موسسه امام هادی «علیه السلام»
نشست علمی
▫️تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟
تبیین دیدگاه سازگاری تعدد قرائات با نزول قرآن بر حرف واحد
🎙ارائه دهنده: حجت الاسلام و المسلمین دکتر سوزنچی
🎙ناقد: دکتر حمید رضا مستفید
دبیر جلسه: جناب آقای محمدرضا معینی
📌 ۹ ماه مبارک رمضان
🕰 ساعت ۱۸ الی ۲۲:۳۰
🗓 ۲۲ فروردین ۱۴۰۱
مهلت ثبت نام تا ۲۰ فروردین۱۴۰۱
👇👇 لینک ثبت نام 👇👇
https://survey.porsline.ir/s/Tw8xH7k
👇 راه های ارتباطی 👇
02537725225-7
@emamhadi_qom
@souzanchi
لینک ورود مجازی به نشست علمی
▫️تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟
تبیین دیدگاه سازگاری تعدد قرائات با نزول قرآن بر حرف واحد
🕰 ساعت ۱۸ الی ۲۲:۳۰
🗓 ۹ ماه مبارک رمضان / ۲۲ فروردین ۱۴۰۱
https://www.skyroom.online/ch/imamhadi/qeraat
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣«وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
از ابتدای تاریخ بشر، جز مقاطع بسیار محدودی (همچون دوره حکومت ذوالقرنین و معدودی از پیامبران بنیاسرائیل مانند داوود و سلیمان، و دوره بسیار محدود حکومت رسول الله ص در مدینه)، همواره آنچه مشاهده میشده غلبه قدرت اهل باطل و ضلالت اکثریت مردم بوده است.
حتی در همین دورهها نیز اگر نیک بنگریم معلوم نیست که بتوان براحتی از غلبه قدرت اهل حق و هدایت اکثر مردم سخن گفت؛
زیرا
نهتنها این بزرگواران – غیر از ذوالقرنین- در همان زمان خویش هم در محدوده بسیار مختصری از کل کره زمین چنین قدرتی داشتند،
بلکه همگی در همان محدوده حکومت خود نیز با انحرافات و ضلالتهای فراوانی مواجه بودند؛
بارزترینش دوره خود رسول الله ص است که به محض اینکه سر بر بالین خاک نهاد آن انحرافات عظیم رقم خورد؛ که این نشان میدهد حق در متن جامعه آن طور که باید و شاید غالب نشده بود.
📛این مساله گاه شبهه مهمی را در ذهن بسیاری از افراد رقم میزند که:
اگر واقعا دین الهی و پیامبران حقاند، چرا غالبا نه تنها غلبه ظاهری از آنِ آنان نیست؛ بلکه اغلب مردم در زمان آنها از آنها بیخبرند و از هدایت آنها ظاهرا بیبهره میمانند؟!
شاید از بهترین تقریرهای این شبهه، همان باشد که فرعون در برابر حضرت موسی ع گفت:
وقتی حضرت موسی ع پروردگار را با این ویژگی معرفی کرد که او کسی است که هر موجودی را آفرید و سپس هدایت کرد: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/5۰) بلافاصله فرعون اشکال کرد که: پس تکلیف نسلهای گذشته چه میشود: «قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى» (طه/۵۱)؟
یعنی چگونه ادعا میکنی که خدا بنا بر هدایت انسانها و برقراری عدالت و ... دارد در حالی که دیدهایم بسیاری از نسلهای گذشته از هدایت محروم بودهاند: آمدند و چند صباحی مشرکانه و در میان ظلمها زیستند و رفتند و خبری هم نشد.
حضرت موسی ع پاسخ را به علم الهی به همه امور برمیگرداند؛ گویی می خواهد بگوید این مسالهای نیست که پاسخش بدین سادگی قابل فهم باشد؛ و اگر خدا خداست چیزی را فروگذار نکرده است؛
و به نظر میرسد این آیه سوره حجرات را هم اگر در افق کلان انتظار (که از بنیادهای معارف شیعی است) ببینیم، پاسخی به همین شبهه است در عمیقترین لایههای معرفتی.
📝تحلیل عقیدتی: جایگاه #انتظار در #تاریخ_بشریت
ابتدا باید مقدمهای قرآنی را در ذهن حاضر نمود که:
نظام آفرینش برپا شده و انسان در دنیا آمده است تا اساسا انسان امتحان شود (هود/۷) تا نشان دهد که برتر از اغلب مخلوقات (اسراء/۷۰) و سزاوار مقام خلیفةاللهی (بقره/۳۰) است. از این رو، خداوند همگان را هر ساله در فتنهها و آزمایشهای سخت میافکند (توبه/۱۲۶) و هرلحظه که هرکس ادعای ایمان کند به انواع فتنهها و بلاها آزمایش میشود (عنکبوت/۲)، و البته به محض استقامت ورزیدن و قبولی در هر امتحانی، فتنه و امتحان دیگری در پیش خواهد داشت (جن/۱۶-۱۷)، ولذا بسیار اندکند کسانی که در این امتحانات به خلوص کامل برسند و از همه این امتحانات سربلند بیرون آیند و به مقام مخلَصین – که شیطان هیچ راهی برای اغوای آنان ندارد (ص/۸۲-۸۳) - نائل شوند.
از این رو، بسیاری از مردم افق زندگی را در راحت زیستن- یا کسانی که دغدغهمندترند: حصول عدالت اقتصادی و اجتماعی و ظلم نشدن- میبینند، و برای آن تلاش میکنند؛
آنان میخواهند وضعیت آرمانی مورد نظر خویش را در متن جامعه محقق سازند، در حالی که آرمانهایی همچون #عدالت و #آزادی_اجتماعی هم تنها با تحقق آن افق والای انسانی (#آزادی_معنوی) قابل وصول است؛
لذا حتی اگر آرمانشان به لحاظ ذهنی درست هم باشد، مقدمات کار مهیا نیست، زیرا هنوز بر نفس خویش غلبه نکردهاند:
بسیاری از اینان وقتی قدرت در اختیار ظالمان است با جدیت و فداکاری با ظالمان میجنگند؛
اما همین که آن ظالمان سرنگون شدند، کمکم قدرت، اینان را شبیه قبلیها میکند:
حتی وقتی عثمان را به خاطر ظلمهایی که روا داشته کنار میزنند، از علی ع هم انتظار دارند دست آنان در عرصه اعمال قدرت باز بگذارد❗️
🤔 و این جامعهای که آماده نیست، عملا حکومت علی ع را هم چند صباحی بیشتر تحمل نخواهد کرد؛ جنگها بر او تحمیل میکنند و نهایتا از یاریش دست میکشند؛ تا معاویه بیاید و دوباره حسرت روزگار علی ع را بخورند.
مساله یک چیز است:
انسانی که به فکر جهاد اکبر نیست یا در آن ناکام مانده، اگر در جهاد اصغر هم بر ظالمان پیروز شود، عملا تغییر خاصی در نظام اجتماعی رخ نخواهد داد؛ و ظلم در لباسی دیگر همچنان غلبه خواهد داشت. از این روست که مکرر به صبر و انتظار دعوت شدهایم.
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9405
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 7️⃣ (جایگاه #انتظار در #تاریخ_بشریت)
بله، درست است که انتظار، آماده شدن است، نه دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن؛
اما آمادگیای که اساسا در پیوند برقرار کردن با فرستاده مخلَص (خالصشده) خدا (= امام معصوم ع که حکومت حق تنها با او ویا به اذن اوست) معنی دارد؛
از این رو، انتظار پیشدستی کردن هم نیست؛
منتظر با جهاد اکبر خود را آماده ظهور کرده و همواره دست به شمشیر است؛ اما شمشیرش در نیام است و میداند که کاری که امام باید انجام دهد را فقط او میتواند انجام دهد.
و این مساله است که از ابتدای تاریخ تا امروز هنوز برای انسانها حل نشده است:
افراد یا دست روی دست میگذارند و عملا با ظالم همکاری میکنند،
یا در حالی که شرایطش (بویژه جهاد اکبر و اتصال به امام ع) را مهیا نکردهاند میخواهند خودشان ریشه ظلم را برکنند.
اینجاست که ائمه اطهار ع شیعیان خود را از همراهی با کسانی که میخواستند چنان قیامی علیه ظلم رقم بزنند برحذر میداشتند؛
میگفتند درست است که اینان علیه ظلم قیام کرده و سختیها را به جان میخرند،
اما ما میدانیم که هوای نفس در کارشان است (حدیث۵) و اگر واقعا کارشان درست بود بر ما سبقت نمیجستند (حدیث۶)؛
یعنی همین که ما اقدام نکردهایم بدانید که موقعیت قیام مهیا نشده است؛
و حتی در مورد کسانی که بعد از اشاره به قیامشان، تایید میکنند که کشتگانشان شهیدند، میفرمایند ما اگر باشیم باز خودمان را برای صاحب این امر نگه میداریم (حدیث۷).
این گونه بود که ایشان شیعیان را از هرگونه عجله کردن پیش از ظهور برحذر میداشتند؛ علائم قطعی ظهور را معرفی میکردند، تا کسی آن قیام اصلی را با نسخههای بدل اشتباه نگیرد (حدیث۸ و۹) و جانش را بیهوده هدر ندهد (حدیث۴).
به تعبیر دیگر، پاسخ آن #شبهه_فرعون شاید این است:
مردم به هر اندازه آماده شوند همان قدر هم هدایت میشوند؛
مردمان در زمان ۱۲۴۰۰۰ پیامبر بسیار ادعا کردند اما هیچگاه آن طور که باید و شاید آماده نشدند؛ و لذا اگرچه همواره مردم را به اطاعت پیامبران (قبول حکومت ایشان) فراخواند؛ و اگرچه در مقاطعی هم معدودی از پیامبران حکومت را به دست گرفتند، اما همان هم دیری نپایید که از دست رفت.
نهایتا خداوند برترین مخلوق خود، پیامبر خاتم ص را هم فرستاد تا حجت را بر همگان تمام کند؛
اما باز نشان دادند که آماده نیستند؛ همه دلشان میخواهد امور دست خودشان باشد نه دست امام حق؛ و لذا با شهادت ایشان، باز همان آش و همان کاسه.
اگر غیر امامی به نام زید هم قیام کرد و ائمه ع - علیرغم اینکه وی را برحذر میداشتند، اما - شخصیت وی را تخطئه نکردند، به خاطر این است که این اندازه بر نفس خویش غلبه کرده بود که اگر به حکومت برسد آن را یکسر به امام ع واگذارد و خودش کاملا کنار بکشد؛ اما حتی در اینجا هم، صرف نظر از اینکه هیچیک از یارانشان را به شرکت جستن در رکاب زید تشویق نکردند (حدیث۴)، گفتند کو کسی که همچو زید باشد؟! (حدیث۵)
💢این گونه است که انسانها چون عجله دارند، نمیتوانند حقیقت غیبت را درک کنند (حدیث۱۰)؛
و چون حقیقت غیبت را درک نمیکنند نمیفهمند که «اگر صبر کنند تا تو بر آنان بیرون آیی برایشان بهتر است» (حجرات/۵)،
بلکه عجله میکنند که خودشان عدالت را علیرغم نواقص معنوی خویش و آن هم در حد فهم خود محقق کنند؛
و این گونه است که تحقق عدالت همواره فدای قدرتطلبیها یا کجفهمیهای مدعیانش میشود.
💢در چنین شرایطی اینکه کسی که پیامبر و امامش را ندیده، بتواند با سیاههای بر روی صفحهای سفید، ایمانش را نگه دارد بسیار عجیب و ستودنی است. (حدیث۱۱)
✅تبصره
این سخنان به هیچ عنوان به معنای شانه خالی کردن از وظایف و مسئولیتهای اجتماعی نیست.
کسی که به بهانه جهاد اکبر در انجام وظیفه اجتماعیاش سستی بورزد، در این جهاد از همان ابتدا شکست خورده است. اگر مسلمانی صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست؛ اگر صدای مظلومی را بشنود و بتواند یاریش کند و کاری نکند دین ندارد.
قطعا در اسلام سیاستورزی جزیی از دیانت است؛
اما سخن این است که مواظب باشیم که مبادا شعار #سیاست_ما_عین_دیانت_ماست سر دهیم اما در حقیقت #دیانت_ما_عین_سیاست_ما_باشد❗️و در حالی که خود را نساختهایم ویا عدالت را آن گونه که باید و شاید نمیشناسیم، وارد میدان قدرت شویم و عدالت را آن طور که فهم ناقصمان اقتضا میکند پیگیری کنیم؛ که خروجیاش آن نیست که قرار بود باشد.
💢همه سخن این است که قدر و اندازه خود را بدانیم:
اگر واقعا خود را برای کاری نساختهایم، به بهانه احساس تکلیف، وارد آن نشویم؛
و آنجا که باید صبر کنیم تا او خروج نماید، نخواهیم که پیشدستی کنیم!
@yekaye
#حجرات_5
۱. ارائه.mp3
27.1M
📼فایل صوتی نشست علمی
▫️تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟
قسمت اول (ارائه اصل مدعا: تبیین دیدگاه سازگاری تعدد قرائات با نزول قرآن بر حرف واحد)
تذکر: متاسفانه چون به علت ضیق وقت، مطالب با سرعت زیاد و غالبا از حافظه بیان میشد اشتباهاتی رخ داده است؛ مشخصا:
- به جای ابوالعباس مهدوی (متوفی ۴۳۰) گفته شد ابوالفضل مهدوی
-به جای تعبیر «فی ان علیا مولی المومنین» که در تفسیر ابن مردویه آمده، گفته شد «فی ان علیا امیرالمومنین»
- در حدیث مربوط به امام زمان که تعبیر «کتاب جدید» آمده است، گفته شد «قرآن جدید»
- «ابوحیان اندلسی» یکبار گفته شد «ابوحیان توحیدی»
در جلسه مکرر به فایل مکتوبی اشاره شد که در اختیار حضار قرار گرفته بود، این فایل در ادامه تقدیم میشود؛ تا در صورتی که خواستید هریک از این مستندات ارائه شده را در جایی نقل کنید مستندات را به صورت دقیق و خالی از سهو اللسانهای مذکور در اختیار داشته باشید.
@souzanchi
۲. پرسش و پاسخ.mp3
41.92M
📼فایل صوتی نشست علمی (۲)
▫️تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟
قسمت دوم (پرسش و پاسخ)
پس از بیان برخی از پرسشها از جانب مجری، ابتدا دکتر مستفید که مخالف این نظریه و معتقد به وحدت قرائت نازل شده از جانب پیامبر ص بود حدود نیم ساعت به بیان موضع خویش پرداخت؛ سپس مجری در حدود ده دقیقه جمعبندی کرد و ادامه جلسه در قالب گفتگوهای ده دقیقهای ادامه یافت
در جلسه مکرر به فایل مکتوبی اشاره شد که در اختیار حضار قرار گرفته بود، این فایل در ادامه تقدیم میشود.
@souzanchi
تعدد قراءات، عاملی مهم برای صیانت قرآن کریم از تحریف.pdf
3.26M
متن ضمیمه که نسبتا با عجله برای نشست علمی «تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟» (۹ رمضان المبارک ۱۴۴۳) آماده شده، برگرفته از بحثها (و نیز تلفیقی از یادداشتهایی) است که یکی از اساتید حوزه علمیه قم در حدود ۶ سال ارائه فرمودهاند؛ و نه حاوی همه بحثها و نه حاوی همه یادداشتهای مربوطه است و نه هنوز در یک انسجام کامل نگارش شده است؛ بلکه یک ساختار اولیهای تنظیم شد که آن بحثها و یادداشتها تا حد امکان در آن قرار داده شود و البته هم به لحاظ مواد (و هم تاحدود کمتری به لحاظ صورت و ساختار کلی) همچنان در حال تکمیل میباشد؛ و نحوه عبارتپردازی و حتی ارتباط بحثها در بسیاری از موارد باید بازبینی شود و مستندات بحث در بسیاری از موارد باید تکمیل گردد. از این رو، فعلا قابل استناد نیست؛ بلکه صرفا از جهت آگاهی علاقمندان به سیر بحثها و شواهد مهمی که ارائه میشود در اختیار شما قرار میگیرد. خواهشمند است این متن را بدون این مقدمه در اختیار کسی قرار ندهید
@souzanchi
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره:
🔴وای به حال کسی که قرآن را کوچک بشمارد! وای به حال کسانی که عدیل قرآن (اهلبیت علیهمالسلام) را نشناسند و نسبت به آنها کورباطن باشند، که قطعاً نسبت به قرآن هم کورباطن خواهند بود؛
⚠️زیرا کسی که عدیل قرآن را نشناسد، قرآن را نیز نشناخته است.
▪️گفته شده است: شیعه قرآن را کنار گذاشته و سنیها عترت را، ولی باید گفته شود: انسان هر کدام را ضایع کند، دیگری را هم باطناً ضایع کرده است، هر چند صورتاً ضایع نکند.
📚 در محضر بهجت، ج٢، ص٢٨۴
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
⚠️ تشخیص تکلیف و عمل به آن!!
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸در هر واقعه و در هر حرکت و سکون، مشکل اصلی، تشخیص تکلیف است و بعد مشکلتر از آن، عمل به آن تکلیف.
🔸سلمان رضواناللّهتعالیعلیه، در اثر شناخت تکلیف و عمل به آن و پیروی از شرع با سراج عقل، «عَلِمَ عِلْمَ الأَوَّلِ وَ الآخِرِ؛ علم اول و آخر را میدانست».
🔹مقامات علما نیز این گونه است!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٢۴۴
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتالله بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت مَولی المُوحّدین، امیرالمؤمنین، سیّدالاوصیاء، بابُ مدینةُ الْعلم، قَسیمُ الجَنَّة و النَّار، نَفْسُ الرّسول، صالح المؤمنین، سِدْرَةُ المُنْتَهی، حَبلُالله المَتین، أسدُاللّهِ الغالب، علیّبنابیطالب علیهالسلام تسلیت باد 🏴
🎥 کلیپ تصویری: «مظلومیت امیرالمؤمنین علیهالسلام، مظلومیت بشر است تا روز قیامت!»
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 سؤال کردند از ابنحنبل(از فقهای چهارگانه اهل سنت) افضل صحابه کیست؟
یک کسی را گفت ـ نمیدانم چه کسی را ـ گفتند: چرا علی علیهالسلام را نگفتی؟ تو که به علی اخلاص داشتی!
[ابنحنبل] گفت: شما از «صحابه» سؤال کردی! [اما] علی از صحابه نیست؛ علی علیهالسلام نفس پیغمبر است؛ جان پیغمبر است؛ روح پیغمبر است!
او از صحابه است [تا] حکمی که برای صحابه است، برای [حضرت] علی میکنید؟!
🔸 [مانند] این مجالس عزاداری برای سیدالشهدا علیهالسلام، مناسب هست که مجلس عزاداری برای خود حضرت امیر علیهالسلام، منعقد بکنند. اگر آنجا غصب نمیشد، اینجا هم عاشورا پیدا نمیشد!
🔸 خدا رحمتش کند [علامه] امینی را، میگفتند در منبر نوبت میرسید به...، امینی صاحب «الغدیر»؛ میگفت:
همان بالای منبر گریه میکرد از مظلومیت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
« مظلومیت او(امیرالمؤمنین علیهالسلام)، مظلومیت بشر تا روز قیامت است.»
💻 مشاهده این مطلب و مطالب مشابه از طریق لینک زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیتالله بهجت(ره):🔻
http://bahjat.ir/fa/content/10641
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیتالله بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣ «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا...»
آوردن کلمه «فتبینوا» نشان میدهد که گاهی فاسق راست میگوید و نباید همه جا سخن او را تکذیب کرد!
📚 (تفسیر نور، ج۹، ص۱۷۱).
به تعبیر دیگر،
💢«فاسق» بودن صرفا هشداری برای تتبع جدیتر سخن وی است؛ نه دلیلی برای تکذیب وی❗️
📝نکته تخصصی #حدیثشناسی
از نکته فوق فهمیده میشود که روند نگارش برخی از کتابهایی که با عناوینی همچون «احادیث موضوعه» [= احادیث جعلی] نوشته شده و مواردی را که راوی مجهول بوده به عنوان حدیث جعلی معرفی کردهاند! قطعا روند ناروایی است؛
زیرا از مجهول بودن راوی (= نمیدانیم فاسق است یا خیر)، فاسق بودن وی؛ و از فسق وی (که حداکثر دلالت بر ضرورت بررسی سخن وی دارد، نه لزوما انکار سخن وی)، کذب سخن وی را نتیجه گرفتهاند❗️
یعنی حتی اگر «فاسق» و «غیرقابل اعتماد» بودن یک راوی اثبات شود؛ منطقا نمیتوان نتیجه گرفت که حدیثی که از وی نقل شده حتما جعلی است؛بویژه اگر توجه کنیم دروغگوی حرفهای، دروغگویی است که دروغ خود را در میان صدها سخن راست مخفی کند.
❌از همینجا معلوم میشود که چرا شیعیان در بحثهای خود گاه به برخی از راویانی که در شیعه غیرمعتبر محسوب میشوند استناد میکنند؛ و این استناد لزوما دلیل بر اعتبار آن شخص نیست.
مثلا بر اساس قاعده «الفضلُ ما شَهِدتْ به الاعداءُ: فضیلت آن است که دشمن بر آن شهادت دهد» یا «اقرار العقلاء علی انفسهم جایز» اگر کسی که فهمیدهایم فاسق ویا دروغگو است در مورد دشمن خود فضیلتی را ذکر کرد؛ یا در مورد بدیای در حق خویش اقرار نمود، قرینه میشود که به احتمال زیاد اینجا دروغ نگفته است.
@yekaye
#حجرات_6
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا»
فرمود اگر فاسقی خبر مهمی آورد بررسی کنید و سریع نپذیرید. در مورد غیرفاسق چطور؟
قدر متیقن آیه این است که به خبر فردی که «عادل» و « مورد اعتماد» (ثقه) است میتوان اعتماد کرد؛ اما در مورد فرد مشکوک چطور؟
📝بحث کاربردی #حدیثشناسی (حجیت #خبر_واحد)
از بحثهایی که در علم اصول مطرح میشود حجیت خبر واحد است؛ و از شواهد بر حجیت مذکور را همین آیه دانستهاند؛ یعنی بیان داشتهاند که این یک سیره عقلایی بوده که اتفاقا مورد امضای شارع هم قرار گرفته است؛ و از این رو به احادیثی که از جانب افراد غیرفاسق (= عادل) نقل میشود میتوان اعتماد کرد و دستورات شریعت را با واسطه آنها گرفت. همین مساله موجب شکلگیری علمی به اسم #علم_رجال شده است؛ که هدف آن شناسایی افراد معتبر و قابل وثوق و تمایز آنان از افراد غیرقابل اعتماد است.
🤔اما آیا شخص قابل اعتماد (= غیرفاسق)، کسی است که حتما بدانیم «عادل» و «مورد اعتماد» (ثقه) است؛ یا این آیه صرفا از ما میخواهد که اگر در مورد فاسق بودن کسی مطمئن بودیم، اعتماد نکنیم؛ وگرنه (یعنی در خصوص افرادی که نمیدانیم فاسقند یا خیر) میتوانیم به خبرشان اعتماد کنیم؟
ظهور اولیه آیه معنای دوم است (تا حدی که برخی از این آیه برداشت کردهاند که: «اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، اما حساب کسی که فسق او بر همگان روشن شد از افراد عادی جداست؛ تفسیر نور، ج۹، ص۱۷۱)؛
در حالی که مبنای علمای رجال و اصول در اعتبار «خبر واحد» این است که راویان حدیث حتما باید مورد اعتماد باشند؛و از این رو، خبر شخص مجهول (کسی که اطلاع و توثیقی درباره وی ندارند) را اصطلاحا «خبر ضعیف» و غیرقابل اعتماد میدانند.
از این رو، برخی این آیه را به عنوان دلیلی برای مدعای علمای رجال (که حتما راوی باید معتبر باشد) قابل قبول ندانستهاند (مفاد آیه اخص از مدعاست).🤔
اما شاید چیزی که بتواند نشان دهد که این آیه هم بر همان مدعا دلالت دارد این است که درهر دو شأن نزولی که برای آیه ذکر شده، «فسقِ» آن افرادی که خبر را آوردند برای مخاطبان واضح نبوده است؛ و اتفاقا خود آیه را شاهدی دانستهاند برای فسق این دو نفر.
علاوه بر این، میتوان چنین پاسخ داد که اگر به کلمه «نبأ» و نیز ادامه آیه (فتصیبوا ...) توجه کنیم میبینیم که اتفاقا عقلا در اخباری که مهم باشد و بخواهد مبنای یک تصمیم جدی باشد (که این تصمیم چهبسا موجب آسیب دیدن عدهای شود) حتما در اعتبار منبع خبر دقت میکنند و به صرف اینکه شهرت به دروغگویی نداشته، بسنده نمیکنند؛ و چون قرار است از احادیث معصومان ع، به شریعت (احکام تنظیمکننده زندگی فردی و اجتماعی) برسیم، پس آنها اخباری مهم در تصمیمگیری هستند و باید اعتبار منبع خبر تایید شود.
📝ثمره اجتماعی
وجود دو کلمه «نبأ» و «فاسق» در این آیه که در مقام امضای یک سیره عقلایی است بسیار مهم است. یعنی اگر آیه به آن سیره عقلا قید میزند (که چهبسا تقیید هم نیست؛ بلکه شرح حوزهای است که واقعا سیره عقلا هم آن را شامل نمیشود؛ یعنی عقلا در اخبار مهم، قابل اعتماد بودن راوی برایشان مهم است) نشان میدهد که در مواردی که قید نخورده به همان سیره میتوان عمل کرد.
🤔اگر این مساله را جدی بگیریم میتوان نوع مواجهه سختگیرانهای که در میان متاخران در مواجهه با احادیث رواج یافته، مناقشه کرد؛ سختگیری ای که موجب شده بسیاری از مؤمنان جرات خواندن کتب حدیثی را – از ترس از اینکه مبادا حدیث نادرستی در آنها باشد- نداشته باشند؛
در حالی که اولا بسیاری از این کتب را کسانی گردآوری کردهاند که از علمای بزرگ و مسلط به معارف دین بودهاند (و طبیعی است که هرجا احساس کنند که انحرافی در کار است و احتمال جعلی بودن بدهند، ذیل آن تذکری میدهند) و
ثانیا بسیاری از این احادیث ناظر به حکم فقهی شرعی نیستند که نیاز به تخصص فقهی برای استنباط داشته باشد، بلکه ناظر به ابعاد عادی زندگی اند. بله، این سخن نباید بهانهای شود که افراد بدون تخصص لازم و صرفا با دیدن یکی دو حدیث، شخصا دست به صدور فتوا بزنند.
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9451
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر ۶ (ثمره اجتماعی بحث #حدیثشناسی)
به تعبیر دیگر، درست است که تاثیر برخی از احادیث در مقام تصمیمگیریِ مستند به شرع به نحوی است که قطعا باید آورنده آن مورد اعتماد (ثقه) باشد؛
اما در بسیاری از احادیث (بویژه احادیثی که حاوی نکات اخلاقی ساده برای زندگی است) چنین چیزی ضرورت ندارد؛
و این سبکی که برخی در پیش گرفتهاند که هر حدیثی که راوی برایشان شناخته شده نیست (راویان «مجهول» و اخبار «مرسل») آن را به عنوان خبر ضعیف کنار میگذارند رویهای نیست که لزوما مبتنی بر نگاه قرآنی باشد.
⛔️اگر به کتابهایی که تحت عنوان «گزیدهی ...» به خیال خود این گونه احادیث را از منبع اصلی حذف کردهاند ویا تحت عنوان «الاحادیث الضعیفه» گردآوری شده و بسیاری از احادیث را زیر سوال میبرند، نگاهی شود که چه احادیثی به این بهانهها حذف میشود بخوبی متوجه ابعاد نادرست این رویکرد افراطی میشویم.
📛(از اینها بدتر آن است که به صرف مجهول بودن راوی، حدیث وی را جعلی معرفی میکنند؛ که در تدبر ۵ اشاره شد)
بر همین اساس، شاید بتوان وجه تاکیدی را که بر آسانگیری در «اخبار من بلغ»* وجود دارد فهمید. یعنی اگرچه روال عقلا این است که در تصمیمگیریهایی که ممکن است به آسیب رساندن به دیگران منجر شود در خصوص منبع خبر سختگیرانه بررسی کنند؛ اما همین عقلا در تصمیم گیریهایی که چنین آثار سویی ندارد چنین سختگیریای ندارند.
به تعبیر دیگر، وقتی این همه کتابهای مختلف اندیشمندان غیرمعصوم را براحتی به افراد توصیه میکنیم آیا رواست که در توصیه عموم به مطالعه کتب حدیثی این اندازه سخت گیری کنیم؟! بویژه کتب علمای متقدم شیعه، که با توجه به تخصص آنها و حساسیتهایی که در ایشان نسبت به پرهیز از احادیث جعلی وجود داشته (که اگر در مورد حدیثی مشکوک میشدند یا آن را نمیآوردند یا حتما تذکرش را میدادند) علم اجمالی داریم که عمده احادیثی که در آنها هست و گردآورنده هم هشداری در موردش نداده احادیث معتبری است.🤔
📝ثمره تخصصی #حدیثشناسی: خبر #ثقه یا #موثوقالصدور یا ...؟
اگرچه امروزه نزد برخی از فقهای متاخر، بررسی سند حدیث، اولویت اول در مقام اعتبارسنجی است و با مناقشه در سند، براحتی حدیث را در مقام استنباط کنار میگذارند؛ اما بر اساس توضیحات فوق، این رویه قابل مناقشه است.
شاهد خوبی بر این مناقشه، وجود اخبار علاجیه* است، که در ابتدا بر اموری همچون مطابقت با کتاب و سنت قطعی، مخالفت با عامه، شهرت، و ... تاکید میکنند؛ و بررسیِ وثاقت راوی را جزء مولفههای آخر در مقام تصمیمگیری می گذارند؛ که نشان میدهد که اگرچه بررسی سند در جای خود مهم است، اما نباید تنها محورِ و حتی محور اصلی قبول یا رد احادیث قرار گیرد.
ظاهرا از همین روست که بسیاری از بزرگان ضابطه «خبر موثوق الصدور» را جایگزین «خبر ثقه» کردهاند؛
و آن طور که نقل شده سبک برخی از بزرگان مثل حضرت آيت الله بهجت از این هم فراتر بوده است؛ یعنی امثال ایشان در بررسی احادیث، تنها در مواردی که محتوا و جهتگیری حدیث با محتوا و جهتگیری مجموع تعالیم اهل بیت ناسازگار به نظر میرسیده بر بررسی رجال آن اصرار میورزیدند.
به نظر میرسد سیره بسیاری از فقهای بزرگ همچون شیخ انصاری نیز این بوده است؛ شاهد مهمش هم اینکه ایشان ابایی ندارند از اینکه شالوده و فصلبندی کتاب مکاسب را با حدیثی آغاز کنند که به لحاظ سندی ضعیف محسوب میشود.
✳️*پی نوشت:
- اخبار من بلغ، احادیثی است که میگویند اگر درباره ثواب عمل خوبی حدیثی از معصومی برای شما گفتند و شما بدان عمل کردید ولو اعتبارش را بررسی نکردید خداوند تفضلا آن ثواب را به شما میدهد.
- اخبار علاجیه، احادیثی است که خود معصوم توضیح داده اگر احادیث متعارضی از ما به شما رسید چکار کنید.
@yekaye
#حجرات_6
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔟 «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
یکی از اهداف خبرگزاریهای فاسق، ایجاد فتنه و به هم زدن امنیت اجتماعی است.
📚(تفسیر نور، ج۹، ص۱۷۲)
پس اگر کسی خبرچینی کرد تا به دیگران لطمهای بزند، درنگ کنید و تا میتوانید ترتیب اثر ندهید.
📜حکایت📜
📋گفتهاند که شخصی نزد حضرت علی ع آمد و سعایت شخص دیگری را کرد.
حضرت فرمود: ای فلانی! ما درباره آنچه گفتی بررسی میکنیم؛ اگر راستگو بودی که نزد ما خوار میشوی (چون غیبت و سعایت از مؤمن کردی)؛ و اگر دروغ گفتی تو را عقوبت میکنیم؛ اگر هم میخواهی [اصلا بررسیای نکنیم و] از تو درگذریم.
گفت: یا امیرالمؤمنین! از من درگذرید!
📋و نقل كردهاند كه مردى بر عمر بن عبد العزيز وارد شد، و از مرد ديگرى نزد وى چيزى گفت. عمر به او گفت: اگر مىخواهى در باره تو تحقيق مىكنيم، اگر دروغگو بودى، پس مشمول اين آيه مباركه هستى: «اگر فاسقى خبرى براى شما آورد ...» (حجرات/۶)؛ و اگر راستگو بودى، مشمول اين آيه هستى: «عيبجوست و براى خبرچينى گام برمىدارد» (قلم/۱۱)؛ و اگر هم مايلى تو را مىبخشيم.
آن مرد گفت: ببخشيد، ديگر هرگز چنين كارى نخواهم كرد.
📚كشف الريبة (شهید ثانی)، ص45-46
@yekaye
#حجرات_6
هدایت شده از بحث تفسیر، فقه و اصول
Map-Shawwal-1443.pdf
404.7K
مقالهای حاوی عکسهای متعدد نرمافزاری درباره وضعیت محتمل رویت هلال ماه شوال ۱۴۴۳ در قم و به همراه انطباق آن بر فتاوی مراجع معظم تقلید؛
این مقاله را در فضای وب از لینک زیر میتوانید مطالعه کنید
https://uastro.ir/astro-events/%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%aa-%d9%87%d9%84%d8%a7%d9%84/%d9%88%d8%b6%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%aa-%d9%87%d9%84%d8%a7%d9%84-%d8%b4%d9%88%d8%a7%d9%84-1443/
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
🗓 جمعه ١۶ اردیبهشت ماه ١۴٠١
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی علیهالسلام، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او میباشد.
📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱
🔻مناسبتها:
🔹 غزوه حنین؛ ٨ق.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) كميل بن زياد میگوید:
اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع) دست مرا گرفت و به بيابان برد، چون به صحرا رسيد نفس عمیقی كشيد و فرمود:
... بلى زمين تهى نماند از كسى كه حجّت بر پاى خداست، يا ظاهر و مشهور است و يا ترسان و پنهان از ديدههاست. تا حجّتهای خدا باطل نشود و نشانههايش از ميان نرود، و اينان چندند، و كجا جاى دارند؟!
به خدا سوگند اندك به شمارند، و نزد خدا بزرگمقدار. خدا حجتها و نشانههاى خود را به آنان نگاه مىدارد، تا به همانندهاى خويشش بسپارند و در دلهاى خويشش بكارند.
دانش، نور حقيقت بينى را بر آنان تافته و آنان روح يقين را دريافته و آنچه را نازپروردگان دشوار ديدهاند آسان پذيرفتهاند؛ و بدانچه نادانان از آن رميدهاند خو گرفته. و همنشين دنيايند با تنها، و جانهاشان آويزان است در ملأ اعلى. اينان خدا را در زمين او جانشينانند و مردم را به دين او مىخوانند. وه كه چه آرزومند ديدار آنانم؟ كميل! اگر خواهى بازگرد.
📚نهجالبلاغه، حکمت ۱۴۷ (ترجمه شهيدى، ص388)؛
📚تفسير القمي، ج1، ص359؛
📚الغارات (ط - الحديثة)، ج1، ص153؛
📚الغيبة للنعماني، ص136؛
📚الخصال، ج1، ص187؛
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص291
و ...
قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَاد ...
اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟! أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً؛ يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِم. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.
📝این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت نیز آمده است؛ از جمله:
📚العقد الفريد (ابن عبد ربه أندلسي م۳۲۸)، ج2، ص82؛
📚 الجليس الصالح الكافي (معافی م۳۹۰)، ص584؛
📚حلية الأولياء (ابونعیم اصبهانی م۴۳۰) ج1، ص80؛
📚الفقيه والمتفقه (خطيب بغدادي م۴۶۳) ج1، ص183؛
📚إحياء علوم الدين (غزالی م۵۰۵) ج1، ص72؛
📚المجموع اللفيف (أبوجعفر أفطسي م۵۱۵)، ص۳۵؛
📚التذكرة الحمدونية (أبوالمعالي بغدادي م۵۶۲)، ج۱، ص۶۸؛
📚تاريخ دمشق (ابن عساكر م۵۷۱) ج14، ص18؛ ج۵۰، ص۲۵۳؛
📚صفة الصفوة (ابن جوزی، م۵۹۷) ج1، ص123؛
📚جامع المسائل (ابن تيمية م۷۲۸) ج5، ص53؛
📚تهذيب الكمال في أسماء الرجال (مزی م۷۴۲) ج24، ص221؛
📚تذكرة الحفاظ (= طبقات الحفاظ؛ للذهبي م۷۴۸) ج1، ص15؛
📚كشف الكربة في وصف أهل الغربة، (ابن رجب حنبلي م٧٩٥)، ص۳۲۳؛
و...
@yekaye
#حجرات_7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شنیدنی از سید حسن نصر الله
خدا واقعا هست!
@souzanchi
📣 #اطلاعیه
🔹جلسه هفتگی هیأت میثاق با شهدا
🎙 سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین #سوزنچی
🎙 مداحی با نوای کربلایی #سجاد_خسروآبادی
📆 زمان: سهشنبه | ۲۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۱
🕘 از نماز مغرب و عشاء
📍مکان: تهران. بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، مسجد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
💻 پخش زنده از طریق درگاه اینترنتی:
Misaq.ir/live
و سایر حسابهای مجازی هیأت میثاق با شهدا
🔻🔻🔻
🌐 Misaq.ir
🆔 @Misaq_ba_shohada
14010227 نبایدهای جهاد تبیین.mp3
29.46M
🎙نبایدهای #جهاد_تبیین
سخنرانی ارائه شده در هیأت میثاق با شهدا (۱۴۰۱/۲/۲۷)
حسین سوزنچی
@souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۸) الف. در اواخر جنگ صفین و پس از اینکه معاویه با بلند کردن مصاحف تفرقه در لشکر امیرالمومنین ع انداخت، و بسیاری از لشکریانش خواهان حکمیت شدند حضرت برخاست و فرمود:
ای مردم! پيوسته كار من با شما به دلخواهم بود، تا آنكه جنگ خسته و ناتوانتان نمود. به خدا اگر جنگ كسانی را از شما گرفت، و كسانی را به جا گذاشت، برای دشمنانتان خستهکنندهتر بود. من ديروز امیر بودم و فرمان میدادم، و امروز فرمانم میدهند. ديروز باز میداشتم، و امروز بازم میدارند. شما زنده ماندن را دوست داريد، و من چنان نیستم که به چيزی وادارتان کنم كه ناخوش میانگاريد.
📚نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸؛
📚وقعة صفين، ص484
و من كلام له ع قاله لما اضطرب عليه أصحابه في أمر الحكومة:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَی مَا أُحِبُّ حَتَّی نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ. لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَی مَا تَكْرَهُون.
☀️ب. نوف بکالی نقل میکند که امیرالمومنین ع چند روز قبل از شهادتشان خطبهای خواندند و مردم را جهت آمادگی برای جنگ با معاویه تشویق کردند و از مردم برای همکاری نکردنشان با ایشان گلایه کردند و در فرازی از آن فرمودند:
ای مردم! من اندرزهايی را كه پيامبران به امّتهايشان دادند، به شما دادم؛ و آنچه را اوصيا، به پس از خود رساندند، رساندم. شما را با تازيانهام ادب كردم، راست نشدید. و با هرچه بازدارنده است نهیبتان زدم، رام نشدید. شما را به خدا! آيا امامی جز مرا چشم میداريد تا با شما راه را بپيمايد، و طريق راست را به شما بنمايد؟
هان بدانيد! كه آنچه از دنيا روی آورده بود، پشت كرد؛ و آنچه پشت كرده بود، روی آورد. و بندگان خوب بار سفر بستند، و اندكِ دنیا را، كه نپايد، به بسيارِ آخرت، كه تمامی ندارد، فروختند. برادران ما كه خونشان در صفّين ريخته شد، زيان نكردند كه امروز زنده نيستند؛ [آیا میبودند] تا پياپی ساغر غصّه در گلو ريزند و شرنگ تيره بدان آميزند. به خدا سوگند، به دیدار خدا شتافتند و مزدشان را بیکم و کاست یافتند؛ و آنان را پس از ترسشان در سرای امن ساكن ساخت. كجايند برادران من كه بر راه سوار شدند، و مسیر حق را پیمودند؟ كجاست عمّار؟ كجاست ابن التَيَهّان؟ و كجاست ذوالشّهادتين؟ و كجايند همانندان ايشان از برادرانشان، كه با يكديگر به مرگ پيمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هديه كردند؟ ...
📚نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲
... أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهِمْ أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُكُمْ بِسَوْطِي فَلَمْ تَسْتَقِيمُوا وَ حَدَوْتُكُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَيْرِي يَطَأُ بِكُمُ الطَّرِيقَ وَ يُرْشِدُكُمُ السَّبِيلَ؟
أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْيَا مَا كَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا كَانَ مُدْبِراً وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْيَارُ وَ بَاعُوا قَلِيلًا مِنَ الدُّنْيَا لَا يَبْقَی بِكَثِيرٍ مِنَ الآْخِرَةِ لَا يَفْنَی.
مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّينَ أَلَّا يَكُونُوا الْيَوْمَ أَحْيَاءً؛ يُسِيغُونَ الْغُصَصَ وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ؟! قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَی الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَی الْفَجَرَةِ...
@yekaye
#حجرات_7
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»
متناسب با اینکه مقصود از «کم: شما» چه باشد، این عبارت (در میان شماست رسول الله) ظرفیتهای معنایی متعددی پیدا میکند:
🔹الف. مقصود کسانی است که بر پیروی از خبر آن فاسق اصرار میکردند؛ که خداوند به آنان هشدار میدهد که این کسی که شما را از اعتماد به خبر وی بازمیدارد فرستاده خداست؛ پس از او اطاعت کنید نه اینکه بخواهید او از شما اطاعت کند.
🔹ب. مقصود جامعه مسلمانان آن روز است؛ اعم از آنان که بر پیروی از آن فاسق اصرار داشتند یا آنان که تابع رسول الله ص بودند؛ که در ادامه آیه، این «کم» خودش به دو دسته تقسیم میشود: یکی در «لو یطیعکم» که دسته اول است؛ و دیگری در «حبب الیکم» که دسته دوم است.
🔹ج. مقصود مطلق انسانهای معاصر پیامبرند که:
بخشی از آنها همین جامعه مسلماناناند که طبق توضیح بند ب، به دو دسته مذکور تقسیم میشوند؛
و بخشی هم انسانهای خارج از جامعه اسلامیاند؛ که به آنها تذکر می دهد که باورکنید اینکه در میان شماست رسول خداست،
حال یا با این مقدمه که این خبر دادن غیبی از کذب این فاسق، معجزهای برای اثبات صدق نبوت اوست (تدبر۱.ج)
یا از باب اینکه خداوند بر نبوت وی شهادت میدهد همانند آیات «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَد بِما أنْزَلَ إِلَيْك أنْزَلَهُ بِعِلْمِه» (نساء/۱۶۶) و «وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب» (رعد/۴۳).
🔹د. منظور مطلق مسلمانان است؛ چه در آن زمان و چه در زمانهای بعد؛ که بدانید اگر خداوند رسولش را به عنوان حجت در میان شما فرستاده است، پس او همواره در میان شماست؛ چه با زندگی جسمانی در میان شما باشد، و چه بدون این حیات جسمانی؛
و در این صورت، مفاد این آیه تذکر به اینکه با رحلت رسول الله ص ارتباط او با شما قطع نمیشود بلکه او شاهد برشماست؛ یعنی همان مطلبی که در جای دیگر بدان اشاره نموده است همچون: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ: بگو عمل کنید پس بعدش خداوند عمل شما را میبیند و نیز رسول او و آن مومنان [خاص]» (توبه/۱۰۵) یا «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ: خداوند شما را پیش از این و در این مورد مسلمان نامید تا این رسول شاهد بر شما باشد» (حج/۷۸؛ و نیز بقره/143 ) یا و «إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ: همانا ما رسول الله را به عنوان شاهدی بر شما فرستادیم» (مزمل/۱۵).
🔹د. منظور مطلق انسانهاست در همه زمانها؛ که رسول الله ص چون شهید و شاهد بر همه انسانها و همه امتهاست، پس در میان همه انسانها حضور داشته و دارد؛ چه آنان که بر دین اویند یا بر هر دین دیگری؛ و چه آنان که در زمان او بودند یا در هر زمان دیگری؛
یعنی همان مضمونی که در آیاتی دیگر این گونه بدان اشاره شدکه ما اساسا رسول الله ص را به عنوان شاهد فرستادهایم: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِدا: همانا ما تو را به عنوان شاهد فرستادیم» (احزاب/۴۵؛ فتح/۸)؛
تا حدی که در قیامت ایشان به عنوان شاهد بر شاهدان همه امتها در عرصه حاضر میشود: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا: و چگونه خواهد بود هنگامی که از هر امتی شاهدی بیاوریم و تو را بر اینان شاهد بیاوریم» (نساء/۴۱) و «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ: روزی که از هر امتی شاهدی بر آنان برمیانگیزانیم و تو را به عنوان شاهدی بر آنان میآوریم» (نحل/۸۹)
💢تبصره
اینکه رسول الله ص در میان ما هم هست منافاتی ندارد با اینکه در برخی احادیث درباره سختیهایی که از نبود پیامبر ص و امام در عصر غیبت برای انسانها پیش میآمد سخن گفته شده ویا در برخی از ادعیه به پیشگاه خداوند شکوه میکنیم از نبود رسول الله ص در میانمان (مثلا احادیث بند ۲)
زیرا بود یا نبود او از منظرهای گوناگون مورد توجه است:
از این منظر که او شاهد بر ماست و لذا باید از او اطاعت کنیم، او در میان ما هست؛
اما از این منظر که چون افق فهم و حیات دنیوی اغلب ما افق پایینی است و نمیتوانیم حضور ایشان در میان خود را درک کنیم و با ایشان مسائلمان در میان بگذاریم و پاسخی از ایشان دریافت کنیم فقدان او را در میان خود احساس میکنیم و از این گلایه داریم.
بدین ترتیب چهبسا بتوان گفت که همان گونه که ترس از عدل خداوند در واقع ترس از اعمال ناشایست خودمان است، گلایه از فقدان نبی اکرم ص نیز در واقع گلایه از خودمان است که چرا این اندازه کمظرفیت هستیم که وقتی مدت زمان حضور جسمانی پیامبر ص و اهل بیت در میانمان تمام میشود با اینکه ایشان شاهد بر ما هستند نمیتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم.
@yekaye
#حجرات_7
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»
💢چرا در جانب ایجابی فقط سخن از ایمان به میان آورد (در حالی که قرآن کریم غالبا ایمان را همراه با عمل صالح مطرح میکند)، ولی در جانب سلبی، در کنار کفر، از مقام عمل هم سخن گفت؛
💢و نیز چرا در اینجا به یکی بسنده نکرد و هم از فسوق و هم از عصیان سخن گفت؟
اگر از تعبیر علامه طباطبایی استفاده کنیم که فرمود «فسوق خارج شدن از طاعت به سمت معصیت است، اما عصیان خود معصیت است» (الميزان، ج18، ص313)
شاید بدین جهت است که دو تعبیر «فسوق» و «عصیان» عملا دلالت بر دو انحراف مربوط به بعد ایجابی و سلبی دارد.
به تعبیر دیگر #فسوق - طبق لغت- خروج از حالت اصلیای است که شیء را در معرض ضرر قرار میدهد؛ یعنی فسوق عبور کردن از حد و مرزهای ایمان است؛ فسوق آنجاست که شخص مرتکب #نبایدها میشود (چنانکه گناهانی از جنس دروغگویی و فحشا مثالهای بارز فسوق هستند)؛
اما #عصیان تن دادن به کفر و سرپیچی کردن و شانه خالی کردن از انجام وظیفه است و جایی است که شخص #بایدها را زیر پا میگذارد (چنانکه گناهانی مانند نماز نخواندن و روزه نگرفتن و پرداخت نکردن واجبات مالی همچون خمس و زکات، مثالهای بارز عصیان هستند).
با این مقدمه،
فسوق جایی است که ایمان در مقام عمل رعایت نشود؛ و
عصیان جایی است که کفر در مقام عمل اجرا شود؛
پس به یک معنا مقام عمل را هم در بعد ایجابی (ایمان) و هم در بعد سلبی (کفر) جدی گرفت.
آنگاه در برابر این سوال که چرا اینها را دو به دو ذکر نکرد (یعنی بعد عملی مربوط به ایمان را در کنار ایمان نیاورد، و هردو را در کنار کفر آورد)
شاید بتوان گفت که چون خداوند از همان ابتدا فطرت پاکی به ما عنایت کرده (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ روم/۳۰) که ما تنها وظیفهای که داریم این است که این فطرت را پک و دستنخورده تحویل او دهیم: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم» (شعراء/۸۹).
پس در جانب ایجابی تنها و تنها چیزی که دستمایه رشد ماست ایمان آوردن است؛ یعنی باور کردن به اینکه خداوند چنین فطرتی داده و ما همین که آن را سالم و بدون دخل و تصرف تحویلش دهیم کافی است؛
پس همه اعمالی که وظیفه ماست، اگرچه در یک نگاه ابتدایی به دو دسته اعمال صالح و فاسد (که عدم ارتکاب اولی، عصیان؛ و ارتکاب دومی، فسوق است) تقسیم میشود؛ اما در یک نگاه عمیقتر، همه اینها در جانب سلبی است؛ یعنی همه اعمال برای این است که یا از حدو مرز ایمان خارج نشویم ( فسوق) یا اینکه به اقتضائات کفر عمل نکنیم ( عصیان).
چیزی که میتواند موید این برداشت باشد این است که قرآن کریم اگرچه بارها بر اهمیت عمل صالح در سعادت آدمی اصرار داشته؛ اما وقتی سخن به برترین انسانهای عالَم میرسد از آنان با وصف «مخلَصین: خالصشدگان» (نه مخلِصین و کسانی که خودشان دارند خویش را خالص میکنند) یاد میکند و تصریح میکند که اگر اینان به جایی رسیدهاند به خاطر این خالص شدن الهی است نه به خاطر عملشان: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۳۹-۴۰)؛ وگرنه هرکسی که مخلص نشده نباشد (یعنی همچنان به عمل خویش تکیه کند) مایه عبرت سایرین خواهد بود: «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرين؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۷۳-۷۴)؛
و خداوند در قرآن به صراحت فرمود که فقط به فضل و رحمت خدا دلخوش باشید نه به عمل خودتان: « قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون» (یونس/۵۸) که اگر به عمل خودتان باشد هیچکدام شما تا ابد پاک نخواهد شد: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاء» (نور/۲۱).
@yekaye
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9546