eitaa logo
حسین سوزنچی
2.7هزار دنبال‌کننده
164 عکس
58 ویدیو
96 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ ...» روابط خويشاوندى، در قيامت گسسته مى‏شود. 📚تفسير نور، ج‏10، ص390 📝نکته تخصصی : ؟! اگر توجه کنیم که آخرت باطن دنیاست، میزان حقیقی بودن امور را با تجلی‌شان در آخرت می‌توان تشخیص داد؛ چنانکه یکی از مهمترین ادله علامه طباطبایی و شهید مطهری برای اثبات (علاوه بر ) ‌این است که در روز قیامت& علاوه بر حشر و حسابرسی فردی (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّة؛ انعام/۹۴)، با حشر و حسابرسی امت‌ها هم مواجهیم: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيد» (نساء/۴۱)، «وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ» (قصص/۷۵)، «وَ تَرى‏ كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا» (جاثیه/۲۸)، و ... . 💢بر همین اساس می‌توان پرسید که آیا هم اصالت دارد؟ اگر فقط ما باشیم و این آیه باید گفت: خیر؛ زیرا این آیه از فرار اعضای خانواده از هم در قیامت سخن می‌گوید؛ 🔸اما مروری بر مجموع آیات قرآن کریم نشان می‌دهد که این نتیجه‌گیری بیش از حد عجولانه است؛ زیرا: ▪️اولا خداوند هم در مورد بهشتیان (جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ، رعد/۲۲؛ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ، یس/56) و هم در مورد جهنمیان (احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ؛ صافات/ 22) از با هم بودن برخی خانواده‌ها سخن گفته است؛ و ▪️ثانیا فرار و تنفر افراد از همدیگر لزوما دلیل نمی‌شود که وحدت‌شان در آنجا را حفظ نکنند؛ چنانکه با اینکه امتهایی داریم که کل امت جهنمی‌اند، در عین حال بین خود آنها در جهنم نزاع است: «قالَ ادْخُلُوا في‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ» (اعراف/38) و با اینکه هر امتی در قیامت تابع امام خود است: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم‏» (اسراء/۷۱)، و امام باطل است که قوم پیرو خویش را با خود به جهنم می‌برد: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» (هود/۹۸)، در عین حال در همان جهنم این تابعان و متبوعان از هم تبری می‌جویند هرچند دیگر فایده‌ای ندارد: «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ؛ وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّارِ» (بقره/167-166)؛ و این فایده نداشتنش هم صرفا به این معناست که راه نجاتی نمی‌یابند، نه اینکه وحدت و اصالت اجتماعی‌‌شان از بین برود و آنجا با هم نباشند و مشترکا عذاب نشوند. 🤔شاید بتوان این گونه گفت که خانواده در منطق قرآن همانند امت اصالت دارد، اما نه هر خانواده‌ای، بلکه خانواده‌هایی که چنان ارتباط خانوادگی در آنان شدید شده باشد که ارتباط کاملا وثیقی در ایمان یا کفر بین آنها برقرار کرده باشد، که حشر مشترک بین آنان را رقم بزند؛ شاید بر این اساس است که در قرآن کریم هم از اصحاب کساء‌به عنوان یک خانواده بهشتی مهم یاد شده است (سوره انسان، آیات ۷-۲۲) و هم از خانواده ابولهب به عنوان یک خانواده مهم جهنمی (سوره مسد)؛ چنانکه اصالت داشتن «امت» لزوما به معنای اصالت داشتن هر جامعه‌ای نیست. 📝تبصره: اصالت یا ؟! @yekaye 👇ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 3️⃣ 📝تبصره: اصالت یا ؟! بین بزرگان اندیشه اسلامی اختلاف است که آیا علاوه بر اصالت فرد، جامعه هم اصالت دارد یا خیر؟ علامه طباطبایی و شهید مطهری بر این باور بودند که بله، و آیت الله مصباح یزدی بر این باور بود که خیر. 🔸وقتی ادله طرفین را بررسی می‌کنیم به نظر می‌رسد مشکل لفظی است: آنچه اصالت دارد جمعیتی است که شده باشد؛ نه (nation) یا (society) و صرف کسانی که در یک زمان و مکان جغرافیایی کنار هم قرار گرفته باشند. در واقع، آنچه جامعه می‌دانیم: 🔺گاه «امت» است که یک وحدت عقیدتی آنان را به هم گره زده است، نه حتی استقرار در یک زمان و مکان واحد، چنانکه هر مسلمان معتقدی جزء‌امت اسلامی است و هر یهودی ملتزم به یهودیت جزء امت یهود و ...، خواه الان زندگی کند یا قرنها پیش و خواه در هر جای دنیا باشد؛ و 🔻گاه «ملت» (nation) یا جامعه (society) است، که صرفا قرار گرفتن در یک مکان و زمان مشترک آنان را عضو یک جامعه کرده است، ولو که برخی از افرادی که عنوان یک جامعه بر آنان صدق می‌کند بشدت با هم دشمن باشند، مانند ملت عراق، ملت افعانستان، جامعه ترک‌زبانان، و ... . از این رو، همان ضابطه‌ای که برخی جامعه‌های دنیوی را در آخرت به عنوان یک امت محشور می‌کند و برخی را خیر، با همان ضابطه، برخی خانواده‌ها و روباط خانوادگی دنیوی را در آخرت هم خانواده می‌باشند و برخی را خیر. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ ... أُمِّهِ وَ أَبيهِ» چرا در مقام فرار کردن، فرار از مادر را بر پدر مقدم کرد؟ 🌴الف. چه‌بسا به ترتیب مسئولیتی است که در قبال افراد داریم. در میان اعضای خانواده از کسی که کمترین مسئولیت را در قبالش داریم شروع شده و هرکس که در قبال او مسئولیت بیشتری داشته باشیم بعدتر آمده است؛ یعنی نه فقط از برادر، بلکه از مادر، بلکه از پدر، بلکه از همسر، و بلکه از فرزند خویش فرار می‌کند و حاضر نیست هیچ مسئولیتی را حتی در قبال نزدیکترین افراد به خویش که بیشترین مسئولیت را نسبت بدانها داشت بپذیرد. ✅تبصره: تفاوت ظریف بین و همه می‌دانیم که در اسلام توصیه‌های فراوانی در خصوص احترام گذاشتن به والدین مطرح شده و از این جهت بر احترام مادر بیش از پدر تاکید شده است. اما برخلاف تصور رایج، این تلازمی ندارد که وظیفه شرعی ما در اطاعت کردن مادر بیش از پدر باشد؛ ‌بلکه در این زاویه ظاهرا برعکس است؛ ‌یعنی در عین حال که در مقام احترام گذاشتن و دلجویی و خوشحال کردن و حق داشتن، مادر اولویت جدی دارد (مثلا این حدیث که خداوند دو بار به حضرت موسی سفارش مادرش را کرد و بار سوم سفارش پدرش را کرد و فرمود: دوسوم نیکی‌ات به مادرت باشد و یک سوم به پدرت؛ ر.ک: الأمالي (للصدوق)، ص511 ؛ یا در رساله حقوق امام سجاد ع، حضرت در میان خویشاوندان اولین و مهمترین حق را از آن مادر، و سپس از آن پدر معرفی می‌کند؛ ر.ک: الخصال، ج‏2، ص56۵ )‏؛ اما در مقام اطاعت کردن، پدر تقدم دارد، چنانکه فقها مستند به احادیث متعدد، از طرفی بین لزوم احترام گذاشتن به والدین و اطاعت کردن از آنها تفکیک کرده‌اند؛ و از طرف دیگر، در مواردی پدر بر فرزند خود ولایت دارد که در این موارد اطاعت از او واجب می‌شود، در حالی که چنین ولایتی به طور عادی برای مادر ثابت نیست، هرچند که رعایت حق او و احترام به او واجب است. اصل این تفاوت بین اولویت احترام یکی و اولویت اطاعت از دیگری، از سویی شاید ناشی از تفاوتی است که بین زن و مرد وجود دارد که اساسا وقتی قرار به انتخاب و امتیاز گذاشتن بین زن و مرد باشد، زن از زاویه محبت و مرد از زاویه عزت ترجیح داده می‌شود (چنانکه وقتی امیرالمومنین ع از پیامبر ص سوال کرد: مرا بیشتر دوست داری یا فاطمه را؟ حضرت فرمود: فاطمه نزد من محبوبتر است و تو نزد من عزیزتری؛ ر.ک: مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص331 )؛ و از سوی دیگر شاید ریشه در رابطه حقوقی‌ای داشته باشد که در دنیا به خاطر قوامیت پدر در خانواده مطرح است، و اتفاقا همین تفاوت دو رویکرد (که در احترام، مادر؛ و در اطاعت، پدر مقدم است) بخوبی نشان می‌دهد که قوامیت مرد در خانواده صرفا یک مساله حقوقی است که بار ارزشی ندارد؛ و در اسلام معیار برتری ارزشی فقط تقواست؛ ‌مثل بسیاری دیگر از تفاوتهای حقوقی دیگری که به رسمیت می‌شناسیم اما دلالت ندارد که فردی که حقوق کمتری دارد به لحاظ ارزش انسانی پایین‌تر باشد؛‌ چنانکه ممکن است کسی مثلا فرمانده لشکری باشد که برخی از مجاهدان آن لشکر، نزد خداوند مقام معنوی‌ای بمراتب بالاتر از او داشته باشند. با این توضیح، تقدم فرار از مادر به فرار از پدر شاید از حیث مسئولیت خاص (ضرورت اطاعت کردن) است که این مسئولیت نسبت به پدر بیشتر است؛ بر این اساس که سیر این آیات سیر آسان به مشکل باشد؛ یعنی اول از برادر نام برد که حق و احترامش به اندازه حق و احترام مادر نیست؛ سپس سراغ پدر رفت که اطاعت از او مهمتر از اطاعت از مادر بوده؛ سپس سراغ همسر و فرزندان می‌رود که در آنها بحث ادای نفقه واجب هم مطرح است و مسئولیت در قبال آنها اضافه‌تر و دشوارتر می‌شود. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
. قرآن به جز از وصف علی، آیه ندارد📖 ایمان به جز از حب علی، پایه ندارد🌹 گفتم بروم سایه لطفش بنشینم🌴 گفتا که علی نور بود، سایه ندارد☀️ 💐میلاد سراسر نور عبد خداوند علیّ اعلی، نفس پیامبر اعظم ص، کفو سرور زنان عالم، پدر سرور جوانان بهشتی، امیر مومنان اولین و آخرین، نورگستر عالم خلقت، ساقی حوض کوثر، علی بن ابی‌طالب علیه الصلاة و السلام، بر تنها حجت خدا بر زمین و یگانه خلف بی‌همتایش، امام عصر و زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بر تمامی علی‌دوستان و علی‌جویان و علی‌گویان و علی‌پویان و بر همه حق‌پرستان و عدالت‌جویان و نورباوران و منتظران فرزندش مبارک باد🌹 @souzanchi @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ضمن تبریک مجدد به مناسبت میلاد مبارک امیرالمومنین ع امروز در بررسی منابع حدیث فوق (دومین حدیث ذیل آیه ۳۶ سوره عبس) که در متون اهل سنت با سند صحیح از نظر کسی همچون ابن جوزی از پیامبر اکرم ص روایت کرده که: «اگر به ولایت علی ع تن بدهید او شما را بر صراط مستقیم حرکت می‌دهد اما می دانم که چنین نمی‌کنید» نکته‌ای توجهم را جلب کرد که به عنوان هدیه امروز خدمت شما تقدیم می‌کنم کسانی که در فن حدیث کار کرده‌اند می دانند که یکی از روشهای مهم جعل حدیث این است که جاعل حدیث یک فرازی از سخن پیامبر ص که معتبر و معروف است را می‌آورده و فرازهای دیگری خودش بدان اضافه می‌کرده تا فرازهای جعلی هم مورد قبول واقع شود. امروزه حدیث فوق، چنانکه همانجا اشاره شد، ولو ابونعیم اصفهانی با سند متصل نقل کرده و ابن جوزی هم تمام رجال آن را مورد وثوق دانسته است اما در منابع اهل سنت چندان بازتاب ندارد. در عوض حدیث دیگری در منابع اهل سنت بازتاب زیادی دارد و حتی در مستدرک بر صحیحین حاکم نیشابوری (کتابی که احادیثی را که بر مبنای صحیح بخاری و صحیح مسلم معتبر است اما آن دو نیاورده‌اند) ذکر شده است که همین مطلب را دارد با دو فراز اضافی پیش از آن: ▪️در مستدرک با سندی که از طریق فضیل بن مزروق به ابواسحاق واز او به زید بن یثبع و از او از قول علی ع مطلب این گونه بازگو شده است که گویی پیامبر چنین فرموده است: اگر ولایت ابوبکر را بپذیرید او را زاهد در دنیا و مایل به آخرت خواهید یافت؛ و اگر ولایت عمر را بپذیرید او را شخصی قوی و امین خواهید یافت که در راه خدا از سرزنش سرزنش‌گران باکی ندارد؛ و ‌ اگر ولایت علی ع را بپذیرید او را هدایت‌گری هدایت‌یافته خواهید یافت که شما را بر راه مستقیم حرکت خواهد داد. 📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم) ج3، ص73 حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ، وَأَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْجَوْهَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَيْمَةَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِيُّ، ثنا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، ثنا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ الرُّوَاسِيُّ، ثنا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا، رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا، لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ تَعَالَى لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ ‌تُوَلُّوا ‌عَلِيًّا ‌تَجِدُوهُ ‌هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ». هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ " وَشَاهِدَهُ حَدِيثُ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ. خود حاکم جمله آخر این حدیث را نیاورده اما در برخی منابع اهل سنت این جمله آخر را هم دارد: «وهرگز چنین نخواهید کرد» 📚مسند البزار (البحر الزخار)، ج3، ص32 حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ عَمْرٍو الرَّبَالِيُّ، قَالَ: نا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، قَالَ: نا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ ‌عَلِيِّ ‌بْنِ ‌أَبِي ‌طَالِبٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ تُوَلُّوا عَلِيًّا تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ ‌الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، وَلَنْ تَفْعَلُوا. 🤔اگر این نقل با نقل قبلی که ابونعیم و ابن جزری آورده بودند مقایسه شود مشاهده می‌شود که سند این روایت از همین فضیل بن مزروق (متوفی ۱۶۰)، از سند آن دو جدا می‌شود. در سه سند ابونعیم که نقل شد راوی مطلب را از حذیفه نقل می‌کند و در یکی از خود حضرت علی ع است؛ و اتفاقا اگر در متن عربی بالا دقت کنید وقتی حاکم می‌خواهد بگوید این حدیث صحیحی است شاهد بر آن را حدیث حذیفه معرفی می‌کند، که ظاهرا بقدری مشهور بوده که حاکم نیاز ندیده به متن آن اشاره کند. این فضیل بن مزروق - چنانکه ابن حبان (متوفی ۳۵۴) که خودش از رجالیون اهل سنت است می‌گوید- از کسانی بوده است که احادیث صحیحی را از افراد مورد وثوق می‌گرفت و خودش در آن اضافاتی می‌کرد و جالب اینجاست که همین حدیث را به این صورت به عنوان نمونه‌ای از احادیث وی می‌آورد (فُضَيْل بن مَرْزُوق ... مُنكر الحَدِيث جدا كَانَ مِمَّن يخطئ على الثِّقَات؛ المجروحين لابن حبان، ج2، ص209 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ صاحِبَتِهِ ...» یکی از کسانی که انسان روز قیامت از او فرار می‌کند همسرش است؛ جالب اینجاست که شدیدترین مصداق دوست داشتن، عشق است که بین زن و مرد رخ می‌دهد و آن عشقی که از منظر دینی مورد تأیید و تأکید است عشق زن و شوهر است؛ شاید این تعبیر نشان می دهد که شدت هول و ترس قیامت به نحوی است که کسانی که در دنیا چه‌بسا عاشق همدیگر هم بوده‌اند، هم از هم فرار می‌کنند. 🤔البته این در جایی است که این عشق در مسیر الهی قرار نگرفته باشد؛ وگرنه اگر این پیوند عمیق در مسیر عبودیت قرار گرفته باشد افراد مشمول این آیه نمی‌شوند؛ چنانکه در مورد خانواده چهار نفره امیرالمومنین ع و حضرت زهرا و حسن و حسین ع، قرآن کریم صریحا می‌فرماید که به خاطر اخلاص و عبودیتشان در جریان اطعام مسکین و یتیم و اسیر (انسان/۷-۹) خداوند آنان را از شر آن روز ایمن فرمود: « فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورا» (انسان/۱۱)؛ و این مطلب جزء قطعیات معارف قرآنی است که عده‌ای از مومنان (اولیاء الله، مخلَصین) ‌به مقامی می‌رسند که هیچ ترس و اندوهی از مواقف قیامت متوجه آنان نمی‌شود: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ الَّذينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ؛ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» (یونس/64)، چرا که اصلا آنان را در آن موقف احضار نمی‌کنند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ» (صافات/128)؛ و معلوم است که در مورد کسی که در قیامت هیچ ترس و نگرانی ندارد و اصلا در آن موقف احضار نشود، فرار از همسر و فرزند معنا ندارد. البته فرار از همسر و فرزند، به معنای همسر و فرزندی که اساسا در مسیر خدا نبوده حتی در مورد چنین اشخاصی فرض دارد (همانند حضرت نوح؛ ر.ک: جلسه ۱۱۲۰، حدیث۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-34/#_ftnref15 )؛ که آن هم منافاتی ندارد با اینکه گفته شود برای حضرت نوح هیچ ترس و نگرانی‌ای در صحرای محضر نیست و او را آنجا احضار نمی‌کنند. (توضیح بیشتر در تدبر ۲ خواهد آمد). @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ صاحِبَتِهِ ...» در قرآن کریم برای اشاره به همسر انسان، هم از تعبیر «زوج» استفاده شده است و هم از تعبیر «صاحبة» (البته در حالتی که فقط زن بودن آن همسر مورد توجه بوده است از تعبیر «امرأة» [امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ؛ تحریم/۱۰] و در حالت جمع از تعبیر «نساء» [مانند: نِساءَ النَّبِيِّ؛ احزاب/۳۰] هم استفاده شده است). 🔻در این آیه که بحث فرار و جدایی از همسر در قیامت مطرح است (و نیز در جایی که شخص حاضر می‌شود همسرش را فدای خودش کند تا نجات یابد؛ معارج/۱۲) از تعبیر «صاحبة» استفاده شد؛ 🔺اما در موارد دیگری که همراهی بین زوجین در مرتبه وجودی قیامت مد نظر است از تعبیر «زوج» استفاده شده است، ▪️چه این همراهی، قبل از دنیا باشد: «يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّة» (بقره/۳۹؛ اعراف/۱۹)؛ ▪️یا بعد از دنیا، ▫️خواه هردو جهنمی باشند: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ» (صافات/22)، ▫️خواه بهشتی: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (رعد/۲۳)، «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (غافر/۸)، «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ» (زخرف/70)؛ ▫️و اساسا از همسران بهشتی (اعم از اینکه همسر دنیوی شخص بوده، یا نبوده و در آخرت به تزویج انسان درآمده: وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عين‏؛ دخان/۵۴ و طور/۲۰)، همواره با تعبیر «زوج» یاد شده است: «لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» (بقره/۲۵)، «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» (یس/56)؛ و برای اشاره به همسران بهشتی از تعابیری همانند صاحبة و امرأة و نساء و ... استفاده نشده است (البته این غیر از استفاده از تعابیری است که بر ویژگی خاصی از آنان تاکید دارد، مانند: حُورٌ عين‏؛ قاصِراتُ الطَّرْف‏، فُرُشٍ مَرْفُوعَة و ... ). ▪️جالب است که در مورد خداوند هم هرگاه بحث از این است که او همسری ندارد، از تعبیر «صاحبة» استفاده شده است، نه زوج: «أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ» (انعام/۱۰۱)، «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» (جن/3). 🔸اگر توجه کنیم که در کلمه «صاحبة» تأکید اصلی بر «مصاحبت و هم‌نشینی» است (ر.ک: نکات ادبی) اما کلمه «زوج» در اصل بر مقارنت و تداخل بین دو چیز به طوری که با هم مختلط و مرتبط و درهم‌تنیده شوند، به کار می‌رود (جلسه ۷۸۴ http://yekaye.ir/ya-seen-36-36/)؛ شاید بتوان نتیجه گرفت که ازدواجی که در این دنیا رخ می دهد دو گونه است: ▪️یکی ازدواجی که در حد مصاحبت و همنشینی می‌ماند؛ که این گونه ازدواجهاست که در قیامت زن و شوهر از هم فرار می‌کنند و حاضرند برای نجات خود همدیگر را فدا کنند؛ و ▪️دوم ازدواجی که در آن پیوند روحی عمیقی بین زوجین برقرار می‌شود، که اگر این پیوند برقرار شد، وقتی پرده‌ها کنار رفت معلوم می‌شود که این دو همواره با هم بوده‌اند؛ حتی در جهنم: «تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ ... وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» (مسد/4). 📝بحث تخصصی : محوریت بر » یا ▪️اگرچه یک مولفه مهم و مطلوب در خانواده آن است که پیوند عمیق عاطفی‌ای به نام عشق بین زوجین برقرار شود، ▪️و این در حد خویش می‌تواند یک زندگی شیرین دنیوی را رقم بزند و از نظر اسلام هم ممدوح و مورد توصیه، و بلکه یک لطف و عنایت الهی است که اگر کسی اقدام به ازدواج کند شامل حالش می‌شود: «جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» (روم/۲۱) ▪️و چنین خانواده‌ای، اگر عبودیت را بتمامه رعایت کنند برترین خانواده خواهند بود (ر.ک: تدبر۱اما از نظر اسلام، این رابطه برای ایجاد و بقای نهاد خانواده، اگرچه مفید است، لکن نه شرط لازم است و نه شرط کافی؛ یعنی این گونه نیست که اگر رابطه به این حد نرسید یا در این حد نماند، پیوند خانوادگی بی‌ارزش، و به هم زدن آن مطلوب شود: @yekaye 👇توضیح در ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث محوریت بر » یا 💢وجود پیوند عمیق عاطفی‌ای به نام عشق برای ایجاد و بقای نهاد خانواده، اگرچه مفید است، لکن نه شرط لازم است و نه شرط کافی برای یک خانواده مطلوب از اسلام؛ ⛔️شرط لازم نیست، زیرا ممکن است چنین پیوند عمیق روحی بین زن و شوهر برقرار نشود، یا اگر هم در اول برقرار شده، در ادامه از بین برود؛ در عین حال آنها بتوانند به مصاحبت با همدیگر و زندگی مشرکشان در دنیا ادامه دهند؛ و با توجه به قداست بنیاد خانواده، اصرار و ضرورتی برای گسستن این پیوند در دنیا نیست؛ و اساسا اینجاست که اسلام برای زن و شوهری که ارتباط روحی و عاطفی بین‌شان فروکش کرده و تمایل به جدایی از هم دارند، «امساک به معروف» را بر جدایی مقدم می‌کند: «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسان» (بقره/۲۲۹)، «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» (بقره/۲۳۱) «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوف‏» (طلاق/۲)؛ که اوج مصادیق چنین خانواده‌ای را - که علی‌رغم تضاد بنیادین زن و شوهر به طلاق منجر نشد - در نمونه‌هایی همچون پیوندهای زناشویی حضرت نوح ع و حضرت لوط ع و فرعون (تحریم/۱۰-۱۱)، و چه‌بسا برخی همسران پیامبر اکرم ص (تحریم/۳-۵) و برخی همسران ائمه اطهار ع (مانند امام حسن ع و جعده، یا امام جواد ع و أمّ فضل) مشاهده می‌کنیم؛ 🚫و شرط کافی نیست، زیرا ممکن است چنین پیوند عمیق بین زن و شوهر برقرار باشد، اما هردو با هم جهنمی شوند: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ» (صافات/22)، که شاید مصداق معروف قرآنی آن ابولهب و همسرش باشند که با هم مسیر سقوط در جهنم را می‌پیمایند (مسد/۱-۴). 🤔ظاهرا شرط لازم و کافی برای ادامه دادن زندگی مشترک بین زن و شوهر، و و در یک کلام است: «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوف» (بقره/۲۳۳)، «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف» (نساء/۱۹)، «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ» (طلاق/۶)، همان توصیه‌ای که در ارتباط با پدر و مادر (ولو مشرک باشند) شده است: «صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً» (لقمان/۱۵)؛ تعبیر دیگر این وضعیت، و (أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْر؛ نساء /۱۲۸) است که در میانه عشق‌ورزی و عدالت‌ورزی قرار دارد؛ طرفین چه‌بسا عاشق همدیگر نباشند، اما صرفا همچون دو شریک (شریک زندگی!) نیستند که بخواهند همه چیز را صرفا بر مدار عدالت جستجو کنند و اگر لازم شد با هر زور و ترفندی حق خود را از حلقوم طرف مقابل بیرون کشند؛ بلکه حقوق متقابل خود را در فضای «معروف» [= آنچه در عرف ستودنی و قابل احترام است] پی‌گیری می‌کنند: «لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف»‏(بقره/۲۲۸) و مراتبی از گذشت را در قبال هم در پیش می‌گیرند؛ و اگر گاهی بین‌شان نزاعی رخ داد زود به آشتی رو می‌آورند. 🔸البته تأکید می‌شود که اینکه این وضعیت «صلح» و آشتی - که نه به افق عشق‌ورزی می‌رسد و نه در حد عدالت‌ورزی خشک فروکاسته می‌شود - شرط لازم و کافی برای تداوم زندگی خانوادگی است، بدین معنا نیست که الگوی آرمانی خانواده در اسلام در همین حد باشد؛ در اسلام آن است که زوجین بکوشند، زیر سایه عبودیت، مودت و رحمتی را که خداوند پس از خطبه عقد بدانان هدیه داد، روز به روز شکوفاتر کنند و به حد عشق‌ورزی برسانند. 💢پس عشق بین اعضای خانواده، اگر در سایه عبودیت باشد، خانواده را آرمانی‌ترین خانواده در اسلام قرار می‌دهد، و به تبع خود، عالی‌ترین روابط را بین والدین و فرزندان رقم می‌زند؛ و بدین جهت است که الگوی برتر خانواده در اسلام همان اصحاب کساء هستند؛ که عمده توصیف بهشت در سوره انسان، بهشتی است که برای این خانواده میها شده است (همچنین: ر.ک: تدبر۱). @yekaye 👇ادامه مطلب👉
حسین سوزنچی
پاسخ حسین سوزنچی ادامه گفتگو درباره اعجاز و تحدی قرآن کریم. https://t.me/nabardb @souzanchi
سلام و درود جناب سوزنچی عزیز ممنون از بزرگواریتون من حقیقتا دیگه حرفی برای گفتن ندارم. شما هرچی رو که لازم میدونید برای مخاطب مطرح کنید. من هم مثل همه استفاده میکنم اگر در طول این گفتگو جسارتی کردم حقیقتا و از صمیم قلب عذرخواهی می‌کنم. براتون آرزوی سلامتی و سربلندی میکنم ارادتمند نیکویی https://t.me/nabardb @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) الف. در منابع اهل سنت از انس بن مالک روایت شده است که: عایشه به رسول الله ص گفت: آیا روز قیامت ما عریان محشور می‌شویم؟ فرمود: بله! گفت: وای از [آشکار شدن] شرمگاه‌ها! پس این آیه نازل شد: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/۳۷) 📚اسباب نزول القرآن، ص472 👈سند و متن حدیث فوق👉 ✅ اصل این حدیث درمعتبرترین منابع اهل سنت آمده، اما نه به عنوان شأن نزول این آیه، بلکه صرفا به عنوان گفتگویی بین عایشه و پیامبر ص؛ و از ظاهر برخی از نقل‌های این حدیث هم معلوم می‌شود که ظاهرا واقعه به این صورت شأن نزولش نبوده است، بلکه پیامبر ص صرفا در پاسخ او بدین آیه استشهاد کرده‌اند (مثلا: ر.ک: البداية والنهاية، ج19، ص375 ). ☀️در هر صورت معتبرترین نقل این واقعه در متون اهل سنت این است که خود عایشه روایت کرده است: رسول الله ص فرمود: شما پابرهنه و عریان و پوست‌نمایان محشور می‌شوید. گفتم: یا رسول الله! آیا مردان و زنان به همدیگر نگاه می‌کنند؟ گفت: اوضاع دشوارتر از این است که این برایشان اهمیتی داشته باشد 📚صحيح بخاري، ج5، ص2391 📚صحيح مسلم، ج8، ص156 👈سند و متن حدیث فوق👉 📝نکته: آیا در حشر همگان عریان‌اند؟ در حدیث ۲ ذیل آیه قبل (جلسه ۱۱۲۲ https://yekaye.ir/ababsa-80-36/ ) اشاره شد که از آن حدیث منقول از عایشه، با توجه به سایر احادیث نبوی‌ای که در خود منابع اهل سنت آمده، می‌توان فهمید مقصود پیامبر ص این بوده است که من در آن موقعیت برای تو کاری نمی‌کنم. حدیث فوق نیز که باز در معتبرترین منابع اهل سنت آمده موید همان مدعاست؛ زیرا 🔹در این حدیث صراحت دارد که عایشه هم از آن دسته افرادی است که عریان محشور می‌شود و پیامبر ص هم صرفا به اینکه همه در آنجا مشغول‌اند بسنده کرد و نفرمود که من کاری برای عریان نبودن تو می‌کنم؛ 🔹در حالی که در معتبرترین منابع اهل سنت، وقتی سخن از برهنه بودن همگان مطرح می‌شود بلافاصله تصریح می‌شود که ولی برخی پوشیده ظاهر می‌شوند؛ مثلا: ☀️ج. از ابن عباس روایت شده است که: رسول الله ص فرمود: همانا شما پابرهنه و عریان و پوست‌نمایان محشور می‌شوید. سپس این آیه را تلاوت کردند: «همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمی‏گردانيم. وعده‏ای است بر عهده ما، كه ما انجام دهنده آنيم.» (انبیاء/104). و روز قیامت اولین کسی که لباس بر او پوشیده می‌شود حضرت ابراهیم ع است؛ و همانا عده‌ای از اصحابم را از سمت چپ‌شان می‌گیرند [که راهی جهنم کنند]. من می‌گویم: اصحاب من! اصحاب من! پس گفته می‌شود: آنها همواره از زمانی که از آنها جدا شدی به پشت سر خویش برگشتند؛ پس من همان سخنی را می‌گویم که آن عبد صالح فرمود: «و مادامی كه در ميان آنها بودم بر آنها گواه بودم و چون مرا [به سوی خود] برگرفتی تو خود بر آنها مراقب بودی و تو بر همه چيز آگاه و دانايی؛ اگر آنها را عذاب كنی آنان بندگان تواند و اگر بر آنها ببخشايی ،همانا تو خود شكست‏ناپذير و حكیمی» (مائده/۱۱۷). 📚صحيح البخاري، ج3، ص1222و ۱۲۷۱ ؛ ج۴، ص۱۶۹۱ و۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ ؛ 📚صحيح مسلم، ج8، ص157 👈سند و متن حدیث فوق👉 🔹 و این گونه احادیث در منابع اهل سنت فراوان است چنانکه ☀️د. در حدیث دیگری که در منابع اهل سنت آمده پیامبر ص می‌فرماید: اول از همه خلعت و لباسی برای حضرت ابراهیم ع می‌آورند، سپس برای خود پیامبر اکرم ص، و سپس برای حضرت علی ع ؛ و ... 📚المعجم الأوسط للطبراني (ج4، ص171) 👈سند و متن حدیث فوق👉 🔹از طرف دیگر با استناد به احادیث متواتر نبوی، شیعه و سنی بر وقوع شفاعت پیامبر در قیامت توافق دارند؛ و در همین راستا، در منابع روایی آمده است که همین سوال را دیگران (به طور خاص حضرت فاطمه زهرا س و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ع که سالها همچون مادر مراقبت از حضرت محمد ص در دوره طفولیت را برعهده داشت) از پیامبر ص می‌پرسند، و ایشان به هر دو وعده می‌دهد که با شفاعت حضرت ص، ایشان و برخی پیروان راستین اسلام در محشر پوشیده ظاهر می‌شوند: @yekaye اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س: 👈ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز. گزیده
ادامه بحث شأن نزول روایات درباره اینکه حضرت فاطمه س و فاطمه بنت اسد پوشیده در محشر حاضر می‌شوند اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س: ☀️ه. روايت شده است كه روزی پيامبر اکرم ص نزد حضرت زهرا رفت و ایشان را محزون يافت. فرمود: دختر عزيز من! چرا ناراحتی؟ فاطمه گفت: پدرجان! به یاد محشر افتادم و اینکه مردم روز قیامت برهنه می‌ایستند. رسول الله فرمود: آری آن روز روز بسيار بزرگی است.ولیکن جبرئيل از خداوند خداوند به من خبر داد که فرمود: اوّل كسی كه روز قیامت از زمين خارج شود من هستم، بعد از من ابراهيم ع، بعد از او شوهرت علی بن ابی طالب ع، آنگاه خداوند جبرئيل را با هفتاد هزار ملك به سوی تو خواهد فرستاد، پس بر قبر تو هفت قبۀ نور نصب خواهد شد، سپس اسرافيل سه حلۀ نور برای تو می‌آورد و بالای سرت می‌ایستد و صدا می‌زند: ای دختر حضرت محمّد! بيا به محشر خویش در امنیت خاطر و در حالی که بدنت پوشیده است! اسرافيل آن حله‌ها را به تو می‌دهد و تو آنها را می‌پوشی ... [سپس پیامبر ص به توصیف نحوه عبور حضرت زهرا در عرصه قیامت و شفاعت حضرت زهرا س در خصوص پیروان راستین خویش می‌پردازند تا به اینجا می‌رسند که] سپس جبرئيل می‌گويد: فاطمه! حاجت خود را بخواه! تو می‌گويی: پروردگارا! شيعيانم! پس خداوند می‌فرمايد: آنان را بخشیدم. تو می‌گويی: خدايا! شيعيانِ فرزندانم! پس خداوند می‌فرمايد: آنان را هم بخشیدم. تو می‌گويی: خدايا! شيعيانِ شیعیانم! خداوند می‌فرمايد: برو هر كدام از آنان را كه دست به دامن تو شد، با تو در بهشت خواهد بود! آن موقع است که خلايق آرزو می‌كنند که كاش از فاطمیون بودند. پس تو به راه می‌افتی همراه با شیعیانت و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین در حالی که از هر نگرانی‌ای ایمن‌اند و عورت‌هایشان پوشيده شده، سختی‌های قيامت از آنان رخت بربسته و هول و هراس قيامت بر آنان آسان شده است؛ مردم ترسانند و آنان نمی‌ترسند؛ مردم تشنه‌اند و ايشان تشنه نمی‌شوند... [در ادامه پیامبر چگونگی ورود حضرت زهرا س به بهشت و جایگاه ایشان را توصیف می‌کنند؛ و این حدیث از همان دسته احادیثی است که در پایانش پیامبر ص به حضرت زهرا س وعده می‌دهد که تو اولین کسی از اهل بیت من هستی که به می‌پیوندی.] 📚تفسير فرات الكوفي، ص445-447 👈حدیث فوق همراه با سند و متن اصلی👉 @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز. گزیده
ادامه بحث شأن نزول روایت دیگری درباره پوشیده بودن حضرت زهرا س در قیامت ☀️و. روایت شده است که حضرت علی ع از حضرت فاطمه س پرسید: آیا در میان سوالاتی که از پدرت داشتی از او پرسیدی که روز قیامت کجا او را ملاقات می‌کنی؟ حضرت زهرا س فرمود: بله؛ و به من فرمود: مرا کنار حوض [کوثر] بجوی! گفتم: اگر شما را آنجا نیافتم؟ فرمود: پس مرا سایه‌گزیده به سایه عرش پروردگارم می‌یابی و غیر من در آنجا سایه نگزیند. گفتم: باباجان! آیا مردم دنیا روز قیامت برهنه‌اند؟ فرمود: بله، دخترم. فرمود: آیا من هم؟ فرمود: بله و در آنجا کسی به دیگری توجه نمی‌کند. حضرت فاطمه ادامه داد: در اینجا بود که گفتم: آن روز وای از شرم و حیا در پیشگاه خداوند عز و جل. اما از نزد وی بیرون نیامده بودم که به من فرمود: حضرت حبرئیل روح الامین بر من هبوط کرد و گفت: ای محمد! به فاطمه سلام برسان و او را آگاه کن که همانا از خداوند تبارک و تعالی شرم و حیا کرد پس خداوند هم از او حیا کرد و به او وعده داد که روز قیامت با دو حِلِّه از نور او را بپوشاند. حضرت علی ع به حضرت فاطمه فرمود: پس ای کاش در مورد پسرعمویت هم سوال می‌کردی! فرمود: چنین کردم؛ و پیامبر ص فرمود: همانا علی ع نزد خداوند گرامی‌تر از آن است که خداوند روز قیامت او را برهنه سازد. 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص496-497؛ 📚 طرف من الأنباء و المناقب، ص529 👈حدیث فوق همراه با سند و متن اصلی👉 @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث شأن نزول روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت (مادر ع) در قیامت ☀️ز. امام صادق (عليه السّلام) روایت شده که فرمودند: به راستى فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نخستين زنى بود كه به سوى رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هجرت كرد و از مكه به مدينه با پاى پياده آمد و از مهربانترين مردم بود نسبت به رسول خدا (صلّى الله عليه و آله). یکبار شنيد كه رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) مى‌فرمايد: همانا مردم روز رستاخيز برهنه محشور شوند همچون روزى كه به دنیا آمدند. گفت: واى از اين رسوایى. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: من از خدا مى‌خواهم كه تو را پوشیده محشور كند. و از آن حضرت شنيد كه از فشار قبر ياد مى‌فرمود، گفت: واى از آن ضعف و ناتوانى. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) به او فرمود: من از خدا درخواست مى‌كنم كه تو را كفايت كند و از فشار قبر آسوده كند. و روزى به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) گفت: من مى‌خواهم اين كنيز خود را آزاد كنم. فرمود: اگر چنين كنى خدا به هر عضوى از او عضوى از تو را از دوزخ آزاد كند. و چون بيمار شد به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيت كرد و سفارش كرد كه خادم او را آزاد كند. زبانش بند آمده بود پس به اشاره با رسول الله (صلّى الله عليه و آله) سخن مى‌كرد و رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيتش را پذيرفت. در اين ميان روزى رسول الله (صلّى الله عليه و آله) نشسته بود، که امير المؤمنين (عليه السّلام) گريان نزد او آمد. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: براى چه گريه مى‌كنى‌؟ عرض كرد: مادرم فاطمه مرد. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: و به خدا سوگند مادر من هم. وشتابان برخاست تا وارد شد و نگاهى به پیکر او كرد و گريست. سپس به زنها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شديد تا مرا خبردار نکرده‌اید كارى نكنيد. چون فارغ شدند به ایشان خبر دادند و آن حضرت يكى از پيراهنهاى خود را كه به تن مى‌پوشيد داد تا او را در آن كفن كنند و به مسلمانان فرمود: چون ديديد من كارى مى‌كنم كه پيش از آن با مرده‌اى نكردم سبب آن را از من بپرسيد. چون زنان از غسل و كفن او فارغ شدند، رسول الله (صلّى الله عليه و آله) آمد و جنازۀ او را بر دوش گرفت و زير جنازۀ او بود تا او را به قبرش رسانيد و او را در كنار قبرش نهاد. سپس خود وارد قبرش شد و در آن دراز کشید. سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و بر او خم شد و مدتى طولانى با او نجواکنان سخن مى‌گفت. از جمله اینکه به او گفت: پسرت، پسرت، [پسرت] . سپس از قبرش برآمد و خشت بر آن چيد و خود را روى قبرش انداخت و شنيدند كه مى‌فرمود: «لا اله الا الله»، بار خدايا من او را به تو مى‌سپارم، سپس برگشت. مسلمانان به آن حضرت گفتند: ما ديديم شما كارهایى كرديد كه پيش از امروز نكرده بوديد. فرمود: امروز نیکوییِ ابوطالب را از دست دادم. چنین بود كه اگر نزد او چيزى بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدم مى‌داشت. من روزى از قيامت ياد كردم و از اين كه مردم در آن برهنه محشور مى‌شوند، گفت: واى از اين رسوائى! من ضمانت كردم كه خدا او را با تنِ پوشيده محشور سازد. و من از فشار قبر ياد كردم، گفت: واى از ناتوانى! و من ضمانت كردم كه خدا او را کفایت کند. پس بدین جهت بود که او را در پيراهنم كفن كردم و در قبرش خوابيدم. و بر او خم شدم و به او تلقين كردم آنچه را از او پرسش مى‌شد. از او پرسش شد از پروردگارش و پاسخ گفت: و پرسش شد از پیامبرش، و پاسخ گفت؛ و پرسش شد از ولیّ و امامش، زبانش به لکنت افتاد. من به او گفتم: پسرت، پسرت، [پسرت]. 📚الكافي، ج‏1، ص453-454؛ 📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛ 📚الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص90- 91؛ 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص306 👈سند و متن حدیث فوق👉 ☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است: @yekaye 👈ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث شأن نزول ادامه روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت (مادر ع) در قیامت ☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است: بریده می‌گوید: فاطمه بنت اسد از رسول الله ص شنید که می‌فرمود: مردم روز قیامت عریان محشور می‌شوند؛ پس گفت: وای از این رسوایی! رسول الله ص به او فرمود: از خداوند می‌خواهم که تو را پوشیده برانگیزاند. و از پیامبر ص شنید که از فشار قبر یاد می‌کرد، پس ‌گفت: وای از ضعف و ناتوانی! فرمود: از خداوند می‌خواهم که تو را از این امر کفایت کند. و او زن صالحی بود که آب به خانه فاطمه علیه السلام می‌برد و برای کمک به آان می‌رفت. و رسول الله ص بسیار می‌شد که به سراغش می‌رفت و در خانه‌اش استراحت می‌کرد. و هنگامی که از دنیا رفت رسول الله ص پیراهن خود را بر او پوشاند و همراه او در قبر او دراز کشید؛ اصحابش گفتند: ندیدیم با کسی چنین کنی که با این زن کردی. فرمود: بعد از ابوطالب کسی با من مهربانتر از او نبود؛ و همانا پیراهنم را بر تن او پوشاندم تا اینکه از حُلّه‌های بهشتی بر او پوشانده شود؛ و همانا همراه او در قبر دراز کشیدم تا خداوند فشار قبر را بر او آسان گرداند. 📚مرآة الزمان في تواريخ الأعيان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317 👈سند و متن حدیث فوق ☀️همچنین فراز پایانی این واقعه (یعنی از آنجا که حضرت علی ع خبر رحلت مادرشان را به پیامبر ص عرض می‌کنند) از ابن عباس روایت شده است؛ که این روایت را علاوه بر بزرگان شیعه (همچون شیخ صدوق (م۳۸۱) در الأمالي (ص314-315) با سند متصل ، و نیز فتال نیشابوری (م۵۰۸) در روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏1، ص142 ، و طبری آملی (م۵۵۰) در بشارة المصطفی لشيعة المرتضی( ص241-242)) ، اهل سنت نیز با سندهای متعدد در منابع فراوانی نقل کرده‌اند، مثلا در: 📚سير أعلام النبلاء، ج2، ص118 📚الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج4، ص1891 📚مقاتل الطالبيين، ص28 📚مناقب علي لابن المغازلي، ص131 📚الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج2، ص39 📚الجامع لما في المصنفات الجوامع من أسماء الصحابة، ج6، ص350 . و در منابع اهل سنت هم این نقل منحصر به ابن عباس نیست، بلکه در منابع ایشان از قول دیگران نیز آورده‌اند مثلا در 📚أسد الغابة في معرفة الصحابة (ج7، ص212) علاوه بر ابن عباس با سند متصل از دیگران هم آورده است. @yekaye 👈سند و متن احادیث فوق👇
هدایت شده از یک آیه در روز. گزیده
☀️۶) الف. روایت شده است که یکبار حضرت فاطمه س نشسته بود که پیامبر ص آمد و کنار ایشان نشست و به ایشان گفت: چه شده که تو را ناراحت و غمکین می‌بینم؟ حضرت زهرا س فرمود: پدرم و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریان و غمگین نباشم در حالی که تو قرار است از ما جدا شوی. فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و غمگین مباش چرا که چاره‌ای از این جدایی نیست. پس گریه حضرت فاطمه س شدت گرفت و گفت: پدرجانم! [در محشر] کجا شما را ملاقات کنم؟ فرمود: بر روی تپه «حمد» در حالی که دارم شفاعت امتم را می‌کنم. گفت پدرجانم.! اگر آنجا نیافتمتان؟ فرمود: در صراط در حالی که جبرئیل سمت راستم است و میکائیل سمت چپم و اسرافیل دامن مرا گرفته است و فرشتگان پشت سرم هستند و من ندا می دهم «امتم»؛ پس حساب بر آنان آسان شود. سپس چپ و راست خود را می نگرم و نگاهم به امتم و به هر پایمبری در روز قیامت می‌افتد که همگان مشغول خویش‌اند و می‌گویند «پروردگارا! خودم! خودم» و من می‌گویم: «پروردگارا! امتم امتم» پس اولین کسانی که به من ملحق می‌گردند تو و علی و حسن و حسین هستید؛ پس پروردگار عز و جل فرماید: ای محمد! اگر امت تو گناهانی به اندازه کوهها با خود آورده باشند همگی را مورد مغفرت قرار خواهم داد مادامی که به من شرک نورزیده باشند و به ولایت دشمن [من] تن نداده باشند. 📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص121 👈متن حدیث👉 📚شبیه این مضمون، از حیث توجه پیامبر ص به حضرت فاطمه در قسمت شأن نزول (روایت «ه») گذشت وبا سند متصل اما بدون این فراز که پیامبر می‌فرماید همه به فکر خویش‌اند و من به فکر امتم، در كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (ص36-38 ) آمده است؛ اما این فراز خاص که نشان می‌دهد پیامبر اکرم ص تنها کسی است که مشغولیت شدید روز قیامت، وی را به خود مشغول نکرده است، قبلا در حدیثی ذیل آیه ۵۶ سوره واقعه (جلسه ۱۰۲۳، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-56/) گذشت؛ البته این مضمون در معتبرترین کتب اهل سنت ع هم آمده است؛ که در ادامه تقدیم می‌شود: @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️ب. در معتبرترین منابع اهل سنت روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند: من سید مردم هستم در روز قیامت؛ و آیا می دانید چرا؟ وقتی همه مردم از اولین و آخرین در محلی واحد گرد آیند و صدای دعوت‌کننده الهی را بشنوند و دیدگانشان نافذ گردد و خورشید نزدیک شود، مردم از شدت غم و دردسر به حدی می‌رسند که تحمل و طاقتشان تمام شود؛ پس به هم می‌گویند: آیا نمی‌بینید اوضاع به چه حدی رسیده است؟ آیا کسی را نمی‌یابید که نزد پروردگارتان شفاعتتان کند؟ آنگاه برخی به برخی دیگر می‌گویند: سراغ آدم برویم. پس سراغ حضرت آدم ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو پدر انسانها هستی و خداوند تو را به دست خویش آفرید و از روحش در تو دمید و به فرشتگان دستور داد که بر تو سجده کنند، شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم و حال و روزمان به چه حدی رسیده است؟ آدم ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و او مرا از خوردن میوه آن درخت نهی کرد اما من سرپیچی کردم. خودم؛ خودم؛ خودم [یعنی: وای بر من؛ و باید به کار خودم برسم]. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ نوح بروید. پس سراغ حضرت نوح ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو اولین پیامبران به سوی اهل زمین هستی و خداوند تو را بنده شکور نامید؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ نوح ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و و اگر دعای مستجابی داشتم همان دعایی بود که علیه قوم خودم کردم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ ابراهیم ع بروید. پس سراغ حضرت ابراهیم ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو پیامبر خدا و خلیل او در میان اهل زمین هستی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ حضرت ابراهیم ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من در سه موقعیت ناچار دروغ گفتم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ موسی ع بروید. پس سراغ حضرت موسی ع می‌آیند و به او می‌گویند: تو پیامبر خدا هستی و خداوند تو را به رسالات خویش و به هم‌صحبتی با خویش بر مردم برتری داد؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ حضرت موسی ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من شخصی را به قتل رسانده‌ام که دستور به قتل رساندن وی را نداشتم؛ خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ عیسی ع بروید. پس سراغ حضرت عیسی ع می‌آیند و به او می‌گویند: ای عیسی! تو «پیامبر خدا و كلمه او كه به مريم القا نموده و روحى از جانب او» (نساء/۱۷۱) هستی و با مردم در کودکی در گهواره سخن گفتی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ حضرت عیسی ع می‌گوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و گناهی را ذکر نمی‌کند فقط می‌گوید: خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ ‌سراغ حضرت محمد ع بروید. پس سراغ حضرت محمد ص می‌آیند و به او می‌گویند: ای محمد! تو رسول الله و آخرین پیامبرانی، و «خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزید» (فتح/۲)؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ پس راه می‌افتم و زیر سایه عرش می‌رسم و برای پروردگار عز و جل به سجده می‌افتم. سپس خداوند از محامد و حسن ثنای خویش ابوابی را بر من می‌گشاید که برای احدی پیش از من نگشوده بود. سپس می‌فرماید: ای محمد! سر بلند کن، بخواه که به تو عطا شود و شفاعت کن که پذیرفته شود. پس سرم را بلند می‌کنم و می گویم: امتم، پروردگارا! امتم، پروردگارا! پس خطاب شود: ای محمد! از امتم هرکس که حسابی بر آنان نیست را از درب راست از درهای بهشت وارد کن، و آنان در سایر درها هم شریک مردمند [= می‌توانند از سایر درها هم وارد شوند]. سپس فرمود: به کسی که جانم به دست اوست بین دو لنگه از لنگه‌های [درهای] بهشت به اندازه بین مکه و حِمْيَر است؛ یا اینکه فرمود: بین مکه و بصره است. 📚صحيح البخاري، ج4، ص1745 📚صحيح مسلم، ج1، ص127 📚مسند ابن المبارك، ص61 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج17، ص419 📚مسند إسحاق بن راهويه، ج1، ص227 📚سنن الترمذي، ج4، ص622 @yekaye 👇سند و متن حدیث فوق👉
هدایت شده از ققنوس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه! آه! آه! از مرگ انسانیت در زمستان وجدان‌های یخ‌زده... دخترک سرمازده! ما را ببخش اگر کاری از دست‌مان برنمی‌آید... اگر هنوز آن‌قدر قوی نشده‌ایم که... اگر هنوز زمین را مهیای آمدنش نکرده‌ایم... «سعدیا دیگر بنی‌‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌‌شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند کودک چشم‌‌آبیِ غرب و سیه‌‌چشمِ عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌‌اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌‌زمین مادران داغِ‌کودک‌دیده، مادر نیستند نزد آنانی که می‌‌گریند در سوگ سگان صحنه‌‌های قتل‌ انسان گریه‌‌آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سؤال از «باربی‌‌سازان» کند: این عروسک‌‌ها که می‌ سوزند، دختر نیستند؟ ای نتانیاهو! اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دَم، مذکر نیستند بی‌‌مروّت! کودکند این‌ها نه مردان حماس خانه‌‌اند این‌ها که شد ویرانه، سنگر نیستند کودکان هرچند بسیارند در ویرانه‌‌ها ساقه‌‌های تُرد ریحان‌ند، لشکر نیستند خادمانِ کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یا که اهل جنگ، جز با رقص‌خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکشی؟ یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟ پشته‌‌ها از کشته‌‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌‌ها کر نیستند؟ تا به کِی کودک‌‌کشی در غزّه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل‌خاور نیستند؟!» ✍ شاعر: دم گرم که در این بهت و سکوتِ حنجره‌هایی که باید فریاد شوند، چراغ خانه را روشن نگه داشته... @qoqnoos2
هدایت شده از یک آیه در روز
🌹میلاد باسعادت سلاله فاطمی، حضرت بقیه الله، آخرین ودیعه الهی، موعود جهانی، آخرین امید بی‌پناهان و مظلومان و ستمدیدگان تاریخ، امام عصر و زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر همه انسناهایی که بهره‌ای از انسانیت دارند و درجستجوی چشیدن طعم زندگی حقیقی زیر سایه ولایت الله هستند مبارک باد🌹 احادیث زیر هم با آیه محل بحث (ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ) مرتبطند و هم هدیه‌ای است به مناسبت این روز مبارک ☀️۴) الف. روایت شده است که هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه خبر شهادت فرزندش امام حسین ع و سختی‌هایی که بر وی وارد می‌شود را بازگو کرد، حضرت فاطمه س بشدت گریست و عرض کرد: پدرجان! این چه موقع خواهد بود؟ فرمود: در زمانی که نه من هستم و نه تو و نه علی ع. پس گریه وی شدت گرفت و عرض کرد: پدرجان! آیا کسی بر وی گریه و عزاداری می‌کند؟ پیامبر ص فرمود: فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم گریه کنند و مردان امتم بر مردان مردان اهل بیتم گریه کنند و نسل بعد از نسل هر سال مجالس عزا برپادارند و چون روز قیامت شود تو برای زنان شفاعت کنی و من برای مردان و هرکس از ایشان که بر مصیبت‌های وارد شده بر حسین ع بگرید دستش را بگیریم و در بهشت وارد کنیم. ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است غیر از چشمی که در مصیبت حسین (علیه السلام) گریه کند، که صاحب آن چشم، «خندان و و بشارت‌یافته‌» (عبس/۳۹) است به نعمت‌های بهشت. 📚بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۹۲-۲۹۳ 📚رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج‏1، ص190 ☀️ب. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند: حضرت فاطمه س از زمانی که رسول الله وفات کردند خندان و شاد [= بشارت‌یافته] دیده نشد. 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص498 ☀️ج. از ابوذر روایت شده است که یکبار دیدم سلمان و بلال خدمت پیامبر ص رسیدند و سلمان خود را بر پای پیامبر ص انداخت و آن را می‌بوسید. پیامبر ص وی را از این کار بازداشت و فرمود: سلمان: با من چنان کن که عجم‌ها با پادشاهانشان می‌کنند؛ من بنده‌ای از بندگان خدا هستم، از آنچه بندگان می‌خورند می‌خورم؛ و همچون بندگان بر زمین می‌نشینم. سلمان عرض کرد: سرورم! شما را به خدا سوگند می دهم که برایم از فضیلت حضرت فاطمه س در روز قیامت بگویی! پس پیامبر خندان و شاد [بشارت‌یافته] به او رو کرد و فرمود: به کسی که جانم به دست اوست سوگند، همانا او دختری است که روز قیامت سوار بر مرکبی شترمانند خواهد بود که سر آن، از خشیت خداست؛ و چشمانش از نور خدا؛ و افسارش [یا: جلالت قدر و آراستگی‌اش] از جلال خدا، و گردنش از بهاء [نور پرابهت] خدا، و کوهانش از رضوان خدا، و دنباله‌اش از قدس خدا و پاهایش از مجد خداست؛ وقتی راه می‌رود تسبیح می‌گوید و هنگامی که صدا کند تقدیس گوید. بر او هودجی از نور است كه در آن هودج دخترى انسان‌وار وحوری‌منش و ارجمند است كه جمع و آفریده و ساخته شده از سه صنف: ابتدایش از مشك ناب و میانه‌اش از عنبر اشهب و آخرش از زعفران قرمز، كه با آب حيات آميخته شده، که اگر آب دهان در هفت درياى شور بيندازد شيرين مى‌شود و اگر ناخن انگشت كوچك خود را به جانب سرای دنيا بیرون آورد خورشيد و ماه تحت‌الشعاع قرار گیرند. جبرئيل طرف راست او و ميكائيل طرف چپ او و على عليه السّلام پیشاپیش او و حسن و حسين پشت سرش هستند؛ و خداوند است که مراقب و نگهبان اوست. پس از عرصه قيامت گذر می‌کند که بناگاه ندائى از جانب خداوند جل جلاله بلند مى‌شود: مردم! چشم‌ها فروخوابانید و سر به زير اندازيد؛ اين دختر [حضرت] محمد ص، پيامبر شما و همسر على ع امامتان و مادر حسن و حسين است که از صراط‍‌ رد مى‌شود. و بر سرش دو تکه چادر سفيد است. وقتى وارد بهشت شود و به آنچه خداوند از کرامت برايش آماده كرده است می‌نگرد و بخواند: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ حمد از آن خداوندى است كه غم‏ها را از ما بزدود، حقّا كه پروردگار ما آمرزنده و قدرشناس است. همان خدايى كه ما را از فضل خويش در خانه اقامتگاه دائمى جاى داد كه نه رنجى در آن به ما مى‏رسد و نه خستگى به ما دست مى‏دهد» (فاطر/۳۴-۳۵). پس خداوند به او وحى كند: اى فاطمه! از من بخواه تا به تو عطا كنم و به پیشگاه من آرزو کن تا خشنودت كنم. پس او مي‌گويد: الهى! تو آرزوى من و بالاتر از آرزوى منى؛ از تو درخواست مي‌كنم كه دوستدار من و دوستدار خاندانم را به آتش جهنم عذاب نكنى. فرمود: پس خداوند به او وحى مي‌كند: اى فاطمه! به عزت و جلال و مقام ارجمندم، من دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين عهد کرده بودم كه دوستدار تو و دوستدار خاندانت را به آتش جهنم عذاب نكنم. 📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص473-474؛ 📚كنز جامع الفوائد، ص419 (نسخه خطی؛ به نقل از بحار الأنوار، ج‏27، ص139) @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👉
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6️⃣ «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» [گروهی که آن روز چهره‌هایشان نورانی و تابناک است،] خندان و شاد [بشارت‌یافته] اند. 📜حکایت علی پسر حسین بن عون از قول پدرش روایت کرده است که: به عیادت سید حمیری* رفتم در همان مریضی‌ای که در آن جان سپرد و دیدم که به خود می‌پیچد و عده‌ای از همسایگانش آنجا حضور داشتند که از عثمانیه** بودند. سید بسیار زیبارو بود با پیشانی‌ای گشاده، یکدفعه در چهره‌اش یک نقطه سیاهی پدید آمد مانند نقطه‌ای که با جوهر گذاشته شود؛ سپس دائما رو به تزاید و رشد بود تا اینکه سیاهی‌اش تمام صورت وی را دربرگرفت. غم شیعیانی را که در آنجا حاضر بودند در برگرفت و ناصبی‌ها *** شروع به خوشحالی و سرزنش کردند؛ اما دیری نپایید که در همان مکان در صورتش نوری سفید آشکار شد و دايما آن نیز فزونی گرفت و رشد کرد تا اینکه چهره‌اش تابناک و نورانی شد و دیدیم که سید، خندان و بشارت‌یافته چهره‌اش درخشید و این اشعار را سرود: دروغ گفتند کسانی که گمان می‌کردند که علی دوستدارش را از شر و سختی نجات نمی‌دهد؛ به پروردگارم سوگند که الان وارد بهشت عدن شدم و خداوند بدیهایم را بر من بخشید پس امروز بشارت دهید به اهل ولایت علی ع و کسانی که تا هنگام مرگ بر ولایتش باقی ماندند و بعد از ولایت فرزندانش را یکی پس از دیگری به صورت معین پذیرفتند. سپس این جملات را گفت: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَقّاً حَقّاً، أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً حَقّاً، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ: شهادت می‌دهم که حقا و حقا خدایی جز الله نیست و شهادت می‌دهم که حقا و حقا محمد رسول خداست و شهادت می‌دهم که حقا و حقا علی امیرمومنان است؛ شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست.» سپس دیدگانش را بست، گویی روح او شعله‌ای بود که خاموش شد یا سنگریزه‌ای که بر زمین افتاد. علی پسر حسین بن عون افزود: پدرم حسین بن عون، - اذینه هم شاهد است - به من گفت: الله اکبر؛ کسی که شاهد بوده همچون کسی نیست که شاهد نبوده باشد؛ فضیل بن یسار به من خبر داد – وگرنه ساکت می‌ماندم – از قول امام باقر ع و امام صادق ع که هر دو فرمودند: بر روحی که از بدن مفارقت می‌کند حرام است مگر اینکه پنج تن را ببیند؛ محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین را ببیند به نحوی که یا چشمش به جمال آنها روشن شود [= خوشحال شود] یا چشمش بسوزد [= از نارحتی حالش بد شود]. به هر حال این صحبت او [سید حمیری] در میان مردم پخش شد و به خدا سوگند موافق و مخالف بر [تشییع و دفن] جنازه وی حاضر شدند. ✳️ پی‌نوشت‌ها * سید اسماعیل حِمیَری (۱۰۵-۱۷۳ قمری) از بزرگترین شاعران عرب که در ابتدا به مذهب کیسانی معتقد بود اما بعدا به حضور جعفر صادق رسید و مستبصر شد و با اشعارش خدمات گرانقدری به گسترش تفکر شیعی نمود. ** عثمانیه گروهی از مردم‌اند (اغلب از پیروان معاویه) که عثمان را خلیفه مظلوم می‌دانستند و حضرت علی ع را کافر و خارج از دین قلمداد می‌نمودند. *** ناصبی به کسانی می‌گویند که خود را مسلمان می دانند اما با اهل بیت پیامبر ص و ائمه اطهار ع دشمن‌اند و به این دشمنی‌شان افتخار می‌کنند. ائمه اطهار ع و به تبع ایشان، علمای شیعه بین اینها با عموم اهل سنت تفاوت می‌گذارند و در عین اینکه عموم اهل سنت را بدون تردید مسلمان می‌دانند، ناصبی‌ها را کافر می‌شمرند. 📚الأمالي (للطوسي)، ص627-628 📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص414 📚بحار الأنوار، ج‏6، ص193 📚الفصول المهمة في أصول الأئمة، ج‏1، ص320-321 ✅تبصره مرحوم مجلسی در بحار‌الانوار این روایت را به همین صورت از کشف الغمه و امالی شیخ طوسی، و شیخ حر عاملی در الفصول المهمه آن فقط از کشف الغمه نقل کرده؛ اما در نسخه‌های چاپ شده کنونی از امالی و کشف الغمه، در وصف خال سید، بعد از کلمه «ضاحکا»، کلمه «مستبشرا»‌ را ندارد؛ که احتمالا از قلم‌افتادگی ناسخ باشد. ضمنا این واقعه به صورت مختصرتر در 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص224 نیز روایت شده است . @yekaye 👇سند و متن اصلی حکایت سید حمیری👉