✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح، حضرت داود و حضرت سلیمان (عليهم السلام). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش اول)
💠عصمت انبیای الهی و منطقی نبودن انتساب «استغفار» به آنها
🔹در #قرآن_مجید آیاتی را می بینیم که حکایت از این دارد که #پیامبران_الهی همچون حضرات #داوود، #سلیمان و #نوح (علیهم السلام) از خداوند متعال طلب #استغفار میکنند. علاوه بر آن در آیه ای از سوره نصر از #پیامبر_اسلام (ص) خواسته میشود که: «پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه». [۱] با توجه به اینکه انسانهای معمولی و غیرمعصوم فقط وقتی #استغفار میکنند که مرتکب #گناهی شده باشند، ممکن است این سؤال پدید آید که مگر #پیامبران_الهی نیز همچون انسانهای معمولی - نعوذبالله - مرتکب گناهی میشوند که بخاطر آن از درگاه الهی #استغفار کنند؟ در پاسخ این سؤال باید تک تک آیاتی را که در این بحث مورد مناقشه قرار میگیرند، به صورت جداگانه بررسی کرد.
1⃣استغفار حضرت داوود (ع) و ماجراهای مربوط به آن
🔹در قرآن کریم در «آیات ۲۱ تا ۲۵ سوره ص» و در گزارش بخشی از داستان #داود_نبی (علیه السلام) می خوانیم: «وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ - إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ - إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنيها وَ عَزَّني فِی الْخِطابِ - قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَليلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ - فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ».
🔹ترجمه آیه: (آيا داستان #شاكيان هنگامى كه از محراب [داوود] بالا رفتند به تو رسيده است؟! - در آن هنگام كه [بى مقدمه] بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد. گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى #ستم كرده، اكنون در ميان ما به حق #داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن - اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم، امّا او اصرار میكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» - [داوود] گفت: «مسلّماً او با درخواست يک ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان [و دوستان] به يكديگر ستم ميكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، امّا عدّه آنان كم است!». #داوود(ع) دانست كه مااو را [با اين ماجرا] #آزمودهايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد - ما اين عمل را بر او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامی والا و سرانجامى نيكوست)
🔹با توجه به قرائن موجود در اين آيات و روايات اسلامى كه در تفسير اين آيات آمده، #داود_نبی (علیه السلام) اطلاعات و مهارت فراوانى در امر #قضاوت داشت و خدا مى خواست او را #آزمايش كند، لذا چنين شرایط غيرعادىای (وارد شدن بر #داوود_نبی(ع) از طريق غيرمعمول از بالاى محراب) براى او پيش آورد. او گرفتار دستپاچگى و عجله شد و پيش از آنكه از طرف مقابل توضيحى بخواهد داورى كرد، هرچند #داوری_عادلانه بود. گرچه او به زودى متوجه لغزش خود شد و پيش از گذشتن وقت جبران نمود، ولى هرچه بود كارى از او سر زد كه شايسته مقام والاى نبوت نبود، لذا از اين #ترک_اولى استغفار كرد و خداوند هم او را مشمول عفو و بخشش قرار داد.
🔹یکی از شواهدصحت چنین تفسیری «آیه ۲۶ همین سوره ص» است که در آن می خوانیم: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَق» (اى #داوود! ما تو را #خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم پس درميان مردم بحق داورى كن). اين تعبير نشان میدهد كه لغزش #حضرت_داوود (ع) در طرز قضاوت و داورى بوده است. به اين ترتيب در آيات فوق چيزى كه مخالف شأن و مقام اين پيامبر بزرگ باشد وجود ندارد. [۲] #ادامه_دارد...
پینوشتها؛
[۱]سوره نصر،آیه۳: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ».
[۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، چ۱، ج ۱۹، ص۲۵۰
منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#پیامبران
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چگونه می توان با استدلال به «وجوب اطاعت الهی» حق «قانون گذاری» را برای «خداوند» اثبات كرد؟
🔹«آيه ۵۱ سوره نور» سخن از «ايمان و تسليم مطلق» در برابر حكم خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به ميان آورده و مى فرمايد: «انَّما كانَ قَولَ المُؤمِنينَ اِذا دُعُوا اِلَى اللهِ وَ رَسوُلِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُم اَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا و اَطَعْنا و اُولـئكَ هُمُ المُفلِحُونَ». (سخن #مؤمنان، هنگامى که به سوى #خدا و #پیامبرش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها [و در هر حال] این است که مى گویند #شنیدیم و #اطاعت کردیم و اینها همان #رستگاران [واقعى] هستند).
🔹از شأن نزولى كه در بعضى از تفاسير براى آيات بعد از آن آمده است ـ كه جمعى از منافقان هنگامى كه وضع خود را متزلزل ديدند خدمت #پيامبر (صلی الله علیه و آله) رسيدند و سوگند ياد كردند كه ما تسليم فرمان تو ايم ـ روشن مى شود كه منظور از آيه فوق كه سخن از نقطه مقابل اين گروه يعنى #مؤمنان مى گويد #تسليم_مطلق در مقابل #قوانين_خداوند است، و هر قانونى را غير آن از درجه اعتبار ساقط مى كند، و اگر منظور تنها مسأله قضاوت و داورى باشد باز دلالت بر مقصود ما دارد؛
🔹زيرا مسأله #داورى نيز بر اساس #قانون صورت مى گيرد؛ بنابراين تسليم بودن در برابر قضاوت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به معنى «تسليم بودن در مقابل #قانون_الهى» است؛ و لذا هميشه قضات هنگام صدور احكام خود، استناد به يك يا چند ماده قانون مى كنند و بر اساس آنها حكم صادر مى كنند، بنابراین #مؤمنان بايد تنها به موارد #قوانين_الهى استناد جويند. همچنين «آيه ۱۵۳ سوره انعام» در مورد ترك شرك، نيكى كردن به پدر و مادر، ترك فرزندكشى و به طور كلّى ريختن خون بى گناهان، و اعمال زشت ديگر مى فرمايد:
🔹«وَ اِنَّ هذا صِراطى مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». (این #راه_مستقیم من است؛ از آن پیروى کنید؛ و از راههاى پراکنده [و انحرافى] پیروى نکنید، که شما را از راه او، دور مى سازد؛ این چیزى است که #خداوند شما را به آن سفارش مى کند، تا #پرهیزگارى پیشه کنید). از اين تعبير به خوبى روشن مى شود كه #صراط_مستقيم همان «حكم و قانون و فرمان الهى» است، و هر آنچه غير از آن است، راههاى كج و معوج و نادرستى است كه مردم را از «صراط مستقيم خداوند» دور مى سازد، و نيز از اين تعبير استفاده مى شود كه پيمودن راه هاى ديگر، مايه تفرقه و پراكندگى و اختلاف است.
🔹دليل آن هم روشن است، زيرا نظر انسان ها حتّى دانشمندان بزرگ در تشخيص مصالح و مفاسد كارها با هم تفاوت بسيار دارند؛ هر گاه #قانونگذارى به دست #انسانها سپرده شود دائماً #اختلاف و #پراكندگى بر جوامع انسانى حاكم خواهد بود. ابن مسعود در حديثى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه: «پيامبر خط مستقيمى كشيد؛ سپس فرمود: اين راه صحيح است، سپس از طرف راست و چپ آن، خطوط مختلفى كشيد و فرمود: اينها هم راه هایی [متفرّق] است، در كنار هر يك از آنها شيطانى نشسته كه افراد را به سوى آن مى كشد!». [۱]
🔹علاوه بر اين در «آيه ۳ سوره مائده» گرچه مستقيماً سخنى از مسأله انحصار قانون گذارى به خداوند به ميان نيامده، ولى تعبيرى دارد كه از آن به خوبى استفاده مى شود موردى براى قانون گذارى غير خدا وجود ندارد؛ مى فرمايد: «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً». (امروز #دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و #اسلام را به عنوان آيين [جاويدان] شما پذيرفتم).
🔹در واقع #دين به معنى واقعى آن، شامل تمام شئون زندگى بشر مى شود، و با توجّه به اينكه #اسلام خاتم اديان است و تا پايان جهان برقرار خواهد بود، مفهوم آيه اين است كه تمام آنچه مورد نياز انسان ها از نظر #قوانين تا پايان جهان است در #اسلام پيش بينى شده، و بنابراين زمينه اى براى قانون گذارى ديگرى باقى نمى ماند. البته بخشى از اين قوانين خاص و جزيى، و بخشى عام و كلّى است؛ وظيفه «علماى دين» و «قانون گذاران اسلامى» آن است كه آن كليّات را بر مصاديق آن تطبيق كنند و #مقرّرات مورد نياز را از آنها #استنباط و #استخراج نمايند.
پی نوشت؛
[۱] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، دار احياء التراث العربى، چ سوم، ج ۱۴، ص ۱۸۵
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ نهم، ج ۱۰، ص ۷۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد