eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش اول) 💠عصمت انبیای الهی و منطقی نبودن انتساب «استغفار» به آنها 🔹در آیاتی را می بینیم که حکایت از این دارد که همچون حضرات ، و (علیهم السلام) از خداوند متعال طلب میکنند. علاوه بر آن در آیه ای از سوره نصر از (ص) خواسته میشود که: «پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه». [۱] با توجه به اینکه انسانهای معمولی و غیرمعصوم فقط وقتی میکنند که مرتکب شده باشند، ممکن است این سؤال پدید آید که مگر نیز همچون انسانهای معمولی - نعوذبالله - مرتکب گناهی میشوند که بخاطر آن از درگاه الهی کنند؟ در پاسخ این سؤال باید تک تک آیاتی را که در این بحث مورد مناقشه قرار میگیرند، به صورت جداگانه بررسی کرد. 1⃣استغفار حضرت داوود (ع) و ماجراهای مربوط به آن 🔹در قرآن کریم در «آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص» و در گزارش بخشی از داستان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ - إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ - إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني‏ فِی الْخِطابِ - قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ - فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ». 🔹ترجمه آیه: (آيا داستان هنگامى كه از محراب [داوود] بالا رفتند به تو رسيده است؟! - در آن هنگام كه [بى مقدمه] بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد. گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى كرده، اكنون در ميان ما به حق كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن - اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم، امّا او اصرار میكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» - [داوود] گفت: «مسلّماً او با درخواست يک ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان [و دوستان] به يكديگر ستم ميكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، امّا عدّه آنان كم است!». (ع) دانست كه مااو را [با اين ماجرا] ، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد - ما اين عمل را بر او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامى نيكوست) 🔹با توجه به قرائن موجود در اين آيات و روايات اسلامى كه در تفسير اين آيات آمده، (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر داشت و خدا مى خواست او را كند، لذا چنين شرایط‌ غيرعادى‌ای (وارد شدن بر (ع) از طريق غيرمعمول از بالاى محراب) براى او پيش آورد. او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد داورى كرد، هرچند بود. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هرچه بود كارى از او سر زد كه شايسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از اين استغفار كرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد. 🔹یکی از شواهدصحت چنین تفسیری «آیه ۲۶ همین سوره ص» است که در آن می خوانیم: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق» (اى ! ما تو را و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس درميان مردم بحق داورى كن). اين تعبير نشان میدهد كه لغزش (ع) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به اين ترتيب در آيات فوق چيزى كه مخالف شأن و مقام اين پيامبر بزرگ باشد وجود ندارد. [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱]سوره نصر،آیه۳: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ». [۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، چ۱، ج ۱۹، ص۲۵۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش دوم) 💠چرایی استغفار سلیمان (عليه السلام) 🔹در موردی دیگر و در سوره «ص» و راجع به (علیه السلام) می خوانیم: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‏ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ - قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي‏ وَ هَبْ لي‏ مُلْكاً لا يَنْبَغي‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»؛ [۱] (ما را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم، سپس او به درگاه خداوند توبه كرد - گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد كه تو بسيار بخشنده ‏اى). 🔹باید توجه داشت که اين آيات درباره يكى از هايى است كه خدا درباره (عليه السلام) كرد آزمايشى كه با همراه بود و به دنبال آن سليمان نبی (علیه السلام) به درگاه خدا روى آورد و از اين «ترک اولى» توبه كرد. فشرده بودن محتواى اين آيات به گروهى از خيال پردازان افسانه باف مجالى داده است كه داستان هاى بى اساس و موهومى را در اينجا بسازند و امورى را به اين پيامبر بزرگ نسبت دهند كه يا مخالف اساس نبوت است، يا منافى مقام عصمت، و يا اصولا منافات با منطق عقل و خرد دارد. 🔹به هر حال و محدثان در اين زمينه اخبار و تفسيرهايى نقل كرده اند كه از همه موجه تر و روشن تر اين است كه بگوییم: (علیه السلام) آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصيبش شود كه در اداره كشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او كمک كنند. او داراى همسران متعدد بود. با خود گفت: از آن زنان فرزندان متعددی نصیبم می گردند و به هدف هاى من كم می كنند. 🔹اما چون در اينجا غفلت كرد و «ان شاء الله» - جمله اى را كه بيانگر اتكاى انسان به خدا در همه حال است - را نگفت در آن زمان هيچ فرزندى از همسرانش تولد نيافت، جز فرزندى ناقص الخلقه همچون جسدى بى روح كه آن را آوردند و بر كرسى او افكندند! سخت در فكر فرو رفت و ناراحت شد كه چرا يک لحظه از خدا [۲] غفلت كرده و بر نيروى خودش تكيه كرده است، پس توبه كرد و به درگاه خدا بازگشت. البته تفاسیر دیگری نیز راجع به این آیه از سوی برخی از مفسرین بیان شده است که هیچ کدام خالی از مناقشه و اشکال نیست و موجه تر از همه شان همین تفسیر شرح داده شده در بالاست. [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره ص، آیات ۳۴ و ۳۵ [۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، ۱۳۷۴ش، چ۱، ج ۱۹، ص ۲۸۱ [۳] همان منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش سوم) 💠حضرت نوح (علیه السلام) و استغفار به خاطر یک «ترک اولی» 🔹در آیه مناقشه برانگیز دیگری از قرآن یعنی در «آیه ۴۷ سوره هود» و از زبان (علیه السلام) نیز می خوانیم: «قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لي‏ بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی وَ تَرْحَمْني‏ أَكُنْ مِنَ الْخاسِرين» (عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه مى برم كه از تو چيزى بخواهم كه از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود). کدام عمل سبب شده که (علیه السلام) چنین اظهار کند؟! 🔹در پاسخ به این سؤال می گوییم همان طور که در داستان (علیه السلام) در همین سوره هود نیز نقل شده، و همه نیز کم و بیش از آن اطلاع دارند، نصيحت و اندرز پدر را نشنيد، و تا آخرين نفس دست از لجاجت و خيره‌سرى بر نداشت، و سرانجام در ميان امواج طوفان گرفتار و غرق شد. وقتى (علیه السلام) خود را در ميان امواج ديد، عاطفه پدرى اش به جوش آمد و به ياد وعده الهى در باره نجات فرزندش افتاد رو به درگاه خدا كرد و گفت: 🔹«وَ نادى‏ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ» [۱] (پروردگارا! از اهل من و خاندان من است، و تو وعده فرمودى كه خاندان مرا از طوفان و هلاكت رهايى بخشى و تو از همه حكم كنندگان برترى و در وفاى به عهد از همه ثابت ترى). اما بلافاصله پاسخی تکان دهنده شنید که از واقعیتی بسیار مهم پرده برمی داشت و آن هم اینکه «پيوند مكتبى»، پیوندی بالاتر از «پیوند نسبی و خویشاوندی» است: 🔹«قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» [۲] (اى ! او از اهل تو نيست، بلكه او عملى است غير صالح. [فرد ناشايسته اى است كه بر اثر بريدن پيوند مكتبی اش از تو، پيوند خانوادگی اش به چيزى شمرده نمی شود. حال كه چنين است] چيزى را كه به آن علم ندارى از من تقاضا مكن من به تو موعظه مى كنم تا از جاهلان نباشى). 🔹آنجا بود که (علیه السلام) دریافت كه اين تقاضا از پيشگاه پروردگار درست نبوده است، و هرگز نبايد نجات چنين را مشمول وعده الهى بر نجات خاندانش بداند، لذا رو به درگاه پروردگار كرد و گفت: «قالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِی وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ» (پروردگارا من به تو پناه مى برم از اينكه چيزى از تو بخواهم كه به آن ندارم و اگر مرا نبخشى و مشمول رحمتت قرار ندهى از زيانكاران خواهم بود). 🔹ذکر این نکته ضروری است که علیه السلام (همان فرزندی که مشمول عذاب الهی واقع شد) وضع كاملا مشخصى نداشته. گاهى با مؤمنان و گاهى با كافران بود و چهره‌ منافق‌گونه او هر كس را ظاهرا به اشتباه مى انداخت. به علاوه احساس مسئوليت شديدى كه (علیه السلام) در رابطه با فرزندش مى كرد و عشق و علاقه طبيعى‌ای كه هر پدرى به فرزندش دارد (پيامبران نيز از اين قانون مستثنى نيستند) سبب شد كه چنين درخواستى را از خداوند بكند. 🔹اما به محض اينكه از واقعيت امر آگاه شد، فورا در مقام به درگاه خداوند و طلب عفو بر آمد؛ هر چند گناهى از او سر نزده بود، اما مقام و موقعيت نبوت ايجاب مى كند كه بيش از اين مراقب گفتار و رفتار خود باشد. همين براى او با آن شخصيت بزرگ بود، و به همين دليل از پیشگاه خدا تقاضای بخشش کرد. [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره هود، آیه ۴۵ [۲] همان، آيه ۴۶ [۳] ر.ک: تفسیرنمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، ۱۳۷۴ش، چ۱، ج ۹، ص ۱۱۴ تا ۱۱۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel