یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
.
2️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»
فرمود: مؤمنان فقط کسانیاند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند آنگاه شک و تردیدی نورزیدهاند و با اموالشان و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند؛ آنان هستند که راستگویاناند.
آیا حصر «إنما: فقط» در این آیه حصر حقیقی است یا حصر اضافی؟
به نظر میرسد هر دوحالت برای آیه فرض دارد که هریک میتواند دلالتهای زیبای متعددی را در برداشته باشد؛ و از باب استعمال یک لفظ در چند معنا میتواند همه آنها مد نظر بوده باشد.
💢الف) حصر حقیقی
با توجه به تعبیر «اولئک هم الصادقون» که در انتها آمد، تناسب دارد با اینکه این حصر، حصر حقیقی باشد یعنی میتوان نتیجه گرفت که این ویژگیها، ویژگیهای جامع و مانع برای مومن بودن است که هرکس همه اینها را داشته باشد مومن حقیقی و اگر حتی یکی از اینها را نداشته باشد در صدق حقیقی عنوان ایمان بر وی باید درنگ کرد.
📚الميزان، ج18، ص329
با این حال، آیات دیگری در قرآن کریم وجود دارد که در آنها هم لسان حصر مشاهده میشود که اتفاقا ویژگیهای دیگری بیان شده است؛ به طور خاص، مواردی که در قرآن کریم شبیه این بیان حصر آمده، عبارتند از:
▪️ مواردی که با همین تعبیر «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ» بیان شده است که غیر از آیه حاضر در دو جای دیگر چنین آمده است:
(۱) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ» (أنفال: 2، 3، 4)؛
➖ که در اینجا ۵ ویژگی مطرح شده است:
🌹لرزش دل هنگام یاد خدا، افزایش ایمان هنگام استماع آیات خدا، توکل بر پروردگار، اقامه نماز و انفاق از روزی خویش.
(۲) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم» (نور/۶۲)؛
➖ که در اینجا ۲ ویژگی مطرح شده است:
🌹ایمان به خدا و رسولش، هنگامی که در امر جامعی در معیت پیامبر ص واقع شدند جز با اجازه پیامبر ص از ایشان جدا نمیشوند.
▪️البته یک مورد دیگر هم هست که اگرچه تعبیر «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» دارد اما در مقام بیان حصر نیست که در همین سوره قبلا گذشت؛ یعنی آیه: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون» (حجرات/۱۰)
▪️مواردی که تعبیر «أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» به کار رفته؛ که یکی در همین آیات اولیه سوره انفال است که در بالا اشاره شد و دیگری:
(۳) «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريم» (انفال/۷۴)؛
➖که در اینجا ۲ دسته ویژگی (هر دسته شامل ۳ ویژگی) به عنوان علی البدل مطرح شده است:
🌹ایمان به همراه هجرت و جهاد در راه خدا؛ یا ایمان به همراه پناه دادن و یاری کردن
▪️ و یک مورد هم ابتدای سوره مومنون است که سیاق آیه به گونهای است که گویی شبیه موارد فوق در مقام احصای ویژگیهای مومن حقیقی است:
(۴) «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ؛ وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ وَ الَّذينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ؛ وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ؛ إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ؛ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ؛ وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛ وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ؛ أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ؛ الَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فيها خالِدُونَ (مومنون/۱-11)؛
➖که در اینجا ۷ ویژگی مطرح شده است:
🌹خشوع در نماز، رویگردانی از لغو، اهتمام به ادای زکات، پاکدامنی و محدود کردن روابط جنسی به موارد مشروع، امانتداری، اهتمام به وفای به عهد، و محافظت از نماز.
🤔با توجه به ۴ مورد فوق و بر اساس اینکه حصر در همه اینها را حصر حقیقی بدانیم سه گونه تقریر از نسبت اینها میتوان داشت:
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر۲
🤔با توجه به ۴ مورد فوق و بر اساس اینکه حصر در همه اینها را حصر حقیقی بدانیم سه گونه تقریر از نسبت اینها میتوان داشت:
🌴الف. هریک از این چهار مورد بتنهایی و به نحو علی البدل، بیان ویژگیهای جامع و مانع مومن واقعی است؛ یعنی اگر کسی همه مواردی را که در یکی از چهار دسته فوق بیان شده به طور کامل واجد باشد وی مومن حقیقی است [ظاهرا سخن علامه طباطبایی ذیل مورد اول (الميزان، ج18، ص329) و دوم (الميزان، ج15، ص166 ) چنین برداشتی را القا میکند] ولو که برخی از ویژگیهای مذکور در دسته دیگر را نداشته باشد.
🌴ب. مجموع این موارد با هم ویژگی مومن حقیقی است؛ از این رو، اگر کسی یکی از این ویژگیها را نداشته باشد مومن حقیقی نخواهد بود. [ظاهرا سخن آقای قرائتی (تفسير نور، ج9، ص198-199 ) چنین برداشتی را القا میکند.]
🌴ج. این چهار دسته ویژگیها، عبارت اُخری، یا حداقل لازم و ملزوم یکدیگرند؛ یعنی یا معنای هر دسته را میتوان به کمک دسته دیگر فهمید؛ ویا اگر معانی اینها هم به همدیگر قابل ارجاع نباشد، لااقل اگر یک دسته از اینها در کسی باشد کاشف به عمل میآید که اوصاف مذکور در دستههای دیگر هم در او هست؛ یعنی از وجود هر دسته در یک شخص، میتوان وجود اوصاف دیگر را هم در او شناسایی کرد، مثلا:
🔸اگر کسی چنان باشد که هنگام یاد خدا دلش بلرزد، هنگام استماع آیات خدا ایمانش فزونی یابد، و اهل توکل بر پروردگار، اقامه نماز و انفاق از روزی خویش باشد؛ پیشاپیش میدانیم که چنین کسی اگر در امر جامعی در معیت پیامبر ص واقع شود جز با اجازه پیامبر ص از ایشان جدا نمیشود؛ و میدانیم که چنین کسی یا اهل هجرت و جهاد است یا اهل پناه دادن و یاری کردن؛ و میدانیم چنین کسی اهل خشوع در نماز، رویگردان از لغو، جدی در ادای زکات، پاکدامن، امانتدار، وفاکننده به عهد، و محافظ نماز خویش است.
🔸یا از سوی دیگر، اگر بدانیم که کسی اهل خشوع در نماز، رویگردان از لغو، جدی در ادای زکات، پاکدامن، امانتدار، وفاکننده به عهد، و محافظ نماز خویش است، پیشاپیش خواهیم فهمید که او هنگامی که خدا یاد شود دلش میلرزد و هنگام استماع آیات خدا ایمانش فزونی مییابد، و اهل توکل بر پروردگار است؛ و اگر در امر جامعی در معیت پیامبر ص واقع شود جز با اجازه پیامبر ص از ایشان جدا نمیشود؛ و همین طور سایر موارد.
🔸و شاید از عدم برخی هم بتوان عدم برخی دیگر را نتیجه گرفت که وقتی دیدیم که کسی یکی از اینها را فاقد است، اگر بر اساس ظواهر به نظرمان رسید که واجد اوصاف دسته دیگری هست، میفهمیم که در این حکم برخطا بودهایم؛ مثلا اگر کسی اهل خشوع در نماز یا امانتدار یا رویگردان از لغو نیست، حتی اگر ببینیم که ظاهرا ایمان به خدا و رسولش دارد و در امر جامعی از پیامبر ص جدا نشد نمیتوانیم قبول کنیم که وی جزء مومنان واقعی مشمول آیه ۶۲ سوره نور است؛ و یا اگر کسی ظاهرا ایمان دارد و شک ندارد و اهل جهاد هم هست اما در پاکدامنی یا امانتداری یا مراقبت بر نماز کاهل است واقعا مصداق این آیه سوره حجرات نیست (حدیث۲۹)؛ و همین طور سایر موارد.
البته این احتمال که برخی از این موارد، حصر حقیقی، و برخی حصر اضافی باشد نیز منتفی نیست؛ که در این صورت و از ترکیب حالات محتمل، معانی بسیار متعددی از مقایسه این آیات میتوان به دست آورد که از باب نمونه به یکی اشاره میشود:
🌴د. موارد (۱) و (۴) حصر اضافی باشد، و موارد (۲) و (۳) حصر حقیقی: با این توضیح که
مورد (۲) در خصوص واقعهای است که برای یک تصمیم مهم همه جمع بودند و عدهای قصد فرار از همکاری در آن جمع را داشتند و این حصر برای خارج کردن آنان است، نه مطلق؛ و
مورد (۳) هم ناظر به آن وضعیت بعد از هجرت است که عملا در میان مسلمانان مکه و مدینه دو دسته مهاجر و انصار درآمد و با حصر اضافی قرار است آن دسته از مسلمانان مکه که هجرت نکردند و آن دسته مسلمانان مدینه که مهاجران را یاری نکردند خارج شوند، نه به صورت مطلق.
آنگاه موارد (۱) و (۴) هریک در مقام حصر حقیقی است؛ که در خصوص نسبت بین خود آنها هریک از سه حالت فوق (الف و ب و ج) را میتوان مطرح کرد.
و در آیه محل بحث (حجرات/۱۵) اگر معنای جهاد بالمعنی الاعم (هرگونه تلاش جدی در راه خدا) در نظر گرفته شود حصرش حقیقی میشود که دوباره سه نسبت فوق را میتواند با گزینههای (۱) و (۴) برقرار کند، و اگر به معنای خاص شرکت در جهاد با دشمن گرفته شود، حضر اضافی خواهد بود (که توضیحش در ادامه میآید).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
فراز پایانی تدبر ۲
💢ب) حصر اضافی
در صورتی که «جهاد» در این آیه را جهاد بالمعنی الاخص (= جهاد مسلحانه با دشمن خارجی) بدانیم، با توجه به اینکه بعد از آیهای آمد که ایمان آن اعراب را زیر سوال میبرد چهبسا این حصر اضافی باشد؛ یعنی میخواهد بفرماید مومنان واقعی، نه آن اعراب، بلکه کسانیاند که اینچنیناند؛ و به تعبیر دیگر، ایمان را از آن اعراب نفی کرد چون این ویژگیها در آنها نبود؛ نه اینکه حقیقت ایمان فقط با این صفات حاصل میشود؛ چرا که ممکن است کسی مومن حقیقی باشد اما مثلا چون موقعیت جهاد اصلا برایش پیش نیامده، جهاد را انجام نداده باشد
📚اقتباس از التحرير و التنوير، ج26، ص223
@yekaye
#حجرات_15
یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
.
3️⃣ ۳) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا...»
برخی از اهل بلاغت توضیح دادهاند که کلمه «إنما» در این آیه علاوه بر اینکه دلالت بر حصر دارد، خود کلمه «إنّ» که جزیی از آن است دلالت بر تعلیل و کارکرد «ف» تفریع را دارد؛ یعنی میگوید:
ای اعراب! شما مومن نیستید و ایمان هنوز داخل دل شما نشده است زیرا کسی مومن است که ایمانش جایی برای شک و تردید باقی نگذارد
📚(التحرير و التنوير، ج26، ص223
@yekaye
#حجرات_15
یک آیه در روز
🔹الف. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ ...
🔹ب. الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ
یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
.
4️⃣ ۴) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُوا ...»
این آیه در مقام بیان مومنان واقعی است که در ایمانشان صداقت دارند.
چه توجیهی دارد که یکی از مولفههای صداقت در ایمان را خود ایمان داشتن معرفی کرد؟
🌴الف. چهبسا میخواهد بیان کند که ایمان صرف ادعای زبانی نیست؛ بلکه ایمان همان است که واقعا ایمان به خدا و رسول باشد و با این تعبیر میخواهد مخاطب را به ذومراتب بودن ایمان متوجه سازد؛ و
از این جهت مضمون آن شبیه آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه ...» (نساء/۱۳۶) میباشد.
🌴ب. محور کلام «آمَنُوا» نیست؛ بلکه محور کلام «آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ» است؛ یعنی میخواهد توجه دهد که «ايمان به پيامبر، در كنار ايمان به خداوند لازم است» (تفسير نور، ج9، ص199) و ایمانی واقعا ایمان است که بین دستورات خدا و رسول فرقی نگذارد و همان طور که به خدا ایمان آورده به رسولش هم ایمان آورده باشد.
از این جهت مضمون آن، مصداق عمل به دستور خداست در خصوص پرهیز از قرار گرفتن در زمره آنان که خداوند چنین توصیفشان فرمود: «يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» (نساء/۱۵۰) و به تعبیر دیگر، پرهیز از «حسبنا کتاب الله» گفتنِ منافقانهای است که ظاهرا در مقابل خدا مطیع است اما با همین بیانش میخواهد در مقابل دستور پیامبر مانع ایجاد کند: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (نساء/۶۱).
🌴ج. محور کلام «آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ» نیست؛ بلکه محور کلام «آمَنُوا ... ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا» است؛ یعنی میخواهد به آن اعراب مدعی بگوید که مومن کسی نیست فقط ادعای ایمان کند، بلکه مومن کسی است که وقتی ایمان میآورد دیگر دچار تزلزل نمیشود
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص117 ؛ التحرير و التنوير، ج26، ص222
🌴د. محور کلام «آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ» نیست؛ بلکه محور کلام «آمَنُوا ... ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُوا ...» است؛ یعنی میخواهد به آن اعراب مدعی بگوید که ایمان واقعی با صرف ادعای ایمان آوردن حاصل نمیشود، بلکه مومن کسی است که هم بر ایمانش مصر است و شک نمی کند و هم اهل عمل و جدیت و مجاهده است.
🌴ه. ...
@yekaye
#حجرات_15
یک آیه در روز
🔹ب. الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ
🔹ج. ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا
یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
.
6️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا ...»
میدانیم که تحقیق با سوال شروع میشود. با توجه به اینکه معروف است که اصول دین امری تحقیقی است، نه تقلیدی، اینکه ایمان را مشروط به شک نکردن دانست چه توجیهی دارد؟
🌴الف. نفرمود ایمان آوردند و شک نورزیدند» بلکه فرمود «ایمان آوردند سپس شک نورزیدند»؛یعنی چهبسا این تعبیر نه صرف بروز شک ذهنی، بلکه «شک ورزیدن» عمدیای باشد که بعد از حصول ایمان رخ دهد و به معنای روحیهای است که از تزلزل لذت میبرد و خوشش میآید که هرچیزی را به هر بهانهای زیر سوال ببرد. به تعبیر دیگر، چهبسا این «لم یرتابوا» اشاره به نفی موضع منافقان باشد که در جای دیگر درباره آنان فرمود که آنان کسانیاند که ایمان میآورند اما بعدش دوباره کفر میورزند و دوباره ایمان میآورند و دوباره کفر میورزند: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلاً؛ بَشِّرِ الْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليماً» (نساء/۱۳۷-138) و «إِنَّ الْمُنافِقينَ لَكاذِبُونَ ... ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُون» (منافقون/1-۳).
یعنی این ارتیاب اشاره به این حالت تزلزل و رفت و برگشت بین ایمان و کفر باشد نه صرف وقوع شک در ذهن.
🌴ب. درست است که تحقیق با سوال شروع میشود؛ اما سوال داشتن و بررسی سوالات ذهنی، غیر از شک ورزیدن است؛ و البته مرز اینها چنان ظریف و دقیق است که امیرالمومنین ع در وصیتنامه معروفشان توصیه اکید دارند که تنها زمانی دست به تحقیق در دین بزنند که خیالشان راحت باشد که دلی صاف و آماده دارند و در این لغزشگاههای نفسانی نمیلغزند (حدیث ۲۵). در واقع، این حدیث امیرالمومنین ع بخوبی نشان میدهد رویهای که بسیاری از افراد به بهانه تحقیق در دین در پیش میگیرند (که خود را در وادی هر شبههای میاندازند و بدون اینکه توان تفکیک داشته باشند بین اقوال حق و باطل غوطهور میگردند) خروجی اش هیچگاه آن دینداری حقیقی و تحقیقی نخواهد بود؛ بلکه صرفا گرفتار کردن خویش است به انواع حیرتها و شبههها. و این آیه هم با تعبیر میخواهد همان چیزی را بفرماید که حضرت علی ع از آن چنین تعبیر کرد که: «لَيْسَ طَالِبُ الدِّينِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاكُ عَنْ ذَلِكَ أَمْثَل: طالب دين کسی نیست که در تاریکی گام نهد یا [حق و باطل را] درهمآمیزد؛ و در چنين حال بازداشتن خويش از این کار بهتر است».
🌴ج. ...
@yekaye
#حجرات_15
یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
.
7️⃣ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا ...»
چرا برای بیان اینکه در ایمان واقعی، شک راهی ندارد، نفرمود «مؤمنان کسانیاند که ایمان آوردند و شک نورزیدهاند»، بلکه از تعبیر «ثم» (به جای «و») استفاده کرد، بویژه که کلمه «ثم» دلالت بر «تراخی» (فاصله افتادن بین دو کار) دارد؟
🌴الف. «ثم» در اینجا صرفا دلالت بر ترتیب کلامی دارد نه ترتیب زمانی [و تراخی]؛ لذا چنین تلازمی برقرار نیست
📚به نقل از البحر المحيط، ج9، ص524
به تعبیر دیگر، این نه تراخی در فعل [که فعل «لم یرتابوا» بعد از فعل «آمنوا» باشد]، بلکه تراخی در حکایت است [یعنی همین که اول گفت «آمنوا»، سپس فرمود «لم یرتابوا»]
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص117
🌴ب. «ثم» وقتی در عطف جملهها به کار میرود غالبا برای تراخی رتبی است؛ یعنی اشاره دارد که «عدم شک و تردید در ایمان» آنان مرتبه مهمتری از خود «ایمان» دارد، زیرا قوام ایمان بدان است؛ و اشارهای دارد به عبارت «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ: هنوز ایمان در دل شما وارد نشده است»، یعنی به خاطر اینکه در برخی از آن اموری که بدان ایمان آوردهاید هنوز شک و تردیدی در شما خلجان میکند
📚التحرير و التنوير، ج26، ص223
🌴ج. ثم برای تراخی است و نکته در این است که گاهی ایمان به خلوص میرسد و تردیدی همراه آن نیست؛ اما بعدا چیزی پیش میآید که در آن خلوص شائبهای وارد میکند؛ و در اینجا با تعبیر «ثم» میخواهد این گونه موارد را هم از ایمان واقعی خارج کند؛ یعنی ایمانی که در زمانهای بعدی هم همانند اولش خالص و بیشائبه است.
📚به نقل از البحر المحيط، ج9، ص524
📚د. استفاده از «ثم» به جای «و» دلالت دارد بر منتفی دانستن عارض شدن گاه و بیگاه شک و تردید؛ یعنی اگر حرف «و» میآمد دلالت داشت که ایمان اولیه همراه با شک نیست؛ اما اینکه اگر بعدا شک آ«د آن ایمان باقی است یا خیر، ساکت بود؛ اما با تعبیر«ثم» معلوم میشود که اگر بعدا تزلزل و شکی آمد معلوم میشود از همان اول ایمان حقیقی نبوده است.
📚الميزان، ج18، ص329
🌴ه. ...
@yekaye
#حجرات_15
یک آیه در روز
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُ
🔷د. وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ
8️⃣ «وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ»
کلمه «جهاد» (به صورت اسم یا فعل) در ۳۰ آیه قرآن کریم به کار رفته است که بسیاری از آنها از اینکه جهاد به چه وسیلهای انجام شود ساکت است.
از این میان ۱۰ بار (در ۹ آيه، یعنی دوبار در آیه ۹۵ سوره نساء و یک بار در آيه۷۲ سوره انفال و آيات 20 و 24 و ۴۱ و ۴۴ و ۸۱ و ۸۸ سوره توبه و آیه ۱۵ سوره حجرات و آیه ۱۱ سوره صف ) بیان شده است که این جهاد مجاهدان «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» انجام میشود و در تمام این موارد صرفا همین تعبیر و به همین صورت بیان شده است.
📝جهاد با جان و مال
اینکه انسان از جان خود مایه بگذارد طبیعی است
اما چرا از میان امور مختلفی که در عرض اموال مطرح شده است:
خواه از این جهت که در اختیار انسان است [مثلا: «وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ» (اسراء/71) «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ» (نوح/۱۲)]
ویا خداوند انسانها را با آنها میآزماید [مثلا: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات» (بقره/۱۵۵) یا «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» (انفال/۲۸)]
ویا مایه مباهات دنیوی انسانهاست [مثلا: فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُم» (توبه/۵۵ و ۸۵) یا «إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئا» (آل عمران/۱۰ و۱۱۶) یا « كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلادا» (توبه/۶۹)]
ویا میتواند مانع اقدام انسان به جهاد شود [مثلا: ْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِه» توبه/۲۴]
تنها بر استفاده از اموال برای جهاد تاکید شد؟
🌴الف. بدین جهت که در وسایل بیرون از خود آدم، مال مهمترین چیزی است که با آن به انواع خیرات و خدمات میتوان رسید
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص218
🌴ب. کلمه «اموال» با توجه به معنای لغوی مال که در نکات ادبی گذشت و برخی آن را همخانواده با «میل» دانسته بودند، می تواند به معنای مطلق اموری باشد که دلخواه و مورد تمایل انسان است، نه صرف داراییهای مادی.
📚این نکته اقتباس است از ترجمهای از قرآن کریم که مربوط به قرن دهم هجرى است و نويسنده آن نامشخص است و به اهتمام دكترعلى رواقی در سال ۱۳۸۴ در تهران منتشر شده و در نرمافزار جامع تفاسیر موجود است، که این فراز از آیه را چنین ترجمه کرده است: «و كوشش كردند به خواستههاى خويش و تنهاى خويش در راه خداى»
🌴ج. آنچه در اختیار انسان است یا انسان به نحو واقعی اختیاردار آن است یا به نحو اعتباری. نفس انسان (که شامل تمام اعضای جوارحی و جوانحی وی میشود) چیزی است که انسان به نحو واقعی اختیاردار آن است؛ و «مال» هر آن چیزی است که انسان به نحو اعتباری اختیاردار آن است. در خصوص سایر اموری که در قرآن کریم در عرض مال مطرح شده (همچون اولاد و ثمرات و ...) یا به نحوی ذیل اموال قرار میگیرند (مانند ثمرات) ویا اختیار انسان نسبت به آنها فقط در عرصههایی خاص است و همچون مال نیست که انسان تنها تصمیمگیر در مورد آن باشد (مثل اولاد و بستگان که خودشان هم اختیار خود را دارند). از این رو، جهاد – که قرار است با اموری که در اختیار انسان است انجام شود- تنها با جان و مال معنی دارد نه با سایر اموری که به نحوی به انسان مرتبطند.
🌴د. ...
@yekaye
#حجرات_15