eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
299 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۱۲) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند: در عیب شخص همین بس که در مردم عیبی را ببیند که همان را در خوش نمی بیند؛ یا مردم را در مورد امری مورد عیب‌جویی قرار دهد که نمی‌تواند ترکش کند یا همنشین خود را در آنچه به وی ربطی ندارد بیازارد. 📚الكافي، ج‏2، ص460 ... وَ كَفَى بِالْمَرْءِ عَيْباً أَنْ يُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا يَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ أَوْ يُعَيِّرَ النَّاسَ بِمَا لَا يَسْتَطِيعُ تَرْكَهُ أَوْ يُؤْذِيَ جَلِيسَهُ بِمَا لَا يَعْنِيهِ. @yekAaye
☀️۱۴) از امام رضا ع از پدرانشان روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: همانا موسی بن عمران ع دستش را بالا برد و به درگاه خدا دعا کرد و گفت: پروردگارا! کجا رفتی اذیت شدم؟! [ظاهرا مرادش این بوده که چرا دعا می‌کنیم و دعایمان مستجاب نمی‌شود] پس خداوند متعال وحی کرد: ای موسی همانا در میان لشکر تو «غماز» (کسی که با گوشه و کنایه و مخفیانه از دیگران عیب‌جویی می‌کند) هست. گفت: پروردگارا! او را به من معرفی کن! پس خداوند وحی کرد: من از غماز بدم می‌آید؛‌ چگونه خودم غمازی کنم؟! 📚صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص55 إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَ رَبَّهُ وَ رَفَعَ يَدَيْهِ فَقَالَ: يَا رَبِّ! أَيْنَ ذَهَبْتَ؛ أُوذِيتُ! فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ: يَا مُوسَى إِنَّ فِي عَسْكَرِكَ غَمَّازاً! فَقَالَ: يَا رَبِّ! دُلَّنِي عَلَيْهِ! فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ: أَنِّي أُبْغِضُ الْغَمَّازَ؛ فَكَيْفَ أَغْمِزُ؟! @yekAaye
☀️۱۳) از امام صادق ع روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند: کار برادرت را همواره بر وجه نیکو حمل کن تا اینکه چیزی [= دلیلی] بیاید که بر [این گمانِ] تو نسبت به او غلبه کند؛ و در مورد سخنی که از دهان برادرت بیرون آمده گمان بد مبر، مادامی که محمل خوبی می‌توانی برایش پیدا کنی. 📚الكافي، ج‏2، ص362؛ 📚الأمالي( للصدوق)، ص304 ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا. @yekAaye
🔹د. وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹د. وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ
☀️۱۵) ا‌بن ابی عبّاد می‌گوید: روزی از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که اشعار زیر را می‌خواند با اینکه آن جناب کم شعر می‌خواند: همه ما آرزو داریم که اجل طولانی شود / که مرگ است که آرزوها را بر باد می‌دهد ادعاهای باطل «مُنی» [این کلمه هم به معنای مرگ است و هم به معنای آرزو و در اینجا ایهام دارد] تو را نفریبد / و میانه‌روی در پیش گیر و بهانه‌جوییها را کنار بگذار که همانا دنیا مایه سایه‌ای زودگذر است / که سواری اندکی در آن می‌آرمد و سپس می‌رود عرض کردم: «عزتتان مستدام! این اشعار از کیست»؟ فرمود: «متعلّق به شخصی از عراق شما است». عرض کردم: «ابوالعتاهیه* این شعر را برای ما خواند و گفت از من است». فرمود: «اسم او را بگو از ذکر این لقبهای ناپسند پرهیز کن! که خداوند می‌فرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ شاید آن مرد از این لقب خوشش نیاید». ✳️پی نوشت: ابو العتاهیه یعنی پدر حماقت و نادانی 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص177 @yekaye
☀️1۶) ابان‌بن‌تغلب گوید: من نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که مردی از اهالی یمن بر آن حضرت (علیه السلام) وارد شده و سلام کرد، آن حضرت (علیه السلام) جواب سلام وی را داده و فرمود: «مرحبا ای سعد». آن مرد گفت: «مادر مرا به این اسم نامیده، و کمتر کسی آن را می‌داند»! امام (علیه السلام) فرمود: «راست گفتی ای سعد المولی». مرد گفت: «قربانت گردم! این لقب من است». امام (علیه السلام) فرمود: «[نگو لقب زیرا] هیچ خیری در لقب نیست؛ خداوند تبارک‌وتعالی در قرآن فرموده: وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ. و القاب بر همدیگر نگذارید؛ چه بد نامی است فسوق [= پلیدکاری] بعد از [اتصاف به] ایمان.» (حجرات/۱۱). 📚الخصال، ج‏2، ص489؛ 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص255؛ 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏2، ص352؛ 📚فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم، ص98 @yekAaye
☀️۱۷) معمر بن خثیم می‌گوید: امام باقر ع به من فرمود: کنیه‌ات چیست؟ گفتم: تاکنون کنیه‌ای برای خود نگذاشته‌ام وقتی نه فرزندی دارم و نه همسری! [مقصودش این است که فرزندی ندارم که کنیه «ابو...» در موردم صادق باشد] فرمود: چه چیزی مانع می‌شود از این امر؟ [ظاهرا مقصود این است که این چه پاسخی است؛‌زیرا در عرب برای کنیه گذاشتن حتما نیازی نیست که فرزند داشته باشد] گفتم: به خاطر حدیثی که از حضرت علی ع برای ما گفته‌اند. فرمود: آ» چیست؟ گفتم: به ما گفته‌اند که علی ع فرموده کسی که کنیه‌ای بگذارد و واقعا اهلیت آن را نداشته باشد أبو جعر است. [جعر به مدفوع خشکیده حیوانات درنده می‌گویند] فرمود: چه زشت و ناروا؛ این چنین سخنی از حضرت علی ع نیست. همانا ما برای فرزندانمان از همان کودکی کنیه‌ای می‌گذاریم تا مبادا لقبی رویشان گذاشته شود. 📚الكافي، ج‏6، ص19-۲۰؛ 📚تهذيب الأحكام، ج‏7، ص438 @yekAaye
☀️۱۸) عمرو بن نعمان جعفی می‌گوید: امام صادق ع دوستی داشت که هر جا می‌رفت از او جدا نمی‌شد. یکبار با ایشان در بازار کفاشان راه می‌رفتند و غلام سندی (اهل سند در هندوستان) وی دنبالشان می‌آمد. آن مرد سه بار برگشت و غلامش را ندید. وقتی بار چهارم او را دید گفت: ای مادر به حرام؛ کجا بودی؟ امام صادق ع دستش بلند کرد و به پیشانی خود زد و گفت:‌ سبحان الله! به مادرش نسبت ناسزا می‌دهی؟ من فکر می‌کردم که آدم پرهیزگاری هستی در حالی که ورع و پرهیزکاری‌ای در تو نیست! گفت: فدایت شوم! مادر او زن سندی مشرکی است. فرمود: آیا نمی‌دانی که هر امتی ازدواجی دارند؟! از من دور شو. عمرو بن نعمان می‌گوید: و دیگر ندیدم که با ایشان هم‌قدم شود تا اینکه مرگ بین آنها جدایی افکند. و در روایت دیگری فرمایش ایشان چنین آمده: هر امتی ازدواجی دارند که بدان طریق از زناکاری فاصله می‌گیرند. 📚الكافي، ج‏2، ص324 @yekAaye
☀️۱۹) از ابوسعید خدری نقل شده است که ما زمان رسول الله یک معیاری برای یک «صاع» [حدود سه کیلوگرم] از خرما یا گندم یا جو یا کشک داشتیم. وقتی معاویه به مکه آمد گفت:‌به نظر من دو مد از گندم شام معادل یک صاع خرماست؛ و این در زمان عثمان بود. اما از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد [مقدار] زکات فطره سوال شد. حضرت فرمود: «یک صاع (معادل سه‌کیلوگرم) گندم». کسی گفت: «نصف صاع هم اشکالی ندارد». حضرت فرمود: «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان: چه بد اسمی است فسق بعد از ایمان» [ظاهرا مقصود ایشان این است که یک‌صاع داده شود و همه‌ی مسلمانان به این دستور ایمان آورده و عمل کرده‌اند دیگر شایسته نیست با عمل به بدعت معاویه که می‌گفت به نظر من نصف‌صاع از گندم کفایت می‌کند عملی بر خلاف دین انجام دهید.] 📚فقه القرآن، ج‏1، ص261-262 @yekAaye
☀️۲۰) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: دشنام دادن به مومن، فسوق است؛ و جنگیدن با او، کفر؛ و خوردن گوشتش، معصیت؛ و حرمت مالش، همچون حرمت خون اوست. 📚الكافي، ج‏2، ص360؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص377؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص240 ؛ الإختصاص، ص343 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ كُفْرٌ وَ أَكْلُ لَحْمِهِ مَعْصِيَةٌ وَ حُرْمَةُ مَالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِه‏. @yekAaye
☀️۲۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است: هیچ ظلمی شدیدتر از ظلمی نیست که مظلوم در آن یاوری جز خداوند عز و جل نداشته باشد. ☀️ب. و از امام باقر ع روایت شده است که وقتی امام سجاد ع در بستر وفات آرمیدند مرا به سینه خود چسباندند و فرمودند: پسرم! تو را به چیزی توصیه می‌کنم که پدرم وقتی که زمان وفاتش رسید مرا بدان توصیه کرد و پدرش او را چنین توصیه کرده بود: فرمود: پسرم برحذر باش از ظلم به کسی که در برابر تو جز خداوند یاوری ندارد. 📚الكافي، ج‏2، ص331 ☀️الف. مَا مِنْ مَظْلِمَةٍ أَشَدَّ مِنْ مَظْلِمَةٍ لَا يَجِدُ صَاحِبُهَا عَلَيْهَا عَوْناً إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ. ☀️ب. يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ. @yekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» در این سوره بعد از آیات اولیه که به رابطه مومنان با پیامبر ص پرداخت سراغ روابط مختلف بین خود مومنان رفت. در آیه قبل از اخوت بین مومنان و از ضرورت اصلاح ذات البین در میان برادران ایمانی سخن گفت؛ و در این آیه و آیه بعد سراغ اقداماتی می‌رود که می‌تواند روابط مومنان با هم را خدشه‌دار کند و بین آنان جدایی و نزاع پدید آورد 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص204). به نظر می‌رسد محور این آیه، آن دسته از اموری است که در ظاهر در میان مومنان هست و در حضور همدیگر رخ می‌دهد: «مسخره کردن همدیگر، از همدیگر عیب گرفتن و روی همدیگر لقب گذاشتن» و در آیه بعدی سراغ مواردی می‌رود که ظاهر و آشکار نیست و در غیاب همدیگر رخ می‌دهد: «بدگمانی، تجسس کردن و غیبت کردن». در هر آیه سه مورد را برشمرده و به نظر می‌رسد دست کم در آیه محل بحث این سه در طول هم باشد: مسخره کردن در جایی است که مومن برادرش را به چشم کرامت و اجلال نمی نگرد و او را حقیر می‌شمرد؛ این موجب می‌شود که براحتی به عیب‌جویی از او برآید، و بقدری پیش رود که حتی لقب زشت بر او بگذارد؛ یعنی عیبی که ابتداءا فقط در زمان و مکان خاصی از او می‌دید با گذاشتن لقب به یک امر تثبیت شده برای او تبدیل کند 📚(برگرفته از مفاتيح الغيب، ج‏28، ص107-108 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص234 ) 💢اینجاست که هشدار می‌دهد این رویه موجب می‌گردد با اینکه اینان در جامعه دینی بوده و متصف به ایمان بوده‌اند اکنون متصف به فسق هم بشوند؛ و خیلی زشت است که نام فسق بر کسی مستقر شود که قبلا به شرافت ایمان نائل آمده بود؛ و اگر افرادی که چنین می‌کنند از رویه خود برنگردند و توبه نکنند حتما در زمره ظالمان خواهند بود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹 الف. یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» این آیه به برخی از رذایل اخلاقی در ارتباطات اجتماعی می‌پردازد که متاسفانه در جامعه مومنان هم رخ می‌دهد : مسخره کردن همدیگر، بویژه مسخره کردن‌هایی که حالت قومیتی پیدا می‌کنند یا مسخره کردن‌هایی که در میان زنان رواج دارد، عیب‌جویی از همدیگر، روی هم لقب گذاشتن و همدیگر را با القاب زشت و ناروا صدا کردن؛ و این گونه کارها را آلوده شدن به فسق و نام فسق را خریدن بعد از ایمان آوردن می‌داند؛ که اگر کسی که مرتکب این امور شده توبه نکند این فسقش او را در زمره ظالمان قرار می‌دهد. جالب اینجاست که این آیه مخاطب خود را «کسانی که ایمان آورده‌اند» قرار داده است؛ و در فرازهای پایانی هم این فسق‌ها را فسقی بعد از ایمان معرفی کرده است! نکته تخصصی و پدیده‌ای به نام ❗️ اینها نشان می‌دهد که اگرچه اقتضای اولیه ایمان، انجام عمل صالح است؛ و خود این نهی نشان می‌دهد که «ايمان، با مسخره‏كردن بندگان خدا سازگار نيست» (تفسير نور، ج‏9، ص187)؛ اما در عین حال این گونه نیست که هرکس متصف به نام ایمان شد دیگر آدمی کاملا مبرا از هر گونه فسق و گناهی باشد؛ یعنی کاملا امکان دارد بعد از ایمان آوردن و وارد مرتبه ایمان شدن، انسان متصف به عملی فاسقانه شود که خداوند بناچار بگوید ای کسانی که ایمان آوردید، این فسق را مرتکب نشوید! 💢دقت کنید: این آیه در همین سوره‌ای آمده است که در آیات بعد، بین «ایمان آوردن» و «اسلام آوردن» فرق گذاشته است؛ و به اعراب بادیه‌نشین می‌گوید شما اسلام آورده‌اید اما هنوز ایمان در دلتان وارد نشده است (آیه ۱۴). بر اساس ضابطه مربوط به «مفهوم مخالف» با کنار هم قرار دادن این دو آیه می‌توان نتیجه گرفت که: ممکن است انسانی از مرتبه اسلام فراتر رفته و ایمان وارد دلش شده باشد اما هنوز مرتکب چنین گناهانی شود. 🤔علت اصلی وقوع این پدیده عجیب (که هم ایمان در دل باشد و هم مرتکب فسق شود)،این است که ایمان یک واقعیت صفر و یکی نیست؛ ایمان امری ذومراتب است و مراتبی از آن با مراتبی از فسق و ظلم قابل جمع شدن است؛ لذا نباید از همه کسانی که مومن نامیده‌ می‌شوند انتظار عصمت و گناه نکردن داشت؛ و با دیدن یک گناه و فسق از کسی او را از دایره مومنان بیرون قلمداد کرد؛ و یا گمان کرد که هر جا خطاب «یا ایها الذین آمنوا» آمده ویا درباره «مومنین» سخنی گفته شده اینان افراد خاصی از جامعه اسلامی‌اند، و کسانی را که مرتکب فسق می‌شوند شامل نمی‌شود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ» چرا بر کلمه قوم تاکید کرد و فرمود «قومی قوم دیگر را مسخره نکند» و صرفا نفرمود «همدیگر را مسخره نکنید»؟ ◾️الف. به قرینه فراز بعدی آیه که زنان را مطرح کرده، مقصود از «قوم» در اینجا مردان است 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص204 ؛ الميزان، ج‏18، ص321 ) و در شيوه‏ى تبليغ، آنجا كه مسئله‏اى مهم است يا مخاطبان متنوّع هستند، بايد مطالب تكرار شود 📚(تفسير نور، ج‏9، ص187). ◾️ب. «لا تسخروا» يعنى شما كه مسخره‏كننده هستيد؛ و چنین نفرمود، زیرا كسى كه مردم را از توهين به ديگران باز مى‏دارد نبايد در شيوه‏ى سخنش توهين باشد. 📚(تفسير نور، ج‏9، ص187) ◾️ج. شاید اینجا بر یک نگاه جامعه‌شناختی به مساله می‌خواهد تاکید کند؛ چرا که کلمه «قوم» به یک نسبت خاص بین افراد اشاره دارد که اگر صرفا نهی می‌آمد (ولو برای این نهی از فعل جمع استفاده می‌شد) چنین دلالتی نداشت؛ آنگاه چه‌بسا بتوان گفت آن نکته جامعه‌شناسی این است که: ▪️ج.۱. از مهمترین آثار مسخره کردن، کاشتن کینه در دل مخاطب است؛ و شاید مهمترین و محوری‌ترین اصل برای بقای هر جامعه‌ای حفظ انسجام اجتماعی آن باشد. هر جامعه و امتی عموما از اقوام متعددی تشکیل شده است؛ و با توجه به حس برتری‌طلبی در انسان طبیعی است که هریک از این اقوام بخواهد خود را برتر از دیگران ببیند، و اینجاست که این زمینه پیش می‌آید که این برتری‌طلبی را از راه تحقیر و مسخره کردن دیگران به دست آورند. اینجاست که اگر انسجام اجتماعی مهم است باید بیش و پیش از هرچیزی بر اینکه چنین فضایی بین قومیتهای مختلف پیدا نشود جلوگیری کرد؛ و شاید به همین جهت است که از این تعبیر استفاده کرد. ▪️ج.۲. ... 📝تذکر متاسفانه امروزه در ایران عزیز ما مسخره کردن اقوام در قالب عبارات طنزگونه بسیار شایع شده است (با عباراتی مانند ترکی چنین گفت؛ رشتی‌ها چنان می‌گویند؛ اصفهانیها و ...)؛ و انسان احساس می‌کند که دست‌هایی در کار است که این روند را تقویت کند؛ و قطعا نقل و بازتکرار این گونه سخنان در خصوص اقوام مختلف خلاف دستور خداوند متعال است. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ‏ ...» چرا مجددا بر مسخره کردن زنان همدیگر را تاکید کرد؟ ◾️الف. اغلب مفسران از همین جدا ذکر کردن زنان نتیجه گرفته‌اند که کلمه «قوم» به معنای «مردان» است (مثلا: مجمع البيان، ج‏9، ص204؛ الكشاف، ج‏4، ص367 ؛ الميزان، ج‏18، ص321)؛ و بر این اساس اگر با سوال فوق مواجه شوند چه‌بسا پاسخ دهند که وقتی قوم به معنای مردان است لازم است زنان جداگانه ذکر شوند. یعنی بر این اساس، آیه ابتدا به تمسخر بین مردان و سپس به تمسخر بین زنان اشاره کرده است. 🤔بحث: اشکال مهمی که به این سخن هست این است که اگرچه بسیاری از اهل لغت درباره اینکه دلالت اولیه کلمه «قوم» بر مردان بوده سخنانی دارد (که در نکات ادبی بیان شد) تا جایی که برخی از فقها در بحث وقف فتوا داده‌اند که اگر کسی چیزی را بر «قومِ» خودش وقف کند فقط مردان – و نه زنان- حق استفاده از آن موقوفه را دارند (فقه القرآن، ج‏2، ص293 )؛ اما به نظر می‌رسد که این کلمه در خصوص مجموعه زنان و مردان هم به کار رفته است، و حداکثر این است که در خصوص زنان بتنهایی استفاده نشده باشد؛ وگرنه در آیات متعددی که خداوند از قوم فرعون و قوم نوح و عاد و ثمود سخن گفته ویا بارها از هدایت نشدن قوم ظالم و کافر و فاسق سخن به میان آورده‌ (مثلا: إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ ... إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ ... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ؛ مائده/ ۵۱ و ۶۷ و 108) آیا کسی احتمال می دهد که این سخن فقط درباره مردان آن اقوام و مردان ظالم و کافر و فاسق باشد؟! 🤔البته زمخشری به این ایراد چنین پاسخ می‌دهد که در مواردی که کلمه قوم برای مجموع زنان و مردان به کار رفته است از باب این بوده که زنان پیرو مردانشان هستند؛ هرچند به نظر می‌رسد این صرفا یک احتمال ذهنی و قابل مناقشه جدی است. (البته ابوحیان نیز با تایید موضع زمخشری می‌گوید که برخی این را از همان باب تغلیب دانسته‌اند. البحر المحيط، ج‏9، ص517) در هر صورت، کسانی که این مبنا را دارند بر این باورند که اساسا تمسخر کردن در میان مردان نسبت به خود مردان و در میان زنان نسبت به خود زنان بیشتر رواج دارد و قرآن نیز این دو حالت خاص را – از این جهت که بیشتر رواج داشته – مورد تاکید قرار داده است؛ و توجیهاتی هم در این زمینه ارائه کرده‌اند که تکلف‌آمیز به نظر می‌رسد (مفاتيح الغيب، ج‏28، ص108). ◾️ب. چه‌بسا این آیه به کنایه می‌خواهد به رواج بیشتر مسخره کردن در میان زنان هشدار دهد؛ یعنی گویی در این آیه درباره عرصه‌هایی که بیشتر در معرض ابتلای به این گناه است تذکر می‌دهد و آن را دو عرصه می‌داند: یکی وقتی افراد وقتی در فضای قومیت خود قرار می‌گیرند؛ و دوم در خصوص زنان نسبت به همدیگر. به تعبیر دیگر، وقتی از منظر جمعی و جامعه‌شناسی نگاه کنیم حضور انسان در فضای قومی است که ظرفیت و اقتضای ارتکاب به این گناه را (در مقام تقابل با اقوام دیگر) زیاد می‌کند؛ و وقتی از منظر فردی و روان‌شناسی نگاه کنیم، زنان بیشتر اقتضای ارتکاب این گناه را دارند. 📝نکته تخصصی : رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟! آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیش‌تر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟ علی‌رغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمی‌توان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روان‌شناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر4️⃣ 📝نکته تخصصی : رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟! آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیش‌تر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟ علی‌رغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمی‌توان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روان‌شناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است. 🤔البته شاید در همین استظهار فوق هم مناقشه شود که اگر قرار بود بر خصلت روانشناختی زن تاکید شود اقتضای کلام این بود که زن را مفرد بیاورد و مثلا بفرماید «لا امرأة من امرأة»، اما فرمود «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»؛ که چه‌بسا دلالت دارد که در خصوص زنان هم وقتی در جمع قرار بگیرند در معرض این گناه خواهند بود؛ و از این رو یک خصلت روانشناسی نیست. 🤔اما به نظر می‌رسد این مناقشه وارد نباشد زیرا اولا شأن نزول این آیه نقضی بر این مناقشه است؛ بویژه مواردی که شأن نزول آن را این معرفی کرده که عایشه، ام‌سلمه یا زینب بنت خزیمه را (یعنی یک نفر یک نفر را) مسخره می‌کرده است. و ثانیا چه‌بسا چون مسخره کردن اساسا در مقابل دیگران انجام می‌شود تعبیر «جمع» آمده است؛ یعنی همین مواردی هم که یک نفر داشته مسخره می‌کرده است اما حتما دیگرانی بوده‌اند که مسخره کردن نزد آنان انجام می‌شده و آنان هم با سکوت خود در زمره مسخره کنندگان قرار می‌گیرند و خداوند با آوردن تعبیر جمع خواسته آنان که حضور دارند و کاری نمی کنند را نیز مذمت کند (الكشاف، ج‏4، ص368 )؛ به عبارت دیگر، با اینکه هم کلمه قوم و هم کلمه نساء بر جماعت دلالت دارد، اما [بویژه به خاطر تحلیلی که درباره چرایی این نهی در خود آیه آمده که: «شاید آنان بهتر از شما باشند»] این نهی منحصر به این نیست که حتما مسخره کنندگان جماعتی باشند، بلکه هر فردی هم که اقدام به تمسخر کند مشمول این نهی واقع می‌شود، بویژه که غالبا این طور است که یک فرد است که مسخره می‌کند و بقیه در پی این تمسخر او می‌خندند که عملا تایید کار او را کرده‌اند؛ و از این رو به این حیث می‌توان آنان را نیز در زمره مسخره‌کنندگان دانست. (البحر المحيط، ج‏9، ص517 ) و از این رو، حتی اگر بخواهد به این خصلت به لحاظ فردی تاکید کند ناچار است به حضور وی در جمع اشاره کند. و ثالثا در مورد کسانی که مسخره می‌شوند هم تعبیر جمع (قوم و نساء) آورد، و واضح است که این آیه در جایی که فقط یک نفر را مسخره کنند هم شامل می‌شود؛ پس به همین ترتیب است که جمع آودن تعبیر در مورد مسخره‌کنندگان لزوما دلالت بر اقدام جمعی ندارد. 🤔نکته دیگر اینکه از اینکه متعلق تمسخر در زنان را هم با تعبیر «من نساء» بیان کرد چه‌بسا بتوان نتیجه گرفت که مسخره کردنی که در میان زنان رایجتر است مسخره کردن زنان است، نه مطلق مسخره کردن دیگران؛ یعنی اگر آیه صرفا فرموده بود «لا یسخر بعضکم بعضا» صرف تمسخر افراد نسبت به همدیگر مورد توجه بود؛ اما اینکه هم «قوم من قوم» را آورد و هم «نساء من نساء» نشان می‌دهد آن تمسخرهای شایع‌تر که باید برای جلوگیری از آنها اهتمام ویژه داشت، یکی تمسخرهای قومیتی است و دیگری خصوص تمسخرهایی که زنان نسبت به هم دارد؛ نه صرف تمسخرهایی که زنان انجام می‌دهند. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 7️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ» عبارت «شاید آنان [که مسخره شدند] از اینها [که مسخره می‌کنند] بهتر باشند» («عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ» و «عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ») چه دلالتی دارد؟ 🌴الف. این تعبیر، بیان حکمت نهی از تمسخر دیگران است (الميزان، ج‏18، ص322 ؛ البحر المحيط، ج‏9، ص517 )؛ و نشان می‌دهد ريشه‏ى مسخره كردن، احساس خودبرتربينى است كه قرآن اين ريشه را مى‏خشكاند و مى‏فرمايد: نبايد خود را بهتر از ديگران بدانيد، شايد او بهتر از شما باشد (تفسير نور، ج‏9، ص187). 🌴ب. چه‌بسا اینجا «یکونوا» به معنای «یصیروا» باشد؛ چرا که وقتی کسی دیگری را مسخره می‌کند غالبا نقطه ضعفی در او یافته است که خودش ندارد؛ و آیه می‌خواهد هشدار دهد که مسخره نکنید، زیرا در همان جهتی که مسخره کردید چه‌بسا آنان از شما بهتر شوند (مفاتيح الغيب، ج‏28، ص108 )؛ که در این صورت این مضمون که در برخی از احادیث آمده که اگر کسی دیگری را به خاطر امری سرزنش [یا مسخره] کند از دنیا نمی‌رود مگر به اینکه به همان امر مبتلا می‌شود (مثلا حدیث ۷) کاملا تفسیری بر این آیه خواهد بود. شاید بر اساس این تحلیل است که برخی از این فراز آیه نتیجه گرفته‌اند که: ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نيستيم، پس نبايد ظاهربين، سطحى‏نگر وامروزبين باشيم. (تفسير نور، ج‏9، ص187) 🌴ج. ... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» 📝 در قرآن اگر آیاتی که در آنها از کلماتی با ماده «هزء» و «سخر» (در معنای مسخره کردن، نه در معنای تسخیر و تسلط) و «همز» و «لمز» و «نبز» استفاده شده در قرآن را مرور کنیم جمعا با ۴۴ آیه مواجه خواهیم شد. ▪️در این میان مهمترین مطلبی که در آنها مورد توجه قرار گرفته (یعنی در 40 آیه)، این است که: انسانهایی هستند (به طور خاص: کافران و منافقان) که پیامبران، آیات و وعده‌های الهی و مومنان را مسخره می‌کنند و ثمره این مسخره کردنشان را بدانها یا در دنیا و یا در آخرت به خودشان برمی‌گردد؛ و بویژه در قیامت مورد تمسخر الهی و تمسخر مومنان قرار خواهند گرفت. در واقع، مساله تمسخر کردن به عنوان یکی از ویژگی‌های جهنمیان بقدری بارز است که در یکی از این آیات تصریح می‌شود که بزرگترین مایه حسرت انسان در قیامت این است که شخص در زمره مسخره کنندگان [آیات و وعده های الهی] بوده است (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ؛ زمر/۵۶) . ▪️از ۴ موردی که باقی مانده می‌توان سه مورد دیگر را هم با ملاحظاتی به همین موارد بالا مرتبط دانست: یکی آیه‌ای است که خداوند به پیامبرش وعده می‌دهد که ما تو را در قبال کسانی که مسخره می‌کنند کفایت خواهیم کرد (إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ؛ حجر/95) که این مضمون هم به نحوی در راستای همان آیاتی است که می‌فرماید ما آنها را مسخره خواهیم کرد و لذا می‌توان آن را هم در زمره آیات فوق می‌توان قرار داد. دیگری آیه‌ای است که درباره داستان گاو بنی‌اسرائیل است که آنان وقتی دستور خداوند به ذبح گاو را می‌شنوند به ایشان عرض می‌کنند که آیا ما را مسخره می‌کنی (وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ؛ بقرة/6)؛ که اینها هم گویی خودشان آیه و دستور خداوند را مسخره کرده‌ و جدی نگرفته‌اند که مرتب سوالاتی کردند که کار بر آنها سخت گرفته شد. و سومی هشداری است که وقتی خداوند دستوری داد آن را جدی بگیرید؛ نه اینکه آیات خدا را مسخره بگیرید و بدانها عملا بی‌اعتنایی کنید (وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ؛ بقرة/231). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 8️⃣ ( در قرآن) ▪️تنها یک آیه می‌ماند که همین آيه ۱۱ سوره حجرات است که خطابش مستقیما متوجه مومنان است و آنان را از اینکه همدیگر را مسخره کنند برحذر می‌دارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ». اگر این آیه را با سایر آیاتی که درباره مسخره کردن در قرآن کریم ناظر شده است می‌توان نتیجه گرفت که 🤔مسخره کردنی که در دنیا رخ می‌دهد، یکی از عادات دشمنان دین (اعم از خارجی: کافران؛ و داخلی: منافقان) است که عموما از جانب آنها نسبت به پیامبران، آیات و دستورات الهی رخ می‌دهد؛ و اگر نسبت به مومنان هم هست از زاویه ایمان آنهاست؛ ولی این آیه سوره حجرات تنها موردی است که مومنان دارند همدیگر را مسخره می‌کنند؛ و واضح است که آنان همچون منافقان نیستند که مومنان را به خاطر ایمانشان مسخره کنند؛ بلکه اشاره به اخلاق زشتی است که این اخلاق در درجه اول خصلت کافران و منافقان است، اما برخی از مومنان هم بدان آلوده می‌شوند؛ و شاید بدین جهت است که قرآن با نارحتی در آخر آیه ابراز می‌دارد که «چه بعد است نام فسق بعد از ایمان آوردن» و می فرماید اگر کسی که به این رذیله متصف شد اگر توبه نکند در زمره ظالمان است؛ و ظالم بودن وصفی است که خداوند عموما آن را برای کافران (مثلا: وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون‏؛ بقره/۲۵۴) و منافقان (مثلا: أَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون‏؛ نور/۵۰) دانسته است. 📝ثمره با توجه به مقدمات فوق چه‌بسا بتوان گفت: مسخره کردن دیگران – حتی در جایی که مسخره‌کننده نمی‌خواهد دین و ایمان شخص مقابل را مسخره کند - بقدری زشت و دارای آثار مخرب است که انسان مسلمان و مومنی که مرتکب این عمل در حق برادر ویا خواهر ایمانی خود می‌شود اگر از این کاری که کرده توبه نکند به خاطر این عملش در عداد کافران و منافقان قرار خواهد گرفت. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 9️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی‏ أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ» در تفسیر نور، در ذیل این آیه مطلبی با عنوان «ريشه‏هاى تمسخر» آمده که می‌خواهد برخی از عللی که قرآن کریم برای مسخره کردن برشمرده را گردآوری کند. خوبی بحث مذکور این است که مطلب را به صورت موضوعی (نه بر اساس کلیدواژه‌هایی خاص) تعقیب کرده؛ و به نظر می‌رسد اگر با این نگاه یکبار کل قرآن مرور شود بتوان موارد دیگری به فهرست ایشان افزود. در اینجا ۸ موردی که آنجا مطرح شده (تفسير نور، ج‏9، ص185-186) (با اصلاحات مختصری: که همه افزوده‌ها داخل کروشه است) تقدیم می‌شود تا انشاء الله زمینه باشد که موارد دیگر هم بدان افزوده شود. 📝ریشه‌های 🌵1. گاهى مسخره كردن برخاسته از ثروت است كه قرآن مى‏فرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» (همزه، 1- 2) واى بر كسى كه به خاطر ثروتى كه اندوخته است، در پيش رو يا پشت‏سر، از ديگران عيب‏جويى مى‏كند. [اگر آیه بعد نیز توجه شود: «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَه‏» ریشه مسخره کردن ثروت‌اندوزی‌ای است که مبتنی بر دنیاطلبی و دل به دنیا خوش کردن است] 🌵2. گاهى ريشه‏ى استهزا، علم و مدرك تحصيلى است كه قرآن درباره اين گروه مى‏فرمايد: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (غافر/83) آنان به علمى كه دارند شادند و كيفر آنچه را مسخره مى‏كردند، ايشان را فرا گرفت. 🌵3. گاهى ريشه‏ى مسخره، توانايى جسمى است. كفّار مى‏گفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً» (فصّلت/15) كيست كه قدرت و توانايى او از ما بيشتر باشد؟ 🌵4. گاهى انگيزه‏ى مسخره كردن ديگران، عناوين و القاب دهان پر كن اجتماعى است. كفّار فقرايى را كه همراه انبيا بودند تحقير مى‏كردند و مى‏گفتند: «ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا» (هود/27) ما پيروان تو را جز افراد اراذل نمى‏بينيم. 🌵5. گاهى به بهانه تفريح و سرگرمى، ديگران به تمسخر گرفته مى‏شوند. 🌵6. گاهى طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از ديگران مى‏شود. گروهى، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره‏ى زكات عيب‏جويى مى‏كردند، قرآن مى‏فرمايد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ» (توبه/58) ريشه‏ى اين انتقاد طمع است، اگر از همان زكات به خود آنان بدهى راضى مى‏شوند، ولى اگر ندهى همچنان عصبانى شده و عيب‏جويى مى‏نمايند. 🌵7. گاهى ريشه‏ى مسخره، جهل و نادانى است. هنگامى كه حضرت موسى براى حل اختلاف و درگيرى دستور كشتن گاو را داد، بنى‏اسرائيل گفتند: آيا ما را مسخره مى‏كنى؟ موسى عليه السلام گفت: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» (بقره/67) به خدا پناه مى‏برم كه از جاهلان باشم. يعنى مسخره برخاسته از جهل و نادانى است و من جاهل نيستم. 🌵8. گاهى سرچشمه تمسخر، رياكارى و بهانه‏گيرى و شخصيت‏شكنى است. «يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ» (توبه/79) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣1️⃣ «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» ابتدا مومنان را از تمسخر همدیگر برحذر داشت، و سپس «و از خودتان عیب‌جویی نکنید»؛ و در ادامه فرمود: «و القاب [زشت] بر همدیگر نگذارید». شاید کسی گمان کند که این دو تعبیر اخیر بر همان مسخره کردن دلالت دارند و فقط دارد تکرار می‌کند. اما این خلاف بلاغت است و از این رو اغلب مفسران سعی کرده‌اند وجه تفاوت اینها را بیان کنند: 🌴الف. محور تفاوت در دو فعل مسخره کردن و لمز (عیب‌جویی کردن) است. آنگاه تفاوت در این است که: 🌿الف.۱. این سه مورد به ترتیب از عام به خاص است: مسخره کردن عامترین حالت است، سپس لمز است که هر مسخره کردنی است که رو در رو باشد ولو با اشاره ؛ و سپس لقب گذاشتن است که حالت خاصی از این مسخره کردنِ رو در روست 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏10، ص233-234 🌿الف.۲. مسخره کردن با هر بهانه و در حضور و غیاب ممکن است و بیشتر صبغه مادی دارد، اما لمز و عیب‌جویی ناظر به یافتن عیبی واقعی در شخص مقابل و به رخ کشدن آن است؛ و لقب زشت گذاشتن هم اگرچه با هر بهانه‌ای ممکن است اما بسیاری از اوقات کسی که شخصی را با لقب زشتی که بدان معروف شده لزوما قصد تمسخر وی را ندارد؛ از این رو به نظر می‌رسد نسبت اینها عام و خاص من وجه است، نه عام و خاص مطلق؛ در واقع اگرچه هرسه اینها به نحوی به تمسخر کردن برمی‌گردند اما در هریک از زاویه‌ای مورد تاکید است: اولی خود مسخره کردن و خندیدن به دیگران مورد توجه بوده، دومی اینکه درصدد یافتن و آشکار کردن عیب دیگران باشیم مورد توجه است (صرف نظر از اینکه با این کارمان قصد تمسخر هم داشته باشیم یا خیر)، و سومی اینکه از القاب زشت در مورد دیگران استفاده کنیم مورد توجه است (ولو این استفاده کاملا به عنوان یک عادت اجتماعی انجام شود و نه قصد تمسخر باشد و نه عیبی واقعی در او باشد). 🌿الف.۳. ... 🌴ب. تفاوت اینها در متعلق آنهاست؛ در اولی متعلق تمسخر را با تعبیری ناظر به «دیگران» مطرح کرد و در دومی با تعبیری ناظر به «خودتان»، و سومی در گذاشتن «لقب»؛ آنگاه: 🌿ب.۱. در گام اول با تعبیر «چه‌بسا آنان از شما بهتر باشند» خواست شدت بد بودن این را گوشزد کند؛ در مرتبه دوم با عبارت «انفسکم» آورد که مرتبه پایین‌تری است؛ و در اینجا مخاطب را همانند خود افراد (نه بهتر از آنها) معرفی کرد 📚مفاتيح الغيب، ج‏28، ص108 البته به نظر می‌رسد تعبیر «شاید از شما بهتر باشند» تعبیری ضعیف‌تر از «خودتان» است؛ زیرا در اولی به هر حال شخص دیگر در مقام مقایسه با گوینده است اما در دومی گویی دیگری‌ای در کار نیست و شخص با خودش چنین می‌کند. 🌿ب.۲. تمام مواردی که در تدبر ۱۲ مطرح خواهد شد می توان تبینی برای این حالت باشد. @yekaye
. 2️⃣1️⃣ «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» اینکه انسان اهل مراقبه و محاسبه باشد و عیوب خویش را رصد و شناسایی کند قطعا کار خوبی است و واضح است که عیب‌جویی مذموم آنجاست که انسان درصدد کشف و ابراز عیب دیگران برآید. با توجه به اینکه خود فعل «لمز» هم عملا ناظر به شخص دیگر است، چرا در قرآن کریم این تعبیر ناظر به خود مطرح شده و فرموده است «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُم» (حجرات/۱۱)؟ 🌴الف. آوردن کلمه «انفسکم» به منزله اشاره به حکمت این نهی است و مقصود این است که عيب‏جويى از مردم، در حقيقت عيب‏جويى از خود است. یعنی کل مؤمنان را به منزله نفس واحد قلمداد کرده که عیب‌جویی از همدیگر به مثابه عیب‌جویی از خودشان است چنانکه شبیه این کاربرد در جای دیگری با تعبیر «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‏« (نساء/۲۵) یا «اقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‏» (بقره/۵۴؛ نساء/۶۶) مشاهده می‌شود. به تعبیر دیگر، با توجه به اخوتی که در آیه قبل در میان مسلمانان برقرار شده است عیب برادر به برادرش برمی‌گردد و کسی که عیب برادرش را بیان کند در واقع عیب خویش را بیان کرده است 🌴ب. چه‌بسا می‌خواهد بگوید نقل عيب ديگران، عامل كشف عيوب خود است. یعنی از دیگران عیب‌جویی نکنید که آنان هم از شما عیب‌جویی خواهند کرد و با این عملتان باب عیب‌جویی در جامعه را باز می‌کنید و با توجه به اینکه در هرکس بالاخره عیبی وجود دارد، همین موجب می‌شود که عیوب خودتان هم آشکار شود. 🌴ج. چه‌بسا می‌خواهد افراد فاسق را از بحث خارج کند؛ یعنی عیب کسانی که مانند خودتان متدین‌اند را آشکار نکنید؛ اما بیان عیب فاسق- بویژه اگر بازدارنده وی یا دیگران از انجام آن کار باشد- مشکلی ندارد. 🌴د. چه‌بسا «انفسکم» قرینه باشد که نهی «لاتلمزوا» اشاره به لازمه عمل است، نه خود عمل؛ یعنی مقصود این است که کاری انجام نکنید که در معرض عیب‌ گرفتن دیگران قرار گیرید؛ زیرا کسی که کاری انجام دهد که از او عیب‌جویی کنند به منزله کسی است که از خودش عیب‌جویی کرده است 🌴ه. چه‌بسا «انفسکم» به مثابه کل مجموعی در نظر گرفته شده و مراد این است که از تک تک خودتان در مجموع عیب‌جویی نکنید؛ به این بیان که اگر تک تک شما به عیب‌جویی روی آورد هریک از شما همان طور که عیب‌جویی کرده مورد عیب‌جویی هم واقع شده است؛ پس از خودتان عیب‌جویی کرده‌اید. 🌴و. ... @yek‌‌Aaye