eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
753 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
119 ویدیو
1.4هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
تمساح استاندارد با فیلمنامه‌ای خونی امیرحسین حیدری «تمساح خونی» اولین اثر جواد عزتی در مقام کارگردان در نخستین اکران خود در چهل ودومین جشنواره ی فجر توانست نظر مثبت منتقدان و مخاطبان حرفه ای سینما را جلب کند و همین امر باعث شد تا عوامل این فیلم با اطمینانی بیش از پیش وارد گود اکران نوروزی شوند و تمساح خونی جزو اولین فیلم های اکران نوروزی سال ۱۴۰۳ روی پرده ی نقره ای سینما برود. اکرانی که در همین روزهای اولیه ی خود با شکستن رکورد فروش اولین روز اکران سینمای ایران، باعث شد آینده درخشانی برای این فیلم رقم بخورد. 🟢تمساح شریف! فیلم تمساح خونی داستانی کوتاه و سرراست دارد. جواد عزتی در اولین کارگردانی خود فضایی متفاوت از جریان کمدی سینمای ایران را پیش گرفته است. تمساح خونی روایت دو جوان پادو است که طی اتفاقی باید ۲۰هزار دلار را یک شب پیش خود نگه دارند تا فردا تحویل شرکت دهند اما تصمیم می گیرند با این پول بزرگ ترین قمار زندگی خود را انجام داده و به زندگی شان سر و سامانی دهند اما با اتفاقاتی غیرمنتظره روبرو می شوند. البته این فیلم نامه ی کوتاه، خود به یکی از ضعف های این فیلم بدل و به نوعی کمبود داستان و دیالوگ با تعقیب وگریزهای خودرویی پر شده است که از فرط تکرار به چاله ملال می افتد و دیگر کارکرد اصلی خود را از دست می دهد. همان طور که پیش از این گفته شد تمساح خونی از جریان معمول سینمای کمدی فاصله دارد و بیشتر به سینمای هالیوود نزدیک است. این فیلم همچون فیلم های هالیوودی دارای تعقیب وگریزهای خودرویی است که هرچند به پای نمونه های غربی خود نمی رسد اما از استاندارد قابل قبولی برای سینمای ایران برخوردار است. شاید مهم ترین ویژگی تمساح خونی را بتوان در نوع کمدی ای که ارائه می دهد، جست وجو کرد. این فیلم اصطلاحا کمدی شریفی دارد که برای خانواده ساخته شده است و مانند اغلب کمدی هایی که پیش از این اکران شده ، صرفا مخاطبان خاصی را شامل نمی شود. در تمساح خونی خبری از شوخی های جنسی نیست و لحظات کمدی فیلم یا برگرفته از شوخی هایی است که در آثار غربی امتحان خود را پس داده یا از هوش خلاق نویسنده این فیلم سرچشمه گرفته است. شما می‌توانید متن کامل این نوشتار را در شماره ۲۸۵۶ هفته‌نامه زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
اذان، استثناء است، بلند گفتن اذان اشکالی ندارد آیت الله حائری شیرازی موذن‌ها را تشویق کنید. مساجدی که به نحو متعارف صدای اذان را بلند می‌کنند، تشویق کنید. یکی دو تا مریض را بهانه نکنید. اذان استثناء است. در صدر اسلام هم مریض بود، اما اذان استثناء بود. آن مساجدی که هنگام اذان صبح باز هستند، اینها از شهرها دفع بلا می‌کنند. آن امام جماعت‌هایی که نماز صبح را اقامه می‌کنند، اینها به جامعه خدمت می‌کنند. گاهی خداوند به‌خاطر همین‌ها دفع بلا می‌کند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی! محاصره ی تبریز در زمان استبداد صغیر توسط قشون دولتی شرایط بسیار سختی برای مردم پدید آورده بود. هم زمان مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعاده ی مشروطیت به پاخاستند و به دنبال این حوادث دسته ای در تبریز به نام «فوج نجات» تشکیل شد. فوج نجات، گروهی شبه نظامی بود که در دوران جنبش مشروطه ایران و محاصره تبریز، به منظور شکستن محاصره شهر تبریز برای رسیدن مردم به آذوقه به وجود آمده بود. شاید ندانید و برایتان جالب باشد رهبری این گروه را یک معلم جوان امریکایی به نام «هوارد باسکرویل»، بر عهده داشت. در تاریخ آمده است که هوارد باسکرویل دوره ی سربازی را د ر آمریکا دیده بود و در آن زمان تصمیم گرفت کلاس درس خود را از مدرسه به خط مقدم جنگ منتقل کند. بر اساس روایات تاریخی، باسکرویل گفته است: «به جای نقالی تاریخ مردگان تصمیم دارم مشق نظامی به جوانان بیاموزم.» در همین ایام کشته شدن سیدحسن شریف زاده دوست و یار نزد یک باسکرویل او را آن چنان متأثر و خشمگین کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا که از او خواسته بود از صف مشروطه خواهان جدا شود ، ضمن پس دادن پاسپورتش گفت: «تنها فرق من با این مردم، زاد گاهم است و این فرق بزرگی نیست.» باسکرویل د ر ۳۰ فرورد ین ۱۲۸۸ در نبرد فوج نجات برای شکستن محاصره ی تبریز، بر اثر شلیک گلولهای به سینه اش کشته شد. در مراجعه به اسناد تاریخ این مراسم چنین شرح داده شده است: «در کلیسای آمریکایی در اثر ازدحام مردم جا نبود و در مسیر جنازه جمعیت غریبی بود، جنازه میان صفوف مجاهدین و در پیشاپیش شاگردان و سربازان او رو به گورستان ارامنه تبریز حرکت داده شد. اولیای مدرسه مموریال و شخصیت های آمریکایی نیز در صف مشایعین بودند. هزاران تن دورتادور فضای گورستان را گرفته بودند. برخی از مورخین نوشته اند: «در سال ،۱۹۵۰ محمدعلی مهدوی، لوح یادبودی، بر سر مزار باسکرویل نصب کرد که بر روی آن شعری از عارف قزوینی، شاعر ملی ایران، کنده کاری شده بود.» عارف قزوینی، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی در سفری که به تبریز داشته و در مجلس یادبودی که بر مزار باسکرویل برگزار شد، این شعر را برای وی سرود: سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی / ما را ز سرِ بریده می ترسانی؟ ما گر ز سرِ بریده می ترسیدیم / در محفل عاشقان نمی رقصیدیم @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
اگر نگران تراکم استخوان‌هایتان هستید بیشتر سبزیجات بخورید سبزیجات کم کالری بوده و سرشار از فیبر، مواد معدنی و ویتامین ها هستند. مطالعات نشان داده اند که ویتامین C موجود در سبزیجات باعث حفظ سلامت استخوان ها می شود. مصرف سبزیجات زرد و سبز بخصوص در کودکان، باعث بهبود رشد استخوان ها می شود. در بزرگسالان نیز به حفظ تراکم و استحکام استخوان ها کمک می کند. پلی فنول ها و پتاسیم موجود در سبزیجات، منجر به بهبود سلامت استخوان ها در تمام سنین می شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
معرفی کتاب «ساحل تهران» نوشته مجید قیصری هانیه عدالتی کتاب «ساحل تهران»، مجموعه ی پنج داستان کوتاه است. مجید قیصری در این داستان ها به شیوه ای هنرمندانه، بدون شعار زدگی و حرف های تکراری، از رنگ و بوی جنگ و تبعات آن بر زندگی و شهر می گوید. تبعاتی که تازه با پایان جنگ ها شروع می شوند. او حال و هوای بازماندگان جنگ؛ در شرایطی که بیش از سی سال از جنگ گذشته و آن ها در جامعه ی خود غریبه اند، را نشان می دهد. مجید قیصری، غیر مستقیم حرف می زند و برای بیان مقصودش، راه حاشیه را انتخاب می کند. او دریچه ی جدیدی از جنگ برای مخاطبش باز می کند و چالش های جدیدی پیش پایش می گذارد. از جذابیت های دیگر این مجموعه داستان، نقش پررنگ کودکان است. مجید قیصری با معصومیت و نگاه پاک و دقیق کودکان به ماجراها نگریسته است و نفوذ جنگ را در لایه ها و نسل های بعد نشان می دهد. عنوان کتاب، ساحل تهران است، اشاره به جایی در تهران نزدیک بهشت زهرا دارد که مرغان دریایی پرواز می کنند. خیلی ها این مرغان را دیده اند. مرغ هایی که از دریا جدا مانده اند، همچون نی هایی که از نیستان دور شده اند و مثل جانبازی که از دوستان شهیدش و روزهای جنگ جدا شده است. مجید قیصری متولد ۱۳۴۵ است و از سال ۱۳۶۳ به جبهه ی کردستان می رود و تا آخر جنگ در جبهه ها می ماند. او تجربه ی جنگ را مهم ترین دلیل نویسندگی اش می داند و در کتاب های خود از خاطراتش استفاده می کند. او دانش آموخته ی رشته ی روانشناسی است و شاید همین باعث شده تا شخصیت های داستان هایش باورپذیر باشند. هرچند بیشتر آثار مجید قیصری حال و هوای جنگ دارد، ولی او چند نمونه کار تاریخی با ارزش نیز دارد. او در این آثار هم از راه حاشیه حرفش را می زند. به عنوان نمونه در کتاب «شماس شامی»، با بیان داستانی از زبان خدمتکار امپراطوری روم؛ به حقانیت عاشورا می رسد و در کتاب «سه کاهن»، با داستان سه کاهنی که به دنبال آخرین پیامبرند، ماجرای بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را بیان می کند. ساحل تهران را نشر افق، منتشر کرده و ۱۲۰ صفحه دارد. ✨بریده کتاب پرسید: «چرا بابات از آب متنفره؟» «توی فاو داشته به چند تا زخمی کمک می کرده که ترکش خورده تو سرش.» «همین؟» «این کمه؟» «باورش سخته.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
عشق به توان هزار معصومه تاوان قرارمان در یکی از پارک های پایین شهر بود. سوت وکور و کم رفت وآمد. نشسته بودم روی یکی از نیمکت ها و خودش ایستاده بود. منتظر بود. اضطراب و استرس امانش نمی داد. صدای قلبش را می شد حتی از این فاصله هم شنید. سعی کرده بود امروزی لباس بپوشد اما باز هم دقت که می کردی می فهمیدی به این دوران تعلق ندارد. با آن محاسن و موهای بلند... 🔸بهتر نیست بشینید؟ 🔹تا نیاید نمی نشینم. دست دستی کردم و پرسیدم میشه یه پرده... 🔹آمد... آمد... نگاهم را برگرداندم سمتی که نشان می داد. خودش ولی سراسیمه می دوید مانند این بود که همه پا شده بود و چشم. ایستادم و نگاهشان کردم. راستی دیدنی بودند. عمری برایمان از آن ها قصه گفتند و حالا می توانستم ببینمشان. وقتی نشستند بی مقدمه و اتلاف وقت رفتم سراغ موضوع. نمی خواستم فرصت را از دست بدهم. 🔸چرا اینجا قرار گذاشتید؟ مرد نگاهی به زنی که کنارش ایستاده بود انداخت لبخند مهربانی زد و گفت: 🔹زان دل که به یکدگر نهادند، در معرض گفتگو فتادند قرارهای عاشقانه همیشه مخفی و پنهانی است... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97