هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما»
فرمود: اگر از شکاف و شقاق بین زن و شوهر ترسیدید چنین اقدامی کنید.
شاید بتوان نتیجه گرفت:
قبل از یک نگرانى موجه از شقاق، در زندگى مردم دخالت نكنيم. (تفسير نور، ج2، ص64)
💠 ثمره #اجتماعی
گاهی افراد با ژست دلسوزانه و به این بهانه که میخواهم جلوی از هم پاشیدگی حانواده شما را بگیرم، به خبرچینی بین زن و شوهر اقدام میکنند و برخی کارهای یکی از زن و شوهر را که از همسرش مخفی است و دانستنش موجب آزار وی خواهد شد، نزد وی برملا میکنند❗️
این کار قطعا برخلاف توصیههای قرآن کریم است:
اسلام ما را به #اصلاح_ذات_البین توصیه کرده؛ و حتی در شرایطی به ما اجازه داده تا با توریه چنین اصلاحی را پیش ببریم.
عجیبتر اینجاست که چنین افرادی که آشوب بین زن و شوهر را دامن میزنند، فتنهگری خود را با ادعاهای خیرخواهی برای زن ویا شوهری که از مساله مذکور بیخبر بوده، همراه میکنند❗️
شاید یکی از علل اینکه در اسلام خبرچینی (نمّامیت) جزء گناهان کبیره قلمداد شده، همین باشد:
توجه شود که خبرچینی، غیر از دروغگویی است؛ بلکه همین که انسان اخبار راست اما مخفیای که مایه ناخرسندی شخص از فرد دیگر میشود را به وی منتقل کند، مصداق خبرچین خواهد بود، وای به روزی که با یککلاغ-چهلکلاغ کردن مساله را حادتر هم جلوه دهد‼️
@yekaye
۲۰ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣ «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما»
در نکات ادبی توضیح داده شد که «شقاق» یعنی شکاف.
اکنون میگوییم:
🔹#زن_و_شوهر، #يك_روح_در_دو_پيكرند. كلمه «شِقاقَ» در جايى بكار مىرود كه يك حقيقت به دو قسمت تقسيم شود. (تفسير نور، ج2، ص64)
🔹به تعبیر دیگر، این تعبیر مفهوم #وحدت را در #ازدواج میرساند. در این تعبیر زوجین یک واحد در نظر گرفته شده است که شکافی در آن واقع شده است. خود این تعبیر مؤید آن است که #اجتماع_خانوادگی یک اجتماع طبیعی، یعنی یک واحد طبیعی است [نه ترکیب اعتباری همچون اغلب سازمانهای اجتماعی، که صرفاً محصول توافق افرادند و خود عالَم چنین اقتضائی ندارد]؛ و ازدواج [برخلاف تمام قرادرادهای اجتماعی،] #پیمان_مقدس است؛ زیرا حقیقت ازدواج، همکاری و شرکت نیست، وحدت و #یگانگی_دو_روح است. (یادداشتهای استاد مطهری، ج5، ص152)
@yekaye
۲۰ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣ «وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً ... وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها»
حل مشکلات خانوادگی باید گام به گام باشد: ابتدا درون خانه، سپس ریشسفیدان فامیل؛ و دادگاه [= حکم حاکم شرع به جدایی] گام نهایی است.
💠نکته تخصصی #خانوادهشناسی
یکی از پایههای #استحکام_خانوادگی این است که حتیالامکان کوشش شود #مشاجرات_خانوادگی به خارج از محیط خانواده کشیده نشود، حتی به پدر و مادرها.
این را تجربه خوب نشان داده:
هر زن و شوهری که با همدیگر اختلاف پیدا کردند، کم یا زیاد، اگر پدر و مادرهای خودشان را خبردار کردهاند شکاف را عمیقتر میکنند و دیگر قابل اصلاح نیست. اگر اختلاف کم هم باشد وقتی به آن جاها برسد اصلاحش مشکل میشود؛ ولی اگر خیلی هم شدید باشد، مادام که به خارج از محیط خانوادگی نرسیده قضیه حل میشود. ... [بله] اگر به خارج از خانواده رسید، قرآن راه حل را ذکر میکند: وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها.
📚 (نظام خانوادگی اسلام (مطهری)، ص46)
جالب اینجاست که بعد از به نتیجه نرسیدن مساله درون خانه، مساله را بلافاصله به دادگاه ارجاع نمیدهد؛ بلکه سعی میکند تا حد امکان با ریشسفیدی بزرگان خانواده مساله حل شود.
📖نکته تخصصی #تفسیری
دلیل چنین استظهاری از آیه این است که در آیه قبل، خود شوهر را خطاب قرار داد و در این آیه، جامعه را؛ یعنی گویی اصرار دارد که ابتدا درون خانه مشکل را حل کنید؛ اما اگر حل نشد و خبرش به بیرون درز کرد و دیگران نگران شکاف بین زن و شوهر شدند، آنگاه است که نوبت به حکمیت ریشسفیدان میرسد.
🌐تطبیق بر جامعه ما:
نقدی بر رواج اصطلاح #طلاق_عاطفی
امروزه در اثر غلبه فرهنگ غربی، که خانواده را به مثابه یک شرکت و سازمان اجتماعی (و نه امری کاملا متفاوت با سازمانهای ایجتماعی) میبینیم، وضعیت به نحوی شده است که دادگاه، گام نخست قلمداد میشود❗️
و طبیعی است که با این منطق، آمار طلاق روز به روز زیادتر شود‼️
وقتی خانواده از یک پیوند مقدس به یک توافق طرفینی برای منفعت و لذت بیشتر فروکاسته میشود، طبیعی است که نه قداستی برای خانواده میماند و نه انگیزهای برای غلبه بر مشکلات و نگه داشتن این پیوند:
با کوچکترین مشکلی که در روابط پیش میآید، تعبیر طلاق عاطفی را به کار میبرند که مجوز و بلکه تشویقی باشد به سوی طلاق رسمی🤔
@yekaye
۲۱ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔟 «فَابْعَثُوا حَكَماً»
در جامعه [به هر حال باید] به افرادى اعتماد كنيم و داورى آنان را بپذيريم.
📚(تفسير نور، ج2، ص64)
📜حکایت📜
ابن عباس وقتی از طرف حضرت علی ع برای دعوت خوارج و بازگرداندن آنان به نزد آنان رفت از آنان پرسید: چرا به دشمنی با امیرالمومنین ع برخاستهاید.
گفتند به سه دلیل:
⛔️خداوند فرموده «لا حکم الا لله» اما علی ع مردانی را به حکمیت در دین خداوند پذیرفت؛
⛔️دوم اینکه او با عدهای قتال کرد اما اجازه غنیمت گرفتن و برده کردن دشمن را نداد [منظورشان این بود که اگر جهاد با آنان جایز بود غنیمت و برده گرفتن هم باید جایز میبود] و
⛔️سوم اینکه اجازه داد اسمش از امیرالمومنین بودن حذف شود [زیرا ابوموسی اشعری و عمروعاص هردو وی را کنار زدند].
🤔ابن عباس در پاسخ آنها گفت:
✅همانا خود خداوند حکمیت مردانی را در کار خدا پذیرفت مثلا در مساله کشتن صید، که فرمود «يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ: افراد عادلی از شما در این خصوص حَکَم شوند» (مائده/95) ویا در خصوص اصلاح بین زن و شوهر، که فرمود: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها: و اگر از شکاف بین آن دو بیم داشتید پس حَکَمی از وابستگان مرد و حَکَمی از وابستگان زن را برانگیزید» (نساء/35).
✅اما اینکه گفتید چرا جنگید و عنیمت نگرفت؛ آیا میخواستید مادرتان عایشه را به کنیزی بگیرید و آنگاه در مورد او آنچه را که در مورد غیر او حلال میدانید حلال بشمارید؟ اگر چنین میکردید قطعا کافر شده بودید زیرا او مادر شماست و اگر بگویید مادرمان نیست سخن خداوند را تکذیب کردهاید که فرمود «وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتِكُمْ: و همسران او [به منزله] مادران آنها هستند] (احزاب/6).
✅و اما اینکه گفتید خودش اجازه داد که اسمش از امیرالمومنین بودن محو شود، خودتان شنیدهاید که سهیل بن عمرو و ابوسفیان در جریان صلح حدیبیه نزد پیامبر ص آمدند و حضرت فرمود: بنویسید این صلحنامهای است بین محمد رسول الله ص و ... ؛ و بقیه داستان را می دانید[داستان این است که آنان گفتند ما تو را به عنوان رسول الله قبول نداریم و نهایتا حضرت پذیرفت که در آن صلحنامه عنوان «رسول الله» از نامه حذف شود.] و رسول الله ص برتر از حضرت علی ع بود و با این کارش از نبوت خارج نشد.
💠و جمعیت زیادی از آنان برگشتند اما عدهای همچنان باقی ماندند.
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج1، ص268
✳️تکمله
این مطلب با عبارات دیگر در بسیاری از منابع دیگر شیعه (مثلا: شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار ع، ج2، ص46-47 ) و اهل سنت (مثلا: السنن الكبرى (نسائي) ج7، ص480؛ المعجم الكبير للطبراني، ج10، ص257؛ المستدرك على الصحيحين (حاكم نیشابوری) ج2، ص164؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص253؛ و ...) روایت شده است؛
🤔اما نکته جالب توجه اینجاست که در بسیاری از منابع، شبیه این گفتگو بین خوارج و خود حضرت علی ع روایت شده، و در این روایت، اشاره میشود که این در همان ابتدای خروج آنان بوده و حضرت امیر ع شرط کرده بود که فقط قاریان و حاملان قرآن در جلسه حضور یابند (معلوم است که چون حضرت میخواسته با قرآن با آنان احتجاج کند)؛ و طبیعتا (چنانکه در برخی از این منابع هم تصریح شده) ارسال عبدالله بن عباس بعد از این محاجه بوده است
📚(مثلا: مسند أحمد، (ط الرسالة)ج2، ص84-85 ؛ خلق أفعال العباد (بخاري) ص87 ؛ مسند أبي يعلى الموصلي، ج1، ص368).
🤔اکنون معلوم میشود که چرا حضرت امیر ع به ابنعباس توصیه میکند که با سنت با آنها محاجه کن نه با قرآن (لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ؛ وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً؛ نهجالبلاغه، نامه77)
و نکته جالبی را ابن ابی الحدید در ذیل همین توصیه امیرالمومنین ع ذکر میکند که ابنعباس به این توصیه حضرت امیر عمل نکرد، و لذا بود که همه برنگشتند؛ و اگر به توصیه حضرت عمل میکرد و با احادیثی مثل «عليٌّ مع الحق و الحق مع عليٍّ يدور معه حيثما دار: علی با حق است و حق با علی است، هرجا که او برود این هم همانجا میرود» ویا اینکه «اللهم والِ مَن والاه و عاد مَن عاداه و انصر مَن نصره و اخذل مَن خذله: خدایا ولیّ کسی باش که ولایت او را بپذیرد و دشمن کسی باش که با او دشمنی کن و یاری بده هرکه او را یاری دهد و خوار گردان هرکه در خواری او بکوشد» که کاملا در صحابه رایج بود و بسیاری از خوارج هم آنها را از صحابه شنیده بودند، با آنها محاجه میکرد مفری برای تخلف از دستور پیامبر ص نمییافتند. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج18، ص71-73 )
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
۲۱ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣1️⃣ «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها»
تردیدی نیست که در عرصههای اجتماعی، برای رفع نزاعها یک قاضی کافی است؛
🤔پس چرا برای حل اختلاف زن و شوهر، به یک حَکَم بسنده نکرد و فرمود دو حَکَم برانگیزانید؟
🔹برخی گفتهاند: تا از ستم و تحکمگویی به دور باشد (الميزان، ج4، ص346)
⛔️اما اگر صرف همین باشد، پس چرا در عرصههای اجتماعی چنین نیست؟
🔹برخی گفتهاند: چون زن ومرد در انتخاب داور، حقّ يكسان دارند (تفسير نور، ج2، ص64).
⛔️ اگر مقصود از این جمله آن است که «برای اینکه حق هردو در این زمینه رعایت شود»؛ این سخن به سخن فوق برمیگردد؛
اما اگر می خواهند روی نقش زن و مرد بر تعیین حَکَم تاکید کنند، این سخن قابل قبول نیست، زیرا چنانکه در تدبر 11 گذشت تعیین حَکَم برعهده خود زن و مرد نیست؛ و زن و مرد موظفند به حکم حکمین تن دهند؛ و آنجا که خود زن و مرد اشخاصی را برای رفع نزاع برمیانگیزانند، از باب وکالت است که از بحث حاضر خارج است. یا به تعبیر بهتر،
🔹برخی گفتهاند: تا هریک بتواند با شخص مرتبط با خود خلوت کند و حقیقت حال او را به دست آورد تا بفهمد آیا واقعا او مایل به ماندن است یا طلاق؛ تا وقتی هر دو در کنار هم جمع شدند بهتر راه صواب را بررسی کنند. (مفاتيح الغيب، ج10، ص74 ).
⛔️ این پاسخ هم همچنان با این مشکل مواجه است که اگر چنین است، پس چرا برای نزاعهای اجتماعی دو قاضی نمیگذارند؟
🤔به نظر میرسد پاسخ این سوال، در گروی توجه به تفاوت بنیادین خانواده با سایر نظامات اجتماعی است:
💠نکته تخصصی #خانوادهشناسی
📝نحوه #رفع_نزاعهای_خانوادگی، #شاهدی دیگر بر #تفاوت_بنیادین_خانواده_و_جامعه
🔷وقتی نزاعِ بین دو یا چند نفر، نزاع در عرصههای #روابط_اجتماعیِ غیرخانوادگی باشد، تنها مسالهای که در پیش روست، #اجرای_عدالت است؛
پس رفع نزاع، در گروی آن است که
🔹اولا دقیقا معلوم شود که چهکسی ذیحق است و چه کسی نیست؛ و
🔹ثانیا حق به ذیحق داده شود.
در این گونه موارد
▪️ یک قاضی کافی است (و اگر در برخی از مجامع، هیات منصفه به جای یک نفر نظر میدهد، تعدادشان را فرد قرار میدهند که نتیجه نهایی توسط اکثریت معلوم شود)؛ و
▪️مهمترین شرط قاضی (صرف نظر از اینکه باید عادل باشد و اگر عدل را تشخیص داد بر همان اساس حکم کند) این است که باید مجتهد باشد؛ یعنی ضوابط شرع را در دست داشته باشد و بتواند حق را از ناحق تشخیص دهد.
(در نگاههای غیردینی، میگویند باید حقوقدان باشد: یعنی ضوابط قانون مدنی را در دست داشته باشد و بر اساس آن حق را تشخیص دهد.)
🔷اما در مساله حَکَمیت بین زوجین،
▪️علاوه بر اینکه به جای یک داور، دو داور مطرح شده،
▪️هیچ فقیهی هم اجتهاد حَکَمین را شرط نکرده است؛
▪️و در این آیه هم به جای تاکید بر اموری همچون عدالت و اجتهاد، فقط به «من أهله» و «من أهلها» بودن اشاره شده است.
▪️و نکته جالبتر اینکه این حَکَمیت صرفا یک پادرمیانی برای آشتی دادن نیست؛ بلکه اینها میتوانند بدون اینکه مجددا نظر خود زن و شوهر را بپرسند، خودشان حکم به جدایی بدهند.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
۲۱ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 13 درباره
نحوه #رفع_نزاعهای_خانوادگی، #شاهدی بر #تفاوت_بنیادین_خانواده_و_جامعه
🤔به نظر میرسد ریشه بحث در این است که
چون پیوندهای اجتماعیِ غیرخانوادگیای که وقوع نزاع در آنها محتمل است*، بر اساس منفعت و رفع نیاز خود افراد شکل میگیرد (یعنی افراد بدین جهت وارد یک مشارکت جمعی میشوند که منفعتی بدانان برسد)؛
اما پیوند خانوادگی پیوندی است که ریشهاش صرفا نیاز نیست؛ بلکه مکملیت زن و مرد برای همدیگر و پیوند دو روح است، چنانکه کلمه «شقاق» به خوبی بر این معنا دلالت دارد (تدبر5).
پس، رفع نزاع در اینجا، صرفا به این نیست که معلوم شود حق با چه کسی است و حق به حقدار داده شود؛
بلکه به این است که این شقاق و شکافی که رخ داده مرتفع گردد؛ که:
🔺اگر مرتفع شد، فضای گذشت و صمیمیت خانوادگی به نحوی است که افراد دنبال گرفتن حق خود از طرف مقابل نیستند؛
🔻و اگر حاصل نشد، حتی حق طرفین هم به آنها داده شود، باز یک خانواده استوار در کار نخواهد بود.
♦️بر همین اساس،
ریشه نزاعهای خانوادگی، بیش از اینکه در #منفعتطلبی افراد باشد، در #عدم_فهم_صحیح افراد از وضعیت و روحیات و خوشایند و بدآیندهای همدیگر است.
به تعبیر دیگر،
در عرصه خانوادگی، آنچه بیشتر موجب نزاع میشود، آزردگی روحی از همدیگر و عدم برآورده شدن انتظارات روحی است، تا نزاع بر سر حقوق و خواستههای مادی.
حتی جایی هم که خواستههای مادی منجر به نزاع خانوادگی میشود، غالباً آن انتظارات روحی است که این خواستهها را در فضای خانواده رقم زده است؛
وقتی مثلا یک زن با شوهرش بنای ناسازگاری میگذارد که چرا برای من چنین و چنان خرج نمیکنی، اما هیچگاه چنین ناسازگاری را با رئیس ادارهاش ندارد! زیرا از او چنین انتظاری ندارد.
💢پس مساله اصلی در نزاعهای خانوادگی، #درگیری_عواطف است تا #درگیری_منافع،
و البته در هر نزاعی، خشم و ناراحتی از طرف مقابل، چنان بر شخص حکمفرما میشود که غالبا از تصمیمگیری صحیح باز میماند.
ویا چون فضای اصلی در این روابط، فضای عاطفی - و نه فضای حقوقی- است، با خود میپندارد که اگر این بار سخن طرف مقابل را قبول کنند، نوعی ضعف از خود نشان دادن است که منجر به پررویی و جسارتهای بعدیِ طرف مقابل میشود.
نفس آدمی و خودپرستی نیز در این زمینهها بشدت فعال میشود؛ اما فعال شدنش بیش از آنکه #منفعتطلبانه باشد، #منیتطلبانه است: یعنی میخواهد به هر ترتیب که شده «من» محور قرار بگیرد؛ نه صرفاً «منافع ویا نیازهای من».
در چنین فضایی،
▪️داوران
🔸اولا بیش از آنکه در عرصه شناسایی حق از ناحق توانا باشند باید در عرصه شناخت ابعاد عاطفی شخص مذکور توانا باشند، پس ارحجیت با نزدیکان و خویشاوندان وی است تا فقیه و حقوقدان؛ و
🔸 ثانیا مهمترین کاری که هریک باید بکنند این است که هریک به سخن شخص مربوط به خود گوش دهند و خواسته واقعی و درونی وی را کشف کنند
و این خواسته را با خواسته واقعی و درونی همسر وی که حَکَم دیگر کشف کرده، مقایسه نمایند،
و چون عواطفی که بین زن و شوهر هست (خشم از طرف مقابل، نگرانی از پررو شدن طرف مقابل، و ...) بین خود دو حَکَم وجود ندارد ،
بهتر میتوانند بفهمند که آیا اینها در یکراستاست، تا حکم به بقای ازدواج بدهند؟ یا واقعا قابل جمع نیستند، تا حکم به جدایی بدهند؟
🤔در جایی که داور قرار است صرفا رفع نزاع کند، عدد داور را فرد قرار میدهند (یا یک قاضی، یا هیات منصفهای که رای اکثریتشان فیصلهبخشِ نزاع شود)
اما اینجا چون مساله، برداشتن شکافی است که بین دو روح متحد رخ داده، نه صرفاً رفع نزاع، فرد بودن داورها ضرورتی ندارد:
و کار داورها زمانی میتواند مساله را حل کند که بوضوح معلوم شود که این دو روح باید با هم متحد شوند یا از هم منفک؛ و از این رو، باید هردو بر سر جدایی یا ماندن با هم توافق کنند تا نظرشان اعمال شود.
❇️ تبصره
اغلب فقها، تعبیر «مِنْ أَهْلِهِ» و «مِنْ أَهْلِها» را حکم ارشادی دانستهاند، و لذا اغلب، آن را شرط استحبابی دانستهاند، نه شرط وجوبی؛ اما اینکه واجب نباشد، منافاتی با بحث فوق ندارد؛ زیرا همین ارشادی بودنش نشان میدهد که وجهی در این مساله هست که در جای دیگر نیست؛ و وجه اینکه فقها آن را واجب ندانستهاند، این نبوده که خویشاوند بودن هیچ مدخلیتی نداشته باشد؛ بلکه توضیح دادهاند که چون مساله اصلی رفع نزاع است؛ و اگر این نزاع به وسیله افراد خبرهتری غیر از بستگان شخص بتواند مرتفع شود، ضرورتی ندارد که حتما مساله از طریق بستگان حل شود. (جواهر الكلام، ج31، ص213)
✳️* پینوشت:
این قید از این جهت گفته شد که برخی از پیوندهای اجتماعی، با صبغه کاملا الهی انجام میشود و مشمول این قاعده (که افراد حتما به خاطر نفع خود در این پیوند حضور یافتهاند) نمیشود؛ و این موارد، چون در آنها نزاعی حاصل نمیشود، نقضی بر بحث فوق نیست.
@yekaye
۲۱ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
بسم الله الرحمن الرحیم
🔥شهادت مظلومانه بزرگی مثل حاج قاسم در وقتی که همه خواب بودیم، سینهمان را مالامال از درد و خشم و انتقام کرده بود و میرفت آتشی که در وجودمان شعلهور شده بود کاخ ستم را در جهان براندازد.
با این حال وقایعی رخ داد تا غرورمان ما را از خدا غافل نکند و عجز خود در پیشگاه او را فراموش نکنیم.
این وقایع، منافقانی را که در اثر آن حضور میلیونی مردم، جرأت نُطُق کشیدن نداشتند به وجد آورد؛
یاوهگوییها آغاز شد؛
و این یاوهگوییها محمل را چنان مهیا کرد که در حالی که هنوز کفن حاج قاسم خشک نشده، عدهای کینههای بدری و خیبری و حُنَینی خود را بروز دادند؛
وحتی از پاره کردن عکس او، که توهینی مستقیم به میلیونها مردم عزادار بود، دریغ نکردند!
خدا میداند؛
شاید قرار است آتش انتقامی که اندکی آرام گرفته بود با شدت بسیار بیشتر شعلهور شود.
🖌خواستم چند کلمه درباره این اوضاع و احوالمان در این ایام بنویسم؛
اما برای بیان آن،
📖سخنی رساتر از سخنان امام کاظم ع در دعای #جوشن_صغیر نیافتم:
🔹خدایا!
چه بسیار دشمنی که #شمشیر_دشمنیاش را به روی من کشید و لبه تیغش را بر من تیز کرد و تیزیِ سلاحش را برایم آماده نمود و زهرهای کشندهاش را برای من درهم آمیخت و تیرهای بیخطایش را سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانش از من به خواب نرفت؛ و #مخفیانه درصدد است که به من آزاری رساند و زهر جگر سوزش را به من بچشاند؛
خدایا!
پس تو نگاهی افکندی به ناتوانیام در تحمل حوادث ناگوار،
و درماندگیام از انتقام گرفتن از آن که با ستیزهجوییاش قصد مرا کرده،
و #تنهاییام در برابر بسیاریِ آنان که آزار مرا در سر دارند و سرِ راهم کمین کردهاند و فکر من درخلاصى از آنها به جایى نمىرسد،
پس به نیرویت مرا تأیید کردی،
و با یاریت پشتم را محکم نمودی،
و تیغ برنده او را بر من کُند نمودی،
و او را پس از اینکه عِدّه و عُدّها گرد آورده بود، خوار کردی و موقعیت مرا بر او برتری دادی و شرِّ آن نقشه هاى شومى که براى من کشیده بود به خودش برگرداندى،
در حالی که نه #عطش_کینهاش فرونشسته بود و نه هنوز دلش از کاری که می خواست با من بکند خنک شده بود؛
از #غیضش بر من انگشت به دندان میگزید و پشت کرده، پا به فرار نهاد و تجهیزات و نفراتش #تارومار شد.
پس تو را سپاس ای پروردگار
که مقتدری شکست ناپذیری و بردباری بدون شتاب!
بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست
و مرا در برابر نعمتهایت از شکرگزاران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده؛
🔹خدایا!
چه بسیار ستمگری که با نقشههایش به من ستم کرد،
#دامهای_شکار را در راهم نهاد و و مرا دقیقا زیر نظر گرفت و مانند درنده اى که براى شکار خود #کمین مى کند به دست آوردن #فرصت_مناسب در کمین من نشست،
درحالیکه در #ظاهر با من #خوشرویی نشان میداد و گشادهروییِ بىحقیقتى به من مىنمود،
پس چون #دغلکاری باطنش و زشتی آنچه را حتی برای همکیشان در دل نهفته کرده بود مشاهده نمودی و دیدی که چگونه مرا میخواهد مرا در دام ستم خود گرفتار آوَرَد،
او را سرنگون ساختی
و ریشهاش را از بیخوبن برکندی
و او را در چاهی که برای من کنده بود و در ژرفای گودال خودش انداختی
و گونهاش را در ردیف خاک پایش قرار دادی؛
او را به بدن و روزی خودش سرگرم کردی
و با سنگ خودش زدی
و با زه کمان خودش خفهاش نمودی
و با سر نیزههای خودش هلاک کردی
و به رو به خاک مذلّت افکندی
و حیلهاش را به خودش برگرداندی
و از فرط حسرت به باد فنایش دادی.
ازاینرو،
پس از کبر و نخوتش خوار گشت
و به دنبال گردنفرازیاش درهم کوبیده شد
و گرفتار در بند دامی که در آن هنگام غرورش آرزو داشت مرا در میان آن ببیند،
و پروردگارا!
اگر نبود که رحمتت بر من فرود آمد، نزدیک بود آنچه دامن او را فرا گرفت، بر من وارد آید؛
پس تو را سپاس پروردگارا
که مقتدری شکست ناپذیری و بردباری بدون شتاب،
بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست
و مرا در برابر نعمتهایت از شکرگزاران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده؛
🔹خدایا!
چه بسیار #حسودی که از حسرت برافروخته گشت
و دشمنی که #غیظش افروخته شد و مرا در معرض #نیش_زبانش قرارداد و [با نگاه بغضآلود] مژگانش را چون نیزهای به بدنم فرو برد و مرا هدف تیرهای #سرزنش نمود و #کاستیهایی_را_که_همواره_در_خودش بود به گردنم انداخت؛
پروردگارا
پناهجویانه تو را خواندم، درحالیکه اطمینان به سرعت اجابت تو داشتم، و بدانچه همواره از #خوب_دفاع_کردنت میدانستم، #توکل کردم،
آگاه به اینکه هرکس به سایه حمایت تو پناه بَرَد، تحت فشار نماند؛
و کسی که به قلعه مددجویی تو پناه آورد، هرگز حوادث روزگار او را درهم نکوبد،
پس به قدرتت مرا از آزار او حفظ کردی.
پس تو را سپاس پروردگارا
که مقتدری شکست ناپذیری و بردباری بدون شتاب،
بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست
و مرا در برابر نعمتهایت از شکرگزاران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده؛
🔹خدایا! ...
@souzanchi
@yekaye
۲۲ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣1️⃣ «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها»
مشكلات مردم را با كمك خود مردم حل كنيم.
در واقع، اسلام به مسائل شورايى وكدخدامنشى توجّه دارد؛ و نظرش این است که همه مسائل را به قاضى و دادگاه نكشانيد، [تا میتوانید] خودتان درونگروهى حل كنيد.
📚(تفسير نور، ج2، ص64-65)
@yekaye
۲۲ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣1️⃣ «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا ... إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما»
این تعبیر که «اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند توفیق میدهد»،
🔹از طرفی نشان میدهد که: «از آشتى دادن نااميد و مأيوس و نسبت به آن بىتفاوت نباشيم. هرجا حسن نيّت و بناى اصلاح باشد، توفيق الهى هم سرازير مىشود.» (تفسير نور، ج2، ص65)
🔹و از طرف دیگر نشان میدهد که: «دلها به دست خداست. به عقل و تدبير خود مغرور نشويد، توفيق را از خداوند بدانيد.» (تفسير نور، ج2، ص65)
💠ثمره اجتماعی
📝ضرورت #نگاه_توحیدی در #اقدامات_اجتماعی
درست است که حکمین باید قصد اصلاح داشته باشند؛ اما این بتنهایی کافی نیست؛
توفیق خداوند باید همراه شود تا کار به ثمر برسد.
در آیه دیگری فرمود بسیاری از افراد ادعای اصلاحگری و اصلاحطلبی دارند اما کارشان ثمرهای جز فساد ندارد هرچند که خودشان هم نفهمند (وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون؛ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُون؛ بقره/11-12)
و در اینجا آن نکته را کامل میکند و میفرماید اما اگر افرادی واقعا با نیت اصلاح وارد کاری شوند خداوند حتما بدانان توفیق خواهد داد.
@yekaye
۲۲ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣1️⃣ «إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما»
اگر دو فردی که در مقام حکمیت قرار گرفتهاند قصد اصلاح داشته باشند، خداوند بین آنان وفاقی حاصل میکند.
پس،
اگر دو نفر در مقام حکمیت قرار گرفتند و هیچ وفاقی (حتی بین خود آنان در اینکه زن و شوهر باید با هم بمانند یا طلاق بگیرند) حاصل نشد، در قصد اصلاح یکی از آنان ویا هردوی آنان، میشود تردید کرد. (جواهر الكلام، ج31، ص217 )
📜حکایت📜
بین هشام بن حکم (از اصحاب امام صادق ع) و یکی از مخالفان شیعه درباره جریان حکمیتی که توسط عمروعاص و ابوموسی اشعری واقع شد اختلاف افتاد.
آن شخص مدعی بود که آن دو نفر واقعا قصد اصلاح بین دو طایفه درگیر جنگ را داشتند؛ اما هشام میگفت که آنان چنین قصدی نداشتند.
مخالف گفت: از کجا چنین مطلبی را میگویی؟
هشام گفت: از این سخن خداوند در مورد حَکَمین که میفرماید «اگر آن دو بخواهند اصلاح کنند خداوند بین آن دو وفاقی ایجاد میکند» پس چون با هم اختلاف کردند و اتفاقی بر یک امر واحد بین آن دو رخ نداد و خداوند بین آن دو وفاق ایجاد نکرد معلوم میشود که آن دو قصد اصلاح نداشتند❗️
📚(من لا يحضره الفقيه، ج3، ص522 )
@yekaye
۲۲ دی ۱۳۹۸
۲۳ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ توجه:
در دو آیه قبل، بحث نشوز از طرف زن و نشوز طرفینی مطرح شد. بحث نشوز از طرف مرد در آیه 128 همین سوره مطرح شده؛ از این رو به نظر میرسد بهتر باشد آن آیه نیز همینجا مورد بحث قرار گیرد:
۲۳ دی ۱۳۹۸
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً 📖
💢ترجمه
و اگر زنی از شوهرش بیم ناسازگاری و رویگردانی داشت، پس بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و صلح بهتر است؛ ولی نفسها در [پیشگاه] تنگچشمی احضار شدهاند؛ و اگر نیکی کنید و تقوا ورزید پس حتما خداوند همواره بدانچه میکنید بدقت آگاه است.
سوره نساء (4) آیه 128
1398/10/23
17 جمادی الاولی 1441
@yekAaye
۲۳ دی ۱۳۹۸
۲۳ دی ۱۳۹۸
📝دلنوشتهای از #امام_خمینی در فراق #حاج_قاسم و این روزهای تلخ
مسلّم #خون_شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است.
خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است.
و خدا میداند که #راه_و_رسم_شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود.
و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.
خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند!
خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند!
خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! ...
خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! ...
و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! ...
آری، دیروز #روز_امتحان_الهی بود که گذشت.
و فردا امتحان دیگری است که پیش میآید.
و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم...
در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از #چراها و بایدها و نبایدها کنند.
هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست.
چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبههگیری کرده بودند ... و جیرهخواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند ... و #ملیگراهای_بیفرهنگ برای از بین بردن خون #شهدای_عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند.
که ان شاء الله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیاری جواب همه #فتنهها را خواهد داد...
خداوندا!
تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند.
خداوندا!
در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و #غیر_از_تو #کسی_را_نمیشناسیم و #غیر_از_تو #نخواستهایم_که_کسی_را_بشناسیم.
ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.
خداوندا!
#تلخی_این_روزها را به _شیرینی_فرج_حضرت_بقیة_الله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسیدن به خودت جبران فرما.
📚صحیفه امام خمینی، ج21، ص92-95
@souzanchi
@yekaye
۲۴ دی ۱۳۹۸
هدایت شده از یک آیه در روز
🕋شأن نزول
درباره شأن نزول این آیه چند قول وجود دارد.
1) معروفترین اقوال، که از سعید بن مسیب و عبیده و سلیمان بن یسار، و نیز از امام باقر ع نقل شده این است که
اين آيه در باره دختر محمد بن مسلمه نازل شد كه همسر رافع بن خديج بود.
وی زنى مسنى بود؛ و رافع بن خديج همسر ديگرى داشت كه جوان بود، از اين رو زن پير را طلاق داد و موقعى كه نزديك بود عدهاش به پايان رسد، به او گفت: اگر مايل هستى، بتو رجوع مىكنم، به شرطى كه اگر زن جوان را بر تو مقدم دارم، صبر كنى. او قبول كرد و با يكديگر آشتى كردند. اين همان صلحى است كه خداوند در باره آن آيه نازل فرمود.
📚مجمع البيان، ج3، ص183 ؛ أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص187 . البحر المحيط، ج4، ص85-86 . الدر المنثور، ج2، ص232 .
📙این داستان در تفسير القمي، ج1، ص154-155 از قول امام باقر با طول و تفصیل بیشتری نقل شده است.
2) قول دیگر مطلبی است که از قول عایشه [و نیز ابن عباس] نقل شده که رسول الله ص در تقسیم اوقاتش در ماندن شبها نزد زنانش مساوات را رعایت میکرد. سوده دختر زمعه، وقتی پا به سن گذاشت نگران بود كه پيامبر او را طلاق گويد! از اين رو به پیامبر گفت: روز مرا براى عايشه قرار ده، و پیامبر هم پذیرفت و اين آيه نازل گرديد.
📚الدر المنثور، ج2، ص232 ؛ مجمع البيان، ج3، ص183 ؛ البحر المحيط، ج4، ص86
3) دیدگاه سوم مطالبی است که از عایشه نقل شده که اسمی از شخص خاصی نبرده، بلکه گفته زنى شوهر داشت و شوهر او ديگر از او بچهدار نمىشد و مىخواست او را طلاق دهد و همسرى ديگر گيرد تا براى او فرزندى آورد. ولى آن زن دلش نمیخواشت طلاق داده شود. زن به او گفت: مرا طلاق مده و نگه دار و در كار من تو آزاد هستى. پس اين آيه نازل شد.
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص188 ؛ الدر المنثور، ج2، ص232
@yekaye
۲۶ دی ۱۳۹۸
یک آیه در روز. گزیده
📝دلنوشتهای از #امام_خمینی در فراق #حاج_قاسم و این روزهای تلخ مسلّم #خون_شهیدان، انقلاب و اسلام را
بسم الله الرحمن الرحیم
🔥چه کوتهبیناند آنانکه #شهید و اثر کار شهید را نمیشناسند و میپندارند در پی #غوغاسالاری این چند روز، اثر خون پاک این شهیدانمان در تثبیت انقلاب از بین رفت.
🌪اگر خون #حاج_قاسم_سلیمانی شوری در مردم ایجاد کرد، از اثرات اخلاص او در پیشگاه خداوند متعال بود که قلوب مردم را در دست دارد، نه یک شور رسانهای که گذرا و مقطعی باشد.
☄️بله، روند حرکت نظام آفرینش در جامعه انسانی، بر اساس فتنههایی است که رخ میدهد تا مومن از #منافق جدا شود (سوره عنکبوت، آیات 1-3).
اما حاشا و کلا که شوری که به خاطر اخلاص یکی از #اولیای_خدا در جان مردم بیدار شده، به این راحتی و با یک بازی رسانهای بر باد رود.
☁️آن منافقانی که با دیدن موج عظیم حضور مردم در تشییع جنازه شهیدانمان دهان بستند و حتی خود را هم همراه نشان دادند؛ ولی بعد از این وقایع اخیر میدان را برای #عقدهگشایی باز دیدند، منتظر باشند که #سیل_بنیانکنی که خون حاج قاسم و همرزمانش در حیات انقلاب جاری کرد، بزودی همه #خانه_های_عنکبوتی مسیر را با خود ببرد.
☀️به دوستان و دوستداران شهید عزیزمان حاج قاسم، همان سخنی را عرض میکنم که خداوند به پیروان راه حق وعده داد:
📖«فَاصْبِرْ صَبْراً جَميلاً؛ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً؛ وَ نَراهُ قَريباً: پس صبوری پیشه کن با صبری زیبا؛ همانا آنان آن را دور میبینند؛ و ما آن را نزدیک میبینیم»
(سوره معارج، آیات 5-7).
@souzanchi
@yekaye
۲۶ دی ۱۳۹۸
۲۸ دی ۱۳۹۸
☀️1) الف. از امام کاظم ع درباره این سخن خداوند عز و جل «و اگر زنی از شوهرش بیم ناسازگاری و رویگردانی داشت ...» سوال شد.
فرمودند: وقتی چنین باشد و آن مرد قصد طلاق این زن را داشته باشد؛ این زن میتواند بگوید مرا نگه دار و برخی از آنچه در قبال من برعهده توست را به خودت واگار می کنم و از شب و روزم آنچه برای تو حلال است همچنان حلال باشد؛ که در این حالت برای آن مرد این روابط حلال میباشد و بر آن دو [برای چنین توافقی] باکی نیست.
📚الكافي، ج6، ص145؛ تفسير العياشي، ج1، ص278
📚قریب به همین مضمون روایات متعددی از امام صادق ع روایت شده است.
☀️ب. به امام رضا ع منسوب است که فرمودند:
اما نشوز، می تواند از جانب مرد باشد و یا از جانب زن؛ اما آنچه از جانب مرد است آن است که قصد طلاق دادن زنش را بکند و زن به او بگوید مرا به همسری خود نگه دارد و آنچه [در قبال من] برعهده توست نیز برای خودت؛ و شبم را هم به تو بخشیدم؛ و بر سر این مطلب با هم مصالحه کنند.
📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص245
☀️ج. از امام باقر ع سوال شد درباره «زن نَهاریه» [یا: زن مهاریه]* سوال شد که با وی هنگام عقد نکاح شرط میشود که آن مرد هر وقت از هر ماه ویا هر روز جمعهای خواست سراغش بیاید و سهم نفقهاش فلان مقدار باشد؟!
فرمودند: این شرط اعتباری ندارد؛ و هرکس که با زنی ازدواج کرد؛ آن زن سهم شرعی خود از نفقه و قسمت [= سهم زن از اینکه چه اندازه شوهرش نزد وی باشد] را دارد ولیکن اگر زنی ازدواج کرد و از نشوز شوهرش نگران بود ویا میترسید که شوهرش بر سر او با زن دیگری هم ازدواج کند و با شوهرش در خصوص مقداری از حق خودش، اعم از قسمتش و یا جزیی از آن، مصالحه کرد؛ این جایز است و اشکالی بدان نیست.
[یعنی از ابتدا نمی توان در حین عقد زن را محدود کرد؛ اما اگر بعد از ازدواج زن از شوهرش نگران بود و بخشی از حقوق خود را بخشید تا شوهرش با وی همراهی کند، اشکالی ندارد]
✳️* درباره مقصود از «زن نَهاریه» [که در برخی از نسخههای روایت، به صورت «مهاریه» ثبت شده] از قول فاضل استرآبادی نقل شده که مقصود موردی است که مردی میخواهد زن دوم بگیرد اما نمی خواهد زن اولش بفهمد؛ و با زن دوم شرط میکند که فقط روزها سراغ وی میرود؛ که امام ع چنین شرطی را معتبر نمیدانند. (مرآة العقول، ج20، ص144)
📚الكافي، ج5، ص403؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص372؛ تفسير العياشي، ج1، ص278
@yekaye
۲۸ دی ۱۳۹۸
☀️2) الف. از امیرالمومنین ع وصایایی به شریح قاضی روایت شده که در فرازی از آن فرمودند:
و بدان که صلح و مصالحه برقرار کردن بین مسلمانان جایز است؛ مگر مصالحهای که بخواهد حلالی را حرام ویا حرامی را حلال کند.
📚الكافي، ج7، ص413
☀️ب. و باز از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
کسی که با زنش شرطی میکند [= آن زن در ازدواج با وی شرطی قرار می دهد] باید که بدان شرط وفا کند؛ که همانا مسلمانان پایبند قول و قرارهایشان هستند مگر شرطی که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص467
☀️ج. دو مضمون فوق در منابع اهل سنت، در یک حدیث از رسول الله ص روایت شده است؛ بدین بیان که ایشان فرمودند:
صلح و مصالحه برقرار کردن بین مسلمانان جایز است؛ مگر مصالحهای که بخواهد حلالی را حرام ویا حرامی را حلال کند؛
و مسلمانان پایبند قول و قرارهایشان هستند مگر شرطی که حلالی را حرام یا حرامی را حلال کند.
📚الدر المنثور، ج2، ص233
@yekaye
۲۸ دی ۱۳۹۸
☀️3) الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:
سه چیز هلاککنندهاند و سه چیز نجاتبخش.
اما نجاتبخشها عبارتند از:
خشیت از خداوند عز و جل در پنهان و آشکار؛ و میانهروی در ثروت و فقر؛ و رعایت عدل در خوشحالی و عصبانیت؛
و آن سه هلاککننده عبارتند از:
شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) ای که از آن اطاعت شود؛ و هوای [نفس] ای که از آن پیروی شود؛ و خودبزرگبینی.
📚الخصال، ج1، ص84
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
هیچ چیزی همانند نابودگریِ شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) اسلام را نابود نکرد؛
سپس فرمودند: همانا این شُحّ حرکتی [ظریف و مخفی] دارد همانند حرکت مورچه، و شاخههایی دارد همانند شاخههای شرک.
(در برخی نسخهها به جای «شاخهها» «تیغها» آمده است)
📚الكافي، ج4، ص45
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده که یکبار امیراالمومنین ع شنیدند که
کسی می گفت: شحیح [= کسی که شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) دارد] معذورتر است، تا ظالم.
به او فرمودند:
اشتباه میکنی! همانا ظالم گاه می شود که توبه و استغفار میکند و ظلمی را که کرده برای مظلوم جبران میکند؛
ولی شحیح وقتی شُحّ بورزد، صدقه و زکات و صله رحم و ضیافت از میهمان و خرج کردن در راه خدا را منع میکند و درهای نیکی را میبندد؛ و بر بهشت حرام شده است که «شحیح» در آن وارد شود.
📚الكافي، ج4، ص45
@yekaye
۲۸ دی ۱۳۹۸
☀️2) د. معاویه بن عمار روایت کرده است که امام صادق ع به من فرمود:
از قول من فلان و بهمان مطلب را ابلاغ کن، در خصوص چیزهایی که بدان دستور داد.
گفتم: پس این مطالب را از جانب شما به آنها ابلاغ میکنم؛ و از جانب خودم آنچه به من فرمودید و چیزهای دیگری که نگفتید میگویم.
فرمودند: باشد؛ همانا کسی که درصدد اصلاح برآمده، [اگر ناچار شود برای اصلاح دو نفر سخن غیرواقعی بیان کند] دروغگو محسوب نمیشود؛ بلکه این کار صلح و آشتی دادن است، نه دروغگویی.
📚الكافي، ج2، ص210
@yekaye
۳۰ دی ۱۳۹۸
☀️4)الف. فضل بن ابی قره میگوید:
امام صادق ع سوال کردند: آیا می دانی «شحیح» چه کسی است؟
گفتم: شخصی که بخیل باشد.
فرمودند: «شُحّ» شدیدتر از بُخل است؛ شحیح کسی است که هم نسبت به آنچه در دست مردم است و هم نسبت بدانچه در دست خودش است حرص میزند تا حدی که چیزی را از آنچه در دست مردم است نمیبیند مگر اینکه آرزو دارد از راه حلال یا حرام، از آنِ او باشد؛ و بدانچه خداوند به او روزی کرده قانع نیست.
📚الكافي، ج4، ص45
☀️ب. از امام حسن ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
همانا صلاح اولین [افراد] این امت با زهد و یقین است؛ و هلاک آخرین [افراد]ش با شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) و آرزو.
📚الخصال، ج1، ص79؛ الأمالي (للصدوق)، ص227
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ صَلَاحَ أَوَّلِ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِالزُّهْدِ وَ الْيَقِينِ وَ هَلَاكَ آخِرِهَا بِالشُّحِّ وَ الْأَمَلِ.
☀️ج. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
شُحّ (تنگچشمی؛ بخل همراه با حرص) و ایمان در قلب هیچ بندهای جمع نشود.
📚الخصال، ج1، ص76
قالَ رَسُولِ اللَّهِ ص: لَا يَجْتَمِعُ الشُّحُّ وَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِ عَبْدٍ أَبَداً.
@yekaye
۳۰ دی ۱۳۹۸
☀️5) درباره مراد از این صلح و مصالحه در کتب اهل سنت مطلبی از امیرالمومنین ع و برخی از صحابه نقل شده است که:
مقصود از «صلح بهتر است» این است که آشتی کردن با چشمپوشی از برخی از حقوق بهتر از آن است که بعد از اینکه مدتی با هم الفت گرفته و زندگی مشترکی داشتهاند از هم جدا شوند. البته این در جایی است که زن با طیب خاطر از برخی از حقوق خود چشمپوشی کند؛ اما اگر چنین نبود برای مرد جایز نیست که واجباتی که شرع برعهدهاش گذاشته است، اعم از تامین پوشاک و نفقه و قسمت (= نسبت مساوی از حضور مرد نزد وی، در صورتی که مرد چند زن دارد)، را فروگذار کند؛ وگرنه باید طلاقش دهد.
به نقل از:
📚مجمع البيان، ج3، ص184؛ التبيان في تفسير القرآن، ج3، ص346؛ فقه القرآن، ج2، ص190
@yekaye
۳۰ دی ۱۳۹۸
۱ بهمن ۱۳۹۸