eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir (عاشورا در وادی این موجودات 3) {واکرمنی بک ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله } بر خلاف آنچه که در میان مردم معروف است در پشت صحنه ماجرای عاشورا جنگ سختی بین دسته های این موجودات در گرفت . گروهی از شیاطین جنی که در خاک ایران زمین ساکن بودند . یعنی شش خاندان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1: هیناش 2: هیتاش 3: هیناس 4: هخناس 5: خناش 6 : نسناس 😳(احتمالا ربطی به موجودی به نام نسناس که در روایات آمده ندارد ) به رهبری اطمار جنی نقش بسیار مهم و تاثیر گذار داشتند . (اطمار جنی از خاندان هیناس هست که رئیس خاندان خویش و رییس کل خاندان ها می باشد ) این جن معروف و دار و دسته اش هر چند که در نقاطی از خاک ایران زمین ساکن بوده و هستند . (نقاطی در استان های آذربایبجان شرقی و آذرباییجان غربی و گیلان و مرکزی و همدان محل زندگیشان می باشد ) اما محل رفت و آمدشان از دیرباز منطقه شبه جزیره عربستان تا نقاطی از خاک مصر و حبشه بوده است . اعراب در دوران باستان به وی اسمار یا سمسار یا حتی سوسمار جن نیز می گفتند . زیرا در دوران باستان که مرز دخالت این موجودات در عالم ما تا حدی باز بوده است . این جنیان خود را به شکل سوسمار و کروکودیل (در رودخانه نیل) و آفتاب پرست و مارمولک در بیابان ها در می آوردند . و خیلی وقت ها اعراب رو فریب می دادند . و هنگامی که اعراب به شکار مارمولک و سوسمار و ... می رفتند . این جنیان اعراب رو شکار می کردند . و به معبد خویش می بردند وقربانی می نمودند . این جنیان در تحریک یزید و یزیدیان (ابن مرجانه و شمر و عمر بن سعد و .....)در ایجاد واقعه عاشورا نقش بسیار مهمی داشتند . و این که گفته می شود زعفر جنی ناگهان در هنگام عروسی خویش که مصادف با حادثه کربلا بوده از این واقعه خبر دار می شود . واقعیت ندارد . هنگام واقعه عاشورا خاندان های جنیان زعیون و زعفریون که از جنیان خالص شیعه می باشند . و خاندان پریان «آتیما » که در منطقه طائف در عربستان ساکن بوده اند و از مسلمانان و شیعیان امیرالمومنین بودند . در یک سوی جبهه (جبهه حق) قرار داشتند . و در جبهه دشمن (باطل ) اطمار جنی و شش خاندان تحت تسلط وی بودند که البته گروهی از پریان سرزمین آشور در عراق که از نژاد خنیث بودند. و تحت نام خاندان آسورها یا آشورها به اطمار و دار و دسته وی پیوستند . جنگ سختی به موازات واقعه عاشورا در عالم این موجودات در گرفت . و این که در روایت هست که چهار هزار فرشته برای کمک به نزد امام حسین (ع) آمدند و امام به ایشان اجازه یاری ندادند . حقیقت دارد . ظاهرا پس از شهادت امام حسین (ع) 😭 از سوی امام سجاد (ع) یا حضرت زینب (س) اجازه دخالت در جبهه باطن به ایشان داده شد. جنگ با کشته هایی از هر دو سو پیگیری می شد که با دخالت این دسته از فرشتگان اطمار و دار و دسته اش شکست خودند و فرار نمودند . خاندان پریان آتیما , اطمار و دار و دسته اش را تعقیب نمودند . و گروهی از جنیان خاندان زعیون و زعفریون در صحرای کربلا باقی ماندند . و کاروان اسرای کربلا را تا شام همراهی نمودند .تا مانع دخالت و تحریک شیاطین شوند . آری شهدای واقعه کربلا در 72 تن خلاصه نمی شوند . و جنیان و پریان شیعه نیز در این واقعه شهید داده اند . و عده ای از علمای ما (اکثرا ازعلمای علوم غریبه کار) که با این جنیان شیعه در ارتباط هستند . از ماجراهای پشت پرده عاشورا خبر دارند . و حتی اسامی تعدادی از شهدای جنی را نیز نام می برند . اما علاقه ای به عمومی کردن چنین ماجراهایی ندارند . و ترجیح می دهند . تا سکوت نمایند . چنانچه از یکی از همین علمای بزرگ معاصر که به رحمت خدا رفته اند نقل است که عقول مردم طاقت شنیدن قضایای پشت پرده عاشورا را ندارد . 😳 @soltannasir ⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈
@soltannasir (حدیث فرشتگان در کربلا) ریّان بن شَبیب میگوید: در روز اوّل محرّم، بر امام رضا علیه السلام وارد شدم. فرمود: «ای پسر شَبیب! آیا روزه ای؟» گفتم: نه . فرمود: «این، همان روزی است که در آن، زکریّا علیه السلام، پروردگارش را خواند و گفت: «پروردگارا! از جانب خود، نسلی پاک به من عطا کن، که تو همانا شنوای دعایی». خداوند، دعایش را به اجابت رسانْد و به فرشتگان، دستور داد که به زکریّا علیه السلام ندا در دهند، «در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود: خداوند، تو را به یحیی مژده می دهد!». پس هر کس امروز را روزه بگیرد و آن گاه، خداوند را بخواند، خدا، دعای او را اجابت میکند، همان گونه که برای زکریّا علیه السلام اجابت کرد». آن گاه فرمود: «ای پسر شَبیب! محرّم، ماهی است که مردم دوران جاهلی، ستم و جنگ را در آن تحریم میکردند؛ امّا این امّت، حرمت آن را نشناختند و حرمت پیامبرش را نگه نداشتند. در این ماه، فرزندان او را کشتند و زنانش را به اسارت گرفتند و بار و بن هاش را غارت کردند. خداوند، هرگز آنان را نیامرزد! ای پسر شَبیب! اگر برای چیزی گریه میکنی، برای حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام گریه کن. او، همانند قوچ، سر بُریده شد و هجده مرد از خانوادهاش همراه او کشته شدند و همانندی در زمین نداشتند. آسمانهای هفتگانه و زمینها، برای کشته شدنش گریستند و چهار هزار فرشته برای یاری اش به زمین فرود آمدند؛ امّا به آنان اجازه داده نشد. آنان در کنار قبر حسین علیه السلام، آشفته و پریشان حال، به سر می بَرند تا قائم علیه السلام برخیزد. آنان از یاران او خواهند بود و شعارشان این است: «یا لثارات الحسین؛ ای خونخواهان حسین!». ای پسر شَبیب! پدرم، از پدرش، از جدّش [امام باقر علیه السلام] برایم نقل کرد که وقتی جدّم حسین که درودهای خدا بر او باد کشته شد، آسمان، خون گریست و خاک، سرخ شد. ای پسر شَبیب! اگر برای حسین علیه السلام، چنان گریه کنی که اشک هایت بر گونه هایت جاری شوند، خداوند، همه گناهانت را از کوچک و بزرگ، و کم و زیاد، می آمرزد». ای پسر شَبیب! اگر خوشحال می شوی که خدای عزوجل را ملاقات کنی و گناهی نداشته باشی، حسین علیه السلام را زیارت کن. ای پسر شَبیب! اگر خوشحال می شوی که در غرفه های ساخته شده در بهشت، با پیامبر صلی الله علیه و آله ساکن باشی، قاتلان حسین علیه السلام را لعن کن. ای پسر شَبیب! اگر خوشحال می شوی که ثوابی همانند شهیدشدگان با حسین بن علی علیه السلام داشته باشی، هر وقت یاد حسین علیه السلام افتادی، بگو: " ای کاش با آنها می بودم و به رستگاری بزرگی، نایل می شدم!". ای پسر شَبیب! اگر خوشحال می شوی که با ما در درجه های عالی بهشت باشی، برای اندوه ما، اندوهگین باش و برای خوشحالی ما، خوشحال باش و همواره، ولایت ما را داشته باش. پس اگر مردی سنگی را [هم] دوست داشته باشد، خدای عزوجل او را در قیامت، با آن، محشور میکند». (عیون اخبار الرضا جلد یک صفحه 299) (ع) @soltannasir 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@soltannasir {(جایگاه امام حسین (ع) و چگونگی شناخت امام حسین (ع) } { یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ ...} { ای ابا عبدالله همانا بزرگ شد سوگواری تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و تمام اهل اسلام و سخت و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها برجمیع اهل آسمانها ...} حسین (ع) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 در نزد اهل آسمان (ملائکه آسمان): ابواعبدالله المقتول در نزد ملائکه زمین : ابو عبدالله المذبوح در نزد انبیا : نبی الله (به حساب جمل نبی 62 و الله 66 مجموع 128 معادل نام مبارک حسین «ع») در صف شهیدان : سید الشهدا در بهشت : سید شباب اهل الجنة در نزد جنیان : نجاح الله (به حساب جمل 128 معادل نام مبارک حسین «ع» ) در تورات : شبیر (شبیر به حساب جمل 512 که چهار برابر 128 است ) در انجیل : طاب در روز تاسوعا : کبیر در روز عاشورا : اکبر بر روی زمین : مظلوم در طبقه اول آسمان دنیا : طیب در آسمان دوم : سید در آسمان سوم : زکی در آسمان چهارم : نافع در آسمان پنجم : مبارک در آسمان ششم : مطهر در آسمان هفتم : وفی در اوراق شجره طوبی : الدلیل علی ذات الله در نزد سالکین الی الله : مصباح الهدی در نزد درماندگان در سلوک الی الله : سفینة النجاة در لوا الحمد : خیرة الله در ساق عرش : نور ( نور به حساب جمل 256 است که اگر عدد 128 «حسین » را دو برابر نمایید می شود 256 معادل نور ) در کرسی : الشاری نفسه لله در لوح محفوظ : التابع المرضاة الله در نزد رسول الله : سبط رسول الله در نزد الله : ثار الله {بر گرفته از رساله خطی اسرار السادات المعصومین ...} (ع) (ع) @soltannasir 💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘
@soltannasir ( عاشورا در وادی این موجودات 4) از داستان های پشت پرده ماجرای عاشورا در وادی این موجودات سخن گفتیم . البته داستان در آنچه گفتیم خلاصه نمی شود زیرا در روز تاسوعا نیز ماجراها و جنگ هایی بوده که ان شاالله داستانش را به آینده موکول می نماییم اما از آنجایی که از فقیر در مورد امکان اربعین تسخیر در این ایام (اربعین حسینی ) سوال شده بود ? ابتدا باید بگویم : همانگونه که پیشتر گفته ام فقیر استاد نیستم تا بتوانم به کسی دستور اربعین تسخیر دهم . ضمنا برای اینکه خیال شما عزیزان را راحت نمایم فقیر هیچ استاد واقعی را در وادی سیر و سلوک یا علوم غریبه ندیده ام که در محیط مجاز فعال باشد . و اساتید این وادی تا آنجا که فقیر دیده ام و اطلاع دارم گوشی های اندرویدی در اختیار ندارند .😊 و غرق در مسائل بزرگتری نظیر مبارزه و تقابل با دشمنان اسلام و دشمنان حضرت صاحب الامر عجل الله (نظیر فراماسون ها و ایلومیناتی ها و سایر انجمن های مخفی و جحودان ) و یا مبارزه با یکدیگر هستند .😊 بنابراین به جای اینکه در مجاز وقتتان را برای یافتن استاد واقعی به هدر دهید بهتر است که در دنیای واقعی به جستجوی اساتید این فن بپردازید . (در آینده نزدیک در این باب به شما عزیزان راهنمایی لازم را خواهم نمود ) نکته مهم : عزیزان هیچ استادی در دوران اربعین حسینی و ماه محرم و صفر دستور تسخیر نمی دهد . اگر روزی با شخصی روبرو شدید که با این علوم آشنایی خوبی داشت . و به شما ثابت نمود که وی تسخیر دارد . و به شما دستور تسخیر داد بدانید که وی در این وادی هنوز یک مبتدی است . تمام اساتید فن و بزرگان این وادی در این ایام دست به عصا هستند و بسیار احتیاط می نمایند . زیرا در این ایام به طرز عجیبی قدرت تمامی این موجودات (اعم از جنیان و دیوان و پریان و فرشتگان مرتبط با زمین و موکلین و هر موجودی در حیطه زمین و خاک ) افزوده می شود . تقریبا از یک محرم تا دهم محرم قدرتشان دو برابر می شود . و از دهم محرم تا اربعین حسینی چهار برابر به قدرتشان افزوده می شود . یعنی در روز اربعین حسینی قدرت اینان حدودا هشت برابر می شود . و به اوج خود می رسد . و تا سه روز پس از اربعین حسینی این اوج قدرت حفظ می شود . و سپس کم کم از قدرتشان کاسته می شود و با پایان یافتن ماه صفر و شروع ماه ربیع الاول قدرت این موجودات به حال اولیه خویش باز می گرد بدیهی است که در چنین شرایطی اساتید فن نه جرأت دادن نسخه به شاگردان را دارند و نه خود مبادرت به نشستن اربعین تسخیر می نمایند . زیرا تمامی این موجودات در اوج قدرت خویش می باشند . در عوض روز اربعین حسینی چون این موجودات در اوج قدرت خویش می باشند . بهترین شرایط برای مراسم های احضار آنان می باشد . (نظیر فن احضار در آب یا آیینه و ...) و بسیاری از اساتید این وادی اعم از مثبت و منفی در این دوران به انجام احضارات مبادرت می ورزند . نکته : این افزایش قدرت این موجودات در حیطه خاور میانه به مرکزیت عراق و کربلا دیده شده است بنابراین هر چقدر از خاک کربلا و عراق دورتر شویم کمی از قدرت اینان در منطقه خاورمیانه کاسته می شود . اما در سایر مناطق نظیر اروپا و آمریکا وضع چگونه است فقیر اطلاع ندارم . نکته 2: بیشترین حملات به سالکین الی الله و علوم غریبه کاران توسط این فرومایگان در این ایام علی الخصوص ماه صفر انجام می شود . حتی اذیت و آزار این موجودات برای افراد عادی نیز در این ایام بیشتر می شود . نکته 3: بیشترین جنگ ها و درگیری ها در وادی این فرومایگان در این ایام انجام می شود . افرادی که در مناطق کورد نشین کشور حضور دارند و ابصار باطنشان به وادی این فرومایگان باز شده , در این ایام معمولا شاهد حداقل یک جنگ مهم در وادی این موجودات خواهند بود . (معمولا یک طرف جنگ دراویش قادریه می باشند ) نکته 4: قبالیست های ساکن در خاورمیانه نیز در این ایام علی الخصوص اربعین حسینی اقدام به مراسم های احضارت می نمایند . نکته 5: بسیاری از جادوگران انجمن های مخفی(فراماسونری و ایلومیناتی و ...) نیز در این ایام از اروپا و آمریکا به خاورمیانه تشریف می آورند تا در مراسم های احضار سران شیاطین و خدایان باستانی شرکت نمایند @soltannasir 🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝🌝
@soltannasir (عاشورا در وادی این موجودات 5) (پاسخ به سوال ) سوال : قانون موج سینوسی به ما می گوید که هر موج و نقطه صعودی یک موج و نقطه نزول در پی خواهد داشت و برعکس . پس 40 روز هم وجود دارد و یک روز خاص که این موجودات در اوج ضعف خودشون هستند و در آن زمان اساتید چله تسخیرات میگیرن و روز چهلم ش منطبق است با اوج نقطه ضعف این موجودات ! آن چهل روز کدام چهل روز است و آن روز که اوج نقطه ضعفشان هست چه روزی است ؟ پاسخ : ابتدا باید بگوییم همانگونه که پیشتر گفته شد . در ماه رمضان بر طبق احادیث متواتر , دروازه های ورود و رفت و آمد شیاطین و جنیان به عالم ما تا حد زیادی بسته می شود . بنابراین اگر در صفر ماه و روز اربعین حسینی این موجودات به اوج قدرت خویش می رسند . و بهترین زمان برای انجام احضارت است . در ماه رمضان بدترین زمان برای احضارات این فرومایگان می باشد نکته : احضارات موجودات فرومایه نظیر جنیان و دیوان در ماه رمضان بسیار سخت است . اما در مورد فرشتگان اینچنین نیست . زیرا توان رفت و آمد را به عالم ما دارند . منتهی احضار فرشتگان _مرتبط با عالم ما _نیز در هنگام اربعین حسینی راحت تر می باشد . نکته 2: این بسته شدن در های رفت و آمد شاید دلیل بر نقطه اوج و ضعف این موجودات نباشد . اما بهترین زمان برای اربعین تسخیرات بر اساس تقویم قمری : 👇👇👇👇👇 تسخیر فرومایگان(جن و دیو و پری ) : در تاریخ اربعین مثلثی یعنی 6 جمادی الاول بهترین زمان تسخیر می باشد . زیرا مثلث همانگونه که پیشتر گفته شد با افزایش قدرت در سطح مرتبط است . بنابراین 👈شاید 👉روزپایان اربعین مثلثی (15یا 16جمادی الثانی ) نقطه ضعف این موجودات باشد . برای تسخیر موجودات روحانی : تاریخ اربعین هرمی بهترین زمان می باشد . تاریخ خاص شروع اربعین هرمی 6 جمادی الثانی است و 15 رجب با پایان یافتن ایام البیض به اتمام می رسد . همانگونه که پیشتر گفته شد صورت مثالی اربعین هرمی به شکل هرم مثلث القاعده است . و هرم مثلث القاعده ارتفاع دارد . بنابراین با تسخیر روحانیات مرتبط است . بر اساس تقویم شمسی : 👇👇👇👇👇👇 تسخیر جن : تابستان به علت اینکه فصل آتشی است (اربعین آتشی ) تسخیر پریان : پاییز ماه به علت اینکه فصل آبی است (اربعین آبی ) تسخیر دیو ها: ماه بهار به علت اینکه فصل بادی است (اربعین بادی) تسخیر روحانیات : چهل روز پیش از تاریخ شرف شمس , بطوریکه روز پایان اربعین مصادف با شرف شمس باشد . (عزیزان می توانند به دروس اربعین مراجعه نمایند ) نکته : باید به تطبیق تاریخ شمسی و قمری توجه نمود زیرا اگر زمان اربعین آتشی با اربعین حسینی تداخل داشته باشد . نشستن چنین اربعینی بسیار خطرناک است و اشتباه محض می باشد . نکته به جای مانده از قبل : اساتید و افرادی که در وادی عملی تسخیر و مسخرات وارد شده اند . در ایام اربعین حسینی اگر احساس خطر نمایند . در سه روز , عاشورا و روز نخست ماه صفر و روز اربعین حسینی گوسفند قربانی می نمایند . {اول (پای اربعین) , وسط(قلب اربعین ) , آخر (سر اربعین)} ابتدا سوره فیل را 41 بار در گوش گوسفند قرائت می نمایند و سپس آن را قربانی می نمایند . این عمل برای جلوگیری از حملات احتمالی است . که بعضا ممکن است موثر هم واقع نشود . در مورد دست به عصا رفتن اساتید نیز کافی است که شخص بررسی نماید که افراد سرشناس و معروف این وادی چرا معمولا در این ایام به سفر نمی روند ? و به دعوات برای مهمانی ها پاسخ مثبت نمی دهند ?! و کمتر در اماکن عمومی حاضر می شوند ?! مریدان فکر می نمایند که به دلیل اربعین نشستن آقایان است . اما ماجرا آن است که گفته شد . و شاید نباید گفته می شد 😊 @soltannasir 💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘💘
@soltannasir (عاشورا در وادی این موجودات 6) پیشتر از نقش اطمار جنی و دار و دسته وی در تحریک امویان در به شهادت رساندن امام حسین (ع) گفتیم . حال بگذارید داستان را به گذشته دور تر ببریم یعنی زمان حضرت سلیمان حشمت الله در قرآن مجید و عزیز در آیه 102 سوره بقره اشاره شده که عده ای از علمای یهود پس از وفات سلیمان(ع)_ و حتی بنا بر بعضی داستان ها در دوران حکومت وی_ به دنبال سحر و جادو رفتند . اینان پس از وفات سلیمان(ع) چگونگی ارتباط با شیاطین فرومایه و پست را آموختند . شیاطین نیز پس از وفات سلیمان(ع) چون به بردگی و بندگی گرفته شده بودند قسم خوردند که از انسان انتقام بگیرند (در داستان خلقت آدم و سجده ننمودن ابلیس , وی قسم خورد که آدم و نسل وی را با خود به جهنم ببرد . اما پس از وفات سلیمان(ع) تمامی شیاطین به بند کشیده برای جلوگیری از تکرار چنین حادثه تلخی قسم خوردند که از نسل بشر علی الخصوص انبیا و اولیا و مومنین انتقام بگیرند ) از این تاریخ به بعد ما در جامعه یهودیان شاهد دو دسته از علما می باشیم . انبیا و علمایی که به نص تورات با سحر و.جادوگری مخالف هستند .و علمایی که به دنبال جادو و ارتباط با شیاطین بوده اند . در دوران سلیمان (ع) اطمار جنی و دار و دسته اش زیر سلطه سلیمان (ع) بودند . و پس از وفات سلیمان(ع) این فرومایگان با آن دسته از علمای یهود که به دنبال سحر و جادو بودند . ارتباط بر قرار نمودند . از سویی این فرومایگان چون ساکن ایران زمین بودند با گروهی از مغان جادوگر (مغان سیاه کار) ایران نیز مرتبط بودند . از جزئیات این ارتباطات اطلاعات زیادی در دست نیست . اما می دانیم که این نحله از علمای یهود(جادوگران ) از این تاریخ به بعد با همکاری گروه های مختلف از شیاطین که اطمار و دار و دسته اش یکی از این گروه ها بوده , اقدام به قتل انبیا و اولیای دین خویش نمودند . به درستی می دانیم که در قتل حضرت زکریا (ع) و یحیی (ع) اطمار جنی و دار و دسته اش به همراه این دسته از علمای یهود نقش موثر داشته اند . اکنون در بیابید که در پشت پرده ماجرای عاشورا نیز این نحله از علمای یهود نقش داشته اند . چنانچه عده ای از یهودیان در صدر اسلام اقدام به سحر نمودن رسول الله (ص) نمودند و در نهایت ایشان را مسموم و به شهادت رساندند . اینان به همراه کفار و مشرکین مکه بیشترین دشمنی را با دعوت رسول الله انجام دادند . نکته : عزیزان امروزه نیز تقریبا جنگ همان جنگ و ماجرا همان ماجراست . خاندان آل سعود (آل جحود) و کشور های عرب منطقه و نیروهایی نظیر القاعده و داعش ادامه جریان کفار و مشرکین صدر اسلام و دودمان منحوس و ملعون بنی امیه هستند . و صهیونیست جهانی و انجمن های مخفی ادامه جریان علمای جادوگر یهود می باشند . صهیونیست جهانی قدرت سیاسی این جریان و انجمن های مخفی قدرت باطنی این جریان می باشند . آیه 102 سوره بقره 👇👇👇 {وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴿۱۰۲﴾ {و آنچه را كه شيطان[صفت]ها در سلطنت سليمان خوانده [و درس گرفته] بودند پيروى كردند و سليمان كفر نورزيد ليكن آن شيطان[صفت]ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مى آموختند و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند] با اينكه آن دو [فرشته] هيچ كس را تعليم [سحر] نمیکردند مگر آنكه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسيله] آزمايشى [براى شما] هستيم پس زنهار كافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايى مى آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند و [خلاصه] چيزى مى آموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان نمى رسانيد و قطعا [يهوديان] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع] باشد در آخرت بهره اى ندارد وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدنداگر مى دانستند (۱۰۲)} @soltannasir 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ جگر خوردن سرباز داعش 🖕🖕 که نشان می دهد اینان همان فرزندان هند جگر خوار هستند . @soltannasir
@soltannasir (نمونه ای از جادوی علمای یهود ) چون از نحله علمای جادوگر یهود سخن گفتیم اکنون چند نمونه را از کتاب تلمود بابلی که پس از تنخ (مجموعه کتاب عهد عتیق ) مهمترین کتاب یهودیان است , نقل می نماییم . در کتاب تلمود بابلی جلد مربوط به شبات اینچنین آمده : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 { ربای ها می گویند : از خارج شدن با سنگ دور کننده چشم زخم در شبات سوال می شود ? ربی ییمر می گوید : نه تنها زنی که بچه اش سقط می شود . می تواند این را ببرد . بلکه زنی که بچه اش ممکن است سقط شود نیز می تواند این را ببرد . نسخه درمان برای تب یک روزه : 👇👇👇 برای تب ناگهانی یک روزه بگذارد و بگیرد یک سکه پول سفید و باید برود به نمکزار و وزن کند به اندازه وزن سکه , نمک را و باید آن نمک را بدوزد درون سوراخ یقه لباس (جای خالی که در یقه لباس مذهبی یهودیان بوده ) اگر این روش اثر نکرد باید برود و بنشیند آنجایی که راه ها از هم جدا می شوند (بر سر دوراهی ) و هنگامی که دید مورچه ای که بار دارد . در حال حمل کردن یک چیزی است . باید مورچه را بردارد و بریزد در ظرف مسی و در ظرف مسی را با درب پوش ببندد و سپس آن را مهر کند . و شصت بار تکان بدهد و این ورد را بلند بگوید : بار من بر تو و بار تو بر من . و اگر شخصی آن را پیدا نماید این ورد را باید بگوید : بار من و بار تو بر خودت اگر این هم نشد باید بگیرد یک کوزه نو و آنگاه برود کنار رودخانه و به رودخانه در هنگام پر کردن کوزه این ورد را بگوید : ای رودخانه ای رودخانه قرض بده به من یک کوزه آب برای پرت کردن . و سپس پشت به رودخانه بچرخاند هفت بار کوزه آب را روی سرش و بریزد پشتش (آب را ) و در این هنگام این ورد را بگوید : ای رودخانه ای رودخانه بگیر آبی را که دادی به من روز خودش آمد و خودش رفت آنگاه این شخص تبش قطع می شود 😊 @soltannasir 🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜
@soltannair (نمونه ای از جادوی علمای یهود 2) ادامه از تلمود کتاب شبات 👇👇👇👇👇👇👇 برای تب سه روزه باید چه کنیم ? باید بردارد هفت خار از هفت تا درخت نخل (خرما) و هفت خرده چوب از هفت ستون چوبی و هفت عدد سیخ چوبی (نوعی از خار پیدا نمودن واژگان معادل برای آن سخت است ) از هفت عدد پل (پل بر روی رودخانه ) و هفت عدد خاک جلوی در منزل و هفت عدد تیر از کف هفت قایق و هفت مشت هل و هفت تار مو از ریش سگ پیر 😳(مجموعا 7*7=49 عدد) و بدوزد آنها را به یقه با نخی که از مو بافته شده است . (شخص درمان می شود در متن اشاره به ورد خاصی نشده است ) ربی یوخانا گفت برای تب سوزان , باید بگیرد چاقو را , چاقویی که کل آن آهنی است (حتی دسته اش ) و باید برود به جایی که در آنجا بوته تمشک دارد . گره بزند آن مو را به بوته تمشک . روز نخست به وسیله چاقو خراش دهد . یک بخشی از بوته را و بخواند آیه 2 از فصل سوم کتاب خروج از تورات را { فرشته خدا در شعله آتش , از میان بوته ای بر او پدیدار گشت . موسی در نگریست : بوته خار شعله ور بود , لیک نمی سوخت } و روز بعد برود باز خراش بدهد بوته را و آیه 3 از فصل سوم کتاب خروج را بخواند : { موسی گفت : پیش می روم تا این منظره بزرگ را ببینم . و از چه روی این بوته خار نمی سوزد . } و روز دیگر باز برود و خراش دهد بوته خار را و آیه 4 فصل سوم کتاب خروج را بخواند : { خدا دید که موسی جلو می آید تا ببیند . خداوند از میان آن بوته خار او را صدا زده گفت : موسی موسی و او پاسخ داد حاضرم } ربای ها میگویند وقتی می خراشی بوته خاردار را اینگونه بگوید : ای بوته ای بوته اگر خداوند در تو ساکن شد نه برای اینکه تو بلند و لاغر هستی . بلکه خداوند در تو ساکن شد زیرا از همه فروتن تر بودی (کنایه از کوتاه تر ) و همانطور که آتش واقعی از مقابل میشائل و عزریا و عریقت فرار کرد . باشد که این آتش از این پسر فرار کند . حاشیه از تلمود : آیات تورات برای طلسم و درمان خوانده نمی شود و کسی که اینکار را انجام دهد از👈 جهان دیگر 👉سهم ندارد (عزیزان دقت نمایید این همان تفکری است که مصریان داشتند که اگر کسی نام خویش را بر روی ستون بن بن ثبت ننماید در جهان دیگر بر انگیخته نخواهد شد . معاد در یهودیت با معاد قرآنی متفاوت است ) در شرایط خیلی خطرناک مجاز است (که از آیات تورات استفاده نماید ) و همچنین شخصی که اینها را میخواند فقط برای درمان نمی خواند بلکه با خواندن این آیات دیگری را از این حمایت می کند . (ع) @soltannasir 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران ) سوال در مورد ویژگی مناطق کورد نشین کشور در علوم غریبه داشتیم ? پاسخ : پیشتر از مرکزیت کشور پاکستان در علوم غریبه و خفیه برایتان گفتیم . که چندان مسئله غریبی نبود . در داستان اروپا و ایران اشاره نمودیم که در مناطق اطراف رشته کوه های البرز و زاگرس بیشترین تجمع زندگی این فرومایگان است . بنابراین این مناطق محل زندگی بیشترین اساتید این فن نیز می باشد . اما در همین حیطه جغرافیایی نیز منطقه ای کوچکتر و جود دارد که بسیار مهم است . این منطقه از ناحیه طالقان و معلم کلایه در استان قزوین شروع می شود و کل استان قزوین و زنجان و کردستان و کرمانشاه را در بر می گیرد . از استان مرکزی حدود منطقه غربی این استان رازقان و نوبران و کمیجان . از استان همدان به غیر از منطقه جنوب و جنوب شرقی تمامی مناطق و از استان لرستان منطقه هفت چشمه و نور آباد و درب گنبد (منطقه شمال غرب و غرب استان لرستان ) و از ایلام منطقه شمال استان ایلام . و از گیلان منطقه ماسال و کوه های طوالش ازاستان اردبیل تا خود شهر اردبیل از استان آذرباییجان شرقی تا منطقه موازات شهر تبریز از استان آذرباییجان غربی تا حدود شهر ارومیه را در بر می گیرد . این حیطه جغرافیایی که در ازمنه گذشته محل سکونت قوم ماد نیز بوده است . جغرافیای خاصی از فلات ایران است که بیشترین اساتید این وادی (علوم غریبه و خفیه ) در آن زندگی می نمایند . نکته : مناطق کورد نشین این جغرافیا یعنی کردستان و کرمانشاه و بخشی از آذربایبجان غربی , محل تجمع اساتید وادی تسخیر و مسخرات است . و منطقه استان قزوین و زنجان تا شهر تبریز در آذرباییجان شرقی بیشترین محل تجمع اساتید وادی علمی علوم غریبه و خفیه می باشد . (علم اساتید این مناطق بر علم اساتید مناطق کورد نشین کشور غلبه دارد . و توانایی و قدرت اساتید مناطق کورد نشین که ناشی از تعداد زیاد فرومایگان مسخر شده توسط آنان است . بر توانایی اساتید مناطق قزوین و زنجان و آذرباییجان شرقی غلبه دارد ) @soltannasir 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
نمودار زمان افزایش و کاهش قدرت فرومایگان در ایام اربعین حسینی و زمان اربعین مثلثی و هرمی
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 2) (پراکندگی اساتید در این حیطه جغرافیایی ) استان البرز : 👇👇👇👇👇 شهر طالقان و حومه : حداقل 2 استاد اساتید آن در علوم متوسط رو به بالا و در تسخیرات نیز متوسط رو به بالا هستند استان قزوین : 👇👇👇👇👇 معلم کلایه وحومه که شامل الموت هم می شود حداقل 3 استاد اساتید آن سفید و خاکستری و سیاه می باشند که سالهاست دو تن از این اساتید با یکدیگر اختلاف دارند شهر قزوین و حومه حداقل 11 استاد تاکستان و حومه حداقل 2 استاد اساتید آن با اساتید قزوین در یک طبقه بندی قرار می گیرند مناطق جنوب استان قزوین حداقل 2 استاد اساتید آن مجهول الحال هستند . این منطقه جغرافیایی بخصوص حیطه شهر قزوین و حومه اطراف آن تا تاکستان منطقه بسیار خاصی است . از شهر قزوین می توان با عنوان پایتخت علوم غریبه جهان اسلام یاد کرد . در هیچ کدام از شهرهای کشور عزیزمان ایران سنت علوم غریبه به اندازه شهر قزوین زنده نیست . در شهر قزوین و حوزه علمیه آن همچنان بصورت خصوصی و پنهانی علوم غریبه تدریس می شود . و این سنت که در حوزه های علمیه ما سالهاست فراموش شده , در قزوین همچنان زنده است . ( فقیر چندی پیش از عزیزی شنیدم که در مقبره حمد الله مستوفی در قزوین به شکل عمومی تدریس علوم غریبه می شد که به علت اعتراض و مخالفت جلوی تدریس عمومی و علنی این علوم را گرفتند . و کلاس مربوطه در منزل شخصی در همان حوالی بر گزار می شود ) در این شهر و حومه آن حدود 11 استاد بزرگ در علوم غریبه و بیش از 30 استاد متوسط زندگی می نمایند . اکثر این اساتید حوزوی و معمم هستند , گروهی که غیر معمم می باشند نیز با علمای حوزوی این وادی مرتبطند و حتی خود دروس حوزه را کامل و یا نصفه و نیمه گذرانده اند . هر کدام از این 11 استاد علوم غریبه علی رغم اینکه در اکثر شاخه های این علوم استادند . اما در یک شاخه تبحر بیشتر دارند و استاد مسلم هستند . من باب مثال استادی در علم کیمیا استاد مسلم است استادی دیگر در علم سیمیا استادی دیگر در علم هیئت و نجوم و استادی دیگر در علم جفر و حروف و استادی دیگر در علم رمل و استادی دیگر در علم اوفاق و استاد دیگری در فن طلسمات و استاد دیگری در علم تسخیر و مسخرات روحانیات و استادی دیگر در تسخیر و مسخرات فرومایگان تخصص دارد . نکته جالب این است که در شهر قزوین محافل و جلسات خصوصی نیز برای هر یک از این علوم بر گزار می شود . نظیر محفل علم جفر یا رمل و.نجوم که اساتید بزرگ این علوم و بعضی اساتید متوسط و شاگردان خاص حضور دارند و از دست آوردها و استخراجات خویش با یکدیگر سخن می گویند . عزیزانی که در جستجوی اساتید وادی های مختلف این علوم می باشند . به جای این که به کشور پاکستان و هندوستان سفر نمایند . کافی است به شهر قزوین در کشور خودمان سفر نمایند . و در جستجوی اساتید این علم بر آیند . زیرا در هر کدام از وادی های این علوم در این شهر اساتیدی وجود دارند که بتوانند از شما دستگیری نمایند . @soltannasir 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 3) (قزوین و علوم غریبه ) (سید موسی زرآبادی دانای اسرار ) عالم ربّانی،جامع معقول ومنقول،علّامه سیّدموسی بن سیّدعلی بن سیّدمهدی بن میربزرگ بن میرفاضل زرآبادی قزوینی(1294ق _1353ق) ونوه دختری مرحوم حاج شیخ عبدالکریم روغنی که ازاعاظم وعالمان بزرگ اسلام درسده چهاردهم هجری واز«نوادرروزگار» است و او نمونه کامل یک تربیت یافتۀبرجستۀ قرآنی است که در«علم وعمل»ووصول به«روحانیّت تام»وتحقّق یافتن به«حقایق قرآنی خالص»واستضائه از«مشکات ولایت»ازسرآمدان قرن خویش به شمارمی رود . سیّددرسال 1294ه.ق ازمادری صالحه،بانورقیّه خانم(دخترعالم فاضل،ملّاعبدالکریم روغنی قزوینی_جدخاندان ارجمندی_ که خودازعالمان محترم قزوین بوده است)به جهان آمد . از دوران کودکی استعدادی شگرف ازاومشاهده گشت وبدین سان پدررابه خودمتوجّه داشت وبه تربیت خویش راغب ساخت . پدروی،آقاسیّدعلی زرآبادی قزوینی(م:1318 ق)ازعالمان وارسته وفاضل واهل معانی وحقایق بود .ایشان اهل باطن بودند،دارای روانی مصفّابوده،جانش آیینه ای بودکه جلوات الهی درآن به ظهورمی رسیدوازاین حیث می توانست درنقش یک معلّم اخلاق برای سیّدموسی ایفای نقش نمایند . بنابراین اوّلین معلّم اخلاق ایشان محسوب می شدند .نسب سیّدبه شهیداهل بیت،زیدبن علیّ بن الحسین_ علیهم السّلام_ میرسد . به این گونه سیّدموسی زرآبادی،از«سادات حسینی»است،چنان که نقش مهرایشان نیز،«موسی الحسینی»بوده است . اجدادایشان همگى ازعلماومروّجان دین مبین بودهاندکه به بعضى ازآنان اشاره می شود: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 _ میرفاضل حسینى زرآبادى(م: 1195 ق) _ حاج میربابا،فرزندمیرفاضل حسینى(م: 1212ق) _ سیّدمیربزرگ،فرزندمیربابا(م: 1230 ق) _ سیّدمهدى،فرزندمیربزرگ(م: 1270 ق) _ سیّدعلى،فرزندسیّدمهدى(م: 1318 ق) ازمرحوم سیّدموسى زرآبادى سه فرزندبه یادگارماندند:👇👇👇👇👇👇👇👇 1) عالم ربّانى وصمدانى آیت اللَّه حاج سیّدجلیل زرآبادى قزوینى است که درسال1336 ه.ق درقزوین دیده به جهان گشود. 2) جناب آقاى حاج سیّدخلیل زرآبادى که ازبزرگان و صُلحاو اَخیار قزوین میباشند.  3) دخترمُکرّمۀ ایشان(که همگى تربیت شدۀ آن عالم ربّانیند ).بعضی از فرزندان ایشان،ازشاگردان وی به شمارمی آیند . علامه محمد رضا حکیمی در کتاب مکتب تفکیک می نویسد 👇👇👇👇👇👇 { سيّد موسي زرآبادي، در قزوين و تهران به تحصيل علوم معقول و منقول پرداخت و به مراتب عالي اين علوم دست يافت. از جمله استادان وي در فقه و اصول، در قزوين، فقيه محقق آيت الله حاج ملاعلي اكبر ايزدي سيادهني تاكستاني (م:1340 ق) است كه سيّد تقريرات درس فقه و اصول ايشان را نوشته است . استادان وي در تهران – از جمله – اينانند: فيلسوف فاضل ميرزاحسن كرمانشاهي (م: ۱۳۳۶ق)،فيلسوف و عارف ديگر، سيّد شهاب‌الدين شيرازي (م:ح ۱۳۲۰ق)،فيلسوف و عارف ديگر، شيخ علي نوري حكمي (م:ح ۱۳۳۵ق) وعالم معروف، حاج شيخ فضل‌الله نوري (شهيد: ۱۳۲۷ق). گفته‌اند وي در كار تحصيل علم همتّي والا و تلاشي بسيار داشت. برخي از همدرسان وي ابراز داشته‌اند كه هر موقع شب كه بيدار مي‌شديم چراغ اطاق سيّد موسي روشن بود. سيّد در علوم غريبه و فنون محتجبه نيز يكي از استادان مسلم و كاملان متبحّر بوده است، ليكن استادان وي در اين علوم شناخته نيستند. @soltannasir 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃🍂🍂
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 4) (قزوین و علوم غریبه 2) ادامه مقاله علامه محمدرضا حکیمی 👇👇👇👇 { اخلاق و عمل :سيّد در مراحل تقوي و تهذيب نفس و سلوك شرعي نيز از نخبگان عصر بوده است. در اين مورد نيز مربيّان و استادان او شناخته نيستند. بعيد نيست كه توجه او به اين مراحل به اشاره پدر پديد آمده باشد كه خود اهل اين معاني بوده است. گفته‌اند كه سيّد از ابتداي نشو و نماي خويش، مراقبت شديدي در پرهيز از محرّمات و عمل به واجبات داشته است و اين چگونگي زبانزد بوده است و گاه چنان مي‌شده كه تمام مستحبات شرعي را نيز انجام مي‌داده است و همين چگونگي‌ها از وي عالمي عامل و وارسته‌اي كامل مي‌سازد، يعني انساني كه شايسته عنوان «روحاني»‌ و «عالم ديني» باشد.  مکتب تربیتی : مكتب تربيتي سيّد موسي زرآبادي، مكتب درهم تنيده علم و عمل (تزكيه و تعليم) بوده است، علم و معرفت براساس علم قرآني خالص و عمل بر طبق موازين دقيق شرعي. سيّد در عين اطلاع كافي و عميق از فلسفه و عرفان و درك محضر استادان بزرگ اين فنون در عصر خويش و تدريس پاره‌اي از متون عمده فنون ياد شده، از اركان بزرگ «مكتب تفكيك» در نيمه نخست سده چهاردهم هجري به شمار است. درباره عمل (تهذيب نفس و تقوي) نيز تأكيد بسيار داشته است و استفاده از «وقت» و به هدر ندادن فرصت و ضايع نكردن استعداد را بسي مهم مي‌شمرده است و رعايت دقيق تكليف را و عمل به شرع مطهر را، در رأس امور قرار مي‌داده است. درباره تأثير خلّاق او و مكتب علمي و عملي او در ساختن روح‌هاي بزرگ، همين بس كه در شاگردان تربيت يافته و كمال پذيرفته تعاليم و آداب او، به اين دو چهره بر مي‌خوريم: شيخ مجتبي قزويني خراساني(م:۱۳۸۶ق)، وشيخ علي اكبر الهيان تنكابني(م: ۱۳۸۰ق). هر كس از اين دو عالم عامل و دو رباني كامل و دو رازور جامع و فاضل شناختي داشته باشد، آنچه را اشاره مي‌كنيم در مي‌بايد در قلمرو سیاست و.اجتماع : 👇👇👇 مردان بزرگي چون سيّد موسي زرآبادي كه با اخلاق قرآني و تعاليم معصوم «ع» پرورش يافته‌اند و از خداپرستي و انسان‌دوستي انبيايي مايه‌هايي روحي دارند، هيچگاه نمي‌توانند از پرداختن به كار خلق خدا و اهتمام به امور مسلمين (مسائل سياست و اجتماع و معيشت مردم) غافل باشند و بر محرومان و مظلومان هر چه بگذرد، عين خيالشان نباشد، هرگز .... اين است كه مي‌نگريم كه حضرت سيّد، با وجود همه آن اشتغالات ظاهري و باطني ... به امر مشروطيّت (كه در زمان وي پيش مي‌آيد)، توجه مي‌كند و رساله‌اي درباره فوايد آن مي‌نگارد. در مرقومه‌اي از ايشان چنين آمده است: «و ظاهراً مرحوم سيّد در اوان مشروطيت طرفدار آن بوده و حتي رساله‌اي – حدود ده صفحه- در مدح آن نگاشته كه موجود است. ولي بعدها بر اثر بروز انحرافاتي در نهضت مزبور از مخالفان جدي آن گرديد.» موضوع از هر دو بعد جالب و آموزنده است: هم توجه به تكليف سياسي و اجتماعي ديني و پرداختن به آن به اندازه توان و هم به هنگام بروز انحراف، كنار كشيدن و مخالفت كردن و بر انحراف‌ها صحه نگذاشتن. شاگردان : 👇👇 در مكتب سيّد موسي زرآبادي، زبدگاني چند پرورش يافتند و به مراحلي بس بالا رسيدند، چه آنان كه مدتي دراز از محضر او بهره‌مند گشتند و چه آنان كه در فرصت‌هايي كوتاه توانستند از آن طور سيناي علم و تقوي قَبَسي برگيرند: شيخ علي اكبر الهيان تنكابني (م: ۱۳۸۰ق).شيخ مجتبي قزويني خراساني (م: ۱۳۸۶ق).شيخ هاشم قزويني (خراساني) (م: ۱۳۸۰ق).سيّد محمّد تقي معصومي اشكوري، صاحب كتاب «دو چوب و يك سنگ».شيخ علي اصغر شكرنابي (م:ح ۱۳۵۴ق).سيّد ابوالحسن حافظيان مشهدي (م:۱۳۶۰ش).سيّد علي محمّد حاج سيّد جوادي و ... سيمايي عظيم و درخشان بدين‌گونه حضرت سيّد موسي زرآبادي قزويني، عالمي بوده است ربّاني، متألّهي قرآني، مرزباني تفكيكي، مربّيي بزرگ، متعقّلي سترگ، سازنده ارواحي قوي، پرورش‌دهنده بزرگاني نمونه در فضيلت و كمال و تعالي روحي و انسانيّت سيرتي. خواص و دوستان و شاگردان ايشان، درباره خصوصيات روحي و قدرت‌هاي معنوي وي و آگاهي از اسرار خفيه، تسلّط بر اشيا و تصرّفات، بروز كرامات، فيض بزرگ «تشرّف»، اطلاع از «اسم اعظم»‌‌ و اسرار رياضتي آن، «خلع بدن» و خلسات ممتدّ روحي و روحاني و ... مطالب و وقايعي نقل كرده‌اند بسيار مهم. درگذشت : و سرانجام، تقدير محتوم فرا مي‌رسد و حضرت سيّد داعي الهي را پاسخ مي‌گويد و در روز دوم ماه ربيع‌الثّاني، سال ۱۳۵۳ هجري قمري، از اين جهان تاريك و محدود و گذران، به جهان روشنايي و نامحدود و پايدار رخت مي‌كشد، و روحي بس روحاني و ملكوتي به آفاق مينوي ملكوتيان مي‌پيوندد. پيكر پاك وي، در صحن امام‌زاده (شاهزاده) حسين«ع» - در قزوين- به خاك سپرده مي‌شود ... و اكنون آرامگاه حضرت سيّد موسي زرآبادي، مورد توجه آشنايان و خواص است. @soltannasir 🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
@soltannasir ( جغرافیای علوم غریبه در ایران 5) (قزوین و علوم غریبه 3) داستانی از مکاشفه ای آیت الله زر آبادی 👇👇 استاد علی اکبر مهدی‌پور در کتاب «اجساد جاویدان» به نقل از آیت‌الله زرآبادی می‌نویسد: در روزهایی که در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوک پرداختم، و به قدری پیش رفتم که پرده‌ها از جلو چشمم برداشته شد، دیوارها در برابر من حائل نبود، وقتی که در خانه نشسته بودم، رهگذرها را در کوچه و خیابان می‌دیدم. روزی به من گفته شد: حال که به این مقام رسیده‌ای، اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، فقط یک راه دارد، و آن ترک اعمال ظاهری است. آیت‌الله زرآبادی گفت: این اعمال ظاهری با دلایل قطعی و براهین مسلّم شرعی به ما ثابت شده است، من هرگز تا زنده‌ام آنها را ترک نخواهم کرد. گفته شد: در این صورت همه آنچه به شما داده شده، از شما سلب خواهد شد. پاسخ داده شد: به جهنّم! آیتالله زرآبادی می‌گوید: از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود خبری نبود. در آن هنگام متوجه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری ما با آن همه نقصی که دارد، شدیداً در رنج و عذاب است. بنابراین تصمیم گرفتم که با تمام قدرت به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حدّ توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین حالاتی به من دست داد، که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود. نوشتاری از آیت الله سید موسی زر آبادی پیرامون سلوک قرآنی به نقل از علامه محمدرضا حکیمی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 نمونه ای از دستخط مرحوم سید ( آیت الله سید موسی زرآبادی) را به نظر خوانندگان می رسانم .  تا اگر کسانی از  ترجمه بهره ای یافتند ، و به نکته ای برخوردند(که نمیشود نوشته های اینگونه بزرگان از نکته ای و نکته هایی خالی باشد) و فیض بردند ، برای علو درجات آن مرد خدا دعا کنند و این شرمنده محتاج را نیز از طلب مغفرتی محروم ندارند. در همین نوشته کوتاه و اختصاری و پر محتوی توجه تام ایشان به ارزشهای سلوکی قرآنی و شرعی بخوبی نمایان است : بدانکه دعا به چیزی می گویند که در آن طلبی و درخواستی باشد، مثل اللهم صل علی محمد و آل محمد و ذکر به چیزی می گویند که در آن طلب و درخواستی نباشد مثل سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر . و ورد چنانکه نقل شده است به چیزی می گویند که انسان بسیار بگوید و با آن انس بگیرد ، هر دعایی و ذکری که باشد . سپس بدانکه افضل اعمال بنابرآنچه رسول خدا (ص) در جواب سوال علی (ع) فرمود – پرهیز از حرامهای خدایی است(هرچه در دین حرام شده از کردار و رفتار و گفتار) و افضل عبادت ها چنانکه در روایت آمده است سخت ترین و دشوارترین آنهاست . ممکن است بگوییم اخلاص در نیت اینچنین است ( پس باید دراین باره کوشش بیشتری کرد) بعد از نیت خالص ، افضل عبادتها ، نماز است و روزه و پرداخت زکات و انجام دادن فریضه حج . جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر و قبول ولایت . و ولایت کاملترین و تمامترین همه آنهاست( که کامل شدن و تمامیت یافتن آنها نیز به آن است). و از میان دعاها، افضل از همه ، صلوات است و سلام کردن بر محمد و آل محمد (ص) ، سپس دعای کمیل و دعای سحر و دعای افتتاح و دعای سمات . و از میان ذکرها ، افضل از همه خواندن قرآن است و تسبیحات اربعه و تسبیحی که در صحیفه سجادیه آمده است (دعای دوم و ظاهرا سوم و چهارم) و امثال آنها مانند ذکر رکوع و ذکر سجده و کلمات فرج و زیارتها به ویژه زیارت عاشورا و سجده مطلقا ( یعنی در همه احوال به ویژه سجده طولانی که در روایات تاکید شده است ، در نماز و بعد از نماز و در سحرها و بین الطلوعین و اوقات و احوال دیگر و با ذکرهای خاص یا هر ذکری که بداند . و اگر بشود بر روی خاک تمیز یا تربت حسینی) ، و ذکر تشهد و سلامهای نماز. و از سوره های قرآن ، از همه افضل ، سوره یس است و سوره تبارک و سوره طه و سوره نور و سوره توحید و سوره فلق  و سوره ناس  و سوره قدر. و از میان آیات قرآن آیه آمن الرسول… و آیة الکرسی و آیه قل اللهم مالک الملک و آیه سلام قولا من رب الرحیم و آیات آخر سوره حشر و ایاک نعبد و ایاک نستعین ( و به خصوص در نماز از توجه قلبی به هنگام گفتن این آیه غفلت نکند) و سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین و سوره فاتحه که همان سبع المثانی است و احتمال دارد که قرآن نام بقیه سوره ها باشد . و اذن و اجازه ( از عالمان معنی گرای عامل و عابد و زاهد و مجاز ، و اهل ذکر استاد دیده متشرع متعبد صحیح العقیده و صحیح العمل ، نه هر مدعی و مجیز…) در همه ( و در تاثیر کامل آنها) شرط است چنانکه مخفی نیست – با استناد به آیه : فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه .... @soltannasir ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
تصویر مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی استاد مسلم علوم غریبه و خفیه
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 6) (قزوین و علوم غریبه 4) عالم ربّانی حضرت حاج سید ابوالحسن حافظیان به سال ۱۳۴۸ هـ به همراه مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی به محضر سیّد عالی تبار مرحوم آیت الله العظمی حاج سیّد موسی زرآبادی قزوینی مُشرّف شد. استاد محمد رضا حکیمی در این باره می نویسد:👇👇👇👇👇👇👇 «… آقای حاج سیّد ابوالحسن حافظیان مشهدی، از انسان های ممتاز و بسیار کم مانند روزگار، و از اساتید مسلم انواع «علوم غریبه»، و صاحب تصرّفات مهمّه و طیّ الارض قطعی، و مقامات روحی عالیه بود. شیخ استاد (مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی) می فرمود: چون در مشهد مقدس، با آقای حافظیان آشنا شدم، دیدم سیدی شریف و ریاضت کشی بسیار کوشا و زحمتکش است. و حیف است که چنین استعدادی، محضر آقا سید موسی زرآبادی را درک نکند. از این رو، با ذکر مقامات و علوم و اسرار مرحوم آقا، ایشان را متوجه آن قبله معنویت و کرامت کردم، و واداشتم که سفری به قزوین کنند و به حضور آقا برسند. و آقای حافظیان پذیرفتند. می دانیم که آقای حافظیان بجز استادانی چند، سالها خدمت استاد بزرگی، مانند حاج شیخ حسنعلی نخودکی را درک و استفاده بسسیار کرده بودند، اما در سفر قزوین و مدت کوتاهی که در خدمت مرحوم آقا سید موسی بودند به مراحلی نایل می گردند که خود در این باره – در نوشته ای مختصر که شرح حال خود را برای مؤلف فاضل و پرکار حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عزیز الله عطاردی قوچانی می نویسد – چنین می گوید: در سال ۱۳۴۸ قمری به اتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدرس قزوینی – طاب ثراه – برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی – طلب ثراه – به قزوین مسافرت نمود… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود،(یعنی در اثر شاگردی شیخ حسنعلی نخودکی ) گویا مقدمه بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار. بعد از آن به شرف یابی کاملی موفق گشت، صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد، و قوه ارادی او قوی گردید، که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت؟ سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق می شد. این پگاه روحانی و معنوی، اثری عجیب بر روح و روان سیّد مشهدی گذاشت. سرمایه عمر ادمی همین یک نفس است   آن یک نفس از برای یک هم نفس است با هم نفســــی گر نفســــی بنشینی مجموع حیات عمر آن یک نفس است خانم سیّده قدسیه (فیروزه) حافظیان نقل می‌نمودند: «علّامه حافظیان بعد از رحلت سیّدموسی سالی یک بار به قزوین آمده و مشرف به زیارت قبرعلّامه زرآبادی می‌شدند. یک سال ایشان همراه با دایی‌ام سیّدابوالقاسم شریفی برای زیارت قبرسیّدموسی زرآبادی به قزوین آمده بودند. هنگام ورود به صحن امامزاده، جمعی در حال تشییع جنازۀ پیرزنی بودند، دایی‌ام به دلیل حضور در کنار پدرم لحظه‌ای پرده‌ها کنار رفته، مشاهده می‌کنند که پیرزن در حال عذاب کشیدن و فریاد زدن است همین که از کنار مزارعلّامه زرآبادی می‌گذرند، ناگهان آرامشی بر وی غالب می‌شود. دایی بی‌اختیار چندبار تکرار می‌کنند: آقا! آقا! پدرم به ایشان می‌فرمایند: «آرام باش! آنچه تو می‌بینی من نیز می‌بینم! آرامشی که حاصل شد، به برکت حضور روح طیّبۀ آقاسیّدموسی زرآبادی است.» خانم حافظیان نقل می‌کردند بعد از این حادثه بود که دایی‌ام منقلب شده، گوشۀ عزلت اختیار نموده و از دنیا دست کشیدند که البته با نصایح پدر دوباره زندگی خود را از پیش گرفتند. @soltannasir 🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 7) (قزوین و علوم غریبه 5) مرحوم علامه حاج سید ابوالحسن حافظیان، شرح این ماجرای شگرف و اثر گذار را در یک مثنوی زیبا به بند کلمات کشیده است که بدان اشاره می گردد:👇👇👇👇👇👇👇 بعد حمد خدا و نعت رسول یا درود و سلام های قبول از بزرگان دین نمایم یاد حق کند روح آن بزرگان شاد ای جوان خدمت بزرگان کن نفس اماره را به فرمان کن بهر خدمت همیشه حاضر باش گر قبولت کنند شاکر باش این نخود خود به خود نخود نشده تا نه بی خود شده است خود نشده گوش بگشا روایتی گویم روح افزا حکایتی گویم مجتبی شیخ عالم و استاد صاحب معرفت قرین سداد اگه از حکمت ائمه دین واقف رازهای شرع مبین واجدسر حکمت ایمان اوستاد معارف قرآن در جوار رضا به فیض خفی گشته آگه زحکمت رضوی برگذشت از علوم عرفانی وز رسوم و فنون یونانی جان سوی مطلع حقایق داشت سر به درگاه علم صادق داشت از خراسان چو خور فروزان گشت چون فروزان زعلم قرآن گشت بد مربی به جمع اهل صفا راه اموز سر ملک بقا روزگاری که یار من بودی متوجه به کار من بودی روزی از روی لطف و مرحمتی بعد شرحی و مدح و منقبتی گفتی از گفته های گاه و گهی که نگویند کسی به سال و مهی دادی از جان ودل جوانی را حضرت شیخ اصفهانی را خدمتش کردی از دل و از جان پنج سالت گشت قدر بدان هر چه باید از او رسد برسید دهمت از صمیم قلب نوید حالیا یک سفر به قزوین کن قلب پاکیزه را تو تزیین کن یک تن از اولیاء بیا و ببین اوستادی بزرگ و پیر مبین بین چه دریای علم و فضل و کمال واقف رازها زقبل سؤال متخلق به خلق و خوی نبی(ص) هر چه خواهد دلی از او شنوی اولین، نیت زیارت کن پس به شاگردیش اطاعت کن نه سری و جُنید بغدادی سیّد موسی که بود زرآبادی راد مردی بزرگوار و علیم صاحب نفس مطمئن و حکیم متّحد، متّفق، شدیم روان تا رسد دستمان بر آن دامان سال هجرت رسیده به چهل و هشت که چنین روز آمد و بگذشت چون رسیدم به خدمتش حیران شدم از آن فرشته انسان نور از صورتش بدی ساطع لمعاتٌ لوامعٌ لامع خُلق او خِلقتی زخُلق عظیم نفس او بهجتی ز نفس کریم در حقیقت نمونه ای ز امام گه رکوع و سجود و گه به قیام گه به درد عوام همدرد او گه به هر جمع همچو یک فرد او بگرفته است ز سر تعظیم از خدای علیم او تعلیم موسوی دست و عیسوی مسند به شریعت، شریعت احمد(ص) حامی علم و عدل و رفق و داد ما حی ظلم و جور و استبداد علم او را چنان کنم تعریف که نگردد حقیقتی تحریف من زعلمش کجا توانم گفت خاصه زان علم ها که بود نهفت من زخور آفتاب می دیدم در حقیقت حجاب می دیدم بگذرم از بیان حال او ندرم پرده مقال او من و سلوی ز سفره اش خوردم ظرف خود را پرنمودم و بردم لوح «صد در صد» از یکی وردش بردم از یک نظر ز شاگردش یک نگه او نمود و گفت بگو وحده لا اله الا هو @soltannasir 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه و ایران8 ) (قزوین و علوم غریبه 6) (کرامات سید موسی زر آبادی ) نگران نباش آب جلو نمی آید : 👇👇 یک شب، شیخ علی اصغر شکرنابی، که از شاگردان مرحوم زرآبادی قزوینی بود، به منزل استاد خویش می رود تا شاید بتواند یک قاعده جفری را که به «مالون اللبن» معروف است از ایشان بگیرد. آن شب، باران می آمد وسقف اطاق هم سوراخ بود، واز آن آب می چکید. دراتاق آقا فقط یک نمد وجود داشت که نصف اتاق را فرش کرده بود، نصف دیگر اتاق هم خاکی بود. خلاصه، آب از سقف می چکیده ودریک گوشه جمع می شده است. کم کم آب راه می افتد وخاک ها خیس می شود وبه نزدیک نمد می رسد. شیخ می گوید: من، خودم وعبایم را جمع وجور کردم که خیس نشوم! چه کنم، آقا هم که قاعده جفر را نمی دهد! هر کاری کردم نشد که نشد! تا اینکه آب رسید به نزدیک نمد! آقا سید موسی فرمودند: غصه نخور، آب جلو نمی آید! ومن دیدم که آب، همان جلوی نمد روی هم جمع شد ولی جلونیامد وبه نمد هم اصابت نکرد...! تصرف در مکان و زمان : 👇👇👇 از مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل شده است که: روزی مرحوم زرآبادی علمای شهر قزوین را به نهار دعوت کردند. بعد از نماز ظهر وعصر، و پس از آنکه علما و پیش نمازها آمدند، سفره را انداختند تا از مهمان ها پذیرایی کنند. دراین هنگام صدای کوبیدن در منزل به گوش رسید. در را باز کردند، دیدند یکی ازاهالی روستای زرآباد قزوین با الاغ آمده وسراغ مرحوم آقا موسی زرآبادی را می گیرد. مرحوم زرآبادی رفتند درمنزل. آن شخص گفت: آقا! یک نفر از اهالی روستا فوت کرده ومرا فرستادند تا شما را ببرم برای خواندن نماز میت ! ایشان گفتند: بسیار خوب! ورو کردند به اطرافیان وگفتند : تا شما سفره را بچینید وغذا را آماده کنید می آیم! و با آن مرد روانه شدند. طولی نکشید که دیدند مرحوم آقا موسی نفس نفس زنان آمدند. پرسیدند : آقا شما رفتید ؟ گفتند: بله، رفتم نماز خواندم وآمدم! واین درحالی بود که هنوز سفره آماده نشده بود! بعد که سؤال کردند چرا این قدر نفس نفس می زنید وعرق می ریزید؟ ایشان گفته بودند: هرکار غیرعادی مشکلاتی هم دارد! طی الارض : 👇👇👇👇👇 مرحوم شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) نقل کرده اند که: در روز تشییع جنازه مرحوم زرآبادی یکی ازارادتمندان ایشان (به نام مشهدی اکبر نعل بر که درخیابان مولوی قزوین مغازه داشت) خیلی بی تابی می کرد وبه سر وصورت خود می زد. بعدها که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی سبب بی تابی او را پرسیده بودند، ایشان گفته بود: یک روز من خدمت آقای زرآبادی عرض کردم: آقا! دعا بفرمایید خداوند زیارت جد بزرگوارت امام حسین (ع) را قسمت من کند .روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم، هنگامی که می خواستم از مسجد بیرون بروم، به من اشاره کردند که بنشین. تعقیبات ایشان تمام شد و درخدمتشان از مسجد بیرون آمدیم. ایشان به من فرمودند: مایل هستید به زیارت جدم مشرف شویم؟! گفتم: نهایت آرزوی من است که باید کارهایم را ردیف کنم. و وصیتنامه ام را بنویسم. ایشان فرمودند: نیازی به این کارها نیست، بیا برویم. آنگاه قدم زنان به یکی از نقاط دور افتاده ی قزوین رفتیم. مرحوم زرآبادی در آنجا چیزهایی را زیر لب خواند، سپس به من فرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم خودم را درصحن مطهر امام حسین (ع) دیدم! هنگامی که از زیارت سید الشهداء (ع) و قمر بنی هاشم (ع) و حضرت علی اکبر (ع) وسایر شهداء (ع) فارغ شدیم، درصحن مطهرامام حسین(ع) به من فرمود: مایل هستید به زیارت جدم امیرمؤمنان (ع) مشرف شویم؟ اظهاراشتیاق نمودم، بازهم فرمود: چشم هایت را ببند! هنگامی که چشم هایم را گشودم، خود را در صحن مولای متقیان علی (ع) یافتم! پس از زیارت، آیت الله زرآبادی دست مرا گرفت وفرمود: چشم هایت را ببند! وقتی چشم هایم را باز کردم، دیدم درهمان نقطه از قزوین که ساعتی قبل درمحضر ایشان قدم زنان به آنجا رفته بودیم، هستم! باید اضافه کرد که: هنگامی که مشهدی اکبر وارد حرم مطهر حضرت سید الشهداء (ع) می شود با خانواده ی قندچی ملاقات می کند که ازیک هفته پیش به کربلا مشرف شده بودند. آقای قندچی ازمشهدی اکبر می پرسد: شما کی مشرف شدید؟ او می گوید: ما همین الان مشرف شدیم! درمورد مشهدی اکبر نعل برهم ذکر این مطلب ضروری است که : او درمجالس سوگواری سید الشهداء (ع) شرکت می کرد وبه عشق زیارت سالار شهیدان کفش ها را جفت می نمود. نظر به اینکه سنش بالا رفته بود ودیگرامید نداشت که زیارت عتبات عالیات نصیبش شود، هر وقت کفش های عزاداران را جفت می کرد در دلش خطاب به امام حسین (ع) می گفت: یا حسین (ع) چه شد؟ مشهدی اکبر می گوید: هنگامی که از عتبات عالیات برگشتیم وخود را در دو راهی رشت همدان در مدخل قزوین دیدیم، مرحوم زرآبادی به من فرمود: مشهدی اکبر دیگر نگو یا حسین (ع) چه شد؟! @soltannasir
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران9 ) (قزوین و علوم غریبه 7) (کرامات سید موسی زرآبادی 2) محرم اسرار: 👇👇👇👇👇👇👇👇 مرحوم سید موسی زرآبادی به شیخ علی اصغر شکرنابی خیلی عنایت داشتند. مرحوم زرآبادی با شیخ علی اصغر به یکی از روستاهای قزوین، که منطقه ای کوهستانی وصعب العبور بود می روند. وقتی وارد روستا می شوند، کسی آنان را بخانه خود دعوت نمی کند. شیخ علی اصغر می گوید: آقا من چند سال درویشی کرده ام، اگر اجازه می دهید من بساط درویشی را پهن کنم؟ آقا موسی می گویند: باشد، مدحی بخوان. شیخ شروع به مدح خواندن که می کند، مردم بیرون می ریزند وجمع می شوند. شیخ هم مدایح امیرالمؤمنین (ع) وائمه (ع) را می خواند ومی گوید: می خواهم اولین نفر چراغ را روشن کند. همه می گویند: ما حاضریم، شما چه می خواهید؟ شیخ می گوید: من از شما چیزی نمی خواهم، من واین آقا سید امشب دراین روستا میهمان شما هستیم ما را ببرید واز ما پذیرایی کنید. یکی بلند می شود و می گوید: آقا ! بفرمایید خانه ما. شیخ، درویشی را تمام می کند و می روند خانه آن حاجی! میزبان از آن ها پذیرایی خیلی گرمی می کند واحترامشان می نماید. صبح که می شود آقا موسی به شیخ علی اصغر می گویند: این حاجی از ما خوب پذیرایی کرد، یک چیزی به او بده! شیخ علی اصغر می گوید: چی بدهم؟ از روی زمین یا از زیر زمین بهش چیزی بدهم؟ آقا می گوید: نه، همین جا زیرزمین خیلی چیزهاست، چیزی به او بده! حاجی را صدا می زنند، سپس آقا موسی می گویند: با او شرط کن که یک حسینیه ویک مسجد بسازد، اینجا حسینیه ومسجد ندارد. شیخ علی اصغر رو می کند به صاحب خانه و می گوید: درعوض پذیرایی، یک گنجی به تونشان می دهیم به شرط آنکه یک حسینیه و یک مسجد بسیارخوب دراین روستا بسازی وبقیه آن هم مال خودت باشد! مرد تعجب می کند که آیا چنین چیزی ممکن است؟! بالاخره جای گنج را به او نشان می دهد ومی گویند: اینجا را بکنی به گنج می رسی! آری! علمای ربانی وعارفان الهی که خدا ومحبوب خویش را شناخته اند وهیچ کالایی برایشان برابری با عشق ودوستی او نمی کند، اینگونه بوده اند که می دانستند در زیر زمین ودرچند متری خودشان چه خبراست ومی توانستند در رفاه وآسایش تام ومدام باشند، اما درعین حال با آن زهد وتقوا زندگی می کردند! بنابه گفته مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی (رحمه الله) شیخ علی اصغر پس از دوازده سال، گذرش به آن روستا می افتد ومی بیند که یک مسجد بسیار زیبا ویک حسینیه ی عالی آنجا هست، می پرسد: این حسینیه و مسجد را که ساخته است؟ می گویند: یک حاجی اینجا بود، اوساخته است. شیخ می پرسد: آیا زنده است؟ جواب می شنود: خیر! شیخ می گوید: بچه هایش هستند؟ می گویند: بله! پسرانش زنده هستند. شیخ می گوید: آیا می شود مرا راهنمایی کنید تا پسرش را ببینم؟ آن ها می گویند: بله! ومنزل پسرش را به اونشان می دهند. شیخ وارد منزل می شود، و فرزندان حاجی جمع می شوند. شیخ می پرسد: پدر شما از کجا پول آورده که این مسجد و حسینیه را ساخته است؟ آن ها می گویند: درویشی و سیدی دوازده سال قبل به اینجا آمدند ومهمان بابای ما شدند. بابای ما از آن ها پذیرایی کرد، آن ها هم درمقابل، یک گنجی به او نشان دادند وشرط کردند که یک مسجد وحسینیه بسازد. پدر ما هم به قولش عمل کرد! @soltannasir 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 10) (قزوین و علوم غریبه 8) (کرامات سید موسی زرآبادی 3) پیکر ماندگار: 👇👇👇👇👇👇 یکی دیگر از کرامات باهره ی مرحوم سید موسی زرآبادی قزوینی، جسد پاک ومطهر وی می باشد که پس از 62 سال، تر وتازه کشف شد. داستان ازاین قرار است که: هنگامی که می خواستند جسد پاک ومطهر مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی، فرزند شایسته آیت الله سید موسی زرآبادی، را در جوار پدر بزرگوارش دفن کنند ناگهان روزنه ای به قبر شریف آن عالم بزرگوار باز می شود وجسد ایشان، تر وتازه پدیدار می گردد و کرامتی دیگر برکرامت های بی شمارش افزوده می شود. شاعر شیدای اهل بیت، آقای علی اکبر ثقفی، که جسد تر وتازه مرحوم زرآبادی را با چشم خود دیده بود این گونه ماجرا را شرح می دهد: هنگامی که پیکر پاک مرحوم حاج سید جلیل زرآبادی را به طرف آستان مقدس امام زاده حسین (ع) تشییع می کردند، من ازانبوه تشییع کنندگان پیشی گرفتم وبه صحن مطهر رفتم تا ببینم آیا لحد حاضر است یا نه ؟ وقتی به صحن مطهر رسیدم، دیدم مشهدی اکبر بنا - که بنای اختصاصی آستانه ی مقدسه بود- درکنار قبر شریف مرحوم زر آبادی، قبرکنده ولی به هنگام کندن قبر، به دیواره لحد فرو ریخته وجسد مطهر مرحوم زرآبادی پدیدار گشته است. مشهدی اکبر بنا ، که مشغول چیدن دیوار لحد بود تا مرا دید گفت: بیا، جسد پاک ومطهر آقا را ببین. من جلو رفتم وجسد مرحوم زرآبادی را مشاهده کردم که صحیح و سالم بود! گویی در بسترش آرمیده است. بدن مبارکش، سفید وشفاف مانند بلور بود. کفن، پوسیده بود ولی پیکر پاکش هیچ تغییری نکرده بود. آقای ثقفی افزوده است که: مشهدی اکبر بنا که ازمدت ها پیش دچار پا درد بود، دستش را به بدن شریف مرحوم زرآبادی کشید. سپس آن را به زانوان خود مالید، از آن لحظه پا دردش برطرف شده ودیگر هیچ دردی احساس نمی کند!  @soltannasir 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تصویر مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان استاد مسلم علوم غریبه و خفیه عصر حاضر و شاگرد مرحوم نخودکی و زرآبادی @soltannasir
تصویر آیت الله شیخ مجتبی قزوینی (برادر همسر سید موسی زرآبادی و از شاگردان ایشان ) و از سران مکتب تفکیک و استاد بزرگ علوم غریبه و خفیه. @soltannasir
@soltannasir (جغرافیای علوم غریبه در ایران 11) (قزوین و علوم غریبه 9) از مقام و جایگاه مرحوم سید موسی زرآبادی سخن گفتیم ایشان یکی از سرحلقه های بزرگ علمای علوم غریبه کار قزوین می باشند . علمای علوم غریبه کار شهر قزوین را می توان به دو دسته بزرگ تقسیم نمود . 1: تفکیکیان (که قائل به تمایز معارف وحیانی و فلسفه و عرفان هستند و البته بیش از آنکه چنین عقیده ای داشته باشند با نظرات صدرالمتالهین در فلسفه و با نظرات محی الدین ابن عربی در عرفان مشکل دارند ) این دسته از علما علوم غریبه کار قزوینی نسبت اساتیدشان به آیت الله سید موسی زرآبادی می رسد . نکته : این تفکیکیان نیز خود به دو دسته تقسیم می شوند . گروهی معتدل هستند مانند سید ابوالحسن حافظیان که به گفته استاد محمدرضا حکیمی از سران مکتب تفکیک است (ایشان علاقه به حافظ و مولوی داشتند و حتی در شعرشان از جنیدبغدادی نام بردند) این گروه از اساتید از مراودین سید ابوالحسن حافظیان هستند و به بزرگان صوفیه وعرفان علی رغم انتقاداتی که دارند علاقه نیز دارند . و گروه دیگر در مخالفت با تصوف و عرفان و فلسفه سرسخت می باشند . 2: گروه دوم علوم غریبه کاران قزوین تعدادی از خاندان های حکمای صدرایی هستند که سالهاست در شهر قزوین ساکن هستند . این دسته نسبت به دسته نخست در اقلیت هستند . البته دسته سومی نیز در شهر قزوین هستند که جز علمای علوم غریبه کار قزوین محسوب نمی شوند . ولی در بخش تسخیرات تا حدی متبحرند . و آن پیروان آیین یارسان و اهل حق در سمت قزوین می باشد . عزیزان به جغرافیای پراکندگی اهل حق در مناطقی نظیر قزوین و رودهن و بومهن و یا کلاردشت که جغرافیای غیر بومی آنان است دقت نمایید . (جغرافیای بومی آنان مناطق کورد نشین کشور علی الخصوص کرمانشاهان است ) کمتر کسی به علت سکونت اهل حق در مناطقی نظیر قزوین و یا رودهن واقف است چنانچه خود جمعیت اهل حق ساکن این مناطق نیز از آن بی خبرند . علت سکونت اهل حق در این مناطق , کوچ جنیان است . 😊 فامیل هایی از جنیان تحت تسلط بعضی از رهبران اهل حق چون به قزوین و رودهن و بومهن کوچ نمودند . آقایان نیز به همراه تعداد زیادی از مریدان به آن منطقه کوچ نمودند . 😊 نکته : برای یافتن اساتید علوم غریبه در قزوین شخص باید به این شهر سفر نماید و مدتی در آن ساکن شود . و به حوزه علمیه قزوین رفت و آمد نماید و در آنجا از طلبه ها پرس و جو نماید . و همچنین شخص هر روز به زیارت قبر مرحوم سید موسی زرآبادی برود . زیرا مزار ایشان مورد رجوع عام و خاص است (خواصی که شاید استاد علوم غریبه نباشند . اما بعضا اساتید این وادی را می شناسند ) @soltannasir 🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄