eitaa logo
طرز طنز
65 دنبال‌کننده
129 عکس
6 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 اثر کمدی بر مخاطبان 🤡 بخش اول🖌 در کمدی هدف آن است که سبب شود ما «با» یا «به» بازیگر کمیک بخندیم. کسانی که شوخ‌طبع نیستند نمی‌توانند بیشتر از آنی کمدی را تجربه کنند که مردمان بی‌احساس می‌توانند تراژدی را تجربه کنند. خندیدن به یک وضعیت، نیازمند نداشتن دغدغه عملی درباره ناسازگاری نهفته در آن وضعیت است. وقتی که بازیگران کمیک این بی‌دغدغگی را نشان می‌دهند، ما در آن با آنان شریک می‌شویم و می‌خندیم. در پاره‌ای اوقات، ممکن است آن‌گاه که آنان جدی هستند، ما از نظر عاطفی درگیر نباشیم، و بنابراین در حالی که آنان نمی‌خندند ما بخندیم. کمدی‌ها نوشته می‌شوند تا به ما اجازه حفظ فاصله روانی از بازیگران و مشکلاتشان را بدهند. @tarzetanz
📚 اثر کمدی بر مخاطبان 🤡 بخش دوم🖌🖌 فیلم‌های سینمایی و کارتون‌ها، برای مثال، غالباً اغراقی غیر واقعی را به کار می‌گیرند تا بر ماهیت خیالی آنچه روی می‌دهد تاکید کنند. به هر نحو که ما به این فاصله روانی، تعلیق دغدغه عملی، و شوخ‌طبعی و بازیگوشی دست یابیم‌، این‌ها به ما اجازه می‌دهند ورای ناهمخوانی‌های کمدی برویم تا به آنها بخندیم. همانند تراژدی، واکنش‌های ما به آنچه در کمدی روی می‌دهد به زندگی واقعی نیز منتقل می‌شود. کمدی یک رهایی عاطفی را، نه تنها از مسائل بازیگر کمیک، بلکه از آنچه مربوط به خودمان و کل بشر است، ترغیب و تشویق می‌کند. ما از دلواپسی‌های پیش پا افتاده درباره آنچه که اینجا و اکنون و واقعی و عملی است رها می‌شویم و بنابراین می‌توانیم به اوضاع خود و موقعیت بشر بخندیم. همانگونه که هیجاناتی مانند ترس، خشم، دلسوزی، غم‌زدگی و شگفتی، الگوهای تراژیک برای واکنش در برابر ناهمخوانی‌های زندگی واقعی‌اند، بازیگوشی و خنده نیز الگوهای کمیک هستند برای واکنش در برابر ناهمخوانی‌های زندگی واقعی. @tarzetanz
📚 اثر کمدی بر مخاطبان 🤡 بخش سوم🖌🖌🖌 اگرچه پیرنگ‌های کمیک نوعاً پایان خوشی دارند، اما می‌توانند دقیقاً به اندازه تراژدی‌ها در برگیرنده نگون‌بختی و مشقت باشند... والتر کِر این بینش نافذ را درباره «پایان خوش» کمیک ارائه می‌دهد: «سازش، تسلیم، تردید، بی‌اعتقادی کامل به هر دو طرف قضیه، انکار منزلت، یادآوری اینکه پیروزی چیزی را تغییر نمی‌دهد و اینکه اشتباه‌کننده به اشتباهش ادامه می‌دهد، اینها اجزای ناگزیرِ « پایان خوش » کمیک‌اند... برای کمیک بودن، پایان نمایش باید مسئله «نیک‌بختی» و «دیگر از آن پس» را قویاً زیر سوال ببرد. کمدی شعری احساسی، حماسی، یا اطمینان‌بخش نیست؛ آخرین و بهترین گامش را پیش‌تر بگذارد، آن را یک راست در پِهِن گذاشته است.» 📎📎📎 منبع: (کمدی، تراژدی و دین. جان مورل. ترجمه البرز حیدرپور. ص۳۱-۳۳) @tarzetanz
📚 برخی پیوندهای بنیادین ✍ کمدی، تراژدی و دین از آغاز درهم تنیده بودند. در یونان باستان، تراژدی و کمدی از مراسم مذهبی آیین باروری و حاصلخیزی در بزرگداشت دیونیسوس پدید آمد، خدایی که هرسال می‌مرد و دوباره متولد می‌شد. هنگامی که این مراسم به شهرها انتقال یافتند و به نمایش شهری تبدیل شدند، تراژدی و کمدی با هم اجرا می‌شدند. در آتن، تراژدی را صبح و کمدی را عصر اجرا می‌کردند. نمایشنامه‌نویسان بزرگ هم تراژدی می‌نوشتند و هم کمدی. برخی نمایش‌های ساتیری که شکل اولیه‌ی کمدی بودند، مانند نمایشنامه جستجوگران سوفوکل، شخصیت‌هایی را که از نظر سنتی جدی و مهم بودند هجو می‌کردند. حتی شخصیت‌های از تراژدی‌هایی که نمایش ساتیری همراه آن اجرا می‌شد با تغییر نقاب تراژیک به نقاب کمیک، قهرمان تراژیک به شخصیت کمیک تبدیل می‌شد. بسیاری از نقدهای ادبی در قرن‌های اخیر، کمدی را در مقایسه با تراژدی خوار شمرده‌اند. در این نقدها تراژدی نمایشی «جدی» و کمدی نمایشی «سبک» به شمار می‌آید. وقتی که کمدی در خلال تراژدی روی دهد، مانند صحنه باربر مست در مکبث(Macbeth:از تراژدی‌های شکسپیر)، معمولاً برچسب «وقفه‌ی کمیک» می‌خورد. اما یونانیان باستان، شکسپیر و دیگر نمایشنامه‌نویسان، کمدی‌های خود را جدی‌تر از اینها می‌پنداشتند. آنها دریافتند که کمدی، وقفه یا مهلت فراغتی در جهان نیست بلکه چشم‌انداز دیگری به سوی جهان باز می‌گشاید، چشم‌اندازی که درستی آن کمتر از چشم‌انداز تراژیک نیست. همان‌گونه که کنراد هایزر می‌گوید، کمدی بیانگر «امتناع سرسختانه از این است که زدن حرف آخر به تراژدی و سرنوشت واگذار شود.» 🖇🖇🖇 منبع: (کمدی تراژدی و دین. جان مورل.البرز حیدرپور.ص۱۱-۱۲) @tarzetanz
🤓کمیک = رند🧐 جان مورل تلاش می‌کند رویکردهای تراژیک و کمیک به جهان را با یکدیگر بسنجد و روشن سازد هر یک از این بینش‌ها چه نوع احساس و کنشی را رقم می‌زند و چه نوع انسانی را می‌پروراند. او ابایی ندارد از این که آشکارا بگوید بینش کمیک بینش برگزیده‌ی او است. اما همین‌جا باید یادآوری کرد که، با دقت در ویژگی‌هایی که مورد برای انسان کمیک برمی‌شمرد، درمی‌یابیم الگویی که از انسان «کمیک» در نظر دارد بسیار همانند با الگوی است که قرن‌ها پیش در ادبیات ایرانی، به ویژه نزد خیام و حافظ، از انسان «رند» ارائه شده، مفهومی که خوشبختانه به تازگی بازشناسی آن را پژوهشگران از سر گرفته‌اند. 📎📎📎 منبع: (کمدی، تراژدی و دین.جان مورل.البرز حیدرپور.صفحه۲) @tarzetanz
📚ویژگی‌های ضدکمیک در یکتاپرستی✍ 🔸در برابر [این] عناصر موافق کمیک در یکتاپرستی شمار بزرگتری عناصر ضدکمیک وجود دارند. یکی آن است که در هر لحظه، جهان هستی و زندگی هر یک از ما یا در مسیر درست حرکت می‌کند یا در مسیر نادرست. هر لحظه بر پایه‌ی معیارهای خدا داوری می‌شود، و ما همواره مستعد سقوطیم. 🔹در سنت‌هایی مانند کالوَن، ما گمراهیم و خود به تنهایی توانا بر هیچ چیز نیستیم مگر سقوط. پس نیاز فوری در هر لحظه وجود دارد، همچنان که پیامبران یهود، عیسی [علیه‌السلام]، پولس، محمد[صلی‌الله‌علیه و آله و سلم] به ما یادآوری کرده‌اند. 🔸با جهت‌گیری دائمی به سوی خواست خدا و داوری واپسین، نه مجالی برای توقف است، نه جایی برای بازی، نه زمانی برای تن‌آسایی. همان‌گونه که عیسی گفته است: «در روز داوری ما برای هر واژه‌ی بیهوده مسئول خواهیم بود.» (انجیل متی ۱۲:۳۶) 🔹چون کتاب مقدس و قرآن پیروی از خواست خدا را ارزش اصلی خود دانسته‌اند، نمی‌توانند از لذت بردن از چیزی دفاع کنند که برخلاف خواست خدا باشد، مانند رذیلت و حماقت بشری، که حجم عمده‌ی چیزی را می‌سازند که در کمدی به آن می‌خندند. 🔸در قلب بینش کمیک، توانایی لذت بردن از ناهمخوانی در تجربه‌ی خودمان قرار دارد، که ناشایستگی، درماندگی و کاستی‌های اخلاقی خودمان را هم در برمی‌گیرد. اما لذت بردن از چنین ناهمخوانی‌هایی با یکتاپرستی ناسازگار است، زیرا وقتی چیزها به‌گونه‌ای نیستند که می‌بایست باشند، این موضوعی است برای نگرانی، نه شادی. 🖇🖇🖇 منبع: (کمدی‌‌ تراژدی و دین. جان موریل. البرز حیدرپور. صفحه ۱۰۷) 🆔 ایتا : @tarzetanz 🆔 تلگرام : @tarzetanz 🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan