که جزء دروس رسمی نمی باشد . نظیر شفا و اسفار و ... و یا دروس عرفان در پنج شنبه ها تدریس می شده . ( اکنون اطلاعی از چگونگی تدریس و روز آن ندارم . پیشتر اینگونه بوده ) زیرا روز پنج شنبه روز تعطیلی دروس رسمی بوده است . و این مسئله از منظر نجوم احکامی درست نیست بهتر است شنبه ها تعطیل باشد و در این روز ، علوم عقلی و فلسفی و عرفان علمی تدریس شود . نکته 2 بسیار مهم و جالب که خود شامل نکات بسیاری است : 👈 ابن ندیم در کتاب الفهرست خویش صفحه 440 در باب شرایط تعلیم فلسفه و حکمت اینگونه آورده : 👇 { در قدیم آموختن حکمت قدغن بود ، مگر برای کسانیکه اهلیت و قابلیت دانستن آنرا داشته ، و معلوم شده باشد که طبیعتاً استعداد فراگرفتن حکمت را دارند . و فلاسفه در 👈 زائجه کسیکه خواستار آموختن حکمت و فلسفه بود نظر مینمودند ، و اگر در آن زائجه وجود استعدادی از همان آغاز ولادتش دیده می شد ، او را استخدام نموده و به وی حکمت می آموختند ، و در غیر اینصورت از آموختن حکمت به وی خودداری می نمودند . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛
@soltannasir { پاسخ به سوالات118 } ادامه ...👇 دقت در روایت ابن ندیم در عدم آموزش همگانی حکمت ، حاوی نکات بسیار قابل توجهی می باشد . چیزی که متاسفانه در حوزه ها و دانشگاه های ما رعایت نمی شود . شخصی که زحل و عطارد و شمس قوی در زایچه نجومی خویش علی الخصوص در خانه نهم که با فلسفه و خداشناسی و عقل و خرد ارتباط دارد . نداشته باشد ، بعید است که بتواند در علم حکمت و فلسفه به مدارج عالیه برسد و موفق شود . شخصی که شمس و مشتری را به همراه قمر داشته باشد . ممکن است علی رغم نبوغ و استعداد دارای تفکراتی نسبتاً بسته باشد . نکته : کوکب شمس با قضاوت و عدالت و کوکب مشتری با دین و کوکب قمر و عطارد نیز با دین در ارتباط می باشند . وجود کوکب یا کواکب در این خانه (خانه نهم ) و نسبت این کواکب با دیگر خانه های زایچه نجومی ، شخصیت شخص را می سازد . و اینگونه می توان پی برد که شخصی که صاحب این زایچه است . دارای چه نوع ساختمان فکری خواهد بود . باید توجه داشت که داشتن نبوغ در ادبیات عرب با نبوغ در علوم ریاضی با نبوغ در فقه با نبوغ در علوم حکمت کهن و نبوغ در الاهیات فلسفی مشائی با نبوغ در الهیات فلسفی اشراقی و عرفان با یکدیگر متفاوت است . و این مسئله از نظر علم جدید و تحقیقات دانشمندان علوم جدیده نیز اثبات شده است . کم پیش می آید که یک شخص در جملگی علوم توان و استعداد فوق العاده داشته باشد . و بتواند در جملگی علوم صاحب نظر باشد . در ضمن باید توجه داشت که بین صاحب نظر بودن در علوم مختلف با تولید معرفت جدید و مطالب جدید در همان علم تفاوت وجود دارد . و دومی بر اولی برتری دارد . ممکن است شخصی در حوزه دارای استعداد و نبوغ عجیب در تحصیل باشد. و مدارج علمی را به سرعت طی نماید . اما همین شخص علی رغم نبوغ تحصیلی در دروس رسمی حوزه ، و وادی فقه و اصول ، در فهم بعضی مطالب و نظرات حکما و فلاسفه و عرفا ، اشکال داشته باشد . و آنگاه به جان فلسفه و عرفان بیفتد و به نقد آن بپردازد . مطمئناً اگر ما زمان دقیق تولد بسیاری از علمای بزرگی که مخالف فلسفه و عرفان رسمی بوده اند . را در اختیار داشته باشیم . و بتوانیم زایچه نجومی آنان را رسم نماییم . می توانیم شواهد این مخالفت را در زایچه آنان ببینیم . باید توجه داشت که تعدادی از اشکالات مخالفین فلسفه و عرفان بر آرای حکما و عرفا کاملاً وارد است . در آثار عرفا و حکما بعضاً تأویلات اشتباه و حتی سخیف دیده می شود . ضمن اینکه اشتباهات تاریخی و حدیثی بسیاری نیز در آثار صوفیه و عرفا دیده می شود . اشتباهات معرفت شناسی نیز وجود دارد . اما با اینحال بعضی اشکالاتی که مخالفین وارد می نمایند . از نظر فقیر و کثیری از دوستداران عرفان وارد نیست . برای درک بعضی مسائل عرفانی باید ذوق فهم عرفان داشت . و این ذوق را بعضی از آقایان از مخالفین با اینکه از نظر علمی در سطح بسیار بالایی بوده اند . و از نظر معنوی و سلوکی نیز در جایگاه رفیعی بوده اند . نداشته اند . و ندارند . در حالی که ممکن است شخصی با عدم تحصیلات رسمی این ذوق را داشته باشد . ( نظیر مرحوم حاج سید هاشم حداد موسوی ) و یا حتی بسیاری افراد در سطح جامعه ممکن است این ذوق را داشته باشند . بعضاً عده ای می گویند که افرادی که ذوق فهم مطالب عرفا را دارند . دل دارند . و بدلیل صاحب دل بودن اینگونه اند. این حرف تا حد زیادی اشتباه است . اگر به صاحب دل بودن بود .بسیاری از مخالفین مقامات برجسته عرفانی و سلوکی داشته اند . بنابراین صاحب دل بوده اند . پس مشکل در داشتن یا نداشتن دل نیست . مشکل در جای دیگر در نسبت کواکب در زایچه نجومی شخص است . کاش امروز نیز به مانند گذشته طلاب استعداد یابی میشدند و تنها به مستعدین حکمت و فلسفه آموخته می شد . اگر اینچنین می شد مشکلاتی که ما اکنون شاهد آن هستیم . دیگر وجود نداشت . نکته 2: در یک جامعه آرمانی می توان با ثبت تاریخ دقیق تولد کودکان و محاسبه درست زایچه آنان و سپس در طی تحصیل با تست های مختلف استعداد سنجی به شیوه علمی ، استعداد کودکان را به شکل بسیار درست و صحیح ارزیابی نمود و کودکان را به سمت درستی سوق داد . و چنین جامعه ای به سمت نخبه پروری پیش خواهد رفت . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛🌝
@soltannasir { اربعین سور تحبیب } بعضی از عزیزان به نسخه ختم سوره مبارکه یس که پیشتر در کانال ذکر شده است . علاقه مند بودند و آن دستور را انجام داده اند و بعضی دیگر نیز تصمیم گرفته اند . که دستور مربوطه را به اربعین بنشینند . از آنجایی که فقیر پیشتر به بسیاری از عزیزان در ایام عید نوروز قول داده بودم که این دستور را به صورت کامل بنویسم . اکنون زمان آن فرارسیده است . ( بابت تأخیر عذر خواهی می نمایم . ) در نزد علمای ربانی و واقفین به روش سیر و سلوک قرآنی ، سوره های یس و صاد و قاف و قلم ، سور تحبیب نام دارند . و آیات ابتدایی این سور را آیات تحبیب می نامند : 👇 { يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ (آیات 1 و 2 سوره مبارکه یس ) ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ(آیه 1 سوره مبارکه صاد ) ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ (آیه 1 سوره مبارکه قاف ) ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ( آیه 1 سوره مبارکه قاف ) } نکته 1 : در بعضی کتب علوم غریبه در باب خواص این آیات آمده : 👇 جهت رفعت و عزّت و استجابت دعا و تسهیل امور و محبّت 3333 بار بخوان این آیات را : 👈 { «يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيم»ِ «ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ» «ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ» «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ»} نکته 2: پیشتر در دروس یس گفته شد که آیه «يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» 3333 ملک موکل دارد . و هر کدام از این آیات 3333ملک موکل دارند . که این ملک الموکلین با یکدیگر در ارتباطند . و به تبع آن این چهار سوره نیز با یکدیگر در ارتباطند . و به این سوره ها ،سور تحبیب می گویند . بنابراین سرّ عدد 3333 برای این ختم مشخص شد . اما دستور اربعین : 👇 ابتدا سوره مبارکه یس را قرائت می نماییم به این شکل : 👇  آیات «یس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» را 333بار تکرار می نماییم . تا به آیه 58 سوره مبارکه یس یعنی آیه « سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ  » می رسیم . این آیه را 1000 بار تکرار می نماییم . سپس سوره را به صورت عادی تا آخر قرائت می نماییم . پس از پایان سوره مبارکه یس بدین شکل به سراغ سوره مبارکه صاد می رویم . ابتدا آیه «ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْر ِ» را 333 بار قرائت می نماییم . و سپس آیه 9 سوره مبارکه ص را «أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ » که به آیه خزائن معروف است . 14 بار می خوانیم . و سپس به آیات داوودی یعنی آیات 17 الی 26 می رسیم :👇 { اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۱۷﴾إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿۱۸﴾وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿۱۹﴾وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿۲۰﴾وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴}فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ﴿۲۶﴾ } این آیات را مجموعاً 21 بار قرائت می نماییم . ( به عدد داوود که به حساب جمل با 2 واو 21 می شود ) سپس بقیه سوره را به شکل معمول قرائت می نماییم . پس از پایان سوره به سراغ سوره مبارکه قاف می رویم : 👇 ابتدا آیه «ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ» را 333بار تکرار می نماییم . سپس سوره را به صورت معمول ادامه می دهیم تا به آیه 18 این سوره مبارکه می رسیم یعنی آیه : 👈 «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» قسمت انتهایی این آیه را یعنی کلمات « رَقِيبٌ عَتِيدٌ » را که اسامی دو فرشته ثبت کننده اعمال هستند را 18 بار می خوانیم . نکته : یعنی یک بار آیه را می خوانیم و پس از اتمام آیه 17بار رقیب عتید را تکرار می نماییم . مجموعاً 18 بار . ادامه دارد ...   @soltannasir 🌲
@soltannasir { اربعین سور تحبیب 2 } ادامه ...👇 سپس به ادامه قرائت سوره قاف می پردازیم تا به آیه 21 این سوره مبارکه می رسیم : 👈 { «وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ﴿۲۱﴾» = و هر كسى مى آيد [در حالى كه] با او سوق دهنده و گواهى دهنده اى است (۲۱ ) } اینجا کلمه« سَائِقٌ وَشَهِيدٌ» را که نام دو فرشته هستند 1000بار تکرار می نماییم . سپس سوره را ادامه می دهیم تا به آیه 39 یعنی آیه : «فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ» می رسیم . قسمت «َسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ» را در این آیه 33 بار می خوانیم . سپس سوره را ادامه می دهیم . تا به آیه 43 سوره مبارکه ق یعنی آیه « إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ » می رسیم . این آیه را نیز 33بار تکرار می نماییم .و سپس سوره را ادامه می دهیم تا پایان . پس از اتمام سوره قاف به سراغ سوره مبارکه قلم می رویم. ابتدا آیه « ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ » را 333 بار تکرار می نماییم . سپس سوره را ادامه می دهیم تا به آیه 7 یعنی آیه « إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ » می رسیم. این آیه را 5 بار تکرار می نماییم . سپس سوره را ادامه می دهیم تا به آیه 29 یعنی آیه «قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ» می رسیم . این آیه را 1000بار تکرار می نماییم .سپس سوره را ادامه می دهیم تا به آیه 51 یعنی آیه معروف «وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ » می رسیم . این آیه را 33بار تکرار می نماییم . و سپس سوره را ادامه می دهیم و به پایان می بریم . اینگونه ختم تمام می شود . نکته 1: زمان شروع ختم از طلوع آفتاب تا یک چهارم روز می باشد . زیرا تنها زمانی است که تمام ملک الموکلین آیات تحبیب حضور پیدا می نمایند . نکته 2: این ختم حدوداً کمتر از چهار ساعت زمان می برد . بنابراین در اکثر روزهای سال بیش از یک چهارم روز به طول می انجامد . این مسئله اشکالی ندارد . اما ختم را باید بلافاصله پس از طلوع آفتاب شروع نمود. نکته 3: می توان پس از اتمام یک سوره و پیش از شروع سوره دیگر ، در صورت نیاز تجدید وضو نمود . نکته 4: ترک جمالی در این اربعین واجب است . از خوردن گوشت و مرغ و ماهی و پنیر و سیر و پیاز اکیداً خود داری شود . نکته 5: فقیر اربعینات سلوکی قرآنی و ذکری متفاوتی تاکنون نشسته ام . اما این اربعین بدلیل خواص سور تحبیب و جمالی بودن آن ، یکی از زیباترین اربعینات سلوکی بوده است . نکته6: در صورت طهارت ظاهر و برخورداری نسبی از طهارت باطن ، و انجام دادن ختم با توجه ، ملک الموکلین سور تحبیب حضور پیدا مینمایند که با بوی خوش همراه است و حس خواهد شد . و اگر چشم بصیرت باطنی باز باشد . این ملک الموکلین دیده خواهند شد . نکته 7: این اربعین با اندکی تغییر (در 9 روز ذی حجه) جز اربعینات موسوی است که با امام جواد(ع) و حضرت نوح نجی الله در ارتباط است . نکته8: بهتر است که این اربعین در زمان اربعین حسینی و اربعین محمدی نشسته نشود . سایر زمان ها نظیر ، زمان اربعین موسوی و فاطمی و علوی و مهدوی برای آن مناسب است . نکته9: در باب اینکه نشستن این دستور نیاز به اذن استاد دارد . باید بگویم که خیر ، این دستور ، دستوری نیست که مشکل ایجاد نماید . مطمئناً اگر چنین دستوری توسط استاد داده شود و زیر نظر وی انجام شود . بسیار موثر تر خواهد بود . اما با اینحال این بدان معنی نیست که بدون اذن استاد این دستور بی تأثیر است . اصولاً شخص باید سابقه سلوکی و اعمالی را که تا کنون انجام داده است در نظر بگیرد . اگر تا کنون دستورات سلوکی انجام نداده است . این دستور ممکن است برای وی سنگین باشد . فقیر برای مبتدیان توصیه می نمایم . که ابتدا تنها دستور یس را مدتی مثلاً یک اربعین انجام دهند و سپس اربعین سور تحبیب را انجام دهند . نکته10: دستور اربعین سور تحبیب دارای اذکار فرعی نیز بوده است . که برای شما در ادامه آورده خواهد شد . نکته 11: عزیزانی که کارمند می باشند و یا باید در یک چهارم اول صبح بر سر کار روند . از انجام دستور خود داری نمایند . زیرا انجام کار روزانه و کسب روزی حلال واجب است . نکته 12: هدف از اربعینات اینچنینی افزایش روحانیت و نورانیت در محیط و وجود شخص ذاکر است . بنابراین معمولاً چنین دستوراتی ، حداقل در نخستین نشست منجر به مکاشفات و مشاهدات نمی شود . برای ایجاد خلع و مکاشفات شخص باید ذکر را به صورت قوی خفی بگوید . و برای ایجاد چنین حالتی افضل الاذکار ذکر تهلیل «لا اله الا الله» می باشد . @soltannasir 🌲
@soltannasir { اربعین سور تحبیب 3 } ادامه ...👇 اما ادامه دستورات جانبی اربعین سور تحبیب : 👇 1⃣: پیش از کلیه نمازها ، یک بار آیه الکرسی تا هوالعلی العظیم خوانده شود . و پس از کلیه نمازها یک دور چهار قل و سه بار آیه الکرسی تا هم فیها خالدون و یک بار تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (س) 2⃣بعد از نماز صبح و نماز ظهر 41 مرتبه «ياحَيُّ يا قَيّومُ لااله‌اِلّا اَنْتَ اسْئَلُكَ اَنْ تُحْييَ قَلْبي بنور مَعرفَتُكَ يا الله » گفته شود . خاصیت این ذکر زنده نگه داشتن دل است . 3⃣ : این قسمت از آیه 179 سوره مبارکه آل عمران یعنی 👈 «ِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ » را پس از نماز عصر 21 بار قرائت شود . و پس از نماز عشاء 179 بار قرائت شود . 4⃣ : پس از هر نماز 7بار «الحمد للَّه على كل نعمة كانت او هى كائنة». خوانده شود . 5⃣ : روزی 100بار سوره مبارکه حمد خوانده شود بدین شکل : 👇 بعد از نماز صبح 21 بار بعد از نماز ظهر 22 بار بعد از نماز عصر 23 بار بعد از نماز مغرب 24 بار بعد از نماز عشا 10بار 6⃣ : ما بین عصر و مغرب پیش از غروب آفتاب 2 رکعت نماز عُسرت خوانده شود . در رکعت اول سوره حمد و توحید و 3 آیه اول سوره مبارکه فتح یعنی : 👈« إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا ﴿۱﴾لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۲﴾وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا ﴿۳﴾ و در رکعت دوم پس از حمد ، توحید و انشراح خوانده شود . 7⃣ : قبل از خواب سوره مبارکه انشراح 3 بار و الضحی 1 بار خوانده شود . همچنین پیش از خواب سه بار و صبح هنگام از بستر بلند شدن 3 بار دعای زیر خوانده شود : 👇 «أَللهُمَّ اجعَلِنی فِی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تَجعَلُ فیها مَن تُرید =خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود که هر کس را بخواهی در آن قرار می دهی قرار بده » 8⃣ : هر روز سوره مبارکه حجرات ختم شود بدین صورت : 👈 11 بار آیه الکرسی و 100 صلوات و سپس قرائت حجرات با معنی و تدبر و سپس 100 صلوات . 9⃣ : پیش از کلیه نمازها این دعا 11 بار خوانده شود : 👇 «اَللّهُمَّ اِنّی اَعُوذُبِکَ مِنَ الشِّرْکِ الْخَفِیِّ». اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكُفرِ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عملٍ لا یرفع اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ » دستورات فرعی اربعین اینجا به پایان رسید . این اربعین در شکل موسوی ، در 9 روز ذی حجه دستورات آن اندکی متفاوت است . نکته : این دعای « اللهم انی اعوذ بک ..» با اندکی تغییر در مفاتیح الجنان در بخش تعقیبات نماز عصر آمده است . نکته 2: بدیهی است که دستور اصلی و فرعی اربعین سور تحبیب مجموعاً زمان زیادی نیاز دارد و بسیاری افراد توان نشستن آن را ندارند . اما دستور اصلی اربعین همان شیوه قرائت سور تحبیب است . و دستورات فرعی برای افزایش اثر دستور اصلی بدان اضافه شده است . @soltannasir 🌲🌲🌲
@soltannasir { پاسخ به سوالات 119} با توجه به اینکه از فقیر در باب کوکب لازم برای تسخیرات در زایچه سوال شد ? در ابتدا باید بگویم که تا آنجا که فقیر در کتب تنجیمی و علوم غریبه دیده ام . پیشینیان به این سوال پاسخ درستی نداده اند. ( اما با اینحال شاید پاسخ داده اند . و فقیر ندیده ام . ) نظر فقیر بر این است که برای تسخیر جنیان در زایچه کوکب شمس و مریخ قوی لازم است . و البته به احتمال بسیار بیشتر شمس قوی نیاز است . زیرا جنیان از آتش هستند و کوکب شمس و مریخ نیز آتشی می باشند . اینکه چرا شمس بعدها اشاره خواهم نمود . برای تسخیر پریان کوکب زهره قوی لازم است . زیرا زهره کوکب آبی می باشد . و پیشتر از ارتباط این کوکب با پریان سخن گفته شد . برای تسخیر دیوها کوکب مشتری قوی لازم است . زیرا مشتری کوکب بادی است و دیوها نیز بادی می باشند . برای تسخیر موکلین کوه و جنگل و درخت و سرزمین های خاص جغرافیایی و هوام ارض و سایر موجودات زمینی کوکب زحل قوی لازم است. زیرا زحل طبع خاک دارد . قمر چه ? قمر کوکبی است که سرد و تر است و بیشتر با سحر و آنچه بدان مربوط است در ارتباط است . حق تعالی در سوره قمر می فرماید : 👈 { وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾=و هر گاه نشانه اى ببينند روى بگردانند و گويند سحرى دايم است (۲) } پیشتر در دروس مختلف به سوره قمر و بعضی خواص کوکب قمر اشاره شد. افرادی که قمر قوی در زایچه دارند. در حیطه سحر و ساحری مستعد می باشند . نکته : اگر شخص در هنگام قمر در عقرب به دنیا آمده باشد . یا شرایطی که قمر در منزل نحس بوده باشد و یا قمر وی در زایچه با دیگر کواکب در حالت نامناسب و منفی باشد . برای چنین شخصی پرداختن به علوم غریبه سم است . زیرا ممکن است به سمت سحر و ساحری منفی و جادوی سیاه کشیده شود . عطارد چه ? عطارد کوکب اصلی علوم غریبه می باشد . اکثر قسمت های علمی علوم غریبه در ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با کوکب عطارد می باشند . بدون داشتن کوکب عطارد قوی در زایچه نمی توان در بخش علمی علوم غریبه موفق شد . نکته : همانگونه که پیشتر گفته شد بین بخش علمی علوم غریبه و بخش تسخیر و مسخرات فرق وجود دارد . کم پیش می آید شخصی در هر دو بخش علمی و تسخیر و مسخرات موفق باشد . و کم پیش می آید که شخصی هم در بخش تسخیر علویات و هم در بخش تسخیر سفلیات اعم از جن و دیو و پری و هوام و ... موفق باشد . در حال حاضر علما بیشتر در بخش علمی علوم غریبه و تا حدودی تسخیر علویات و روحانیات حرف برای گفتن دارند و دراویش و صوفیه بیشتر در بخش تسخیر و مسخرات سفلیات و تا حدودی علویات و روحانیات حرف برای گفتن دارند . نکته 2: پیش تر گفته شد که استان قزوین و شهر قزوین و روستاهای اطراف آن مرکز تجمع علمای علوم غریبه در ایران می باشد . و به حقیقت پایتخت علوم غریبه ایران است . شما وقتی به شهر قزوین وارد می شوید . با یک تابلو مواجه می شوید به شهر پایتخت 👈 خط و خوشنویسی ایران خوش آمدید . آری قزوین پایتخت خوشنویسی ایران است . خوسنویسی توسط کدام عضو انجام می شود ? دستان دستان متعلق به کدام برج بود ? جوزا حاکم برج جوزا کدام کوکب بود ? عطارد که ایزد کاتب است . این ماجرا آنگاه جالب تر می شود که بدانیم طالع امارت بخشی از شهر قزوین (دیوار و باروی آن ) در برج جوزا بوده است .😊 در کتاب نزهة القلوب حمدالله مستوفی که اتفاقاً خود از اهالی قزوین است و در این شهر مدفون در صفحات 56 و 57 آمده است : 👇 { قزوین از اقلیم چهارم طولش از جزایر خالدات فه (85) و عرض از خط استوا لو (36) از حساب ثغور است جهت آنکه پیوسته با دیالمه و ملاحده در محاربه بوده اند . احادیث بسیار که در فضیلت آن بقعه(شهر قزوین ) وارد است و مشهور است در تدوین رافعی مسطور منها عن جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه قال النبی صلی الله علیه و آله «اغزوا قزوین فانه من اعلی ابواب الجنة=برای جهاد به قزوین روید که این شهر از بهترین درهای بهشت است» خوانند . و بدین سبب او را باب الجنة خوانند و احوال آن اگر چه در کتاب گزیده مشروح گفته ام از اینجا نیز مجملاً ربط سخن را یاد کنم در کتاب التبیان آمده که شاپور بن اردشیر بابکان ساخته است و شادشاپور نام نهاده و همانا آن شهری بوده که در میان رودخانه های خر رود و ابهر رود می ساخته اند و آنجا اطلال بارو پدید است و مردم آنجا در دیه سرجه که به اردشیر بابکان منسوب باشد مسکون ماند و مشهور است و در کتاب تدوین مسطور است که حصار شهرستان قزوین که اکنون محلتی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساخته تاریخ عمارت آن ماه ایار (سومین ماه بهاری ) سنه ثلاث و ستین و اربعمایه (463) اسکندری 👈طالع امارتش 👈 برج جوزا اطلال آن بارو هنوز باقی است . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🖋✒️📝
مقاله ای درباب 👆👆👆 قزوین پایتخت خوشنویسی ایران منبع : خبرگزاری تسنیم @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 120} { سخنی دیگر در پیوند اسطوره با دین } ادامه ...👇 همانگونه که ملاحظه می نمایید احکام کوکب عطارد و برج جوزا با شهر قزوین نیز تطابق دارد . پیشتر از تطابق احکام برج جوزا و کوکب عطارد با شهر قم سخن گفتیم . اما چون از زایچه افراد و کوکب عطارد سخن گفتیم و از آنجایی که چندی پیش مبحث پیوند اسطوره و دین را شروع نمودیم که ان شاءالله باید آن بحث را ادامه دهیم . بد نیست اینجا به پیوند دیگری از اسطوره و دین اشاره نماییم . که مطمئناً برای خوانندگان جالب توجه است . از خصوصیات کوکب عطارد برای شما عزیزان سخن گفته شد . و می دانیم که عطارد در اساطیر ایزد کاتب است و پیک و پیغام بر خدایان می باشد . اصولا رساندن پیام یکی از ویژگی های عطارد است . و از این جنبه اکثر قریب به اتفاق انبیای الهی احتمالاً دارای عطارد قوی در زایچه نجومی خویش بوده اند . زیرا هم پیام الله تبارک تعالی را به خلق می رساندند و هم اینکه مردم را به سوی حق دعوت می نمودند . و لازمه دعوت ، سخنوری است . و سخنوری صفت عطارد می باشد . همچنین تعدادی از انبیای الهی صاحب کتاب می باشند . کتاب و کتابت با کدام کوکب در ارتباط است ? عطارد . با کدام برج ? گفته شد که کتابت با برج جوزا در ارتباط است که حاکم دستان می باشد . و کتاب چه ? کتاب در ازمنه پیشین ابتدا به صورت 👈 الواح گلی👉 بوده است . پس کتابت بر روی خاک انجام می شده است . همچنین کتابت بر روی پوست حیوانات انجام می شده . پوست حیوانات چه طبعی دارد ? سرد و خشک . یعنی خاکی می باشد . همچنین کتابت بر روی پاپیروس و کاغذ نیز انجام می شده است که هر دو جنس زمین دارند . بنابراین سرد و خشک و خاکی می باشند . حال با توجه به مطالب گفته شده کدام برج است که منسوب به عطارد است و از بروج خاکی باشد ? برج سنبله بنابراین کتاب جنس خاک دارد و با کوکب عطارد در ارتباط است و متعلق به برج سنبله می باشد . نکته جالب ماجرا اینجاست که الله تبارک تعالی در آیه 25 سوره حدید به این حقیقت اشاره نموده است : 👇 { لَقَدْ أَرْسَلْنَا👈رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ 👈الْكِتَابَ و 👈 َالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا 👈 الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۵﴾ =به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است نازل کردیم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى كند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است (۲۵) } اگر به آیه مورد نظر توجه نمایید اشاره شده که الله تبارک تعالی رسولان خویش را می فرستد با دلایل آشکار و با آنها کتاب می فرستد . کتاب منسوب به کدام برج بود ? طبق آنچه گفتیم سنبله حال نگاه نماییم پس از کتاب به چه اشاره شده ? میزان میزان یا ترازو کدام برج بود ? برج بعد از سنبله 😊 سپس در آیه بعد اشاره شده که الله تبارک تعالی حدید را نازل کرده که در آن خطرات و سودهایی برای مردم است . آهن منسوب به کدام کوکب بود ? کوکب مریخ برج پس از میزان کدام برج است ? برج عقرب کوکب حاکم آن چیست ? مریخ 😊 آیا به راستی این ترتیب تصادفی است ???!!! آیا تنجیم بالکل باطل است ???!!! در دروس مسبحات و چاکراها به این حقیقت اشاره نمودیم که سوره حدید با چاکرای اول و کوکب مریخ در ارتباط است . ادامه دارد ... @soltannasir 🖋📝✒️🖌🖊✏️📖
@soltannasir { پاسخ به سوالات 121 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 2 } ادامه ...👇 گفته شد که احتمالاً اکثر انبیای الهی عطارد قوی در زایچه نجومی خویش داشته اند . زیرا نبوت و پیام رسانی و صاحب کتاب بودن با صفات کوکب عطارد در ارتباط است . در وجه تسمیه کلمه نبی در لغت عرب اکثر مفسرین واژه نبی را مشتق از «نبأ=خبر » به معنی خبر دهنده می دانند . عده اندکی نیز واژه نبی را مشتق از «نبو» به معنای صاحب علو و ارفع و اعلی می دانند . این واژه در زبان عبری به گونه «הנביא» هناوی تلفظ می شود . که «ה=ه» اول معرفه می باشد . بنابراین در اصل ناوی است . که واکه «ב= ب» به شکل «و» تلفظ می شود . این واژه در زبان اکدی که زبان عربی امروز ریشه در آن دارد به صورت nebu بوده و نکته جالب ماجرا اینجاست که نام ایزد عطارد در تمدن بین النهرین نیز «نبو » بوده است . در کتاب فرهنگنامهٔ خدایان ، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان در صفحات 221 و 222 در باب ایزد «نبو»اینگونه آمده است : 👇 { « نبو » (نبیوم Nabium کهن ، نبو nebo در کتاب مقدس ) ، خدای کاتب بین النهرین ،کاتب الهی قضا و قدر بوده است . با وجودی که او خدای کاتبان وحامی کتابت نیز بوده ، ولی هیچ افسانه ای به وی مربوط نمی باشد . نظر به آنکه آموخته های زیادی از طریق نوشتن منتقل می شده ، او بعدها به ائا Ea (انکی Enki ) و مردوخ Marduk به عنوان خدای تدبیر و خرد پیوست و در برخی روایات ، صفات نینورته Ninurta را جذب خود کرده و بنابراین با آبیاری و کشاورزی ، شناخته می شود . همسرش الهه تشمیتو Tasmetuبوده . احتمال دارد که نماد وی سیارهٔ عطارد بوده باشد . شاید پرستش « نبو » همراه با آموری های بادیه نشین ، در اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد از سوریه به بابل رسیده باشد . مرکز پرستش وی در بورسیپه Borsippa در نزدیکی بابل قرار داشته و او در ابتدا به عنوان وزیر مردوخ و بعدها ( از دورهٔ کاسی ) به عنوان پسرش ، جذب حلقهٔ خدا مردوخ شده است . بعدها نیسبه Nisaba ، همسر وی به شمار رفته است . در مراسم سال نو «نبو » را از بورسیپه Borsippa برای ملاقات پدرش مردوخ ، به بابل آوردند . «نبو » به موقع خود ، در کنار مردوخ ، خدای متعال بابل گردید . در دوره های نو_آشوری ، پرستش وی در آشور نیز مورد قبول واقع شد و تقریباً در حکومتهای اسرهدن Esarhaddon ( دوره حکومت 680_ 779 پیش از میلاد ) و آشور بانیپال Assurbanipal (دوره حکومت 668 _627پیش از میلاد ) ، خدای « آشوری » شده بود . نماد وی یک گوه Wedge افقی یا عمودی است . ( احتمالاً قلم خطاطی ، که گاه بر روی لوح سفالی قرار داشته است ). گه گاه این نماد و یا خود خدا « سوار بر پشت اژدر _ماری snake_dragon » ، نشان داده می شوند . عمر پرستش «نبو» طولانی بوده و طی قرن چهارم قبل از میلاد ، خارج از بین النهرین ، در بین جوامع تبعیدی آرامی زبان ، در مصر و آناتولی ، گسترش یافته است . زیارتگاه اصلی خدایان در بین النهرین که شامل «نبو » نیز می شده ، از زمان آگوستوس در شمال و مرکز سوریه واقع در پالمیرا و دورا اروپوس ، پرستیده می شده و دست کم تا قرن دوم میلادی ، ادامه داشته است . } نکته 1: همانگونه که ملاحظه می نمایید . اسطوره و دین و نجوم با یکدیگر پیوند دارند . نبو نیز احتمالاً در لغت به معنای پیام رسان است . و با نبی هم معنی می باشد . نبو پیک خدایانی نظیر إآ و سپس پیک مردوخ بوده است و انبیای الهی پیک الله تبارک تعالی می باشند . این وجه اشتراک بدین معنا نیست که انبیا همان نبو ایزد عطارد هستند و نام آنان از ایزد نبو گرفته شده است . بلکه بدین معنا است که کوکب عطارد و نفس فلکی آن با پیام رسانی و سخنوری و کتاب و کتابت و علوم مختلفه ارتباط دارد . نکته 2: جبرائیل (ع) نیز که رسول و پیک و پیام رسان الله تبارک تعالی می باشد صفت کوکب عطارد دارد . و مطمئناً جبرائیل (ع) در احادیثی که وی را توصیف نموده اند. _با ششصد پر و سایر اوصافات _ شباهتی به ایزد «نبو» بین النهرینی و هرمس یونانی و توث مصری ندارد . بلکه وجه شباهت از جنبه تأثیر کوکب عطارد است . نکته 3: در داستان سلیمان (ع) هدهد این پرنده دانا که پیشتر در دروس گفته شد که هم اکنون زنده است و از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است و نام وی گافیر ( معادل جعفر عربی ) است . و به سلیمان (ع) بسیاری از علوم را آموزش می داده صفت عطارد دارد . هدهد پرنده ای دانا و عالم است و همو است که به سلیمان(ع) خبر خورشید پرستی بلقیس(س) و عرش عظیم وی را می دهد و نامه سلیمان (ع) را به سوی بلقیس(س) می برد به آیات 21 الی 31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇 ادامه دارد ... @soltannasir ✏️📝🖌🖊🖋
@soltannasir { پاسخ به سوالات 122 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره با دین 3 } ادامه نکته 3: به آیات 20 الی31 سوره مبارکه نمل توجه نمایید : 👇 { وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإ👈ٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ﴿۲۴﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿۲۶﴾قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ اذْهَبْ 👈بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾إنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾= و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳) او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند(۲۵) خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶) گفت خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى (۲۷) اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند (۲۸)[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱) } همانگونه که ملاحظه می نمایید هدهد برای (ع) نبأ (خبر) می آورد . و نامه وی را به سوی بلقیس می برد . و این از صفات کوکب عطارد است . نکته 4: گفته شد که هدهد گافیر از روح امام ناطق جعفر صادق (ع) خلق شده است . و پیشتر در دروس گفته شد که مقام _صادق از دید اکثر شیعیان پنهان مانده است . و گفته شد که کلید اربعینات علوم مختلفه علی الخصوص علوم خفیه ذکر یا جعفر و شناخت مقام امام صادق (ع) است . براستی چرا ? اگر هدهد سلیمان صفت عطارد دارد و از روح حضرتش خلق شده است . پس 👈احتمالاً حضرتش نیز صفات کوکب عطارد را دارد . اینکه حضرتش امام ششم است . و عدد 6 در دایره امامت می تواند نشانه برج ششم یعنی سنبله باشد که هم کوکب حاکم بر آن عطارد است و هم شرف عطارد در آن اتفاق می افتد . و از سویی صفت ناطق بودن حضرتش از صفات کوکب عطارد است . همچنین حضرتش سرمنشأ علوم مختلفی نظیر و و حکمت و عرفان و فقه و طب و ... بوده است . و پیشتر گفته شد کوکب علوم مختلف می باشد . نکته 5 : در توضیحات ایزد نبو آمده است که او بعدها به إآ و مردوخ به عنوان خدای خرد پیوست . همچنین در اساطیر هست که ایزدان عطارد پیک خدایان بودند . «إآ» ایزد چه بود ? زحل زحل کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای تاج سر که محل است و با عقل و خرد ارتباط دارد . مردوخ ایزد کدام کوکب بود ? مشتری مشتری کدام چاکرا را کنترل می نمود ? چاکرای قلب که محل احساس و عشق است . در اساطیر یونانی زئوس(مشتری) بر کرونوس (زحل)پدر خویش غلبه می نماید . مشتری گرم و تر است و زحل سرد و خشک که از نظر طبیعت در تضادند . با در ارتباط بود و با . می توان غلبه زئوس(مشتری) بر کرونوس(زحل) در اساطیر یونانی و یا اعطای قدرت خداوندی از سوی إآ به سوی فرزند خویش مردوخ را در اساطیر سومری را به غلبه عشق و احساس بر عقل و خرد تعبیر نمود . ادامه دارد ... @soltannasir ✏️📝🖋