eitaa logo
طرز طنز
65 دنبال‌کننده
139 عکس
7 ویدیو
2 فایل
ارائه مطالب ادبی - پژوهشی در حوزه ادبیات طنز - ارتباط با مدیر کانال: @chapaak
مشاهده در ایتا
دانلود
📖سرآغاز با غزلی از حافظ (علیه‌الرحمه) 👇 در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا می‌طلبم صحبت روشن‌رایی کرده‌ام توبه به دست صنم باده‌فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم‌آرایی نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج نروند اهل نظر از پی نابینایی شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر در کنارم بنشانند سهی بالایی کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی سخن غیر مگو با من معشوقه پرست کز وی و جام می‌ام نیست به کس پروایی این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی: گر مسلمانی از این است که حافظ دارد آه اگر از پی امروز بود فردایی @tarzetanz
💬 مفردات طنز🖍 تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد علی‌الخصوص اگر عضو بیمه هم هستی 👌 بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر صنف کفن‌فروشان خیلی گران‌فروشند 👌 آسمان بار امانت نتوانست کشید زنگ زد باربری، گفت: تریلی بفرست 👌 از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت مادر! چقدر مدرسه دولتی بد است 👌 دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما دربه‌در دنبال دزد کفش‌های خویش بود 👌 باده‌نوشی که در او روی و ریایی نبود بهتر آن است که نوشابه‌فروشی بزند 👌 چشمه آب حیات است دهانت، اما نظر بنده بر این است که مسواک بزن 👌 من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم که طبیبان همه گفتند به او شیرین‌عقل 👌 دیری است که دلدار پیامی نفرستاد من فکر کنم گوشی او شارژ ندارد 👌 از نامه سیاه نترسم که روز حشر همراه خویش لاک غلط‌گیر برده‌ام 👌 به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم از آن تاریخ دینم کاملا سوراخ سوراخ است 👌 بیا که رونق این کارخانه کم نشود که هست شخص وزیر از سهام‌دارانش 👌 لب از ترشّح مِی پاک کن برای خدا خدا نخواسته سنی گذشته است از تو 👌 سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت: این از ثمرات سفر استانی است 👌 عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس که اکثریت‌شان حزب باد می‌باشند 📎📎📎 منبع: (ضدحالات. سعید بیابانکی. ص ۹۳-۱۰۵) @tarzetanz
📝 بخشی از کتاب بگو بخند با حافظ ✍ بخش اول✏️ گفته‌اند که فلاسفه کهن برای اندیشیدن راه می‌رفتند و حرف می‌زدند. از این روست که هنگام گفتگو کردن به خواسته‌ها و داشته‌های خود به نحو روشن‌تری پی می‌بریم. منطق دیالکتیک مبتنی بر روش مجادله بر سر مسائل مطروحه بود که بعدها هگل سازوکار آن را برای رسیدن به فهم مهم دانست. از جدل طنزآمیزِ سقراط که بگذریم به شعر حافظ می‌رسیم که شاعر در آن بنای جدل و جدال را با مدعیان دروغین نهاد و زبان رندانه‌اش را برای بیان طنز و انتقاد به کار گرفت. همنشینی عناصر ناساز در جدل‌های طنزآمیز حافظ (از نوع زهد ریا، خرقه‌ی می‌آلود و ...)، طعنه و نیشخندی است به ناسازگاری‌های روزگارش که شاعر را بر آن می‌دارد تا در نابسامانی‌ها رند بی سامانی باشد. در جایی که مدعیان آن می‌نمایند که نیستند، او نیز در اعتراض به چنان رفتار ریاکارانه‌ای، همچون ملامتیان در خلاف‌آمدِ عادت کام می‌طلبد و خویش را چنان بدنام‌وار در سخن می‌آلاید که نیست. این جدل و جدال‌ها از همان راه دیگری می‌گذرد و اثرش را می‌گذارد که عقلای مجانین (دیوانگان فرزانه) چون بهلول و ملا نصرالدین در طول تاریخ پی گرفتند؛ چنان‌که با طنز و طعنه به مدعیان ملامت‌گر گفته: من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم این تقوی‌ام تمام که با شاهدان شهر ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم @tarzetanz
📝 بخشی از کتاب بگو بخند با حافظ ✍ بخش دوم✏️✏️ حافظ نوعاً شعر طنز ندارد آن‌گونه که در آثار سعدی یا عبید هست؛ بلکه شعرش گاهی با چاشنی طنز و فکاهی همراه شده که فهم آن به روحیه‌ی ملامتی‌اش و فهم رندی‌های حاصل از آن وابسته است و دانستنِ آن غالباً برای عموم دشوار است. از بین طنازی‌های تمام‌عیارش، عناصر ناساز در بیت رندانه‌ی زیر خوش نشسته: کرده‌ام توبه به دست صنم باده‌فروش که دگر می نخورم بی‌رخِ بزم‌آرایی بحث بر سر انواع طنز در دیوان حافظ، نیز حکایتی شنیدنی دارد که خود بخشی از کارنامه‌ی حافظ پژوهشی امروز است. منوچهر مرتضوی یکی از دشواری‌های مواجهه با شعر حافظ را درک «لحن و شیوه‌ی طنز یا عناد یا استهزاء انکار آلود» او دانست که همه را لحن و شیوه‌ی رندانه می‌توان گفت. نیز گفته‌اند که طنز از مهمترین وجوه تمایز شاعر با دیگر بزرگان شعر و غزل فارسی است و اینکه ندانستن آن مصححان و در پی‌اش خوانندگان اشعارش را با مشکل مواجه می‌کند. پیشتر گویا پرویز ناتل خانلری به وجود این نکته‌ی (نادر در غزل و) شگفت در غزل حافظ رسیده بود و پیشتر از او نیز ولفگانگ فُن گوته‌ی آلمانی. حافظ در این شیوه‌ی ملامتی و آرمان‌گری رندانه، هم با مقدسات مذهبی- عرفانی و مسائل سیاسی-اجتماعی سر و کار دارد و هم با دغدغه‌های شخصی‌اش از جمله با یار (یار شیرین‌دهنِ نادره گفتار)؛ چنان‌که با خنده گفته است: بخت حافظ گر از این‌گونه مدد خواهد کرد زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود 📎📎📎 منبع: (بگو-بخند با حافظ. دکتر مجید بهره‌ور.ص۳۳-۳۴) @tarzetanz