eitaa logo
حسین سوزنچی
2.6هزار دنبال‌کننده
157 عکس
48 ویدیو
89 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هیئت حسینیه هنر
🔰 مراسم عزاداری دهه دوم فاطمیه (س) و بزرگداشت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🔶سخنران: ▫️حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی ▪️حجت الاسلام نصرالله پژمان فر ▫️حجت الاسلام حسن جمشیدی 🔷باشعرخوانی: ▪️جناب آقای احمد بابایی ▫️جناب آقای میلاد عرفان پور 🔶بانوای: ▪️برادر علیرضا پورجعفری ▫️حجت الاسلام نصرالله پور ▪️برادر سیدمهدی حسینی ▫️برادر میلاد حبیبی ▪️برادر مهدی ولی زاده 🔺از سه شنبه 14 دی ماه به مدت چهارشب ساعت 18 🔻میدان انقلاب اسلامی خیابان 16 آذر حسینیه هنر ⭕️ پخش زنده از آپارات هیئت رسانه (نیم بها) 🔗 aparat.com/iribuni_heyat ▫️هیئت حسینیه هنر ▪️هیئت محبان الزهرا (س) دانشگاه سوره ▫️هیئت رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه صداوسیما 🔗@hhhonaar 🔗@h_soore 🔗@iribu_heyat
سخنرانی_دکتر_سوزنچی_شب_سوم_هیات_رسانه.mp3
15.51M
🚩 سخنرانی 🎤 حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی 🔰 مراسم عزاداری دهه دوم فاطمیه (س) و بزرگداشت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 📌 شب سوم | پنج شنبه 16 دیماه ▫️هیئت حسینیه هنر ▪️هیئت محبان الزهرا (س) دانشگاه سوره ▫️هیئت رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه صداوسیما 🔗@hhhonaar 🔗@h_soore 🔗@iribu_heyat این سخنرانی به نوعی تکمیل و ادامه بحثهای مدارای فاطمی است که در حسینیه هنر مشهد انجام شد. @souzanchi
سخنرانی_دکتر_حسین_سوزنچی_هیات_رسانه.ogg
25.95M
🚩 سخنرانی 🎤 حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین سوزنچی 🔰 مراسم عزاداری دهه دوم فاطمیه (س) و بزرگداشت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 📌 شب چهارم | جمعه 17 دیماه ▫️هیئت حسینیه هنر ▪️هیئت محبان الزهرا (س) دانشگاه سوره ▫️هیئت رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه صداوسیما 🔗@hhhonaar 🔗@h_soore 🔗@iribu_heyat جلسه دوم این سخنرانی نیز تکمیل و ادامه بحثهای مدارای فاطمی است که در حسینیه هنر مشهد انجام شد. @souzanchi
🗓 جمعه ٢۴ دی ماه ١۴٠٠ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 با اینکه ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ما است _ بر خلاف ظهور و فرج عمومی_ بااین‌حال، چرا به این اهمیت نمی‌دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟! 📚 در محضر بهجت، ج٢، ص١٣٤ ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
🎥 کلیپ تصویری: «منظور از فرج شخصی و عمومی و استغفار صادقانه در بیان حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره» 🔸 [فرج، دو نوع است]: فرج عمومی یا فرج خصوصی. ممکن است کسی مبتلا [به بیماری یا گرفتاری] است [و به حضرت متوسل شود]؛ حضرت حجت از اینکه در قضای حاجت [مؤمن]، و نجات او از بلیات[و بلاها] سعی کند [از سوی خدا] ممنوع نیست. ✨ إلی ماشاالله (بسیار) دیده شده که [امام زمان(ع)] شیعه را وقتی که راه دیگری نبوده است، نجات داده‌اند. 🍃 این [فرج]، ظاهرا شخصی و خصوصی است، و إلا [فرج] عمومی همان است که برای همه ظاهر [خواهد شد، إن‌شاءاللّه]. [١] 🔸 بله! یک چیزی هست که انسان باید ملتفت باشد که [امام زمان(ع)] همیشه حاضر است. ☘️ او ما را می‌بیند، ما او را نمی‌بینیم. نعوذبالله نعوذبالله [مثل این که] شیطان ما را می‌بیند [ولی] ما او را نمی‌بینیم. 🌟 این که [امام زمان عجل‌الله فرجه الشریف] «عین الله الناظره و اذنه الواعیه و یده الباسطه؛ چشم بینای خدا و گوش شنوای الهی و دست توانمند خدا» است، [یعنی] قطعا این صحبتی که ما می‌کنیم او جلوتر از ما می‌شنود؛ این مسافت بین سامع(شنونده) و متکلم(گوینده) فرق دارد، [اما] ایشان [برای شنیدن کلام] قطع مسافت نمی‌کند، [بلکه] کلام ما را جلوتر از همه ما می‌شنود، چه [از سوی] متکلم باشد چه مستمع. جلوتر از مستمعین می‌شنود[٢]. اگر ما این را بدانیم حیاء می‌کنیم از معصیت، حیاء می‌کنیم از غفلت! ⚠️ اگر [به بلایی] مبتلا هستیم باید بدانیم استغفار برای همه بلیات [نافع] است، اما به‌شرطی که استغفار صادقانه باشد، قلبی باشد، نه اینکه فقط کلمه «استغفرالله» باشد. اگر صادق باشد باید نگاه کند که کجای کار او خلل دارد. 🔻 استغفارِ صادق با استغفارِ غیرصادق الی ماشاالله [تفاوت دارد]. [این] روایت، مُسلَّم است که استغفار، تمام بلیّات را رفع می‌کند، ولو [به این نحو] که در خواب به من بفرمایند تا یک سال باید صبر کنی، این [بلا]، اَمَد (پایان) دارد. 🔸 ملاحظه فرمودید! بالاخره چیزی که هست در اینجا کذب خریدار ندارد، استغفار هر بلایی را [دفع می‌کند]، مگر [آنکه] استغفار کاذب باشد. 🔹استغفرالله را قلبا بگویید نه به دروغ، اگر قلبا بگویید همه‌اش در فکر این هستید که پیدا کنید [مانع] کجاست؟ کجای [کار] من خلل دارد، که استغفار من دروغ است؟!» 📚 درس خارج فقه، کتاب حج، ١٢ خرداد ١٣٨٧ 🔻پی‌نوشت: [١]. بنابه روایات متعدد و فرمایشات بزرگان، امام زمان علیه‌السلام اگر چه در عصر غیبت مأمور به غیبت از عموم هستند، اما غیبت از خواص ندارند. لذا در جایی که مؤمنان نیاز به کمک دارند و به ایشان متوسل گردند، حضرت برای رفع گرفتاری آنان به طور ویژه ای عنایت و گره گشایی می کنند و حتی در موارد خاص، دیدار و تشرف حاصل می شود. بنابراین در دوران غیبت راه تشرف خصوصی خدمت حضرت باز است، و موارد آن در طول تاریخ به حدی است که قابل انکار نیست. این تشرف انواع گوناگونی دارد و در مواردی دیداری، شنیداری، یا حتی صرفا به صورت رفع حاجت بوده است. حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره در موارد متعددی ضمن بیان حکایات و خاطرات، به انواع این تشرفات اشاره می‌نمودند. [٢]. انسان‌های عادی برای شنیدن کلام دیگران، محدودیت‌هایی دارند که امام معصوم بنابر اراده الهی آن محدودیت‌ها را ندارد. به طوریکه اهل بیت علیهم‌السلام علم حضوری به مسائل دارند و این علم ورای زمان است. لذا امام معصوم علیه‌السلام می‌تواند سخن هر گوینده‌ای را قبل از شنیدن دیگران و حتی همین فاصله و زمان بسیار کمی که خود گوینده، مطلب خود را متوجه بشود، بشنوند. 💻 مشاهده فیلم این مطلب از طریق لینک زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت(ره):🔻 http://bahjat.ir/fa/content/10688 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
🌹فرخنده میلاد سرور زنان بهشتی، صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر تمامی شیعیان و دوستداران ایشان مبارک باد🌹
هدایت شده از یک آیه در روز
بسم الله الرحمن الرحیم آخرین سوره‌ای که در «کانال یک آیه در روز» بحث شد بود که آغازش مصادف بود با شروع کرونا در ایران، که تذکر خوبی بود برای مرگ‌آگاهی انسان؛ و آخرین بارگذاری مباحث این سوره در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۹۹ انجام شد. چنانکه گذشت در همان ایام مسئولیتی بر دوش حقیر نهاده شد که عملا به خاطر شدت درگیری در کار اجرایی، ادامه تحقیق و نگارش و بارگذاری مطالب در کانال یک آیه میسر نبود؛ و البته می کوشیدم که توقف مذکور، به منزله توقف مطالعه و تامل در قرآن نباشد. 💢 ان شاء الله از فردا که اول رجب سال ۱۴۴۳ قمری (۱۴ بهمن ۱۴۰۰ شمسی) است و حدود یک سال از این توقف سپری شده، با استمداد از امام زمان اروحنا له الفداء به ادامه این کار اقدام می‌کنم.💢 یکی از مشکلات حادی که امروزه در جامعه ما مشاهده می‌شود وضعیت نامطلوب روابط اجتماعی در جامعه است؛ و با توجه به اینکه شاید بتوان گفت از سوره‌هایی است که از صدر تا ذیل ناظر به تنظیم روابط صحیح اجتماعی در جامعه دینی و بلکه بین مطلق انسانهاست؛ از این رو، ان شاء الله سوره حجرات در دستور کار قرار می‌گیرد. از پروردگار متعال خواهانم که مرا جزء مومنان واقعی قرار دهد و از هرگونه اقدام به ظلم و تعدی مصون بدارد و با یاوری خاصی از جانب خود، ورود و خروج مرا در این مسیر، ورود و خروج صدق قرار دهد؛ و حق را بر قلمم چنان جاری سازد که جایی برای سخن باطل یا ورود آن نماند؛ که خودش ما را به چنین دعا کردنی دستور داده، و وعده فرموده که اگر کسی مومن باشد [و این گونه سراغ خدا برود]، از این قرآن یکسره شفا و رحمت بر او نازل شود؛ و اگر در زمره ظالمین باشد، از این قرآن جز خسارت بهره‌ای نبرد: قُلْ رَبِّ أَدْخِلْني‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصيراً؛ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً؛ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً (اسراء/80-82) 💢با توجه به تخصصی بودن برخی از بحثها به کسانی که فرصت کافی برای مطالعه کل محتویات ارائه شده در اینجا را ندارند یادآوری می‌کنم که کانال دیگری با عنوان «یک آیه در روز- گزیده» @yekAaye در همین پیام‌رسان ایتا راه اندازی کرده‌ام که صرفا گزیده‌ای از این کانال که جنبه کاربردی بیشتری دارد و قیل و قال کمتری در آن است در آنجا بارگذاری می‌شود. ✍️ حسین سوزنچی @yekaye @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
💢غرض سوره حجرات و مروری بر محتوای کلی آن 3️⃣ ‌شاید بتوان گفت که مساله این سوره است: بحث را از جامعه دینی آغاز می‌کند که در جامعه دینی محور پیوندها باید ارتباط خاص با رسول الله که امام امت است باشد و انسانها نسبت به ایشان حرف‌شنوی داشته باشند؛ اما بلافاصله تذکر می‌دهد که این حرف‌شنوی نباید به صورت یک عادت در کل روابط جامعه دینی درآید تا حدی که اگر فاسقی هم خبر مهمی آورد بی‌تحقیق به وی اعتماد شود. سپس سراغ پیوندهایی که بین خود مومنین وجود دارد و در معرض آسیب است می‌رود و وضع مطلوب این پیوندها را برادری معرفی می‌کند (که یک نوع رابطه گرم بین انسانهاست؛ نه رابطه سردی در حد صرفا رعایت عدالت) که در چنین فضایی آیات تذکر می‌دهد که وقتی رابطه گرم شد از خطرات این گونه روباط غفلت نکنید، این طور نباشد که در چنین فضای عاطفی حرمتها شکسته شود، یا نقطه ضعفهای همدیگر را به رخ بکشید؛ این نقطه ضعفها را در همدیگر نبینید و اگر هم دیدید علنی نکنید. در گام بعد افق بحث را گسترده‌تر می‌کند و سراغ مطلب روابط انسانی (فراتر از جامعه دینی) می‌رود و تذکر می‌دهد که بالاخره انسانها تفاوت دارند (هم در خلقت و هم در اجتماع) و هدف این تفاوتها تعارف و به رسمیت شناختن همدیگر است نه برتری‌طلبی؛‌که معیار برتری فقط تقواست. در فراز بعدی می‌کوشد سیر حرکت از ارتباطات ساده اجتماعی (تعارف) به ارتباطات عمیق دینی را مطرح کند؛ لذا ابتدا حرکت از اسلام به ایمان،‌ و سپس به توصیف مومن حقیقی می‌پردازد؛ و در این مسیر هشدار می‌دهد که مبادا این حرکت ایمانی موجب غرور شما شود و نسبت خود با خدا را فراموش کنید؛ و بدین ترتیب پایان سوره با این تذکر به مبدا سوره (که تذکر بر جلو نیفتادن از خدا و رسول بود) برمی‌گردد. @yekaye
. بسم الله الرحمن الرحیم 📝احتیاط (قسمت دوم) ، و ✍️حسین سوزنچی خلاصه مطلبی که در قسمت اول بیان شد این بود که: «رویه غلطی متاسفانه رایج شده که: بسیاری از افراد در عرصه‌های علمی مختلف بدون اینکه به اجتهاد در آن حوزه رسیده باشند، موضعی که به نظرشان بهتر رسیده مبنای عمل خود قرار می‌دهند و می‌کوشند در جامعه نیز به جای ارجاع دادن دیگران به متخصصان، نظر خود را به کرسی بنشانند! و این گونه است که در کشور، نه فقط در مسائل دینی، بلکه در مسائل ، ، ، ، ، ، و .... دچار مشکل هستیم؛ چون بسیاری از ما از تقلید درآمده‌ایم، اما هنوز مجتهد نشده‌ایم؛ و نمی‌خواهیم قبول کنیم که کسی که از تقلید درآمده، مادام که هنوز مجتهد نشده، باید احتیاط کند.» اکنون می‌خواهم اقتضائات این احتیاط را بر موضوع بسیار مهم تطبیق دهم؛ موضوعی که از مهمترین دغدغه‌های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، و نیز از مهمترین دغدغه‌های پژوهشی من در دو دهه اخیر بوده است. خلاصه صورت مساله «علم دینی» به عنوان مساله‌ای برای نظام اسلامی، این است که: «علوم مدرن، که داعیه برنامه‌ریزی برای تمام شؤون زندگی انسان را دارد، در بسیاری از عرصه‌ها با آموزه‌های دینی ناسازگار است؛ و با اتکا به چنین علمی نمی‌توان اهداف دین را محقق کرد. اگر قرار است در این کشور یک نظام اسلامی برپا شود، باید نرم‌افزار آن فراهم گردد؛ یعنی علمی سازگار با – وبلکه در راستای- آموزه‌های اسلامی.» این دغدغه همچنان به قوت تمام در من زنده است؛ و سخنان حاضر تکمله‌ای بر آن است؛ نه نفی آن. مساله این است که وقتی هنوز به این علم نرسیده‌ایم چه باید بکنیم؟ بگذارید مقصودم را با یک مثال عینی واضحتر کنم. با شروع ریاست جمهوری دکتر بسیاری از جریانات دین‌مدار خوشحال شدند؛ اما بعد از مدتی بسیاری سرخورده شدند. یکی از اشکالاتی که بر او می‌گرفتند این است که چرا متخصصان را کنار گذاشته و فقط به سخن امثال مشایی عمل می‌کند. آیا احتمال ندارد این اقدام ناصواب وی، تاحدودی به خاطر نوع پرداختن ما به مساله علم دینی بوده باشد که ما در طرح این مساله به اقتضای احتیاط عمل نکردیم؟! ما مرتب علوم غربی را زیر سوال برده‌ایم (چون نمی‌خواستیم مقلد غرب باشیم)، در عین حال، چون هنوز در عرصه مسائل این علوم مجتهد نشده‌ایم، جایگزینی برای آنها ارائه نکرده‌ایم. خوب، او در مقام رئیس جمهور باید عمل می‌کرد؛ و اگر علوم غربی زیر سوال رفتند، پس متخصصان این رشته‌ها هم زیر سوال رفته‌اند؛ و وقتی رشته علمی منقحی در کار نباشد، معیاری برای تشخیص متخصص باقی نمی‌نماند؛ و در چنین شرایطی هرکس می‌تواند خود را متخصص جا بزند! قطعا اینکه حکم اسلامی عمل شود بهترین مطلوب همه ماست؛ اما اگر در عرصه‌ای هنوز نمی‌دانیم واقعا حکم اسلامی چیست، آیا 🤔 احتیاط حکم نمی‌کند که بگذاریم فعلا تصمیمات بر اساس نظر کارشناسان فن گرفته شود (ولو که چون خود ما از تقلید درآمده‌ایم به لحاظ مبنایی، اشکالاتی را بر آنها وارد بدانیم) و البته نظر آن کارشناسان را هم نه به عنوان نظر اسلام، بلکه به عنوان یک نظری که فعلا در دنیا بدان عمل می‌شود مبنای عمل قرار دهیم؟ 🤔یا فعلا باید همان نظر غیرمجتهدانه خود را - که بدون حجت شرعی و صرفا بر اساس حدس و گمان آن را اسلامی می‌دانیم - به عنوان اجرا کنیم؟! 💢 از امام صادق ع روایت شده است که پیامبر اکرم ص وقتی امیری را به جنگی می‌فرستاد توصیه‌هایی به وی می‌فرمود که یکی از آن توصیه‌ها این است: هنگامی که اهل پادگانی را محاصره کردی و آنان از تو خواستند که: «تسلیم تو شوند مشروط بر اینکه حکم خدا را در مورد آنان اجرا کنی» ‌نپذیر! بلکه قرار بگذار که حکم خودتان را در مورد آنان اجرا کنید! و سپس آنچه را صلاح می‌دانید در مورد آنان اجرا کن! زیرا اگر با آنان مشروط به اجرای حکم الله توافق کنید نمی‌دانید که آیا واقعا حکم خدا را در مورد آنان پیاده کرده‌اید یا خیر. 📚كافي، ج‏5، ص29-30 ✅ تبصره بحث فوق ناظر به عرصه‌هایی است که واقعا در عرصه مربوطه را ویا محل نزاع است و صرفا با و ، به اسم اسلام اقدام می‌کنیم؛ وگرنه در جایی که حکم شرع واضح است، قطعا همان باید مبنای عمل قرار گیرد. این بحث ادامه خواهد داشت، ان شاء الله تعالی. @souzanchi
مطلب زیر شاید یکی از مصادیق توضیح فوق است که چندان جدی گرفته نشده
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ» یکی از راههایی که برخی از مکاتب فقهی اهل سنت (مانند مکتب حنفی و مالکی) برای تعیین حکم شرعی در پیش می‌گیرند «استحسان» است؛ و کارکرد تمسک به استحسان وقتی است که فقیهی بخواهد به خاطر مصلحتی که به نظرش می‌رسد از یک دلیل فقهی عدول کند؛ به تعبیر اصطلاحی: «استحسان، عدول از حکم مستفاد از قاعده کلّی به دلیل وجود مصالح جزئی است.» (ویکی‌فقه). در مقابل، شیعه و برخی دیگر از مکاتب اهل سنت (مانند شافعی و ظاهریه) این روش را برای رسیدن به حکم شرع جایز نمی‌دانند؛ زیرا چه‌بسا کار مورد نظر مصلحت دیگری دارد که ما از آن غفلت کرده‌ایم؛ صرف اینکه مصلحتی به نظر ما مهمتر رسیده است، دلیل نمی‌شود که حکم خدا را تغییر دهیم. 💢بویژه اگر توجه شود که بسیاری از احکام شرعی، نه حاصل یک مصلحت یا مفسده، بلکه حاصل کسر و انکسار [= جمع و تفریق] مصالح و مفاسد گوناگون است؛ و گاه یک کار دهها منفعت، اما یک ضرر عظیم دارد، که خداوند به خاطر آن یک ضرر عظیم حکم به حرمت آن کرده است؛ چنانکه در مورد حرمت شراب و قمار همین نکته مورد توجه واقع شده است: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، بقره/۲۱۹؛ 📝(تفصیل این بحث را در دو مقاله «تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق» و «تمایز فقه و اخلاق، تاملی در یک اشتباه تاریخی» شرح داده‌ام). برخی از علمای شیعه، یکی از ادله رد استحسان را همین آیه دانسته‌اند؛ زیرا در جایی که حکم واضحی از جانب خداوند وجود دارد بخواهیم چیزی را که به نظر خودمان می‌رسد بر حکم خداوند مقدم کنیم دقیقا مصداق تقدم جستن بر خدا و رسولش است. 📚(نهج الحق و كشف الصدق، ص405) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 🔟 «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ» غالبا متدینان به لغزش تفریط در دینداری (اینکه انسان به خاطر سهل‌انگاری و ... به احکام دین عمل نکند) حساسیت دارند؛ اما یکی از لغزشگاههای مهم دینداری که بسیار مورد غفلت واقع می‌شود و تشخیص آن نیز دشوارتر است، افراط در دینداری است؛ یعنی انسان بخواهد در دینداری از خدا و رسولش هم جلوتر بیفتد؛ که از معروفترین جلوه‌ این امر تحت عنوان «خشکه‌مقدسی» یاد می‌شود؛ اما منحصر در آن نیست. این مساله بقدری مهم بوده که بعد از اینکه دستور می‌دهد که چیزی را بر خدا و رسولش مقدم ندارید، دوباره تاکید می‌کند که تقوا و مراقبت از حد و مرزهای الهی را پیشه کنید؛ یعنی همین که انسان به خیال خود بیش از صاحبان اصلی دین، دغدغه دین داشته باشد و کاسه داغتر از آش شود نوعی بی‌تقوایی است. 📝نکته تخصصی : ✍️خطر : ‌(، ‌ و ...) سوره حجرات در سال نهم هجرت نازل شده است؛ یعنی تقریبا یک سال پیش از رحلت پیامبر اکرم ص و در زمانی که تقریبا جامعه اسلامی و حکومت اسلامی به ثبات رسیده و دیگر احتمال فروپاشی آن داده نمی‌شد. شروع این سوره (و چنانکه خواهیم دید یکی از مهمترین محورهای این سوره)‌ هشدار دادن به لغزشگاه بسیار مهمی برای عموم جوامع و حکومتهای دینی است؛ لغزشگاهی که بعدها در هنگام نزول آیه ولایت در غدیر خم به نوع دیگری بر آن تاکید شد که: وقتی که به قوتی رسیدید که کفار از شما ناامید شدند دیگر از آنان نترسید، بلکه از من بترسید: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ»، یعنی دیگر تهدید اصلی برای شما خطر خارجی نیست؛ ‌بلکه خطر داخلی است؛ ‌یعنی مبادا کاری کنید که خود خداوند شما را رها کند تا به هلاکت بیفتید. آیه اول سوره حجرات (و بلکه کل این سوره) را می‌توان پیشقراول آیه فوق دانست؛ یعنی خداوند در مقام هشدار به مهمترین خطری است که جامعه و امت و حکومت اسلامی‌ای را که حتی پیامبر اکرم ص تأسیس فرموده، تهدید می‌کند؛ و اگر وصیت جدی پیامبر ص که راه گمراه نشدن پس از خویش را در تمسک به ثقلین (قرآن و اهل بیت ع) معرفی کرده بود جدی بگیریم، به نظر می‌رسد مهمترین افتراقاتی که از مسیر اصلی ثقلین رخ داد، بیش از آنکه به خاطر تفریط در عمل به دین باشد، در جریانهای افراطی‌ای بود که چون ظاهر دینی داشتند، مسلمانان انحرافی را که از جانب آنان در دین خدا رخ می‌داد متوجه نمی‌شدند. بی‌تردید اولین انحراف بنیادینی که در اسلام رخ داد و بر خدا و رسول ص جلو افتادند، این بود که دستور خدا و رسول ص را در خصوص جانشینی رسول الله ص یک توصیه شخصی قلمداد کرده و وانمود کردند که تخطی از آن اشکالی ندارد؛ و چون چهره‌های ظاهرالصلاح با سوابق طولانی‌مدت در این جریان حضور داشتند، و بویژه شخص عمر در دوره حکومت خود، بر اجرای شداد و غلاظ احکام شرع از سویی، و پرهیز شخصی از تجمل‌گرایی از سوی دیگر، اصرار داشت، و نیز حکومت را موروثی نکرد، امت اغفال شد؛ و این انحراف در امت اسلام ریشه دواند. در اینجا قصد ندارم ابعاد این انحراف را باز کنم، بلکه می‌خواهم سراغ چند جریان انحرافی افراطی بعدی (مانند خوارج و زیدیه ) بروم که با ظاهر و نمودی بشدت دینی و انقلابی مسیری انحرافی را پیمودند. علت گزینش اینها برای باز کردن این بحث، آن است که اصل انحرافی بودن اولی برای تقریبا اغلب مسلمانان، و دومی برای شیعیان دوازده‌امامی کاملا واضح است؛ اما کمتر از این زاویه مورد عبرت‌گیری واقع شده‌اند؛ در حالی که عبرت‌های مهمی بویژه برای زمانه ما دارد؛ و بیمِ افتادن انقلاب و نظام اسلامی برپا شده در کشور ما در دام این افراط، جدی به نظر می‌رسد. اما به عنوان مقدمه تذکر نکته‌ای لازم است؛ و آن اینکه مقصود از آن است که در دین خدا از خدا و رسول ص جلو بیفتیم؛ ‌وگرنه اگر کسی بکوشد تمام زندگی و اعمال خود را بر مدار دستورات خداوند سامان دهد به هیچ عنوان تعبیر سزاوار او نیست؛ و کسانی که دینداران این‌چنینی را به بهانه افراط مذمت می‌کنند و مایلند که نسبت به برخی از دستورات دین سست‌انگاری و عملا کفرورزی شود (نساء/61 و۸۸-۸۹) به تعبیر قرآن کریم مصداق بارز منافقان‌اند. در این باره قبلا در بحثهای سوره احزاب بقدر کافی توضیح داده شد (مثلا: تدبر ۴ در جلسه ۴۲۰؛ https://yekaye.ir/al-ahzab-33-1/). @yekaye 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/9179
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز (۳) از تدبر 🔟 (خطر ) 🔷 ب. و تهدید زیدی‌گری برای زیدیه معتقد بودند درست است که امامت باید در اولاد حضرت زهرا س باشد، اما امام کسی است که «قائم به سیف» باشد، یعنی اهل جهاد و مبارزه با حکومت ظلم؛ و چون امام سجاد ع بعد از حادثه عاشورا یکسره سکوت اختیار کرد و دست به هیچ اقدام مبارزاتی نزد، لذا ایشان (و بقیه امامانی که از فرزندان ایشان بودند یعنی امام باقر ع و امام صادق ع) را امام ندانستند؛ و در عوض، زید پسر امام سجاد ع را -که قیامی کرد و شهید شد- به عنوان امامِ پس از امام حسین ع قلمداد کردند؛ و بعد از وی هم پسر وی یحیی بن زید؛ و بعد هم برخی از سادات حسنی را که دست به قیام زدند؛ و در مجموع مبنایشان همان بود که کسی امام است که اهل مبارزه و قیام باشد. 🌀قبل از اینکه تحلیلی از زیدیه (که مصداق بارز افراطی‌گری در دینداری و تقدم جستن بر امام معصوم ع هستند) ارائه شود تذکر نکته‌ای لازم است؛ و آن اینکه: ▫️ اگرچه هم امام باقر ع زید را از قیام برحذر داشته بود: «أُعِيذُكَ بِاللَّهِ يَا أَخِي أَنْ تَكُونَ غَداً الْمَصْلُوبَ بِالْكُنَاسَة» (کافی، ج۱، ص۳۵۷)، وهم امام صادق ع: «يَا عَمِّ إِنْ رَضِيتَ أَنْ تَكُونَ الْمَقْتُولَ الْمَصْلُوبَ بِالْكُنَاسَةِ، فَشَأْنَكَ» (عيون أخبار الرضا ع، ج‏1، ص249)، و اصحاب برجسته‌شان هم هیچیک در این قیام آنها شرکت نکردند (مثلا ر.ک: حکایت گفتگوی مومن الطاق با زید؛ که مورد تایید امام صادق ع هم قرار می‌گیرد در: کافی، ج۱، ص۱۷۴ ؛ و نیز گفتگوی متوکل بن هارون با یحیی بن زید در مقدمه صحیفه سجادیه) ▫️ و نیز اگرچه از ظاهر برخی سخنان زید (مثلا همین گفتگوی با مومن الطاق) و بویژه پسرش نیز مطالبی که با روحیه زیدی‌ها سازگار است دیده می‌شود (چنانکه یحیی بن زید در مقایسه بین خود و پدرش با امام باقر ع و امام صادق ع می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَيَّدَ هَذَا الْأَمْرَ بِنَا جَعَلَ لَنَا الْعِلْمَ وَ السَّيْفَ فَجُمِعَا لَنَا وَ خُصَّ بَنُو عَمِّنَا بِالْعِلْمِ وَحْدَه»‏ الصحيفة السجادية، المقدمة: ص12)، ▫️ اما ائمه اطهار ع از شخصیت خود زید تجلیل کرده و برای او درخواست رحمت کرده‌اند؛ و در مقایسه بین زید و سایرین گفته‌اند اگر زید پیروز می‌شد حکومت را به ما می‌داد (لَوْ ظَفِرَ لَوَفَى؛ عيون أخبار الرضا ع، ج‏1، ص249 )؛ 🤔 از این رو به نظر می‌رسد نهی‌ای که نسبت به وی داشته‌اند نهی ارشادی بوده است؛ یعنی در مجموع چون اقدام وی را غیرثمربخش می‌دیدند سعی می‌کردند با ملاطفت وی را از این اقدام بازدارند؛ و به یک معنا وی را مصداقی از «من طلب الحق فأخطأه» می‌دیدند که سعی می‌کردند وی را متوجه خطایش بکنند. 💢به نظر می‌رسد تفاوت مهم خود جناب زید با جریان زیدیه در این است که شخص زید ▫️اولا چنانکه امام ع فرمود واقعا قصد خیر داشت؛ یعنی واقعا به حدی از اخلاص رسیده بود که اگر برای رسیدن به قدرت متحمل انواع هزینه‌ها می‌شد نهایتا حاضر بود که وقتی به قدرت رسید آن را یکسره تسلیم امام معصوم ع کند؛ و ▫️ ثانیا اینکه اگرچه دیگران را به حمایت از خویش دعوت می‌کرد (مثلا در گفتگویی که بین مومن الطاق و زید اشاره شد) اما این گونه نبود که دیگران را برای این همراهی مجبور کند و هزینه این قیام را بر آنان تحمیل نماید؛ ⛔️برخلاف جریانات بعدی زیدی، که حتی یکبار چون امام صادق ع حاضر به همراهی با آنها نشدند ایشان را با خشونت زندانی و اموال ایشان و شیعیانشان را برای قیام علیه حاکم عباسی! مصادره کردند‼️ 📜متن واقعه مذکور به نقل از كافي، ج‏1، ص363 قَالَ: وَ اللَّهِ لَتُبَايِعُنِي طَائِعاً أَوْ مُكْرَهاً وَ لَا تُحْمَدُ فِي بَيْعَتِكَ فَأَبَى عَلَيْهِ إِبَاءً شَدِيداً وَ أَمَرَ بِهِ إِلَى الْحَبْسِ ... ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ أَ وَ تُرَاكَ تُسْجِنُنِي؟ قَالَ: نَعَمْ وَ الَّذِي أَكْرَمَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ لَأُسْجِنَنَّكَ وَ لَأُشَدِّدَنَّ عَلَيْكَ ... وَ قَامَ إِلَيْهِ السُّرَاقِيُّ بْنُ سَلْخِ الْحُوتِ فَدَفَعَ فِي ظَهْرِهِ حَتَّى وَ وَ مَا كَانَ لِقَوْمِهِ مِمَّنْ لَمْ يَخْرُجْ مَعَ مُحَمَّد؛ @yekaye 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/9181
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز (۴) از تدبر 🔟 (خطر ؛ ) نکته مهمی که در خصوص جریانات زیدی مشاهده می‌شود همین روحیه انقلابی‌گری ایشان است که آنان را به جلو افتادن از امام معصوم ع تشویق می‌کرد: در زمانه بنی‌امیه و بنی‌عباس و با حجم ظلمهای آشکاری که آنان می‌کردند وجود این روحیه در میان شیعیان طبیعی بود؛ اما در این بود که: ▫️زیدیه معتقد بودند که چون حکومت ظالم است پس به هر قیمت باید با این حکومت ظلم جنگید؛ اما مشی اهل بیت ع این بود که مومن نباید جان خود و دیگران را در جایی که معلوم نیست به نتیجه برسد به خطر بیندازد (حدیث۷.ب). ▫️زیدیه به خاطر این باور و اصرار امامان شیعه بر تقیه و اولویت حفظ جان شیعیان، ائمه اطهار ع را متهم می‌کردند که آنان منکر حکم جهاد در دین خدا هستند؛ و امامان هم می‌فرمودند: ما منکر حکم جهاد نیستیم؛ اما علم خود را به جهل اینان واگذار نمی‌کنیم (حدیث۷.الف). 🤔بگذارید برای اینکه پیچیدگی وضعیت زیدیه و مخالفت امامان معصوم ع با ایشان بهتر معلوم شود اعتراضی که زیدیه به ائمه اطهار ع داشتند را از منظر خود زیدیه مطرح کنیم تا ببینیم آیا این روحیه زیدیه ناخودآگاه در ما غلبه ندارد⁉️ و آیا اگر ما آن زمان بودیم این اندازه شیعه بودیم که از امامان جلو نیفتیم⁉️ 📛اشکال زیدیه این بود که مگر امام حسین ع در قبال یزید نفرموده بود که «مِثْلِي لَا يُبَايِعُ بِمِثْلِه‏» (لهوف/۲۳)؟ مگر نفرمود «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر» (مناقب آل أبي طالب ع، ج‏4، ص89)؟ مگر فساد و ظلم حاکمان بعدی کمتر از یزید بود؟ چرا امامان شیعه با خلفای بعدی بیعت کردند و آنها را نهی از منکر نکردند و علیه آنان قیام ننمودند؟ اینجاست که از امامان جلو می‌افتادند و دست به قیام می‌زدند. 📛مثلا اشکالشان به امام سجاد ع این بود که چرا نه فقط در قیام مردم مدینه (واقعه حره) در زمان یزید، خانه‌نشین ماند و به قیام‌کنندگان نپیوست، بلکه چرا حتی در دوره فترت بنی‌امیه نیز دست به هیچ اقدام مبارزاتی نزد؟ (یعنی در سالهای پس از مرگ یزید، که حکومت اموی دچار ضعف شدیدی شد تا حدی که ابن‌زبیر در حجاز، و مختار در عراق حکومت را به دست گرفتند؛ دوره فترتی که حدودا ۸ سال - یعنی تا پایان حکومت زبیریان- طول کشید) از نظر آنها اگر شرایط در حدی بود که مختار صرفا با ادعای نیابت از جانب محمد حنفیه بتواند جماعت شیعیان را به نحوی سامان‌دهی کند که کوفه را تصرف کند، آیا اگر خود امام سجاد ع آمده بود با توجه به جایگاه خاص ایشان در شیعیان و جایگاه کلی ایشان در مسلمانان، نه‌فقط اینها، بلکه حتی توابین و بسیاری دیگر از غیرشیعیان هم به وی نمی‌پیوستند؟ و پیروزی درخشانتر و ماندگارتری در پی نمی‌آمد؟ 📛یا به امام صادق ع خرده می‌گرفتند که چرا در شرایطی که بنی‌امیه بشدت ضعیف شد و داعیان بنی‌عباس هم با شعار «الرضا من آل محمد ص» احساسات مردم را علیه بنی‌امیه تحریک کردند و با کمک همین شعار توانستند بنی‌امیه را سرنگون کنند، چرا امام صادق ع وارد این جریان نشد و خودش که بهترین شخص از «آل محمد» بود دائما از ورود در این نزاع قدرت کناره‌گیری کرد؟ چرا دست روی دست گذاشت تا بنی‌عباس بیایند و کاملا بر اوضاع مسلط شوند؟ 📛یا به امام کاظم ع انتقاد می‌کردند که چرا نسبت به برخی سادات حسنی که در برابر ظلم بنی‌عباس قیام کردند و حتی مدتی مدینه را هم به طور کامل در اختیار گرفتند هیچ کمک و حتی تاییدی نکرد؟ چرا در مقابل ظلمهای آنچنانی امثال هارون الرشید که شیعیان و علویان را زنده زنده در میان دیوار‌ها مدفون می‌کردند هیچ اقدامی نکرد؟ 🤔 برای پاسخ به اینان خوب است به تفکیکی که شهید مطهری بین و می‌گذارد توجه شود. ایشان مساله‌ای را در خصوص انقلاب ما مطرح می‌کند که به نظر می‌رسد دقیقا محل نزاع و بوده است؛ و احتمال سقوط در این انحراف را عملا همان سالهای ابتدای انقلاب پیش‌بینی می‌کند: @yekaye 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/9182
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز (۵) از تدبر 🔟 (خطر ؛ ) شهید مطهری می‌گوید: «ما مسلمانهای به اصطلاح انقلابی، ما كه الان، هم مسلمانیم و هم معتقد به انقلاب، بر سر یك دوراهی قرار گرفته‌ایم و این دوراهی خیلی دقیق است؛ یعنی در ابتدا تشخیص داده نمی‌شود كه دو راه است؛ اما واقعا دو راه است و تدریجا با یكدیگر زیاد فاصله می‌گیرند. و آن این است كه آینده ما چه باید باشد؟ انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟ ▫️«انقلاب اسلامی» یعنی راهی كه هدفْ اسلام و ارزشهای اسلامی است، انقلاب و مبارزه برای برقراری ارزشهای اسلامی است. یعنی مبارزه برای ما هدف نیست، وسیله است؛ اسلام و ارزشهای اسلامی برای ما هدف است. ما انقلاب می‌كنیم برای ارزشهای اسلامی، مبارزه می‌كنیم برای ارزشهای اسلامی. پس هدف برای ما اسلام است، مبارزه و انقلاب برای ما وسیله است. ▪️اما عده‌ای میان انقلاب اسلامی و «اسلام انقلابی» اشتباه می‌كنند؛ یعنی برای آنها مبارزه و انقلابْ هدف است؛ اسلام وسیله‌ای است برای مبارزه و انقلاب. نتیجه‌اش این است كه [می‌گویند] از اسلام انتخاب می‌كنیم: هر چه از اسلام ما را در مسیر مبارزه قرار بدهد آن را قبول می‌كنیم؛ و هر چه از اسلام- لااقل فكر كنیم- ما را در مسیر مبارزه قرار ندهد آن را از اسلام طرد می‌كنیم! ➖آنوقت بر اساس این كه ما «اسلام را هدف، و مبارزه و جهاد را وسیله‌ای برای برقراری ارزشهای اسلامی بدانیم» یا «مبارزه را هدف بدانیم»، تفسیرها از اسلام، انسان، توحید، تاریخ، جامعه و تفسیرها از آیات قرآن متضاد و متناقض می‌شود. آن كه مبارزه را هدف می‌داند می‌گوید من همیشه باید در حال مبارزه باشم و اصلا اسلام آمده برای مبارزه. نه، اسلام نیامده برای مبارزه؛ در اسلام عنصر مبارزه هست. اسلام خیلی دستورها آورده است، یكی از آنها مبارزه است؛ اما نه این كه اسلام آمده فقط برای مبارزه و هدفی جز مبارزه ندارد. اسلام آمده برای این كه بشریت را به سعادت برساند، یكی از وسایلی كه در شرایط خاص از آن وسایل استفاده می‌كند مبارزه است.» 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص172-173 در واقع اصل مطلب همین جمله اخیر است: مبارزه یکی از وسایلی است که اسلام در شرایط خاص از آن استفاده می‌کند. گاهی برای افراد، خود مبارزه با ظلم و انقلابی بودن و استکبارستیزی و ... بقدری موضوعیت می‌یابد که فراموش می‌کنند که هدف اصلی اسلام، رساندن انسانها به سعادت بوده است؛ و رسیدن به سعادت نیاز به آن دارد که خود مردم آگاهانه در این مسیر اقدام کنند. خداوند پیامبران را برای برقراری عدالت مبعوث کرد، اما به نحوی که کاری کنند که خود مردم قیام به قسط کنند: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/۲۵). از همین رو، امیرالمومنین ع هم وقتی مردم برای بیعت با ایشان جمع شدند فرمود: اگر واقعا این مردم چنین نیامده بودند (لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ) من حکومت را به دست نمی‌گرفتم (نهج‌البلاغه، خطبه۳). امام حسین ع نیز همانجا که فرمود «می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم» ادامه داد: «أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب»؛ یعنی این امر به معروف و نهی از منکر، امتدادِ همان سیره امیرالمومنین ع است؛ نه در مقابل آن؛ یعنی اگر من گفتم «مثلی لا یبایع مثل یزید»، این سخن در مورد همه امامان قبل و بعد از من و خلفای جور زمانشان صادق است؛ یعنی به عنوان حکم اولی ما هیچیک از این خلفای جور را قبول نداریم؛ اما همین حضرت امیر ع که تا حضرت زهرا س زنده بود با ابوبکر بیعت نکرد بعدش مجبور به بیعت شد؛ و همین طور است بیعت امام حسن ع با معاویه و بیعت بقیه امامان با خلفای جور زمانه‌شان. در واقع، ما به حکم اولی با اینان نباید بیعت کنیم؛ اما ممکن است به خاطر مصالح دیگری (از جمله حفظ جان خود و شیعیان) به عنوان حکم ثانوی با آنان بیعت کنیم؛ در حالی که زیدیه گمان می‌کردند که تحت هیچ شرایطی نباید از مبارزه با آن مستکبران دست برداشت. در واقع، اگر استکبارستیزی و مبارزه با ظلم در سیره اهل بیت هست، که هست، تقیه و احکام ثانویه هم هست؛ بله، تقیه به معنای راحت‌طلبی و فرار از مسئولیت نیست؛ اما بقدری پیاده کردن و اجرای احکام دین با مشکل و ممانعت روبروست که امام صادق ع فرمودند: «إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الدِّينِ فِي التَّقِيَّةِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ : نه‌دهم دین در تقیه است و کسی که تقیه ندارد دین ندارد» 📚(الكافي، ج‏2، ص217)؛ و این وضع تا ظهور امام زمان که بسط ید برای حق مهیا شود ادامه دارد: «كُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ كَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِيَّةِ:‌ هرچه این امر نزدیکتر شود ضرورت تقیه شدیدتر شود» 📚(الكافي، ج‏2، ص220). 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/9183
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز پایانی از تدبر 🔟 (خطر ) پس اینکه عده‌ای هزینه‌هایی را بر جان و مال خود و دیگران تحمیل کنند که واقعا ثمره آنچنانی‌ای در پیشبرد اهداف اسلام نداشته باشد و صرفا به خاطر دغدغه‌های انقلابی، پای در این وادی نهند، مصداقی از جلو افتادن بر خدا و رسولش است (حدیث۷.الف)؛ به تعبیر دیگر، مومن است، نه ؛ یعنی با اینکه قلباً هیچگاه دست از آرمانهایش برنمی‌دارد، اما وقتی در عمل توان کافی ندارد، می‌فهمد که فعلا وظیفه‌ای در عمل برعهده‌اش نیست؛ پس ، چشم او را نمی‌بندد و صرفا به خاطر شدت علاقه به آرمانهایش، متعرض کاری نمی‌شود که ورود در آن ثمره‌ای جز کسر شأن وی نخواهد داشت (حدیث۷.ب). ✅تکمله در باب تقیه در کتاب ارزشمند کافی حدیث جالبی هست: ☀️به امام باقر ع گفته می‌شود: دو نفر از کوفیان را گرفتند و از آنان خواستند که از امیرالمومنین ع برائت بجویید؛ یکی برائت جست و رهایش کردند و دیگری ابا نمود و به قتل رسید. فرمود: اما آنکه برائت جست کسی بود که در دینش فقیه بود؛ و اما آنکه برائت نجست، کسی بود که برای رفتن به بهشت عجله کرد! 📚الكافي، ج‏2، ص221 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ زَكَرِيَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع: رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ أُخِذَا فَقِيلَ لَهُمَا ابْرَأَا مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَبَرِئَ وَاحِدٌ مِنْهُمَا وَ أَبَى الْآخَرُ فَخُلِّيَ سَبِيلُ الَّذِي بَرِئَ وَ قُتِلَ الْآخَرُ. فَقَالَ: أَمَّا الَّذِي بَرِئَ فَرَجُلٌ فَقِيهٌ فِي دِينِهِ؛ وَ أَمَّا الَّذِي لَمْ يَبْرَأْ فَرَجُلٌ تَعَجَّلَ إِلَى الْجَنَّةِ. 🔹این حدیث 🔜 از سویی نشان می‌دهد که افرادی که به خاطر روحیه انقلابی‌شان جان خود را از دست می‌دهند [= کسی که حق را طلب کرد ولی اشتباه کرد]، لزوما گناهکار نیستند و حتی چه‌بسا به خاطر خلوص نیتشان به بهشت هم بروند، 🔝اما از سوی دیگر گوشزد می‌کند فقیه شدن در نحوه اجرای دین، و واقعیات را برای پیشبرد اهداف دین جدی گرفتن، چقدر مهم و البته چه اندازه سخت است. خداوند همگی ما را در تشخیص وظیفه صحیح و عمل بدان موفق گرداند؛ ان شاء الله. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم پاسخ شبهه ولادت امام علی ع در کعبه ✍️حسین سوزنچی چند روز پیش یکی از دوستان متنی را برایم فرستاد با عنوان «تولد علی در کعبه، حقیقت یا افسانه» که در تلگرام پخش شده و به ایجاد شبهاتی درباره ولادت حضرت علی ع در کعبه اختصاص دارد. پاسخی برای وی تهیه کردم و به نظرم رسید که مناسب است در اینجا نیز برای استفاده عموم قرار دهم. قبل از اینکه به تفصیل اشکالات متن را پاسخ گویم تذکر این نکته لازم است که: روایت ولادت حضرت علی ع در خانه خدا (کعبه)، نه فقط در کتب شیعه بلکه در دهها کتب اهل سنت، و نه فقط با یک سند، بلکه با سندهای متعدد از افرادی همچون شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، عباس بن عبدالمطلب، یزید بن قعنب و ام‌العاره بنت‌ عباده روایت شده است. بقدری این روایت حتی در کتب اهل سنت (صرف نظر از شیعه)‌ زیاد بوده است که حاکم نیشابوری (از بزرگان اهل سنت) در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» (که کتابی است که احادیثی را در آن آورده است که سندشان مطابق با مبنای مهمترین کتابهای حدیثی اهل سنت – یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم- نزد اهل سنت صحیح به حساب می‌آید) بعد از اشاره به ساختگی بودن داستان ولادت حکیم بن حزام در کعبه، این جمله را می‌گوید «فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فِي جَوْفِ الْكَعْبَةِ: روایات درباره اینکه فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی علیه السلام را در دل کعبه به دنیا آورد متواتر است» (ج۳، ص۵۵). و می‌دانیم که اگر خبری متواتر بود حتی نیاز به بررسی سند ندارد؛ زیرا خود تواتر دلالت بر صحت خبر می‌کند. با این حال، برای مشاهده برخی روایات و احادیثی که به این ماجرا اشاره دارد، به صفحه «گزارش‌های ولادت امام علی» در سایت ویکی‌فقه مراجعه کنید. اما پاسخ شبهات وی: ۱) نویسنده آن متن می‌گوید «اگر این واقعه مبتنی بر خبر معتبری است چرا قبل از شیخ صدوق نقل نشده؟» باید گفت برخلاف نظر وی، نه فقط علمای شیعه، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز قبل از شیخ صدوق این را نقل کرده‌اند. شیخ صدوق متولد ۳۰۶ هجری است؛ اما مثلا محمد بن اسحاق فاکهی مکی (سنی مذهب) (متوفی ۲۸۰)در کتاب «أخبار مكه» (ج3، ص226) تصریح دارد که علی ع در کعبه به دنیا آمد. یا حاکم نیشابوری که این خبر را متواتر می‌داند، معاصر شیخ صدوق است (متولد۳۱۶)‌؛ یعنی بقدری این خبر را در کتب اهل سنت زمان خود فراوان دیده بوده که آن را متواتر معرفی می‌کند. در شیعه، فضل بن شاذان که متن این واقعه را به تفصیل بیشتری در کتاب الفضائل (ص۵۴-60) روایت کرده است متوفی ۲۶۰ هجری است؛ ویا سید اسماعیل حمیری که این ولادت را به شعر درآورده (دیوان السید الحمیری، ص69) متوفی 173 هجری است. وی سپس می‌گوید «اگر خبر صحیحی است چرا در کتاب کافی نیامده است؟» خود مرحوم کلینی در مقدمه‌اش می‌گوید من از میان دهها هزار حدیثی که بلد بودم گزیده‌ای را انتخاب کردم؛ وی در کافی دغدغه اصلی‌اش بیان اصول دین و فروع دین است و ولادت امام علی ع یک واقعه تاریخی است که نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین؛ از این رو، در فصل مربوط به امامان فقط احادیث معدودی که اصل امامت آنان را اثبات کند آورده است؛ نه بیان زندگی ایشان را. به علاوه آیا هر حدیثی در کافی نیامده باشد، یعنی در شیعه غیرمعتبر است؟! فقط برای اینکه بدانید که احادیث شیعه (که خود مرحوم کلینی هم می‌گوید من صرفا تعداد اندکی از آنچه می‌دانستم را در این کتاب جمع کردم) چقدر بیش از احادیث «کافی» است همین کافی است که بدانید که بحارالانوار (که مرحوم مجلسی در قرن ۱۰ گردآوری کرد؛ و اتفاقا بنایش این بود که احادیثی که در معرض کم‌توجهی است را جمع کند ولذا چون کتاب کافی بسیار در دسترس همگان بوده عمده احادیث کافی را ذکر نکرده) ۱۱۰ جلد است در حالی که کافی ۸ جلد است. ۲) می‌گوید «تنها راوی این واقعه یزید بن قعنب است که فردی مشرک بوده، نه یک شیعه امامی؛ و لذا اصلا سخنش برای شیعه معتبر نیست.» اولا یزید بن قعنب تنها راوی ماجرا نیست و روایات از طرق دیگری که در بالا اشاره شد نیز نقل شده. جالب است که خود راوی به کتاب امالی شیخ طوسی هم آدرس داده و در این کتاب واقعه از قول دو نفر «یزید بن قعنب» و «عباس بن عبدالمطلب» روایت شده است (امالی طوسی، ص۷۰۶). پس حتی بر اساس منابعی که خودش ارجاع داده این سخن نادرست است. ثانیا و مهمتر اینکه هنگامی که در کتب رجالی می‌گویند سند باید شیعی باشد، وقتی است که مساله مورد نظر، یک حکم فقهی و شرعی باشد که بخواهد مبنای عمل شرعی قرار گیرد؛ وگرنه در مورد وقایع تاریخی اگر مطلبی از قول دشمن نقل شود اعتبارش خیلی بیشتر است زیرا «الفضل ما شهدت به الاعداء: ‌فضیلتی قطعی و غیرقابل تردید است که دشمن هم بر آن شهادت دهد». @souzanchi 👇ادامه مطلب👇
قسمت دوم پاسخ به شبهات درباره ولادت امام علی ع در کعبه ۳) می‌گوید «شکافتن کعبه معجزه است لذا از نظر قرآن وقوعش برای فاطمه بنت اسد محال است». پاسخ این است که این معجزه نیست؛ بلکه کرامت است (معجزه که مختص پیامبران است این است که کار خارق العاده‌ای انجام بدهند و آن کار را دلیل بر نبوت خود بدانند؛ اما کرامت هر کار خارق العاده‌ای است که یک ولیّ خدا انجام دهد)؛ و این گونه کرامات برای بسیاری از غیر پیامبران در خود قرآن نقل شده است؛ مانند باردار شدن حضرت مریم بدون داشتن همسر ویا آورده شدن غذاهای بهشتی برای حضرت مریم. ۴) می‌گوید «خبر ساخته شدن خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم (که در این واقعه در متن دعای فاطمه بنت اسد آمده) مطلبی است که قرآن سالها بعد از ولادت حضرت علی ع خبر داده است؛ پس این دعا ساختگی و در نتیجه اصل واقعه ساختگی است.» پاسخ این است که ترمیم خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم ع از وقایعی بوده که تمام عرب آن زمان خبرداشتند و در بسیاری از اشعار جاهلیت پر است؛ و این گونه نیست که بعد از اینکه قرآن بدان خبر داده باشد مردم خبردار شده باشند. ۵) می‌گوید «خانه کعبه توسط سیل خراب شد و بعد ترمیم شد پس خانه محکمی نبوده است». اولا اینکه خانه‌ای توسط سیل خراب شود دلیل نمی‌شود که قبلش خانه محکمی نبوده باشد؛ ثانیا چه ربطی دارد که فاطمه بنت اسد فرزندش را در آن به دنیا نیاورده باشد؟ این سخن بیش از اینکه دلیل باشد صرفا آسمان ریسمان کردن امور است. ۶) می‌گوید «چرا به جای باز کردن در، رفتند شکاف را دوباره باز کنند!» اتفاقا راوی نمی‌گوید خواستیم شکاف را باز کنیم؛ ‌بلکه می‌گوید خواستیم قفل در را باز کنیم اما باز نشد: «فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِح‏»؛ و خود نویسنده هم این طور ترجمه کرده است: «خواستیم در خانه را بگشاییم هرچه سعی کردیم گشوده نشد». این اشکال وی دقیقا مصداق این است که دروغگو کم حافظه می‌شود! ۷) می‌گوید «چرا در این داستان سخنی از نگرانی ابوطالب نیست؟» پاسخش این است که به خاطر اینکه وی بسیاری از نقلهای این داستان را ندیده است؛ و این روایتی که وی آورده نقل مختصری از داستان است. در بسیاری از نقلهای طولانی این داستان (مثلا در الفضائل فضل بن شاذان، ص۵۴-۶۰) مفصلا جریان نگرانی ابوطالب و اینکه وی سراغ حضرت محمد ص می‌رود و با او مطرح می‌کند روایت شده است. ۸)‌ می‌گوید «چون کعبه محل نگهداری بتها شده بود لذا ولادت حضرت علی ع در آن اصلا فضیلت نیست»! اولا اگر فضیلت نبود که نویسندگان این متن این قدر تلاش نمی‌کردند که با دروغهای متعدد و ادعای ساختگی بودنش، وقوع آن را انکار کنند. ثانیا اینکه خداوند کعبه را از قرنها قبل از اسلام مقدس قرار داده چنانکه مامور شدن حضرت ابراهیم ع که از برترین انبیای اولوالعزم است برای بازسازی این خانه، از آیات صریح قرآن کریم است؛ و همان طور که اگر انسان بی‌ادبی قرآن کریم را نجس کند از قداست خود قرآن کم نمی‌شود گذاشتن بتها در آن خانه هم ذره‌ای از قداست این خانه کم نمی‌کند. @souzanchi 👇ادامه مطلب👇
قسمت سوم پاسخ به شبهات درباره ولادت امام علی ع در کعبه ۹)‌ می‌گوید «مگر در خانه کعبه دستگاه کاهش درد زایمان بوده که فاطمه بنت اسد با دعا در مقابل خانه کعبه از خدا بخواهد درد زایمانش را کم کند!» پاسخ این است که به این کار دعا کردن می‌گویند؛ نه تقاضای دستگاه کاهش درد! و دعا کردن در مکانهای مقدس، کاری است که نه فقط در میان مسلمانها بلکه در میان تمام انسانهای معنویت‌گرا و خداباور رایج است وربطی به دستگاه کاهنده درد زایمان ندارد! ۱۰) وی از اینکه او ۳ روز در کعبه مانده نتیجه گرفته پس زایمانش ۳ روز طول کشیده و این را نامعقول دانسته است! آیا اغلب زنانی که برای زایمان به بیمارستان می‌روند و بعد از چند روز مرخض می‌شوند یعنی زایمانشان ۳ روز طول می‌کشد؟! ۱۲)‌ اشکال می‌کند که «چرا علی ع در خانه خدا به دنیا آمد اما حضرت محمد ص که از او برتر است خیر». این اشکال اولا نشان می‌دهد که خود این به دنیا آمدن یک فضیلت است؛ و این نیز شاهد دیگری است بر اینکه دروغگو کم حافظه می‌شود (وی فضیلت بودن این را در بند ۸ انکار کرد). ثانیا افتخارات جزیی و خاص برای یک نفر، به‌تنهایی معیار برتری او بر همگان ویا دلیل بر کم‌ارزش‌تر بودن دیگران نیست. پیامبر اکرم ص هم فضایل مهمتری دارد که حضرت علی ع ندارد مانند اینکه وی به عنوان خاتم النبیین انتخاب شد. در قرآن کریم هم اشاره شده که برخی از قریش فضیلتی داشتند (سقایة الحاج و عمارة المسجدالحرام؛ توبه/۱۹) که پیامبر ص و حضرت علی ع این را نداشتند و این لزوما دلیل بر برتری آنان بر پیامبر ص نیست. چنانکه در اشعار سید حمیری در قرن۲ – که در بالا اشاره شد- مشاهده می‌شود شیعه از همان ابتدا توجه داشته است که این فضیلت موجب برتری حضرت علی ع بر پیامبر نمی‌شود: ولدته فی حرم الإله و أمنه و البیت حیث فناؤه و المسجد... ما لُفَّ فی خرق القوابل مثله إلا ابن آمنة النبی محمد (ص) ۱۳) می‌گوید اگر واقعه به این مهمی رخ داده چرا فقط یک روایت در نقل آن آمده؟ و چرا با وقوع این واقعه برای حضرت علی ع شأن الهی و مقام ربوبی معتقد نشدند؟ جالب است که در بند ۸ می‌گوید این فضیلت نیست؛ و اکنون می‌گوید اگر رخ داده چرا شأن الهی برای حضرت علی ع قائل نشدند؟! اما پاسخش: اولا چنانکه اشاره شد مطلب در منابع متعددی آمده؛ بله، دشمنان علی ع در تاریخ بسیاری از فضایل ایشان را سعی کردند کتمان کنند و همین که باوجود یک قرن سانسور شدید فضایل حضرت علی ع توسط بنی‌امیه، هنوز در زمان حاکم نیشابوری متواتر بوده نشان می‌دهد که این واقعه بسیار معروف بوده است. ثانیا اتفاقا همین امور در مورد حضرت علی ع بوده که گروهی در مورد ایشان (و نه در مورد هیچیک از صحابه) ادعای خدایی کردند؛ که البته ما شیعیان چنین باوری را کفر و غلو می‌دانیم. (ضمنا این هم دلیل بر برتری حضرت علی ع بر پیامبر ص نیست؛ زیرا در مورد حضرت مسیح ع هم به نص قرآن کریم عده‌ای دچار این خطا شده‌اند در حالی که به باور همه مسلمانان مرتبه وی پایین تر از مرتبه حضرت محمد ص است.) ۱۴) می‌گوید «چرا در این ایام کلیدداران وارد نشدند؟» پاسخش در متن داستان که خود وی نقل کرده آمده است: «خواستیم در خانه را بگشاییم هرچه سعی کردیم گشوده نشد». ۱۵) می‌گوید «اگر واقعی است چرا این داستان در قرآن نیامده است؟» باید گفت مثل هزاران واقعه دیگر. مگر تمام وقایع تاریخی مهم مستقیما و صریحا در قرآن آمده است؟ می‌گوید «چرا این همه داستان حضرت موسی ع آمده، خوب به جای یکی از آنها این داستان می‌آمد!» به همین ترتیب می‌توان پرسید چرا نام حضرت موسی 136 بار در قرآن آمده و نام حضرت محمد فقط ۴ بار؟ و دهها سوال بی‌منطق دیگر از این دست! پاسخ این اشکالات این است که ما خدا نیستیم؛ و ما برای خدا تعیین تکلیف نمی‌کنیم. خداوند خودش بهتر می‌داند که چه وقایعی را مستقیما در کتابش بیاورد. ۱۶) می‌گوید «اگر واقعیت دارد چرا در نهج‌البلاغه نیامده است؟» چون سید رضی در نهج‌البلاغه فقط احادیثی از خود حضرت علی ع که به لحاظ بلاغت برجسته بوده را نقل کرده است؛ نه همه سخنان او را، چه رسد به وقایع زندگی حضرت علی ع را. اتفاقا سید رضی کتاب دیگری دارد به نام «خصائص الائمه» که در این کتاب صریحا می‌گوید:«ولد علی ع بمكة في البيت الحرام» (خصائص الأئمة ع، ص39) 💢با این توضیحات به گمانم واضح شده باشد که متن مذکور با دروغگویی و فریب هدفی جز انکار فضایل امیرالمومنین ع ندارد؛ ‌کسی که به حق در موردش گفته‌اند که وی تنها کسی در تاریخ بشریت است که تا چند قرن دوستانش از ترس و دشمنانش از حسادت فضایل او را مخفی می‌کردند؛ اما فضایل او عالمگیر شد. گر خفاشی را ز خورشیدی خوریست آن دلیل آمد که آن خورشید نیست؟! نفرت خفاشکان باشد دلیل که منم خورشید تابان جلیل @souzanchi
پاسخ به شبهه درباره ولادت حضرت علی ع.pdf
258.9K
چند روز پیش یکی از دوستان متنی را برایم فرستاد با عنوان «تولد علی در کعبه، حقیقت یا افسانه» که در تلگرام پخش شده و به ایجاد شبهاتی درباره ولادت حضرت علی ع در کعبه اختصاص دارد. پاسخی برای وی تهیه کردم و به نظرم رسید که مناسب است در اینجا نیز برای استفاده عموم قرار دهم. @souzanchi
باسمه تعالی متن پاسخ به شبهه ولادت حضرت علی ع یک اشتباه کوچک داشت و پاسخ یکی از اشکالات را فراموش کرده بودم که اصلاح کردم و نیز شواهد متعدد دیگری در تقویت پاسخ پیدا کردم (مانند نقل این واقعه در کتاب اخبار مکه یک قرن قبل از شیخ صدوق؛ یا نقل این واقعه توسط خود سید رضی یا ...). لذا هم متن بالا و هم فایل بالا اصلاح و مجدد بارگذاری شد. جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: خداکند ایمان ما تاوقت ظهور باقی بماند، وگرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد، ولی ایمان ما زائل شده باشد، دیگرما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه[کار] با ما؟! 📚 در محضر بهجت، ج١، ص۳۶۵ ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir