eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
449 دنبال‌کننده
131 عکس
96 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 نام او «زکریّا بن آدم» بود، او از علمای بزرگ شیعه بود و در قم زندگی می‌کرد و مردم قم به او احترام زیادی می‌گذاشتند. او بارها به مدینه سفر کرد و خدمت امام رضا علیه السلام رسید و از علم آن حضرت بهره زیادی برد. او در قم به نشر احادیث اهل بیت علیهم السلام پرداخت و به مکتب شیعه خدمت بزرگی نمود. در اینجا می‌خواهم ماجرایی را که او نقل کرده است بیان کنم: زکریابن آدم به خانه امام رضا علیه السلام رفته بود، ساعتی در خدمت امام بود و سوالات خود را می‌پرسید، در این هنگام، در اتاق باز شد و امام جواد علیه السلام در حالی که چهار سال داشت وارد اتاق شد، سلام کرد و جواب شنید، امام رضا علیه السلامفرزند دلبندش را بوسید. بعد از آن امام جواد علیه السلام به گوشه ای از اتاق رفت. لحظاتی گذشت، امام رضا علیه السلام دید که فرزندش دو دستش را بر زمین نهاده است سرش را به طرف آسمان بلند کرده است و به فکر فرو رفته است. امام رضا علیه السلام چنین گفت: «عزیز من! جانم به فدایت! در چه فکری هستی؟ ». امام جواد رو به پدر کرد و گفت: «به آن دو نفری که در حقّ مادرم فاطمه ظلم کردند، فکر می‌کنم، به خدا قسم! بدن آن دو را از خاک در می‌آورم و در آتش می‌سوزانم و خاکستر آنها را به باد می‌دهم و در دریا می‌ریزم». وقتی امام رضا علیه السلام این سخن را شنید، فرزندش را در آغوش کشید و پیشانی او را بوسید و گفت: «پدر و مادرم به فدای تو! به راستی که تو شایستگی آن را داری که بعد از من، امام گردی! ». [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: . عن زکریا بن آدم قال: إنی لعند الرضا إذ جئ بأبی جعفرع وسنة أقل من أربع سنین، فضرب بیده إلی الأرض ورفع رأسه إلی السماء فأطال الفکر، فقال له الرضا (ع): بنفسی فلم طال فکرک؟ فقال: فیما صنع بأمی فاطمة، أما والله لأخرجنهما ثم لأحرقنهما ثم لأذرینهما ثم لأنسفنهما فی الیم نسفا، فاستدناه وقبل بین عینیه، ثم قال: بأبی أنت وأمی أنت لها یعنی الإمامة: بحار الانوار ج ۵۰ ص ۵۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 لحظه ای صبر کن! با این عجله کجا می‌روی؟ با تو سخن می‌گویم. صدایم را می‌شنود، به من نگاه می‌کند، من خودم را به او می‌رسانم، از او خواهش می‌کنم تا به سؤل من پاسخ بدهد. او لحظه ای درنگ می‌کند، وقت زیادی ندارد، او نگران است، نکند مأموران حکومتی از راه برسند و برای او دردسر درست کنند. نام او «ابن ثُویر» است، او از یاران امام صادق علیه السلام است، من می‌دانم او مدّت زیادی خدمت آن حضرت بوده است، اکنون حکومت به دنبال اوست، این روزگار، روزگار خفقان و استبداد است، اگر کسی شیعه واقعی باشد با خلافت عباسی مشکل پیدا می‌کند و نمی تواند سخنان دروغ آنان را باور کند. خلیفه از چنین افرادی در هراس است. تو هنوز هم همراه من هستی، نگاهی به ابن ثُویر می‌کنی و می‌گویی: چرا نگران هستی؟ چرا فرار می‌کنی؟ دوست من، خطری برای تو ندارد، او فقط یک نویسنده است، او می‌خواهد برای جوانان از مکتب آسمانی تشیّع بنویسد، از او نهراس! او جاسوس حکومت نیست! * * * سخن تو هراس را از دل ابن ثُویر برد، اکنون ما در خانه او نشسته ایم، او برای ما دوغِ خنک آورده است، در این هوای گرم مدینه، چقدر این نوشیدنی دلنشین است! به من رو می‌کنی و می‌گویی: قلم و کاغذت را بردار و سؤلت را بپرس! من که وامدار تو هستم، به سخنت گوش می‌کنم و چنین می‌پرسم: -- ابن ثُویر! من شنیده‌ام که شما مدّت زیادی خدمت امام صادق علیه السلامبوده اید. -- آری، من همیشه حسرت آن روزها را می‌خورم. -- برای چه؟ آن روزها حکومت بنی عبّاس درگیر جنگ با بنی اُمیّه بود و برای همین به مسائل شهر مدینه، زیاد فکر نمی کرد و ما آزادانه خدمت امام خود می‌رفتیم. امروز دشمنان، دیدار با امام صادق علیه السلام را ممنوع کرده اند. -- ابن ثُویر! تو از آن روزها که خدمت امام بودی، چه خاطره مهمی در ذهنت مانده است؟ من به دنبال مهمترین نکته ای هستم که در ذهن توست. ابن ثویر سکوت می‌کند و به فکر فرو می‌رود، لحظاتی می‌گذرد، سوال دیگری از او می‌پرسم: «اگر تو جای من بودی و می‌خواستی برای جوانان شیعه، کتاب بنویسی، از آن روزها، چه خاطره ای را در کتاب خودت می نوشتی؟ ». اینجاست که او سر خود را بالا می‌گیرد و چنین می‌گوید: «من می‌دیدم که بعد از هر نماز واجب، امام صادق علیه السلام چهار نفر مرد و چهار زن را لعنت می‌کرد، همان کسانی که در حقّ اهل بیت علیهم السلام ظلم و ستم فراوان کردند، امام آنان را نام می‌برد و آنان را لعنت می‌کرد». [۱] وقتی این سخن را می‌شنوم به فکر فرو می‌روم، امام صادق علیه السلام با این کار خود می‌خواستند چه درس مهمی به شیعیان خود بدهند؟ اگر هر شیعه ای بعد از نماز، همانند امام، این کار را انجام بدهد، دیگر هرگز راه گم نمی کند. بیزاری از دشمنان حقّ و حقیقت، نیمه گمشده دین و راه روشنایی است! لعن بر دشمنان، باعث می‌شود تا مرز بین من و بین خط نفاق و کفر از بین نرود، زندگی من، جهت آسمانی بگیرد و از جهت شیطانی دور بشود. * * * نمی دانم نام «کُتب اَربعه» را شنیده اید؟ «کتاب‌های چهارگانه». در شیعه، چهار کتاب وجود دارد که معتبرترین کتاب‌ها می‌باشند و در قرن چهارم و پنجم هجری نوشته شده اند. هیچ کتاب دیگری به اعتبار این چهار کتاب نمی رسد: «کتاب کافی، کتاب فقیه، کتاب تهذیب، کتاب استبصار». این ماجرایی که در اینجا نوشتم در کتاب «کافی» ذکر شده است، ماجرای دیدار «ابن ثُویر» با امام صادق علیه السلام را می‌گویم. کتاب «کافی» را شیخ کُلینی نوشته است. او یکی از بزرگ ترین دانشمندان شیعه است و کتاب او ارزش علمی بسیار زیادی دارد. او در «شهر ری» به دنیا آمد و در سال ۳۲۹ هجری در بغداد فوت کرد. این سخن را به خاطر بسپار: کتاب «کافی»، معتبرترین کتاب حدیثی شیعه می‌باشد. * * * یاد آن روزهایی به خیر که کودک بودم، وقتی در مجلس روضه شرکت می‌کردم، پیرمرد باصفایی را می‌دیدم که به پهنای صورت، اشک می‌ریخت، هنگامی که روضه تمام می‌شد، فریاد برمی آورد: «بر چهار ملعون و چهار ملعونه لعنت! ». اکنون فهمیدم که او با این کار خود می‌خواست سنّت امام صادق علیه السلام را زنده نگاه دارد، او فهمیده بود که نباید گذاشت راه گم شود. خدایش رحمت کند، چقدر امروز جای او خالی است... ---------- 📚منابع: [۱]: . سمعنا أبا عبد اللّه ع وهو یلعن فی دبر کل مکتوبة أربعة من الرجال، وأربعا من النساء: التیمی والعدوی وفعلان، ومعاویة، ویسمیهم، وفلانة وفلانة وهندا و أم الحکم أخت معاویة: الکافی ج ۳ ص ۳۴۲، وسائل الشیعة ج ۶ ص ۴۶۲، بحار الانوار ج ۸۳ ص ۵۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️ 💫 @ya_amiralmomenin110
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 روزهای آخر زندگی پیامبر است، خبر رسیده است که نیروهای کشور «رُوم» قصد حمله به مدینه را دارند، پیامبر شخصی به نام «اُسامه» را به عنوان فرمانده سپاه اسلام مشخّص می‌کند و به او دستور می‌دهد تا اردوگاه خود را در خارج شهر برپا کند و از مسلمانان می‌خواهد تا به اردوگاه اسامه بپیوندند. همچنین پیامبر به گروهی از یاران باوفایش مأموریّت داده است تا در مدینه بمانند و علی علیه السلام را در اداره امور پایتخت اسلام یاری کنند. پیامبر بارها تأکید می‌کند لشکر اُسامه هر چه سریعتر به سوی دشمن حرکت کند. پیامبر می‌داند که عدّه ای ریاست طلب برای تصرّف حکومت و خلافت، نقشه‌هایی کشیده اند و می‌خواهند حقّ علی علیه السلام را غصب کنند، پیامبر می‌خواهد تا این افراد فرصت طلب، از شهر مدینه دور باشند. مدّتی می‌گذرد، شب بیست و سوم ماه صفر فرا می‌رسد، صدای اذان مغرب به گوش می‌رسد و مردم در مسجد منتظر آمدن پیامبر هستند تا نماز را با آن حضرت بخوانند، ولی هر چه صبر می‌کنند از پیامبر خبری نمی شود، گویا حال پیامبر بدتر شده است! علی علیه السلام به مسجد می‌آید و در محراب می‌ایستد و مردم پشت سر او نماز می‌خوانند. [۱] عائشه دختر ابوبکر است، او فرستاده ای را به اردوگاه اُسامه می‌فرستد تا به پدرش خبر بدهد که هر چه زودتر به مدینه بازگردد زیرا بیماری پیامبر شدت یافته است. وقتی ابوبکر این خبر را می‌شنود همراه با عُمر به سوی مدینه حرکت می‌کند. * * * صدای اذان صبح به گوش می‌رسد، مردم به سوی مسجد می‌شتابند تا نماز صبح را پشت سر پیامبر بخوانند، ولی بیماری پیامبر شدت یافته است، او نمی تواند به مسجد بیاید. [۲] ناگهان ابوبکر وارد مسجد می‌شود، همه تعجّب می‌کنند که او در اینجا چه می‌کند؟ مگر پیامبر به او دستور نداده بود که همراه سپاه اُسامه به سوی مرزهای روم برود؟! او برای چه به مدینه برگشته است؟ ابوبکر به سوی محراب می‌رود و در جایگاه پیامبر می‌ایستد و رو به مردم می‌کند و می‌گوید: «ای مردم، پیامبر نمی تواند برای نماز به مسجد بیاید، برای همین مرا فرستاده است تا نماز بخوانم». عُمَر هم کنار ابوبکر ایستاده و مواظب است که کسی اعتراضی نکند. [۳] بلال از جا برمی خیزد و به مردم می‌گوید: «لحظه ای درنگ کنید تا من بروم و از پیامبر سؤل کنم که آیا او ابوبکر را برای نماز فرستاده است؟ ». آخر همه می‌دانند که جانشین پیامبر، علی علیه السلام می‌باشد، او در این مدّت، بارها به جای پیامبر نماز خوانده است، امّا ابوبکر تا به حال سابقه نداشته است به جای پیامبر نماز بخواند. بلال به سوی خانه پیامبر می‌رود و ماجرا را به پیامبر خبر می‌دهد، پیامبر ناراحت می‌شود و به اطرافیان خود می‌گوید: «مرا بلند کنید و به مسجد ببرید». * * * ابوبکر در محراب ایستاده است و عدّه ای هم پشت سر او نماز می‌خوانند، عُمَر هم کنار او ایستاده و مواظب اوست، در طرف دیگر مسجد، عدّه زیادی ایستاده اند و نمی دانند چه کنند. پیامبر وارد مسجد می‌شود و به سوی محراب می‌رود و با دست اشاره می‌کند و ابوبکر به کنار می‌رود. پیامبر تصمیم می‌گیرد تا مردم، نماز صبح را دوباره بخوانند، پیامبر نمی تواند روی پای خود بایستد، برای همین، روی زمین می‌نشیند و نماز را به صورت نشسته از ابتدا می‌خواند و به آن مقدار نمازی که ابوبکر خوانده است، اعتنایی نمی کند. [۱]..... ---------- 📚منابع: [۱]: . وإن هو لم یقدر علی الخروج أمر علیّ بن أبی طالبع فصلّی بالناس...: بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۱۰۹. [۲]: . فلمّا کان یوم الأربعاء، بدأ برسول اللّه، فحُمّ وصُدِع...: الطبقات الکبری ج ۲ ص ۱۸۹، تاریخ الإسلام للذهبی ج ۲ ص ۷۱۳. [۳]: . إنّ النبیّ لمّا ثقل فی مرضه، دعا علیّاً فوضع رأسه فی حجره، وأُغمی علیه، وحضرت الصلاة فأُؤِن بها، فخرجت عائشة فقالت: یا عمر، اخرج فصلّ بالناس، فقال: أبوک أولی بها، فقالت: صدقت، ولکنّه رجل لیّن، وأکره أن یواثبه القوم، فصلّ أنت، فقال لها عمر: بل یصلّی هو، وأنا أکفیه إن وثب واثب أو تحرّک متحرّک، مع أنّ محمّداًص مغمیً علیه لا أراه یفیق منها...: بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۴۸۵، غایة المرام ج ۳ ص ۳۵. [۱]: . فقامص وإنّه لا یستقلّ علی الأرض من الضعف، فأخذ بید علیّ بن أبی طالب والفضل بن العبّاس، فاعتمد علیهما ورجلاه یخطّان الأرض من الضعف، فلمّا خرج إلی المسجد، وجد أبا بکر قد سبق إلی المحراب، فأومأ إلیه بیده أن تأخّر عنه، فتأخّر أبو بکر، وقام رسول اللّه مقامه فکبّر، وابتدأ الصلاة التی کان ابتدأها أبو بکر، ولم یبن علی ما مضی من فعاله...: بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۴۶۷. ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 بعد از نماز، پیامبر رو به ابوبکر می‌کند و می‌گوید: «مگر من به شما نگفته بودم که به سپاه اُسامه بپیوندید؟ چرا از دستور من سرپیچی کردید و به مدینه بازگشتید؟ ». ابوبکر در جواب می‌گوید: «من به اردوگاه اُسامه رفته بودم امّا چون شنیدم حال شما بدتر شده است با خود گفتم بیایم و یک بار دیگر شما را ببینم». پیامبر رو به آنها می‌کند و می‌فرماید: «هر چه سریعتر به سپاه اُسامه ملحق شوید و به سوی روم حرکت کنید، بار خدایا! هر کس را که از سپاه اُسامه تخلّف کند، لعنت کن! ». [۱] سپس پیامبر به خانه خود برمی گردد، ابوبکر به فکر فرو می‌رود، همه منتظرند ببینند آیا او به سخن پیامبر عمل می‌کند، پیامبر کسی را که از سپاه اسامه تخلف کند، لعنت کرده است، اگر او خود را به اردوگاه اسامه نرساند، به لعنت پیامبر گرفتار خواهد شد. ابوبکر در فکر است، عُمر نزد او می‌آید و با او سخن می‌گوید، وقتی سخن عُمر تمام می‌شود، ابوبکر دیگر به اردوگاه اسامه باز نمی گردد. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: . ثمّ قالص: ألم آمر أن تنفذوا جیش أُسامة؟ فقالوا: بلی یا رسول اللّه، قال: فلم تأخّرتم عن أمری؟ قال أبو بکر: إنّی کنت قد خرجت ثمّ رجعت لأجدّد بک عهداً، وقال عمر: یا رسول اللّه، إنّی لم أخرج لأنّنی لم أحبّ أن أسأل عنک الرکب! فقال النبی (ص): نفّذوا جیش أُسامة، نفّذوا جیش أُسامة...: بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۴۶۸. [۲]: . وهمّ أبو بکر بالرجوع إلی أُسامة واللحوق به، فمنعه عمر: تثبیت الإمامة ص ۱۹، کتاب الأربعین للماحوزی ص ۲۵۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 هر حاجی که به سفر حجّ می‌رود باید «رَمی» را انجام بدهد، یعنی حاجی باید به سرزمین «مِنا» برود و در روز عید قربان، هفت سنگ به جایگاه شیطان بزند. به این کار «رمی جمرات» می‌گویند. در یکی از سال‌ها که امام صادق علیه السلام می‌خواست به سفر حجّ برود، «محمّدعلوی» که یکی از خویشاوندان آن حضرت بود، در این سفر با امام همراه بود. روز عید قربان فرا رسید و همه برای سنگ زدن به جایگاه شیطان حرکت کردند. آن سال، حجّ خیلی شلوغ شده بود و مردم از دور و نزدیک برای انجام این واجب الهی آمده بودند. محمّدعلوی همراه امام صادق علیه السلام به سمت جایگاه شیطان رفتند و هفت سنگ خود را پرتاب کردند. محمّدعلوی می‌خواست به سوی قربانگاه برود تا گوسفند خود را قربانی کند، امّا دید که امام صادق علیه السلام پنج سنگ دیگر در دست دارد و گویا می‌خواهد آنها را پرتاب کند. او خیلی تعجّب کرد، در روز عید قربان، هر حاجی فقط هفت سنگ به جایگاه شیطان می‌زند، پس چرا امام پنج سنگ اضافه هنوز در دست دارد؟ او لحظه ای صبر کرد، ناگهان دید که امام سه سنگ را به یک طرف و دو سنگ دیگر را به طرف دیگر پرتاب کرد. تعجّب او زیادتر شد، رو به امام کرد و گفت: -- آقای من! جانم به فدای شما! شما امروز سه سنگ به این طرف و دو سنگ به آن طرف پرتاب کردید. من تا به حال نشنیده‌ام که کسی چنین کاری را انجام بدهد؟ -- ای محمّد علوی! وقتی ایّام حجّ فرا می‌رسد و مردم اینجا می‌آیند، فرشتگان، آن دو دشمن اصلی ما را از قبر بیرون می‌آورند و یکی را این طرف و دیگری را آن طرف، قرار می‌هند. -- آقای من! چه کسی می‌تواند این منظره را ببیند؟ -- فقط امام معصوم می‌تواند آنها را ببیند. من به یکی از آنان دو سنگ و به دیگری سه سنگ پرتاب کردم! [۱] -- چرا به یکی دو سنگ و به دیگری سه سنگ؟ -- زیرا گناه یکی از آنان از دیگری بیشتر است. این گونه بود که محمّدعلوی به راز این کار امام صادق علیه السلام پی برد، او به خوبی دانست که حجّ واقعی با برائت و بیزاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام کامل می‌شود. ---------- 📚منابع: [۱]: . انّ أبا جعفر علیه السلام رمی الجمرات قال فاستتمها ثم بقی فی یده بعد خمس حصیات فرمی اثنتین فی ناحیة وثلثة فی ناحیة فقال له جدی جعلت فداک لقد رأیتک صنعت شیئا ما صنعه أحد قط رأیتک رمیت الجمرات ثم رمیت بخمسة بعد ذلک ثلاثة فی ناحیة واثنین فی ناحیة قال نعم انه إذا کان کل موسم أخرجا الفاسقین الغاصبین ثم یفرق بینهما هیهنا لا یراهما الا امام عدل فرمیت الأول اثنتین والاخر ثلاثة لان الاخر أخبث من الأول: بصائر الدرجات ص ۳۰۷، بحار الانوار ج ۲۷ ص ۳۰۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 کجا ایستاده‌ام و به سخن تو گوش می‌دهم؟ سال ۳۶ هجری است و من در شهر بصره هستم. چند ماه پیش مردم با علی علیه السلام بیعت کردند و او را به عنوان خلیفه برگزیدند. طلحه و زبیر هم با آن حضرت بیعت کردند، امّا وقتی علی علیه السلام با بی عدالتی‌ها به مبارزه پرداخت، آن دو نفر که شیفته دنیا و ریاست بودند، ناراضی شدند و با علی علیه السلام دشمنی کردند. آنان به مکّه سفر کردند، عائشه (همسر پیامبر) قبلاً به مکّه رفته بود، این سه نفر با هم پیمان بستند و مردم را برای جنگ با علی علیه السلام شوراندند و جنگ «جَمَل» را راه انداختند. آنان به شهر بصره رفتند و در آنجا شورشی بزرگ بر پا کردند و گروهی از شیعیان را کشتند و آتش فتنه ای بزرگ را روشن نمودند. اینجا بود که علی علیه السلامدرباره آنان برای یارانش سخن گفت و آن دو نفر را لعن نمود و دستور داد تا یارانش برای مقابله با آنان آماده شوند. وقتی به طلحه و زبیر خبر رسید که علی علیه السلام آنان را لعن می‌کند، پیامی را برای آن حضرت فرستادند، پیام آنان این بود: «یا علی! ما تو را شجاع ترین مرد عرب می‌دانستیم، چرا لعن کردن ما را جزئی از دین خود قرار دادی؟ آیا فکر می‌کنی که با لعن کردن ما می‌توانی ما را شکست بدهی؟ ». وقتی پیام آنان به علی علیه السلام رسید، آن حضرت در جواب چنین فرمود: «شما گفتید که مرا شجاع ترین مرد عرب می‌دانستید و اعتراض کردید که چرا شما را لعن کرده ام، بدانید در هر موقعیت باید کاری را انجام داد. من شما را لعن می‌کنم امّا زمانی که جنگ آغاز شود، چنان دست به شمشیر می‌برم که ترس، همه وجود شما را فرا بگیرد، در آن لحظه خدا مرا یاری خواهد نمود». [۱] آری، طلحه و زبیر خیال می‌کردند که لعن کردن، کارِ شجاعان نیست، امّا علی علیه السلام با این سخن حقیقت را آشکار کردند، همه میدان‌های نبرد، مثل هم نیستند، در هر موقعیت باید به گونه ای رفتار کرد، هنگام جنگ، باید سلاح در دست گرفت و با باطل روبرو شد، امّا وقتی جنگ آغاز نشده است با لعن باید راه حقّ را از راه باطل جدا کرد، زمانی که باطل، همه توان خود را برای فریب دادن مردم به کار می‌برد و تلاش می‌کند تا حقّ را بپوشاند، لعن دشمنان است که می‌تواند راه را روشن کند و مانع فریب خوردن مردم شود. * * * مناسب می‌بینم در اینجا مطلبی را بیان کنم: بعضی از افراد چنین می‌گویند: «سنّی‌ها دست بسته نماز می‌خوانند، وقتی ما همانند آنان نماز نمی خوانیم با این کار، مخالفت خود را با سنّی‌ها نشان داده ایم، اگر ما بر اساس دستورات اهل بیت علیهم السلام زندگی کنیم، دیگر کافی است و لعن دشمنان لازم نیست، زیرا ما با عمل به دستورات اهل بیت علیهم السلام به صورت عملی با دشمنان، مخالفت می‌کنیم». ولی من می‌دانم این سخن، نادرست است، اگر من به سخن مولایم علی علیه السلامگوش فرا بدهم، وظیفه خود را به خوبی می‌فهمم، حضرت علی علیه السلام فرمود: «در هر موقعیت باید کاری را انجام داد»، این که نمازم را همانند سنّی‌ها نخوانم، این که من عزاداری کنم، هرگز جای بیزاری از دشمنان را نمی گیرد. من نباید بیزاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام را از یاد ببرم چرا که امام رضا علیه السلام فرمود: «کمال دین در ولایت ما اهل بیت علیهم السلام و بیزاری از دشمنان ماست». ---------- 📚منابع: [۱]: . فقد کنا نری أنک أشجع فرسان العرب أتتخذ اللعن لنا دینا وتری أن ذلک یکسرنا عنک،... وأما قولکما: إنی أشجع فرسان العرب وهربکما من لعنی ودعائی فإن لکل موقف عملا: الکافی ج ۱ ص ۳۴۵، بحار الانوار ج ۳۲ ص ۱۳۰. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 همه ما باید برای ظهور آقا و مولایمان حضرت مهدی علیه السلام دعا کنیم، روزی که مولای ما از پس پرده غیبت آشکار شود، همه سیاهی‌ها و ستم‌ها به پایان خواهد رسید و مردم عدالت واقعی را به چشم خواهند دید. وقتی خدا به مهدی علیه السلام اجازه ظهورش را بدهد، آن حضرت در مکّه کنار کعبه قیام خود را آغاز خواهد کرد و سپس با یارانش به سوی مدینه حرکت خواهد کرد و همه دشمنانی را که در مدینه جای گرفته اند نابود خواهد نمود، سپس او به حرم پیامبر خواهد رفت و بعد از نماز و زیارت، برنامه اصلی خود را اجرا خواهد کرد. حتماً می‌پرسی چه برنامه ای؟ مهدی علیه السلام در آن روز از دشمنان مادر مظلومش انتقام خواهد گرفت، اگر روزگاری دشمنان، خانه فاطمه علیهاالسلام را آتش زدند و فاطمه را میان در و دیوار قرار دادند، باید گرفتار عذابی سخت شوند. در روزگار ظهور، آن دو دشمن اصلی، به امر خدا زنده می‌شوند تا محاکمه شوند و در آتشی بس بزرگ سوزانده شوند. [۱] و آن وقت است که دل هر شیعه ای شاد و مسرور می‌شود، آری، آن روز، دشمنانِ فاطمه علیهاالسلام در آتش می‌سوزند و به سزایِ عمل ننگین خود می‌رسند و همه دوستان خدا شاد می‌شوند. مهدی علیه السلام بعد از آن به سوی شهر کوفه حرکت می‌کند، زیرا خدا چنین خواسته است که پایتخت حکومت مهدوی، کوفه باشد. ---------- [۱]: . 📚الإمام الباقرع: ثمّ یدخل المسجد فینقص الحائط حتّی یضعه إلی الأرض... وذلک الحطب عندنا نتوارثه: دلائل الإمامة ص ۴۵۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 اسم او «حارِث اَسَدی» و از یاران امام باقر علیه السلام بود، او در کوفه زندگی می‌کرد، در یکی از سال‌ها که برای حجّ به مکّه رفته بود، در آنجا با امام باقر علیه السلامملاقات کرد، او تلاش می‌کرد که در بیشتر وقت‌ها با امام همراه باشد تا بتواند بهره بیشتری ببرد. یک روز امام باقر علیه السلام برای «حارِث اَسَدی» این ماجرا را نقل می‌کند: سال‌ها پیش همراه با پدرم به داخل کعبه رفتم. دو ستون در داخل کعبه بود، کنار یکی از ستون ها، سنگ مرمر قرمزی بود. وقتی پدرم نمازش را خواند به من گفت: «در همین جا، دشمنان ما در زمان پیامبر نشستند و با هم پیمان بستند. پیمان آنان این بود که هر وقت پیامبر از دنیا رفت، آنان تلاش کنند که حکومت به خاندان پیامبر نرسد». [۱] «حارِث اَسَدی» این ماجرا را شنید و به فکر فرو رفت، این اوّلین باری بود اسم «صحیفه ملعونه» به گوشش رسیده بود، پیمان نامه ای که بین گروهی از منافقان در کعبه بسته شد، آنان با هم پیمان بستند که حقّ علی علیه السلام را غصب کنند. پیمان نامه ای که لعنت خدا را برای آنان به همراه داشت. عرب‌های جاهلی رسمی داشتند که پیمان‌های مهم خود را یا در کعبه می‌بستند یا نوشته ای می‌نوشتند و آن را در کعبه قرار می‌دادند. منافقان برای این که خاطر جمع باشند که همه به این پیمان عمل می‌کنند، در داخل کعبه این گونه پیمان بستند، سپس آن را در گوشه ای از کعبه زیر خاک مخفی کردند. * * * مناسب می‌بینم در اینجا سخنی کوتاه از امام صادق علیه السلام بنویسم که درباره این «صحیفه ملعونه» است، آن حضرت فرمودند: «زمانی که آن نوشتار نوشته شد، حسین علیه السلامبه شهادت رسید». (هنگام نوشتن آن صحیفه، امام حسین علیه السلامتقریباً هفت سال داشت). [۱] آری، همه مصیبت‌های اهل بیت علیهم السلام از همان روز آغاز شد، همه دشمنی‌ها در آن روز برنامه ریزی شد. ---------- 📚منابع: [۱]: . عن الحارث بن الحصیرة الأسدی، عن أبی جعفرع قال: کنت دخلت مع أبی الکعبة فصلی علی الرخامة الحمراء بین العمودین فقال: فی هذا الموضع تعاقد القوم إن مات رسول الله (صلی الله علیه وآله) أو قتل ألا یردوا هذا الامر فی أحد من أهل بیته أبدا، قال: قلت: ومن کان؟ قال: کان الأول والثانی وأبو عبیدة بن الجراح وسالم ابن الحبیبة: الکافی ج ۴ ص ۵۴۵، بحار الانوار ج ۲۸ ص ۸۵. [۱]: . هکذا کان فی سابق علم الله عز وجل الذی أعلمه رسول اللهص أن إذا کتب الکتاب قتل الحسین وخرج الملک من بنی هاشم فقد کان ذلک کله: الکافی ج ۸ ص ۱۸۰، جامع احادیث الشیعة ج ۱۳ ص ۸۹، بحار الانوار ج ۲۸ ص ۱۲۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 : از اهل علیهم السلام موضوع: با اهل علیهم السلام🍃🍂🌸 روز عاشورا است، همه یاران شهید شده اند و امام حسین علیه السلام تک و تنها در میدان ایستاده است، یک طرف خیمه ها، اشک ها، سوزها، زنان بی پناه، تشنگی! یک طرف باران سنگ و تیر و نیزه! حسین علیه السلام بر روی اسب، شمشیر به دست، گاه نگاهی به خیمه‌ها می‌کند، گاه نگاهی به مردم کوفه، تیرها بر بدن امام اصابت می‌کند. تمام بدن امام از تیر پر شده است. وای، خدایا! چه می‌بینم! سنگی به پیشانی امام اصابت می‌کند و خون از پیشانی او جاری می‌شود. امام لحظه ای صبر می‌کند، امّا دشمن امان نمی دهد و این بار تیری زهرآلود بر سینه آن حضرت می‌نشیند، صدای امام در دشت کربلا پیچیده است: «بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه». [۱] تیر به سختی در سینه امام فرو رفته است. چاره ای نیست باید تیر را بیرون بیاورد. امام به زحمت، تیر را بیرون می‌آورد و خون می‌جوشد، امام خون‌ها را جمع می‌کند و به سوی آسمان می‌پاشد و می‌گوید: «بار خدایا! همه این بلاها در راه تو چیزی نیست». [۱] امام بار دیگر خون‌ها را برمی دارد و صورت خود را با آن رنگین می‌کند. آری! امام می‌خواهد به دیدار خدا برود، پس چهره خود را خون آلود می‌کند و می‌فرماید: «می خواهم این گونه به دیدار جدّم پیامبر بروم و به او بگویم: ای رسول خدا! آن دو دشمن اصلی، مرا کشتند». [۲] آری، امام در روز عاشورا از «سقیفه» و دو کسی که بنای ظلم را بنا نهادند، یاد می‌کند، اگر در روز سقیفه، بنای ظلم گذارده نمی شد، هرگز در کربلا خونی ریخته نمی شد. ---------- 📚منابع: [۱]: . فقال الحسینع: بسم اللّه وباللّه وعلی ملّة رسول اللّه: مقتل الحسین (ع)، للخوارزمی، ج ۲، ص ۳۴؛ فرماه... وأبو أیّوب الغنوی بسهمٍ مسموم فی حلقه، فقال: بسم اللّه ولا حول ولا قوّة إلاّ باللّه، وهذا قتیل فی رضی اللّه: المناقب لابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۱۱؛ بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۵۵. [۱]: . فإذا امتلأت قال: اللّهمّ إنّ هذا فیک قلیل: الدرّ النظیم، ص ۵۵۱. [۲]: . وقال: هکذا واللّه أکون حتّی ألقی جدّی محمّدا وأنا مخضوب بدمی... قتلنی فلان و فلان...: مقتل الحسینع، للخوارزمی، ج ۲، ص ۳۴؛ بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۵۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ✨🍂 ◾️🌸 اشاره افضل « » چه است؟ ◾️✨ ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند که ایشان فرمودند: راستگویان سه نفرند: حِزقیل، مؤمن آل فرعون و حبیب نجّار (صاحب یس)، و علی بن ابیطالب و او، از بقیه افضل است. » [۴] با ◾️🌸 اشاره با و می‌گردد، «او» چه است؟ ◾️✨ رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بیماری و قبل از وفاتشان فرمودند: من دو چیز را در میان شما می‌گذارم: یکی کتاب خدا (قرآن) و دیگری اهل بیت و عترت من هستند. سپس دست علی علیه السلام را گرفته و بلند نمودند و فرمودند: این علی، با قرآن و قرآن با علی می‌باشد، تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. پس من از این دو، برخورد مردم را بعد از من از مقام جانشینی سؤال می‌کنم. و در جای دیگر ایشان فرمودند: «علی با حق و حق با علی دور می‌زند. » «علی، در تمام حالات بر حق است و حق با علی دور می‌زند. » [۱] رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «حق با علی علیه السلام و علی علیه السلام با حق توأماً می‌گردند. » [۲] علی علیه السلام امام ◾️🌺 اشاره « » چه است؟◾️✨ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام امام المتقین هستند، زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که غیر از حقیقت و درستی چیزی بر زبانشان جاری نمی شود: «وَ ما یَنطِقَ عَنِ الهَوی، اِن هُوَ اِلاّ وَحیٌ یوحی»-بارها و بارها علی علیه السلام را به عنوان امام المتقین معرفی نموده اند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: سه چیز درباره علی علیه السلام به من وحی شد: «انه سید المسلمین و امام المتقین و قائد الغرّ المحجّلین» [۳] به درستی که علی سیّد و آقای مسلمانان و پیشوای اهل تقوی و کشاننده رو و دست و پا سفیدان (به سوی بهشت) است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای علی! نگاه کردن به صورت تو عبادت است. همانا تو امام و پیشوای اهل تقوی و سید و آقای مؤمنان هستی. کسی که تو را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست داشته باشد، خدا را دوست داشته است و هر کس بغض و کینه تو را داشته باشد، همانا بغض و کینه نسبت به من داشته است و هر کس بغض و کینه به من داشته باشد، پس به تحقیق بغض و کینه نسبت به خدا داشته است. [۱] ---------- 📚منابع: [۴]: _ فخر رازی: تفسیر کبیر ۲۷/۱۵۷، ثعلبی: کشف البیان: ۸/۱۲۷، سیوطی: درّ المنثور ۵/۲۶۲، احمد بن حنبل: مسند ۳/۲۵۱، ابن شیرویه: فردوس ۲/۴۲۱، ابن ابی الحدید: شرح نهج البلاغه ۹/۱۷۳، ابن مغازلی: مناقب ۲۴۵، ابن حجر مکّی: صواعق محرقه: ۱۲۵ حدیث ۳۰. [۱]: _ شهرستانی: ملل و نحل ۱/ ۱۰۳. [۲]: _ خطیب بغدادی: تاریخ ۱۴/ ۳۲۱، حافظ ابن مردویه: مناقب ۱۱۳، دیلمی: فردوس ۱/۴۵، حافظ هیثمی: مجمع الزوائد ۹/۱۳۵، احمد بن حنبل: مسند ۱/۸۴، طبرانی: اوسط ۵/۱۳۵، فخر رازی: تفسیر ۱/۲۰۵ و... [۳]: _ حاکم: مستدرک ۳/۱۳۸، بخاری: صحیح ۲/ ۲۳۱، مسلم: صحیح ۳/۱۲۶. [۱]: _ احمد بن حنبل: مسند ۱/ ۹۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 به زنهای و 🍃🔹 اشاره ۱۷۶. با اینکه و به تمام انسانها است، پس چرا از پیامبران را می‌کنیم؟ 🌸🌺 جواب در ابتدا باید بگوییم که فحشا و خیانت فرق بسیاری با هم دارد. زنان انبیاء همگی از فحشا به دور بوده اند، فقط عده کمی از آنها به همسرانشان خیانت کردند. اولاً: هر کدام از همسران انبیاء که بر خلاف رفتار و گفتار و دستور پیغمبر عمل کنند، خائن هستند. ثانیاً: آیه صریح قرآن است که «فخانتا هما»؛ «زن لوط و زن نوح علیهماالسلام خیانت کردند. » پس معلوم می‌شود که خیانت آنها خیانت فحشا نبوده؛ بلکه خیانت آنها سرکشی از اوامر پیامبر و کفر و نفاق بوده است. مثلاً: زن نوح علیه السلام با شوهرش مخالف بود و از آن حضرت به مردم بدگویی می‌کرد و می‌گفت: شوهر من دیوانه است چون من همیشه همراه او هستم، به خوبی از اوضاع و احوال او اطلاع دارم. فریب او را نخورید. زن لوط هم قومش را از مهمانان تازه وارد خبر می‌داد و اسرار خانه شوهرش را به دشمنان می‌رساند و باعث فتنه و فساد می‌شد. فصل ششم که بر روی آنها است 🍂🔸 اشاره ۱۷۷. از نظر و اهل سجده بر چه چیزهایی است؟ 🌺🌸 جواب اهل سنت، فرش بافته شده از پشم و پنبه و ابریشم و چرم و مشمّع و... را که روی زمین افتاده، جزء زمین می‌دانند و بر روی آن نماز می‌خوانند. در حالی که فرش بافته شده از پشم و...، جزء زمین حساب نمی شود و سجده بر آن باطل است. اما شیعه امامیه می‌گویند: سجده غیر از زمین بر جای دیگر جایز نیست (بر روی خاک، سنگ، ریگ، شن، رمل، به شرطی که از معادن نباشد. ) و یا هر چه که از زمین روییده شود ولی خوردنی و پوشیدنی نباشد. بر روی 🍃🔹 اشاره ۱۷۸. چرا همیشه را به دارند و در پیشانی خود را آن گذاشته به می‌روند؟ 🌸🌺 جواب زیرا بر اساس آیه قرآن ما وظیفه داریم بر خاک پاک سجده نماییم ولی معمولاً داخل خانه‌ها فرش و قالی پهن شده و امکان جمع کردن آنها وجود ندارد. در ضمن فرشها از پشم و ابریشم و نخ و... بافته شده و مانع سجده بر روی زمین است. اگر فرشها و قالیچه‌ها را جمع نماییم، کف اتاقها و زمینها از گچ و کاشی و... ساخته شده که سجده بر آنها جایز نیست. بنابراین قطعه ای از خاک را که همان مهر باشد برمی داریم و همراه خود نگه می‌داریم. هر زمانی که به مانعی برخورد کردیم و خاک پاک برای سجده نداشتیم، از آن قطعه مهر استفاده کرده و بر آن سجده می‌کنیم. 🍂🔸 اشاره ۱۷۹. خاک و سخنان خدا صلی الله علیه و آله را در باره دهید؟ 🌺🌸 جواب در اشیاء هم مانند سایر مخلوقات اختلاف وجود دارد و هر کدام آثار و خصوصیاتی دارند که ممکن است باعث برتری بر دیگری باشند مخصوصاً خاک، و خاکی که متعلق به زمین کربلا باشد. این تربت از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سپس ائمه اطهار همیشه مورد احترام بوده است. چنانچه از امّ سلمه و عایشه و ابن عباس و انس بن مالک نقل شده که راوی گفت: دیدم امام حسین علیه السلام در دامن رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته اند و خاک سرخ رنگی در دستان مبارکشان بود و می‌بوسیدند و گریه می‌کردند. پرسیدم: جریان این خاک چیست؟ فرمودند: جبرئیل به من خبر داد که این حسینم را در زمین عراق می‌کشند و این خاک را از آن زمین برایم آورده است. به خاطر همین، من بر مصیبتهای وارده بر حسینم گریه می‌کنم. سپس تربت را به امّ سلمه دادند و فرمودند: زمانی که دیدی این خاک تبدیل به خون شد، بدان که حسینم را شهید کرده اند. امّ سلمه هم آن خاک را در شیشه ای نگهداری می‌کرد تا سال ۶۱ قمری (روز عاشورا)، دید که آن خاک خون آلود شد فهمید که حسین علیه السلام شهید شده اند. » [۱] بعد از شهادت امام حسین علیه السلام اولین شخصی که از آن خاک تبرّک جست و به عنوان سجده از آن استفاده کرد، امام سجّاد علیه السلام بودند که به قصد فضیلت و ثواب بیشتر از آن استفاده می‌کردند. امام صادق علیه السلام هم مقداری از تربت را در دستمال زرد رنگی ریخته و به هنگام نماز در مقابل خود باز کرده و بر آن سجده می‌کردند. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: _ سیوطی: خصائص الکبری، ابونعیم اصفهانی: بیهقی، حاکم. [۲]: _ محمد بن حسن طوسی: مصباح المتهجّد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 💠🔹 🔹💠 🔸🔹 🔹🔸 على عليه السّلام و همراز با است و هم و همراه با على عليه السّلام است 🌺🌸🌸 (۲) [📚مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۴] به سند خود، از «ابو سعيد تيمى» از «ابو ثابت»، آزاد شده «ابوذر»، روايت كرده است كه گفت: در روز جمل، زمانيكه چشمم به «عايشه» افتاد كه ايستاده است، پاره اى از خيالات كه در دل ديگران خلجان مى كند، در دل من پديد آمد و به همين حال بودم تا هنگامى كه نماز ظهر فرا رسيد و خداى تعالى پرده پندار را از برابر ديدگانم برطرف ساخت و سرانجام به پشتيبانى از حضرت على عليه السّلام با دشمنان او نبرد كردم. پس از پايان جنگ به مدينه بازگشتم. و به خانه «امّ سلمه» رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! به منظور درخواست خوراكى و آشاميدنى به خانه تو نيامده ام. من آزاده شده «ابوذر» هستم. «ام سلمه» به من خوش آمد گفت و من حكايت حال خود را در روز جمل بازگو كردم. «ام سلمه» گفت: آنگاه كجا بودى كه دلها بسوى پروازگاه خود بودند؟ در پاسخ گفتم: تا آنجا پرواز كردم كه خداى تعالى پرده پندار را از چشم دل من برطرف كرد و در هنگام زوال شمس، در حقيقت به روى من گشوده و در راه حقيقت، از جان گذشته و عاشقانه با دشمنان نبرد كردم. «ام سلمه» از شنيدن سخنان من، شادمان گشت و به من آفرين گفت و اظهار داشت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود: على همراز و همراه با قرآن است و قرآن هم، همراه و همراز با على عليه السّلام است. هيچگاه على عليه السّلام از قرآن و قرآن از على عليه السّلام مفارقت نمى كنند تا اينكه كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. «حاكم» اظهار داشته است كه حديث مزبور از احاديث صحيح است و راوى حديث «ابو سعيد تيمى» كه همان «عقيصا» است، مردى مورد وثوق و اطمينان بوده است. «۱» مؤلف گويد: حديث مزبور را «مناوى» هم در متن [📚فيض القدير ۴/ ۳۵۶] و «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۱۵۳] نقل كرده اند و هر دو تن بطور اختصار به ذكر آن پرداخته اند و گفته اند كه از «طبرانى» در كتاب «الاوسط» روايت شده است. (۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۳۴] از «امّ سلمه» روايت كرده است كه گفت: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: على با قرآن است و قرآن با على است. اين دو از يكديگر جدا نمى شوند، مگر اينكه در روز قيامت در كنار حوض كوثر مرا دريابند. «هيثمى» گفته است: اين حديث را «طبرانى» در «الصغير» و «الاوسط» روايت نموده است. _____________ _ (۱) «ابو سعيد» نامش دينار و معروف به «عقيصا» بنام «ابو سعيد تيمى» شهرت دارد و جمله فوق را از آن جهت «حاكم» ياد كرده كه علماى حديث در حق او به اختلاف سخن گفته اند؛ چنانكه برخى او را «غير ثقه» و بعضى «متروك الحديث» گفته اند. «ابن حجر» در [📚لسان الميزان ۲/ ۴۳۴] مى نويسد: روايت مورد اطمينانى از صحابه نقل نكرده است و تنها به پاره اى از قصه‌ها پرداخته است و او را بدتر از «رشيد هجرى»، «حبه عرنى» و «اصبغ بن نباته» شمرده اند و از على «و «عمار» روايت مى كرده تا آنجا كه جمله فوق را از «مستدرك حاكم» نقل كرده است و او را از شيعيان حضرت على عليه السّلام بشمار آورده اند. «شيخ طوسى»، «ابو سعيد» را در ضمن اصحاب حضرت على عليه السّلام نام برده است. (مترجم) مؤلف گويد: 📚«ابن حجر» هم در [صواعق ص ۷۴] و «شبلنجى» هم در [نور الابصار ص ۷۲] به ذكر اين حديث پرداخته اند و هر دو تن ابراز داشته اند: اين حديث را «طبرانى» در «الاوسط» آورده است. (۱) [📚الصواعق المحرقة ص ۷۵] در روايتى آمده است: هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آخرين روزهاى زندگى خويش را سپرى مى كرد، خطاب به مردم فرمود: اى مردم! نزديك است كه به زودى زود دار فانى را وداع گويم. اينك سخنى با شما دارم كه جاى هر گونه پوزش را از بين مى برد: آگاه باشيد! من كتاب پروردگار- عزّ و جلّ- و عترتم را كه اهل بيت منند، در ميان شما باقى مى گذارم. آنگاه دست على عليه السّلام را بالا گرفت و فرمود: اين بزرگوار كه على عليه السّلام است، همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم، همراز و همراه با اوست. و جدائى ميان اين دو نيست تا اينكه در كنار حوض كوثر مرا دريابند. آن روز كه فرا مى رسد از شما مى پرسم كه با آنان چه كرديد و چگونه مراعات حال ايشان را نموديد؟! ❌ فقط با ذکر کانال ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫