eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
1400.02.12_4.mp3
27.75M
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان خدا از همتون قبول کنه امشب زائرین ابی‌عبدلله نزد خدا بالاترین درجه رو دارند ... ====================
. |⇦•تب گرفته تمام جسم.... و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── بریم در خونه ی مولا...اما نه بذار بریم در خونه ی دخترش آخه امشب علی خونه ی دخترش مهمون بوده..هی میدید بابا میره وسط حیاط به آسمون نگاه میکنه.."إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ" هی زیر لب میگه دارم میام..دوریمون دیگه داره تموم میشه..اومد وسط حیاط باباجان با کی داری حرف میزنی؟ بعد این همه وقتم که اومدی خونه ی دخترت نمیای بشینی چرا اینجوری میکنی بابا!؟ فرمود: دخترم امشب شب وصله منه...خیلی دلم برا مادرت تنگ شده... خدا حافظی کرد راه افتاد..همچین که اومد از در بیرون بره دید این مرغا دور حضرت روگرفتن...میفهمن امیرالمومنین کجا داره میره.خیلی عجیبه میگه امیرالمومنین به دخترش سفارش مرغابیا رو‌کرد. گفت اینارو بهشون آب و غذا بده... تا اومد بره لباسش گیر کرد به دستگیرهٔ در حضرت لباس رو از دستگیره درآورد. نمیدونم شاید اونجا زمین نشست..آهی کشید..چی شده؟ علی نگاش به در افتاد..اینجا لباس علی به در گیر کرده اما یهو دلش رفت سی سال پیش..اون لحظه ای که فاطمه اش پشت دره.. * تب گرفته تمام جسم مرا همه‌جا را سیاه میبینم کاش زهرا عیادتم بکند! او بیاید برای تسکینم گرچه بستند باز میریزد خون دل از شکاف زخم سرم زخم شمشیر قاتل من نیست داغ ناموس مانده بر جگرم سهم من از تمام این دنیا غصه و حسرت و بداقبالیست دور بستر حسین هست و حسن جای محسن کنارشان خالیست من که مرد نبردها بودم یک جراحت مرا ز پا انداخت وای از فاطمه که حوریه بود پنجه بر گونه‌هاش جا انداخت برو قنبر میان هرکوچه! بگو از حال و روز غمبارم! کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم! این حسین است چهره‌ی او را ای پسربچه ها نگاه کنید! سر رخت و لباس او نکُند کشمکش بین قتلگاه کنید! سنگ از روی بام‌ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید آه و نفرین من به کوفه اگر از سَری مَعجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود! صاحبان تنور بعد از این به سر آفتاب رحم کنید! اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید! نیزه می‌رفت و برمی‌گشت چشماش باز و بسته میشد هرکس توی مقتل اومد اونقدر می‌زد خسته میشد زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه می‌دونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید بالحسین..الهی العفو... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Fadaeian_Ramazan1400_Shab19_4.mp3
10.31M
|⇦• تب گرفته تمام جسم... علیه السلام شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی
. 📋عباس تو بیرون نرو باید بمانی (ع) (س) 🏴 ............................................. .(فاطمه جان شَوْقاً اِلَي رُؤْيَتِهِ؛ خیلی مشتاقم بیام پیشت خانوم ، خیلی دلتنگتم خانوم ، اما عرب رسم بدی داره همیشه تیرش و مسموم میکنه یه جمله ای به خانم گفت : ملعون گفت یه سمی یه زهری زدم با این زهر تمام کوفه رو میشه کشت آقامون هم مسموم هم مقتول! اباعبدالله هم مسموم هم مذبوح هم مقتول ، صدا زد «به ابی و امی » چشاشو باز کرد دید حسین داره گریه میکنه ، گفت پدر و مادرم به فدات بشه حسین جان تو دیگه گریه نکن «بِأَبی وَ أُمِّیاَلْحُسَیْنَ اَلْمَقْتُولَ بِظَهْرِ اَلْکُوفَةِ» چند جا نوشتن تیر مسموم بود یه جا اینجا بود «فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ ...» نانجیب یه تیر به قلب ارباب زد این تیر مسموم بود تیری که به گلوی علی اصغر خورد تیری که به چشم عباس خورد ، گفتم عباس صدا زد عباسم تو بیرون نرو بمون کارت دارم ! همه دور بستر بابا جمعا ، بابا بفرما ! حق با بچه های فاطمه اس عباسم بمون کارت دارم ! دست زینب و گرفت تو دست عباس گذاشت صدا زد «عباس انت کفیل الزینب » عباس تو بیرون نرو باید بمانی اصلا من امشب با تو خیلی حرف دارم .(چه مسئولیت بزرگی!). جان تو و جان زنان این قبیله عباس زینب را بدستت میسپارم در پای او هم سر بده هم دست هم چشم او چادرش سِرّ است سِرّ کردگارم .(عباس میدونی به چی فکر می کنم؟). امشب بفکر ناقه بی محملم من گریه کن آن رنگ و روی پر غبارم وقتی صدایت میکند! ای محرم من… جای تو دارد شمر می اید کنارم.. بانوی یثرب بودم و حالا اسیرم دستان خود را برروی سر میگذارم .(بریم اونجایی که شرمنده شد ، اباعبدالله اومد کنار بدن عباس میخواد بدن و جمع کنه داداشو با خودش ببره ، صدا زد «یا اخی ما تُرید منّی » میخوای چیکار کنی ؟ گفت داداش باید ببرمت شده کولت کنم میبرمت! داداش ، گفت داداش دست نگهدار من قول دادم به بابام علی ، پای کار زینب بمونم آب نتونستم بیارم!) شاعر : ✍ ............................................. 📋صاحب علم پاشو پشت و پناه من (ع) ............................................. .(بند اول). صاحب علم پاشو پشت و پناه من قدم شده مثل هلال ای قرص ماه من تا جسم تو کم شد دیگه کم‌ شد سپاه من چشم و چراغ دلم بودی چشمت زدن چش روشنیه حرم بودی چشمت زدن تو یک تنه لشکرم بودی چشمت زدن پاشو ببین با چشم گریون همه تو خیمه ها هراسون گره زدن به معجراشون .(بند دوم). دست بریدت رو دیدم سر راهم پای شریعه پیکرت پاشیده شد از هم مثل علی اکبر شده جسم تو هم درهم دشمنا میخندن به اشک چشای من میسوزه علقمه از سوز صدای من دیگه نمونده راه چاره برای من تو رو تو خاک و خون که دیدم خدا میدونه چی کشیدم کنار پیکرت خمیدم .(بند سوم). ماه بنی هاشم آخر زمین خوردی فرقت شکست مثل بابا حیدر زمین خوردی بازوت شکست انگار مثه مادر زمین خوردی تا دیدم افتادی روی خاک پشتم شکست تیر سه شعبه اومد راهِ نگاتو بست چشم تو مثل قلب زینب به خون نشست عزیز برادرم بلند شو امید خواهرم بلند شو تموم لشکرم بلند شو ............................................. مسعود پیرایش 👇
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ خداحافظ، خداحافظ ... چقدر با تو به خدا نزدیک تر شده بودم، چقدر بال پرواز پیدا کرده بودم، چقدر زود داری از ما جدا میشی ... من به خودم امید ندارم، دو روز دیگه شیاطین از غل و زنجیر میاند بیرون اگه بمیرم ، ماه رمضان سال آینده رو نبینم ... چه کنم ؟ کجا برم با رفیقامو علی دوست ها نیمه شب جمع بشم العفو بگم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... ممنونم اگر نروی ... هم داری با ماه رمضون وداع می کنی، هم دونه دونه روضه های وداع رو داره یادت میاد، وداع علی با زهرا ... ممنونم اگر نروی ... حالا ببرمت وداع کربلا ؟ کمی آهسته تر؛زپیش من برو عزیز مادرم مرا همره ببر عزیزمادرم،که من هم خواهرم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرَامِ "اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ آخِرَ الْعَهْدِ من الصِّیَامَ" فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ ... وداع ابی عبدالله از مدینه... اومد کنار قبر پیغمبر ، خوابش برد،پیغمبر فرمود حبیبی حسین ... جایی که پیغمبر به ابی عبدالله بگه حبیبی ما دیگه غمی نداریم، شکایت هاشو کرد، حضرت فرمود "أُخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ" اما حسین "كأَنّی أَراكَ مُرَمّلاً بِدِمائِكَ" دارم میبینم تو خون داری دست و پا میزنی ... می کشنت، اما تشنه لب از قبر پیغمبر اومد کنار قبر مادر پهلو شکسته اش میروم مادر که اینک کربلا می خواندم ... آخ عجب خداحافظی کرد... وَاغْفِرْ لی تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ شب زیارتی مخصوصشه امشب فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُكَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ دست گداییتو بالا بیار حیفه امشب کسی حواسش پرت باشه وا به وداع این خواهر و برادر به وداع فاطمه و علی به وداع بچه های زهرا و بدن زهرا ده مرتبه بگو:الهی العفو ...
رمضان🥀🥀🥀🥀🥀 وداع امام حسین (ع) شب آخر ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده ♦️همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده ♦️درب مهمانی خود را کمی آرام ببند ♦️یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده ♦️دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست ♦️دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده ♦️هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد ♦️مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده ♦️همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است ♦️تازه آقایی او در صف عقبی مانده ♦️عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام... ♦️بی بها کرد مرا چشم بد وامانده ♦️سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی ♦️بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده ♦️آخر ماه هم از غربت ارباب بگو ♦️بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده ♦️اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس ♦️همه رفتند... فقط زینب کبری مانده ♦️چه کند زینب مضطر که سنان دور شود ♦️لب زخمی حسینش به دعا وا مانده ⬅️عزیزان شب آخر رمضانه دیگه این ماه مبارک هم تمام شد خیلی دربین من وشما بودند که سالهای قبل در شب های قدر شرکت داشتند اما حالا جایشان خالیست انشاالله روح همه اموات ازاین مجلس و محفل فیض ببرندشب آخر رمضانه به همین مناسبت فکر کردم که امشب به ذهنم این آمد روضه وداع امام حسین (ع) را برایتان بخونم انشاالله در زمانی که دست من وتو ازهمه جا کوتا است درشب اول قبر آقا به فریادمان برسه اما عزیزان عجب روضه جانسوزیه روضه وداع... سخت ترین حالات ابی عبدالله همین جاست... اومد کنارخیمه، با همه وداع کنه.... صدا زد کلثوم خداحافظ... سکینه خدا حافظ.... آخ زینبم خدا حافظ.... همه بیایید دورمو بگیرید... آخرین دیدار من باشماست... دیگه شمارو نمیبینم... همه دورشو گرفتن... ناله میزنند...گریه میکنند.. یکی میگه مارو تو لشکر دشمن به کی می سپاری.. یکی میگه مارو به مدینه برگردون... همه رو آروم کرد.. اما اونی که آروم نمیشه زینبه... زینب مگه مینونه دوری برادر رو تحمل کنه... زینب نمیتونه از برادر جدا بشه... 🔸گفت با زینب، به آوای حزین 🔸مهربان خواهر بیا حالم ببین 🔸زینبا روز جدایی آمده 🔸موسم عهد خدایی آمده 🔸دور از اهل حرم ای مُمتَهن 🔸خیزو بهرم آر کهنه پیروهن ⬅️تا نام پیراهن اومد دید خواهرش داره میلرزه.... زینبم چرا میلرزی.. الهی برادر داری خدا برات نگه داره... نبینی داغ برادروو...😭 زینبم چرا میلرزی خواهر... ⏪صدا زد حسین جان..مادرم فاطمه وصیت کرده..هر وقت حسین پیراهن کهنه طلب کرد.😭.. بدون لحظات آخر عمر حسینه.. (دیگه حسینو نمیبینی) همچین که امام حسین راهی میدان شد دید صدای ناله ای بلنده ... ای میگه 🖤مهلا مهلا.... 🖤یا ابن الزهرا.... ⬅️زینب گفت حسین جان برادر.. وقتی حرکت کردی به طرف میدان به یاد وصیت مادرمون فاطمه زهرا افتادم😭... میگن امام حسین تا نام مادررو شنید از اسب پیاده شد.. گفت زینبم مگر مادر چه وصیتی نموده فرمود برادر مادر گفته زمانی که حسین خواست بره میدان.در روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم... بی پناه شد ... دیگه یاور نداشت... به طرف میدان میره... (اوج) زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر. زینبم مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس 🔴 امان از دل زینب....3 🔴 چه خون شد دل زینب ⬅️اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد...😭 چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر... الهی خواهری داغ برادر نبینه... به خدا سخته... الهی نبینی اونچه که زینب دید.. (فرود) ⏪ اومد کنار جنازه برادر... چه جنازه ای.. بی سر، عریان، قطعه قطعه.... چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین...یا حسین. . حسین آرام جانم حسین روح وروانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ خداحافظ، خداحافظ ... چقدر با تو به خدا نزدیک تر شده بودم، چقدر بال پرواز پیدا کرده بودم، چقدر زود داری از ما جدا میشی ... من به خودم امید ندارم، دو روز دیگه شیاطین از غل و زنجیر میاند بیرون اگه بمیرم ، ماه رمضان سال آینده رو نبینم ... چه کنم ؟ کجا برم با رفیقامو علی دوست ها نیمه شب جمع بشم العفو بگم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان ... ممنونم اگر نروی ... هم داری با ماه رمضون وداع می کنی، هم دونه دونه روضه های وداع رو داره یادت میاد، وداع علی با زهرا ... ممنونم اگر نروی ... حالا ببرمت وداع کربلا ؟ کمی آهسته تر؛زپیش من برو عزیز مادرم مرا همره ببر عزیزمادرم،که من هم خواهرم اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَان الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِكَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرَامِ "اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ آخِرَ الْعَهْدِ من الصِّیَامَ" فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ ... وداع ابی عبدالله از مدینه... اومد کنار قبر پیغمبر ، خوابش برد،پیغمبر فرمود حبیبی حسین ... جایی که پیغمبر به ابی عبدالله بگه حبیبی ما دیگه غمی نداریم، شکایت هاشو کرد، حضرت فرمود "أُخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ" اما حسین "كأَنّی أَراكَ مُرَمّلاً بِدِمائِكَ" دارم میبینم تو خون داری دست و پا میزنی ... می کشنت، اما تشنه لب از قبر پیغمبر اومد کنار قبر مادر پهلو شکسته اش میروم مادر که اینک کربلا می خواندم ... آخ عجب خداحافظی کرد... وَاغْفِرْ لی تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ شب زیارتی مخصوصشه امشب فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُكَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ دست گداییتو بالا بیار حیفه امشب کسی حواسش پرت باشه وا به وداع این خواهر و برادر به وداع فاطمه و علی به وداع بچه های زهرا و بدن زهرا ده مرتبه بگو:الهی العفو ...
🕊﷽🕊 🔳(متن و صوت)👇👇👇 ◻️ ◼️ 🍂دل پر خون چشم گریون 🍂باز داره بارون میباره 🍂شب سرده، پر درده 🍂که آقام حرم نداره 🍂آرزوم نقش بر آب شد 🍂دلم از غصه کباب شد 🍂الهی خونم خراب شه 🍂حالا که بقیع خراب شد 🍂بوی کوچه، باز میپیچه 🍂میون شهر مدینه 🍂باز رسیده قد خمیده 🍂مادری بازم حزینه 🍂آسمون زغم سپند شد 🍂وقتی رام توکوچه بندشد 🍂به روی صورت مادر 🍂دست نامردی بلند شد 🍁امون ای دل ...امون ای دل... ⬅️حالا که دلت آماده شد حالا که دلت مدینه ای شد.. اجازه بدید بیشتر از مدینه و بقیع براتون بخونم میخوام از غریت مدینه برات بگم.. سالروز تخریب ائمه بقیعه اونایی که مدینه رو دیدن، بهتر حرفمو میفهمند و می سوزند.. ⏺اینجا دیار عشق و مستی و جنون است ⏺اینجا دل هر عاشقی دریای خون است ⏺اینجا هوای چشم ها ابریست ابری ⏺اینجا ندارد شیعه از خود هیچ صبری ♻️(امروز باید بیشتر بسوزی...ناله داری یا نه...) ⏺این قبرهایی که ویران و خراب است ⏺نه قبر، قلب ماست زیر آفتاب است ⏺تاریک دلها نور را باور نکردند ⏺شرم از رسول و حضرت داور نکردند (اما این دو بیت میسوزونه آدمو...) ⏺می سوزد از غم شیعه تا فردای محشر ⏺این قبر بابا باشد و کو قبر دختر ⏺کفرو نفاق و کینه را ترکیب کردند ⏺طاق و رواق و بقعه را تخریب کردند ⏺ای بشکند دستی که دستان ولی الله را بست ⏺ای بشکند پایی که پهلوی خدا را بشکست ✅میگفت تو حرم امام رضا دیدم یه مرد غریبی خیلی گریه میکنه.. رفتم جلو سلام کردم.. گفتم چی شده..مشکلی پیش اومده..دیدم بلند تر گریه کرد کفت نه..من اهل عربستانم..به من گفتن امام رضا ع خیلی غریبه..ولی تا حرم امام رضا رو دیدم..این سیل جمعیت...گنبد و بارگاه باصفا رو دیدم.. میخوام بگم امام رضا ع ..شما غریب نیستی آقا جان..اگه میخوای غریب ببینی..بیا بریم مدینه تو قبرستان بقیع... 🔆منصفانه بده انصاف غریب الغربا کیست 🔆آنکه در خاک وطن خفته و زوار ندارد ♻️این اولین بار نیست...یه روزی هم قبر امام حسینو خراب کردند... یه روزی هم حرم امام هادی و حرم امام عسکری رو خراب کردند..اما به کوری چشم دشمنا شیعه ها با صفاتر ساختند.. اما فقط،یه بیت بگم صدای نالت بره مدینه... (روضه ام همین باشه و ببینمت مدینه) اما داغ دل شیعه اینجاست...که قبر مادرمون زهرا هنوز مخفیه... ⚜مدینه رفتم و آتش بجانم ⚜ندادی قبر زهرا را نشانم ⬅️اونایی که مدینه رفتین...هر چقدر چشم انداختین بگین ببینم آیا قبر یه دونه دختر پیغمبرو دیدید یا نه.. ☑️هر کجا نشستی ..ان شاالله آقامون صاحب الزمان بیاد.. قبر گمشده مادرشو نشونمون بده...با همه وجود سه مرتبه صدا بزن ☑️ زهرا.... ⬇️صلوات حذف نشه لطفا..⬇️
. |⇦•اصغر به خواب رفته... علیه السلام ویژهٔ شب جمعه به نفسِ مرحوم کربلایی حسین بختیاری ●━━━━━━─────── من زینبم به خاطر من گوش کن رباب *مرحوم مُلّای دربندی مینویسه: تا صدای قدم هایِ ابی عبدالله اومد سمت خیمه ها، بی بی رباب گفت: بچه ام رو حسین آوُرد، حتما سیرابش کرده، اول کاری که کرد بلند شد گهواره اش رو مرتب کرد، به همه خانوم ها هم گفت: الان بچه ام رو میارن، من میخوابونمش... بی بی زینب اومد بیرون، اما دست خونی، معجر خونی برگشت خیمه، این صحنه رو که دید رباب خبردار شد، به صورتِ خودش زد...* من زینبم به خاطر من گوش کن رباب اصغر به خواب رفته فراموش کن رباب *ناله بزن: حسین!..* اگر بناست دَمی بی تو بگذرد عُمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دَم را *ابی عبدالله!...* غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را محبت تو بود رشته ی نجات مرا رها نمیکنم این ریسمان محکم را به یُمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی گزیده اند همیشه خط مقدم را .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇