هدایت شده از یک آیه در روز
✳️شبهات #تعدد_زوجات
📛الف. #عواطف_زن و #ظلم به او
#تعدد_زوجات چون موجب نادیده گرفتن عواطف زنان میگردد، امر نامطلوبی است؛ بویژه که اغلب مردان #عدالت را رعایت نمیکنند.
🤔پاسخ:
▪️اولا اگر جایی پای عدالت و حق عدهای از افراد در میان باشد، مخالفت عاطفی دیگران، نمیتواند دستمایه تضییع حق آن افراد اول شود. اشاره شد که همه زنان #حق_تأهل و #تشکیل_خانواده و تجربه کردن #مادری را دارند؛ و نمیتوان به بهانه عواطف عدهای این حق را از بقیه سلب کرد.
▪️ثانیا اسلام همان گونه که اصل تعدد زوجات را مطرح کرده، شروطی – از جمله عدالت – را برای آن قرار داده است؛ و اینکه عدهای به اسم #قانون اقدامی کنند اما شروطی که قانون تعیین کرده رعایت نکنند، نقص خود قانون نیست. مثلا اگر قانون اجازه سرپرستی کودکان یتیم را به زن و شوهری که باردار نمیشوند بدهد و دادن حق سرپرستی را مشروط کند که به آن بچه ظلم نکنند، اما زن و شوهری پس از گرفتن حق سرپرستی، به آن بچه ظلم کنند، آیا دلیل میشود که اصل قانون نادرست بوده و باید لغو شود؟ یا باید با این افراد خاطی برخورد کرد؟
▪️ثالثا ساده ترین دلیل بر اینکه تعدد زوجات «لزوما» با #عواطف_زنان ناسازگار نیست، خیل عظیم زنان دوم و سوم و ... در جوامع مختلف هستند که با علم به اینکه شوهرشان زن دیگری دارد حاضر به ازدواج با او میشوند. آیا آنان زن نیستند و عواطف زنانه ندارند؟! هماکنون در برخی از کشورهای آفریقایی که منع قانونی از تعدد زوجات وجود دارد، چون بقیه زنان نیاز به تاهل و ... دارند، عملا بسیاری از مردان بیش از یک زن دارند و آن زنان دوم و ... هم از آن مرد بچهدار میشوند؛ تنها فرقش این است که به لحاظ حقوقی هیچ پشتوانهای ندارند و مرد قانونا هیچ مسئولیتی در قبال آنان ندارد.
📛ب. #غیرت_زنان یا #حسادت
چرا اسلام برای #احساسات_مرد به نام #غیرت احترام قائل است، اما همان #احساسات_در_زن را #حسادت مینامد؟
🔖حدیث 1.ب https://eitaa.com/yekaye/5711
🤔پاسخ:
حسادت و غیرت، هر دو از این جهت که مشتمل بر نوعی انحصارطلبیاند، مشترکند؛ اما تفاوت در آن است که در غیرت، این #انحصارطلبی مبتنی بر اقتضائات #فطرت، و لذا موجه است؛ اما در حسادت، مبتنی بر #خودخواهی صرف است و ناموجه.
⭕️اما تطبیق آن بر مرد و زن:
👨🏻⚕️علت موجه بودن #غیرت (انحصارطلبی) در مردان آن است که شکلگیری خانواده در گروی معلوم بودن نسبت پدر-فرزندی است؛ و اگر زن با مردان دیگران مراوده داشته باشد، این نسبت حاصل نمیشود.
🧕اما چنین وضعیتی برای زن وجود ندارد؛ و از این رو، اگر عدالت متعارف
(نه عدالت آرمانی در مودت و محبت که در وسع هیچ کس نیست، و آیه ربطی بدان ندارد؛ توضیح در حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/5714)
توسط مرد رعایت شود، آنچه از این پس وجود دارد، مصداق حسادت است، نه غیرت.
👨👩👧👦برای اینکه مفهوم #حسادت بهتر معلوم شود از کودکان مثالی میزنم. غالبا وقتی فرزند دوم به دنیا میآید، فرزند اول نسبت به محبتی که والدین در حق فرزند دوم ابراز میدارند حساس میشود. در اینجا وظیفه والدین آن است که عدالت را رعایت کنند و ورود بچه دوم مانع توجه آنها به بچه اول نشود؛ و اگر رعایت نکردند، اعتراضات فرزند اول بجاست. اما گاه علیرغم رعایت والدین، فرزند دوم اصرار دارد که هیچ توجهی به فرزند اول نشود، و اینجاست که همه اذعان دارند «حسادت» رخ داده است.
💑در خصوص زوجین نیز، اگر مرد با آمدن زن دوم، به زن اول بیتوجهی کند واقعا محکوم است، اما اگر همچنان به هردو توجه لازم را مبذول دارد ولی زن اول باز بر طرد زن دوم اصرار ورزد، این انحصارطلبی توجیهی جز حسادت ندارد.
@yekaye
👇ادامه شبهات👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً»
⭕️و به زنان مهریههایشان را هدیه بدهید. ⭕️
این آیه به اجماع شیعه و سنی، دلالت دارد بر وجوب پرداخت مهریه به زن توسط مرد
📚 (البحر المحيط، ج3، ص511)
و این مطلب بقدری قطعی است که علاوه بر اصل آن، علمای شیعه و سنی اجماع دارند که اگر ازدواج بدون مهریه انجام شود، پرداخت «مهر المثل» (= معادل مهریهای که عرفاً رایج است) بر مرد واجب میگردد.
📚(الخلاف (شیخ طوسی)، ج4، ص363)
📝 #فلسفه_مهریه
#مهریه هدیه مرد است به زنی که میخواهد با او ازدواج کند؛
و اصلا وجه تسمیه «مهریه»به «صدُقه» را این دانستهاند که نشانه راستین بودن علاقه مرد به زن است.
🔖(نکات ادبی: https://eitaa.com/yekaye/5761 )
در واقع،
در اسلام مقرر شده مرد به علامت اینکه به زن نشان دهد که من تو را دوست دارم و واقعا خواهان توأم در همان ابتدای ازدواج یک هدیه ارزشمندی به او بدهد؛
و با افزودن کلمه «نحله» (که به معنای هدیهای است که انسان کاملا با طیب خاطر میدهد و به ازایش چیزی نمیخواهد) بر اینکه این اقدام جز هدیه و پیشکشی و عطیه وجه دیگری ندارد تاکید کرده است.
چنین هدیه دادنی بقدری در شکلگیری و تقویت محبت بین زن و شوهر موثر است که حتی در روابط غیرشرعی نیز، غالبا این پسر است که ابتدا به دختر ابراز محبت میکند، هدیهای میدهد، و سعی میکند برای او هزینه کند.🤔
💠نقدی #جامعهشناختی بر وضعیت ما💠
هدف اصلی اسلام از وضع قانون مهریه، تشدید محبت بین زن و شوهر و تقویت پیوند زناشویی بوده است.
مساله این است در نگاه عمیق انسانی- اسلامی، نظام خانواده با تمام نظامات اجتماعی متفاوت است و منطق و معیار ویژهای دارد جدا از منطقها و معیارهایی که در سایر تاسیسات اجتماعی به کار میرود. (نظام حقوق زن در اسلام، ص13)
هدف از ایجاد هر #سازمان_اجتماعی، انجام شراکت به منظور رسیدن به نفع و فایده بیشتر برای طرفین است،
از این رو، منطق اصلیِ حاکم بر نظامات اجتماعی #عدالت است:
افراد باید #حد_و_مرز خود را از ابتدا دقیقا مشخص کنند که اگر در فرایند همکاری مشکلی پیش آمد براحتی و بدون اینکه ظلمی بشود بتوانند از هم جدا شوند؛
اما
هدف از #خانواده، صرفا یک شراکت برای نفع بیشتر نیست؛ بلکه تکمیل هریک از زن و مرد و رسیدن به وحدت روحیای است که از آن به #عشق تعبیر میشود: ابتدا بین زوجین، و سپس تجربه کردن محبت بیدریغ در خصوص فرزندان؛ که تجربه عشق ورزیدن و محبت کردن شکوفاییای برای روح انسان میآورد که جای دیگر به دست نمیآید.
به تعبیر قرآنی، منطق اصلی حاکم بر خانواده، تحقق #مودت_و_رحمت است:
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون» (روم/21).
بدین ترتیب،
میزان اصلی در مطلوبیت روابط خانوادگی، تحقق #مودت_و_رحمت، و #برداشتن_مرزها و فاصله های بین زوجین، و والدین و فرزندان است؛ نه تحقق #عدالت، که در گروی #تثبیت_حد_و_مرزهای بین افراد میباشد.
🤔 البته عدالت، به عنوان #کف_وضعیت_خانوادگی قابل قبول است؛
یعنی اسلام رویهای در پیش گرفته و قوانینیش را به گونهای قرار داده که اگر مودت و رحمت (عشق) در فضای خانواده حاصل نشد، دست کم کسی به دیگری ظلم نکند؛
🤔🤔اما تفاوت بسیار است بین اینکه دغدغه اصلی در خانواده (همچون سایر نظامات اجتماعی) این باشد که ظلمی رخ ندهد، با اینکه دغدغه اصلی این باشد که مودت و رحمت حاصل شود.
💢مثلا
🔻وقتی دغدغه اولی عدالت، و نه عشق، باشد، «جنگ اول به از صلح آخر» میشود، در هنگام تاسیس شرکت سختگیری میشود، قراردادهای با وسواس نوشته و بر آن شاهد گرفته میشود؛ ولی در مقام به هم زدن شرکت، صرف توافق طرفین کافی است؛ زیرا خود این شرکت هیچ قداست و ارزشمندی خاصی نداشته؛
🔺اما وقتی دغدغه اصلی تحقق مودت و رحمت میباشد، در شکلگیری نهاد خانواده بنا بر آسان گرفتن میباشد، و صرفا در اصل انتخاب (مناسب بودن همسر) تاکید میشود، و وقتی این مقدار رعایت شد، بنا بر سهلگیری است، حتی تاسیس خانواده نیاز به شاهد ندارد؛ اما در مقابل، برای به هم زدن آن سخت گیری میشود، افراد به مدارا و تحمل همدیگر توصیه میشوند و طرفین به آوردن شاهد و حَکَم الزام میشوند، تا بلکه شاید به میانجیگری آنها این نهاد مقدس از هم نپاشد.
@yekaye
👇ادامه توضیح #فلسفه_مهریه👇
هدایت شده از یک آیه در روز
👇ادامه توضیح #فلسفه_مهریه👇
در دوره مدرن، به دلایل تاریخی، #نهاد_خانواده به عنوان یک #سازمان_اجتماعی فهمیده شد که هدف اصلی آن، شراکت برای نفع بیشتر طرفین است و قانون اصلی آن هم #عدالت و صرفاً ظلم نشدن به همدیگر قلمداد شد؛ و ثمرهاش تضعیف #قداست و #ارزشمندیِ نهاد خانواده بود، و فروکاستن آن در حد یک شرکت عادی، با تعهداتی بسیار اندک (حتی طرفین در مسائل جنسی هم مختص همدیگر نیستند) که براحتی قابل به هم خوردن است.
متاسفانه این رویکرد ناصواب چنان در فرهنگ ما رسوخ کرده، که برخی قوانین کاملا اسلامی که اصلا در غرب وجود ندارد (مانند مهریه) را به نحو کاملا غربی و خلاف آموزههای اسلام پیاده میکنیم❗️
#مهریه - چنانکه در بالا بیان شد – هدفش صرفاً ایجاد #مودت_و_رحمت در شروع زندگی بوده، اما نزد بسیاری از افراد تبدیل به قانونی صرفاً ناظر به عدالت و جلوگیزی از ظلم شده است؛ بیش از اینکه #علامت_صدق و نشانه علاقه مرد به زن باشد، #ضمانت_اجرایی برای تحت فشار قرار دادن مرد در آینده شده است؛ و طبیعی است که نهتنها کارکرد اولیه خود (کمک به تحقق مودت و رحمت)را از دست داده، بلکه کارکرد معکوس پیدا کرده، و خود چنین مهریههایی عامل نزاع و درگیری زن و شوهر و مداخلههای ناصواب اطرافیان شده است.
🤔شاید این گونه مواجهه با مهریه در کشور ما، از بارزترین نمونههای استفاده بسیار بد از قانونی بسیار خوب باشد‼️
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔟 «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ ... أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ»
ازدواج همزمان با دو خواهر، معمولًا آنان را به حسادت و رقابت شخصى و جنسى مىكشاند و علاقههايشان به عداوت مىانجامد. شايد نهى به اين خاطر باشد. (تفسير نور، ج2، ص265)
📝نکته تخصصی #جامعهشناختی
معروفترین حالتی که #خواستگاری و #ازدواج با زنی حرام است و آن زن #محرم انسان هم نیست، زنان شوهردار است مادامی که از شوهرشان «به طور کامل» جدا نشدهاند. (قید «به طور کامل» اشاره است به اینکه باید «عده» را هم سپری کرده باشند، زیرا در دوران «عده» هنوز طرفین اجازه رجوع و از سرگیری رابطه زناشویی را دارند).
اما در اسلام یک مورد هم وجود دارد که زن حتی اگر شوهر هم نداشته باشد، با اینکه جزء محارم انسان نیست، خواستگاری و ازدواج با او حرام است؛ و آن #خواهر_زن است.
💐شواهد متعددی وجود دارد که تشریع این حکم، صرفا برای رعایت شأن و عواطف و احساسات زنان بوده است؛
در واقع،
با اینکه بسیاری از زنان، ازدواج شوهرشان با زن دومی را نمیپسندند، اما دست کم چون این ازدواج برای رفع یک مشکل مهم اجتماعی ضرورت دارد (که در این باره در جلسه 928، تدبر 8 توضیح کافی ارائه شد: http://yekaye.ir/an-nesa-4-3/)، اسلام می بایست آن را مجاز بشمرد.
🤔با این حال،
این به معنای نادیده گرفتن مطلق احساسات زنان نبوده است؛
و از بهترین شواهر اینکه اسلام در این عرصه احساسات زنان را جدی گرفته این بوده که هرگونه تعدد زوجاتی را مجاز نشمرده است؛ یعنی جدا از اینکه اموری همچون #عدالت بین زوجین را شرط اقدام برای این کار میشمرد، در برخی از موارد مطلقا اجازه #تعدد_زوجات نمیدهد که معروفترینش همین حالتی است که کسی بخواهد دو خواهر را همزمان در عقد خود داشته باشد.
👈از شواهدی که نشان میدهد ممنوعیت ازدواج همزمان با دو خواهر، برای رعایت #شأن و #احساسات_زن بوده، تفاوتهای این حرمت با حرمت ازدواج با زنان مطلقه است:
در بحث زن مطلقه، تنها زن است که باید عده نگهدارد و تا پایان عده، حق ازدواج ندارد؛ اما در جایی که مردی زنی را طلاق گفته، تا وقتی عده این زن تمام نشود، نهتنها خود آن زن حق ازدواج با مرد دیگر را ندارد، بلکه شوهرش هم حق ازدواج با خواهر آن زن را ندارد؛
اما اگر جدایی زن و شوهر به این صورت بوده باشد که زن خودش خود را خلع کرده باشد [یعنی علیرغم میل مرد و به خاطر اینکه حاضر نیست دیگر به زندگی مشترک با این مرد ادامه بدهد، خودش برای طلاق اقدام و در این کار اصرار ورزیده و جدایی خود را قاطعانه و بیبازگشت معرفی نموده]، با اینکه همچنان خودش باید عده نگه دارد؛ اما شوهرش حق دارد حتی در ایام عده با خواهر وی ازدواج کند (حدیث18).
👈همچنین در این زمینه بین زن آزاد و کنیز هم فرق نگذاشته است؛
و این از شواهدی است که نشان میدهد مواجهه اسلام با مساله بردگان، کاملا مواجههای انسانی بوده و نه تثبیت نظام بردهداری: همان گونه که شخص حق ندارد با دو خواهر که هر دو آزاد هستند نکاح کند، چنین حقی را در مورد دو خواهری که هردو کنیز خود وی باشند و طبیعتا اجازه ازدواج آنها با وی است نیز ندارد. (حدیث19)
👈شاهد دیگر بر اینکه چنین حکمتی در این حکم نهفته و صرفا یک حکم تعبدی نیست، آن است که با اینکه در ادامه آیه، با قید »إلا ما سلف» نشان داد که مواردی که قبلا رخ داده، مورد مواخذه قرار نمیگیرد؛
در عین حال، این را بدین معنا ندانست که مردی که چنین اقدامی کرده حق دارد همچنان دو خواهر را تحت عقد خویش نگه دارد.
(توضیح بیشتر این نکته اخیر در تدبر بعد)
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ قبلا (جلسه 925) اشاره شد که شاید بتوان گفت
📝این سوره در مقام تکوین بنیان #جامعه، یا به تعبیر دقیقتر #امت_دینی است؛ امتی که شروع و زیربنایش نظام #خانواده است؛
و
🤔البته میخواهد آن نوع #روابط_مطلوب_خانوادگی به افق #روابط_اجتماعی هم کشیده شود؛ و آرمان امت اسلامی، نه فقط #برابری و #عدالت، که #برادری و #مودت قرار داده شود.
👈اشاره شد که این سوره با بحث و احکام #ازدواج آغاز میشود؛
و سپس وارد مسائل اقتصادی میشود؛ آن هم از زاویه مسائل اقتصادی متفرع بر خانواده (سرپرستی اموال ایتام، حق مالکیت برای زن و مرد، ارث و مسائل مربوط به آن).
طبیعی است که عادیترین شکل ایجاد خانواده، وضعیت ازدواج بین یک زن و مرد است؛ اما در این فراز از سوره اقسام وضعیتهای دیگر (از وضعیتهای کاملا مردود مانند زناکاری و ازدواج با محارم؛ تا وضعیتهایی که تحت شرایطی پذیرفتنی است، مانند ازدواج موقت و ازدواج با کنیز) نیز مورد توجه قرار میگیرد و حکم هریک بیان میشود؛ و سپس در فراز بعدی به سراغ تقسیم کار درون خانواده و سایر احکام خانواده (مدیریت خانواده، مساله نفقه، نشوز، طلاق) میرود.
🔸قسمتی از سوره که بر مسائل خانوادگی تمرکز دارد تا آیه 36 است که به نظر میرسد این بحث در سه فراز ارائه شده است و آیات 15 تا 28 دومین فراز از مسائل خانوادگی است.
◾️خود این فراز شامل سه مطلب است:
🔹ابتدا در 4 آیه به سراغ زنان و سپس مردانی رفت که مرتکب فحشاء میشوند؛ و هشدار داد که چهار شاهد برای اثبات فحشاء لازم است؛ که اگر چنین شهودی شهادت دادند باید آن فحشاپیشگان بسختی مورد مجازات قرار گیرند؛
هرچند تذکر میدهد که باب توبه باز است، البته برای کسانی که زود از کارشان پشیمان میشوند نه کسانی که تا پیش از مرگ هرکاری دلشان میخواهد انجام میدهند که اینان عذابشان از پیش آماده شده است.
🔹مطلب دوم دو هشدار است به مردان در خصوص حقوق مالی زنان؛
▫️اول اینکه مبادا با تحت فشار قرار دادن و یا با هر ترفند دیگری، بخواهید زنانتان را در تنگنای مالی قرار دهید؛ اعم از اینکه مجبورشان کنید که مالشان را به شما بدهند ویا اینکه به زور از مهریه ویا نفقهشان صرف نظر کنند و ...؛
اگر هم به هر دلیل از آنان خوشتان نمیآید، باز سعی کنید مبنا را بر معاشرت بالمعروف قرار دهید و براحتی پیوند ازدواج را به هم نزنید که چهبسا شما از چیزی خوشتان نمیآید اما خداوند خیر فراوانی در آن نهاده باشد.
▫️و هشدار دوم اینکه مبادا چون قصد تجدید فراش کردهاید، و دفعه قبل جوگیر شده و مهریه سنگینی تعیین کرده بودید، در ادای مهریه همسر قبلیتان کوتاهیای انجام دهید، بویژه در نظر بگیرید که شما با آن بسیار به هم نزدیک شده و ارتباطات خاصی برقرار کردهاید و پیمانی بسیار عمیق بدانها سپردهاید؛ و ناروا بودن چنین نقض پیمانی بسیار قبیح است.
🔹مطلب سوم در این فراز، برشمردن زنانی است که ازدواج با آنان بر مردان حرام است؛
▫️این ممنوعیت را از مذمت شدید سنت جاهلی تصاحب زن پدر در آیه 22 آغاز کرد،
▫️سپس در آیه 23 فهرست محارم نسبی و رضاعی را برشمرد و به برخی از حرمتهای سببی (مادر و دخترِ همسر شخص و نیز زنِ پسر و جمع بین دو خواهر) نیز اشاره کرد و
▫️در آیه 24 به حرمت ازدواج با مطلق زنان شوهردار پرداخت و نهایتا فرمود به غیر اینها حق دارید با هر زنی ازدواج کنید و تشکیل خانواده دهید؛ و اگر این مقدار هم میسورتان نبود حق دارید متعه کنید؛ و
▫️در آیه 25 فرمود که اگر این گزینه هم برایتان میسر نشد، میتوانید با زنان مسلمانی که کنیز هستند، با اجازه مالکشان ازدواج کنید؛
و تذکر داد که مساله مهم این است که طرف ازدواج شما باید افراد پاکدامن باشند، نه اهل فحشاء و دوستیهای پنهانی؛ که اگر کنیزی نیز به چنین روابطی روی آورد او نیز شایسته مجازات میشود، هرچند مجازاتی نصف زنان آزاد؛ و با توجه به مشکلاتی که ازدواج با کنیز دارد، در پایان این آیه تذکر داد که باز کردن باب این حکم برای حفظ شما از مشقت شهوات بوده وگرنه اگر کسی بتواند خود را نگهدارد برایش بهتر است.
🔸بعد از این سه مطلب، در سه آیه پیاپی به مشیت خداوند در این مباحث – که اساساً چرا خداوند این راهها را باز کرده ویا بسته - و آنچه نقطه مقابل مشیت اوست پرداخت. در آیه اول و آخرش فقط از اراده خداوند سخن گفت و در آیه وسط، ارادهای را که در مقابل اراده خداوند است، نیز گوشزد کرد.
▪️خداوند از این بحثها سه چیز اراده کرده است:
▫️الف. بیان کردن مطلب برای شما و هدایت کردن شما به رویههای کسانی که پیش از شما بودند و زمینه را برای توبه شما مهیا کردن؛
▫️ب. اینکه شما را توبه دهد؛ و این درست نقطه مقابل اراده کسانی است که میخواهند با شهوترانی انحرافی عظیم در شما پدید آورند؛
▫️ج. اینکه با توجه به ضعف تکوینی شما، بر شما تخفیف دهد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه شرح حدیث 9 (فراز دوم)
💢اکنون برای فهم حدیث محل بحث، بگذارید از مخاطب حدیث شروع کنیم که روحیهاش در جملات پایانی منعکس شده است:
🤔این زن،
▪️از طرفی پیامبر را کاملا در مقام پیامبری قبول دارد، و
▪️ از طرف دیگر بقدری از پاسخ پیامبر ناراحت میشود که میگوید اگر این طور است هیچگاه ازدواج نخواهم کرد❗️
نکته مهم دقیقا همین است:
▪️هم او علیرغم این ناراحتی در نبوت پیامبر شک نکرد؛ و
▪️هم پیامبر ص
▫️نه برای خوشایند او از تحلیلش دست برداشت؛ و
▫️نه بر مجبور کردن وی اصرار کرد‼️
🤔چگونه اینها با هم قابل جمع است؟
🤔اگر بنای اسلام بر ظلم به زن است، چرا پیامبر تاکید میکند که اگر خودش اجازه ازدواج ندهد، کسی حق ندارد او را بدین کار مجبور کند؟
💢ریشه اشکالی که در ذهن این خانم، و احتمالا در ذهن بسیاری از افراد پیدا میشود - و در تدبر 3 تاحدودی توضیح داده شد https://eitaa.com/yekaye/6906 – این است که میخواهند مسائل و حقوقی را که اساساً در فضای خانواده و با توجه به وضعیت خاص خانواده طراحی شده، از منظر کاملا فردگرایانه تحلیل کنند
🔖(توضیح بیشتر در جلسه 951، تدبر2 http://yekaye.ir/an-nesa-4-24/)؛
یعنی #خانواده را صرفاً یک همکاری و #شرکت مبتنی بر #قرارداد_اجتماعی - آنچنان که در خصوص اغلب #سازمانهای_اجتماعی میبینیم- قلمداد میکنند❗️
درحالی که #خانواده تفاوتی بنیادین با هرگونه #سازمان_اجتماعی دارد
🔖(توضیح در جلسه قبل، تدبر6 http://yekaye.ir/an-nesa-4-33/).
🔺(یک شاهد ساده بر این مدعا آن است که «بنگاه»ها و «شرکت»های اجتماعی مقدس نیستند: اگر افراد میلی به ادامه همکاری نداشته باشند براحتی میتوانند آن شرکت را پایان دهند. اما خانواده مقدس است: اگرچه اسلام طلاق را پذیرفته، اما آن را حلال مبغوض معرفی کرده است.)
💢 ضابطه اصلی حاکم بر سازمانهای اجتماعی #عدالت است؛ که در گروی #تعیین_دقیق_حد_و_مرزهای بین افراد و رعایت آن توسط تمام اعضاء است. اما قانون اصلی حاکم بر روابط خانوادگی، #عشق –یا به تعبیر قرآنی: #مودت_و_رحمت (روم/21) – است؛ که بنای اصلیاش بر #کنارگذاشتن_حد_و_مرزها، و باهمیکیشدن تمام اعضاء، و بلکه فداکاری اعضاء برای همدیگر است.
در واقع،
ارتباط اعضای خانواده، نه یک #ارتباط_مکانیکی که در اغلب سازمانهای اجتماعی میتوان دید (که هر جزیی مستقلا یک خاصیتی دارد، و البته با در کنار هم گرفتن اعضاء خاصیتشان بیشتر میشود؛ ولی عوض کردن هر جزءبا جزء مشابه فرقی ندارد)،
بلکه بیشتر شبیه ارتباط اجزای یک #واحد_ارگانیک (موجود زنده) است:
🤔در یک ارگانیسم، تکتک سلولها، موجوداتی زنده، و مستقل از همدیگرند؛ اما آنچه ادامه حیات را برای همه آنها میسر میکند زیستن در بدن یک موجود زنده است.
استقلال سلولها به این معنا نیست که باید حقوق و وظایف کاملا برابر داشته باشند؛ بلکه حقوق و وظایف هرکس متناسب با نقشی است که حضورش در این بدن برعهدهاش نهاده است. شاید موقعیت سلولهای مغز مهمتر و خطیرتر از مثلا گلبولهای قرمز باشد، اما همه اینها به هم وابستهاند؛ و اگر هریک نقش خود را در مجموعه درست انجام ندهد، به فراخور نقشاش آن ارگانیسم آسیب خواهد دید؛ و دود این آسیب به چشم تمام سلولها خواهد رفت.
🤔اکنون از این منظر یکبار دیگر حدیث را بنگرید🤔
وقتی ضابطه اصلی در ارتباط اعضاء، تعیین حد و مرز، و رعایت عدالت باشد و هر فردی بتنهایی موضوعیت داشته باشد؛ مهمترین دغدغه هر فردی این است که حقوقش دست کم به اندازه افراد دیگر باشد؛
اما وقتی که ضابطه اصلی در ارتباط اعضاء، برداشتن حد و مرزها و عشق ورزیدن و یکی شدن باشد، دیگر این فرد در قبال آن فرد موضوعیت ندارد، تا اینکه میزان برابر بودن یا نبودنِ حقوق، اصلاً مساله شود❗️
💠 خانواده اصیل با خواستگاری [= درخواست و تقاضای] مرد از زن (یعنی ابراز محبت مرد به زن) شروع میشود؛
و علامت این محبت، با دادن هدیهای گرانبها به زن است (مهریه = صَدُقَه = علامت صدق)؛
با عباراتی کاملا معین [= خطبه عقد] پیوند و یکیشدن ماورایی رقم میخورد [به تفاوت زنا و ازدواج دقت کنید: پس ازدواج، صرف توافق طرفینی نیست؛ بلکه توافق خود را به ماوراء گره زدن است]
و خداوند مودت و رحمت را بین این دو برقرار میکند (روم/21).
اکنون
👨🏻⚕️مرد میپذیرد مسئولیت ارگانیسم خانواده را عهدهدار شود و مخارج کل ارگانیسم را تامین کند؛ و
🧕زن هم میپذیرد به این مدیریت تن دهد و روح حیات را در این ارگانیسم بدمد.
👨👩👧👦حالا برای این اجزاء قرار است توصیه حقوقیای بشود که ارگانیسمِ خانواده [و نه استقلالطلبی اجزاء] تقویت شود:
💢بیشترین حق بر مرد را والدینش دارند؛ و بیشترین حق بر زن را شوهرش. 💢
🤔چرا؟🤔
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
فرازی از تدبر3️⃣ که بازنویسی شد
💢 ج. به لحاظ #حقوقی:
وقتی سخن از تساوی حقوق بشر (و به تبع آن تساوی حقوق زن ومرد) میشود اولین نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که
🔺 این تساوی کاملا همهجانبه نیست🔺
یعنی فقط مارکسیستهای افراطی بودند که با انکار مطلق مالکیت، مدعی تساوی حقوق همهجانبه همه افراد بودند؛ دیدگاهی که خیلی سریع نامعقول بودنش را خودشان هم دریافتند.
🤔در واقع، آن مقدار از تساوی حقوق که قابل دفاع است،
✅یکی تساوی همگان در برابر قانون است؛
و
✅ دوم اینکه خود قانون ابتداءاً [یعنی بدون هیچ پشتوانهای از عدالت، و به صرف اعتبار و قرارداد] نباید منشأ تفاوت حقوق افراد شود.
📚(اقتباس از نظام خانوادگی اسلام، (مطهری) ص10)
اما از اینها منطقاً نتیجه نمیشود که قانون گذاشتن بر اساس این باشد که حقوق همگان در همه چیز مساوی باشد❗️
به تعبیر دیگر،
💢خود قانون باید بر اساس #عدالت تنظیم شود، نه بر اساس #مساوات؛
و چون عدالت «اعطای حقِ هر ذیحقی به او» است،
پس در هر عرصهای ابتدا باید معلوم شود که چه کسی در چه امری حق دارد؛
و آنگاه «دادن حقِ هرکس به او» عین عدالت است، هم در مقام قانونگذاری، و هم در مقام اجرای قانون.
🤔یعنی کاملا محتمل است که افراد مختلف در عرصههای مختلف، به دلایل متعدد، حقوق مختلفی داشته باشند،
⛔️و عدالت این نیست که حقوق همگان در همهجا یکسان باشد،
⭕️بلکه عدالت در این است که اولا حقوق افراد و اصناف بشر در هر زمینهای درست شناسایی شود، و ثانیا هرجا هرکسی حقی دارد همه حقش به او داده شود؛ چنانکه امروزه همه میپذیرند که حقوق شغلی افراد نهتنها ضرورت ندارد یکسان باشد، بلکه اقتضای عدالت در بسیاری از موارد، تفاوت حقوق افراد است.
♦️بدین ترتیب، در خصوص حقوق زن و مرد، هرجا زن یا مرد بودن (به طور مستقیم یا غیرمستقیم) اقتضای حق خاصی داشته باشد، تفاوت حقوقی در متن قانون، عین عدالت است (مثلا تنها زناناند که از «حق مرخصی زایمان» میتوانند برخوردار شوند)؛
و اگر زن و مرد بودن در عرصهای هیچ اقتضایی ندارد (مثلا #حق_حیات)، تفاوت حقوقی توجیهی ندارد.
به تعبیر دیگر،
با توجه به اینکه تفاوت تکوینی زن و مرد قابل انکار نیست، مساله اصلی در مورد حقوق زن و مرد در مقام قانونگذاری، نه تساوی آن دو، بلکه اعطای هر حقی است که به اقتضای عدالت به هریک باید داده شود.
❇️پس به طور خلاصه:
🔸اگر از منظر ارزشگذاریِ صرف بنگریم احتمالاً بتوان از تساوی زن و مرد سخن گفت، یعنی با توجه به اینکه معیار برتری انسانها در اسلام به تقوا (یعنی ایمان و عمل صالح) است، که زن یا مرد بودن انسانها در مقبولیت و اثربخشی ایمان و اعمالی که انجام میدهد، اثری ندارد و از این جهت زن و مرد مساویاند؛ اما این مقدار از ارزشگذاری ربطی به حقوق ندارد و پاداش در آخرت است؛
🔸اگر از منظر تکوینی بنگریم تردیدی نیست که زن و مرد با هم متفاوتند؛
🔸اکنون اگر توجه کنیم حکم حقوقی، صرفاً بر اساس وضعیت تکوینی یا ارزشی افراد نیست و به نحوی حاصل و برآیند مولفههای متعدد ارزشی و تکوینی و ... است؛
پس موضع درست در مقام وضع قوانین ناظر به زن و مرد، نه تساوی حقوقی مطلق زن و مرد خواهد شد و نه تفاوت حقوقی مطلق آن دو؛
🔴در واقع، در عرصه حقوق، نه تساوی زن و مرد موضوعیت دارد و نه تفاوت آن دو؛ آنچه مهم است این است که ببینیم چه چیزی حق هریک از این دو (ویا حق مشترک بین این دو) است و دقت کنیم که حق هرکس به او داده شود؛ و در طراحی حقوق این دو، هیچ یک از آنچه حق اوست منع نشود.🔴
در واقع،
⛔️مغالطه مهمی که در این عرصه رخ داده این است که گمان شده این «تساوی حقوق» است که معلوم میکند که حق هریک از زن و مرد چیست؛
🤔در حالی که آن مقدار از تساوی حقوق که قابل دفاع است، تساوی افراد در برابر قانون است، و نیز اینکه خود قانون، بدون توجیه موجه تفاوتی نگذارد؛
اما #برآیند وضعیتهای مختلف #تکوینی و #ارزشی زن و مرد در عرصههای مختلف حیات #فردی، #خانوادگی و #اجتماعی انسانهاست که معلوم میکند چه چیزی حق چه کسی است؛
✅و اگر این برآیند در عرصهای برای زن و مرد مساوی شد، حق زن و مرد مساوی؛ و اگر متفاوت شد، حق زن و مرد متفاوت خواهد شد.
🤔و از زاویهای دیگر،
💢در این آیه از برتری برخی بر برخی دیگر سخن گفته شده است؛ چه این برتری را طرفینی بدانیم یا یکطرفه، مهم این است که توجه شود که اصلا مقام بحث، مقام برتری ارزشی نیست؛ بلکه یا برتری تکوینی است ویا برتری حقوقی است؛ و هیچیک از این دو منطقا مستلزم برتری ارزشی نیست.
به تعبیر دیگر،
حتی اگر آیه ناظر به برتری مردان بر زنان باشد (که نسیت)، ناظر به حیث تکوینی ویا حقوقی است؛ و نمیتوان به این آیه نسبت داد که برتری ارزشی مردان بر زنان را مطرح کرده است.💢
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ از نکات قابل توجه در مجموع آیاتی که از ابتدای سوره تا اینجا گذشت این بود که میتوان کل بحثهای آیات قبل را در یک نگاه کلان در دو محور مسائل اقتصادی و مسائل ناظر به دو جنس دید؛ که هر دو را در افق خانواده فهم و حل کرد.
💠 نکته تخصصی #انسانشناسی:
تقابل بنیادین #نگاه_قرآنی با #نگاه_مدرنیته در باب #انسان
💢بسیاری از متفکران بر این باورند که #مارکس و #فروید (که هر دو به نحوی تحت تاثیر نیچه بودهاند) #پیامبران_اومانیسم و مدرنیتهاند.
شالوده تحلیل آنها از انسان،
🔻یکی بر اساس روابط و #مسائل_اقتصادی است؛ و
🔻دیگری بر اساس روابط و #مسائل_جنسی؛
یعنی تمام حقیقت انسان را به این دو مولفه برمیگردانند؛
و هر دو میکوشند جامعه انسانی را صرفاً ذیل یکی از این دو مطلب تحلیل کنند و تمام ابعاد اجتماعی و متعالیِ انسان را به این دو فروبکاهند.
بنیادِ - و به نظر ما نقطه ضعف اصلیِ- تحلیلهای آنها هم این است خانواده هیچ اصالتی ندارد:
انسان در فضای #تنازع_بقای_داروینی پا به عرصه هستی گذاشته است؛
و مساله انسان با دیگران یا دائر مدار روابط اقتصادی اوست ویا نیاز جنسی او؛
و همه آنچه در جامعه می گذرد تحت تاثیر یکی از این دو مقوله است؛
و از این روست که جز بدبختی و زندگیای در تنگنا آینده دیگری برای خود متصور نیست؛
چرا که غایت اصلی انسان را آزادی نفس اماره میدانند و از این رو به صراحت اعلام میکنند که تمدن، شر مطلق است.
به نظر میرسد این همان پیشبینی خداوند است از انسانی که هبوط کرده و حاضر نیست خود را در معرض هدایت الهی قرار دهد و قانونی جز دشمنی و تنازع برای بقا بر او حکمفرما نیست:
📖 «قال اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً: گفت: از اين مقام هبوط کنید در حالى كه دشمن همديگر خواهيد بود؛ پس اگر از جانب من براى شما هدايتى آمد، هر كه از هدايت من پيروى كند هرگز نه گمراه شود و نه شقى و بدبخت گردد. و هر كه از ياد من روى گرداند حتما براى او زندگى تنگى خواهد بود (طه/123-124)
🔺در مقابل، در نگاه قرآن کریم، پیش از آنکه بخواهیم بحثهای اجتماعی و نقشآفرینی انسان در جامعه را ببینیم باید انسان را ابتدا در افق خانواده فهم و تعریف کنیم؛
آن هم خانوادهای در افق #فطرت، که اساساً ماهیتی متمایز از اجتماعات خانوادگی حیوانی دارد؛
و آنگاه این دو عرصه اساسی اقتصاد و مسائل بین دو جنس را ابتدا با محوریت دادن به خانوادهای که بر اعضای آن، نه قانون #تنازع_بقا، و نه حتی قانون #عدالت، بلکه قانون #مودت_و_رحمت حکمفرماست، حل کنیم.
💢عملا مشاهده میشود با یک تقسیم کار بسیار پیچیده، بار اصلی #وظایف_اقتصادی بر دوش مرد، و بار اصلی #وظایف_جنسی بر دوش زن گذاشته شد
(توضیح مساله در جلسه 964، تدبر5 گذشت https://eitaa.com/yekaye/7049)
و بدین ترتیب با یک توازن قوا بین زن و مرد - آن هم نه زن و مردی مستقل و در برابر هم (آن گونه که در سازمانهای اجتماعی دیده میشود)، بلکه زن و مردی که مکمل همدیگرند– عملا این دو بنیاد انسان و جامعه انسانی را (که تمدن غرب چون فهم این دو را در ساحت حیوانیت انسان قرار داده، خانواده را هیچ اصالتی ندادند بشریت را به سراشیبی سقوط هل دادند) چنان ذیل فطرت الهی انسان قرار میدهد که مسیر سعادت وی هموار گردد.
💢این همان مطلبی است که بارها گفته شد: در نگاه اسلامی خانواده تفاوتی بنیادین با نظامات اجتماعی دارد و تقدمی جدی بر آنها دارد به طوری که شکلگیری امت در معنای صحیح آن تنها با گذر از یک خانواده استوار میسر خواهد بود.💢
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
در حدیث ۵ بر اساس معتبرترین منابع اهل سنت دیدیم که عمر صدایش را در محضر پیامبر ص بالا برد که نگذارد پیامبر ص وصیتش را بنویسد؛ و عدهای هم با او همراهی کردند و موضع وی را تقویت نمودند؛
و این آیه صریحا از حبط اعمال کسانی که صدای خود را فوق صدای پیامبر ص بردند سخن میگوید.
📝نکته #تاریخی:
#عدالت همه صحابه یا #ارتداد برخی از آنها
بسیاری از اهل سنت حدیثی را [از قول عمر] به پیامبر ص نسبت میدهند که «اصحاب من همچون ستارگان آسمانند و به هریک اقتدا کنید هدایت میشوید»
📚(مثلا: ر.ک: شرح مختصر الطحاوي (للجصاص) ج8، ص22)
و بر همین اساس به عدالت همه صحابه قائلند.
شیعه این حدیث را چون مخالف صریح آیات قرآن (از جمله همین آیه ۲ سوره حجرات است) جعلی میداند و به خاطر این گونه مخالفتهای برخی از صحابه در مقابل رسول الله ص، آنها را غیرقابل اقتدا میشمرد؛
و جالب اینجاست که این حدیث که امروزه یکی از پایههای اصلی تفکر وهابیت -و بسیاری از اهل سنت- است، از نظر امام حنابله (احمد بن حنبل) و نیز حدیثشناس معروف وهابی (البانی) حدیثی جعلی است!
📚(ر.ک: الجامع لعلوم الإمام أحمد، ج۵، ص۱۰۲؛ ج15، ص137) .
جالبتر اینجاست که که درست نقطه مقابل این مفهوم، مفهوم #ارتداد_اصحاب است (به این معنا که عدهای از اصحاب بعد از رسول الله ص هرچند در ظاهر مسلمان بودند، اما حقیقتا از مرام اسلام واقعی بیرون رفتند و عملا سزاوار جهنم شدند)؛
و این مطلب نه فقط در کتب شیعه، بلکه صریحا در معتبرترین کتب اهل سنت نیز آمده است:
فقط در #صحیح_بخاری (که بعد از قرآن کریم معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است) این حدیث نبوی ۱6 بار با سندهای مختلف (فقط برای ۳ بار آن ۳ سند مستقل آورده) از هفت نفر از صحابه (#ابن_عباس، #حذیفه، #عبدالله_بن_عمر، #انس_بن_مالک، #سهل_بن_سعد، #ابوسعید_خدری، #ابوهریره، #عقبه و #اسماء_بنت_ابوبکر) این مضمون در موقعیتهای مختلف از #پیامبر_اکرم ص روایت شده است
📚صحيح البخاري؛ تحقیق مصطفی البغا؛
ج۴، صفحات1691 و 1766؛
ج۵، صفحات ۲۳۹۱ و ۲۴۰۴ و ۲۴۰۶ و ۲۴۰۷ و ۲۴۰۹ ؛
ج۶، ص۲۵۸۷
📚لازم به ذکر است که این مطلب در سایر کتب اهل سنت از قول بسیاری دیگر از صحابه هم روایت شده است؛ مثلا از قول #عمر_بن_خطاب در
📚مسند عمر بن الخطاب (ليعقوب بن شيبة)، ص84
در اینجا فقط دو نقل از این مضمون را که در صحیح بخاری (و بسیاری دیگر از منابع اهل سنت) آمده، تقدیم میکنیم:
☀️الف. ابن عباس خطبهای را از رسول الله ص نقل میکند تا به این جمله ایشان میرسد که فرمودند:
بدانید که همانا مردانی از امتم را میآورند و آنان را به سمت چپ [= محل اصحاب الشمال؛ جهنم] میبرند.
من میگویم: پروردگارا ! اینها اصحاب مناند؟!
گفته میشود: تو نمیدانی که بعد از تو چهها کردند؟!
پس من همان چیزی را میگوید که آن بنده صالح گفت: «و من شاهد بر آنان بودم مادامی که در میانشان بودم؛ پس چون مرا توفی فرمودی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی شاهدی» (مائده/۱۱۷).
پس گفته شود: اینان از زمانی که از تو جدا شدند دائما به جانب عقبهی خود مرتد شدند و عقب عقب رفتند.
📚صحيح البخاري، ج4، ص1691 و ۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ (ح ۴۳۴۹ و 4463 و ۶۱۶۱) (ت البغا)
... حدثنا شعبة: أخبرنا المغيرة بن النعمان قَالَ: سَمِعْتُ سَعِيدَ بْنَ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عباس رضي الله عنهما قال:
خطب رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم فقال: ... ألا وإنه يُجاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِي فَيُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ.
فأقولُ: يا رَبِّ أُصَيْحابي؟!
فَيُقَالُ: إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ.
فَأَقُولُ كَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: «وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ».
فَيُقال: إنَّ هؤُلاءِ لَمْ يَزالوا مُرْتَدّينَ عَلى أعْقابِهِمْ مُنْذُ فارَقْتُهُم.
@yekaye
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9261
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 2️⃣1️⃣ #عدالت همه صحابه یا #ارتداد برخی از آنها
☀️ب. ابوهریره از رسول الله ص روایت کرده که ایشان فرمودند:
یکبار خوابیده بودم که [صحنهای از قیامت برایم آشکار شد] که در برابر جمعیتی هستم. وقتی آنان را شناختم مردی بین من و آنان بیرون آمد و [به آنان] گفت: راه بیفتید!
گفتم: کجا؟
گفت: والله به سوی جهنم!
گفتم: مگر چکار کردهاند؟
گفت: همانا آنان بعد از تو مرتد شده، به پشت سر خود عقب عقب رفتند.
سپس در مقابل گروه دیگری قرار گرفتم. وقتی آنان را شناختم مردی بین من و آنان بیرون آمد و [به آنان] گفت: راه بیفتید!
گفتم: کجا؟
گفت: والله به سوی جهنم!
گفتم: مگر چکار کردهاند؟
گفت: همانا آنان بعد از تو مرتد شده، به پشت سر خود عقب عقب رفتند.
پس ندیدم از آنان خلاص شوند جز به اندازه «همل النعم»*
✳️*پینوشت:
«همل النعم» به تک و توک شتران از کار افتادهای گوید که شتربان آنها را به حال خود رها میکند و دیگر کاری به کارشان ندارد: کلمه «مهمل» از همین ماده گرفته شده است.
📚صحيح البخاري، ج5، ص2407، ح۶۲۱۲ (ت البغا)
حدثني إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ الْحِزَامِيُّ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فليح: حدثنا أبي قال: حَدَّثَنِي هِلَالٌ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ،
عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم قال: بينا أنا نائم إِذَا زُمْرَةٌ؛ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ.
فَقُلْتُ: أَيْنَ؟
قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ.
قُلْتُ: وَمَا شَأْنُهُمْ؟
قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى.
ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رجل من بيني وينهم، فَقَالَ: هَلُمَّ.
قُلْتُ أَيْنَ؟
قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ.
قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟
قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى.
فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ.
✅تبصره
تعابیری مانند «مُرْتَدّينَ عَلى أعْقابِهِمْ» و «ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى» که در این دسته از احادیث تکرار میشود، انسان را به یاد این آیه قرآن کریم میاندازد که:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا الَّذينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ: ای آن کسانی که ایمان آوردند، اگر کسانی که کفر ورزیدند اطاعت کنید شما را به پشت سرتان برمیگردانند، پس [از وضعیت سوددهی] به زیانکاری زیر و رو میشوید. (آل عمران/149)
@yekaye
#حجرات_2
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣«وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
از ابتدای تاریخ بشر، جز مقاطع بسیار محدودی (همچون دوره حکومت ذوالقرنین و معدودی از پیامبران بنیاسرائیل مانند داوود و سلیمان، و دوره بسیار محدود حکومت رسول الله ص در مدینه)، همواره آنچه مشاهده میشده غلبه قدرت اهل باطل و ضلالت اکثریت مردم بوده است.
حتی در همین دورهها نیز اگر نیک بنگریم معلوم نیست که بتوان براحتی از غلبه قدرت اهل حق و هدایت اکثر مردم سخن گفت؛
زیرا
نهتنها این بزرگواران – غیر از ذوالقرنین- در همان زمان خویش هم در محدوده بسیار مختصری از کل کره زمین چنین قدرتی داشتند،
بلکه همگی در همان محدوده حکومت خود نیز با انحرافات و ضلالتهای فراوانی مواجه بودند؛
بارزترینش دوره خود رسول الله ص است که به محض اینکه سر بر بالین خاک نهاد آن انحرافات عظیم رقم خورد؛ که این نشان میدهد حق در متن جامعه آن طور که باید و شاید غالب نشده بود.
📛این مساله گاه شبهه مهمی را در ذهن بسیاری از افراد رقم میزند که:
اگر واقعا دین الهی و پیامبران حقاند، چرا غالبا نه تنها غلبه ظاهری از آنِ آنان نیست؛ بلکه اغلب مردم در زمان آنها از آنها بیخبرند و از هدایت آنها ظاهرا بیبهره میمانند؟!
شاید از بهترین تقریرهای این شبهه، همان باشد که فرعون در برابر حضرت موسی ع گفت:
وقتی حضرت موسی ع پروردگار را با این ویژگی معرفی کرد که او کسی است که هر موجودی را آفرید و سپس هدایت کرد: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/5۰) بلافاصله فرعون اشکال کرد که: پس تکلیف نسلهای گذشته چه میشود: «قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى» (طه/۵۱)؟
یعنی چگونه ادعا میکنی که خدا بنا بر هدایت انسانها و برقراری عدالت و ... دارد در حالی که دیدهایم بسیاری از نسلهای گذشته از هدایت محروم بودهاند: آمدند و چند صباحی مشرکانه و در میان ظلمها زیستند و رفتند و خبری هم نشد.
حضرت موسی ع پاسخ را به علم الهی به همه امور برمیگرداند؛ گویی می خواهد بگوید این مسالهای نیست که پاسخش بدین سادگی قابل فهم باشد؛ و اگر خدا خداست چیزی را فروگذار نکرده است؛
و به نظر میرسد این آیه سوره حجرات را هم اگر در افق کلان انتظار (که از بنیادهای معارف شیعی است) ببینیم، پاسخی به همین شبهه است در عمیقترین لایههای معرفتی.
📝تحلیل عقیدتی: جایگاه #انتظار در #تاریخ_بشریت
ابتدا باید مقدمهای قرآنی را در ذهن حاضر نمود که:
نظام آفرینش برپا شده و انسان در دنیا آمده است تا اساسا انسان امتحان شود (هود/۷) تا نشان دهد که برتر از اغلب مخلوقات (اسراء/۷۰) و سزاوار مقام خلیفةاللهی (بقره/۳۰) است. از این رو، خداوند همگان را هر ساله در فتنهها و آزمایشهای سخت میافکند (توبه/۱۲۶) و هرلحظه که هرکس ادعای ایمان کند به انواع فتنهها و بلاها آزمایش میشود (عنکبوت/۲)، و البته به محض استقامت ورزیدن و قبولی در هر امتحانی، فتنه و امتحان دیگری در پیش خواهد داشت (جن/۱۶-۱۷)، ولذا بسیار اندکند کسانی که در این امتحانات به خلوص کامل برسند و از همه این امتحانات سربلند بیرون آیند و به مقام مخلَصین – که شیطان هیچ راهی برای اغوای آنان ندارد (ص/۸۲-۸۳) - نائل شوند.
از این رو، بسیاری از مردم افق زندگی را در راحت زیستن- یا کسانی که دغدغهمندترند: حصول عدالت اقتصادی و اجتماعی و ظلم نشدن- میبینند، و برای آن تلاش میکنند؛
آنان میخواهند وضعیت آرمانی مورد نظر خویش را در متن جامعه محقق سازند، در حالی که آرمانهایی همچون #عدالت و #آزادی_اجتماعی هم تنها با تحقق آن افق والای انسانی (#آزادی_معنوی) قابل وصول است؛
لذا حتی اگر آرمانشان به لحاظ ذهنی درست هم باشد، مقدمات کار مهیا نیست، زیرا هنوز بر نفس خویش غلبه نکردهاند:
بسیاری از اینان وقتی قدرت در اختیار ظالمان است با جدیت و فداکاری با ظالمان میجنگند؛
اما همین که آن ظالمان سرنگون شدند، کمکم قدرت، اینان را شبیه قبلیها میکند:
حتی وقتی عثمان را به خاطر ظلمهایی که روا داشته کنار میزنند، از علی ع هم انتظار دارند دست آنان در عرصه اعمال قدرت باز بگذارد❗️
🤔 و این جامعهای که آماده نیست، عملا حکومت علی ع را هم چند صباحی بیشتر تحمل نخواهد کرد؛ جنگها بر او تحمیل میکنند و نهایتا از یاریش دست میکشند؛ تا معاویه بیاید و دوباره حسرت روزگار علی ع را بخورند.
مساله یک چیز است:
انسانی که به فکر جهاد اکبر نیست یا در آن ناکام مانده، اگر در جهاد اصغر هم بر ظالمان پیروز شود، عملا تغییر خاصی در نظام اجتماعی رخ نخواهد داد؛ و ظلم در لباسی دیگر همچنان غلبه خواهد داشت. از این روست که مکرر به صبر و انتظار دعوت شدهایم.
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9401