🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_هشتاد_و_هفتم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺🌺
(۱) [📚همان كتاب ۳/ ۴۳۷] به سند خود، از «عبد اللّه بن بريدة اسلمى» روايت كرده است، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و همراهان، در پشت قلعه خيبر قرار گرفتند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. فردا كه فرا رسيد گروهى از صحابه كه خود را سزاوار آن موهبت مى پنداشتند سرها كشيده و دستها از آستين بيرون آوردند تا پرچم اسلام در دست كداميك از آنها در مى آيد. بر خلاف انتظار آنها، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله على عليه السّلام را بحضور طلبيد. على عليه السّلام در آن موقعيت دچار درد چشم بود. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى بهبودى ديدگان
او آب دهان مباركش را در چشمهاى آن حضرت ريخت و على عليه السّلام بهبودى يافته، پرچم اسلام را به او اعطا كرد. حضرت على عليه السّلام با همراهان عازم خيبر شد. در نخستين برخورد، با «مرحب خيبرى» رويارو شد. «مرحب» كه از هر جهت خود را براى مبارزه آماده كرده بود، رجز خواند و گفت: قد علمت خيبر انّى مرحب شاكى السّلاح بطل مجرّب
اذا السّيوف اقبلت تلهّب اطعن احيانا و حينا يضرب ؛ خيبر مى داند كه من مرحبم، كسى هستم كه با شوكت و جرأت هر چه تمامتر تيغ بر دشمن مى كشم و دلاور با تجربه اى هستم كه در هنگام شعله ور شدن آتش شمشيرها، با مهارت ويژه اى نيزه مى زنم و شمشير بر گردن مبارزان فرو مى آورم.
(على عليه السّلام در برابر يلى قرار گرفت كه سران و دلاوران عرب تاب برابرى با او را نداشتند) در اين هنگام، دو ضربت فيمابين ايشان اتفاق افتاد، آخر الامر حضرت على عليه السّلام ضربتى بر سر او فرود آورد كه «كلاه خود» را شكافت و به سرش اصابت كرد و در سر او تا آنجا فرو رفت كه تيزى شمشير به دندانهاى او رسيد و به اندازه اى محكم بر فرق او فرو آمد كه صداى ضربت شمشير حضرت على عليه السّلام لشكر را به خود متوجه ساخت! هنوز عقب ماندگان از لشكريان نرسيده بودند كه فتح و گشايش نصيب اسلام شد و قلعه خيبر به تصرّف مسلمانان در آمد.
(۱) مؤلف گويد: اين حديث را «امام احمد» در [۵/ ۳۵۹] نقل كرده و مى گويد: پرچم اسلام را رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نخست در اختيار
«عمر» در آورد. پس از آن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا لواى اسلام را (تا آخر حديث) و لواى اسلام را به حضرت على عليه السّلام اعطا فرمود.
(۲) [📚متّقى در كنز العمال ۵/ ۲۸۴] مى نويسد: در جنگ خيبر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، «عمر» و گروهى از اصحاب را به جنگ با خيبرىها گسيل داشت.
خيبرىها در نخستين مبارزه، او و اصحابش را منهزم ساختند و آنان در حالى كه يكديگر را از بيم خيبرىها مى ترسانيدند، شكست خورده بازگشتند! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه اين وضعيت را بر خلاف انتظار خود مشاهده كرد، فرمود: پرچم اسلام را فردا در اختيار مردى در مى آورم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. فرداى آن شب كه فرا رسيد «ابو بكر» و «عمر» خود را براى پرچمدارى آماده كرده بودند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله على عليه السّلام را بحضور طلبيد. (حديث را تا به آخر ادامه داده است).
اين حديث را «ابن جرير طبرى» در [تاريخ ۲/ ۳۰۰] به دو طريق، و «هيثمى» در [مجمع ۶/ ۱۵۰] آورده و گفته است كه «امام احمد» و «بزّاز» روايت كرده اند و «نسائى» در [📚خصايص ص ۵] و «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۱۸۷] روايت كرده و مى گويد: «غيبانى» و «حافظ دمشقى» در «الموافقات» نقل كرده اند.
(۳) [📚مسند امام احمد حنبل ۵/ ۳۵۳] به سند خود، از «بريدة» روايت كرده است كه مى گويد: خيبر را محاصره كرديم. لواء اسلام را «ابو بكر» بدوش گرفت و به ميدان رفت، ليكن دست خالى بازگشت،
روز ديگر به ميدان رفت، آن روز هم طرفى نبسته بازگشت. دست خالى برگشتن او، مسلمانان را دچار اندوه فراوان ساخت. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى آرامش دلهاى مسلمانان، فرمود: فردا پرچم اسلام را در دست مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول او را دوست مى دارند، و او هم خدا و رسول را دوست مى دارد. آرى، او از ميدان باز نمى گردد، مگر اينكه بر دشمن چيره مى شود و فتح و پيروزى را همراه مى آورد. آن شب را با آرامش به خواب رفتيم و اطمينان داشتيم كه فردا فتح و پيروزى نصيب ما خواهد شد..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_هشتاد_و_هشتم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺🌺
بامداد فردا رسيد و خورشيد چهره نورانى خود
را نمايان كرد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پيش از طلوع آفتاب همين كه نماز بامدادى بجاى آورد، از جاى برخاست و پرچم اسلام را بدست گرفت. در حالى كه مردم در قرارگاههاى خود آماده باش بودند و على عليه السّلام را كه به درد چشم گرفتار بود بحضور طلبيد. آب دهان مباركش را در چشم او ريخت و پرچم اسلام را بدست آن حضرت سپرد. على عليه السّلام عازم ميدان شد، از ميدان نبرد بازنگشت، مگر آنكه فاتحانه حضور رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله رسيد.
«بريدة» گفت: من هم يكى از آنها بودم كه گردن مى كشيدم به اين اميد كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرچم اسلام را در اختيار من قرار بدهد!
(۱) مؤلف گويد:📚 اين روايت را «نسائى» در [خصايص ص ۵] نقل كرده و مى نويسد: «ابو بكر» پرچم اسلام را بدوش گرفت و وارد ميدان شد ولى فتح و پيروزى نصيبش نشد. فرداى آن روز، «عمر» پيش قدم شد او هم بدون پيروزى بازگشت. پس از او، حضرت على عليه السّلام پرچم را بدست گرفت (تا آخر حديث). «محب طبرى» هم در 📚[الرياض النضرة ۲/ ۱۸۷] و «على بن سلطان» در [مرقات ۵/ ۵۶۶] اظهار مى دارند كه اين حديث را «امام احمد» در «المناقب» آورده است و «هيثمى» هم در [مجمع ۶/ ۱۵۰] ذكر كرده و گفته است: صاحب «مناقب» هم آنرا روايت كرده است و رجال آن صحيح است. و «متّقى» هم در [كنوز العمال ۵/ ۲۸۳] گفته است: «ابن جرير» هم نقل كرده است و مضامين همه روايات مذكور، مساوى با مضمون روايت «نسائى» است.
(۱) [📚همان كتاب ۱/ ۳۲۰] به سند خود، از «عمرو بن مسعود» روايت كرده است كه گفت: در كنار «ابن عباس» نشسته بودم، در اين حال نه نفر وارد شدند و خطاب به «ابن عباس» گفتند: يكى از اين دو پيشنهاد را بپذير؛ يا با ما بيا تا خاطره اى كه در نظر داريم به اطلاع تو برسانيم، و يا از ايشان كه در كنار تو نشسته اند درخواست كن تا ما را با تو تنها بگذارند. «ابن عباس» در پاسخ گفت:
چنان نيست كه من يارانم را از كنار خود برانم و با شما تنها باشم، بلكه من با شما مى آيم تا ببينم چه مى كنيد و چه مى گوييد. در آن روز «ابن عباس» بينا بود و مى توانست با آنان همراهى كند. در اين رابطه بود كه با آنها در محلى دور از ما قرار گرفت و سخنانى بين آنها ردّ و بدل شد كه ما از چگونگى آنها اطلاعى بدست نياورديم. همين قدر مى دانيم كه «ابن عباس» هنگام بازگشت به اندازه اى ناراحت بود كه گوشه جامه اش به زمين كشيده مى شد و مى گفت: اف بر اين مردم و تف بر آنها! درباره مردى لب به ناسزا مى گشايند كه از ده ويژگى ارزنده برخوردار بود، از مردى ياوه گوئى مى كنند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حق او فرمود: مردى را بسوى دشمنان مى فرستم كه خدا هيچگاه او را خوار نمى سازد، و خدا و رسول را دوست مى دارد. بازتاب اين سخن تا آنجا بود كه همگان خود را براى اين مقام آماده كرده بودند در عين حال پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به هيچكدام از ياران خود توجهى نكرد و فرمود: على عليه السّلام كجاست؟ در پاسخ گفتند: او در آسياب مشغول آرد كردن گندم است. فرمود: مگر در ميان شما ديگرى نيست كه بتواند سرگرم اين مهم باشد.
اينك او را بحضور من دعوت كنيد. خبر احضار پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را به اطلاع حضرت على عليه السّلام رساندند. حضرت على عليه السّلام در عين حالى كه به درد چشم گرفتار بود تا آنجا كه چيزى و جائى را نمى ديد، دعوت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را اجابت كرد و بحضورش شرفياب شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مباركش را در چشمان على عليه السّلام توتيا كرد و پرچم اسلام را سه بار به اهتزاز در آورد و به حضرت على عليه السّلام اعطا نمود. پس از آن، «صفيّه» دختر «حىّ» (تا آخر حديث) كه همگى آنرا در جلد اوّل در باب «آيه تطهير»آورده ايم.
مؤلف گويد: اين حديث را «نسائى» در [📚خصايص ص ۸] و «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۲۰۳] نقل كرده و گفته است كه حديث را «امام احمد» و «حافظ ابو القاسم دمشقى» در «الموافقات» در «الاربعين الطوال» نقل كرده و مى گويد: «نسائى» برخى از آنرا آورده است. و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۱۹] روايت كرده و مى گويد: «امام احمد» و «طبرانى» مختصرى از آنرا در «الكبير» و «الاوسط» متعرض مى باشد....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_هشتاد_و_نهم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺🌺
(۱) [📚حلية الاولياء ۱/ ۶۲] از «سلمة بن اكوع» نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرچم نبرد را به «ابو بكر» داد و او را بسوى قلعه هاى خيبر گسيل داشت تا نبرد كند و خيبر را تصرف كند او با آن كه جديت نمود بازگشت و فتحى نصيبش نشد. همينطور «عمر» را فرستاد، او هم با كوششى كه كرد، طرفى از جنگ نبست و بازگشت. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا لواى اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و از جنگ با كفّار روگردان نمى باشد و حق تعالى، دژهاى خيبر را بدست او فتح مى كند.
«سلمة» گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله على عليه السّلام را بحضور طلبيد. على عليه السّلام در آن روز به درد چشم مبتلا بود. به مجرديكه فرمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را دريافت كرد، با شتاب هر چه تمامتر بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه
و آله آب دهان مباركش را در ديدگان على عليه السّلام ريخت و فرمود: اينك، لواى اسلام را در اختيار بگير، و عازم دژهاى خيبر شو، تا خداى تعالى آنها را بدست تو مفتوح فرمايد.
«سلمة» گويد: على عليه السّلام عازم خيبر شد و من پشت سر آن حضرت حركت مى كردم، على عليه السّلام هروله كنان به پاى حصار خيبر رسيد و پرچم خود را در ميان سنگى فرو برد. در آن هنگام يكى از يهوديان كه در ميان برجى در بالاى حصارقرار داشت و ناظر جريان بود، پرسيد: تو كيستى؟ فرمود: من على بن ابيطالبم! يهودى كه نام على عليه السّلام را شنيد، گفت: (سوگند) به توراتى كه خدا به حضرت موسى عليه السّلام نازل فرمود، اينك پيروزى با شماست. «سلمة» گويد: حضرت على عليه السّلام بازنگشت، مگر آنكه خداى تعالى، دژهاى خيبر را به دست او مفتوح ساخت.
مؤلف گويد: اين روايت را «محب طبرى» در [📚الرياض النضرة ۲/ ۱۸۷] روايت كرده و گفته كه اين حديث را «ابن اسحاق» هم نقل نموده است.
(۱) [📚خصائص نسائى ص ۴] از «عبد الواحد بن ايمن» از پدرش روايت كرده است كه «سعد» گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: براستى كه پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خدا دژهاى خيبر را به دست او فتح مى كند. اصحاب خود را براى انجام خواسته پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آماده كردند و بر خلاف انتظار آنان، پيغمبر اكرم صلّى اللّه
عليه و آله پرچم را بدست على عليه السّلام داد.
(۲)📚 [همان كتاب ص ۸] از «هبيرة بن هديم» روايت كرده است، هنگامى كه حضرت على عليه السّلام شهيد شد، امام حسن مجتبى عليه السّلام در حالى كه عمامه سياه رنگى بر سر بسته بود مردم را گرد آورد و به ايراد خطابه اى پرداخت و در طى آن، فرمود: ديروز مردى را شهيد كرديد كه پيشينيان در ويژگيهائى كه داشت بر او پيشى نگرفتند و آيندگان هم مقام و موقعيت او را درك نخواهند نمود و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حق او، فرمود: فردا لواى اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و «جبرئيل» از طرف راست، و «ميكائيل» از طرف چپ، او حركت مى كنند و به اين ترتيب با دشمنان مبارزه مى كند، تا اينكه خدا دژهاى خيبر را بدست او فتح مى كند. و پرچم اسلام را بدون فتح و نصرت باز نمى گرداند. آرى كسى را بدست بى اعتبار خود از پاى در آورديد كه درهم و دينارى از خود باقى نگذاشت، تنها نهصد دينار از عطائى كه به او شده بود از وى باقى است كه تصميم داشت به وسيله آن مبلغ، خدمتكارى براى رفاه حال خانواده اش استخدام نمايد.
(۱)📚 [همان كتاب ص ۳۲] از «عبد الله بن ابى نحج» از پدرش، او هم از «معاوية» روايت كرده است كه در يكى از روزها، «معاوية» از على عليه السّلام صحبت مى كرد و همان زمان «سعد بن ابى وقاص» حضور داشت، گفت: اگر
يكى از سه ويژگى كه على عليه السّلام داشت، دارا بودم براى من بهتر و ارزنده تر بود از هر چيزى كه خورشيد بر آن مى تابد! از جمله: هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام اجازه نداد تا در جنگ تبوك شركت كند، خطاب به على عليه السّلام فرمود: آيا از اين راضى نيستى كه منزلت تو نسبت به من، برابر با منزلت هارون عليه السّلام نسبت به موسى عليه السّلام باشد؛ با اين تفاوت كه پس از من پيغمبرى نمى باشد. آرى!....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
هرگاه اين جملات را رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به من فرموده بود، از نظر من ارزنده تر از هر چيزى بود كه خورشيد بر آن مى تابد! ديگر اينكه، در روز خيبر فرموده بود كه فردا پرچم را به مردى مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد و خدا هم، خيبر را به دست او فتح مى كند و او هرگز از جنگ نمى گريزد. هرگاه اين جملات را رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حق من گفته بود، بهتر بود از هر چيزى كه خورشيد بر آن مى تابد! ويژگى سوم اينكه، هرگاه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دختر ارجمندش را به همسرى من در آورده بود و فرزندانى از آن حضرت روزى من مى شد، براى من ارزنده تر از هر چيزى بود كه خورشيد بر آن مى تابد!
(۲)📚 [كنز العمال ۵/ ۲۸۵] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در روز خيبر، فرمود: اطمينان داشته باشيد مردى را بسوى اين قوم مى فرستم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او
را دوست مى دارند و خداى تعالى بدست او قلعه هاى خيبر را فتح مى كند. طولى نكشيد، فرمود: على عليه السّلام را بحضورم بخوانيد. حضرت على عليه السّلام در آن روز به درد چشم سختى مبتلا بود چنانكه چيزى را مشاهده نمى كرد.
در عين حال على عليه السّلام را گرفته و او را بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آوردند. پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مباركش را در ميان ديدگان آن حضرت ريخت و شفاى آنرا از خداى تعالى خواستار شد و پرچم اسلام را در اختيار او در آورد و فرمود: به نام خدا به راه خود ادامه بده. على عليه السّلام وارد ميدان نبرد شد، هنوز عقب ماندگان به همراهان على عليه السّلام نپيوسته بودند كه خيبر را فتح كرد! «متّقى» گفته است كه اين حديث را «ابو نعيم» در كتاب «المعرفه» آورده است.
(۱) 📚[همان كتاب ۵/ ۲۸۳] از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از مدينه عازم خيبر شد، به مجرديكه در آنجا پياده شدند، «عمر» را به اتفاق تنى چند از اصحاب به قلعهها و كاخهاى خيبر گسيل داشت. مسلمانان به نبرد پرداختند و طولى نكشيد كه «عمر» و همراهانش منهزم گرديدند. بيم جنگ چنان آنها را متحير ساخته بود كه او به همراهانش بيم مى داد و همراهان هم او را بيمناك مى ساختند. بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه از شكست آنها اطلاع يافت، ناراحت شده و فرمود: كسى را براى نبرد با خيبرىها انتخاب مى كنم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. او از دشمن نمى گريزد و با آنان مى جنگد، تا خدا خيبر را بدست او فتح كند. مسلمانان كه اين سخن را شنيدند، همگى گردن مى كشيدند و براى اثبات اينكه كداميك از آنها لايق پرچم اسلام است، براى يكديگر ايجاد مزاحمت مى كردند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اندكى درنگ نمود و پس از آن، فرمود: على كجاست؟
گفتند: او به درد چشم مبتلا است. فرمود: او را بحضورم بخوانيد. حضرت على عليه السّلام فرموده است: هنگامى كه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدم، دو چشم مرا گشود و آب دهان مبارك كه داروى شفابخش همه دردهاست، در ميان ديدگانم ريخت و لواى اسلام را در اختيار من در آورد. با سرعت هر چه تمامتر به طرف خيبر رفتم. (بيم آن داشتم كه هرگاه اندك درنگى بنمايم، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظرش را از من برگردد و اين مأموريت را از من باز پس بگيرد و به عهده ديگران بگذارد (! ) ) و به راه خود ادامه دادم تا آنجا كه كاملا براى نبرد با آنان آماده گشتم. در اين هنگام «مرحب خيبرى» به مبارزه آمد. او رجز خواند و من پاسخ او را دادم.
درگيرى شروع شد. سرانجام، خداى تعالى او را بدست من از پاى در آورد.
و همدستان او منهزم گرديده و در قلعه متحصن گرديدند و در قلعه را مسدود كردند. بسوى در قلعه حركت كردم و بدون توقف به نبرد پرداختم
تا خداى تعالى در قلعه را به رويم گشود.
«متّقى» گويد: اين روايت را «ابن ابى شيبه» و «بزّاز» نقل كرده اند و سندش حسن است.
مؤلف گويد: «هيثمى» هم در [مجمع ۶/ ۱۵۱] روايت مزبور را نقل كرده و گفته است كه «بزّاز» هم به روايت مزبور اشاره نموده است.
(۱)📚 [همان كتاب ۶/ ۳۹۵] از «عمر بن خطّاب» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: لواى اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند...... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_یکم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
او همواره به دشمن حمله مى كند و از دشمن نمى گريزد و قلعه هاى خيبر را فتح مى كند در حالى كه «جبرئيل» از جانب راست، و «ميكائيل» از جانب چپ، او را مدد مى كنند. مردم آن شب را به اين اميد خوابيدند كه لواى اسلام در دست يكى از آنها قرار خواهد گرفت. فردا صبح بر خلاف انتظار همگان، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: على كجاست؟
در پاسخ گفتند: على به درد چشم مبتلا شده است آنچنان كه چيزى را نمى بيند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: او را نزد من بياوريد. به محضى كه على عليه السّلام بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: نزديك من بيا. على عليه السّلام نزديك آن حضرت رفت. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مبارك را در چشم ايشان ريخت و با دست خود چشم او را مسح كرد. حضرت على عليه السّلام در حالى كه
از مكان خويش برخاست كه گويا هرگز به درد چشم مبتلا نبوده است! «خطيب» و «ابن عساكر» اين حديث را روايت كرده اند.
(۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۲۳] از پسر «عمر» نقل كرده است كه گفت: يكى از انصار حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و به عرض رسانيد: يا رسول اللّه! يهوديان برادر مرا كشتند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اندوهناك مباش كه فردا پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خداى تعالى بدست او خيبر را فتح مى كند و در نتيجه اين امكان را به تو مى دهد كه بتوانى از قاتل برادرت انتقام بگيرى. در اين رابطه اصحاب آماده شدند كه ببينند كداميك از آنها افتخار پرچمدارى اسلام را بدست مى آورد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مأمورى را فرستاد تا على عليه السّلام را بحضور بياورد و پيش از آمدن على عليه السّلام، پرچم اسلام را براى او تهيه كرد و منعقد ساخت. على عليه السّلام بنا به فرمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بحضور مبارك شرفياب شد و عرض كرد: همانطور كه ملاحظه مى فرماييد به درد چشم مبتلا مى باشم.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى بهبود درد چشم آن حضرت، آب دهان مبارك در چشم او ريخت، و تا آخر عمر از هرگونه درد چشمى در امان بود.
«طبرانى» اين حديث را روايت كرده است.
(۲) 📚[همان كتاب ۹/ ۱۲۳] از «جميع بن عمير» روايت كرده است كه به «عبد الله عمر» گفتم: سخنى از على عليه السّلام برايم بيان كن. گفت: در روز خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. هم اكنون كه با تو سخن مى گويم گويا پرچمى را كه فردا بايد در اختيار آن شخص قرار بگيرد مشاهده مى كنم و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنرا آماده كرده بود تا به صاحبش برساند. در آن هنگام،على عليه السّلام بر اثر دودى كه از قلعه به اطراف پخش مى شد، به درد چشم گرفتار شده بود. در عين حال پرچم اسلام را در اختيار على عليه السّلام در آورد. پيش از آنكه لشكر به خواب بروند، خداى تعالى خيبر را به دست على عليه السّلام فتح كرد.
«طبرانى» اين حديث را نقل كرده است.
(۱) 📚[همان كتاب ۹/ ۱۲۴] از «عمران بن حصين» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پرچم اسلام را به بزرگى مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. به دنبال اين ابلاغيّه، پرچم اسلام را در اختيار على عليه السّلام در آورد.
«طبرانى» اين حديث را به سندهاى خود روايت كرده است.
مؤلف گويد: «نسائى» هم در 📚[خصايص ص ۷] با اندك اختلاف لفظى آورده است.
(۲) [📚همان كتاب ۹/ ۱۲۴] از «ابن عباس» روايت كرده است كه در جنگ خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شخصى را كه گمان مى كنم «ابو بكر» بود، همراه گروهى از
صحابه به نبرد فرستاد. او و همراهانش در حالى كه شكست خورده بودند بازگشتند. فرداى آن روز، «عمر» را به مبارزه با خيبرىها گسيل داشت. او هم شكست خورده بازگشت. در حالى كه همدستانش را از رويارو شدن با خيبرىها هراس مى داد و آنها هم او را مى ترسانيدند. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه از انهزام آنان ناراحت شده بود، فرمود: فردا پرچم اسلام را در اختيار شخصى در مى آورم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_دوم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
از ميدان باز نمى گردد، مگر اينكه خداى تعالى فتح و پيروزى را بدست او برقرار مى سازد.
مردم كه خواهان چنان مقامى بودند، آمادگى خود را براى بدست آوردن پرچم اسلام اعلام كردند. بر خلاف انتظار آنان، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: على كجاست؟
همزمان على عليه السّلام از درد چشم شكوه مى كرد. در ملاقاتى كه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
داشت، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نخست آب دهان در چشمهاى حضرت على عليه السّلام ريخت.
سپس پرچم اسلام را در اختيار او قرار داد. على عليه السّلام پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و خدا فتح و پيروزى را نصيب او فرمود.
«طبرانى» اين روايت را نقل كرده است.
(۱)📚 [تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلانى ۷/ ۳۳۷] «سعد بن ابى وقّاص»، «ابو هريره»، «سهل بن سعد»، «بريدة»، «ابو سعيد»، «ابو عمر»، «عمران بن حصين» و «سلمة بن اكوع»، «ابن حجر» از همه اين راويان- با توجه به اينكه روايت همه اينها از يك معنى برخوردار است- نقل مى كند. در روز خيبر، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: فردا پرچم اسلام را در اختيار مردى قرار مى دهم كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند و خدا بدست او خيبر را فتح مى كند. در اين رابطه، پرچم اسلام را به على عليه السّلام اعطا كرد. و در [۷/ ۳۳۹] اظهار مى دارد كه روايت پرچم در روز خيبر، از احاديثى است كه از على عليه السّلام، حسين عليه السّلام، «زبير بن عوّام»، «ابو ليلاى انصارى»، «عبد الله بن عمرو بن عاص»، «جابر» و ديگران، روايت شده است.
در باب مزبور بخشى از اخبار رسيده است كه مناسب است آنها را در پايان اين باب متذكر شويم. (۲) از آن جمله: «زمخشرى» در «كشّاف» در تفسير آيه نجوا در سوره مجادله، از «ابن عمر» روايت كرده است كه على عليه السّلام سه خصلت داشت كه اگر يكى از آنها را من داشتم، بهتر بود برايم از شتران سرخ مو و آن سه ويژگى عبارتند از: ۱- همسرى با فاطمه عليها السّلام؛ ۲- پرچم اسلام در روز خيبر به او اعطا شد؛ ۳- عمل كردن به آيه نجوا.
(۳) از آن جمله:📚 «ابن اثير جزرى» در [اسد الغابة ۳/ ۳۴] از «ضحّاك انصارى» روايت كرده است، هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله عازم خيبر شد، على عليه السّلام را در جلو لشكر قرار داد و فرمود: كسى كه وارد نخلستان بشود در امان است. هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اين مطلب را اعلام كرد، حضرت
على عليه السّلام ابلاغ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به اطلاع مردم رساند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله توجهى به «جبرئيل» كرد: مشاهده كرد كه «جبرئيل» لبخند مى زند! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: چرا مى خندى؟ در پاسخ گفت: همانا من على عليه السّلام را دوست مى دارم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، على عليه السّلام را از اين جريان آگاه ساخت كه «جبرئيل» اظهار مى دارد تو را دوست مى دارد. على عليه السّلام گفت: به راستى به عرض شما رسانيده است كه مرا دوست مى دارد؟ فرمود: آرى، او و كسى كه بهتر از «جبرئيل» است يعنى خدا، تو را دوست مى دارند.
(۱)📚 مؤلف گويد: اين حديث را «ابن اثير» بار ديگر در [اسد الغابة ۵/ ۲۳۱] آورده است و «ابن حجر عسقلانى» هم در [الاصابة ۷/ قسم ۱/ ۱۰۸] و «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۱۵۸] و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۶] ياد كرده و مى گويد كه «طبرانى» هم آنرا نقل نموده است.
(۲) از آن جمله: «ابن اثير جزرى» در [اسد الغابة ۴/ ۳۰] به سند خود، از «حسن بصرى» روايت كرده كه مى گويد: از «انس بن مالك» شنيدم مى گفت: پرنده اى را به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هديه كردند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پروردگارا! از تو مى خواهم، مردى را بفرستى، كه خدا و رسول را دوست مى دارد. «انس» گفته است كه همان زمان على عليه السّلام پشت در آمد و كوبه در را به حركت در آورد. در را گشودم و به او گفتم كه هم اكنون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سرگرم كارى است. و دوست داشتم بدين وسيله مردى از انصار بحضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شود! اين بود كه على عليه السّلام را اجازه ورود ندادم! بار دوم، على عليه السّلام كوبه در را به حركت در آورد، در را گشودم و همان مطلب را گفتم. بار سوم، على عليه السّلام كوبه در را به حركت در آورد. در اين هنگام رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى انس!،..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_سوم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز #خيبر فرمود: به #راستى كه #على عليه السّلام #خدا و #رسول را #دوست مى دارد و #خدا و #رسول هم او را #دوست مى دارند 🌸🌺
اى انس! بگذار تا على عليه السّلام وارد شود كه مطلوب من، على است! هنگامى كه على عليه السّلام وارد شد و بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيد، رسول الله صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
«اللّهمّ وال اللهمّ وال... »
«۱»؛ «خدايا على عليه السّلام را دوست بدار».
«ابن اثير» گفته است كه اين روايت را تنى چند از محدّثان، از «انس» نقل كرده اند. از جمله آنها «حميد الطويل»، «ابو الهندى» و «يغنم بن سالم» را مى توان نام برد.
(۱) از آن جمله: «متّقى» در [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۶] از «عبد الله قشيرى» روايت مى كند كه «انس بن مالك» به من گفت: دربانى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به عهده داشتم، شنيدم مى فرمود: پروردگارا! طعام بهشت را روزى ما گردان. طولى نكشيد مرغ بريان شده اى در برابر حضرتش قرار گرفت! فرمود: پروردگارا! اكنون كه اين مرغ را روزى ما قرار دادى كسى را بفرست كه تو او را دوست مى دارى، و او هم تو را دوست مى دارد؛ كسى را بر سر اين سفره حاضر كن كه پيغمبرت را دوست مى دارد، و پيغمبرت او را دوست مى دارد. «انس» گفته است: به دنبال آنچه كه شنيدم از خانه بيرون رفتم. على عليه السّلام را در كنار در خانه مشاهده كردم. از من اجازه خواست تا بحضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شود، به او اجازه ندادم! بازگشتم و شنيدم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باز همان درخواست را دارد. از خانه بيرون رفتم و اين بار هم على عليه السّلام را در كنار در خانه ديدم. باز هم از من اجازه ملاقات با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را خواست و من اجازه ندادم. بار سوّم، على عليه السّلام بدون آنكه اجازه ملاقات بخواهد، با كمال بى اعتنائى به من، وارد خانه شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از وى پرسيد: علت تأخير چه بود؟ در پاسخ گفت: يا رسول الله! علت آن بود كه «انس» مانع مى شد و اجازه ملاقات نمى داد! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيد: اى انس! چرا اجازه نمى دادى؟ گفتم: يا رسول الله! هنگامى كه دعاى شما را شنيدم، دوست مى داشتم كه مردى از بستگانم به در خانه بيايد و او را بحضور شما معرّفى كنم تا با شما در
_____________ _
(۱) در «اسد الغابة» در دو موضع كه به نقل روايت پرداخته است، كلمه «وال» بدون «ياء» آورده شده است و در بعضى از روايات
«اللهم والى» با «ياء» مشدّد، ذكر شده و ممكن است صحيح باشد. (مؤلف) تناول اين مرغ شركت نمايد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه علاقه مند به بستگانش باشد، زيانى نبرده مادامى
كه كينه ديگرى را در دل نداشته باشد، «ابن عساكر» اين حديث را نقل كرده است.
(۱) از آن جمله: 📚«خطيب بغدادى» در [تاريخ بغداد ۱/ ۲۵۹] از «ابن عباس» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شب معراج كنار در بهشت رسيدم. بر در بهشت نوشته بود:
«لا اله الّا اللّه، محمّد رسول اللّه، علىّ حبّ اللّه، و الحسن و الحسين صفوة اللّه، فاطمة خيرة اللّه، على باغضهم لعنة اللّه»
؛ «خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، على محبوب خداست، حسن و حسين برگزيدگان خدايند، فاطمه برگزيده حق تعالى است. و لعنت خدا بر كينه توزان آنان باد! ».
(۲) مؤلف مى نويسد: «حبّ»- به كسر حاى بى نقطه و باء نقطه دار مشدّد- به معنى «محبوب» است.
(۳) از آن جمله: در آن 📚كتاب [۷/ ۴۰۱] از «ابى عبد الله جدلى» از «امّ سلمه» روايت مى كند كه «ام سلمه» خطاب به من گفت: اى ابا عبد الله! آيا مردم، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را ناسزا مى گويند؟ و آيا بر فراز منبرها از آن حضرت نكوهش مى كنند؟ از شنيدن اين سخن به شگفت آمدم؛ سبحان الله! چگونه ممكن است كه مردم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نكوهش كنند؟ «امّ سلمه» گفت: مگر نه اينست كه مردم على عليه السّلام و كسى را كه دوستدار على عليه السّلام است، سبّ مى كنند؟! و اضافه كرد: من از آنهائى هستم كه گواهى مى دهم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله على عليه السّلام را دوست مى داشت؛ بنا بر اين كسى كه از على عليه السّلام نكوهش نمايد، از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و
آله هم نكوهش كرده است!
(۴) از آن جمله: [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۴] از على عليه السّلام روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام بازگشتن از خيبر، مطلبى فرمود كه براى من از همه دنيا محبوبتر بود!«ابو يعلى» اين حديث را نقل كرده است
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_پنجم🔹🔸
#خداى تعالى به #پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله #دستور مى دهد تا #مردم را به #دوستى حضرت #على عليه السّلام و « #ابوذر» و « #مقداد» تشويق #نمايد و به #اطلاعشان برساند كه خداى تعالى #آنها و همچنين «عمّار» را #دوست مى دارد 🌺🍃🍃🍃
(۲) [📚صحيح ترمذى ۲/ ۲۹۹] به سند خود، از «ابن بريدة» از پدرش روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به راستى خداى تعالى به من امر كرده است تا به اطلاع شما برسانم كه چهار تن را بايد دوست بداريد. و خدا خودش هم آن چهار تن را دوست مى دارد. پرسيدند: يا رسول اللّه! آن چهار تن كيانند؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آنان سه مرتبه فرمود: على عليه السّلام يكى از آنهاست و سه تن ديگر، «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» هستند كه بايد آنها را دوست بداريد، و خداى تعالى هم آنها را دوست مى دارد.
مؤلف گويد: «ابن ماجه» در
«صحيح» خود، در باب فضائل اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله صفحه ۴ و «حاكم» در [المستدرك ۳/ ۱۳۰] به ذكر حديث پرداخته، ليكن به نام «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» تصريح نكرده است و مى گويد:
اين حديث، طبق قاعده «مسلم» صحيح است و «📚امام احمد» در [مسند ۵/ ۳۵۱] و «ابو نعيم» در [حلية الاولياء ۱/ ۱۹۰] و «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۵۵] آورده و مى گويد كه «طبرانى» در «الاوسط»، «ابن حجر» در [تهذيب التهذيب ۱۰/ ۲۸۶] و «ابن عبد البرّ» در [استيعاب ۱/ ۲۸۰ و ۲/ ۵۵۷] نقل كرده اند.
(۱) [كنز العمال ۶/ ۴۲۸] از «ابن عباس» از حضرت على عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بهشت مشتاق ملاقات چهار تن از ياران من است.
پروردگارم هم دستور داده است تا آنها را دوست بدارم. در اين هنگام، «صهيب رومى»، «بلال بن ابى رباح»، «طلحه»، «زبير»، «سعد بن ابى وقاص»، «حذيفة بن يمان» و «عمار بن ياسر» پرسيدند: آن چهار تن چه كسانى هستند تا ما هم آنها را دوست بداريم؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ آنها نخست به «عمّار»، فرمود: خداى تعالى تو را به منافقان معرّفى كرده است. و اما آن چهار تن: نخستين آنها، على بن ابيطالب عليه السّلام است؛ دومين ايشان، «مقداد بن اسود كندى» است؛ سومين آنها، «سلمان فارسى» است؛ چهارمين ايشان، «ابوذر غفارى» است.
«متّقى» گويد: «طبرانى» اين حديث را در «الاوسط» نقل كرده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» هم در [مجمع ۹/ ۱۵۵] حديث مزبور را آورده است و اشاره مى كند كه «طبرانى»
در «الاوسط» به نقل آن پرداخته است.
(۲) [📚همان كتاب ۶/ ۴۲۹] از حضرت على عليه السّلام روايت مى كند كه «جبرئيل» حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مى دارد، و تو هم آنها را دوست بدار آنها عبارتند از: على بن ابيطالب عليه السّلام، «ابوذر» و «مقداد». «ابو يعلى» اين حديث را روايت كرده است.
مؤلف گويد: «هيثمى» در [📚مجمع ۹/ ۱۱۷ و ۳۳۰] روايت كرده و در هر دو موضع گويد كه حديث مزبور را «ابو يعلى» نقل كرده است. (۱) [📚هيثمى در مجمع ۹/ ۱۱۷] از «انس» روايت كرده است كه «جبرئيل» حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و گفت: اى محمد! خداى تبارك و تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مى دارد. بار ديگر فرود آمد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق ملاقات سه تن از اصحاب تو مى باشد. «انس» گفته است كه تصميم گرفتم سؤال كنم كه آنان چه كسانى هستند، ولى ابهّت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مانع از اين سؤال شد. در اين هنگام با «ابو بكر» ملاقات كردم و به او گفتم كه من و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تنها بوديم، «جبرئيل» نازل شد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق ديدار سه تن از اصحاب تو مى باشد. اطمينان دارم تو يكى از آنها مى باشى (! ) پس از او با «عمر» گفتگو كردم و همان مطلب را نيز به او تذكر دادم سپس با على بن ابيطالب عليه السّلام
ملاقات كردم و همان سخن را به وى ياد آورى كردم كه به «عمر» و «ابو بكر» گفته بودم. حضرت على عليه السّلام فرمود: اينك، حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب مى شوم و جريان را مى پرسم. هر گاه من يكى از آن سه تن باشم، از خدا سپاسگزارم كه اين افتخار را نصيب من كرده است، و اگر از آنها بشمار نيامدم، احساس هيچگونه ناراحتى نمى كنم، بلكه باز هم به حمد خدا مى پردازم. در اين رابطه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدم و گفتم: يا رسول الله! ..... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_ششم🔹🔸
#خداى تعالى به #پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله #دستور مى دهد تا #مردم را به #دوستى حضرت #على عليه السّلام و « #ابوذر» و « #مقداد» تشويق #نمايد و به #اطلاعشان برساند كه خداى تعالى #آنها و همچنين «عمّار» را #دوست مى دارد 🌺🍃🍃🍃
گفتم: يا رسول الله! همانا «انس» مى گويد: كه «جبرئيل» بر شما نازل شده و گفته است كه بهشت مشتاق ديدار سه تن از اصحاب شماست. اينك، اگر من يكى از آنها بشمار مى آيم، از خدا سپاسگزارم و اگر از آنها به حساب نمى آيم، باز هم سپاسگزارم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تو از آنهائى، تو از آنهائى. و ديگرى، «عمّار ياسر» است. و مشاهداتى دارد كه فضيلت آنها آشكار و پاداش آنها بزرگ است و ديگرى، «سلمان» است كه از ما اهل بيت بشمار مى آيد. او را مصاحب خود گردان. «بزّاز» اين حديث را روايت كرده است.
(۲) [📚كنز العمال ۳/ ۱۵۴] حديث مسندى را از «ابوذر» نقل كرده است كه در نخستين روزى كه مهاجر و انصار در مسجد اجتماع كرده و آماده بيعت با «عثمان» بودند، على بن ابيطالب عليه السّلام وارد مسجد شد و خطابه اى ايراد فرمود: سزاوارترين سخن كه گويندگان به آن آغاز مى كنند و مهمترين مطلبى كه سخنرانان گفتار خود با به آن مى آرايند و سخن گويان بر زبان جارى مى سازند، ستايش خداى تعالى و ثنا گسترى از حضرتش نسبت به آنچه كه او را سزاوار است، مى باشد درود بر نبى اكرم محمد صلّى اللّه عليه و آله (و حديث را ادامه داده تا آنجا كه فرمود) اينك، اى حاضران! شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا مى دانيد كه «جبرئيل» بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى دستور مى دهد كه على را دوست بدارى و دوستدار على را هم دوست بدارى؛ چرا كه خداى تعالى على عليه السّلام را دوست مى دارد و دوستدار او را هم دوست مى دارد. حاضران فرمايش حضرت را تصديق كرده و گفتند: خداى مى داند آنچه را كه مى فرمائى درست است و ما هم آنرا مى پذيريم.
«ابن عساكر» اين حديث را نقل كرده است
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_بیست_پنجم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله #فرمود: كسى كه #على عليه السّلام را #بيازارد مرا #آزرده است 🌺🌸
(۲)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۲] به سند خود، از «عمرو بن شاس اسلمى» كه از اصحاب حديبيّه است، روايت مى كند كه در سفرى كه همراه على عليه السّلام به يمن رفته بودم، احساس كردم كه مرا مورد جفا قرار داده است. نسبت به ايشان در دل خود كدورتى يافتم. هنگامى كه به مدينه بازگشتم، از چگونگى برخورد على عليه السّلام با خودم، به اهل مسجد شكايت مى كردم تا اينكه اين شكايت به گوش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيد. يك روز صبح كه به مسجد وارد شدم. اصحاب گرداگرد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را فرا گرفته بودند، در اين هنگام چشم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به من افتاد، فرمود: اى عمرو! به من نگاه كن! همچنان به آن حضرت چشم دوخته بودم تا در محل خود قرار گرفتم. آنگاه فرمود: اى عمرو! به خدا سوگند! مرا آزرده اى. گفتم: پناه مى برم به خداى تعالى از اينكه مرتكب كارى بشوم كه موجبات آزار شما را فراهم آورد.
فرمود: آرى، كسى كه على عليه السّلام را آزرده خاطر و ناراحت سازد، مرا آزرده است. «حاكم» گفته است: اسناد اين حديث صحيح است، ليكن «بخارى»
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۵
و «مسلم» در «صحيح» خودشان به آن اشاره نكرده اند.
مؤلف گويد: 📚«امام احمد» اين حديث را در [مسند ۳/ ۴۸۳] و «ابن اثير» در [اسد الغابة ۴/ ۱۱۳] و «ابن حجر» در [اصابة ۴/ قسم ۱/ ۳۰۴] آورده اند. و «ابن حجر» مى گويد: «احمد» و «بخارى» در «تاريخ» خود و «ابن حبان» در «صحيح» خود، و «ابن منده» و «ابن عبد البرّ» در [استيعاب ۲/ ۴۴۲] به دو طريق، و «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۱۵۲] نقل كرده و مى گويد: «احمد» و «بخارى» در «تاريخ» و «حاكم» از «عمرو بن شاس» و «متّقى» در [۴/ ۴۰۰] مى گويد: «ابن ابى شيبه» و «بخارى» در «تاريخ» و «طبرانى» نقل كرده اند و «هيثمى» در 📚[مجمع ۹/ ۱۲۹] آورده است و مى گويد: حديث مزبور را «امام احمد»... مختصرى از آنرا «طبرى» و «بزّاز» مختصرتر از آن، ياد كرده اند و «محب طبرى» در 📚[الرياض النضرة ۳/ ۱۶۵] نقل نموده و مى گويد: «امام احمد» آنرا آورده است و مختصرى از آنرا هم «ابو حاتم» نقل كرده است.📚(۱) [مستدرك حاكم ۳/ ۱۲۱] به سند خود، از «عبيد الله بن ابى مليكه» از پدرش نقل كرده است يكى از شامىها در حضور «ابن عباس» از حضرت على عليه السّلام نكوهش كرد. «ابن عباس» كه به شدّت ناراحت شده بود، گفت: اى دشمن خدا! با اين نكوهشى كه از حضرت على عليه السّلام نمودى، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را آزرده خاطر ساختى؛ حق تعالى مى فرمايد: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً 📚(سوره احزاب، آيه ۵۷) ؛ آنها كه خدا و رسول او را آزار مى دهند، خداى تعالى آنان را در دنيا و آخرت لعنت مى كند و براى آنها عذاب خوار كننده اى آماده ساخته است...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_بیست_ششم🔹🔸
#پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله #فرمود: كسى كه #على عليه السّلام را #بيازارد مرا #آزرده است 🌺🌸
اى مردك! اگر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به صورت ظاهر زنده بود، گفتار تو او را آزرده مى ساخت.
«حاكم» گفته است: اين حديث صحيح است، ليكن «بخارى» و «مسلم» در كتاب «صحيح» خودشان از آن ياد نكرده اند.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه
اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۶
(۱) [هيثمى در مجمع ۹/ ۱۲۸] از «سعد بن ابى وقّاص» نقل مى كند كه من و دو تن ديگر كه همراه من بودند، در مسجد نشسته بوديم و از على عليه السّلام بدگوئى مى كرديم. در آن حال رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه آثار خشم و غضب از چهره اش نمايان بود بسوى ما آمد. و من از ناراحتى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به خدا پناه بردم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: شما را با من و مرا با شما چه كار است؟! و اضافه فرمود: كسى كه على عليه السّلام را ناراحت كند، مرا ناراحت كرده است.
«هيثمى» گويد: اين حديث را «ابو يعلى» و مختصرى از آنرا «بزّاز» نقل كرده اند.
مؤلف گويد:📚 «ابن حجر» حديث مورد بحث را در [صواعق ص ۷۳] و «شبلنجى» در [نور الابصار ص ۷۲] و هر دو تن گفته اند كه «ابو يعلى» و «بزّاز» به نقل آن پرداخته اند.
(۲) [فيض القدير مناوى ۶/ ۱۸] در شرح آن كتاب مى نويسد: «دار قطنى» از «عمر» روايت كرده است كه در نزديك قبر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بود. يكى از حاضران از مقام حضرت على عليه السّلام نكوهش كرد. «عمر» گفت: واى بر تو! آيا على را مى شناسى؟ و اشاره به مرقد مطهر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نموده گفت: على، پسر عموى صاحب اين قبر است و اضافه كرد: با اين نكوهشى كه كردى، به خدا سوگند! پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را در قبرش آزار رسانيدى (!!) (۳) [مرقاة المفاتيح ۵/ ۵۳۷] «على بن سلطان» در شرح
اين كتاب، از «عروة بن زبير» روايت مى كند كه يكى از حاضران در محضر «عمر»، از على عليه السّلام بدگوئى كرد. «عمر» گفت: آيا صاحب اين قبر را مى شناسى؟ صاحب اين قبر، محمّد بن عبد الله بن عبد المطّلب است. توصيه مى كنم از على عليه السّلام به خوبى ياد كن؛ چرا كه هرگاه از وى بدگوئى كنى، صاحب اين قبر را آزرده اى (!!) «على بن سلطان» گويد: «امام احمد» اين حديث را در «المناقب» آورده است.
📚 فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۷
مؤلف گويد: «محب طبرى» هم در 📚[الرياض النضرة ۲/ ۱۶۷] به نقل آن پرداخته و مى گويد: «امام احمد» در «المناقب» و «ابن سمّان» در «الموافقه» به نقل آن پرداخته اند.
(۱) 📚[محب طبرى در ذخائر العقبى ص ۶۵] از «عمرو بن شاس اسلمى» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كسى كه على عليه السّلام را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و كسى كه على عليه السّلام را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است. و كسى كه به او آزار رساند، به من آزار رسانده است. و كسى كه مرا آزار بدهد، خدا را آزار رسانده است. «ابو عمر نمرى» اين حديث را نقل نموده است
.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۱۸
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_هجدهم
#بخش_دویست_و_نود_و_هفتم
$دسته گلهای #پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) 🍃🌺
پسر ابو نعم میگوید:
من در نزد عبد الله بن عمر بودم که مردی آمد و از او درباره خون پشه سؤال کرد. (کشتن پشه چگونه است؟ )
پسر عمر از او پرسید: اهل کجایی؟
مرد گفت: اهل عراق.
پسر عمر گفت:
این مرد را ببینید که از من درباره خون پشه میپرسد؛ و حال آنکه فرزند رسول خدا را کشته اند! من از پیامبر گرامی شنیدم که فرمود: انهم ریحانتی من الدنیا: حسن و حسین دسته گلهای من از دنیایند. [۱]
#عصیان و #طاعت 🍂🌼
ابوحمزه ثمالی میگوید: من نزد حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) بودم که مردی آمد و به حضرت عرض کرد: یا ابامحمد! من فریفته زنهایم، یک روز زنا میکنم و روز دیگر روزه میگیرم تا این، کفاره گناهم باشد. حضرت فرمود:
چیزی نزد خدا محبوبتر از آن نیست که اطاعت شود و عصیان نگردد، فلا تزنی و لا تصوم: پس نه زنا بکن و نه برای کفاره آن روزه بگیر.
حضرت امام باقر (علیه السلام) (در آنجا حضور داشت) دست آن مرد را گرفت گفت: تعمل عمل اهل النار، و ترجو ان تدخل الجنه؟ تو کار دوزخیان را انجام میدهی و امیدواری داخل بهشت شوی؟ سپس فرمود:
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است: اقوامی روز قیامت خواهند آمد که حسناتشان به اندازه کوه تهامه (یکی از کوههای بزرگ جزیرة العرب است) میباشد، اما فرمان میرسد که آنان را به جهنم ببرند. پرسیدند: یا رسو الله! آیا اینان اهل نمازند؟
فرمود: نماز میخواندند، روزه میگرفتند و نیمی از شب را به عبادت مشغول بودند، ولی اگر چیزی از دنیا برایشان پیش میآمد، بدان خیز میگرفتند و به سویش میجستند (از حرام پرهیز نداشتند). [۱]
#تکیه گاهی #مطمئن در حوادث #زندگی 🍃🌺
ابوحمزه ثمالی میگوید: امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود:
روزی از خانه بیرون آمدم و به دیواری تکیه دادم. ناگهان مردی که دو جامه سفید بر تن داشت در برابرم ظاهر شد، به چهرهام نگاه کرد و گفت:
ای علی بن حسین! چه شده که تو را اندوهگین و غمناک میبینم؟ اگر غم تو برای دنیا است، هرگز برای دنیا غم مخور. زیرا که خداوند هر روز روزی نیکوکار و بدکار را آماده ساخته (خداوند همگان را روزی میدهد).
گفتم: برای دنیا اندوهگین نیستم چون روزی دنیا همچنان است که تو میگویی، خداوند همگان را روزی میدهد.
-پس برای آخرت اندوهناکی؟ آن هم غصه ندارد، خداوند برای عبادت کنندگان پاداش فراوان وعده داده، تو هم عبادتهای خدا را انجام داده ای و وعده خدای حکیم راست است و به وعده اش وفا خواهد کرد.
- اندوه من برای آن هم نیست زیرا که آخرت همان گونه است که تو میگویی.
- پس اندوه تو برای چیست؟
- از فتنه عبدالله پسر زبیر [۱] بیمناکم. که مردم گرفتار او خواهد شد.
آن مرد خندید و گفت:
ای علی بن حسین! آیا تاکنون کسی را دیده ای که بر خدا توکل کند خداوند امور او را سامان ندهد؟
گفتم: نه.
- آیا کسی را دیده ای که از خدا بترسد و خداوند او را نجات دهد؟
- نه. پس از این سخنان پند آموز، آن شخص از نظرم غایب شد.
علامه مجلسی (رحمه الله علیه) در توضیح حدیث میفرماید:
آن شخص که با سخنان حکمت آموز، امام سجاد (علیه السلام) را نصیحت کردی فرشته ای بوده که به صورت انسان ظاهر شده، و یا بشری بوده مانند حضرت خضر و الیاس، برای دلداری امام (علیه السلام) آمده است. [۲]
----------
📚منابع:
[۱]: ب: ج ۴۳، ص ۲۶۲.
[۱]: ب: ج ۷۰، ص ۲۸۵
[۱]: عبدالله پسر زبیر از دشمنان اهل بیت بود. او پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) در حجاز مردم را به سوی خود دعوت نمود و عده ی زیادی با او بیعت کردند، سرانجام به دست حجاج بن یوسف کشته شد. تا زمانی که عبدالله بن زبیر به جنگ حجاج نرفته بود، شیعیان از آسیب او در امان نبودند و امام سجاد (علیه السلام) نیز از این جهت نگران بود.
[۲]: ب: ج ۴۶، ص ۳۷ با اندک اختلاف در ص ۱۴۵. هدف امام سجاد (علیه السلام) از نقل این قضیه ممکن است این باشد که در نگرانیها باید به خدا توکل نمود و در حوادث زندگی باید به قدارت لایزال او تکیه کرد.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110💫