eitaa logo
ویکی فقه دانشنامه علوم حوزوی
4هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2هزار ویدیو
66 فایل
📣 کانال رسمی سایت ویکی‌فقه مدیر سایت ویکی‌فقه: @zolale_andisheh مدیر کانال: @ahmad110 🔴تبادل نظر eitaayar.ir/anonymous/a59m.BM9SY 👈راهنما: eitaa.com/wikifeqh/7128 💮سایت‌های مرتبط: 🌐wikifeqh.ir 🌐eshia.ir 🌐lib.eshia.ir 🌐wikiporse.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ برهان صدیقین 🌸 برهان صدیقین نخستین بار بر اساس آیات قرآن کریم و توسط ابوعلی سینا فیلسوف و دانشمند مسلمان ارائه شد. 🌸 سرّ این نامگذاری توسط او این است كه در این برهان هیچ یک از افعال و مخلوقات خداوند نظیر حرکت و حدوث، واسطه در اثبات نیست، بلكه بعد از نفی سفسطه و قبول این كه واقعیتی هست، با نظر به اصل وجود، بدون آن‌كه نیاز به واسطه‌ای دیگر باشد، با یک تقسیم عقلی كه موجود یا واجب و یا ممکن است و در صورتی كه ممكن باشد مستلزم واجب خواهد بود، وجود خدای تعالی اثبات خواهد شد. 🌸 تحلیل برهان صدیقین ابن‌سینا: 🔹مقدمه اول: دور و تسلسل باطل است. 🔹 مقدمه دوم: موجودات یا واجب هستند یا ممکن و در این تقسیم‌بندی قسم سومی وجود ندارد. 🔹مقدمه سوم: هر موجود ممکنی برای موجود شدن به یک موجود ممکن دیگر و یا موجودی واجب نیاز دارد. 🔹 نتیجه: کل موجودات ممکن در نهایت به وجود واجبی نیازمند هستند که او خود به هیچ موجود دیگری محتاج نیست. 🌸 بعد از ارائه این برهان توسط ابن‌سینا نقدهایی بر آن وارد آمد: ⚜ نقد اول: شاید این استدلال ابن سینا در مقایسه با دیگر برهان‌های قبلی در این زمینه مستدل‌تر باشد ولی آن گونه که خود ابن سینا مدعی است چندان هم بی واسطه وضع نشده است. درست است که در این برهان، مخلوقات واسطه قرار نگرفته‌اند، اما از سوی دیگر این برهان نیز واسطه دارد. آنچه در این برهان واسطه قرار گرفته امکان و خواص ماهیات است. ⚜ نقد دوم: یکی دیگر از واسطه‌هایی که در این برهان استفاده شده است ولی از چشمان ابن سینا مخفی مانده بهره‌گیری از ابطال دور و تسلسل است. او از این رکن به عنوان پیش‌فرض برای استدلالش استفاده کرده در حالی که این روش در برهان صدیقین که مشخصه آن بی واسطه بودنِ آن است راهی ندارد. ⚜ نقد سوم: از نقاط ضعف این برهان آن است که قادر نیست توحید واجب تعالی را اثبات کند. حتی اگر این برهان پذیرفته شود باز هم ممکن است موجودات واجب، اما متعددی وجود داشته باشند که هیچ یک به علتی غیر از خود محتاج نباشند. پس ضرورتی ندارد که حتما یک واجب الوجود داشته و آن را همان خدا دانست. 🌸 صدرالمتألهین برهان بوعلی را كه خودش آنرا برهان صدیقین می‌دانست، شایسته عنوان صدیقین ندانسته و خود به تقریری جدید و متقن از برهان صدیقین پرداخته است. 🌸 برهان صدیقین با تقریر صدرالمتالهین: حقیقت هستی موجود است به معنای این‌كه عین موجودیت است و عدم بر آن محال است و از طرفی حقیقت هستی در ذات خود یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتن خود مشروط به هیچ شرطی و مقید به هیچ قیدی نیست. هستی چونكه هستی است موجود است نه به ملاك دیگر و مناط دیگر و هم نه به فرض وجود شیء دیگر... حقیقت هستی در ذات خود قطع نظر از هر تعینی كه از خارج به آن ملحق گردد مساوی است با ذات لایزال حق، پس اصالت وجود، عقل ما را مستقیماً به ذات حق رهبری می‌كند نه چیز دیگر. 🌸 نقد برهان صدیقین صدرالمتالهین: 🔹برهانی که صدرالمتالهین به عنوان برهان صدیقین ارائه داد به چند مقدمه نیاز دارد. این مقدمات عبارتنداز: اثبات اصالت وجود، اثبات تشکیک وجود، اثبات بساطت وجود. با در نظر گرفتن این مقدمات، آن گاه مسئله اثبات واجب از تامل در حقیقت هستی قابل طرح است. 🔹بنابراین اثبات واجب تعالی جزء اولین مسائل فلسفه نخواهد بود و هرگز نمی‌توان بحث در اثبات واجب تعالی را از اولین مسئله فلسفی تلقی کرد. زیرا گذشته از نیاز به یک سلسله مبادی که مشترک در همه این براهین و تقریرات است، به یک سلسله مبادی تصدیقیه نیاز است که آنها باید قبلادر طی مسئله اصالت وجود، تشکیک وجود و بساطت وجود اثبات شوند. ‌ 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/برهان_صدیقین @wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقه‌مندان به ✅ قاعده ترجیح بلامرجح 🌸 ترجیح بلامرجّح بدین معناست که فاعل، یکی از دو امر متساوی و متماثل را بدون غایت و مقصدی خاص برگزیند. 🌸 فلاسفه و متکلمان به اتفاق، «ترجّح بلامرجّح» را محال می‌دانند و در این باره میان ایشان اختلافی نیست. اما در باره بدیهی یا نظری بودن امتناع «ترجیح بلامرجّح» اختلاف نظر دارند. 🌸 اغلب فلاسفه آن را قاعده‌ای عقلی و از بدیهیات به شمار آورده اند، تا آن‌جا که بداهت آن را در حد بداهت «قضیه الواحد نصف الاثنین» دانسته اند اما گروهی این قاعده را نظری انگاشته و براهینی در اثبات آن آورده‌اند. 🌸 برهان قاعده ترجیح بلامرجح: اِستوا و رجحان، متنافی و متناقض‌اند و شیئی که نسبتش به وجود و عدم متساوی است، اگر یکی از دو طرف بر دیگری بدون مرجّح رجحان یابد، مستلزم جمع نقیضین می‌شود و بنابراین محال است. 🌸 کاربرد قاعده ترجیح بلامرجح در فلسفه: 🔹فلاسفه در اثبات این مدعای خود که ملاک احتیاج ممکنات به علت، امکان است، از «قاعده امتناع ترجیح بلامرجّح» استفاده کرده و گفته‌اند که ممکنات برای خارج شدن از حالت تساوی نسبت به وجود و عدم، یعنی امکان ذاتی، محتاج به علت و مرجّح خارجی اند. 🔹 فلاسفه در بحث ضرورت بالقیاسِ علت و معلول نسبت به یکدیگر به قاعده استحاله ترجیح بلامرجّح پرداخته و گفته‌اند که رجحان یکی از دو طرف وجود و عدمِ معلول بر دیگری، بدون مرجّح خارجی، مستلزم اجتماع نقیضین است، بنابراین ترجیح نیازمند مرجّح بوده و مرجّح باید به هنگام ترجیح حضور داشته باشد، زیرا حضور نداشتن مرجّح به هنگام ترجیح به معنای بی نیازی معلول از آن است و چون مرجّح، عدم یا عدمی نیز نمی‌تواند باشد، پس وجود مرجّح هنگام حصول و وجود راجح لازم است. 🔹فلاسفه در مبحث «علت غایی» نیز به این قاعده استناد کرده اند، زیرا با قول به امتناع ترجیح بدون مرجّح، نظم ضروری فعل با غایت آن اثبات می‌شود. 🌸 کاربرد قاعده ترجیح بلامرجح در فلسفه لایبنیتس: «اصل جهت کافی» در «فلسفه لایبنیتس» بیان دیگری از مفاد قاعده امتناع ترجیح بلامرجّح است. اصل جهت کافی عبارت است از این‌که هیچ چیز حقیقی یا موجود و هیچ قضیه‌ای صادق نمی‌شود مگر این‌که جهت عقلی کافی برای این‌که باید چنان باشد، و نه طور دیگر، داشته باشد. 🌸 این قاعده در عرفان نظری، کلام و اصول فقه نیز کاربرد دارد. 🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇 http://wikifeqh.ir/ترجیح_بلامرجح @wikifeqh_ir
💠امکان استعدادی💠 🔸واژه امکان در فلسفه ، هنگامی که بدون قید خاصی به کار می‌رود به معنای سلب ضرورت وجود و عدم از ماهیت است که همان امکان ماهوی است. 🔸امکان در یک معنا، به "استعداد یک شیء برای پذیرش حالتی جدیدگفته می‌شود که به همین مناسبت، این امکان را امکان استعدادی می‌نامند. 🔸حالت جدیدی که شیء می‌پذیرد، ممکن است "صورت" (فعلیت) یا " عرض " جدیدی باشد. مثلا چوب با سوختن تبدیل به خاکستر می‌شود و در این فرایند، اساسا چوب به ماده جدیدی (خاکستر) بدل می‌شود که در این نوع تغییر در اصطلاح فلسفه، صورت شیء تغییر می‌کند و در مثال ما صورت چوب به صورت خاکستر تبدیل می‌گردد. 🔸با توجه به فرایند تبدیل چوب به خاکستر، درمی یابیم که وضعیت و حالت خاصی در چوب تحقق دارد که باعث می‌گردد با سوختن به خاکستر تبدیل شود؛ زیرا چیزهای سوختنی دیگری مثل نفت با سوختن، خاکستر ایجاد نمی‌کنند ولذا می‌فهمیم که سبب تولید خاکستر در وضعیت و حالت خود چوب نهفته است که در اصطلاح فلسفی از آن به استعداد چوب برای تبدیل به خاکستر یاد می‌کنند. ◀️ براي مطالعه کامل مقاله بر روي لينک زير کليک کنيد👇 🌐 wikifeqh.ir/امکان_استعدادی 📌 کلمات کلیدی: •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈• 📌 ویکی فقه؛ دانشنامه علوم اسلامی 🆔 @wikifeq