eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ یکی از پر رفت و آمدترین مجالس دهه محرم در تهران عصر ناصرالدین شاه مجالس بود که با حضور دولتی‌ها و توده مردم برگزار می‌شد. یکی از مهم‌ترین آسیب‌های مجالس تکیه دولت، دروغ‌پردازی های روضه‌خوان ‌ها و اهل تعزیه بوده است.‌ البته این اختصاص به تکیه دولت نداشت و برخی از هیئات خانگی هم گرفتار این معضل بود. مجلس‌گردان این دسته از هیئات و تکایا روضه‌خوان‌های عمامه‌ به سری بودند که سواد چندانی نداشته و تنها از این طریق ارتزاق می‌کردند. رد پای این آسیب‌ها تا سال‌های پیش از انقلاب که فریاد بزرگانی چون در مبارزه با را برآورد دیده می‌شود که الحمدلله تا حدود زیادی اصلاح شد. ✨البته در همان گذشته هم مجالسی وزین با حضور واعظانی اهل علم و فضل برگزار می‌شد که عمدتا از اینگونه آسیب‌ها در امان بود. 📚یک نمونه از گزارش مربوط به سال ۱۲۹۹ق از نظر می‌گذرانیم: شنبه، ۴ محرم: امروز ملا موسی و سید موسی هر دو قهر کردند. با وجود این روضه‌خوانی طول کشید. بعد در خانه رفتم. معلوم شد دیشب تعزیه عروسی رفتن حضرت فاطمه(س) در تکیه [دولت] بیرون آوردند. این تعزیه را به قدری رذل کرده‌اند، دیشب مخصوصا زیادتر رذل شده بود. تعزیه‌خوانه‌ها زوزه سگ می‌کشیدند. وقاحت به قدری شده بود و خنده اهل حرم‌خانه طوری از بالاخانه‌ها به صحن تکیه می‌آمد که اشخاصی که آنجا بودند نقل می‌کردند که از تماشاخانه مضحک فرنگستان خیلی باخنده‌تر بود. نه شأن سلطنت بود این عمل و‌ نه ایام تعزیه سیدالشهداء (ع) مقتضی این حرکات. خلاصه باز نصیرالدوله و ناصرالملک احضار شدند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 تصویر مرحوم حجت‌الاسلام بر منبر یکی از مساجد تهران در دهه ۴۰ 📖 حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی پور در خاطرات خود می‌گوید: ▪️‏ ایام محرم آن سال [۱۳۴۲] که امام یک اعلامیه بسیار ‏‎ ‎‏تندی صادر کردند. همچنین آیت‌الله العظمی میلانی اعلامیه ای صادر ‏‎ ‎‏کردند و این اعلامیه‌ها توسط منبری ها و وعاظ مخصوصاً مرحوم آقای ‏‎ ‎‏فلسفی خوانده شد. در آن جلسه ای که مرحوم آقای فلسفی این دو ‏‎ ‎‏اعلامیه را می خواست بخواند من بودم، چون در ایام 15 خرداد در تهران ‏‎ ‎‏بودم، من ایام محرم و صفر تهران می‌آمدم و منبر می رفتم. ایشان در ‏‎ ‎‏مسجد در بازار سخنرانی می کرد. در آنجا اعلام کرد که حضرت آیت‌الله ‏‎ ‎‏میلانی و حضرت آیت‌الله العظمی خمینی ‏‏نامه‌ای ‏‏به من نوشتند که ‏‎ ‎‏می خواهم آن نامه‏‏‌ها‏‏ را برای شما بخوانم. 🔹در اعلامیه مرحوم آیت‌الله العظمی میلانی این جمله بود‏‏:‏‏ کسی که در این ماه محرم سر سفره ابا عبدالله الحسین(ع) بنشیند و نسبت به ‏‎ ‎‏مظالم و جنایات رژیم سخن نگوید مثل آن است که سر سفره نشسته و ‏‎ ‎‏غذا خورده و نمکدان شکسته است، وظیفه همه است که در این جریان ‏‎ ‎‏اقدام کنند و سخن بگویند. خوب این موضوع حاکی از یک تحول و یک ‏‎ ‎‏حرکت سراسری و عمومی در دهه عاشورا بود‏‏.‏.. آن ‏‎ ‎‏شب [عاشورا] جمعیت به قدری زیاد بود که مدرسه، مسجد بازار و تیمچه‏‏‌‏‏های ‏‎ ‎‏اطراف پر از جمعیت بود و ایشان را از سبزه میدان، از بالای بام ‏‏مسجد ‏‎ ‎‏برده بودند. ۴۲ ۴۲ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 ردیف نشسته، از چپ: آیت‌الله در کنار پدرش مرحوم آیت الله آقا 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
آیت الله در بیان خاطره‌ای از مرحوم پدرش آیت‌الله آقا سید محمود می‌فرمود: اوائل غائله بود و من هنوز به حد تکلیف نرسیده بودم، همراه مرحوم والد در یک منزل اجاره ای واقع در خیابان سیروس ‍ تهران سکونت داشتیم. آن روزها مسئله کشف حجاب از طرف رژیم تعقیب میشد و مجالس تشکیل می‌یافت و بزرگان را طوعا و کرها به آن مجالس ‍ همراه خانمهایشان دعوت می کردند. شوهر همشیره مرحوم والد یکی از رجال سرشناس زنجان بود و احتمال میرفت که او نیز دعوت شده و در آنگونه مجالس حضور یابد. مرحوم والد نامه مفصلی به وی نوشته و در آن بر لزوم مقاومت در برابر این برنامه ننگین و ضرورت رد دعوت مجالس مزبور تاکید کردند، نامه به آدرس زنجان پست شد. چندی بعد مرحوم والد طرف صبح به همراه یکی از بستگان به قصد ملاقات کسی از منزل خارج شدند و ظهر به منزل نیامدند، ما نگران شدیم شب که مرحوم والد به منزل آمد ماجرا را چنین تعریف کرد: همین که از منزل بیرون رفته و سوار درشکه شدیم شخص جلو آمد و گفت: سرتیپ جوانشیر شما را به اداره تأمینات احضار کرده اند و باید الان با من به نظمیه بیائید. درشکه از همانجا مستقیم به میدان توپخانه رفت و مرا به نظمیه بردند و به اتاقی که دفتر کار سرتیپ جوانشیر بود وارد کردند، سرتیپ با برخوردی بسیار سرد کاغذی را در جلوی من گذاشت و پرسید: این کاغذ را شما نوشته اید؟ من دیدم همان نامه ای که به شوهر همشیره ام نوشته بودم که سانسور شده و به دست نظمیه افتاده است. باری با کمال شجاعت و صراحت گفتم: بلی من نوشته‌ام. سرتیپ پرسید: مگر نمی‌دانی که اعلیحضرت به رفع حجاب امر فرموده است؟ گفتم: فعلاً به این جهت قضیه که این عمل خلاف شرع مقدس و مخالف صریح قرآن است کاری نداشته و بدان نمی‌پردازیم. اما از بیان این نکته نمی‌توانم بگذرم که آنچه من از مقام و عزت و آبرو و امکانات مادی و غیر و غیره دارم همه و همه از پرتو این دین مبین و پیروی از آن بدست آمده است. حال اگر با وجود برخورداری از این همه نعمت که به برکت این دین فراهم آمده با دستورات آن مخالفت ورزم کفران نعمت و ناسپاسی کرده و باید دو توپ گذاشته شوم. من این نامه را به حکم وظیفه دینی که بالاتر از هر امر و فرمانی است نوشته ام و در این راه نیز خود را برای هر اتفاقی که رخ دهد آماده کرده‌ام. می فرمود: برخلاف انتظار این کلام بسیار مؤثر افتاد و سرتیپ نامبرده با لحنی گرم صدا زد برای آقا چای بیاورید. گفتم: من نمی‌خورم و (چون سرتیپ چنین پنداشت که به خاطر احتیاط و پرهیز از سم احتمالی از نوشیدن آن خودداری می کنم ) افزودم که : از برکت این دین من بحمدالله بهترین چای لاهیجان را می خورم و اینگونه چائیها با مذاق من سازگار نیست. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
از راست: ، ، شهید تصویر مربوط به سال ۱۳۳۲ می‌باشد. 🔹تلاش در محرم و صفر پس از ۲۸_مرداد 👇👇👇👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ پس از کودتای 28 مرداد 1332، جمعیت درصدد برآمد که از منابر و مجالس عزاداری ، بیشترین استفاده را ببرد تا ضمن بیان مسائل روز کشور به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم بپردازد. بی‌شک، استفاده از این مجالس، با توجه به اوضاع خفقانی که رژیم پس از کودتا به وجود آورده بود، کمک شایانی به ادامه‌ مبارزات علیه رژیم می‌کرد. اصغر عمری در خاطرات خود درباره‌ سخنرانی فدائیان اسلام در ( ) پس از کودتای 28 مرداد 32 چنین می‌گوید: «در عاشورای پس از 28 مرداد، فدائیان اسلام از این فرصت استفاده کردند که در مسجد شاه آن زمان، سخنرانی داشته باشند. دسته‌‌های سینه‌زن‌ها به مسجد می‌آمدند و شهید نواب صفوی از این موقعیت استفاده کرد و گفت: حالا که این جمعیت‌ها به مسجد می‌آیند، ما آنجا یک سخنرانی می‌گذاریم و این کار را هم کرد. من در آنجا محافظ منبر و بلندگو بودم، مسجد و جمعیت و آدم‌ها را از بالا خوب می‌دیدم و به آنان اشراف داشتم. در قدیم رسم بود که روز عاشورا در تمام شبستان‌های مسجد، گروه‌ها و دسته‌های گوناگون جلساتی داشتند، عزاداری می‌کردند و سینه می‌زدند، از جمله در شبستان شمال شرقی مسجد، گروهی عزاداری می‌کردند و سخنرانِ آنجا فردی به نام آقا بود که بر منبر رفته بود. دسته‌ها وارد مسجد می‌شدند و مسجد مملو از جمعیت شد. در آن زمان حکومت نظامی برقرار بود و سربازان مسلح در بین مردم حضور داشتند. بالای منبر رفت و شروع به سخنرانی کرد، او می‌گفت که ما خیال داریم با ظلم حاکمان و ستم ستمگران مبارزه کنیم. کسانی که موافق هستند و می‌خواهند با ما بیعت کنند، دست‌‌های خود را روی سرشان بگذارند. تمام مردم دست‌‌های خود را روی سرشان گذاشتند. ایشان پس از بیعت گرفتن، شروع به سخنرانی کرد و به دولت اولتیماتوم داد که ما این برنامه‌ها را داریم.» در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در محرم بعد از کودتای 28 مرداد 32 چنین می‌گوید: «ماه محرم و صفر بود و مرسوم بود که تمام دسته‌‌های مذهبی به بازار می‌آمدند، از بازار وارد می‌شدند و از مسجد امام خارج می‌شدند. روز عاشورای آن سال شهید سید عبدالحسین واحدی در مسجد امام سخنرانی کرد. در حین سخنرانی ایشان، شهید نوابصفوی با حدود سیصد نفر از جوان‌‌های دولاب پای برهنه از دولاب وارد مسجد شدند. صبح تا ظهر روزهای عاشورا را دولاب تا مسجد امام را پای برهنه طی می‌کرد. در این سخنرانی، زاهدی (نخست‌وزیر) را مورد خطاب قرار داد و گفت: آقای زاهدی این مسجد همان مسجدی است که در آن رزم‌آرا به جهنم رفت، اگر برخلاف نظر مردم ایران گامی بردارید به سرنوشت رزم‌آرا دچار خواهید شد. از میان فدائیان اسلام شهید سید عبدالحسین واحدی بیشتر از دیگران منبر داشت و سخنرانی‌های تندی علیه رژیم ایراد می‌کرد. در ده روز محرم در مسجد شاه (امام) مجالس روضه‌خوانی برگزار می‌شد و شهید واحدی در این ده شب بر منبر می‌رفت و هر شب در آن مجالس، به شاه حمله می‌کرد و می‌گفت: محمدرضا ، اعلی‌حضرت و شاه نبود بلکه «پسرک پهلوی» بود. در آن زمان هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد این‌گونه حرف بزند.» 📚کتاب «نهضت عاشورا و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جامعه ایرانی». مرکز اسناد انقلاب اسلامی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀به مناسبت شهادت شهید در ۲ شهریور ۵۷ 🔹 همسر : آن موقع من ۱۶ سال، و ایشان حدود ۲۹ سال داشتند. قرار شد با خانواده‌­ام به منزل آقای موسوی در اختیاریه برویم تا او را ببینیم. در آن جا او گوشه‌­ای نشسته بود. من چای بردم، ولی از سر حجب و حیا نه من ایشان را توانستم ببینم و نه او مرا. فقط موقعی که از خانه خارج می‌­شد از پنجره او را دیدم. لباس قبای نیمچه‌­ای به تن، و کلاه عرقچین مشکی به سر داشت. ظاهراً تازه طلبه شده بود. قرار شد برای بار دوم همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم که او آن موقع گفت: «من طلبه‌­ای هستم که نه کسی را دارم و نه از مال دنیا چیزی. اگر می‌توانی نان طلبگی بخوری، بسم‌الله». من هم پذیرفتم. 📷 تصویر مجلس عروسی شهید اندرزگو در 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 وصف حالات معنوی آیت‌الله از لسان فررندش مرحوم آیت‌الله 🗓 به مناسبت ۴ شهریور سالروز رحلت جمال السالکین آقا سید جمال گلپایگانی در سال ۱۳۳۶ش برابر با ۲۹ محرم ۱۳۷۷ق ✍ دو تن از فرزندان اهل علم این عارف عظیم الشأن یعنی حضرات آیات سید علی و سید احمد هاشمی گلپایگانی از نجف به تهران مهاجرت کرده و در زمره علمای تهران به خدمات علمی و تبلیغ معارف الهی پرداختند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💡آیت‌الله در خاطرات خود از مرحوم پدرش آیت‌الله می‌فرمود: در منزل آیت‌الله مجلس روضه بود و من هم در خدمت والد، در آن مجلس شرکت کردیم. با ورود ایشان، سخنران صلوات فرستاد و در اثناء سخن، از ایشان با القاب و صفات بسیار تجلیل کرد تا حدی که مرحوم پدر ناراحت شد و از همان پایین منبر فرمود: «بگذارید لقبی هم برای (ع) باقی بماند. تو که هرچه لقب بود برای من گفتی!» 📚 منبع: ص۱۹۵ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 به مناسبت ۴ شهریور سالروز رحلت فقیه عارف آیت الله یکی از شاگردان آیت‌الله جعفری تهرانی می‌گوید: ایشان فرمودند شما میتوانید با تماس بگیرید؟ گفتم: بلی فرمودند: ۶۰ سال قبل وقتی پدرم از دنیا رفت ، پیکر او را با هشت نفر از بستگان  به قم آوردیم  و چون هوا سرد بود نزدیک غروب از دفن او فارق شدیم  و امکان برگشت این هشت مهمان ما به تهران وجود نداشت، لذا شب را در قم ماندیم و آقای مهدوی کنی غذای ساده ای آماده کردند برای مهمان های ما. من امروز که اعمال خود را محاسبه میکردم، یادم نیست که از آقای مهدوی در آن روز تشکر کرده ام یا نه؟ میترسم تشکر نکرده باشم و برای من وزر و وبال شود. وقتی آن شاگرد با آقای مهدوی تماس گرفت و جریان را گفت، آقای مهدوی فرمودند: چه وزری؟! چه وبالی؟! ایشان استاد بنده بوده است. یک سال قبل از فوت مرحوم آیت الله جعفری (ره)، آیت الله مهدوی کنی(ره) به دیدار ایشان در بیمارستان میلاد آمدند. 📽 فیلم بالا مربوط به دیدار این دو یار دیرین در بیمارستان میلاد تهران در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۲۰ می‌باشد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ مرحوم که روز گذشته پیکر پاکش در قبرستان بقیع قم در خاک آرمید، در آن سالهای دور که در مدرسه تحصیل می‌کرد، از محضر بهره برد. حاج آقا فخر، یک مربی وارسته بود که زیر نظر آیت‌الله مجتهدی در مدرسه علمیه ایشان حجره داشت و به صورت شبانه‌روزی به تربیت طلاب می‌پرداخت. مرحوم حاج آقا مسلم اسماعیلی که حقیقتا وارث سیره تربیتی استادش حاج آقا فخر بود، در وصف وی به نگارنده نکاتی فرمود که همگی در وجود خود آن مرحوم نیز مشهود بود. ایشان می‎‌فرمود: «حاج آقا فخر از پرکارترین افراد بود. هر طلبه ای هرچه لازم داشت برایش تهیه می کرد و به ارزاق و امور خانوادگی اش رسیدگی می کرد. اما در بوق و کرنا نمی کرد و لذا هنوز هم خدمات ایشان باقی است. اگر بنا بود آقا فخر خللی در کار داشته باشد، آقای مجتهدی ایشان را راه نمی داد. آیت الله مجتهدی خیلی به ایشان اهمیت می داد. یکی از طلبه ها بچه دار شده بود، ولی هیچ کس نمی دانست. حاج آقا فخر برایش جگر گرفته و پنهانی برایش فرستاده بود. همچنین برنج و روغن را غیر مستقیم به کسی داده بودند که برایش ببرد. گاهی حاج آقا فخر یک جعبه سیب می خرید و شبها به طلبه هایی که آنجا بودند می گفت: سیب بخورید. بعضی از طلبه ها آن موقع نمی توانستند سیب بخرند. حاج آقا فخر و آقای مجتهدی استحباب را در وجود ما تزریق می کردند. گاهی انجیر می خرید و در گوشه حجره می گذاشت و می گفت: هر طلبه ای صبح ها یک انجیر بخورد. آقای مجتهدی درسشان را می گفتند و می رفتند؛ ولی حاج آقا فخر این درسها را باز با طلبه ها کار می کرد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ این روزها یادآور رحلت عالمی مجاهد است که حق بزرگی به گردن دارد. ☘آیت‌الله سیدعبدالمجید ایروانی که تاسیس مدرسه علمیه ایروانی و مدیریت را برعهده داشت در در سال 1315 متولد شد. والد معظم ایشان آیت‌الله حاج (ره) از اعاظم علمای عصر خود بود. 🔹سیدعبدالمجید ایروانی مقدمات دروس علمی را در تبریز طی نموده و در سال 1332 وارد حوزه علمیه قم گردیده و از محضر حضرات آیات عظام بروجردی، شاهرودی، داماد و اراکی کسب فیض نمود و درس فقه و اصول را از محضر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) فرا گرفت و تا زمان تبعید معظم له در سال 1342 از شاگردان ایشان بود و به تدریس سطوح در حوزه علمیه قم نیز مشغول بود. 💡ایشان در سال ۱۳۵۰ به تهران آمد و مبارزات خود را در سنگر مسجد گسترش داد و با قبول مدیریت مهدیه تهران منشأ خدمات متنوعی برای روحانیت و اقشار مردم گردید. مرحوم ایروانی در دوران نهضت امام ره مبارزی خستگی‌ناپذیر بود و بارها از سوی ساواک دستگیر شد. 🔹آیت‌الله ایروانی پس از پیروزی انقلاب در این عرصه ها به خدمات فرهنگی و دینی اشتعال یافت: امامت مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام مدیریت و سرپرستی مهدیه تهران عضو اصلی شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران نماینده حضرت امام در بنیاد مستضعفان سرپرست حوزه‌های علمیه جنوب و غرب تهران مسئول کمیته امداد امام خمینی منطقه 17 تهران عضو شورای مرکزی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌‌ای تأسیس مدرسه دینی در تهران که بعد از وفات ایشان به نام «مدرسه علوم اسلامی ایروانی حوزه علمیه طلاب دینی» نام‌گذاری شد. 🍂آیت‌الله سیدعبدالمجید ایروانی در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۷۱ش دار فانی را وداع گفت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ محدث اخباری مسلک شیخ محمدرضا چاله‌حصاری تهرانی مشهور به افضل عصر در سال ۱۲۹۸ ق در تهران متولد شد. 🔹مقدمات و سطوح علوم دینی را در تهران گذراند و سپس به عتبات مشرف شد و در مدت ۱۰ سال از محضر ، صاحب عروه و استفاده کرد و حدود سال ۱۳۳۳ق به تهران بازگشت و نزدیک به ۳۰ سال در این شهر به تدریس و تألیف پرداخت. 🔹شیخ محمدرضا تهرانی پس از سقوط رضاخان به قم هجرت کرد و در آن اقامت گزید تا آنکه در تاریخ ۹ شهریور ۱۳۳۲ش دار فانی را وداع گفت. 🚫 این محدث اخباری طبق وصیتش در خانه خود دفن شد و این خانه را هم وقف مقبره خود کرد، اما متأسفانه مدفن وی دچار تصرفات دیگری شد و اکنون در زیر زمین این مسافرخانه (سمت چپ حیاط) مدفون است. 🔸شیخ محمدرضا تهرانی یکی از پیشوایان اخباریان ایران است که اندک پیروانی در تهران دارد. 📚از این محدث اخباری حدود ۶۰ اثر باقی مانده که از جمله آنها در علم اصول که در واقع اصول رسیده از سوی ائمه اطهار(ع) می‌باشد. 📖تصویر بالا نیز دو صفحه از نسخه خطی کتاب لاهل الزهد می‌باشد که در گنجینه نسخ خطی کتابخانه مجلس موجود است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🔹سندی مربوط به شهریور سال ۱۳۴۹ محتوی صورت اسامی روحانیون طراز اول تهران و مراجع تقلید مورد نظر ایشان همراه با آدرس اسامی مراجع تقلید نشانی شیخ حسن سعید خوئی مسجد جامع شبستان چهلستون حاج غلامحسین جعفری خوئی مسجد جامع شبستان گرمخانه حاج خلیلی خمینی مسجد جامع مابین گرمخانه و شاه‌آبادی سید ضیاء استرآبادی خوئی مسجد جامع شبستان استرآبادی سید ابوالحسن رفیعی قزوینی1 خودش مسجد جامع شبستان شاه‌آبادی سید حسین درکه‌ای خوئی چهارسوق بزرگ خیابان خیام مقابل سیدنصرالدین سید مهدی لواسانی رفیعی ـ خمینی کوچه لوطی صالح در بازار گذر لوطی صالح شیخ عبدالکریم حقشناس خوئی ـ خمینی امین‌الدوله در خیابان مولوی بازار حضرتی کوچه چهلم شیخ حسین زاهد خوئی خیابان سیروس مقابل میدان سیداسماعیل کوچه گلشن سیدعلینقی تهرانی خوئی مسجد حضرتی در خیابان مولوی بازار حضرتی سیدصدرالدین جزایری میلانی مسجد عباس آباد در خیابان خیام بازار عباس‌آباد شیخ خلیل قبله‌ای خوئی ـ خمینی خیابان خیام مقابل کوچه انبار معیر دروازه نو سیدجواد میرسجادی شاهرودی خیابان خیام سیدنصرالدین مسجد اتفاق کاظم شبستری خمینی ـ میلانی مسجد ملک در خیابان خیام کوچه لاجوردی احمد گلپایگانی خوئی مسجد گذرقلی در خیابان پاچنار گذرقلی ابوطالب فاضل خوئی خوئی ـ خمینی گذر مستوفی درخونگاه خیابان خیام حاج شیخ محمدتقی شریعتمداری میلانی مسجد درخونگاه خیابان سیروس حاج شیخ قوام‌الدین شریعتمداری میلانی مسجد درخونگاه خیابان سیروس میرزا محمد مرندی خمینی، روحانی مسجد حسینی خیابان بوذر جمهری غربی بین درخونگاه و چاله حصار .... 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
⚡️حاج ملا علی کنی در بیان سفیر آمریکا 🗓 به مناسبت رحلت فقیه عظیم الشأن در ۲۷ محرم ۱۳۰۶ق 📚 اولین در ایران، در خاطرات خود چنین می نویسد: «... حکام شرع ملا یا مجتهد نامیده می‌شوند که بزرگ‌ترین مجتهدهای فعلی که به منزله رییس عدالتخانه حالیه ممالک فرنگ است، حاجی است... حاجی ملا علی شخص مسنی است و ظاهراً مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد، اگر چه املاک او زیاد است، مع هذا نمی‌خواهد جلال و ظاهر سازی به خرج دهد. وقتی در کوچه‌ای راه می‌رود، بر قاطر سفیدی سوار می‌شود و فقط یک نفر نوکر دارد، اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوی او ازدحام می‌کنند، مثل اینکه وجودی ملکوتی است، اگر یک کلمه بگوید می‌تواند اعلی حضرت شاه را از سلطنت خلع کند. وقتی به نزد اعلی حضرت شاه می‌آید، پادشاه به جهت احترام او قیام تمام به عمل می آورد. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول می‌کشیدند، به من گفتند که اگر چه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شده‌ایم، اما اگر حاجی ملاعلی امر کند همه شما را می‌کشیم!». 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 سال ۱۳۳۹، حجت الاسلام والمسلمین حاج در حال عزیمت به سفر استعلاجی به آلمان و در میان بدرقه پرشور روحانیون و خطبای تهران در در این تصویر حجت‌الاسلام معروف به شیخ عبدالحسین زاهد پدر استاد ارجمند آیت‌الله حفظه الله و مرحوم آیت‌الله تولیت فقید حوزه علمیه در سنین جوانی حضور دارند. 👇 ⁉️ در تصویر مشخص نکردم تا عزیزانی که تا حدودی شناخت دارند نسبت به شناسایی این دو بزرگوار تلاش کنند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت رحلت آیت‌الله طالقانی در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ ✍ در سال ۱۳۱۸ش از نجف اشرف به تهران بازگشت و در این زمان در بیشتر جلسات آیت‌الله شرکت می‌کرد. آیت الله کمره‌ای در مورد این جلسات که در سال ۱۳۱۸ برقرار می شد چنین می گوید: مجلس های درس ادامه می یافت. این مبارزات روز به روز داغ تر می شد. آقای در حوزه درس منظومه و منطق من در قم در محله آب انبار سید عرب حاضر می شد و بعد در تهران در منزلی در نزدیکی درس فلسفه و تفسیر حضور پیدا می‌کرد شعبه‌ای از درس تفسیر قرآن در حوالی منزل ایشان در خانی آباد اطراف مسجد مقدس در بین دوستان ایشان و مرحوم پدرش دایر شد... در این جلسات درس، را با آقای طالقانی مجاهد در مورد نقشه پیاده کردن دولت امیرالمومنین(ع) مورد مذاکره قرار دادیم و در صدد برآمدیم دونفری نهج البلاغه را تجزیه کنیم و کتب و کلمات را که مشتملات نهج البلاغه است هر قطعه ای را به ضمیمه قطعات مناسب آن در یک جا جمع آوری کنیم و این کار را کردیم. نهج البلاغه ۲۲ کتاب شد و مقدماتی هم بر آن نوشتیم الان دفترچه تجزیه نهج البلاغه خط آقای طالقانی در کتابخانه من موجود است. 📚 زندگی و مبارزات آیت‌الله طالقانی ص۲۵ و ۲۶ 📷تصویر: سال ۱۳۳۲. حرکت به سوی پاکستان برای شرکت در کنگره شعوب المسلمین کراچی، به اتفاق آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📚 مرحوم (متوفای ماه صفر ۱۳۱۶ق) پدربزرگِ خانم همسر ره در کتاب در ص۵۳۴ ذیل «و علی اولاد الحسین علیه‌السلام» می‌نویسد: ✍ «در منتخب حدیث وفات را در شام ذکر کرده و شاید آن اسم منسی در کلام جماعتی از مورخین همین باشد. و مؤید او آن است که او را در شام قبه و مزاری است معروف که عامه و خاصه جهارا زیارت می‌کنند و اهل شام به توارث نقل می‌کنند که او دختر سیدالشهداء است و معروف به سیده رقیه است و تبرکات و توسلات به مرقد پاک آن مطهره می‌نمایند. ✨و من بنده در سالی که در راه حج وارد دمشق شدم مکرر به زیارت او مشرف شدم و آثار جلالت و خدارت و انوار عصمت و طهارت در آن مرقد مطهر و مضجع مقدس مشاهده کردم.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 سمت راست: نوه مرحوم در سنین جوانی. سمت چپ: برادر وی شیخ مرتضی کاتوزیان از علمای تهران ✍ به خاطر دارم مرحوم آیت‌الله مجتهدی عملکرد سپهبد کاتوزیان را همچون علی بن یقطین در دربار عباسی عنوان می‌کردند. 🔹دکتر درباره مجالس عزاداری در منزل (سپهبد نیروی زمینی شاهنشاهی) می‌نویسد: مجلس منزل مرحوم سپهبد باقر کاتوزیان در خیابان وزرا یا تلویزیون در اراضی عباس‌آباد... در میان امرای ارتش آن زمان مرحومان سپهبد مرتضی زاهدی (که با سپهبد فضل‌الله زاهدی هیچ نسبت خانوادگی نداشت) و سپهبد باقر و برادرش سپهبد کاظم کاتوزیان از تقوا و طهارت نفس و اعتقاد راسخ مذهبی ممدوحی برخوردار بودند. برادر دیگر این دو سپهبد، عالم مشهور طهران، مرحوم حاج بود. در مجلس مرحوم کاتوزیان، عموم طبقات و سکنه آن اطراف و بسیاری از اهل علم و کارمندان پست شرکت می‌کردند و تا آخرین سال حیات آن مرحوم، آن مجلس منعقد می‌شد. وفات ایشان در اواخر دهه ۶۰ در طهران واقع شد رحمت‌الله علیه. 🔹حجت‌الاسلام می‌فرماید: سال ۱۳۴۹ اولین دیدار من و سپهبد کاتوزیان در خانه‌ای در خیابان زیبا بود. در آن جلسه دعای کمیل خواندم و در پایان همان جلسه بود که مرا برای روضه اول ماه به خانه‌اش دعوت کرد که این جلسات تا قبل از پیروزی انقلاب ادامه یافت. علما هم در مجالس روضه او شرکت می‌کردند... (استاد انصاریان در سال ۱۳۵۰ به دعوت مرحوم کاتوزیان و به همراه وی به حج مشرف شد) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🏴مرحوم حاج المنتظر_مقدسیان از شاگردان آیت‌الله حاج درباره استاد خود می‌نویسد: ◾️ایشان هفتم ماه صفر را در ، مجلسی مهم به یاد حضرت امام‌حسن(ع) برپا میکرد و هیئت مسجد لرزاده را برای بردن به زاویۀ مقدسۀ حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حرکت میداد. آن هم با آن ترتیب خاص که از میدان حضرت عبدالعظیم، جمعیت پیاده و دسته تشکیل میشد و جناب شروع به نوحه‌خواندن [می‌کرد و] با حالی سرشار از حزن و اندوه حرکت میکردند به طرف حرم مطهّر و در آنجا به سینه‌زدن و عزاداری‌کردن مشغول میشدند تا نزدیک ظهر و ظهر در نماز و اطعام [برگزار می‌شد و] بعدازظهر می آمدند به تهران و باز شب در مسجد، شام غریبان به پا میکردند. 🏴 اما از مطالبی که مرحوم حاج شیخ علی‌اکبر برهان دراین‌باره به گویندگان و وعّاظ آن زمان می فرمود، این بود که بسیار سزاوار و به‌جاست که از برای امام‌حسن(ع) این ده روز را عزاداری کنید و دهۀ آخر صفر را هم به یاد رسول اکرم(ص) عزاداری بشود. چنان‌که سیره و روش بزرگان در صفحات عراق چنین بوده است. 📷 توضیح تصویر، ردیف اول از سمت چپ: آیت‌الله برهان، آقا ، ... ، شیخ عبدالمنتظر مقدسیان، ، در جمع اعضای هیئت برهانیه مسجد لرزاده 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷از راست: آیت‌الله ، میرزا جهانگیر خان قشقایی، ✍در آن سالهای انتقال حوزه حکمی از اصفهان به تهران، جمعی از حکما و عرفا همچون و آقا به تهران هجرت کردند و جویندگان حکمت و معرفت نیز برای استفاده از محضر این اساطین، به تهران آمدند. از آن جمله است که این روزها سالگرد درگذشت او است. 💡میرزا جهانگیر خان در تهران مشتاقانه خدمت حکیم قمشه‌ای رسید. ایشان خود در اینباره می‌گوید: «همان شب اول خود را به محضر او رساندم. وضع لباس‌های او علمایی نبود، به کرباس فروش‌های سِدِهْ می‌ماند. حاجت خود را به دو گفتم. گفت: میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلی بود در خارج خندق قدیم تهران. در آن‌جا قهوه خانه‌ای بود که درویشی آن را اداره می‌کرد. روز بعد اسفار ملاّصدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهی دیدم که بر حصیری نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن را از بر می‌خواند. سپس به تحقیق مطلب پرداخت. مرا آن‌چنان به وجد آورد که از خود بی خود شدم، می‌خواستم دیوانه شوم. حالت مرا دریافت. گفت: آری! قوت می، بشکند ابریق را». 📚خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۵۲۳ 💥متاسفانه در این سالها کم‌کم به سوی انقراض میرویم که ضرورت دارد مسئولان حوزه چاره‌‌اندیشی کنند! 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت ۹ صفر سالگرد رحلت علامه 📚فرزند ایشان در کتاب ج۱ مینویسد: ✨مى‏فرمودند: هنگامى كه تصميم داشتم از نجف أشرف به طهران مراجعت كنم، مرحوم به من فرمودند: «آقا سيّدمحمّدحسين! شما در نجف بمانيد و به طهران نرويد؛ اگر در اينجا بمانيد بعد از من لا يَخْتلِف علَيكَ اثْنان.» يعنى حتّى دو نفر از علماء هم در مرجعيّت شما اختلاف نمى‏كنند. و زمانى كه ايشان از حضرت آية الله حاج قدّس الله نفسه الزّكيّه، كسب مصلحت مى‏كنند كه براى معنويّت و سلوك عرفانى ايشان كدام بهتر است؟ ايران يا نجف أشرف؟ ايشان فرموده بودند: بعداً جواب ميدهم. و پس از يك شبانه روز، در حضور جمعى فرموده بودند: نجف خوب است، طهران هم خوب است، ولى اگر نجف بمانى آنچه كسب مى‏كنى همه‏اش براى خودت؛ و اگر در طهران بمانى در آنچه بدست مى‏آورى شركت مى‏كنيم! و چون اين پاسخ دلالت بر أرجحيّت طهران داشته، ايشان فوراً تصميم به مراجعت به طهران مى‏گيرند. 💡پی‌نوشت: شهر تهران و امروز بیش از هر زمانی محتاج بازگشت یا هجرت فقها و حکمای حوزه‌های بزرگ دیگر در ایران و عراق به سوی خویش است! کاش آنها که در این زمینه توانایی یا مسئولیتی دارند زودتر چاره اندیشی کنند. 📷 از چپ: ، ، 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀روزهای نخست ماه صفر سالروز شهادت است؛ شهید آیت‌الله که در وقایع مشروطه در شیراز به شهادت رسید. این عالم مجاهد در حوزه تهران در فقه و اصول از محضر و در حکمت از دروس و بهره برد. 📜 سند بالا اعلامیه آیت‌الله است که از همگان دعوت نموده تا در مجلس فاتحه شهید شیخ محمدباقر اصطهباناتی که در برگزار می‌شود شرکت نمایند. 🔹متن اعلامیه: «خدمت عموم انجمنهای محترمه متحده متحابه دارالخلافه زیدت توفیقاتهم و جمعت آرائهم فی حفظ بیضة الاسلام و قواعد دین خیرالانام اظهار می‌شود بر همه مخفی و پوشیده نیست که جناب مستطاب حجت‌الاسلام شیخ محمدباقر مجتهد اصطهباناتی در شیراز شهید گردیده و بر تمام مسلمین و برادران مؤمنین تعزیت داری و سوگواری در این باب واجب و لازم است؛ خصوصا سلسله جلیله اهل علم. لذا پس از تعزیت گویی به تمام اعضای انجمن های محترم اعلام می‌شود داعی به جهت اختصاصی که به شیراز و اهالی آن مملکت دارد از فردا صبح را که یوم پنجشنبه نهم [صفر] است در مدرسه مرحوم سپهسالار قدیم، اقامه مجلس فاتحه و تعزیت داری منعقد است، ان شاء الله همگی قدم رنجه داشته مستفیض شویم. الداعی خادم الشریعه الطاهره عبدالله بهبهانی» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 فقیه و عارف عظیم الشأن آخوند ملاعلی معصومی همدانی در جمع علمای تهران. ردیف نشسته از راست، نفر دوم: آخوند همدانی؛ نفر چهارم: #شیخ_محمدتقی_فلسفی. ✍ #آخوند_ملاعلی_همدانی تحصیل کرده در حوزه تهران و در محضر آخوند #ملا_محمد_هیدجی ، #میرزا_مهدی_آشتیانی ، #شیخ_محمدرضا_تنکابنی و... 🔹تشییع جنازه و مجالس ختم ایشان در تهران در سال ۵۷ بسیار باشکوه بود و به یکی از صحنه های مبارزه مردم علیه رژیم پهلوی تبدیل شد. 🔹مرحوم عقیقی بخشایشی می‌گوید: «وقتی که در سال ۱۳۴۱ ش از همدان به قم می‌رفتم آیت الله آخوند به بنده فرمودند: به آقایان (مراجع) تک تک نیابت دارید از قول من سلام برسانید، ولی وقتی خدمت حاج آقا روح الله رسیدید از قول من بعد از سلام یک جمله ای برسانید. گفتم آن چیست؟ فرمودند: به حاج آقا بگویید آخوند سلام رساند و گفت: ابوذر یک کمی آرام، آرامتر! وقتی خدمت امام رسیدم و قضایا را گفتم، ایشان تبسمی کردند و فرمودند: وقتی خدمت آقای آخوند رسیدید از قول من سلام برسانید، ضمنا بگویید، سلمان یک کمی حرکت!» 🔹نوشته اند: رابطه آیت الله آخوند با امام به حدی بود که در سال ۱۳۴۲ وقتی عوامل رژیم پهلوی به منزل امام (ره) هجوم بردند، ایشان کتاب اربعین خود را برای محفوظ ماندن از یورش مأمورین به آخوند ملاعلی همدانی سپردند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran