☀️1) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
ای فرزند آدم! اگر دل تو را پرندهای بخورد سیر نمیشود و اگر بر روی چشمت تکه پارچهای گذاشته شود آن را میپوشاند؛ با این دو میخواهی ملکوت آسمانها و زمین را بشناسی؟! اگر راست میگویی، این خورشید، مخلوقی از مخلوقات خداوند است؛ اگر توانستی چشمانت را [با نگاه به آن] از آن پر کنی، آنگاه هر چی تو بگویی!
📚التوحيد (للصدوق)، ص455؛ الكافي، ج1، ص93
https://eitaa.com/yekaye/2956
☀️2) امیرالمومنین ع وصیتنامهای به امام حسن ع نوشته است. در فرازی از آن آمده است:
و بدان آن کسی که ملکوت خزائن دنیا و آخرت به دست اوست، به تو اجازه دعا کردن داده و اجابت تو را عهدهدار گردیده و به تو دستور داده که از او درخواست کنی تا به تو عطا فرماید.
📚تحف العقول، ص75
وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ خَزَائِنِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَدْ أَذِنَ بِدُعَائِكَ وَ تَكَفَّلَ بِإِجَابَتِكَ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَك.
@YekAaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده که
خداوند عز و جل میفرماید:
بر بندگانم ده مطلب را واجب گرداندم که اگر آنها را بشناسند آنان را در ملکوتم جای دهم و بهشتم را بر آنان مباح کنم؛
اولینش معرفت و شناخت خودم است؛
دومی معرفت فرستاده من به سوی مخلوقات و اقرار به حقانیت او و تصدیق کردن او؛
سوم معرفت به اولیای من و اینکه آنان حجتهای من بر مخلوقاتم هستند؛ کسی که به ولایت آنان تن دهد به ولایت من تن داده است و کسی که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی کرده است؛ و آنان عَلَم در بین من و مخلوقاتم هستند؛ کسی که آنان را انکار کند آتشم را به او بچشانم و عذابم بر او را دوچندان گردانم؛
چهارم معرفت اشخاصی است که از نور قُدس من بپاخاستند و آنان همان قیام کنندگان به عدل و قسط من [= عدل و قسطی که من دستور داده و میخواهم] هستند؛
پنجم معرفت و شناخت قیام کنندگان به فضل آنان و تصدیق کنندگانِ آنان؛
ششم معرفت به دشمنم ابلیس و آنچه از ذات او و یاران اوست؛
هفتم قبول امر من و تصدیق پیامبرانم؛
هشتم کتمان نمودن سرّ من و سرّ اولیای من؛
نهم بزرگداشت برگزیدگانم و قبول سحنان آنان و برگرداندن هر آنچه بینتان مورد اختلاف بود به آنان تا شرح و توضیحی از جانب آنان به شما برسد؛
و دهم اینکه او خود و برادر دینیاش را کاملا مساوی و در یک تراز بییند؛
پس چون این گونه باشند آنان را در ملکوتم وارد کنم و از فَزعِ اکبر ایمنشان گردانم و نزد من در علیین باشند.
📚التمحيص، ص69
https://eitaa.com/yekaye/2958
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی که برای خدا علم بیاموزد و بدان عمل کند و آن را تعلیم دهد، در ملکوت آسمانها عظیم شمرده شود؛
و به همین جهت است که گفتهاند: برای خدا علم بیاموز و برای خدا عمل کن و برای خدا تعلیم بده!
📚الكافي، ج1، ص35
https://eitaa.com/yekaye/2959
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ»
🔹«ملکوت» مبالغه در «ملک» است، یعنی هرگونه ملکیت و اختیار اشیاء یکسره به دست خداوند است.
🔹و با انضمام این مطلب به توضیحی که در آیه قبل درباره «امر» گذشت
(جلسه قبل، تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/2937)
🔷معلوم میشود که ملکوت آن وجهه از وجود هر چیزی است که به خداوند منتسب است؛ و در مقابل «مُلک» آن وجهه از وجود شیء است که به خود شیء منتسب است.
📚(المیزان، ج17، ص116)
[شاید به همین مناسبت است که دو تعبیر «عالَم مُلک» و «عالَم ملکوت» به ترتیب برای اشاره به مرتبه نازله هر چیزی و مرتبه متعالیه آن اطلاق میشود.]
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ»
بازگشت حقیقی و نهاییِ هر کسی به سوی آن کسی است که ملکوت وی را در اختیار دارد.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
اگر ملکوت انسان به دست خداست - که چنین است – پس تنها غایت حقیقیِ انسان، خداوند است؛
و انسان هر چیز دیگری را غایت خود قرار دهد، بعد از مدتی از آن دلزده میشود.
اگر به این نکته خوب توجه شود معلوم میشود که تنوعطلبی یک حس اصیل در انسان نیست؛
بلکه تنوعطلبی ناشی از این است که انسان دائما سراغ اهداف و غایاتی میرود که غایت حقیقیاش نیست و لذا از تمام آنها دلزده میشود و دنبال غایت جدیدی میگردد.
شاهدش هم این است که کسانی که خدا را غایت خود قرار دادهاند هیچگاه از این غایت دلزده نشده و غایت دیگری را بر او ترجیح ندادهاند و اولیای خدا همگی وحدتطلبند نه تنوعطلب.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
💠 جمعبندی سوره یس 💠
الحمدلله دیروز سوره یس به پایان رسید.
🔹قبلا تا آیه 66 این سوره را به نحو کلی نیز مورد تامل قرار داده بودیم:
🔖https://eitaa.com/yekaye/2511
🔹امروز ابتدا مروری خواهیم داشت بر آیات 67 تا 83 و ترجمه آن
🔹سپس ان شاءالله تاملی در این مجموعه و آنگاه تاملی در کل سوره خواهیم داشت.
@Yekaye
834) آیات 67-83 سوره یس
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ؟!
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبينٌ؛
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ؟!
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ؛
وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ؟!
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ!
لا يَسْتَطيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ!
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ!
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ؟!
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ؛
قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ؛
الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛
أَ وَ لَيْسَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَليمُ.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛
فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.
〽️ترجمه
و اگر بخواهیم قطعاً آنها را در جای خود مسخ کنیم، که در آن صورت، نه استطاعت بر گذر کردن [پیش رفتن] میداشتند و نه برگردند.
و هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را [یا: او را در میان آفریدگان] درهم شکنیم؛ مگر نمیاندیشند؟
و به او شعر نیاموختیم و سزاوارش هم نبود؛ این نیست جز ذکر و قرآنی روشنگر.
تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد.
آیا ندیدهاند که ما برای آنها به دست خویش چارپایانی آفریدیم تا آنان صاحب اختیارشان باشند؟!
و آنها را برایشان رام گرداندیم؛ پس، از آنهاست سواری گرفتنشان، و از آنها میخورند.
و برایشان در آنها منافع و نوشیدنیهایی هست، آیا پس سپاس نمیگزارند؟
و غیر از خداوند [یکتا] خدایانی برگرفتند تا مگر یاری شوند؛
توان یاریِ آنها را ندارند و اینان برای آنان سپاهی آمادهاند.
پس سخنشان تو را محزون نسازد؛ قطعاً ما بدانچه که پنهان میکنند و آنچه که اظهار میدارند علم داریم.
آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدیم، که ناگاه او ستیزهجویی آشکار است؟!
و برای ما مَثَلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد! گفت: کیست که استخوانها را زندگی میبخشد، در حالی که پوسیدهاند؟
بگو همان کسی به آن زندگی میبخشد که اول بار آن را پدید آورد و او به هر آفریدهای [یا: به هر گونه آفرینشی] داناست.
همان کسی که برای شما از درخت سبز آتشی قرار داد که یکدفعه شما از آن آتش افروزید.
و آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، توانا نیست بر این که [باز] مانند آنها را بیافریند؟! بله؛ و واقعاً اوست آفریننده دانا.
همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او گوید بشو، پس [بیدرنگ، موجود] بشود.
پس منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او است که بازگردانده میشوید.
1397/7/10
22 محرم 1440
@YekAaye
💠در ابتدای بحث از سوره یس
(جلسه 747 http://yekaye.ir/ya-seen-36/ )
احادیث متعددی درباره اهمیت و برخی از خواص این سوره اشاره شد.
در اینجا به برخی دیگر از احادیثی که درباره فضیلت و اهمیت کل این سوره آمده، اشاره میشود:
☀️1) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که این سوره را بخواند و از آن خداوند عز و جل را قصد کند خداوند او را بیامرزد و چنان پاداشی به او دهد که گویی دوازده بار قرآن را ختم کرده است؛
و هر مریضی که در بستر مرگ این سوره بر او قرائت شود به عدد هر آیهای ده فرشته بر او نازل شوند که به صف در پیشگاه او بایستند و برایش استغفار کنند و در تشییع جنازهاش حاضر شوند و بر او نماز بگذارند و بر دفن او شاهد باشند.
و اگر خود مریض در بستر مرگش بخواند ملک الموت او را قبض روح نکند تا اینکه برایش از شراب بهشتی بیاورد و به او بنوشاند در حالی که او در بسترش است آنگاه ملک الموت او را قبض روح کند در حالی که او سیراب باشد؛ و او را داخل قبر کنند در حالی که سیراب باشد و برانگیخته میشود در حالی که سیراب است و وارد بهشت میشود در حالی که سیراب است؛ ...
📚خواص القرآن؛ به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص562
📚در مجمع البيان، ج8، ص646، مضمون شبیه این روایت با اندکی تفاوت و از زبان ابی بن کعب آمده است.
https://eitaa.com/yekaye/2972
☀️2) ابنعباس روایت کرده که پیامبر اکرم ص فرمودند:
آرزو داشتم که این – یعنی سوره یس – در دل هر انسانی از امت من باشد.
📚الدر المنثور، ج5، ص256
لوددت انها في قلب كل انسان من أمتي يعنى يس.
https://eitaa.com/yekaye/2973
☀️3) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که بر قرائت سوره یس هر شب مداومت ورزد و بمیرد، شهید از دنیا رفته است.
📚الدر المنثور، ج5، ص257
https://eitaa.com/yekaye/2974
☀️4) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که به گورستان برود و سوره یس بخواند از اهل آن قبور یک روز عذاب برداشته شود و برای او به تعداد ساکنان آنجا حسنه برایش ثبت شود.
📚مجمع البيان، ج8، ص646
https://eitaa.com/yekaye/2975
هدایت شده از یک آیه در روز
در ابتدا نکاتی ناظر به آیات 67-83 بیان میشود
و ان شاء الله فردا درباره کلیت سوره
در واقع، ابتدا یک مروری بر مضامین این آیات خواهیم داشت تا دورنمایی از این آیات را به دست آوریم
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ آیات 67-68
در آیه 66 در مورد انسانی که آخرت را جدی نمیگیرد تهدیدی مطرح شد که اگر بخواهیم میتوانیم قلم محو بر چشمانشان بکشیم که دیگر نبینند؛
در اینجا ابتدا تهدید دیگری مطرح میشود که اینان - که به جای اینکه مسیر خلیفةاللهی را که خداوند برایش مقدر فرموده در پیش بگیرند، به غرایز حیوانی خویش اصالت میدهند - در حقیقت و باطن خویش مسخ شدهاند و اگر خداوند اراده کند، در همینجا آنان را مسخ میکند که نه راه پیش برایشان بماند و نه راه پس؛
و برای اینکه این را ناممکن نشمرند شاهد میآورد که ما همان بودیم که آنان را بعد از اینکه به قدرت و تواناییهای جوانی رساندیم، به سمت نقصان و ضعف پیری میرانیم.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ آیات 69-70
سپس فراز کوچکی باز میشود در مقابل طعنههای کافران؛ که بدانید قرآن شعر نیست؛
چرا که هم هشدار دادن به مهمترین خطرات پیش راه، و هم اتمام حجت نیازمند یک سخنی است که تذکردهنده باشد و روشنگر، نه شاعرانه و احساساتی.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ آیات 71-75
دیدیم در آیات قبل هشدار داد که اگر بخواهیم بیناییشان را میگیریم، یا آنها را مسخ میکنیم؛ و
یادآوری کرد که آنان میبینند که با افزایش عمر، آنان را در سراشیبی ضعف میاندازیم،
و در همه اینها نیاز شدید ما به خداوند را گوشزد کرد.
اکنون سراغ یکی از امکاناتی که در عالَم و بیرون از وجود انسانها در اختیارِ آنان قرار داده و این نیاز را کاملاً ملموس میسازد، میرود و در چند آیه به چارپایانی که خداوند برای انسان آفریده، میپردازد:
چارپایانی که انسانها کاملا خود را مالک و اختیاردار آنها فرض میکنند، از آنان سواری میگیرند، از گوشتشان تغذیه میکنند؛ از شیرشان میآشامند و منافع دیگری که از اینها عاید انسانها میشود؛
که این نوعی لطف خاص خداوند به انسان است که امکان مهمی برای اینکه انسان متمایز از سایر حیوانات شود را مهیا فرموده است؛
پس اگر خداوند این گونه انسان را خاص قرار داده، چرا انسان این خاص بودن خود را جدی نمیگیرد؟!
و به جای اینکه به خدای واحد برگردد و دل در یاری او بندد، الهههای دروغینی برمیگزیند و برای یاری بدانها امید میبندد؛ الهههایی که نهتنها واقعا کاری برای اینها نمیتوانند انجام دهند بلکه خودشان نیازمند یاری ایناناند؟!
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4⃣ آیات 75-76
دوباره خداوند در فرازی کوتاه به پیامبرش تسلی خاطر میدهد که کسانی که معبودی غیری خدا برمیگزینند، سخنشان تو را محزون نسازد؛
چرا که
اولاً صرفاً حرف مفت است چون آن معبودهایشان توان یاریِ آنها را ندارند و آنان در برابر انسان مومنی که به خداوند تکیه دارد، هیچ کاری از دستشان برنمیآید!
و ثانیا خداوند از آشکار و نهانشان آگاه است و آنان را به سزای عملشان میرساند.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5⃣ آیات 76-83
در ادامه، خداوند ادعای یکی از منکران معاد را مطرح میکند که چگونه ممکن است انسانی که مرده و استخوانهایش پوسیده زنده شود؟!
و با استدلالها و تذکرات مختلف، ریشه هرگونه انکار و استبعاد منکران معاد درباره امکان و وقوع قیامت را میخشکاند.
🔹ابتدا خلقت نخستین خود آنان را یادآوری میکند، که این یادآوری نهتنها استبعاد کافران در احیای مردگان را کاملا درهممیشکند، بلکه از یک استدلال منطقی فراتر میرود و عملا هشداری میدهد که اگر انسان به سابقه خودش توجه کند و به ياد ضعف و حقارت خود باشد، دچار این گونه غرور و سرکشیها نمیشود.
🔹استدلال دوم یادآوری این است که خداوند کاری کرده که شما از درخت سبز بتوانید آتش برافروزید؛ چهبسا میخواهد تذکر دهد که وقتی خداوند کاری کرده که از درخت سبزی که رطوبت فراوان دارد، آتش (که نقطه مقابل آب است) بیرون میآید، پس برایش کاری ندارد که از دل جسم مرده، حیات و زندگی بیرون آورد.
🔹استدلال سوم، شاید بیش از دو استدلال قبلی، تناقض در افکار این کافران را برملا میسازد: منکران معاد، تنها دلیلشان بعید شمردن وقوع معاد و احیای مردگان و آفرینش مجدد انسانها است؛ با این حال آسمانها و زمین با این همه عظمت را میبینند. اگر آسمانها و زمین با این همه عظمت و پیچیدگی برپا شده است؛ آن که این چنین خلق پیاپی و شگرفی انجام داده (خلاق) و می داند که چه آفریده و به همه ریزهکاریهای مخلوقاتی که آفریده کاملا آگاه است (علیم)، آیا نمیتواند مانند آنها را دوباره بیافریند؟!!!
🔹استدلال چهارم علاوه بر اینکه استدلال است، آنان را میخواهد از غفلتی که بدان مبتلا شدهاند نیز بیرون آورد:
آنان احیای استخوان پوسیده را بعید و از این رو ناممکن میشمردند. غافل از اینکه خداوند برای انجام کارهایش مانند ما نیست که به انواعی از اسباب و وسایل نیازمند باشد بلکه هر کاری بخواهد انجام دهد صرفا آن را اراده میکند و فرمان تحقق آن را میدهد و بلافاصله آن ایجاد میشود.
🔹و استدلال پنجم مبتنی بر یادآوری کردن این نکته است که اصل و اساس و حقیقت و ملکوت هر چیزی تنها و تنها به دست اوست؛ و کسی که ملکوت همه چیز به دست اوست، منزه است از اینکه بخواهد معاد را برپا کند و نتواند.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅دیروز مروری داشتیم بر آیات 67 تا پایان سوره و امروز قرار شد تدبری در کل سوره داشته باشیم.
برای اینکه این تدبر آسان شود، کار را در دو گام پیش میبریم؛
🔹ابتدا مروری بر مضامین سوره در یک نگاه کلی خواهیم داشت؛
🔹و سپس به سراغ غرض و محور اصلی سوره خواهیم رفت؛ و در آنجا نیز ابتدا برداشت خود را بیان میکنیم سپس اقوال برخی از مفسران که در این زمینه نظری دادهاند را مطرح خواهیم کرد.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✳️گام اول: مروری بر مضامین سوره یس در یک نگاه کلی
🔹شروع سوره با خطاب قرار دادن پیامبر و سوگند خوردن به قرآن است که تو بر صراط مستقیم هستی. سپس به دو گروه در مقابل انذار پیامبران اشاره میکند: یک اکثریتی که غافلاند و ایمان نمیآورند و عذاب و هلاکت بر آنان محقق میشود و یک افرادی که از ذکر پیروی میکنند و از خدا خشیت دارند که مشمول مغفرت و اجر کریمانه خواهند شد؛ و از آن پس شروع کرد به بیان مشکلاتی که گروه اول در مواجهه با پیامبران الهی پدید آوردند و چرایی این ایمان نیاوردن. ابتدا حکایت اهل قریهای را بیان کرد که نه سخن پیامبران الهی را گوش دادند و نه سخن کسی از خودشان که آنان را به همان راه دعوت میکرد و حکایت را با بیان عاقبت سعادتمندانه آن مرد از سویی و عاقبت شقاوتمندانه بقیه اهل قریه از سوی دیگر به پایان برد؛ و رمز ایمان نیاوردن انسانها را بیان کرد: اینکه پیام پیامبران و آخرت را جدی نمیگیرند؛ چنانکه در اواخر سوره دوباره هشدار میدهد که قرآن شعر (سخنی که واقعا جدی نیست و جدی نگرفتنش هیچ مشکلی پیش نمیآورد) نیست.
🔹سپس به سراغ آیاتی از خلق و تدبیر که بر ربوبیت و الوهیت خداوند متعال دلالت دارد رفت و آنان را به خاطر اینکه در آیات وحدانیت و معاد نمینگرند و از حقیقت رویگردانند و حق را مسخره میکنند و از انفاق بر فقرا و خودداری میکنند توبیخ میفرماید. این آیات همگی از تدبیری عظیم و پیچیده در عالم حکایت دارند که نشان میدهند چیزی عبث و بیهوده نیست؛ و اگر همه چیز عالم چنین حساب شده و دقیق و بابرنامه است، پس انسان نیز باید مراقب خویش باشد؛ که اگر مراقب خویش باشد امید است مورد رحمت خدا قرار گیرد: همان رحمتی که تمامی اجزای عالم را این چنین به سوی هدفهایشان میراند، انسان را نیز به سوی مقصد اصلیاش هدایت میکند. با این همه آیات متنوع، عدهای از انسانها هستند که هر گونه آیه و نشانه عظیمی هم که بر آنان عرضه شود باز بیتوجه و از آن رویگردانند. در عین حال، همین افراد، به همان توانا بودن خداوند استناد می کند تا از وظیفهای که خدا بر دوشش نهاده فرار کند.
🔹در ادامه ظاهرا دوباره میخواهد گزارشی دهد از وضعیت نهاییِ آن دو گروه؛ و مطلب را از انکار عدهای نسبت به وعده قیامت شروع کرد و اینکه چگونه با آن صیحه آسمانی همگی غافلگیر و به یکباره همه آنان قبض روح شدند و در میانه بیان حال و احوال اینان، یکدفعه گریزی میزند به وضعیت بیدغدغه بهشتیان و خوشی وصفناپذیر آنان در این موقف و دوباره برمیگردد به جدا شدن مجرمان و مواخذه شدید و همهجانبه آنان.
🔹در واقع میخواهد نشان دهد قیامت غایت و سرنوشتی است که در انتظار همه ماست؛ که اگر آن را جدی بگیریم، به گونهای دیگر زندگی خواهیم کرد. به تعبیر دیگر، صحنه حقیقیِ زندگی انسانها عبارت است از ما انسانها، و شیطانی که قصد اغوای ما را دارد، و صراطی که خداوند برای ما قرار داده، و عقلی که به ما داده تا به دام شیطان نیفتیم؛ و نهایتا بروز و ظهور همه اینها به صورت سعادت و شقاوت در آخرت؛ که اگر خدا میخواست میتوانست آن وضعیت کورباطنی یا مسخ شدهی پیروان شیطان را در همین دنیا برملا کند.
🔹در ادامه، هم پیر و فرتوت کردن انسانها بعد از گذر از دوره جوانی را به رخ انسانها میکشد؛ و هم نعمت بهرهمندی انسانها از چارپایان؛ و متذکر میشود که چرا انسان با این همه نعمتها از جانب خداوند، به معبودهایی دل میبندد که هیچ کاری از دستشان ساخته نیست؛ و سوره را با اشاره به استبعاد یکی از منکران معاد و پاسخ او ختم کرد: که اگر تو در سابقه خودت را به یاد میآوردی، و یا به عجایبی که پیرامون شما قرار داده (مانند برآمدن آتش از درختی سبز) مینگریستید؛ و یا به علیم بودن خداوند، یا به قدرت و نحوه آفرینش او که به محض اراده کردن ایجاد میکند، و یا به اینکه ملکوت هر چیز به دست خداست توجه میکردید میدیدید که زنده کردن مردگان برای خداوند هیچ زحمتی ندارد.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
📝گام دوم: بیان غرض سوره یس
1⃣ به نظر میرسد غرض سوره تثبیت پیامبر و مومنان است بر صراط مستقیمی که در آن ره میپویند و توجه دادن است به اینکه گمان مبر که در مقابل تو همگان برخوردی منطقی میکنند و ایمان میآورند؛ بلکه انتظار کفر ورزیدن را داشته باش
و ضمن بیان ریشههای کفرورزی، که در درجه اول جدی نگرفتن پیامبران و معاد است، به ارائه بیانات متعددی میپردازد که راه هر گونه انکاری را بر غایتمندی آفرینش و انسان، و وقوع قیامت میبندد؛
و در فرازهای متعدد پیامبر – و هر کسی که در راه تبلیغ دین میکوشد - را دلداری میدهد که
هم از کمی تعداد مومنان دچار هراس نشود و گمان نکند که کار از دست خدا در رفته!
و هم اینکه انتظار مواجهههای غیرمنطقی متعدد از جانب غافلان و دنیامداران را داشته باشد و بداند در برابر این مواجههها چه پاسخی بدهد و چگونه برخورد کند؛
که ظاهراً مهمترین نکته در این برخورد، جدی کردن باور به قیامت و بهشت و جهنم است؛
و این مطلب بقدری در این سوره پررنگ است که در بسیاری از احادیثی که در فضیلت این سوره آمده، اثرات آن بر کسی که در حال مرگ است، و یا بر مردگان در قبرها مورد تاکید قرار گرفته است؛ یعنی نهتنها مضامین سوره بشدت انسان را متوجه جدی گرفتن زندگی پس از مرگ میکنند، بلکه روایاتی هم که میخواهند اهمیت این سوره را به رخ بکشند غیرمستقیم جدی بودن مرگ را به انسان یادآوری میکنند.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
6⃣ برداشت عرفانی و انفسی از این سوره، به نقل از آلوسی:
برخی از اهل عرفان این سوره و مضامین آن را بر مطالب سلوکی تطبیق دادهاند، بویژه که شروع این سوره با خطاب قرار دادن پیامبر با حرف «س» (یاسین = ای سین) بوده که آن را اشاره دانستهاند به سیادت او بر جمیع مخلوقات و واسطه عُظمی بودن او در کائنات؛ که جایگاه او در عالَم همچون جایگاه قلب در بدن است؛ و از این رو، سورهای که قلب قرآن نامیده شده (جلسه 747، حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/924) با نام کسی شروع میشود که قلبِ عالَمِ امکان است و با سوگند به کتابی که بازتاب کل تکوین است؛ بر این اساس، حکایت مردم انطاکیه [قومی که سه پیامبر به سویشان فرستاده شد] را بر آنچه در نفس آدمی میگذرد تطبیق دادهاند که آن قریه اشاره به قلب است و اهل آن قریه، نفس و صفاتش است؛ و آن دو رسول اول، خاطر رحمانی و الهام ربانی است؛ و سومی جذبه الهی است؛ و آن کسی که از راه دور آمد حقیقتِ روح است؛ و بر همین اساس بقیه سوره را شرح دادهاند ...
📚(روح المعاني، ج12، ص61-62)
✅توجه:
این گونه شرحها اگر به معنای تفسیر آیات، در معنای دقیق آن باشد، چهبسا مصداق تفسیر به رایای است که حرام است؛ اما ظاهرا گویندگان این معانی چنین مقصودی نداشته و نام کار خود را نه تفسیر، بلکه تطبیق نهادهاند و منظورشان توجه دادن به معانی انفسی آیات است [چنانکه خود فرمود که این آیات را هم در آفاق [= عالم بیرون] بدانها مینمایانیم و هم در انفس [عالم درون] تا حق بر آنان آشکار شود: سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّی يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق؛ فصلت/53] تا انسان این آیات را بر حال خود تطبیق کند و بر مراقبت خویش بیفزاید. و از آنجا که به نظر میرسد مستند این شرح از سوره، ذوق عرفاست و نه حدیث و روایتی از معصوم [هرچند که گاه و در برخی از آیات دیگر، کلمات معصومین در چنین شرحی از آیات وارد شده و در واقع امکان چنین برداشتی از آیات را بر ما گشودهاند] به همین مقدار بسنده میکنیم و تطبیق بیشتر را برعهده خواننده می گذاریم.
@Yekaye