هدایت شده از یک آیه در روز
.
8️⃣ در خصوص پراکندگی جمعیتی مقربان در میان اولین و آخرین اشاره کرد که جماعتی در اولیناند و اندکی در آخرین؛ در باره اصحاب یمین نسبت آنان در میان اولین و آخرین را تقریبا با تعبیر یکسان بیان کرد و در مورد اصحاب شمال اصلا از این نسبت سخنی نگفت. درباره چرایی این تفاوت قبلا نکاتی در ذیل آیه ۴۰ (جلسه 1007 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-40/) گذشت؛
اما چرا این دستهبندی را درباره اصحاب شمال مطرح نکرد؟
🍃الف. شاید این مویدی است بر نکتهای که قبلا اشاره شد که به نظر میرسد که کارکرد اصلی این دستهبندی سوره برای هشدار به خود انسان است؛ نه برای قضاوت درباره دیگران. اگر چنین باشد اقتضای جمع خوف و رجا این است که از سویی با گفتن اینکه مقربان در گذشتگان خیلی بیشتر بودند مانع غرور بیجا در مخاطب (که علیالقاعده خود را از متاخران میداند) میشود؛ و افراد خیلی سریع خود را در زمره مقربان قلمداد نخواهند کرد؛ و از سوی دیگر با بیان اینکه اصحاب یمین در گذشته و حال زیاد بوده مانع یاس و دلسردی کال مومنا از خویش میشود و با خود میگویند اگر توفیق مقرب بودن را نیافتیم لااقل امید به اینکه اصحاب الیمین باشیم زیاد است. و از آنجا که نمیخواهد افراد به قضاوت درباره دیگران بنشینند، از گفتن اینکه در میان گذشتگان چقدر جزء اصحاب الشمال بودند و نسبت آنان به اصحاب الشمال امروزی چقدر است اجتناب شده؛ چرا که بر گفتن این مطلب، چهبسا ثمرهای جز رفع کنجکاوی، و اقدام نابخردانه برای قضاوت درباره دیگران مترتب نباشد.
🍃ب. ...
@yekaye
۲۷ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
د.۲) مقایسه از حیث جایگاه اصلی و -با اندکی تسامح- «موقعیت مکانی» آنان
9️⃣ در مورد مقربان هم در اول بحث و هم در آخرین توصیف آنان از بودن آنها در بهشت نعمت سخن گفت؛ و در خصوص جهنمیان از بودن آنها در جهنم (جحیم) نام برد؛ اما نه در ابتدای بحث؛بلکه به عنوان آخرین چیزی که آنان بدان میرسند (تَصْلِيَةُ جَحيمٍ)؛ و در خصوص اصحاب یمین هم صرفا به اینکه در باغ و بوستان و آبشارهایند اشاره کرد و اگرچه اینها اوصاف بهشت است اما نامی از بهشت نبرد. چرا؟
🍃 الف. مقربان کسانیاند که در همین دنیا به مقام مخلَصین رسیدند؛ پس نهایت راه را همینجا دست یافتند؛ لذا چنانکه قبلا هم اشاره شد حتی از احضار در صحنه محشر هم معافاند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۱۲۷-۱۲۸). پس ابتدا و انتها آنان در بهشت نعیماند؛ بلکه تعبیر قرآن شاید از این هم لطیفتر باشد؛ ابتدا از بودن آنان در بهشتهای نعیم سخن میگوید: «في جَنَّاتِ النَّعيمِ» اما در انتها چنان سخن میگوید که گویی بهشت نعیم، تجلی وجود خود آنان است؛ نه محل آنان (فرمود «ف ... جَنَّةُ نَعيمٍ»؛ و نفرمود «فی جَنَّةِ نَعيمٍ»)
اما اصحاب شمال کمکم به سوی جهنم اصلی برده میشوند و شاید بدین جهت دوبار از «نُزُل» (پیشکشی) آنان سخن گفت و تنها در پایان سوره به «افتادن و سوختن در جحیم» اشاره کرد؛
در خصوص اصحاب یمین هم این نکته که عملا اوصاف متعارف بهشت را گفت اما اسم بهشت را نبرد – اگر توجه کنیم که صفت همواره از ذات متاخر است - شاید دلالت دارد در حد و بهره آنان از بهشت؛ یعنی افق فهم آنان بالاخره به حد مقربان نمیرسد که حقیقت جنت نعیم در آنان متجلی شود؛ بلکه آنان فقط در حد همین فهم عرفی از بهشت (باغات و میوهها و آبشارها و ...) به بهشت میرسند.
🍃 ب. ...
🔟 در خصوص مقربان توصیفی که از موقعیت مکانی آنان در قبال نعمتهای بهشتی شد با تعبیر «علی» بود (عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَة ...)؛ اما هم در خصوص اصحاب یمین و هم اصحاب شمال، ذکر نعمتها و نقمتهایشان را با تعبیر «فی» آغاز کرد (في سِدْرٍ مَخْضُود و ...؛ في سَمُومٍ وَ حَميم و ...). چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد که نشان میدهد در خصوص مقربان، اشراف و برتری و فوق این نعمتها بودن در کار است؛ اما اصحاب یمین و اصحاب شمال در افق همین نعمتها و عذابهایند نه فوق آنها.
🍃ب. ...
@yekaye
۲۷ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣1️⃣ در حالی که در سوره واقعه برای هرسه گروه از مصرف میوه سخن گفت (در مورد مقربان و اصحاب یمین که صریحا لفظ «فاکهة» را به کار برد؛ در مورد اصحاب شمال هم از تعبیر «خوردن از درخت زقوم» استفاده کرد که علیالقاعده خوردن از درخت به معنای خوردن از میوه و ثمره درخت است؛ بویژه اگر میوه را به معنای مطلق ثمره و محصول و هر چیزی که از درخت گرفته میشود بدانیم)، اما فقط برای مقربان از اینکه گوشت هم برایشان مهیاست خبر داد.
چرا؟
🍃الف. با توجه به برتر بودن مقربان نسبت به اصحاب یمین شاید میخواهد اشاره کند که تنوع نعمتهای پیش روی مقربان بیشتر است؛ یعنی همان طور که در خصوص «میوه» محدوده بهرهمندی مقربان بیش از اصحاب یمین بود و عموم بهشتیان نسبت به جهنمیان با گزینههای متنوع مواجه بودند و امکان انتخاب داشتند، یک مزیتی هم که در حوزه خوردنیها برای مقربان نسبت به اصحاب یمین برشمرده شد که بالاتر بودن جایگاه آنان را به مخاطب القا کند تنوع از حیث میوه و گوشت است.
🍃ب. شاید چنانکه قبلا احتمالش مطرح شد (جلسه 988 تدبر۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-21/) اساسا خوردن گوشت در بهشت یک مزیت خاص برای مقربان باشد؛
که در این صورت باید برای پاسخ به سوال فوق درباره حقیقت خوردن در بهشت بیشتر تامل شود؛
که این تامل نیازمند چند مقدمه است:
▪️مقدمه۱. بر طبق روایات – و ظاهرا برخلاف تحلیلی که در فلسفه از موجودات مجرد میشود - ظاهرا تمام مخلوقات نیاز به خوردن دارند. بله، اگر خوردن صرفا جویدن و هضم و سپس دفع کردن مواد زاید باشد، این امر در تمام مخلوقات ضرورت ندارد؛ اما اگر خوردن به معنای آن است که موجود مربوطه برای امتداد یافتن وجود و بقایش نیازمند امدادی بیرونی (امدادی غیر از افاضه وجودیِ اصل آفرینش خود) است، هر امری که به امتداد یافتن وجود شخص بهره میرساند غذای او محسوب میشود و ظاهرا بر همین اساس است که بر طبق روایات حتی فرشتگان مقرب هم غذا دارند و البته غذای آنان نور است.
▪️مقدمه۲. بر اساس آیات قرآن کریم، در آفرینش انسانها دو مولفه در نظر گرفته شده است: طین و روح؛ و البته این به معنای دوگانگی خارجی در وجود انسان نیست؛ بلکه به تعبیر فلاسفه بین نفس (به عنوان وجهه بارز روح) و بدن (به عنوان وجهه بارز طین) ترکیب اتحادی برقرار است. ولی این مقدار هست که این دو اجمالا تفاوتی با هم دارند و لذا همان گونه که روح انسان اقتضائاتی دارد، بدن (بُعد طینی انسان) هم اقتضائاتی دارد. در روایات آفرینش، انسانها از حیث «طینت» شان – که ظاهرا غیر از «روح» شان است – نیز تفاوتهایی با هم دارند؛ و به نظر میرسد که بهرهمندی از همین طینت است که موجب میشود بهشت منحصرا بهشت روحانی و معنوی نباشد بلکه ابعادی شبیه ابعاد زندگی «طین»ی دنیوی پیدا کند و خوردن و آشامیدن و نکاح و ... هم در بهشت مطرح باشد.
▪️مقدمه۳. مرتبه وجودی حیوانات (در همین افق طین و طینت) برتر از مرتبه وجودی گیاهان است؛ یعنی تفاوت مراتب وجودی موجودات صرفا از این جهت نیست که مرتبه عالم برزخ (عالم ملکوت؛ و به قول فلاسفه: عالم مثال) و عالم قیامت (عالم جبروت؛ به قول فلاسفه: عالم عقل) فوق عالم دنیا (عالم ناسوت؛ و به قول فلاسفه: عالم طبیعت) است و موجودات عوالم مافوق، فوق موجودات عوالم پایینتر هستند؛ بلکه در درون هر یک از این عوالم هم تفاوت مراتب وجودی موجودات قابل انکار نیست.
▪️نتیجه: چهبسا اینکه مقربان علاوه بر گیاه، گوشت هم میخورند اشارهای باشد به نحوه امداد وجودی آنان، که حتی در افق بدن و طینت آنان نیز، مرتبه وجوی بالاتری دارند؛ و لذا غذایی که امدادبخش وجود این مرتبه آنان است، در افق وجودی بالاتری هم باید باشد.
🍃ج. ...
👇ادامه مطلب: (تاملی درباره #گیاهخواری)👇
@yekaye
۲۷ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر15
✅تبصره 1 (تاملی درباره #گیاهخواری)
هریک از تحلیلهای فوق که درست باشد یا نباشد آنچه مسلم است این است که در این سوره صریحا از مصرف گوشت توسط مقربان سخن گفت و در مورد اصحاب یمین در این خصوص چیزی نگفت.
این یعنی مقربان حتما از گوشت استفاده خواهند کرد؛ و این نشان میدهد این ذهنیت عوامانهای که از فضاهای هندی ریشه گرفته که به بهانه اینکه جان حیوانات محترم است از خوردن گوشت پرهیز میکنند و صرفا به خوردن گیاهان بسنده میکند به هیچ عنوان دلیل بر فضیلت بیشتر آنان نیست❗️
علت اینکه این تحلیل را #عوامانه نامیدم این است که اگر کشتن موجود زنده اشکال دارد،
اولا چه فرقی بین حیوان و گیاه است؟!
و ثانیا چه فرقی بین حیوانات زنده بزرگ و کوچک است؛ یعنی چرا اینها از کشتن گاو و گوسفند را ناروا میشمرند ولی کشتن حشرات موذی، انگلها و حیواناتی که در درون بدن انسان زندگی میکنند (مثلا کرم روده و ...) و ... را مجاز میدانند؟!
همان خداوندی که نظام عالم را به گونهای آفریده که به لحاظ زیستشناختی، برخی جانداران غذای برخی دیگر از جانداران باشند و نیازهای بدنی آنها را رفع کنند، جواز خوردن آن جانداران را نیز صادر کرده است.
ضمنا این احتمال هم (که چهبسا چون مقربان در دنیا از گوشت استفاده نکردهاند در آخرت از گوشت استفاده خواهند کرد) اصلا قابل اعتنا نیست؛
زیرا
اولا مبتنی بر تلقی ناصواب هندویی-مسیحی است که بین بهرهمندی از دنیا و آخرت تضاد میبیند؛ در حالی که در نگاه اسلامی بین اینها تضادی نیست؛
و ثانیا نهتنها خود پیامبر ص و اهل بیت ع از گوشت استفاده میکردند، بلکه بر اساس نقلهای تاریخی در مورد هیچ پیامبری ذکر نشده که کلا از گوشت اجتناب کرده باشد؛
و شاید یکی از عللی که در احادیث فراوانی این مساله که شخص خوردن گوشت را بیش از ۴۰ روز ترک کند بشدت مذمت شده است (مثلا الكافي، ج6، ص309 ) مبارزه با همین عوامزدگیهای روشنفکرمآبانه باشد.
@yekaye
۲۷ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔷د.۶. مقایسه اطرافیان سه گروه مقربان، اصحاب یمین و اصحاب شمال در سوره واقعه
7️⃣1️⃣ درباره اطرافیان این سه گروه هم تفاوت بسیار بارز است.
🔻در مورد جهنمیان ارتباطی با کس دیگری مطرح نشد اما در مورد بهشتیان ارتباطاتی مطرح شد؛ البته با تفاوتی:
🔺در مورد اصحاب یمین فقط از «فرش مرفوعة» سخن گفته شد؛ یعنی ظاهرا اصحاب یمین همسرانی دارند که چهبسا اشاره دارد به بهرهمندی متقابل از لذت جنسی (ولو در این سطح منحصر نماند)؛ چرا که فرمود: و همخوابگانی رفیع و گرانمایه؛ همانا ما آنان [= آن افراد مونث] را به آفرینشی خاص ایجاد کردیم؛ پس آنان را بِکر گرداندیم؛ دلدادگانی همسن و سال.
♦️و در مورد مقربان صریحا از سه گونه ارتباط با دیگران سخن گفته شد:
🔺یکی، ارتباط با سایر مقربان، که با تعبیر «تکیهزنان بر تختها، رو به روی همدیگر» بر این تاکید کرد؛ و این اصلا مابهازایی در دو گروه دیگر ندارد؛ که برای چرایی این نکته در تدبر۱۱ احتمالاتی مطرح شد.
🔺دسته دوم ارتباط با «ولدان مخلدون» است که با توجه به تشابه این تعبیر با تعبیر «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون» (طور/۲۱) یک احتمال این است که مقصود از «ولدان» همان «غلمان» به معنای خدمتکاران کمسن و سال باشد. البته احتمال دیگر این است که «غلمان» را با «ولدان» شرح دهیم؛ یعنی این خدمتکاران کم سن و سال، به نحوی فرزند آنان هستند؛ هرچند نه لزوما فرزند دنیوی آنها؛ بلکه فرزند پدیدآمده آنها در آنجا. و یک احتمال سوم این است که «ولدان» و «غلمان» اساسا دو نعمت متفاوت باشند ؛ و در هر صورت وجود «ولدان مخلدون»، طفیلی وجود مقربان است چرا که همواره آماده به خدمت و پذیرایی از مقرباناند؛ و در این مورد نیز در این سوره مابهازایی در دو گروه دیگر برایش مطرح نشد.
🔺دسته سوم ارتباط با «حور عین: سپیداندامهایی شهلاچشم» میباشد؛ که بر طبق روایاتی که ذیل آیه مربوطه گذشت در زمره برترین همسران بهشتی هستند و در اینجا هم با تعبیر «همچون دُرّ مکنون» از آنان یاد کرد.
🔸بدین ترتیب، در این سوره، از حیث همنشینان همرتبه، و نیز از حیث افراد کاملا طفیلی (خدمتکاران ویا فرزندان بهشتی)، فقط برای مقربان سخنی گفته شد؛
🔸اما هم مقربان و هم اصحاب یمین از همسرانی بهشتی برخوردارند (ولو با توضیحی متفاوت، که در این باره در تدبر 18 نکاتی بیان خواهد شد) ولی درقبال این نعمت – برخلاف خوردن و نوشیدن و موقعیت مکانی- مابهازایی برای جهنمیان ذکر نشد.
در خصوص این نعمت، این احتمال که این همسری، ناظر به مساله نکاح و لذت جنسی در بهشت باشد بسیار است که شاید بهترین شاهد بر این احتمال - صرف نظر از نکاتی که در این باره در ذیل بحث حور عین (جلسه 989 تدبر ۳ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-22/( گذشت - استفاده از تعبیر «باکره» میباشد؛ و نیر شاید به همین جهت است که درقبال این نعمت مابهازایی برای جهنمیان ذکر نشد؛ زیرا جنس این مساله (یعنی نکاح و لذت جنسی) از دید اغلب انسانها فقط از جنس نعمتی لذتبخش است، برخلاف خوردن و آشامیدن و قرار گرفتن در یک موقعیت مکانی، که عذاب از طریق آنها برای همگان کاملا قابل فهم است.
@yekaye
👇تبصرهای بر توضیحات فوق👇
۳ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔷د.۶. مقایسه اطرافیان سه گروه مقربان، اصحاب یمین و اصحاب شمال در سوره واقعه
7️⃣1️⃣ درباره اطرافیان این سه گروه هم تفاوت بسیار بارز است.
🔻در مورد جهنمیان ارتباطی با کس دیگری مطرح نشد اما در مورد بهشتیان ارتباطاتی مطرح شد؛ البته با تفاوتی:
🔺در مورد اصحاب یمین فقط از «فرش مرفوعة» سخن گفته شد؛ یعنی ظاهرا اصحاب یمین همسرانی دارند که چهبسا اشاره دارد به بهرهمندی متقابل از لذت جنسی (ولو در این سطح منحصر نماند)؛ چرا که فرمود: و همخوابگانی رفیع و گرانمایه؛ همانا ما آنان [= آن افراد مونث] را به آفرینشی خاص ایجاد کردیم؛ پس آنان را بِکر گرداندیم؛ دلدادگانی همسن و سال.
♦️و در مورد مقربان صریحا از سه گونه ارتباط با دیگران سخن گفته شد:
🔺یکی، ارتباط با سایر مقربان، که با تعبیر «تکیهزنان بر تختها، رو به روی همدیگر» بر این تاکید کرد؛ و این اصلا مابهازایی در دو گروه دیگر ندارد؛ که برای چرایی این نکته در تدبر۱۱ احتمالاتی مطرح شد.
🔺دسته دوم ارتباط با «ولدان مخلدون» است که با توجه به تشابه این تعبیر با تعبیر «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون» (طور/۲۱) یک احتمال این است که مقصود از «ولدان» همان «غلمان» به معنای خدمتکاران کمسن و سال باشد. البته احتمال دیگر این است که «غلمان» را با «ولدان» شرح دهیم؛ یعنی این خدمتکاران کم سن و سال، به نحوی فرزند آنان هستند؛ هرچند نه لزوما فرزند دنیوی آنها؛ بلکه فرزند پدیدآمده آنها در آنجا. و یک احتمال سوم این است که «ولدان» و «غلمان» اساسا دو نعمت متفاوت باشند ؛ و در هر صورت وجود «ولدان مخلدون»، طفیلی وجود مقربان است چرا که همواره آماده به خدمت و پذیرایی از مقرباناند؛ و در این مورد نیز در این سوره مابهازایی در دو گروه دیگر برایش مطرح نشد.
🔺دسته سوم ارتباط با «حور عین: سپیداندامهایی شهلاچشم» میباشد؛ که بر طبق روایاتی که ذیل آیه مربوطه گذشت در زمره برترین همسران بهشتی هستند و در اینجا هم با تعبیر «همچون دُرّ مکنون» از آنان یاد کرد.
🔸بدین ترتیب، در این سوره، از حیث همنشینان همرتبه، و نیز از حیث افراد کاملا طفیلی (خدمتکاران ویا فرزندان بهشتی)، فقط برای مقربان سخنی گفته شد؛
🔸اما هم مقربان و هم اصحاب یمین از همسرانی بهشتی برخوردارند (ولو با توضیحی متفاوت، که در این باره در تدبر 18 نکاتی بیان خواهد شد) ولی درقبال این نعمت – برخلاف خوردن و نوشیدن و موقعیت مکانی- مابهازایی برای جهنمیان ذکر نشد.
در خصوص این نعمت، این احتمال که این همسری، ناظر به مساله نکاح و لذت جنسی در بهشت باشد بسیار است که شاید بهترین شاهد بر این احتمال - صرف نظر از نکاتی که در این باره در ذیل بحث حور عین (جلسه 989 تدبر ۳ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-22/( گذشت - استفاده از تعبیر «باکره» میباشد؛ و نیر شاید به همین جهت است که درقبال این نعمت مابهازایی برای جهنمیان ذکر نشد؛ زیرا جنس این مساله (یعنی نکاح و لذت جنسی) از دید اغلب انسانها فقط از جنس نعمتی لذتبخش است، برخلاف خوردن و آشامیدن و قرار گرفتن در یک موقعیت مکانی، که عذاب از طریق آنها برای همگان کاملا قابل فهم است.
@yekaye
👇تبصرهای بر توضیحات فوق👇
۳ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
❇️تبصرهای بر تدبر 17
(آیا در جهنم رابطه همسری مطلقا در کار نیست؟)
علت اینکه از تعابیری مانند «از دید اغلب انسانها» و «قابل فهم» استفاده کردیم این است که آن مقدار که انسانها عموما مساله رابطه جنسی و همسری را در افق لذت میفهمند؛ برخلاف خوردن و نوشیدن، که در آن هم فضای لذترسانی خیلی برجسته است و هم فضای آزار و اذیت ؛ و آیات عذاب در این سوره چون حالت انذاری دارد طبیعتا سراغ مواردی باید برود که عذابآوربودن آن برای عموم کاملا واضح باشد.
◾️با این حال، این عدم ذکر همسر برای جهنمیان در این سوره، لزوما نتیجه نمیدهد که وجود عذاب از طریق همسر در جهنم حتما منتفی است؛ زیرا:
▪️اولا دلیلی نداریم که بتوان عذاب ازطریق ارتباط با همسر ویا حتی ازطریق مساله جنسی را محال دانست؛ بویژه که در برخی از آیات از وجود ازواج جهنمی سخن گفته شده: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُون» (صافات/۲۲) که اگرچه بسیاری از مفسران زوج در این آیه را به معنای مطلق قرین و همنشین (نه همسر) دانستهاند اما احتمال اینکه در جهنم برخی همراه همسرانشان محشور و به همین واسطه عذاب شوند کاملا منتفی نیست؛
▪️و ثانیا اگر توجه کنیم که ارتباطات اجتماعی باطل هم در جهنم ظهور و بروز پیدا میکند، (مانند اینکه فرعون پیروان خود را وارد جهنم میکند [يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ: هود/۹۸] ویا آنچه از ارتباطات و گفتگوهای بین تابعان و متبوعان جهنمی [بقره/۱۶۶-۱۶۷ ؛ صافات/۲۷-۳۳ ] ویا مستضعفان و مستکبران گمراهکننده آنان [سبأ/31-33 ] در قرآن حکایت شده است؛ و از همه مهمتر اینکه دوستیهای صمیمی بر مدار غیرتقوی را در قیامت، نه صرفا ملغی، بلکه عامل دشمنی [= نزاع] در روز قیامت برمیشمرد [الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين؛زخرف/۶۷]) بعید نیست همسرانی هم که در جهنمی شدن یار و یاور هم بودهاند (مانند ابولهب و همسرش که قرآن صریحا سوره مسد را ناظر به عذاب این زن و شوهر در جهنم نازل کرده است) همین رابطه همسریشان هم در جهنم برقرار و مایه عذاب آنان باشد.
@yekaye
۳ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
8️⃣1️⃣ در تدبر 17 اشاره شد که در این سوره تنها برای بهشتیان از وجود همسرانی سخن گفت؛ که البته با توجه به تفاوت مقربان و اصحاب یمین این نعمت برای آنان متفاوت است.
🔆برای مقربان از تعبیر «حور عین» [سپیداندامهایی شهلاچشم] که «همچون دُرّ مکنوناند» استفاده کرد و
🔅 برای اصحاب یمین از تعبیر «همخوابگانی رفیع و گرانمایه؛ همانا ما آنان [= آن افراد مونث] را به آفرینشی خاص ایجاد کردیم؛ پس آنان را بِکر گرداندیم؛ دلدادگانی همسن و سال.»
این تفاوت در تعبیر بیانگر چه نکتهای است؟
🍃الف. شاید بتوان گفت محور معنایی همسران مقربان، بویژه با تاکید بر تشبیهش به «در مکنون»، تمرکز بر زیبایی خیرهکننده و دستنیافتنی آنان باشد؛ اما محور معنایی همسران اصحاب یمین با توجه به تاکید بر بکارت، تمرکز بر جذابیت و مطلوبیت جنسی آنان باشد؛ آنگاه:
🌱الف.۱. با توجه به اینکه عمده نعمتهای بهشتی تجسم اعمال خود افراد در دنیاست چهبسا این تفاوت، افق مواجهه این دو گروه از خوبان با همسرانشان در زندگی دنیوی و از حیث لذتهای همسری را منعکس میسازد:
مقربان زیباییِ همسرانشان برایشان موضوعیت دارد؛ و اصحاب یمین که مرتبه معنوی پایینتری دارند جذابیت جنسی همسرانشان.
البته قبلا [جلسه 989 تدبر ۳ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-22/] توضیح داده شد که لذت و جذابیت جنسی، در اسلام به خودی خود مذموم نیست و تلقی اسلامی با تلقی مسیحی-هندی که توجه به نیاز جنسی را ذاتا مانع رشد معنوی انسان میداند کاملا متفاوت است؛ و منظور ما از این تفاوتی که ذکر شد نفی جایگاه غریزه جنیسی نیست؛ بحث ما در این است که افق نهایی لذت بردن یک مرد از همسرش میتواند صرفا در افق رفع نیاز جنسی خودش باشد؛ یا به این حد محدود نشود و در افق مبهوت شدن در مطلق زیباییهای او (ولو زیباییهای جسمی او) باشد.
چیزی که شاید موید این معنا باشد آن است که عایشه به خاطر اینکه نسبت به سایر زنان پیامبر جوانتر و زیباتر بود به خود میبالید و گاه خود را بدین جهت محبوبترین زنان پیامبر ص قلمداد میکرد؛ و اینکه احتمالا پیامبر ص او را به خاطر زیبایی ظاهریش تحسین میکرده، منافاتی ندارد با اینکه به خاطر رفتارهای سیاسی و اجتماعیاش وی را بشدت مورد مذمت قرار داده است؛ چنانکه نمونههایی از این مذمتها در آیات ۳-5 سوره تحریم، و نیز هشدار ایشان به وی که «مبادا آن زنی باشی که سگان حوأب بر تو پارس کنند» معروف است.
🌱الف.۲. ...
🍃ب. شاید تعبیر «در مکنون» و تاکید بر مخفی و در حفاظ نگه داشته شدن حور عین اشاره به همسرانی است که افق ارتباط با آنان بمراتب فوق لذت جنسی است؛ چنانکه سطوح لذت بردن زن وشوهر از همدیگر محدود به افق جنسی نمیشود و گاه لذت معنویای که از صرف حضور و درکنار هم بودن میبرند ویا رنجی که از فراق همدیگر میکشند به گونهای نیست که بتواند با انجام یک ارتباط جنسی با شخص دیگری حاصل ویا رفع شود؛ چنانکه بسیارند زنان و مردانی که پیر و فرتوت شدهاند و عملا چیزی از توان جنسیشان باقی نمانده اما همچنان بشدت به هم عشق میورزند و تاب لحظهای فراق همدیگر را ندارند؛
اما تاکید بر مفاهیمی همچون همبستری (که در ضمن واژه فُرُش نهفته) و باکرگی و «عُرُب» بودن (که دلالت بر یک نوع نشاط شوهردوستانه دارد) در زنان اصحاب یمین بیشتر در حال و هوای لذت جنسی است.
🍃ج. ...
@yekaye
👇نکته تخصصی #معادشناسی در ادامه مطلب👇
۳ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
📝نکته تخصصی #معادشناسی:
پیچیدگی #تجسم_اعمال در حوزه جایی که #عمل از جنس #رابطه و #قائم_به_طرفین میباشد
در تحلیلهای فوق، مدار بحث را روی مساله تجسم اعمال بردیم؛ اما باید توجه داشت که بحث تجسم اعمال حوزههای بسیار وسیعی دارد و نباید ظهور این مسائل در آخرت را نباید کاملادر افق تنگناهای عالم ماده که دار تزاحم است فهمید و مثلا پنداشت که چون مساله تجسم اعمال است، همسران بهشتی صرفا تجسم خود همسران دنیوی خود شخص است؛
بلکه اقتضائات و محدودیتهای دنیوی در آنجا نیز برقرار نخواهد بود؛
چنانکه مثلا ظاهر آیات این است که همسران بهشتی مقربان و اصحاب یمین، منحصر به همسرانی که افراد در دنیا داشتهاند نیست؛ و اینکه برای بهشتیان همسرانی در خود بهشت آفریده میشود نیز در بسیاری از روایات مورد تاکید بوده است.
علاوه بر این
اگر توجه کنیم که هر رابطهای که شخص با دیگری برقرار میکند به یک معنای دقیق، عمل خود اوست؛ و اگرچه اصل رابطه، قوامش به طرفین است؛ اما برای هریک ازطرفین آن مقدار که رابطه مستند به خود اوست برای او تجلی میکند،
آنگاه براحتی میتوان محتمل دانست که چهبسا مرد یا زنی در دنیا نوع مواجههاش با همسر خویش متناسب با مرتبهای باشد و در آخرت به نحو خاصی آن همسر، همسرش باشد؛ ولی چون نوع مواجهه همسرش با وی در دنیا اصلا متناسب با آن مرتبه نبوده، برای این همسر رابطهاش با همسر خودش به نحو دیگری متجلی شود.
مثلا در دنیا اگر الف همسر ب باشد حتما ب هم همسر الف است؛ اما با توجه به تجلیات و ظهورات پیچیده عوالم اخروی، و مساله تجسم اعمال، کاملا محتمل است که در قیامت الف همسر ب باشد؛ اما برای ب همسری به نام الف در کار نباشد؛
ویا چون در دنیا الف در زمره مقربان و ب در زمره اصحاب یمین بوده، آنگاه در قیامت، ب برای الف همسری در مرتبه مقربان باشد، اما ظهور الف برای ب ظهور همسری در مرتبه اصحاب یمین باشد؛
و ... .
@yekaye
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9️⃣1️⃣ چنانکه اشاره شد به نظر میرسد مطرح شدن «حور عین» و «فرش مرفوعة» برای بهشتیان، در افق لذت همسری است (لذتی که شروعش از لذت جنسی است اما چنانکه در تدبر 18.ب اشاره شد میتواند افقهای معنوی متفاوتی هم داشته باشد).
🚷 #شبهه
با توجه به اینکه دو گروه مقربان و اصحاب یمین منحصر به مردان نمیباشند (بیتردید حضرت زهرا س در زمره مقربان است و بسیاری از زنان شیعه در زمره اصحاب یمین) چرا در خصوص #لذت_همسری، فقط ناظر به مردان سخن گفت و برای زنان سخنی نگفت؟
🔆#پاسخ
در اینجا به نظر میرسد دست کم سه گونه تبیین قابل ارائه است؛
▫️یکی پاسخی عام است که مساله را با ارجاع به کل قرآن حل میکند؛
▫️دوم ناظر به خصوص تعبیر حور عین است که در ادبیات اسلامی تعبیر خیلی رایجی است؛
▫️و سوم ناظر به خصوص اصحاب یمین در این سوره است که چگونه برخلاف ادعای شبههکننده، بهرهمندی از لذت همسری با ظرافت تمام برای طرفین مطرح شده است:
🔅پاسخ اول
قرآن کریم در بیان مسائلش بشدت جانب #حیا را نگه میدارد؛ و به دلایل مختلف، حیایی که در مطرح کردن #مسائل_جنسی برای زنان رعایت میشود بیش از حیایی است که در خصوص مسائل مردان در نظر گرفته میشود؛
و این در فرهنگ دینی جامعه هم انعکاس یافته، مثلا در اعلامیه ترحیم یک مرد جوان مجرد براحتی تعبیر «جوان ناکام» را به کار میبرند، اما در اعلامیه ترحیم یک زن جوان مجرد از این تعبیر اجتناب میشود.
بله، فرهنگ جدید غربی که لذتجویی ار در فضای بیحیایی تعقیب میکند، این گونه مولفهها را برنمیتابد و با بهانههای واهیای مانند تبعیض بین زن و مرد اینها را تخطئه میکند؛ اما انسانی که انسانیتش را جدی گرفته، نباید مقهور و مرعوب مشهورات زمانه – بویژه آنجا که برخلاف فطرت پاک الهی انسان است – شود.
با این مقدمه، آنگاه چهبسا بتوان گفت که قرآن کریم برای مسائل جنسی زنان در بهشت هم مدخلی گشوده، اما ادب خود قرآن و ادب رایج در جوامع اسلامی موجب شده است آن را بیش از آن مقدار که در مسائل جنسی مردان در نظر میگیرند در لفافه نگه دارند و پر و بال ندهند.
توضیح مطلب اینکه، قرآن کریم برای مومنانی که به بهشت میروند هم از زنان جوان بهشتی با تعابیری مانند «حور عین» و «فرش مرفوعة» یاد کرده، و هم از مردان جوان بهشتی با تعابیری مانند «غلمان» و «ولدان»؛
پس، در بهشت برای عموم مومنان، هم زنان و هم مردان بهشتیای آفریده شده است؛
یعنی علیالقاعده برای هر مومنی که به بهشت میرود (اعم از زن یا مرد) از هر دو جنس موجودات بهشتیای که در خدمت او باشند قرار داده شده است؛ و احتمالا آن که همجنس اوست، طبیعتاً فقط خدمتکار و همدم اوست؛ و آن که از جنس مخالف اوست چهبسا نقش همسری را هم برای وی ایفا کند.
🔅پاسخ دوم:
وجود تعابیر مذکر لزوما دلالت بر این ندارد که اینها نعمتهایی برای مردان است؛
و کاربرد ضمیر مذکر در این آیات شبیه کاربرد ضمیر مذکر «هو» و «اولئک» در آیاتی است مانند «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: و هر كس، اعم از مرد يا زن، از عملهاى شايسته (چيزى) به جا آورد در حالى كه او مؤمن باشد، پس آنان داخل بهشت مىشوند» (نساء/124)، که صراحتا اعم از مذکر و مونث میباشد؛
و این احتمال در مورد حور عین میتواند قابل قبول باشد؛
و ذیل آیه مربوطه هم اشاره شد که برخی از مفسران با توجه به اینکه خود لغت «حور عین» دلالتی بر زن بودن شخص ندارد («حور» ناظر به سفیدی و سپیداندام بودن است و «عین» ناظر به چشم زیبا) جانب این احتمال را گرفتهاند که این کلمه معنای عامی داشته باشد و مطلق همسرانی که برای مقربان (زن و مرد) در نظر گرفته شده شامل شود؛
و اکنون میافزاییم که اگر مطالب مذکور در تدبر ۱۸ را قبول کنیم که تمرکز معنایی حور عین که همسران مقرباناند (در مقایسه با همسران اصحاب یمین)، زیبایی خیرهکننده و دستنیافتنی آنان، و یا ارتباط عاشقانهای است که بسیار فراتر از محدوده لذت جنسی میباشد، آنگاه آن احتمال بیشتر تقویت میشود؛
زیرا این چنین همسری که زیبایی خیرهکننده ویا ارتباط روحی و عاشقانهاش موضوعیت دارد، صرفا زن برای مرد نیست؛ بلکه به معنای یک شوهر بسیار دلخواه برای یک زن هم میتواند باشد.
🔅پاسخ سوم:
در خصوص اصحاب یمین در این آیات، تردیدی نیست که آن «فرش مرفوعة»ای که در آیه مورد بحث قرار گرفته از جنس زنان و به نحوی با تاکید بر امر جنسی است؛ و پاسخ دوم در اینجا کارآمد نیست. اما شاید بتوان علاوه بر پاسخ اول، تبیین دیگری داشت که آن تبیین نیازمند چند مقدمه است:
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 19 درباره شبهه تبعیض بین زنان و مردان در بهشت
🔅پاسخ سوم:
شاید بتوان علاوه بر پاسخ اول، تبیین دیگری داشت که آن تبیین نیازمند چند مقدمه است:
▪️مقدمه ۱
میدانیم که بر طبق آیاتی ازقرآن کریم بسیاری از زنان و مردان مومنی که در دنیا همسر بودهاند در بهشت نیز همسر همدیگر خواهند بود؛ چنانکه فرمود: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (رعد/۲۳) یا «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» (یس/56) یا «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (غافر/8).
یعنی هم مرد و هم زن میتواند در بهشت در موقعیت همسری قرار گیرد؛
والبته در ذیل تدبر 18 درباره پیچیدگی تجسم اعمال در حوزه روابط طرفینی توضیحاتی گذشت که نباید ازآنها غفلت کرد.
▪️مقدمه ۲
حتی اگر در برخی لذتها – مثلا لذت خوردن – بپذیریم که بُعد جسمانی آن کاملا غلبه دارد، در مورد لذت جنسی واضح است که یک لذت جسمی-روانی است.
همچنین در امر جنسی، زن و مرد مکمل یکدیگرند؛ و لذت مربوطه برای هریک از طرفین در صورتی به نحو مطلوب حاصل میشود که این نقش مکملیت جدی گرفته شود.
یعنی در این لذت هم هم ابعاد روانی دخالت جدی دارند و هم امری دوسویه است؛ پس طرفین باید در این رابطه علاوه بر مشارکت فعال، لذت بردن طرف مقابل را هم لحاظ کنند تا از این رابطهی جسمی-روانیِ طرفینی به نحو مطلوب لذت ببرند.
▪️مقدمه ۳
حتی اگر کسی تحت تاثیر القائات فمینیستی، واقعی بودن تفاوتهای روانشناختی زن و مرد را انکار کند و آنها را صرفا برساخته جوامع بپندارد، واقعی بودن تفاوت جنسی زن و مرد جای هیچ تردیدی ندارد.
آشکار است که این تفاوت، اقتضائات متفاوتی را به لحاظ رابطه و لذت مربوطه بین زن و مرد رقم میزند:
واضحترین تفاوت این است که لذتی که مرد از همسرش میبرد، از نوع فاعلیت است و لذتی که زن از شوهرش میبرد، ازنوع مفعولی و انفعالی است؛
در واقع لذت مرد از نوع لذت یک شخص طالب، عاشق، شروع کننده و خواستگار است؛ ولی لذت زن از نوع لذت یک شخص مطلوب، معشوقه و پاسخدهنده.
به تعبیر دیگر، مرد از اینکه زن جذابی پیش روی او باشد و به آن زن ابراز علاقه کند و به سراغش برود و از او کامجویی کند لذت میبرد؛ ولی زن از اینکه مردی خواهان او باشد و به او ابراز علاقه کند و به سراغش بیاید و وی را به لذت دلخواه برساند.
◾️نتیجه
اکنون اگر توجه کنیم که در میان اصحاب یمین هم مرد هست و هم زن، وقتی قرار باشد در بهشت، از نعمت لذت جنسی برای مردان و زنان سخن گفته شود، با توجه به مکملِ هم بودن و در عین حال تفاوتهای این لذت در مردان و زنان، مطلب باید به نحوی بیان شود که برای هریک مناسب او باشد نه اینکه هردو را با تعابیری که مناسب لذت بردن مردان است تعبیر کنند.
آنچه مناسب مردان است این است که به آنها گفته شود:
زنان زیبایی در بهشت در اختیار شما قرار خواهد گرفت که زیبارو، خوشقامت، باکره، شوهردوست، و ... میباشند؛
و آنچه مناسب زنان است این است که:
بدانید شما چنان زیبارو، خوشقامت و ... هستید که بشدت مورد توجه شوهران بهشتیتان خواهید بود؛
پس با توجه به اینکه علیالقاعده همسران بهشتی همرتبهاند (یعنی همسر مقربان در بهشت، در رده مقربان است؛ و همسر اصحاب یمین، در رده اصحاب یمین؛ البته با تبصرهها و توضیحاتی که ذیل تدبر 18 گذشت) جماعتی از این «فرش مرفوعة» میتواند مصداق زنانی باشند که خودشان در زمره اصحاب یمین وارد بهشت شدهاند؛ که بهرهمندی آنها از لذت همسری، از زاویه اینکه مردان بهشتیای در مرتبه اصحاب یمین بشدت به شما علاقمندند، مورد توجه قرار گرفته است.
💢بدین ترتیب، به نظر میرسد ریشه این شبهه #فمینیستی (که چرا در بهشت از اینکه «به مرد زنی داده میشود تا به لذت مطلوب برسد» سخن گفته شده، اما از اینکه «به زن هم مردی داده میشود تا به لذت مطلوب برسد» سخن گفته نشده) #نحوه_غلط_طرح_مساله است که ناشی از قرار گرفتن در یک القای فرهنگی ناصواب است:
مطالبه درست این است که هم زنان و هم مردان در بهشت به لذتهای مربوط به همسری دست پیدا کنند؛
اما فرهنگ جدید غربی با غلبه دادن عناصر #مردسالارانه برای #سبک_زندگی، از زنان میخواهد به جای اینکه به طور طبیعی لذت جنسی خود را در #فضای_زنانه خود (مطلوب بودن) تعقیب کنند، لذت خود را همچون مردان (از موضع طالب؛ نه مطلوب) مطالبه نمایند❗️
و قرآن کریم قرار نیست که در ادبیات خود، مطالبش را متناسب با یک القای فرهنگی ناروا تنظیم کند؛
بلکه به نحوی سخن گفته که ضمن رعایت ادب و حیای مربوطه، هم مردان و هم زنان بدانند در بهشت به لذت مطلوب خود خواهند رسید؛ البته هریک متناسب با روحیات و دلخواه نهایی خود از این همسری.🤔
@yekaye
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
🔹ه. مواجهه با تکذیب معاد با تذکر به ربوبیت الهی (آیات47-50 و 57 تا 74)
0️⃣2️⃣با اینکه عمده این آیات به توصیف دستهبندی سهگانه انسانها در قیامت و در لحظه مرگ اختصاص دارد؛ اما در فرازی در میانه این سوره یکدفعه بحث را به سراغ هشدارهایی در خصوص ربوبیت خداوند کشاند. چرا؟
🍃الف. انسانهای شومی (اصحاب مشئمه) که شومیشان به خاطر این است که نامه عملشان را به دست چپشان میدهند (اصحاب الشمال) افرادیاند گمراه، که ریشه گمراهیشان تکذیبگریشان است (الضالون المکذبون). اینها مطالبی است که ذیل دستهبندی سهگانه بیان شد.
ازطرف دیگر، اینکه تکذیبگری انسانها مهمترین عامل جهنمی شدنشان بوده در بسیاری از آیات و سورههای قرآن مورد تاکید قرار گرفته است.
اکنون به نظر میرسد این آیات سوره واقعه میخواهد نشان دهد که مهمترین عرصه تکذیبگری که انسانها را جهنمی میکند، تکذیب قیامت است (چنانکه قبل از خطاب قرار دادن آنان با تعبیر «الضالون المکذبون» ابتدا از مواجهه تکذیبگونه آنان در قبال قیامت سخن گفت ) و تکذیب قیامت (= جایی که ربوبیت الهی بر همگان هویدا میشود) ریشه در غفلت از ربوبیت الهی دارد. پس اگر محور این سوره جدی گرفتن قیامت است، چهبسا بتوان گفت این فراز هم از این زاویه که مهمترین ریشه انکار قیامت را به چالش میکشد دغدغه اصلی سوره را تعقیب میکند.
شاهد دیگری بر این مدعا هم آن است که همان گونه که سوره را با این دستور به پیامبر ص به پایان برد که عظمت ربوبیت خداوند – که اگر باور شود جایی برای انکار و تکذیب معاد نمیماند - را با منزه شمردن اسم ربوبیت او جلوه دهد؛ همین دستور را در پایان این فراز هم آورد.
🍃ب. ...
@yekaye
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣2️⃣ بعد از اینکه گمراهان تکذیبگر را مواخذه کرد که چرا روال تکذیب حقیقت در پیش گرفتهاید و حق را تصدیق نمیکنید، با تکرار تعبیر «أَ فَرَأَیتُمْ ...» به چهار مطلب را تذکر میدهد؛
که ظاهرا میخواهد بفرماید که اگر هریک از این چهار مطلب را جدی مورد توجه قرار میدادید باید از تکذیبتان دست برمیداشتید:
منیای که از خودتان بیرون میآید و بچهای شکل میگیرد، که آیا واقعا خودتان او را آفریدید؟
کشت و زراعتی که انجام میدهید، که آیا واقعا شمایید که آن را به ثمر میرسانید؟
آبی که مینوشید، که آیا واقعا شمایید که آن را از طریق باران میبارانید و در دسترس خود قرار میدهید؟
و آتشی که برمیافروزید، که آیا واقعا شمایید که آن را شعله ور میکنید؟
🤔اولا وجه مشترک اینها چیست و چرا در میان امور مختلفی که میشد برای تذکر دادن مطرح کند اینها را برشمرد؟
و
🤔 ثانیا چه نظمی بین اینها وجود دارد و چرا به این ترتیب اینها را ذکر کرد؟
🔸الف. وجه مشترک اینها چیست؟
🍃الف.۱. همه اینها، یعنی ریختن منی، کشت و زرع، نوشیدن آب، افروختن آتش، کارهایی است که همه ما به طور عادی و طبیعی انجام میدهیم و در حالت عادی خودمان را فاعل و عامل اصلی در این امور میدانیم؛ اما اگر ذرهای تامل کنیم بلافاصله متوجه میشویم که در خود همین کارهای عادی و روزمرهمان ویا زمینههای اصلیای که امکان دسترسی ما به این اموررا مهیا کرده، واقعا هیچکارهایم؛ ودر همه اینها کاملا تحت ربوبیت خداوندیم؛ آنگاه اگر کسی ربوبیت را جدی بگیرد نمیتواند قیامت را (که موضوع اصلی این سوره است) انکار کند.
🍃الف.۲. ...
🔸ب. نظم و ترتیب اینها حاوی چه نکته (یا نکاتی) است؟
🍃ب.۱. در فراز اول سراغ ابتدا و انتهای زندگی انسان رفت و دست ربوبیت خداوند در اصل زندگی انسان نشان داد. سپس در آیات بعدی سراغ آنچه بقای زندگی انسان بدان وابسته است رفت؛ که نشان دهد نه تنها ابتدا و انتهای زندگی شما کاملا تحت ربوبیت الهی است بلکه در عناصر اصلی زندگیتان در این میانه نیز کاملا دست ربوبیت خداوند مشهود است. در این میانه هم، ابتدا سراغ خوردن و نوشیدن رفت، یعنی امری که بین انسان و موجودات زندهای که در زندگی دنیوی در کنار انسان زندگی میکنند مشترک است؛ و سپس سراغ آتش افروختن رفت که، چنانکه ذیل آیه مربوطه (جلسه 1038 تدبر۱) توضیح داده شد، استفاده از آتش از اموری است که مایه تمایزبنیادین زندگی انسان از سایر حیوانات شده است.
و اگر کسی این تقدیر ابتدا و انتها و نیز این تقدیرهای در میانه (که یکی مشترک بین او و سایر جانداران بود و دیگری مابهالامتیاز او از سایر جاندارانی که در دنیا زندگی میکنند) را در مورد خود جدی بگیرد واقعا حق دارد این را خداوند مقدر کرده باشد که دوباره او را برگرداند تکذیب کند؟
📝نکته تخصصی تفسیری
در توضیح فوق، با اینکه چهار سوال و هشدار مطرح شده اما دستهبندی هشدارهای قرآن عملا در سه دسته ردهبندی شد؛ یکی ذیل سوال اول این آیات، که در آن به دنیا آمدن و مرگ (= شروع و پایان زندگی) انسان مطرح شد؛ دومی و سومی ذیل مشترکات انسان و سایر جانداران؛ و آخری ذیل مختصات انسان. وجه این دستهبندی سهگانه این بود که قرآن سوال اول را با پرسش «فلولا تذکرون» ختم کرد؛ سوالات دوم و سوم را با پرسش «فلولا تشکرون» و سوال چهارم را با تعبیر «نحن جعلناها تذکرة و متاعا للمقوین». (که خود همین نکته میتواند منشا تاملات دیگری هم باشد که در ادامه اشاره خواهد شد)
🍃ب.۲. اولین مورد (ریختن منی؛ که آفریننده انسان از «منی» شمایید یا ما؟) سراغ جایی رفت که انسان خودش را عامل اصلی میدید. دومین مورد (مساله زراعت؛ که رویاندن محصول از دل خاک، کار شماست یا ما؟) جایی است که انسان نقش عوامل دیگر برای رویاندن را قبول دارد؛ اما خودش را هم دارای نقش میبیند. سومین (نوشیدن آب؛ که آیا شما آنرا از ابرها نازل کردید یا ما؟) و چهارمین مورد (افروختن آتش؛ که آیا شما در درخت، آتش قرار دادید یا ما؟) مواردی است که زندگی انسان کاملا بدانها گره خورده اما خودش دیگر هیچ نقشی در ایجاد آن ندارد.
یعنی گام به گام به سوی مواردی میبرد که انسان توجه کند که نقش وی در جهان چقدر کم است؛ و اگر آخرت را بعید میشمرد به خاطر قیاس به نفس خویش است؛ وگرنه برای خدایی که این گونه همه عالم به دست اوست احیای مردگان در معاد کاری ندارد.
🍃ب.۳. ...
@yekaye
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣2️⃣ در این چهار فرازی که با تعبیر «أفرأیتم» آغاز شد (آفرینش انسان از منی و میراندن وی، رویاندن گیاه از بذر، و باراندن باران از ابر، و پدید آوردن درخت حاوی آتش)
در فراز اول، مساله را به این ختم کرد پس چرا متذکر نمیشوید؛
در موارد دوم و سوم، به این ختم کرد که اگر میخواسیتم آن نعمت را زایل میکردیم پس چرا شکر نمیکنید؛
و در فراز آخر هم آن را هم مایه تذکر دانست و هم مایه متاع و مایه بهرهوری. در واقع، ثمره مترتب بر مطرح کردن اینها را متفاوت معرفی کرد.
🤔چه تفاوتی بین خود آنهاست که این تفاوت را رقم زده است؟
🍃الف. مورد اول (آفرینش و مرگ) یک محدودیت قطعی است که پیش روی همه انسانها واقع میشود؛ لذا صریحا از مشیت خداوند برای قرار دادن این محدودیت سخن گفت؛ و گلایه کرد که با دیدن این محدودیت صریح در زندگی چرا متذکر نمیشوید که شما تحت ربوبیت مطلقه خداوند هستید.
مورد دوم و سوم به ترتیب نیازهای ضروری زندگی است که خداوند نظام عالم را به گونهای آفریده تا انسان بتواند این نیاز را رفع کند؛ و اگر این گونه آفریده نمیشد رفع آن نیاز برای انسان متصور نبود؛ پس اقتضای اولیه در قبال این دو آن است که انسان شکرگزار باشد و از این گلایه کرد که چرا شکرگزاری نمیکنید.
اما مورد آخر، سراغ آتش رفت که آن را هم مایه تذکر دانست، و هم متاع شاید اینکه نظام آفرینش را طوری پیچیده قرار داده که آتش را در درخت قرار داده شده شبیه مواردی است که اقتضایش تذکر به ربوبیت پیچیده الهی است؛ و ازاین جهت که نیازی از نیازهای انسان را دارد رفع میکند متاع و لذا سزاوار شکرگزاری است.
🍃ب. آن محدودیتی که همه زندگیهای ما را فراگرفته و قابل رفع شدن نیست باید ما را به یاد خداوند و اینکه امور عالم و بلکه تمام زندگی و امور ما به دست اوست بیندازد (مورد اول)؛
و آن محدودیتهای نسبیای که میتوانست در زندگی رخ میدهد ولی رخ نداده باید ما را شاکر نعمتی گرداند که ممکن بود از آن محروم شویم اما خداوند ما را از آن محروم نکرده است (موارد بعدی).
🍃ج. دو گزینه اول و آخر وضعیتی ناظر به خاص انسان است، انسان تنها موجودی است که مرگآگاهی دارد؛ و تنها موجودی است که زندگیاش بشدت با آتش گره خورده است؛ و در مورد اینها از انسان تذکر میطلبد (که اگر متذکر باشید که خداوند به چه نحوی شما را آفرید وقوع قیامت و حشر برای خود را انکار نمیکنید)
و البته دومی مایه بهرهوری انسان هم هست؛
اما گزینههای دوم سوم ناظر به نعمتی است که به انسان، به عنوان فردی از عموم جانداران، داده شده و طبیعتا هر نعمتی اقتضای شکرگزاری دارد.
@yekaye
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹 و. سوگند به قرآن و تعجب از تکذیب آن
3️⃣2️⃣ دیدیم که بعد از شرح دستهبندی سهگانه به سراغ جهنمیان رفت؛ و پس از اینکه بر مکذب بودن آنان تاکید کرد ریشههای تکذیب آنان نسبت به قیامت را با ذکر شواهدی از ربوبیت خداوند به چالش کشید؛ و در پایان سوره نیز دوباره سراغ لحظه مرگ رفت و دستهبندی سهگانه را در آن مقطع مورد توجه قرار داد.
اما در این میان، سوگندی یاد کرد درباره اینکه این مطالب قطعا قرآنی کریم است در کتابی محفوظ که جز مطهران بدان دست نیابند و نازل شده از جانب رب العالمین است؛ و آنگاه تکذیبگری آنان نسبت به قرآن را به چالش کشید.
این فراز با سایر فرازهای قبل و بعدش چه ارتباطی دارد؟
🍃الف. مبنای دینداری (اصول دین) که انکار و تکذیب آنها انسان را به وادی کفر میکشاند و جهنمی میکند در گروی قبول توحید، نبوت و معاد است؛ در این سوره نشان میدهد که تکذیب تکذیبگران از انکار معاد شروع میشود؛ و انکار معاد به نحوی به انکار ربوبیت (توحید) برمیگردد؛ و اکنون در این فراز میخواهدنسبت به آخرین رکن دینداری که مورد تکذیب آنان قرار گرفته، یعنی انکار نبوت و وحی از جانب خداوند بپردازد.
🍃ب. چنانکه در تدبرهای ۲۰ و۲۱ اشاره شد محوریت این سوره بحث حقانیت قیامت است که وقتی این واقعه قطعی از جانب عدهای مورد تکذیب قرار گرفت شواهدی از ربوبیت تکوینی خداوند بیان شد تا غیرمنطقی بودن آن انکار معلوم گردد.
این فراز با تذکی به ضرورت تسبیح اسم رب عظیم ختم شد، یعنی منزه دانستن ربوبیت عظیم او از هرگونه نقصی؛
و اگر ربوبیت عظیم خداوند جدی گرفته شود، (بویژه با فراز آخر بحث قبل، که ناظر به آتش بود؛و چنانکه قبلا اشاره شد استفاده از آتش، از ممیزات انسان از سایر حیوانات است؛ و در واقع ربوبیت خاص الهی نسبت به انسان مورد توجه قرار گرفت) معلوم میشود که این ربوبیت وقتی در خصوص انسان باشد شامل ربوبیت تشریعی و نزول هدایت ازطریق پیام الهی نیز خواهد بود.
پس بعد از اینکه ربوبیت خداوند را تثبیت کرد و از پیامبر ص خواست که این ربوبیت عظیم را از هر عیبی منزه بدارد، فرمود پس اگر این ربوبیت جدی گرفته شود دیگر جای شکی نمیماند که قرآن کریمی در کار است نازل شده از جانب همان پروردگار انسانها، که تکذیب آن ناشی از مداهنه و ماستمالی کردن امور است.
🍃ج. ...
@yekaye
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
هدایت شده از یک آیه در روز
بسم الله الرحمن الرحیم
ضیافت ماه رمضان بر همه مومنان مبارک باد.
ان شاء الله که در این ماه ضیافت الله، تا حد توان خود از محضر قرآن کریم که مأدبة الله (سفره الهی) است بهرهمند شویم؛ چنانکه در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ع از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةٌ اللَّهِ تَعَالَى فَتَعَلَّمُوا مِنْ مَأْدُبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا اسْتَطَعْتُم
عدهای از دوستان میپرسیدند که چرا مدتی است در ادامه کار کانال «یک آیه در روز» وقفه افتاده است.
حقیقت این است که چندی پیش مسئولیتی بر دوش بنده نهاده شد که ادای آن، عمده وقت بنده را پر کرده است. اوایل امید داشتم با گذر ایام، این بار مقداری سبک شود و مخصوصا با فرارسیدن ماه قرآن، بحثهای قرآنی را ادامه دهم؛ اما تاکنون ذرهای از حجم کارها کم نشده است.
البته شخصا کوشیدهام برنامه مطالعه روزانه و تدبر در قرآن کریم را رها نکنم؛ اما فرصت این را ندارم که مانند سابق یادداشتبرداریهای منظم انجام دهم و در اینجا بارگزاری کنم.
البته همچنان به لطف خداوند و عنایات امام زمان ع دل بستهام که توفیقی فراهم آورند که هر چه زودتر بتوانم در کنار ادای آن مسئولیت، این کار قرآنی را نیز ادامه دهم.
در این ماه شریف و بویژه در لیالی مبارک قدر از همه عزیزان التماس دعا دارم.
حسین سوزنچی
جمعه 10 رمضان 1442
@yekaye
۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از یک آیه در روز
📌 یکی از نخستین پرسشها در مواجهۀ انسان با قرآن ، گسترۀ موضوعات و جامعیت مباحث قرآنی است. فهم، تفسیر و چگونگی تعامل با قرآن، متأثر از پاسخ به این پرسش است. پژوهشگران در این مسئله، سه نگرش حداکثری، حداقلی و اعتدالی را گزارش کردهاند. نگرش حداکثری با اعتقاد به جامعیت مطلق، باور دارد که «علوم اولین و آخرین» در ظواهر الفاظ و به صورت بالفعل در کلام خدا آمده است. دیدگاه حداقلی، قرآن را در مقام بیان علوم بشری ندانسته و گسترۀ مباحث قرآنی را در امور معنوی و اخروی محدود کرده است. نگرش میانه ، قرآن را در اهداف خود، کتابی جامع معرفی میکند.
📍مسعود دیانی در هفدهمین شب «سوره، فصل قرآن کریم» میزبان حجتالاسلام حسین سوزنچی است . «دامنه شمول قرآن» موضوع گفتوگوی آنها خواهد بود.
⏰«سوره، فصل قرآن کریم» | امشب (پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰) | ساعت ۲۲ | شبکه چهار سیما
@sooreh_tv
۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
28.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 دامنه شمول قرآن
📽 سرمقالهٔ سوره در شب هفدهم رمضان | پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
⏰«سوره، فصل قرآن کریم» | هر شب، ساعت ۲۲ | شبکه چهار سیما
#سوره #شب_هفدهم #فصل_قرآن_کریم #قرآن_شناسی #نگاه_انتقادی
@sooreh_tv
۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از حسین سوزنچی
دامنه شمول قرآن.mp3
22.62M
#دامنه_شمول_قرآن_کریم (تفصیل کل شیء)
یکی از نخستین پرسشها در مواجهۀ انسان با قرآن ، گسترۀ موضوعات و جامعیت مباحث قرآنی است. فهم، تفسیر و چگونگی تعامل با قرآن، متأثر از پاسخ به این پرسش است. نگرش حداکثری با اعتقاد به جامعیت مطلق، باور دارد که همه چیز در کلام خدا آمده است و کتاب تدوین منطبق بر کتاب تکوین است. دیدگاه دیگر این است که فقط هر آن چیزی که مربوط به هدایت انسان باشد در قرآن آمده است و البته در این زمینه هیچ چیزی فروگذار نشده است. آخرین دیدگاه این است که صرفا کلیاتی درباره هدایت در قرآن آمده و حتی در این زمینه نیز قرآن جامع همه امور نیست. یک مبنای مهم در این دیدگاهها که غالبا مورد غفلت قرار میگیرد این است که هریک از این دیدگاهها با دو منطق مطرح میشود: این کتاب همراه با معلم یا بدون معلم. دیدگاه حقیر این است که اگر کتاب را با معلمش در نظر بگیریم دیدگاه اول قابل دفاع است؛ و البته معلم صرفا قرار نیست دیکته کند بلکه یاد میدهد تا خودمان کم کم بتوایم چنین مراجعهای به قرآن کریم داشته باشیم؛ و البته بین دانش آموز کلاس اول با دانشجوی دکتری بسیار تفاوت است.
این بحثی است که #مسعود_دیانی در هفدهمین شب از ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ در برنامه «سوره، فصل قرآن کریم» در شبکه ۴ سیما با #حسین_سوزنچی به گفتگو نشست.
📹برای تماشای فیلم این برنامه میتوانید از طریق تلویبیون (اینجا) یا آپارات (اینجا) اقدام کنید.
@souzanchi
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از یک آیه در روز
قرآن در قرآن.docx
102.1K
قبلا در کانال «یک آیه در روز» به مناسبت بحث از آیه «و انه لقرآن کریم» بحثی درباره قرآن کریم از زبان خود قرآن و اهل بیت علیهمالسلام داشتم که در آنجا ادله دیدگاهی که همه چیز در قرآن کریم آمده است را مطرح کرده بودم. بحث تفسیر این آیه را در لینک زیر میتوانید به تفصیل مطالعه کنید:
https://yekaye.ir/al-waqiah-56-77/
فرازی از آن که درباره بحث «قرآن از منظر قرآن» بود را در فایل ضمیمه میتوانید مطالعه کنید.
@yekaye
@souzanchi
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از یک آیه در روز
قرآن در قرآن.pdf
857.4K
قبلا در کانال «یک آیه در روز» به مناسبت بحث از آیه «و انه لقرآن کریم» بحثی درباره قرآن کریم از زبان خود قرآن و اهل بیت علیهمالسلام داشتم که در آنجا ادله دیدگاهی که همه چیز در قرآن کریم آمده است را مطرح کرده بودم. بحث تفسیر این آیه را در لینک زیر میتوانید به تفصیل مطالعه کنید:
https://yekaye.ir/al-waqiah-56-77/
فرازی از آن که درباره بحث «قرآن از منظر قرآن» بود را در فایل ضمیمه (PDF) میتوانید مطالعه کنید.
@yekaye
@souzanchi
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از یک آیه در روز
96. واقعه.docx
2.82M
به پیوست فایل کامل سوره واقعه با فهرست اجمالی در ابتدا و فهرست تفصیلی در پایان در قالب (Word) تقدیم میشود.
@yekaye
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از یک آیه در روز
96. واقعه.pdf
19.15M
به پیوست فایل کامل سوره واقعه با فهرست اجمالی در ابتدا و فهرست تفصیلی در پایان در قالب PDF تقدیم میشود.
@yekaye
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
هدایت شده از حسین سوزنچی
انتظار انسان مضطر
یا
نحوه جهاد فرهنگی در عصر غیبت
بسم الله الرحمن الرحیم
محرم امسال (۱۴۰۰) شبها (ساعت ۲۱) در هیات انتظار بندرعباس بحثی خواهم داشت درباره «انتظار انسان مضطر»؛ یا به تعبیر سادهتر: «نحوه جهاد فرهنگی در عصر غیبت».
در واقع این بحث ان شاء الله تکمیل وارتقای دو بحثی است که قبلا داشته ام:
یکی در نیمه شعبان امسال (۹ فروردین ۱۴۰۰) سخنرانیای در مسجد جامع همدان داشتم با عنوان «جهاد فرهنگی در عصر غیبت» (لینک داخل کانال)
و دیگری در همین هیات انتظار در محرم سال قبل بحثی داشتم با عنوان «انتظار؛ عجله یا صبر» (لینک داخل کانال) با این مضمون که چگونه از سویی به دعا برای تعجیل فرج تشویق شدهایم و از سوی دیگر ما را از تعجیل در فرج بازداشتهاند و کسانی که در مساله فرج تعجیل میکنند را مذمت کردهاند. مساله این است که یک فرد منتظر در عین حال که میفهمد نباید صرفا دست روی دست بگذارد چگونه باید بین صبر کردن و دعا برای تعجیل جمع کند؛ و در واقع صبر یک فرد منتظر چه اقتضائاتی دارد و چگونه بسیاری از اقداماتی که شاید از یک دغدغههای دینی و انقلابی سرچشمه گرفته باشد میتواند خلاف اقتضای انتظار باشد.
در واقع در آن بحث هدفم این بود که مقداری با توضیح پیچیدگیهای فتنههای آخرالزمان، درباره تصمیمگیری صحیح در چنان فتنههایی با مراجعه به کتاب و سنت راهی بیابم؛ و بحث امسال هم امتداد همین نحوه شناسایی چگونگی عمل صحیح در عصر غیبت است که از آن با تعبیر «جهاد فرهنگی» یاد میکنم؛ اما نه در معنای کلیشهای این واژه؛ بلکه در معنای عمیق کلمه جهاد که اوج جدیت و دشواری را میطلبد.
به تعبیر دیگر، شرایط انسان در عصر غیبت شرایط انسان مضطر است و آیه ۶۲سوره نمل (أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُون) نیز حکایت میکند که خداوند دعای انسان مضطر را اجابت میکند و آنگاه است که شما را خلیفه در زمین میگرداند؛ و اگر خداوند توفیق دهد قصد دارم برای ورود در پیچیدگیهای این مساله نگاهی داشته باشم به #سوره_نمل و فراز و فرودهای بسیار پیچیده آن؛ که ان شاء الله هدایتگر ما در این دوره پرفتنه و آمادهکننده ما برای ظهور باشد.
ان شاءالله سعی میکنم در اسرع وقت فایلهای بحث را در همینجا ونیز در سایت بارگذاری کنم.
لازم به ذکر است بحثها از روز اول محرم (شب دوم) آغاز شده است
@souzanchi
۲۱ مرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از حسین سوزنچی
اطلاعیه
برای اینکه دسترسی مخاطبان محترم به نکاتی که درباره آیات سوره نمل در جلسات بحث "انتظار انسان مضطر" مطرح می شود و نیز احادیث مربوط به این آیات تسهیل شود، تلاش می شود این مطالب در ذیل هر آیه در سایت 'یک آیه در روز' به آدرس yekaye.ir بارگذاری شود.
@souzanchi
۲۶ مرداد ۱۴۰۰