🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
226 #پرسش_و_پاسخ_از_کتاب_شبهای_پیشاور
#اسلام دین کورکورانه #نیست 🍃🔹
اشاره
۱۱۲. #اکنون که ما در جریان #سقیفه در #مقابل کار #انجام شده واقع شدیم، باید #چشم بسته و کورکورانه #خلافت آنها را #قبول کنیم؟ 🌸🌺
جواب
خیر، دین مقدس اسلام دین کورکورانه نیست که اگر عده ای در جایی جمع شوند و تصمیم بگیرند و عده ای هم آنها را تصدیق کنند، بقیه مسلمانها تسلیم شوند.
«فَبَشِّر عِبادِ الَّذینَ یَستَمِعونَ القَولَ فَیَتَّبِعونَ أَحسَنَه»؛ [۲] ای پیامبر به لطف و رحمت من، آن بندگانی را بشارت بده که وقتی سخنی میشنوند پس آن را که نیکوتر است پیروی میکنند. (یعنی تحقیق میکنند و کورکورانه قبول نمی کنند).
وظیفه ما این است که تحقیق کنیم و ببینیم طبق آیات قرآن و احادیث معتبر، خداوند و رسول او صلی الله علیه و آله ما را به چه چیزی امر نموده اند. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به عمار یاسر فرمودند:
ای عمّار! اگر تمام مردم به راهی بروند و علی علیه السلام راه دیگر را به تنهایی برود، پس به راهی که علی علیه السلام میرود برو و از همه مردم بی نیاز شو. ای عمّار! علی علیه السلام تو را از هدایت برنمی گرداند و به هلاکت نمی رساند. ای عمّار! اطاعت علی علیه السلام اطاعت من است و اطاعت من، اطاعت خداست. [۳]
( #نبوّت و #سلطنت) و #حدیث جعلی 🍂🔸
اشاره
۱۱۳. #آیا امکان دارد که در میان #اعضای یک خانواده، یک #نفر دارای مقام #نبوّت بوده و دیگری مقام سلطنت ( #خلافت) را داشته #باشد؟ 🌺🌸
پس جواب شیعه در ردّ این حدیث عمر چیست که: «لا یجتمع النبوّة و الملک فی اهل بیت واحد»
«نبوّت و سلطنت (خلافت) در یک خانواده جمع نخواهد شد. »
جواب
بله، به حکم این آیه از قرآن: «اَم یَحسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ فَقَد آتَینا آلَ اِبراهیمَ الکِتابَ و الحِکمَةَ و آتَیناهُم مُلکاً عَظیماً» [۱] «آیا مردم به آنچه خدا آنها را از فضل خود برخوردار نموده حسد میورزند؟ پس همانا ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت فرستادیم و به آنها ملک و سلطنت بزرگ عطا کردیم. »، این حدیث مردود است چون خداوند صریحاً در قرآن میفرماید: که ما نبوّت و سلطنت (خلافت) را در آل ابراهیم قرار داده ایم.
در حقیقت مقام خلافت سلطنت و پادشاهی نیست بلکه خلافت جزئی از نبوّت و خاتمه و تمام کننده امر نبوّت است.
همچنین به دلیل وجود حدیث «منزله» که توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده و در کتب شیعه و سنی به صورت متواتر دیده میشود، ثابت میکند که نبوّت و خلافت در خانواده حضرت موسی وجود داشته است و جناب هارون به عنوان خلیفه و جانشین حضرت موسی بوده اند و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز علی علیه السلام را نسبت به خودشان به منزله هارون نسبت به موسی معرفی کرده اند.
یعنی همان طور که حضرت هارون خلیفه حضرت موسی هستند، به همان صورت علی علیه السلام نیز خلیفه و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و انکار این حقیقت انکار صریح آیه قرآن است.
----------
📚منابع:
[۲]: _ زمر: ۱۷.
[۳]: _ حافظ ابونعیم اصفهانی: حلیة الاولیاء: ۳/۷۹، محمّد بن طلحه شافعی: مطالب السؤول: ۶۰، بلاذری: تاریخ البلدان: ۲/۲۲ _۲۳، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة: ۱/۳۸۴، میرسید علی همدانی: مودة القربی: مودة پنجم و...
[۱]: _ نساء: ۵۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_بیست_و_چهارم
#خداوند به #چشم ديده نمي #شود 🔹🌸🌸
يكي از لوازم نفي جسم بودن از خداوند، نفي رؤيت بصري است، زيرا ديدن چيزي با چشم مستلزم اين است كه آن چيز در مكان و در جهت مقابل باشدو در فاصله ي معيني قرار داشته باشدو در فضايي روشن باشد. در غير اين صورت رؤيت بصري ممكن نخواهد بود. بديهي است شرايط ياد شده مستلزم جسمانيّت است و جسم بودن خداوند محال است. آري رؤيت قلبي نسبت به خداوند ممكن است، زيرا حقيقت آن به علم و ايمان كامل به خداوند باز ميگردد. بدين جهت ائمه ي اطهار (عليهم السلام) كه رؤيت بصري خداوند را با شدت انكار كرده اند، بر رؤيت قلبي او تأكيد نموده اند. شخصي از امام علي (عليه السلام) پرسيد: آيا پروردگارت را ديده اي؟ امام علي (عليه السلام) فرمود: من پروردگاري را كه نديده باشم عبادت نمي كنم، پرسيد: چگونه او را ديده اي؟
امام (عليه السلام) فرمود: «لا تدركه العيون بمشاهدة العيان. ولكن
تدركه القلوب بحقائق الايمان». [۱] .
با توجه به اين كه رؤيت بصري خداوند عقلا محال است، نمي توان در اثبات آن به ظواهر قرآن يا روايات استناد كرد؛ زيرا همان گونه كه نمي توان ظاهر آيه ي (الرَّحْمنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي) را دليل بر جلوس و استقرار خداوند بر تخت و صندلي و مانند آن دانست، ظاهر آيه ي (وُجُوهٌ يَوْمَئِذ ناضِرَةٌ، إِلي رَبِّها ناظِرَةٌ) [۲] را نيز نمي توان دليل اين دانست كه در قيامت مؤمنان با ديدگان خود به خداوند مينگرند.
همين گونه است حديثي كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) روايت شده است كه مؤمنان در قيامت خداوند را ميبينند همان گونه كه ماه را در شب بدر ميبينند. زيرا هرگاه ظاهر قرآن يا حديث با حكم قطعي عقل منافات داشته باشد، و مستلزم تجسيم و تشبيه گردد، نمي توان مفاد آن را برگزيد. يا بايد آن را تأويل كرد، و يا توقف نمود.
----------
📚منابع:
[۱]: نهج البلاغه، خطبه ي ۱۷۹.
[۲]: قيامت: ۲۱ ۲۲.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_هشتاد_و_پنجم
گفتار #پيامبر «ص»: هنگامى كه روز #قيامت مى شود #منادى از زير #حجابها ندا ميكند. اى گروه مردم #چشم هاى خود را #بپوشيد... حديث 🌸🍃
(۲) ۴۰۴- خبر داد بما ابو حسن محمد فرزند محمد فرزند مخلد بزار (خداى رحمت كند) گفت: بما نقل نمود ابو الفضل عبد الواحد فرزند عبد العزيز نقل نمود بما محمد فرزند جعفر مؤدب نقل كرد بما محمد فرزند يونس كه نقل كرد بما عباس فرزند بكار نقل نمود بما خالد فرزند عبد اللَّه طحان از بيان از شعبى از ابو جحيفه از على (ع) گفت: رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى كه روز قيامت مى شود منادى از پشت پردهها ندا مى كند اى گروه مردم سرهاى خود را پائين كرده و چشمها را ببنديد كه اين است فاطمه دخت محمد (ص) مى خواهد از صراط عبور كند.
(۳) ۴۰۵- خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى (رحمت
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۷۳
خدا بر او باد) كه نقل كرد بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند على فرزند مهدى املاء نقل كرد بما احمد فرزند جعفر نقل كرد بما ابو مسلم كشى نقل كرد بما عبد الحميد فرزند بحر كوفى از مردى كه اسمش از نوشته من افتاده گفت: نقل كرد بما خالد فرزند عبد اللَّه از بيان از شعبى از ابو جحيفه از على (ع) از پيامبر (ص) فرمود: هنگامى كه روز قيامت مى شود منادى ندا ميكند اى مردم چشمهايتان را ببنديد تا فاطمه دختر محمد بگذرد و او در حالى كه دو لباس لطيف و بزرگ در بر دارد
ميگذرد.
ابو مسلم گفت من و ابو قلابه به اين حديث را نوشتيم و او بمن يادآور شد كه از حمران نقل كرده است.
گفتار #پيامبر (ص): در #شبى كه سير داده شدم (به #معراج رفتم) #جبرئيل مرا #بيهشت وارد نمود... الحديث 🌼🍂
(۱) ۳۰۶- خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند عطار كه خبر داد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند عثمان ملقب به (ابن سقا) حافظ كه نقل كرد بما محمد فرزند ابو شيخ واسطى كه نقل كرد بما حسين فرزند عبيد اللَّه ابو عبد اللَّه كه نقل كرد بما ابراهيم فرزند سعيد گفت: مأمون از رشيد از مهدى از منصور از پدرش از جدش از ابن عباس بمن نقل نمود گفت، رسول خدا (ص) فاطمه را بيشتر مى بوسيد عايشه باو گفت اى پيامبر خدا (ص) فاطمه را بيشتر مى بوسى؟ پيامبر (ص) فرمود: شبى كه مرا به معراج بردند جبرئيل مرا به بهشت وارد نمود و از تمام ميوه هاى بهشت بمن خورانيد در صلب من آبى بوجود آمد با خديجه همخوابه شدم و خديجه فاطمه را حامله شد و هر گاه كه بآن ميوهها مشتاق ميشوم فاطمه را ميبوسم از او مانند عطر ميوه هاى بهشت استشمام ميكنم.
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۷۴
(۱) ۴۰۷- خبر داد بما ابو القاسم عبد اللَّه فرزند عبد اللَّه رقاعى اصفهانى در سال ۴۳۴ در ماه جمادى الاول كه در واسط به پيش ما آمده بود گفت: خبر داد بما ابو على فارسى كه عبد الصمد فرزند على طستى گفت: نقل كرد بما مسلم صفار نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند داود خريبى كه نقل كرد بما شهاب فرزند خراش از زهرى از سعيد فرزند مسيب از سعد فرزند مالك گفت: رسول خدا (ص) فرمود: آن شب كه بمعراج رفتم
جبرئيل از بهشت يك گلابى برايم آورد و آن را خوردم و با خديجه همخوابه شدم نطفه فاطمه بسته شد و بهمين سبب هنگامى كه بياد عطرهاى بهشت مى افتم گردن فاطمه را استشمام مى كنم و بوى بهشت را از آن مى يابم:
گفتار #پيامبر (ص): بر #فاطمه تو نخستين كسى از اهل #بيت من هستى كه #بمن مى پيوندى 🌸🍃
(۲) ۴۰۸- خبر داد بما قاضى ابو جعفر محمد فرزند اسماعيل علوى گفت: خبر داد بما عبد اللَّه فرزند محمد ملقب به «ابن سقا» حافظ نقل كرد بما جعفر فرزند احمد فرزند سنان ابو جعفر كه نقل كرد بما محمد فرزند بشار: بندار كه نقل كرد بما عبد الوهاب فرزند عبد المجيد ثقفى نقل كرد بما محمد فرزند عمر از ابو سلمه از عايشه گفت: رسول خدا (ص) مريض شد و فاطمه (ع) آمد و خود را بروى او انداخت پيامبر در گوش او پنهانى چيزى گفت و فاطمه گريه كرد سپس بار دوم خود را بروى او انداخت باز پيامبر در گوش او پنهانى حرفى زد و فاطمه خنديد و هنگامى كه پيامبر وفات يافت از فاطمه آن جريان را پرسيدم فرمود: هنگامى كه بروى پدرم افتادم بمن خبر داد كه با آن مرض از دنيا خواهد رفت گريستم و سپس بار دوم خود را بروى او انداختم بمن خبر داد كه من براى پيوستن باو شتاب كننده ترين اهل بيت او
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۷۵
هستم و من بانوى زنهاى اهل بهشت سواى مريم دختر عمران ميباشم، و آنگاه سرم را بالا گرفته خنديدم.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_صد_و_نود_و_چهارم🔹🔸
#روز خيبر #رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى #على عليه السّلام #دعا كرد كه در نتيجه آن #خداى تعالى اثر حرارت، #سردى، درد #چشم و سردرد را از آن حضرت #برطرف گردانيد ✨🌺🌺
(۲) مؤلف گويد: در باب پيشين حديث «عبد الرحمن بن ابى ليلى» را كه به طرق متعدد روايت شده است، آورديم. در اين روايت چنين آمده است: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى على عليه السّلام دعا كرد كه پروردگارا! اثر حرارت و سردى را از على عليه السّلام برطرف گردان. و در روايت آمده است: على عليه السّلام كسى است كه خدا و رسول را دوست مى دارد، و خدا و رسول هم او را دوست مى دارند. همه اخبار ياد شده (طرق حديث «عبد الرحمن») در باب پيشين مشتمل بر محبت خدا و رسول بود؛ كه خدا و رسول او را دوست مى دارند، و على عليه السّلام هم آنها را دوست مى دارد. و در بخشى از طرق روايات گفتگوئى از محبت آنها نيست ولى به پاره اى از ويژگيهاى حضرت على عليه السّلام اشاره شده، در ابتداى اين باب برخى از آنها را ذكر مى كنيم.
(۳) [خصائص نسائى ص ۳۸] به سند خود، از «عبد الرحمن ابى ليلى» روايت مى كند كه در گرماى بسيار شديدى على عليه السّلام را ملاقات كرديم. آن هنگام جامه زمستانى پوشيده بود و بر عكس آن، در زمستان ايشان را ديديم كه لباس
تابستانى پوشيده است! در زمستان از ما آب خوردن خواست، آب براى ايشان آورديم، حضرت على عليه السّلام آب مى آشاميد و عرق از جبين مباركش پاك مى كرد! «عبد الرحمن» گفته است: پس از آنكه به خانه بازگشتم، خطاب به پدرم، «ابو ليلى» گفتم: اى پدر! آيا امروز به حال امير المؤمنين على عليه السّلام توجه كردى؟
پرسيد: منظورت چيست؟ گفتم: بخاطر دارى كه در زمستان لباس تابستانى، و در تابستان لباس زمستانى مى پوشد؟ پدرم، «ابو ليلى»، گفت: تا حال به اين مسئله توجه نكرده ام. آنگاه دست مرا گرفت و بحضور حضرت على عليه السّلام، شرفياب شديم.
پدرم طرز لباس پوشيدن حضرت را كه «عبد الرحمن» ديده بود به عرض رسانيد.
حضرت على عليه السّلام فرمود: آرى، چنان است كه «عبد الرحمن» توضيح داده است. در جنگ خيبر كه به درد چشم شديدى مبتلا بودم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله مرا بحضور طلبيد. و آب دهان مبارك را در ميان دو چشم من ريخت و فرمود: چشمهاى خودت را بگشاى. ديدگانم را گشودم و از آنروز تاكنون هرگز احساس درد چشم ننموده ام.
و همچنين در آن هنگام براى من دعا كرد و فرمود: پروردگارا! اثر گرما و سرما را از على عليه السّلام برطرف كن. از آنروز تاكنون من هرگز احساس گرمى و سردى نكرده ام.
مؤلف گويد: اين حديث را «هيثمى» در [مجمع ۹/ ۱۲۲] نقل كرده و مى گويد: حديث مورد نظر را «طبرانى» در «الاوسط» ياد كرده و سند آن را حسن شمرده است. و «مناوى» هم مختصرى از آن را در [كنوز الحقايق ص ۲۵] آورده است و مى گويد: حديث مزبور را «ديلمى» هم نقل كرده است.
(۱) [هيثمى در مجمع ۹/ ۱۲۲] از «سويد بن غفلة» روايت كرده است كه گفت: در ملاقاتى كه با حضرت على عليه السّلام، در فصل زمستان دست داد، مشاهده كردم حضرت على عليه السّلام دو جامه تابستانى پوشيده است. عرض كردم: يا على! به ظاهر هواى سرزمين ما مغرور نباش چرا كه سرزمين ما بسيار سرد است و مانند سرزمين شما كه هواى گرم دارد، نيست. على عليه السّلام فرمود: آرى! هواى سرزمين شما سرد است، ليكن هيچگونه احساس سردى و گرمى نمى كنم! و اين بدان جهت است كه هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تصميم گرفت مرا به جنگ خيبر اعزام فرمايد، به درد چشم مبتلا بودم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مبارك را در چشمان من ريخت و از آن موقع تاكنون، احساس گرما و سرما نمى كنم و به درد چشم هم گرفتار نشده ام. «طبرانى» اين حديث را نقل كرده است.
(۱) [📚مسند ابو داود طيالسى ۱/ ۲۶] به سند خود، از «امّ موسى» روايت كرده است كه از على عليه السّلام شنيدم مى فرمود: از هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرچم اسلام را در روز خيبر در دست من قرار داد، تا به حال به درد چشم و به سردرد مبتلا نشده ام.
(۲) مؤلف گويد: اين حديث را «امام احمد» در [مسند ۱/ ۷۸] نقل كرده و مى گويد: از آغازى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آب دهان مباركش را در چشمان من ريخت، تا به حال به درد چشم مبتلا نشده ام
(۳) و📚 «هيثمى» هم در [مجمع ۹/ ۱۲۲] به نقل آن روايت پرداخته و مى گويد: از حضرت على عليه السّلام روايت است كه فرمود: از هنگامى كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله دست مباركش را به چهره من كشيد و آب دهان در چشمهاى من ريخت، آنگاه پرچم اسلام را در روز خيبر بدست من داد، تا به حال به درد چشم و سردرد مبتلا نشدهام و همين حديث را «ابو يعلى» و «امام احمد» به اختصار متذكر شده اند