eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
354 دنبال‌کننده
112 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» از ابتدای این سوره احکام متعددی درباره اهتمام به یتیمان، ادای مهریه همسران، و نحوه تقسیم ارث بازماندگان بیان کرد و اکنون می‌فرماید همه اینها حدود الهی است. 💢حد به معنای مرز و محدوده یک شیء است؛ یعنی این محدوده‌هایی است که خداوند برای اعمال و زندگی شما تعیین کرده؛ 💢و بلافاصله نتیجه می‌گیرد که هرکس از خدا و رسولش در رعایت این محدوده‌ها اطاعت کند وارد بهترین موقعیت که البته بی‌نهایت هم هست خواهد شد و این است تنها مصداق حقیقیِ نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب و مطلوب. 📝بحث تخصصی بارها اشاره شد که انسان یک تفاوت اساسی با سایر مخلوقات دارد و آن این است که او را با ظرفیت خلیفة‌اللهی آفریده‌اند؛ و از این رو توان رسیدن به برترین موقعیت هستی را دارد. طبیعی است که رسیدن به هر هدف معینی، نیازمند برنامه‌ای معین است؛ و کسی که هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند، قطعا به هدف معین نخواهد رسید. 🤔شاید تقابل اصلی نگاه دینی با نگاه لیبرالیستی‌ای که مهمترین ارزش را می‌داند در همین نکته باشد: 📛انسانی که هدفی واقعی دارد، نمی‌تواند مهمترین ارزش خود را آزادی بداند؛ زیرا آزادی، بویژه در مفهوم غربی خود، تنها برای انسان بی‌هدف قابل پذیرش است. اما 💢هرکس که هدف دارد، آن هدفش محدوده‌ای برای رفتارهای او تعیین می‌کند؛ و کسی که هدفش خداست، محدوده این رفتارهایش را هم خدا معین می‌کند؛ ☀️و البته این تعیین خدا، صرفا یک امر تعبدی و بی‌منطق نیست؛ بلکه راه رسیدن به خوشبختی بی‌نهایت است؛ از این رو، بعد از اینکه اشاره کرد که همه آنچه ما تعیین کردیم، یک نحوه حد و حدود و حریم و مرز است که انسان‌ها نباید از آن تخطی کنند، بلافاصله بیان کرد که کسی که از این حد و مرزها تبعیت کند، به برترین موقعیت ممکن در عالم، که از آن با بهشت تعبیر می‌شود، وارد می‌گردد؛ آن هم ورودی که خروج ندارد و بی‌نهایت است؛ و این است مصداق فوز و رستگاری و کامیابی عظیم. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً» در آیه قبل، پذیرش توبه را حق کسانی دانست که از روی جهات مرتکب بدی می‌شوند و زود هم توبه می‌کنند؛ در این آیه نقطه مقابل را بیان می‌کند یعنی توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها می‌شوند، و وقت ملاقات مرگ به یاد توبه می‌افتند؛ و یا کسانی که با کفر و توبه‌نکرده می‌میرند و با مشاهده حقیقت در عالم برزخ و قیامت می‌خواهند توبه کنند. در واقع، با این دو آیه خداوند انسان را در میانه خوف و رجا نگه می‌دارد: 📛نه اگر کار بدی مرتکب شدید، ناامید شوید، بلکه راه توبه باز است؛ 📛ونه چنان به راه توبه دل ببندید که به کار زشت خود ادامه دهید و مرگ شما را دریابد. 💠نکته تخصصی به نظر می‌رسد یکی از ویژگی‌های خاص انسان، که نقش مهمی در فهم عمیق انسان و تمایز حقیقی او با حیوان دارد و نقطه مقابل فهم داروینی از انسان است؛ مساله است. وجود توبه در انسان، حکایت از یک ممیزات خاص انسان‌ها می‌کند و آن اینکه به تعبیر اگزیستانسیالیستها، وجود انسان مقدم بر ماهیت اوست. در واقع، هر حیوانی، بلکه هر موجودی در عالم طبیعت، ماهیتش از پیش تعیین‌شده است و اگرچه حیوانات حرکت ارادی دارند، و حتی بعید نیست بهره‌ای از ذهن و حافظه هم داشته باشند؛ اما توان اینکه بتوانند از ماهیتی که نظام خلقت برای آنها تعیین کرده بیرون آیند، ندارند: یک اسب، از ابتدا تا انتهای عمرش اسب است و یک سگ، سگ؛ 🤔 اما انسان موجودی است که گویی بی‌تعین آفریده شده؛ یعنی ظرفیت بی‌نهایتی در او قرار داده شده؛ و اصل جهت‌گیری‌ای که او را عمیقا راضی می‌سازد هم در وی نهاده شده، اما تصمیم برعهده خود او گذاشته شده که خود را چگونه رقم بزند: 💢می‌تواند برتر از فرشتگان شود یا پست‌تر از حیوانات.💢 🤔و عجیب‌تر اینکه این رقم زدن خویش هم، مادامی که در این دنیاست، همچنان قابل تغییر است؛ یعنی می‌تواند زمانی از حیوانات و درندگان و ... پست‌تر شده باشد؛ ولی تغییر مسیر دهد و از فرشتگان سبقت بگیرد؛ و بالعکس. در واقع، 🔺هم تقدم وجود انسان بر ماهیت او؛ و 🔺هم امکان توبه در انسان، از آن دسته از شواهدی است که بخوبی نگنجیدن انسان در تلقی داروینی (یعنی منحصر دانستن وجود او به اینکه ادامه حیوان باشد، و نه حاوی روح الهی) را نشان می‌دهد. 💠ثمره توجه به وجود واقعیتی به نام توبه در انسان، نه تنها موجب می‌شود که فرد، هرقدر هم بدی کرده باشد، هیچگاه دچار ناامیدی نشود؛ بلکه نگاه انسان به جوامع را امیدوارکننده می سازد: 🤔هرجامعه ای نیز هرقدر هم که در بدی فرو رفته باشد؛ و حتی علائم عذاب بر سر آن هویدا شده باشد (مانند قوم یونس)؛ باز مادامی که با مرگ قطعی و نابودی نهایی روبرو نشده، امکان توبه و بازگشت دارد؛ و از این رو، در بدترین جوامع هم، نباید از تلاش برای اصلاح، ناامید شد. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣«وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً» در این آیه نیز به یکی دیگر از روش‌های سوءاستفاده مردان در برابر زنان می‌پردازد و آنان را از این سوءاستفاده‌ها برحذر می‌دارد. در واقع، بعد از اینکه هشدار داد که مبادا با در تنگنا و مضیقه قرار دادن زنانتان آنان را مجبور کنید که مقداری از مهریه‌ای که به آنان داده‌اید، به شما پس بدهند، فرمود که تنها استثنایش آنجاست که آنان به طور کاملا آشکار و انکارناپذیر مرتکب فحشاء شوند؛ اکنون بلافاصله هشداری می‌دهد که مبادا همین حکم مایه سوءاستفاده شما شود؛ یعنی اگر با زنی نتوانستید به زندگی مشترک ادامه دهید و قصد داشتید همسر دیگری را جایگزین وی کنید، مبادا بخواهید با بهانه‌تراشی و تهمت زدن به وی، مهریه و خرجی که برای او کرده‌اید را پس بگیرید. 💠نکته تخصصی : «زن انسان است نه کالایی برای مرد» ▪️این آیه از دو جهت در مسیر احیای حقوق و جایگاه زنان اقدام می‌کند: 🔹اولا آوردن این حکم بلافاصله بعد از حکم قبل، برای این است که مبادا آن عرصه‌ای که در حکم قبل مجاز شمرده شد مورد سوءاستفاده علیه زنان قرار بگیرد. 🔹 ثانیا درصدد است حرمت زن را بالا ببرد و با تلقی زن را به عنوان یک کالا مبارزه کند: کسی که در حالت عادی مهریه زنش را داده است، اما وقتی که دید ادامه زندگی با این همسر میسر نیست و اکنون که قصد دارد ازدواج دیگری انجام دهد، به فکر این افتاده که مهریه‌ای را که به او داده بازپس بگیرد و خرج زن دوم کند، در حقیقت، ذهنیتش این بوده که زن صرفاً یک کالای مصرفی است که باید هزینه‌اش را داد و از آن استفاده کرد، و همان طور که در مورد یک کالا، وقتی انسان نتواند‌ بهره لازم را از آن ببرد و قصد عوض کردنش را داشته باشد، به خودش حق می‌دهد که هزینه‌ای که برای آن خرج کرده را پس بگیرد و خرج کالای جدیدی که به دست آورده، بکند، اینجا نیز به خودش حق می‌دهد به هر نحوی که شده هزینه‌ای که برای آن زن کرده را پس بگیرد و خرج ازدواج جدیدش کند❗️ 🤔اینجاست که قرآن این نوع مواجهه با زن را نکوهش می‌کند و در آیه بعد هشدار می‌دهد که آخر چگونه شما حاضر به چنین کاری هستید در حالی که این زن صرفا یک کالا نبوده، بلکه کسی بوده که با او نزدیکی و رابطه عاطفی برقرار کرده و آنها از شما پیمان محکمی گرفته‌اند؛ اخر چرا با یک انسان همچون یک کالا برخورد می‌کنید‼️ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي‏ أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي‏ في‏ حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي‏ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً» در آیه قبل از حرمت ازدواج با زن پدر سخن گفت، ظاهرا به همین مناسبت در این آیه، فهرستی از کسانی را که ازدواج با آنان حرام است، و به همین دلیل جزء محارم انسان هستند ارائه می‌کند. ◼️ این افراد را در دو دسته می‌توان قرار داد: 🔳الف. کسانی که به لحاظ رابطه نسبی و خویشاوندی و خونی ارتباط مردان با آنها ممنوع شده است، که عبارتند از: مادر، دختر، خواهر، عمه و خاله، خواهرزاده و برادرزاده؛ 🔳ب. کسانی که به مناسبت یک اقدام اجتماعی ازدواج با آنها ممنوع شده است، که این اقدام اجتماعی عبارت است از: ◾️ب.1 رابطه : شیر دادن زنی را که شیر می‌دهد همانند مادر برای کسی که شیر خورده می‌گرداند؛ و به تَبَعِ وی، دخترانش را همانند خواهر انسان. ◾️ب.2. رابطه سببی (). پیوند ازدواج، تنها موردی است که خود دو شخص با هم محرم و در عین حال بر هم حلال می‌شوند؛ اما این رابطه به محرم و حرام شدن ازدواج با برخی از افرادی که به وسیله این پیوند به هم مرتبط شده‌اند می‌گردد، که عبارتند از: ▪️ب2-1.مادران و دخترانِ زنی که انسان به همسری برگزیده شده است؛ با این تفاوت، که با صرف خطبه عقد مادر زن حرام ابدی می‌شود؛ اما دختر وی (که از شخص دیگری است) فعلا حرام است و تنها در صورتی حرام ابدی می‌شود که زن و شوهر از مرحله عقد به مرحله عروسی وارد شوند. ▪️ب.2-2. زنانی که با پسران انسان ازدواج کنند. ▪️ب.2-3. خواهر زن، که این جزء موردی است که با اینکه ازدواج با او حرام است اما جزء محارم قرار نمی‌گیرد؛ و البته حرمت ازدواج با وی، مادامی است که خواهر وی در عقد انسان است و اگر هم طلاق داده شده، هنوز در عده است و امکان رجوع به وی باقی است. 🔳در آیه بعد، اقدام اجتماعی دیگری که موجب حرمت ازدواج (و نه محرمیت اشخاص) می‌گردد، بیان می‌شود؛ یعنی اینکه زنی در عقد مرد دیگری باشد؛ که این حرمت هم همانند حالت فوق، محدود به وضعیتی است که این پیوند هنوز برقرار باشد و اگرهم طلاق داده شده، هنوز در عده باشد و امکان رجوع شوهر قبلی به وی مهیا بوده باشد. 📝نکته تخصصی درست است که از این جهت که در راستای تامین و انسان (از طریق ) است، شبیه است، اما به خاطر بهره‌مندی از ، حتی این نیاز ظاهرا شبیه به حیوان، با رویه‌هایی کاملا خاص و متفاوت باید اشباع گردد؛ و از این رو - جز در دوره مدرن، که برخی از انسانها تحت تاثیر نگاه شدیدا ماتریالیستس به انسان، و انسان را صرفا یک حیوان پیشرفته دیدن، هرگونه حقیقت و شأن ماورایی‌ای را برای او انکار کرده‌اند - در تمامی جوامع انسانی، ▪️هم وجود برخی از روابط نسبی ممنوعیت و محدودیتی برای برقراری پیوند زناشویی ایجاد می‌کرده؛ و ▪️هم برخی از اقدامات اجتماعی انسانها، چنین محدودیتی را پدید می‌آورده است. 🔖 لوی اشتراوس، جامعه‌شناس و مردم‌شناس بلژیکی- فرانسوی با بررسی نظام‌های خویشاوندی، متوجه شد که چیز مشترکی در میان همه قبایل وجود دارد و آن چیز «منع زنا با محارم» است. وی رکن اولیه‌ی تشکیل جامعه و فرهنگ را قرارداد منع زنا با محارم می‌دانست و معتقد بود که این نقطه شروع فرهنگ است. http://mirasfarda.org/?p=7145 🤔وجود همین سنت دیرپای بشری، از بهترین شواهد است بر اینکه واقعا انسان، صرفا یک نبوده؛ و اگرچه محال نیست که آفرینش او از خاک به نحو تدریجی و در ادامه سیر داروینی بوده باشد، اما 💢 این انسان که ما می‌شناسیم و فرهنگ و تمدن دارد و سابقه حضورش روی زمین از چند هزار سال تجاوز نمی‌کند - و در بحثهای آنتروپولوژی به «انسان خردمند» یا «انسان هوشمند» (Homo sapiens) معروف است؛ نه آن موجودات منقرض‌شده‌ای که به لحاظ بیولوژیکی بسیار شبیه انسان بوده‌اند (نئوآندرتال‌ها و انسان‌نماهای ماقبل آن) و سابقه حضور چند میلیون سال در زمین دارند ولی مطلقا فرهنگ و تمدنی از خود برجای نگذاشتند- 🔻علاوه بر این و داروینی، 🔺از یک و ، که اقتضائات ویژه‌ای را برای زندگی او رقم می‌زده، برخوردار بوده است. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَیكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ .... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ» در تمام شرایع الهی، بلکه در عموم ادیان غیرالهی تا پیش از مدرنیته، ارتباط جنسی تحت قانون ازدواج انجام می‌شده؛ و اگرچه در برخی از افراد ولنگاری و بی‌مبالاتی جنسی دیده می‌شد؛ اما جز استثنائاتی مانند قوم لوط، کمتر می‌شد که به عنوان یک رویه اجتماعی مورد قبول درآید. ⭕️این محدودیت دو محور اصلی داشته است: ⛔️یکی ممنوعیت رابطه با محارم، (که در آیه قبل، مورد بحث قرار گرفت)؛ و ⛔️ دیگری ممنوعیت رابطه با زن شوهردار ، که در این آیه مورد توجه قرار گرفته است. 📝نکته تخصصی نکاح با زن شوهردار، از آنجا که بیش از هر امر دیگری به استواری لطمه می‌زند، رویه‌ای بوده که نه‌تنها در تمام شرایع الهی، بلکه در عموم ادیان غیرالهی نیز ممنوع بوده است؛ و تنها در فرهنگ خانواده‌ستیزی به نام (اصالت آزادی) در غرب رواج یافته، مجاز شناخته می‌شود❗️ ریشه این جواز، غلبه فردگراییِ منفعت‌مدار (individualism) است که تنها ارزش محوری برای هرکس را، رسیدن به حداکثر لذت و دلخواه شخصی وی می‌داند؛ و هرکاری را که هرکس دلش بخواهد مجاز می‌شمرد مشروط بر اینکه به طور کاملا ظاهری و مادی لطمه کاملا واضحی به دیگران نزند❗️ لطمات جبران‌ناپذیرِ موج ناشی از لیبرالیسم چنان امروزه آشکار گردیده که 🤔حتی برخی از خود متفکران لیبرال‌مسلک نسبت به خطراتِ این نوع آزادیِ نابوده‌کننده‌ی هشدار داده‌اند (مانند کتاب «در سراشیبی به سوی گومورا: لیبرالیسم مدرن و افول آمریکا» نوشته رابرت.اچ.بورک) و 🤔حتی در میان فمینیستها (که از پرچمداران مخالفت با نهاد خانواده بودند) امروزه شاهد شکل‌گیری جریان هستیم. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6️⃣ «حُرِّمَتْ عَلَیكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ .... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ ... وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ» 💢برخلاف آنچه گاه تبلیغ می‌شود ممنوعیت‌ها و محدودیتهای شریعت همواره بسیار محدودتر از عرصه‌های مجاز است: حرمتها و محدودیتها در ازدواج و برقراری روابط جنسی کاملا معین و محدودند: ▫️برخی ممنوعیتها به خاطر روابط نسبی است و ▫️برخی به خاطر روابط سببی و اجتماعی؛ 🔸اما از این افراد کاملا معین که بگذریم، ازدواج و نکاح با بقیه افراد جامعه، اگر به صورت شرعی [= پیوندی همراه با قبول مسئولیت متقابل که خداوند را شاهد و برقرارکننده این تعهد متقابل قرار می‌دهند] انجام شود و در نتیجه مصداق زناکاری [رابطه جنسی و عاطفی غیرمسئولانه که خدا را هم در نظر نمی‌گیرد] نباشد، برای همگان مجاز است. 💠نکته تخصصی و : 📝آیا و ، و را محدود می‌کند؟ یکی از نکات مهم در وضع قوانین برای زندگی بشر، مراعات مصالح و مفاسد واقعی است؛ اما نکته ظریفی که در اینجا وجود دارد، این است که این وضع قانون، با یک ملاحظات کلی انجام می‌شود؛ و معنایش این نیست که مصلحت و یا مفسده‌ای که منجر به وضع قانون شده است، باید در تمام مصادیق پیاده شود. 📝علامه طباطبایی در ذیل این آیه توضیح داده‌اند که این تعبیر که می‌فرماید «غیر از این موارد بر شما حلال شد» بخوبی نشان می‌دهد که اگرچه فلسفه اصلی وجود گرایش جنسی در انسان و وضع قانون ازدواج، بقای نسل و معلوم شدن نسبت والدین و فرزندان و ... می‌باشد اما معنایش این نیست که چون وضع قانون به این جهت انجام شده، پس هر ازدواج، ویا هر رابطه جنسی بین زن و شوهر حتما باید هدفش تولید فرزند باشد؛ که اگر چنین می‌بود بسیاری از ازدواج‌ها (همانند ازدواج با زن یائسه، یا ازدواج با فرد عقیم یا ...) و حتی بسیاری از موارد رابطه جنسی بین زن و شوهر (مثلا رابطه در زمان بارداری، یا رابطه‌ای که با پیشیگیری همراه باشد یا ...) نباید مجاز می‌بود. در واقع، ازدواج یک سنت مشروع بین جنس مذکر و جنس مونث است که هدف آن حفظ کلی مصالح نوعی بشر است؛ و معنای این سخن آن نیست که در تک تک مواردی که این قانون قرار است اجرا شود باید وجوداً و بقاءاً آن مصلحتی که فلسفه وجودی این قانون بوده رعایت شود. 📚(الميزان، ج‏4، ص271) 🤔اگر این مساله بخوبی فهمیده شود پاسخ برخی از شبهات کسانی که با مناقشه در فلسفه احکام درصدد ترویج روابط نامشروع هستند معلوم می‌شود: 〽️شبهه‌ای ناظر به و آقای (از مدافعان همجسنگرایی) در مقام رد کسانی که با همجنسگرایی مخالفند و این را برخلاف نظام طبیعت و نیز برخلاف مصلحت نوعی بشر می‌دانند، به این استناد می‌کند که انسان رفتارهای جنسی را صرفاً برای بقای نسل انجام نمی دهد و بسیاری از روابط جنسی مجاز بین زن و شوهر هم اصلا در راستای بقای نسل نیست؛ پس لزومی ندارد که همه رفتارهای جنسی ما در قالب مصلحت مذکور باشد‼️ 🔅پاسخ طبق بیان فوق پاسخ این شبهه بخوبی معلوم می‌شود: کسانی که غایات واقعی برای انسان قبول دارند و از مصالح و مفاصد واقعی برای سعادت بشر سخن می‌گویند و این را مبنای قانون گذاری می‌دانند، اصلا سخنشان این نیست که مجاز بودن تک‌تک رفتارها باید برای آن مصلحت تعیین شده باشد؛ بلکه نوع رفتارها باید به نحوی باشد که آن غایت و مصلحت حاصل شود. 🔹مثلا قانون بستن اتومبیل برای انسانها وضع شده است، با این حال در اغلب مواردی که افراد سوار اتومبیل می‌شوند، خطری پیش نمی‌آید که بستن کمربند ثمره‌ای داشته باشد و حتی معدود مواردی هم اتومبیل در تصادف آتش گرفته و همین کمربند مانع نجات سرنشینان شده است؛ اما همچنان به خاطر مصلحت نوعیه همه‌جا این قانون را به رسمیت می‌شناسند. 🔖 برای آگاهی از آرای آرش نراقی و نقد آنها می‌توانید به پیوند زیر مراجعه کنید: 🔖http://www.souzanchi.ir/islam-ethics-and-homosexuality/ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «یریدُ اللَّهُ أَنْ یخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً» ميان تكوين و آفرينش انسان، و تشريع و احكام الهى هماهنگى است. (تفسير نور، ج‏2، ص274) 💠نکته تخصصی و انسان موجودی است که وضع بالفعلش مطلوب نیست و باید حرکت و رشد کند تا به وضع مطلوب خود برسد. پس هرقانون و برنامه‌ای برای انسان باید رشد و حرکت او را جدی بگیرد. اگر به این نکته توجه شود معلوم می‌گردد که احکام الهی، برخلاف آنچه بسیاری می‌پندارند، از باب سخت‌گیری بر انسان نیست. بلکه خداوند می‌داند که انسان ضعیف آفریده شده و بسیاری از محرمات و قوانینی که برای انسان قرار داده، در واقع با ملاحظه همین ضعف انسان و از باب تخفیف بر انسان است تا بتواند با سادگی تمام این مسیر را بپیماید. اینکه شریعت الهی (آسان و آسان‌گیر) است معنایش این نیست که سختی‌ای در آن نیست؛ بلکه معنایش این است که برای پیمودن راه رشد از این آسان‌تر دیگر فرض ندارد؛ و هرکس که با ادعای آزادی و آسان‌گیری راه دیگری را نشان می‌دهد در واقع می‌خواهد انسان را به بیراهه ببرد. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣1️⃣ ) «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ... لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحیماً» ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودهایتان را نکشید، چون خداوند نسبت به شما رحیم است. دقت شود که «رحیم» آن رحمت خاص خداوند است که خاص مومنان است (كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيما؛ احزاب/43) و در اثر ایمان و عمل صالح متوجه انسان می‌گردد (برخلاف رحمت رحمانیه که همگان، خوب و بد، را شامل می‌شود) 💠نکته تخصصی هرکس که به خودکشی روی می‌آورد از باب این است که از زندگی خسته شده و ادامه زندگی را غیرقابل تحمل می‌داند. این وضعیت شاید برای یک انسان غیرمومن عادی باشد که بر اثر سختی‌های زندگی به پوچی و یاس برسد؛ اما کسی که مومن باشد باید بداند که خداوند همواره با رحمت خاصه‌اش با او مواجه می‌شود. در واقع، جان انسان [مومن] محترم است، لذا خودكشى و يا ديگركشى حرام است. (تفسير نور، ج‏2، ص275) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلیماً» 💢خداوند انسانهای متعددی آفریده است؛ و تعدد امکان ندارد مگر اینکه تفاوتی در کار باشد؛ و همین که دو موجود متفاوت و غیر از همدیگر باشند بدان معناست که یکی چیزی دارد که دیگری ندارد و البته در بسیاری از موارد دومی هم چیزی دارد که اولی ندارد. کسی که عاقل باشد و این واقعیت را بفهمد که لازمه آفرینش موجودات متعدد، تفاوت در دارایی‌های آنان است، هیچگاه درصدد نمی‌آید که آنچه مایه برتری تکوینی دیگری بر اوست را طلب کند. 💢در مورد زنان و مردان نیز چنین است: خداوند زنان و مردان را متفاوت آفریده؛ یعنی آنان را از جهات گوناگون بر همدیگر برتری داده است: در مردها یک ظرفیتها و امکاناتی را نهاده که در زنان نیست و بالعکس. 🤔اما این به معنای آن نیست که به لحاظ ارزشی یکی از این دو را بر دیگری برتری داده است: نصیب هریک از زنان و مردان، آن چیزی است که با کار و تلاش خود بدان می‌رسند. 💢البته هر انسانی می‌تواند از خداوند افزایش طرفیت و امکانات بخواهد؛ یعنی می‌تواند حتی به خداوند امید ببندند که مازاد بر تلاششان و از فضلش بدانها بدهد؛ اما آنچه مهم است این است که مستقیما از فضل خدا طلب کنند، نه اینکه چشم طمع به فضل و برتری‌ای که خداوند به دیگری داده است بدوزند؛ چرا که خداوند به هر چیزی داناست و در این تفاوتهایی که بین انسانها قرار داده حکمتی را تعقیب می‌کند؛ و قرار نیست که به دلخواه ما نظام عالم را به هم بزند؛ بله، فضل او زیاد است و اگر از فضل او، نه صرف برتری‌ای که به دیگری داده، بخواهید به شما از فضلش می‌دهد. 💠نکته تخصصی : 📝 و تفکیک از 💢خداوند زن و مرد را از جهات متعددی متفاوت آفریده است، هم از جهات بیولوژیک و زیست‌شناسی و هم از جهات روان‌شناختی و جامعه‌شناختی و نفش‌آفرینی هریک در نظام خانواده. 💢اما از سال 1979 روانشناس اجتماعی فمینیست، خانم رودا انگر اول بار به تفکیک جنس (sex) از جنسیت (gender) اقدام کرد و به کوشش جریان فمیسنیم امروزه برای بسیاری از افراد گمان می‌کنند که زن و مرد علی‌رغم داشتن تفاوتهای بیولوژیک (که به جنس آنها مربوط می‌شود) طبیعتا و ذاتا اقتضای هیچ تفاوت جنسیتی را ندارند و هر تفاوت جنسیتی (فرهنگی- اجتماعی) که بین زن و مرد پیدا می‌شود برساخته جوامع و محیط است❗️ 💢با این حال، با پیشرفتهای علمی در قرن بیست و یکم، بویژه در زمینه علوم شناختی، وجود تفاوتهای واقعی غیربیولوژیک بین زن و مرد دوباره به طور جدی مطرح شد چنانکه شاهد شکل‌گیری موجی از فمیسنیتهای سابق هستیم که به خاطر توجه به همین تفاوتها، با تاکید شدید بر احیای خانواده سنتی برای شکوفایی زنانگی، منتقد شدید فمینیسم شدند، و به تدریج جریان فمینیسم خانواده‌گرا را به عنوان بخشی از موج سوم فمینیسم (موج پست مدرن) رقم زدند؛ و حتی برخي با نشان دادن تفاوت‌هاي فيزيولوژيکي بين مغز زن و مرد به اين نتيجه رسيدند که مدل‌هاي آموزش به زن و مرد نيز بايد متفاوت باشد و طرفدار تفکیک جنسیتی نظام آموزشی در تمام مقاطع تحصیلی شدند. 📚(برای توضیح تفصیلی و اسناد این مدعا، ر.ک: جنسیت و دوستی (سوزنچی)، ص46-47 و 69-70) 👈شايد ساده‌ترين و واضح‌ترين مصداقي كه براي اين تفاوت‌هاي ذاتي بتوان نشان داد، و است، كه هرچند مدتها به خاطر غلبه‌ رويکردهاي فمينيستي نادیده گرفته می‌شد، اما امروزه دوباره مورد توجه واقع شده، و به‌ويژه اگر میزان و شدت آن با و مقايسه شود، ترديدي در تفاوت واقعي و طبیعی روحيات زن و مرد باقي نمي‌گذارد. @yekaye 👇ادامه👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه نکته تخصصی درباره 💢آنچه در جریان فمینیسم در یک قرن گذشته رخ داد این بوده که عده‌ای راه احیای را در این دیدند که را انکار کنند و در واقع، آن برتری‌هایی که خداوند به مردان بر زنان داده بود را معیار انسانیت قلمداد کنند و همانها را برای زنان طلب کنند. در واقع آنان ناخودآگاه معیار انسان را «مرد»ها قرار دادند و خواستند که زنان را به صورت مردان بازسازی کنند؛ در حالی که خداوند در این آیه به ما تذکر می‌دهد که زن و مرد هر یک مدار خود و نصیب خود از تلاش خویش را دارد و هیچیک از این دو نباید دیگری را برتر مطلق ببیند و مثل دیگری بودن را طلب کند. 🤔بله، هم مردان و هم زنان می‌توانند بیش از آنچه فعلا هستند باشند، و راهش این است که به وضع موجود خود بسنده نکنند و از خداوند از فضلش طلب کنند، اما این طلب فضل، نباید با معیار قرار دادن شخص دیگر باشد (یعنی هر فضل و برتری‌ای را نگاه کنیم که آیا واقعا برای ما مفید و در راستای وجودی ما هست یا نه، و اگر چنین بود آن را طلب کنیم، نه صرفا از این جهت که چون دیگرانی هستند که از فضلی برخوردارند حتما آن فضل برای ما هم فضل و برتری‌ می‌آورد.) 💢خداوند اگر تفاوتی بین زن و مرد قرار داده، از روی علم بوده است؛ و سابقه یک قرن اخیر تمدن غرب نشان داد که مخالفت با این تفاوتها و ، نه‌تنها به احیای حقوق زنان منجر نخواهد شد، بلکه الگوی زنان را عملا مردان قرار می‌دهد و چون زن مرد نمی‌شود خروجی‌اش (Pseudo-man) خواهد بود، که نه زن بودن خود را حفظ کرده و نه واقعا مرد شده است. 📚این مطلب را به تفصیل در سخنرانی «زن به مثابه نا-مرد» توضیح داده‌ام: در ایتا: 🔖https://eitaa.com/souzanchi/556 در فضای وب: 🔖http://www.souzanchi.ir/the-redefinition-of-womens-identity-in-islam-and-feminism/ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ» 🔷تفضیل و تفاوت بین افراد، و در نقطه مقابل آن همانندی و یکسانی افراد، دست کم سه گونه می‌تواند باشد: 🔹الف. تکوینی: اینکه در مقام آفرینش متفاوت آفریده شده باشند. 🔹ب. ارزشی: اینکه در مقام ارزش‌گذاری متفاوت باشند. 🔹ج. حقوقی: اینکه از حقوق متفاوتی برخوردار باشند. 🔸و منطقا تلازمی بین این سه نیست؛ مثلا ▫️کسی می‌تواند به لحاظ تکوینی از دیگری برتر باشد اما لزوما حقوق بیشتر یا ارزشمندی بیشتری نداشته باشد؛ ▫️و یا به لحاظ ارزشی برتر باشد، اما نه به لحاظ تکوینی و نه به لحاظ حقوقی برتر نباشد؛ ▫️ویا به لحاظ حقوقی برتر باشد، اما نه به لحاظ تکوینی و نه به لحاظ ارزشی لزوما برتر نباشد ▪️(به ترتیب مانند: یک نابغه، یک فرد واقعا تقواپیشه، و یک رئیس جمهور؛ در برابر کسی که این گونه نیست). 💠نکته تخصصی و 📝بحثی درباره و (مغالطه به جای ) 📛بعد از استقرار تفکر اومانیستی (اصالت انسان دنیامدار) در غرب، بتدریج مساله تساوی بشر و همه بشر را یکسان دیدن مطرح شد و فعالیتهایی رخ داد که نهایتا به صدور اعلامیه حقوق بشر انجامید که بارها و بارها در آن از تساوی بشر سخن گفته شده است؛ اما اگر کسی دقت کند بوضوح خلط این سه معنای از تساوی را درمی‌یابد. 🤔حقیقت این است که در غرب ابتدا به خاطر تفکر دنیامدارانه، حقوق دنیوی هرکس علامت ارزشمندی او قلمداد شد؛ و در نتیجه تلازمی برقرار شد بین ارزشمندی انسانها، و حقوقی که بدانها تعلق می گرفت؛ و متاسفانه هنوز این تلازم در ذهن همگان رسوب کرده، لذا از تساوی ارزشی بشر در بدو تولد، تساوی حقوق او را نتیجه می‌گیرند و بالعکس. در هر صورت، در بحث تساوی بشر، امروزه بشدت بین سه عرصه و و خلط می‌شود؛ و همین خلط بحث درباره تساوی بشر، عینا در مورد هم مطرح می‌شود؛ در حالی که اگر معیار تساوی حقوق، تساوی تکوینی باشد، و تکوین هم فقط در افق حیات دنیوی تحلیل شود، بوضوح می‌دانیم که انسانها به لحاظ ژنتیک و ابتدای تکوین متفاوتند، پس جایی برای تساوی حقوق نمی‌ماند❗️ و چون به لحاظ تکوینی، تفاوت زن و مرد هم قابل انکار نیست، بر اساس این خلط، منطقاً باید با تساوی حقوق زن و مرد هم مخالفت کرد‼️ اما اگر بخواهیم از این فضای جوزده خارج شویم و عاقلانه بیندیشیم باید در ابتدا سه گونه تفاوت (یا برتری، یا تساوی) محل بحث (تکوینی و حقوقی و ارزشی) را جدی بگیریم، و بعد بررسی کنیم که تساوی بشر (و به طور خاص تساوی زن و مرد) در کدام عرصه موجه است و این تساوی چه اندازه بار حقوقی دارد؟ @yekaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣1️⃣ «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» ⛔️اگرچه غرایز انسان، انسان را به سوی شُحّ (بخل ورزیدن همراه با حرص زدن) می‌راند؛ و نفس همواره در محضر شح احضار می‌شود؛ 🤔اما انسان، فطرت هم دارد؛ اراده و اختیار هم دارد؛ می تواند از حق خود بگذرد؛ در حق دیگران نیکویی بورزد؛ و در یک کلام نفس خود را نگه‌دارد (تقوی، یعنی خودنگهداری). 〽️این توصیه به «تتقوا»، که بعد از اشاره به احضار نفس در محضر «شح» آمده، عبارت اخرای همان است که در دو آیه دیگر فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و هرکس شُحّ نفس خویش را نگه دارد پس اینان‌اندن که رستگارانند.» (حشر/9؛ تغابن/16). 💠نکته تخصصی 📝نقدی بر برخی امثال روسو بر این باورند که همه بدی‌ها از جامعه برمی‌خیزد و اگر انسان می‌توانست وارد جامعه نشود پیروی از طبیعتش او را خوشبخت می‌کرد. اما این باوری ناصواب است. انسان موجودی است که طبیعتش در ضمن فطرتش آفریده شده است. 🔸طبیعت انسان همان ابعاد غریزی اوست که با حیوانات مشترک، و بالفعل در او موجود است؛ ولی 🔹فطرتِ [= خلقت بسیار خاص و بی‌نظیرِ] وی، همان روح عظیم و بی‌نهایت‌طلب اوست که بالقوه میل به سوی کمال مطلق دارد؛ اما برای به فعلیت رسیدنش باید خود را در مسیری که فطرت برایش ترسیم می‌کند نگه دارد. در واقع، 🔸طبیعت و غریزه وضعیت بالفعل اوست؛ و 🔹فطرت وضعیت بالقوه او که باید آن را شکوفا کرد. 💢اگر کسی به شکوفا کردن فطرتش اهتمام نورزد و غریزه و طبیعتش را آزاد بگذارد، این غریزه و طبیعت، چون در بستر ظرفیت بی‌نهایت‌طلبی انسان کار می‌کند سر به طغیان و نابود کردن خود و عالم برمی‌دارد❗️ 🔻حیوان دارای طبیعت و غریزه هست؛ اما چون فطرت ندارد، امیال غریزی‌اش در همان حد طبیعت وی را به فعالیت وامی دارد؛ همین که نیاز طبیعی‌اش رفع شد؛ آرام می‌گیرد. حتی حیوانی که طبیعتش بر درنده‌خویی است؛ درنده خویی‌اش حد دارد. اما ♦️انسان چون غریزه‌اش در بسیتر واقعیت فطرتش حرکت می‌کند؛ اگر ابعاد اصیل خود فطرت شکوفا نشود، این امیال غریزی در افق بی‌نهایت‌طلبی فطرت رقتار خواهد کرد؛ از این رو، در شهوت‌رانی، درنده‌خویی، و سایر ابعاد حیوانی، در هیچ حدی متوقف نخواهد شد. 🤔پس این گونه نیست که اگر کسی صرفا از طبیعت بالفعلش پیروی کند سعادتمند گردد. خیر، باید آن فطرت بالقوه‌اش را شکوفا کند تا بتواند در مسیر سعادت گام بردارد؛ وگرنه اگر طبیعت بخواهد از ظرفیت‌های فطرت استفاده کند، «شُح» پدید می‌آید؛ یعنی ترکیب پیچیده‌ای از و ؛ هم برای به دست آوردن هر چیزی بشدت حرص می‌زند؛ و هم با اینکه به بسیاری از چیزها نیاز ندارد و تا آخر عمرش هم چه‌بسا نیاز پیدا نکند، همچنان در حفظ آن برای خود و مانع شدن دیگران از دست‌یابی به آن امکانات بخل خواهد ورزید. 💠ثمره شاید یکی از مهمترین علل تفاوت بنیادین (که را مهمترین ارزش انسانی می‌شمرد: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏؛ حجرات/13) با (که را مهمترین ارزش می‌شمارند) در همین فهم عمیق از انسان باشد. اگر از اغراض اقتصادی و سیاسی و ... صرف نظر کنیم، به لحاظ ، مشکل همین مبنای روسو است که فرد را در هرچه وی می‌انگارند؛ چون انسان را صرفا حیوانی دیده‌اند که از البته از اختیار برخوردار است؛ اما در نگاه اسلامی درست است که یک ویژگی بارز انسان برخورداری از اراده و اختیار به معنای خاص آن است؛ اما ویژگی از آن مهمتر، برخورداری از فطرتی عظیم است، که اگر پرورش نیابد و غریزه بخواهد آزادانه بر آن سوار شود، هم خود انسان و هم کل نظام عالم را یکسره به فنا می‌دهد. @yekaye