eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ ۲) الف. روایت شده است که یکبار عایشه به یاد جهنم افتاد و گریست. پیامبر ص پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: یا رسول الله! به یاد جهنم افتادم و گریه‌ام گرفت. آیا شما در روز قیامت همسرانت را یاد می‌کنی؟ فرمودند: سه موقعیت است که کسی از کسی یاد نکند: هنگامی که ترازوی اعمال گذاشته شود، تا وقتی که بداند آیا وزن اعمالش سنگین شد یا سبک؟ و هنگام [دادن] نامه [اعمال]، هنگامی که گفته شود «بياييد و كتابم را بخوانيد» (حاقه/۱۹) تا ببیند نامه [عمل] اش کجا قرار داده می‌شود: به دست راستش؟ یا به دست چپش؟ یا از پشت سرش؟ هنگام [عبور از] صراط، هنگامی که روی جهنم نهاده شود تا بفهمد که آیا نجات پیدا می‌کند یا خیر؟ 📚سنن أبي داود، ج4، ص385؛ 📚التبصرة (لابن الجوزي)، ج2، ص198-199 ؛ 📚الاعتقاد (للبيهقي)، ص210 ✅تبصره اگر این نقل از عایشه درست باشد شاید بر اساس همان منابع اهل سنت مقصود پیامبر ص این بوده است که من در آن موقعیت برای تو کاری نمی‌کنم؛ زیرا: 🔹اولا در حدیثی که در منابع معتبر اهل سنت آمده و بزرگان آنها (مانند البانی)‌به صحیح بودنش تصریح کرده‌اند آورده‌اند که پیامبر ص به برخی از افراد وعده داد که برای شفاعت کردن اتفاقا مرا در همین گونه مواقف جستجو کنید: ☀️ب. انس بن مالک گوید: از رسول الله ص درخواست کردم که روی قیامت مرا شفاعت کند. فرمود: این کار را خواهم کرد. گفتم: یا رسول الله ص! کجا شما را بیابم؟ فرمود: اول جایی که خواستی دنبال من بگردی بر صراط باشد. گفتم: اگر بر صراط شما را نیافتم؟ فرمود: پس در [جایی که] ترازوی اعمال [برپا می‌شود] مرا جستجو کن. گفتم: اگر نزد ترازو نیافتم؟ فرمود: پس مرا در کنار حوض [کوثر] جستجو کن؛ که من این سه موقفی است که حتما من در آنجا حضور خواهم داشت. 📚سنن الترمذي (ج4، ص621) 🔹و ثانیا چنانکه قبلا به تفصیل و مستند به منابع اهل سنت بیان شد: 🌐https://yekaye.ir/about-the-wars-of-imam-ali/#_Toc111283934 پیامبر اکرم ص به عایشه هشدار شدید داده بودند که مبادا کسی باشی که سگان حوأب بر تو پارس کنند؛ و در جریان حرکت وی برای جنگ جمل این واقعه برای او رخ داد و او همواره از اینکه به جنگ با علی ع اقدام کرده بود ابراز پشیمانی می‌کرد و 🔹 باز در احادیث اهل سنت پیامبر اکرم هم برای صراط و هم برای میزان و هم برای حوض کوثر علی ع را حاضر و در مسیر درست معرفی کرده است؛ که در اینجا فقط دو مورد را که ناظر به حوض و صراط است و در دو حدیث مشترک است بر اساس منابع اهل سنت تقدیم شود: ☀️ج. از سلمان فارسی روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: اولین کسی که روز قیامت بر سر حوض کوثر بر من وارد می‌شود همان است که اولین نفر از شما بود که اسلام آورد یعنی علی بن ابی‌طالب. 📚التاريخ الكبير (لابن أبي خيثمة)، ص175 ☀️د. ابونعیم با چهار سند از حذیفه روایت کرده که از رسول الله پرسیدند: آیا علی ع را به جانشینی خود نمی‌گذاری؟ فرمود:‌ اگر ولایت علی ع را بپذیرید او را هدایت‌گری هدایت‌یافته خواهید یافت که شما را بر راه مستقیم حرکت خواهد داد. و در نقل دیگر این طور است که پیامبر ص فرمودند: اگر به خلافت علی ع تن دهید، که نمی‌بینم چنین کنید، او را هدایت‌گری هدایت‌یافته خواهید یافت که شما را بر راهی کاملا روشن حرکت خواهد داد 📚حلية الأولياء، ج1، ص64 📚ابن جزری در مناقب الأسد الغالب علي بن أبي طالب (ص33) بعد از اینکه سند این حدیث را از خودش تا حذیفه نقل می‌کند تصریح می‌کند که تمام رجال این حدیث موثق‌اند. @yekaye 👇متن و سند احادیث فوق👇
سند و متن احادیث ۲ ☀️الف. حدَّثَنَا ‌يَعْقُوبُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ‌وَحُمَيْدُ بْنُ مَسْعَدَةَ أَنَّ ‌إِسْمَاعِيلَ بْنَ إِبْرَاهِيمَ حَدَّثَهُمْ قَالَ: أَخْبَرَنَا ‌يُونُسُ ، عَنِ ‌الْحَسَنِ ، عَنْ ‌عَائِشَةَ أَنَّهَا ذَكَرَتِ النَّارَ فَبَكَتْ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ: مَا يُبْكِيكِ؟ قَالَتْ: ذَكَرْتُ النَّارَ فَبَكَيْتُ، فَهَلْ تَذْكُرُونَ أَهْلِيكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ: أَمَّا فِي ‌ثَلَاثَةِ ‌مَوَاطِنَ فَلَا يَذْكُرُ أَحَدٌ أَحَدًا، ‌عِنْدَ ‌الْمِيزَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَيَخِفُّ مِيزَانُهُ أَوْ يَثْقُلُ؟ وَعِنْدَ الْكِتَابِ حِينَ يُقَالُ «هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ» حَتَّى يَعْلَمَ أَيْنَ يَقَعُ كِتَابُهُ أَفِي يَمِينِهِ، أَمْ فِي شِمَالِهِ، أَمْ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ؟ وَعِنْدَ الصِّرَاطِ إِذَا وُضِعَ بَيْنَ ظَهْرَيْ جَهَنَّمَ [حَتَّى يَعْلَمَ أَيَنْجُو أَمْ لا يَنْجُو]؟ 📚سنن أبي داود، ج4، ص385؛ 📚التبصرة (لابن الجوزي)، ج2، ص198-199 ؛ 📚الاعتقاد (للبيهقي)، ص210 ☀️ب. حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّبَّاحِ الهَاشِمِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا بَدَلُ بْنُ المُحَبَّرِ قَالَ: حَدَّثَنَا حَرْبُ بْنُ مَيْمُونٍ الأَنْصَارِيُّ أَبُو الخَطَّابِ قَالَ: حَدَّثَنَا النَّضْرُ بْنُ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ يَشْفَعَ لِي يَوْمَ القِيَامَةِ. فَقَالَ: «أَنَا فَاعِلٌ». قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَيْنَ أَطْلُبُكَ؟ قَالَ: «اطْلُبْنِي أَوَّلَ مَا تَطْلُبُنِي عَلَى الصِّرَاطِ». قَالَ: قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ أَلْقَكَ عَلَى الصِّرَاطِ؟ قَالَ: «‌فَاطْلُبْنِي ‌عِنْدَ ‌المِيزَانِ». قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ أَلْقَكَ عِنْدَ المِيزَانِ؟ قَالَ: «فَاطْلُبْنِي عِنْدَ الحَوْضِ فَإِنِّي لَا أُخْطِئُ هَذِهِ الثَّلَاثَ المَوَاطِنَ.» [حكم الألباني: صحيح]. 📚سنن الترمذي (ج4، ص621) ج. حَدثنَا عبد السَّلَام بن صَالح، قَالَ: نَا عبد الرَّزَّاق، قَالَ: أَنا الثَّوْريّ، عَن سَلمَة بن كهيل، عَن أبي صَادِق، عَن عليم الْكِنْدِيّ، عَن سلمَان قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: أول النَّاس ورودًا على ‌الْحَوْض يَوْم الْقِيَامَة أولكم إسلاماً ‌عَليّ ‌بن ‌أبي ‌طَالب. 📚التاريخ الكبير (لابن أبي خيثمة)، ص175 ☀️د. حدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ، ثَنَا أَبُو حُصَيْنٍ الْوَادِعِيُّ، ثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ، ثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ أَبِي الْيَقْظَانِ، عَنْ أَبِي وَائِلٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ، قَالَ: قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ أَلَا تَسْتَخْلِفُ عَلِيًّا؟ قَالَ: «إِنْ ‌تُوَلُّوا ‌عَلِيًّا ‌تَجِدُوهُ ‌هَادِيًا مَهْدِيًّا، يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ» رَوَاهُ النُّعْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ الْجَنَدِيُّ، عَنِ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ نَحْوِهِ. حدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ وُهَيْبٍ الْغَزِّيُّ، ثَنَا ابْنُ أَبِي السَّرِيِّ، ثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، ثَنَا النُّعْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ الْجَنَدِيُّ، عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «‌إِنْ ‌تَسْتَخْلِفُوا ‌عَلِيًّا، وَمَا أَرَاكُمْ فَاعِلِينَ، تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا، يَحْمِلُكُمْ عَلَى الْمَحَجَّةِ الْبَيْضَاءِ» رَوَاهُ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَرَاسَةَ، عَنِ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُ حَدَّثَنَا نَذِيرُ بْنُ جُنَاحٍ الْقَاضِي، ثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ، ثَنَا أَبِي، ثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَرَاسَةَ، عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِثْلَهُ 📚حلية الأولياء، ج1، ص64 📚 مناقب الأسد الغالب علي بن أبي طالب لابن جزری (ص33): حديث حسن الإسناد رجاله موثقون @yekaye
ضمن تبریک مجدد به مناسبت میلاد مبارک امیرالمومنین ع امروز در بررسی منابع حدیث فوق (دومین حدیث ذیل آیه ۳۶ سوره عبس) که در متون اهل سنت با سند صحیح از نظر کسی همچون ابن جوزی از پیامبر اکرم ص روایت کرده که: «اگر به ولایت علی ع تن بدهید او شما را بر صراط مستقیم حرکت می‌دهد اما می دانم که چنین نمی‌کنید» نکته‌ای توجهم را جلب کرد که به عنوان هدیه امروز خدمت شما تقدیم می‌کنم کسانی که در فن حدیث کار کرده‌اند می دانند که یکی از روشهای مهم جعل حدیث این است که جاعل حدیث یک فرازی از سخن پیامبر ص که معتبر و معروف است را می‌آورده و فرازهای دیگری خودش بدان اضافه می‌کرده تا فرازهای جعلی هم مورد قبول واقع شود. امروزه حدیث فوق، چنانکه همانجا اشاره شد، ولو ابونعیم اصفهانی با سند متصل نقل کرده و ابن جوزی هم تمام رجال آن را مورد وثوق دانسته است اما در منابع اهل سنت چندان بازتاب ندارد. در عوض حدیث دیگری در منابع اهل سنت بازتاب زیادی دارد و حتی در مستدرک بر صحیحین حاکم نیشابوری (کتابی که احادیثی را آورده است که بر مبنای صحیح بخاری و صحیح مسلم معتبر است اما آن دو نیاورده‌اند) ذکر شده است که همین مطلب را دارد با دو فراز اضافی پیش از آن: ▪️در مستدرک با سندی که از طریق فضیل بن مزروق به ابواسحاق واز او به زید بن یثیع و از او از قول علی ع مطلب این گونه بازگو شده است که گویی پیامبر چنین فرموده است: اگر ولایت ابوبکر را بپذیرید او را زاهد در دنیا و مایل به آخرت خواهید یافت؛ و اگر ولایت عمر را بپذیرید او را شخصی قوی و امین خواهید یافت که در راه خدا از سرزنش سرزنش‌گران باکی ندارد؛ و ‌ اگر ولایت علی ع را بپذیرید او را هدایت‌گری هدایت‌یافته خواهید یافت که شما را بر راه مستقیم حرکت خواهد داد. 📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم) ج3، ص73 حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ، وَأَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْجَوْهَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَيْمَةَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِيُّ، ثنا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، ثنا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ الرُّوَاسِيُّ، ثنا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا، رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا، لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ تَعَالَى لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ ‌تُوَلُّوا ‌عَلِيًّا ‌تَجِدُوهُ ‌هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ». هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ " وَشَاهِدَهُ حَدِيثُ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ. خود حاکم جمله آخر این حدیث را نیاورده اما در برخی منابع اهل سنت این جمله آخر را هم دارد: «وهرگز چنین نخواهید کرد» 📚مسند البزار (البحر الزخار)، ج3، ص32 حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ عَمْرٍو الرَّبَالِيُّ، قَالَ: نا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، قَالَ: نا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ ‌عَلِيِّ ‌بْنِ ‌أَبِي ‌طَالِبٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ تُوَلُّوا عَلِيًّا تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ ‌الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، وَلَنْ تَفْعَلُوا. 🤔اگر این نقل با نقل قبلی که ابونعیم و ابن جزری آورده بودند مقایسه شود مشاهده می‌شود که سند این روایت از همین فضیل بن مزروق (متوفی ۱۶۰)، از سند آن دو جدا می‌شود. در سه سند ابونعیم که نقل شد راوی مطلب را از حذیفه نقل می‌کند و در یکی از خود حضرت علی ع است؛ و اتفاقا اگر در متن عربی بالا دقت کنید وقتی حاکم می‌خواهد بگوید این حدیث صحیحی است شاهد بر آن را حدیث حذیفه معرفی می‌کند، که ظاهرا بقدری مشهور بوده که حاکم نیاز ندیده به متن آن اشاره کند. این فضیل بن مزروق - چنانکه ابن حبان (متوفی ۳۵۴) که خودش از رجالیون اهل سنت است می‌گوید- از کسانی بوده است که احادیث صحیحی را از افراد مورد وثوق می‌گرفت و خودش در آن اضافاتی می‌کرد و جالب اینجاست که همین حدیث را به این صورت به عنوان نمونه‌ای از احادیث وی می‌آورد (فُضَيْل بن مَرْزُوق ... مُنكر الحَدِيث جدا كَانَ مِمَّن يخطئ على الثِّقَات؛ المجروحين لابن حبان، ج2، ص209 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👉
ادامه نکته درباره جعل حدیث تخصصی: 💢به‌خوبی معلوم می‌شود که حدیث معروف نبوی که در ضرورت جانشینی حضرت علی ع بوده، و حتی پیش‌بینی شده مردم بدان تن نخواهند داد در قرن اول بسیار مشهور بوده است تا یک جاعل حرفه‌ای حدیث در قرن دوم که اندکی بعد از روال حکومت بنی‌امیه از دنیا رفته، این جعل را انجام می‌دهد، یعنی ▪️اولا نقل این از خود حضرت علی ع را به جای نقل از حذیفه قرار می‌دهد، که این نقل کمتر از نقل حذیفه معروف بوده است (زیرا در زمان بنی‌امیه نقل از حضرت علی ع جرم بزرگی بود؛ و ابونعیم هم که در قرن ۵ می‌زیسته سه سندش از طریق حذیفه است) و ▪️ثانیا با افزودن مطلب مذکور چنین وانمود می‌شود که اصلا خود حضرت علی ع از پیامبر ص حدیث آورده که گویی پیامبر ص به دست گرفتن ولایت توسط ابوبکر و عمر را پیش از اسم علی مطرح کرده است! @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه تدبر نخستی که ذیل آیه ۳۴ (جلسه ۱۱۲۰ https://yekaye.ir/ababsa-80-34) گذشت، ناظر به این آیه هم می‌باشد. اما نکات دیگر:
. 1️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ صاحِبَتِهِ ...» یکی از کسانی که انسان روز قیامت از او فرار می‌کند همسرش است؛ جالب اینجاست که شدیدترین مصداق دوست داشتن، عشق است که بین زن و مرد رخ می‌دهد و آن عشقی که از منظر دینی مورد تأیید و تأکید است عشق زن و شوهر است؛ شاید این تعبیر نشان می دهد که شدت هول و ترس قیامت به نحوی است که کسانی که در دنیا چه‌بسا عاشق همدیگر هم بوده‌اند، هم از هم فرار می‌کنند. 🤔البته این در جایی است که این عشق در مسیر الهی قرار نگرفته باشد؛ وگرنه اگر این پیوند عمیق در مسیر عبودیت قرار گرفته باشد افراد مشمول این آیه نمی‌شوند؛ چنانکه در مورد خانواده چهار نفره امیرالمومنین ع و حضرت زهرا و حسن و حسین ع، قرآن کریم صریحا می‌فرماید که به خاطر اخلاص و عبودیتشان در جریان اطعام مسکین و یتیم و اسیر (انسان/۷-۹) خداوند آنان را از شر آن روز ایمن فرمود: « فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورا» (انسان/۱۱)؛ و این مطلب جزء قطعیات معارف قرآنی است که عده‌ای از مومنان (اولیاء الله، مخلَصین) ‌به مقامی می‌رسند که هیچ ترس و اندوهی از مواقف قیامت متوجه آنان نمی‌شود: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ الَّذينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ؛ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» (یونس/64)، چرا که اصلا آنان را در آن موقف احضار نمی‌کنند: «فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ» (صافات/128)؛ و معلوم است که در مورد کسی که در قیامت هیچ ترس و نگرانی ندارد و اصلا در آن موقف احضار نشود، فرار از همسر و فرزند معنا ندارد. البته فرار از همسر و فرزند، به معنای همسر و فرزندی که اساسا در مسیر خدا نبوده حتی در مورد چنین اشخاصی فرض دارد (همانند حضرت نوح؛ ر.ک: جلسه ۱۱۲۰، حدیث۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-34/#_ftnref15 )؛ که آن هم منافاتی ندارد با اینکه گفته شود برای حضرت نوح هیچ ترس و نگرانی‌ای در صحرای محضر نیست و او را آنجا احضار نمی‌کنند. (توضیح بیشتر در تدبر ۲ خواهد آمد). @yekaye
. 2️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ صاحِبَتِهِ ...» در قرآن کریم برای اشاره به همسر انسان، هم از تعبیر «زوج» استفاده شده است و هم از تعبیر «صاحبة» (البته در حالتی که فقط زن بودن آن همسر مورد توجه بوده است از تعبیر «امرأة» [امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ؛ تحریم/۱۰] و در حالت جمع از تعبیر «نساء» [مانند: نِساءَ النَّبِيِّ؛ احزاب/۳۰] هم استفاده شده است). 🔻در این آیه که بحث فرار و جدایی از همسر در قیامت مطرح است (و نیز در جایی که شخص حاضر می‌شود همسرش را فدای خودش کند تا نجات یابد؛ معارج/۱۲) از تعبیر «صاحبة» استفاده شد؛ 🔺اما در موارد دیگری که همراهی بین زوجین در مرتبه وجودی قیامت مد نظر است از تعبیر «زوج» استفاده شده است، ▪️چه این همراهی، قبل از دنیا باشد: «يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّة» (بقره/۳۹؛ اعراف/۱۹)؛ ▪️یا بعد از دنیا، ▫️خواه هردو جهنمی باشند: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ» (صافات/22)، ▫️خواه بهشتی: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (رعد/۲۳)، «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ» (غافر/۸)، «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ» (زخرف/70)؛ ▫️و اساسا از همسران بهشتی (اعم از اینکه همسر دنیوی شخص بوده، یا نبوده و در آخرت به تزویج انسان درآمده: وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عين‏؛ دخان/۵۴ و طور/۲۰)، همواره با تعبیر «زوج» یاد شده است: «لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» (بقره/۲۵)، «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» (یس/56)؛ و برای اشاره به همسران بهشتی از تعابیری همانند صاحبة و امرأة و نساء و ... استفاده نشده است (البته این غیر از استفاده از تعابیری است که بر ویژگی خاصی از آنان تاکید دارد، مانند: حُورٌ عين‏؛ قاصِراتُ الطَّرْف‏، فُرُشٍ مَرْفُوعَة و ... ). ▪️جالب است که در مورد خداوند هم هرگاه بحث از این است که او همسری ندارد، از تعبیر «صاحبة» استفاده شده است، نه زوج: «أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ» (انعام/۱۰۱)، «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» (جن/3). 🔸اگر توجه کنیم که در کلمه «صاحبة» تأکید اصلی بر «مصاحبت و هم‌نشینی» است (ر.ک: نکات ادبی) اما کلمه «زوج» در اصل بر مقارنت و تداخل بین دو چیز به طوری که با هم مختلط و مرتبط و درهم‌تنیده شوند، به کار می‌رود (جلسه ۷۸۴ http://yekaye.ir/ya-seen-36-36/)؛ شاید بتوان نتیجه گرفت که ازدواجی که در این دنیا رخ می دهد دو گونه است: ▪️یکی ازدواجی که در حد مصاحبت و همنشینی می‌ماند؛ که این گونه ازدواجهاست که در قیامت زن و شوهر از هم فرار می‌کنند و حاضرند برای نجات خود همدیگر را فدا کنند؛ و ▪️دوم ازدواجی که در آن پیوند روحی عمیقی بین زوجین برقرار می‌شود، که اگر این پیوند برقرار شد، وقتی پرده‌ها کنار رفت معلوم می‌شود که این دو همواره با هم بوده‌اند؛ حتی در جهنم: «تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ ... وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» (مسد/4). 📝بحث تخصصی : محوریت بر » یا ▪️اگرچه یک مولفه مهم و مطلوب در خانواده آن است که پیوند عمیق عاطفی‌ای به نام عشق بین زوجین برقرار شود، ▪️و این در حد خویش می‌تواند یک زندگی شیرین دنیوی را رقم بزند و از نظر اسلام هم ممدوح و مورد توصیه، و بلکه یک لطف و عنایت الهی است که اگر کسی اقدام به ازدواج کند شامل حالش می‌شود: «جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» (روم/۲۱) ▪️و چنین خانواده‌ای، اگر عبودیت را بتمامه رعایت کنند برترین خانواده خواهند بود (ر.ک: تدبر۱اما از نظر اسلام، این رابطه برای ایجاد و بقای نهاد خانواده، اگرچه مفید است، لکن نه شرط لازم است و نه شرط کافی؛ یعنی این گونه نیست که اگر رابطه به این حد نرسید یا در این حد نماند، پیوند خانوادگی بی‌ارزش، و به هم زدن آن مطلوب شود: @yekaye 👇توضیح در ادامه مطلب👉
ادامه بحث محوریت بر » یا 💢وجود پیوند عمیق عاطفی‌ای به نام عشق برای ایجاد و بقای نهاد خانواده، اگرچه مفید است، لکن نه شرط لازم است و نه شرط کافی برای یک خانواده مطلوب از اسلام؛ ⛔️شرط لازم نیست، زیرا ممکن است چنین پیوند عمیق روحی بین زن و شوهر برقرار نشود، یا اگر هم در اول برقرار شده، در ادامه از بین برود؛ در عین حال آنها بتوانند به مصاحبت با همدیگر و زندگی مشرکشان در دنیا ادامه دهند؛ و با توجه به قداست بنیاد خانواده، اصرار و ضرورتی برای گسستن این پیوند در دنیا نیست؛ و اساسا اینجاست که اسلام برای زن و شوهری که ارتباط روحی و عاطفی بین‌شان فروکش کرده و تمایل به جدایی از هم دارند، «امساک به معروف» را بر جدایی مقدم می‌کند: «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسان» (بقره/۲۲۹)، «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» (بقره/۲۳۱) «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوف‏» (طلاق/۲)؛ که اوج مصادیق چنین خانواده‌ای را - که علی‌رغم تضاد بنیادین زن و شوهر به طلاق منجر نشد - در نمونه‌هایی همچون پیوندهای زناشویی حضرت نوح ع و حضرت لوط ع و فرعون (تحریم/۱۰-۱۱)، و چه‌بسا برخی همسران پیامبر اکرم ص (تحریم/۳-۵) و برخی همسران ائمه اطهار ع (مانند امام حسن ع و جعده، یا امام جواد ع و أمّ فضل) مشاهده می‌کنیم؛ 🚫و شرط کافی نیست، زیرا ممکن است چنین پیوند عمیق بین زن و شوهر برقرار باشد، اما هردو با هم جهنمی شوند: «احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ» (صافات/22)، که شاید مصداق معروف قرآنی آن ابولهب و همسرش باشند که با هم مسیر سقوط در جهنم را می‌پیمایند (مسد/۱-۴). 🤔ظاهرا شرط لازم و کافی برای ادامه دادن زندگی مشترک بین زن و شوهر، و و در یک کلام است: «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوف» (بقره/۲۳۳)، «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف» (نساء/۱۹)، «وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ» (طلاق/۶)، همان توصیه‌ای که در ارتباط با پدر و مادر (ولو مشرک باشند) شده است: «صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً» (لقمان/۱۵)؛ تعبیر دیگر این وضعیت، و (أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْر؛ نساء /۱۲۸) است که در میانه عشق‌ورزی و عدالت‌ورزی قرار دارد؛ طرفین چه‌بسا عاشق همدیگر نباشند، اما صرفا همچون دو شریک (شریک زندگی!) نیستند که بخواهند همه چیز را صرفا بر مدار عدالت جستجو کنند و اگر لازم شد با هر زور و ترفندی حق خود را از حلقوم طرف مقابل بیرون کشند؛ بلکه حقوق متقابل خود را در فضای «معروف» [= آنچه در عرف ستودنی و قابل احترام است] پی‌گیری می‌کنند: «لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف»‏(بقره/۲۲۸) و مراتبی از گذشت را در قبال هم در پیش می‌گیرند؛ و اگر گاهی بین‌شان نزاعی رخ داد زود به آشتی رو می‌آورند. 🔸البته تأکید می‌شود که اینکه این وضعیت «صلح» و آشتی - که نه به افق عشق‌ورزی می‌رسد و نه در حد عدالت‌ورزی خشک فروکاسته می‌شود - شرط لازم و کافی برای تداوم زندگی خانوادگی است، بدین معنا نیست که الگوی آرمانی خانواده در اسلام در همین حد باشد؛ در اسلام آن است که زوجین بکوشند، زیر سایه عبودیت، مودت و رحمتی را که خداوند پس از خطبه عقد بدانان هدیه داد، روز به روز شکوفاتر کنند و به حد عشق‌ورزی برسانند. 💢پس عشق بین اعضای خانواده، اگر در سایه عبودیت باشد، خانواده را آرمانی‌ترین خانواده در اسلام قرار می‌دهد، و به تبع خود، عالی‌ترین روابط را بین والدین و فرزندان رقم می‌زند؛ و بدین جهت است که الگوی برتر خانواده در اسلام همان اصحاب کساء هستند؛ که عمده توصیف بهشت در سوره انسان، بهشتی است که برای این خانواده میها شده است (همچنین: ر.ک: تدبر۱). @yekaye 👇ادامه مطلب👉
ادامه تدبر 2 ✳️تبصره اینکه برخی زوجین در جهنم با هم هستند بدین معنا نیست که در آنجا از باهم‌بودن خرسندند؛ بلکه احتمالا شبیه پیوند عمیق بین دوستان بسیار صمیمیِ غیرمتقی‌ای است که به دشمنی تبدیل می‌شود: «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين‏» (زخرف/۶۷) ویا شبیه پیوند عمیق بین پیشوایان و پیروان باطل، که در عین اینکه این پیوند عمیقشان در دنیا موجب شده که در قیامت نیز با هم‌ باشند و از هم جدا نشوند، اما از هم بیزاری می‌جویند و دلشان می‌خواهد بتوانند از هم جدا شوند: «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ‏؛ وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا» (بقره/۱۶۷-۱۶۸). از این رو، این آیه - چنانکه در تدبر ۱ اشاره شد- می‌تواند شامل زن و شوهر جهنمی‌ای بشود که در همین دنیا در ضلالتشان با هم پیوند عمیق داشته‌اند؛ یعنی آنها هم آنجا می‌کوشند از هم فرار کنند، اما عملا با هم محشور می‌شوند. @yekaye
. 3️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ بَنيهِ» تعبیر «بنیه» را ▪️بسیاری از مترجمان (مثلا: مشکینی و فولادوند و گرمارودی) و تفاسیر (مثلا: التبيان، ج‏10، ص277؛ مجمع البيان، ج‏10، ص668) به همان معنای «پسران» (اولاد ذکور) دانسته‌اند؛ ▪️و البته بسیاری از مترجمان (مثلا: مکارم شیرازی و انصاریان و الهی قمشه‌ای) و تفاسیر (مثلا: مفاتيح الغيب، ج‏31، ص61؛ الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏20، ص225) به معنای مطلق فرزندان (اولاد)؛ و به نظر می‌رسد هر دو وجهی دارد و می‌تواند مستقلا هردو مراد شده باشد: 💢وجه اینکه مقصود «پسران» باشد این است که چرا از کلمه «بنیه»، که جمع «ابن» استفاده کرد که به معنای «پسر» است، نه «اولاده» که جمع «ولد» است و به مطلق فرزند (اعم از دختر یا پسر) اطلاق می‌شود؛ و در این معنا تاکید بر کمک خواستن است که انسانها غالبا در سختی‌ها وقتی می‌خواهند کمک بگیرند اگر سراغ فرزندشان هم بروند سراغ پسرانشان می‌روند. و 💢وجه اینکه مقصود «فرزندان» باشد این است که در بسیاری از اوقات، از باب تغلیب، در حالت جمع، کلمه مذکر به معنای اعم از مذکر و مونث به کار می‌رود که بارزترین مثال آن آیه «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» (نور/۳۷) است؛ و در این معنا تاکید بر تعلق داشتن است؛ که انسان به مطلق فرزندانش تعلق خاطر دارد؛ و وقتی از فرزندش می‌گریزد نشان می‌دهد که چقدر مشغولیت و هراس در آنجا شدید است. @yekaye
. 4️⃣ «[يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ] ... وَ بَنيهِ» آخرین کسی از نزدیکان که انسان از او فرار می‌کند فرزندانش است. به نظر می‌رسد دلبستگی هرکس به فرزندش بیش از بقیه باشد؛ و بسیاری از افراد فرزندان خویش را امتداد وجود خویش به حساب می‌آورند؛ لذا اینکه انسان فرزند خود را در دنیا بر خویش در زمینه‌های مختلف مقدم کند یک پدیده بسیار شایع در جوامع انسانی است؛ تا حدی که بسیاری از افراد را می‌بینیم که به لحاظ اخلاق اجتماعی بسیار بدکارند، آزار و اذیتشان را از کسی دریغ نمی‌کنند و برای منافع خویش هر بلایی را بر سر دیگران می‌آورند اما همین افراد وقتی نوبت به فرزندانشان می‌شود همه چیز خود را فدای فرزندان خویش می‌کنند❗️ (شاید نمونه بارز چنین افرادی معاویه باشد؛ که با آن همه ظلمی که در حق عموم جامعه انجام داد همه هم و غم‌اش این بود که حکومتش را به فرزندش برساند). با این اوصاف، وقتی در عرصه قیامت بیان می‌شود که انسان از فرزند خویش هم فرار می‌کند می‌توان فهمید که چه اوضاع دشواری در پیش روست. @yekaye
. 5️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ؛ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ؛ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ» در این آیات افرادی از نزدیکان، که انسان از آنها فرار می‌کند را به این ترتیب برشمرد: برادر، مادر، پدر، همسر، و فرزندان. فلسفه چنین برشمردنی چیست؟ 🌴الف. این ترتیب از باب مبالغه است (تفسير الصافي، ج‏5، ص288 )؛ یعنی هرچه جلوتر می‌رود میزان تعلق قلبی شدیدتر است؛ گویی آیه می‌خواهد بفرماید: روزی که آدمی فرار می‌کند از برادرش، بلکه از مادرش، بلکه از پدرش، بلکه از همسرش، بلکه از فرزندانش؛ بویژه که در آیه بعد، علت مساله را شدت گرفتاری و مشغولیت خود شخص معرفی کرد (مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص61 ؛ الكشاف، ج‏4، ص705 ). 🌴ب. می‌تواند این ترتیب، با لحاظ‌های مختلف باشد: اول برادر را گفت که در مقام معاونت و قوت بر همه مقدم است؛ بعد مادر را گفت که از جهت شدت تعلق مقدم است؛ و در آخر همسر و فرزندان را گفت که انسان به خاطر رفق و مدارایی که به آنها دارد آخر از همه مشکلاتش را با آنها در میان می‌گذارد (اقتباس از التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏9، ص57 ). 🌴ج. چه‌بسا از حیث میزان مسئولیتش در قبال آنهاست، که هر چه جلوتر می‌رود مسئولیت در قبال آنها بیشتر می‌شود؛ و از آنها فرار می‌کند از این جهت که مبادا از وی عدم ادای حق خود را مطالبه کنند (اقتباس از مجمع البيان، ج‏10، ص668 ). 🌴د. اینان کسانی‌اند که انسان در دنیا از مشکلات به سوی اینها فرار می‌کرد، و بدین‌ها پناه می‌برد (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص61)؛ در این پناه‌جویی، به‌ویژه در زمانه میان‌سالی، سراغ برادر رفتن، حتی بر مادر و پدر مقدم است، زیرا بسیاری از افراد شرم دارند از اینکه علی‌رغم این همه زحماتی که پدر و مادرشان در کودکی و نوجوانی برایشان کشیده‌اند در سنین بالا هم برای آنها مزاحمت ایجاد کنند، و با برادرشان راحت‌ترند؛ در مرتبه بعد مادر است که به خاطر مهربانی شدیدش، انسانها راحت‌تر از پدر می‌توانند با وی دردهای خود را به میان بگذارند؛ در مرحله بعد همسر است و آخرین مرحله فرزندان؛ چرا که انسان همواره حالت سرپرستی‌ای نسبت به فرزند خود احساس می‌کند و کسی که همواره تکیه‌گاه فرزندش بوده، شرم دارد از اینکه فرزندش تکیه‌گاه او شود. و این آیات می‌خواهد بفرماید روز قیامت همه چیز زیر و رو می‌شود؛‌ یعنی هرکس که در درجه اول به سوی او فرار می‌کرد، در قیامت اول از او فرار می‌کند! 🌴ه. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۲۳) 📖 لكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ 📖 ترجمه 💢برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان می‌پردازد] سوره عبس (۸۰) آیه ۳۷ ۱۴۰۲/۱۱/۱۳ ۲۱ رجب ۱۴۴۵ @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹شأْنٌ ▪️کلمه «شأن» را خلیل به معنای «خَطب» (کاری که به کس خاصی مربوط می‌شود) دانسته و «شُؤُون» (که جمع آن است) به معنای شیارها و خطوطی که در استخوانهای چهارگانه جمجمه است معرفی کرده است (كتاب العين، ج‏6، ص287 )؛ و ▪️حسن جبل علاوه بر این، از کاربرد این کلمه در خصوص رگهایی که اشک را از سر به چشم می‌رسانند و نیز در مورد رگه‌هایی از خاک در شیارهای کوهها که در آن درختان خرما ویا درختی به نام نَبع کاشته می‌شود سخن گفته است، و به همین مناسبت معنای محوری آن را شاخه‌ها و یا انشعابات ظریفی که در اثنای چیزی امتداد دارند ویا از چیزی امتداد گرفته‌اند و به آن می‌رسند دانسته است؛ و کاربرد آن در معنای «خَطب» و حال و أمر را از این باب دانسته که اینها شعبه‌ای از اموری خاص یا جاری هستند که از چیزی نشأت گرفته‌اند و این معنا را در تمام کاربردهای قرآنی این کلمه جاری می‌داند غیر از کاربردش در خصوص خداوند در آیه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرحمن/29) از این جهت که هیچ تغییر و حالی در مورد خداوند معنا ندارد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۱۷۵). 🔹اما اغلب اهل لغت همان معنای «خَطب» را محور تحلیل قرار داده‌اند، هرچند در چگونگی تحلیل آن هم نظر واحدی ندارند: ▪️ابن فارس بر این باور است که اصل این ماده دلالت بر درصدد چیزی برآمدن و چیزی را طلب کردن دارد و وقتی می‌گویند «ما هذا من شأنى» یعنی این مطلبی نیست که من دنبالش بودم؛ و وجه تسمیه شیارهای بین قطعات چهارگانه جمجمه به «شؤون» این است که گویی آنها مجاری اشک هستند و گویی اشک آ»ها را طلب می‌کند و همچون مسیر خود قرار می‌دهد (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص238 ). ▪️راغب هم «شأن» را به معنای حال و امری که اتفاق می‌افتد و اصلاح می‌کند دانسته و تاکید دارد که صرفا در احوال و امور عظیم به کار می‌رود؛ و وجه کاربردش در خصوص شیارهای جمجمه هم این است که آن اتصالی بین اموری است که قوام انسان بدان ست (مفردات ألفاظ القرآن، ص470 ) و ▪️مرحوم مصطفوی نیز اصل آن را ظهور امری و تجلی عملی از حالت باطنی دانسته و چنین توضیح داده است که برای انسان از جهت حضور و واقعیت حقه چهار مقام هست: (۱) مقام رسوخ صفات در دل؛ (۲) حضور معارف حقه در اثر آ» صفات و جلای نفس؛ (۳) ظهور حالات به اقتضای آن معارف و مشاهدات؛ (۴) افاضات و اظهارات خارجی به اقتضای آن حالات؛ و این اظهارات از جهت انتسابشان به فاعل و از جهت صدور بر آنها کلمه «شأن» اطلاق می‌گردد؛‌و اگر از جهت انتسابشان به خارج و تحقق‌شان در عالم ماده و طبیعت مد نظر قرار گیرند بدانها «عمل» اطلاق می‌گردد ؛ و به همین اعتبار است که عالم امر و خلق در تکوین از هم متمایز می‌شوند چرا که عالم امر عالم افاضات است بدون نیاز به ماده؛ و و تقابل «شأن» و «عمل» در آیه «وَ ما تَكُونُ في‏ شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيه» (یونس/۶۱)‌را موید این توضیح خویش دانسته است؛ و مقصود از «بعض شأنهم» در آیه «فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (نور/۶۲) را «بعض أعمالهم» که اقتضای حالات و طبایع و امیال درونی آنهاست دانسته است، و بر همین اساس کاربرد آن در آیه «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» را اشاره به افاضات رحمانی و الطاف جاری در عالم بر حسب نیاز و درخواست وجودی اشیاء ‌معرفی کرده است و در خصوص آیه «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» (عبس/۳۷) هم توضیح داده که شأن همان چیزی است که از آنان بروز می‌کند و اثر آن شداید است در حالات آنان که آنان را از توجه به غیر خویش بازمی‌دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص9-11 ). 📿این ماده در قرآن کریم تنها در همین ۴ مورد به کار رفته است. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح کلمه «شأن» 🔸چنانکه واضح است از کلماتی که به لحاظ معنا بدین کلمه بسیار نزدیک است کلمه «أمر» است که قبلا بیان شد که امثال ابن فارس اساسا بر این باور بود که ماده «أمر» در پنج معنای اصلی مستقلا به کار رفته است، که اولین آنها «شأن و حال» بود و جمع آن به صورت «امور» را در همین معنا می‌دانست (معانی دیگری که وی برای «أمر» برشمرد عبارت بود از «دستور» (ضد «نهی»)، که «إمارة» (حکمرانی) و «أمیر» را از همین باب دانست؛ «رویش» (نماء) و «برکت»، که «إمرأة» را از همین باب دانست از این جهت که بر همسرش مبارک است؛ علامت و محل قرار (أماره)؛ و «چیز عجیب») و فیومی هم یکی از دو معنای اصلی «أمر» را همین «شأن» دانست (که جمع آن «أمور»، و معنای دوم «دستور» است که جمعش «أوامر» است)؛ و مرحوم مصطفوی و راغب هم اصل معنای «أمر» را «دستور» دانستند و درباره نسبتش با «شأن» هم گفتند که «شأن» آن مطلب و کاری است که «باید» انجام و واقع شود و یا در شأن آن این است که در مورد آن دستوری صادر شود. 🔖جلسه ۶۵۲ https://yekaye.ir/al-kahf-18-71/ 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قراءات مشهور به همین صورت «شَأْنٌ» (با همزه) قرائت شده است؛ ▪️اما در برخی قراءات سبع، یعنی برخی روایات از قراءات مدینه (ورش از نافع) و بصره (روایت سوسی از ابوعمرو) و کوفه (طریق شمونی از اعشی از روایت شعبه از عاصم)، و برخی قراءات عشر (ابوجعفر) و برخی قراءات غیرمشهور (أزرق و أصبهانی) به صورت «شانٌ» (یعنی ابدال همزه به الف) قرائت شده است؛ ▪️و حمزه (یکی از قراء سبع در کوفه) نیز در حالت وقف به همین صورت قرائت کرده است. @yekaye
🔹 يُغْنيهِ درباره ماده «غنی» ذیل آیه ۹ (جلسه ۱۰۹۰ https://yekaye.ir/ababsa-80-05/) توضیحاتی گذشت 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قراءات به صورت «يُغْنيهِ» یعنی از ماده «غنی» در باب افعال قرائت شده است که به معنای آن است که [گرفتاری خودش] وی را بی‌نیاز می‌کند [از توجه به غیر]؛ ▪️که در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) در هنگام وصل به صورت «يُغْنيهِی» قرائت می‌شود؛ ▪️اما در برخی قرائات اربعه عشر (ابن محیصن) و برخی دیگر از قراءات غیرمشهور (زهري و ابن أبي عبلة و حميد و ابن سميفع و سلمي و أبو العالية و ابن مقفع) به صورت «يَعْنِيه» یعنی از ماده «عنی» و به صورت فعل ثلاثی مجرد قرائت شده است که به معنای «یهمّه» است، یعنی [همان گرفتاری خودش] برایش اهمیت دارد. 🔹که مرحوم طبرسی از ابن جنی در تفاوت این دو نقل کرده است که در این دومی تاکید بر توجه شخص به خودش است و اینکه با این وصف، درباره اینکه به دیگری کاری دارد یا نه ساکت است؛ اما در اولی تاکید بر این است که گرفتاری‌اش به نحوی است که وی را از هرگونه توجه به دیگری بی‌نیاز می‌کند. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳14-315 ؛ 📚المغنی فی القراءات، ص189۲ ؛ 📚مجمع البيان، ج‏10، ص667 ؛ 📚البحر المحيط، ج‏10، ص411 @yekaye
🔹لِكُلِّ امْرِئٍ ... شَأْنٌ يُغْنيهِ با توجه به مرجع ضمایر فاعل و مفعول در کلمه «یغنیه»، دست کم دوگونه اعراب برای این تعبیر ممکن است که دو معنا می‌دهد و هر دو می‌تواند مد نظر بوده باشد: ▪️الف. فاعل «یغنی»، شأن باشد و ضمیر «ه» به «امرء» برگردد؛ یعنی این شأن او را از دیگران بی‌نیاز می‌دارد و به خود مشغول می‌سازد. ▪️ب. فاعل «یغنی»، «امرء» باشد و ضمیر «ه» به شأن برگردد؛ یعنی او فقط بدین شأن می‌پردازد و این شأن را برآورده می‌کند. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 شأن نزول آیه ۳۷ سوره عبس ☀️۱) الف. در منابع اهل سنت از انس بن مالک روایت شده است که: عایشه به رسول الله ص گفت: آیا روز قیامت ما عریان محشور می‌شویم؟ فرمود: بله! گفت: وای از این رسوایی! پس این آیه نازل شد: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/۳۷) 📚اسباب نزول القرآن، ص472 👈سند و متن حدیث فوق👉 ✅ اصل این حدیث درمعتبرترین منابع اهل سنت آمده، اما نه به عنوان شأن نزول این آیه، بلکه صرفا به عنوان گفتگویی بین عایشه و پیامبر ص؛ و از ظاهر برخی از نقل‌های این حدیث هم معلوم می‌شود که ظاهرا واقعه به این صورت شأن نزولش نبوده است، بلکه پیامبر ص صرفا در پاسخ او بدین آیه استشهاد کرده‌اند (مثلا: ر.ک: البداية والنهاية، ج19، ص375 ). ☀️در هر صورت معتبرترین نقل این واقعه در متون اهل سنت این است که خود عایشه روایت کرده است: رسول الله ص فرمود: شما پابرهنه و عریان و پوست‌نمایان محشور می‌شوید. گفتم: یا رسول الله! آیا مردان و زنان به همدیگر نگاه می‌کنند؟ گفت: اوضاع دشوارتر از این است که این برایشان اهمیتی داشته باشد 📚صحيح بخاري، ج5، ص2391 📚صحيح مسلم، ج8، ص156 👈سند و متن حدیث فوق👉 📝نکته: آیا در حشر همگان عریان‌اند؟ در حدیث ۲ ذیل آیه قبل (جلسه ۱۱۲۲ https://yekaye.ir/ababsa-80-36/ ) اشاره شد که از آن حدیث منقول از عایشه، با توجه به سایر احادیث نبوی‌ای که در خود منابع اهل سنت آمده، می‌توان فهمید مقصود پیامبر ص این بوده است که من در آن موقعیت برای تو کاری نمی‌کنم. حدیث فوق نیز که باز در معتبرترین منابع اهل سنت آمده موید همان مدعاست؛ زیرا 🔹در این حدیث صراحت دارد که عایشه هم از آن دسته افرادی است که عریان محشور می‌شود و پیامبر ص هم صرفا به اینکه همه در آنجا مشغول‌اند بسنده کرد و نفرمود که من کاری برای عریان نبودن تو می‌کنم؛ 🔹در حالی که در معتبرترین منابع اهل سنت، وقتی سخن از برهنه بودن همگان مطرح می‌شود بلافاصله تصریح می‌شود که ولی برخی پوشیده ظاهر می‌شوند؛ مثلا: ☀️ج. از ابن عباس روایت شده است که: رسول الله ص فرمود: همانا شما پابرهنه و عریان و پوست‌نمایان محشور می‌شوید. سپس این آیه را تلاوت کردند: «همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمی‏گردانيم. وعده‏ای است بر عهده ما، كه ما انجام دهنده آنيم.» (انبیاء/104). و روز قیامت اولین کسی که لباس بر او پوشیده می‌شود حضرت ابراهیم ع است؛ و همانا عده‌ای از اصحابم را از سمت چپ‌شان می‌گیرند [که راهی جهنم کنند]. من می‌گویم: اصحاب من! اصحاب من! پس گفته می‌شود: آنها همواره از زمانی که از آنها جدا شدی به پشت سر خویش برگشتند؛ پس من همان سخنی را می‌گویم که آن عبد صالح فرمود: «و مادامی كه در ميان آنها بودم بر آنها گواه بودم و چون مرا [به سوی خود] برگرفتی تو خود بر آنها مراقب بودی و تو بر همه چيز آگاه و دانايی؛ اگر آنها را عذاب كنی آنان بندگان تواند و اگر بر آنها ببخشايی ،همانا تو خود شكست‏ناپذير و حكیمی» (مائده/۱۱۷). 📚صحيح البخاري، ج3، ص1222و ۱۲۷۱ ؛ ج۴، ص۱۶۹۱ و۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ ؛ 📚صحيح مسلم، ج8، ص157 👈سند و متن حدیث فوق👉 🔹 و این گونه احادیث در منابع اهل سنت فراوان است چنانکه ☀️د. در حدیث دیگری که در منابع اهل سنت آمده پیامبر ص می‌فرماید: اول از همه خلعت و لباسی برای حضرت ابراهیم ع می‌آورند، سپس برای خود پیامبر اکرم ص، و سپس برای حضرت علی ع ؛ و ... 📚المعجم الأوسط للطبراني (ج4، ص171) 👈سند و متن حدیث فوق👉 🔹از طرف دیگر با استناد به احادیث متواتر نبوی، شیعه و سنی بر وقوع شفاعت پیامبر در قیامت توافق دارند؛ و در همین راستا، در منابع روایی آمده است که همین سوال را دیگران (به طور خاص حضرت فاطمه زهرا س و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ع که سالها همچون مادر مراقبت از حضرت محمد ص در دوره طفولیت را برعهده داشت) از پیامبر ص می‌پرسند، و ایشان به هر دو وعده می‌دهد که با شفاعت حضرت ص، ایشان و برخی پیروان راستین اسلام در محشر پوشیده ظاهر می‌شوند: @yekaye اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س: 👈ادامه مطلب👉
سند و متن احادیث شماره ۱ ☀️ الف.أخبرنا أبو سعيد بن أبي عمرو، أخبرنا الحسن بن أحمد الشَّيْبَاني، حدَّثنا عبد اللَّه بن محمد بن مسلم، حدَّثنا أبو جعفر محمد بن أحمد بن سِنَان، حدَّثنا إبراهيم بن هراسة، حدَّثنا عائد بن شُرَيح الكِنْدِي، قال: سمعت أنس بن مالك، قال: قالت عائشة للنبي صلی اللَّه عليه و [آله و] سلم: أَ نَحْشُرُ عُرَاةً؟ قال: نعم. قالت: وا سَوْأَتَاهُ! فأنزل اللَّه تعالی: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ‏». 📚اسباب نزول القرآن، ص472 ☀️ب. حَدَّثَنَا قَيْسُ بْنُ حَفْصٍ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ الْحَارِثِ: حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ أَبِي صَغِيرَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ: أَنَّ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: تُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا. قَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ؟ فَقَالَ: الْأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ يُهِمَّهُمْ ذَاكِ. 📚صحيح بخاري، ج5، ص2391 📚صحيح مسلم، ج8، ص156 ☀️ج. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ: أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ: حَدَّثَنَا المغيرة بن النعمان قال: حدثني سعيد بن جبير، عن ابن عباس رضي اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ و [آله و] سلم قال: إنكم محشورون حفاة ‌عراة غرلا، ثم قرأ: «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلين‏». وأول من يكسی يوم القيامة إبراهيم، وإن إناسا من أصحابي يؤخذ بهم ذات الشمال، فأقول: أصحابي أصحابي، فيقول: إنهم لم يزالوا مرتدين علی أعقابهم منذ فارقتهم، فَأَقُولُ كَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ [عيسی بن مريم]: «وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ - إِلَی قَوْلِهِ - الْحَكِيم» 📚صحيح البخاري، ج3، ص1222و ۱۲۷۱ ؛ ج۴، ص۱۶۹۱ و۱۷۶۶ ؛ ج۵، ص۲۳۹۱ ؛ 📚صحيح مسلم، ج8، ص157 ☀️د. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدٍ الرَّازِيُّ قَالَ: نا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْخَزَّازُ الْكُوفِيُّ قَالَ: نا إِسْمَاعِيلُ بْنُ صُبَيْحٍ الْيَشْكُرِيُّ قَالَ: نا سُفْيَانُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْحَرِيرِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ بْنِ الْقَاسِمِ الْأَنْصَارِيِّ، عَنْ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِيثَمٍ، عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ نَوْفَلٍ، أَنَّهُ سَمِعَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ، يَقُولُ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَلَا تَرْضَى يَا عَلِيُّ إِذَا جَمَعَ النَّبِيِّينَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ عُرَاةً حُفَاةً مُشَاةً، قَدْ قَطَعَ أَعْنَاقَهُمُ الْعَطَشُ، فَكَانَ أَوَّلَ مَنْ يُدْعَى إِبْرَاهِيمُ، فَيُكْسَى ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ، ثُمَّ يَقُومُ، عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ، ثُمَّ يَفْجُرُ شَعْبٌ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَى حَوْضِي، وحَوْضِي أَعْرَضُ مِمَّا بَيْنَ بُصْرَى، وَصَنْعَاءَ، فِيهِ عَدَدُ نُجُومِ السَّمَاءِ، قَدَحَانِ مِنْ فِضَّةٍ، فَأَشْرَبُ، وَأَتَوَضَّأُ، ثُمَّ أُكْسَى ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ، ثُمَّ أَقُومُ، عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ، ثُمَّ تُدْعَى فَتَشْرَبُ، وَتَتَوَضَّأُ، ‌وَتُكْسَى ‌ثَوْبَيْنِ ‌أَبْيَضَيْنِ، فَتَقُومُ مَعِي، وَلَا أُدْعَى لَخَيْرٍ إِلَّا دُعِيتَ لَهُ. 📚«المعجم الأوسط للطبراني» (ج4، ص171) @yekaye
ادامه بحث شأن نزول روایات درباره اینکه حضرت فاطمه س و فاطمه بنت اسد پوشیده در محشر حاضر می‌شوند اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س: ☀️ه. روايت شده است كه روزی پيامبر اکرم ص نزد حضرت زهرا رفت و ایشان را محزون يافت. فرمود: دختر عزيز من! چرا ناراحتی؟ فاطمه گفت: پدرجان! به یاد محشر افتادم و اینکه مردم روز قیامت برهنه می‌ایستند. رسول الله فرمود: آری آن روز روز بسيار بزرگی است.ولیکن جبرئيل از خداوند خداوند به من خبر داد که فرمود: اوّل كسی كه روز قیامت از زمين خارج شود من هستم، بعد از من ابراهيم ع، بعد از او شوهرت علی بن ابی طالب ع، آنگاه خداوند جبرئيل را با هفتاد هزار ملك به سوی تو خواهد فرستاد، پس بر قبر تو هفت قبۀ نور نصب خواهد شد، سپس اسرافيل سه حلۀ نور برای تو می‌آورد و بالای سرت می‌ایستد و صدا می‌زند: ای دختر حضرت محمّد! بيا به محشر خویش در امنیت خاطر و در حالی که بدنت پوشیده است! اسرافيل آن حله‌ها را به تو می‌دهد و تو آنها را می‌پوشی ... [سپس پیامبر ص به توصیف نحوه عبور حضرت زهرا در عرصه قیامت و شفاعت حضرت زهرا س در خصوص پیروان راستین خویش می‌پردازند تا به اینجا می‌رسند که] سپس جبرئيل می‌گويد: فاطمه! حاجت خود را بخواه! تو می‌گويی: پروردگارا! شيعيانم! پس خداوند می‌فرمايد: آنان را بخشیدم. تو می‌گويی: خدايا! شيعيانِ فرزندانم! پس خداوند می‌فرمايد: آنان را هم بخشیدم. تو می‌گويی: خدايا! شيعيانِ شیعیانم! خداوند می‌فرمايد: برو هر كدام از آنان را كه دست به دامن تو شد، با تو در بهشت خواهد بود! آن موقع است که خلايق آرزو می‌كنند که كاش از فاطمیون بودند. پس تو به راه می‌افتی همراه با شیعیانت و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین در حالی که از هر نگرانی‌ای ایمن‌اند و عورت‌هایشان پوشيده شده، سختی‌های قيامت از آنان رخت بربسته و هول و هراس قيامت بر آنان آسان شده است؛ مردم ترسانند و آنان نمی‌ترسند؛ مردم تشنه‌اند و ايشان تشنه نمی‌شوند... [در ادامه پیامبر چگونگی ورود حضرت زهرا س به بهشت و جایگاه ایشان را توصیف می‌کنند؛ و این حدیث از همان دسته احادیثی است که در پایانش پیامبر ص به حضرت زهرا س وعده می‌دهد که تو اولین کسی از اهل بیت من هستی که به می‌پیوندی.] 📚تفسير فرات الكوفي، ص445-447 قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْعَطُوسِ مُعَنْعَنا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ [أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ يَوْمٍ عَلَی فَاطِمَةَ ع وَ هِيَ حَزِينَةٌ. فَقَالَ لَهَا: مَا حَزَنَكِ يَا بُنَيَّةِ؟ قَالَتْ: يَا أَبَتِ ذَكَرْتَ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ. قَالَ: يَا بُنَيَّةِ إِنَّهُ لَيَوْمٌ عَظِيمٌ وَ لَكِنْ قَدْ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ [ع‏] عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [أَنَّهُ‏] قَالَ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ [يَنْشَقُ‏] عَنْهُ الْأَرْضُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَا ثُمَّ [و] أَبِي إِبْرَاهِيمُ ثُمَّ بَعْلُكِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ [ع‏] ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْكِ جَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ فَيَضْرِبُ عَلَی قَبْرِكِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ. ثُمَّ يَأْتِيكِ إِسْرَافِيلُ بِثَلَاثِ حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَيَقِفُ عِنْدَ رَأْسَكِ فَيُنَادِيكِ: يَا فَاطِمَةُ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ قُومِي إِلَی مَحْشَرِكِ [فَتَقُومِينَ‏] آمِنَةً رَوْعَتَكِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُكِ! فَيُنَاوِلُكِ إِسْرَافِيلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِينَهَا ... ثُمَّ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ ع: يَا فَاطِمَةُ سَلِي حَاجَتَكِ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ وُلْدِي! فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِكِ فَهُوَ مَعَكِ فِي الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِكِ يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّينَ فَتَسِيرِينَ وَ مَعَكِ شِيعَتُكِ وَ شِيعَةُ وُلْدِكِ وَ شِيعَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ يَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا يَخَافُونَ وَ يَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا يَظْمَئُونَ ... @yekaye 👇ادامه مطلب👇