#داستان
تخممرغهای رنگی
زهرا زارعی
صدای جروبحث شان از اتاق آخری بلند شده بود. این صداها که برای مادر عادی بود لبی جمع کرد و چشم و ابرویی بالا داد تا به عزیز بگوید چیز خاصی نیست. عزیز کاسه ی گل قرمزی بادام را جلوی عمه گذاشت. دست دراز کرد و بشقاب کلوچه و پشمک را نزدیک تر آورد. عزیز پیراهن گل دار سبزش را جمع کرد. از پای سفره ی پذیرایی عید بلند شد و از در چوبی اتاق بیرون زد. هنوز صدای جروبحث آن دو از اتاق آخری شنیده می شد. پشت بندش پا توی دمپایی های پلاستیکی قرمزم انداختم و به سمت اتاق رفتم. هنوز در اتاق باز نشده صدایشان خوابید. نشسته بودند دور لحاف کرسی و با چشم و ابرو برای هم خط و نشان می کشیدند...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پایان_نامه
به پایان آمد این دفتر...
عزیزان همراه کانال زن روز، یک سال دیگر را در کنار شما سپری کردیم و به آخر رساندیم. امیدواریم توانسته باشیم رضایت خاطر شما بزرگواران را جلب کنیم. ما مشتاق دریافت نظرات، پیشنهادات و انتقادات مفید و سازنده شما هستیم. خوشحال میشویم که با ما در ارتباط باشید. در آستانه تحویل سال نو و در این ماه مهمانی خداوند برای تکتک شما سالی پر از اتفاقات خوب همراه با برکت و روزی فراوان آرزو میکنیم.
ان شاالله فعالیت کانال از سهشنبه ۱۴ فروردین ماه از سر گرفته خواهد شد.
روز و روزگار بر شما خوش و خدانگهدار...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم...
🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤
🏴اعضای محترم کانال زن روز، سلام! صبح سهشنبه بهاریتون بهخیر. امیدواریم تعطیلات نوروزی رو به خوبی و خوشی گذرانده باشید. ایام سوگواری شهادت مظلومانه امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام رو خدمتتون تسلیت عرض میکنیم. طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ان شاالله🏴
«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَٰئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا. پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام میدهند، سپس زود توبه میکنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را میپذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است.» (سوره نساء، آیه ۱۷)
@zane_ruz
#گفتگو
جوانی که قبل از شهادت، شهید شد (۱)
حجت احسان بخش
شهید راه آزادی قدس، سعید کریمی شهید دهه هفتادی و از مستشاران ایرانی حاضر در سوریه بود که ۳۰ دی ۱۴۰۲ در حمله رذیلانه رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید. با خانواده ی محترم این شهید بزرگوار به گفتگو نشستیم. پدر شهید حاج آقا حسین کریمی شغل شان راننده تاکسی است، مادر شهید حاج خانم مهری کریمشاهی خانه دار است و همسر شهید سرکار خانم فائزه بنی حسن نیز همراه شهید در سوریه زندگی می کردند و فرزندشان آقاهادی ۲ ساله از شهید به یادگار مانده است. در بخش اول این گفتگو میخوانیم:
🔸کمی از خصوصیات رفتاری آقا سعید برای ما بگویید.
🔹«سعید ما خیلی اهل تلاش و زحمت بود. از همان نوجوانی که به سرکار می رفت اهل خمس بود و یادم است که در همان نوجوانی اش می دیدم نماز شب می خواند.
اینکه حاج قاسم گفت که باید شهید بود تا شهید شد، حرف دقیقی زد و سعید ما واقعا این طور بود و شهید زندگی کرد. سعید خیلی از کارهایی کرده که ما بی خبریم و بعد از شهادتش کم کم دارم از بعضی از رفقا و دوستانش بعضی موارد را می شنوم و حتی خیلی از کارهایش را دوستانش هم نمی دانند.
خیلی متواضع بود. طوری که وقتی جانباز شد و دستش مجروح شد تو سوریه آوردندش ایران، برای کارهای بیمارستانش رفته بودم، پرستار بهش گفت دستت چی شده، گفت خوردم زمین! من ناراحت شدم، خودم به پرستار گفتم پسرم سوریه بوده و دستش مجروح شده، یعنی به هیچ وجه حاضر نمی شد کارهای خوبش را علنی کند. وقتی هم می آمد ایران، می گفت کاری است در خدمتم و مشغول کمک به ما می شد، بهش می گفتم آنجا چیکار می کنید؟ با شوخی می گفت می خوریم و می خوابیم.»
🔸نظر خود شما راجع به اعزامش به سوریه چه بود؟
🔹«من حقیقت را بگویم، خودم مخالف بودم سعید برود سوریه، می گفتم می خوای خدمت کنی همین جا در ایران خدمت کن، نرو آنجا، دائم می آمد با من صحبت می کرد که من را قانع کند، می گفت خدا هرچی بخواهد همان می شود. اگر خدا بخواهد من در ایران می میرم؛ نخواهد هم هیچ اتفاقی نمی افتد. خیلی ها ماندند و با یک تصادف مردند و شهید نشدند. بالأخره من را قانع کرد و رفت. جانباز که شد باز مخالفت کردم که برود، برای خودش هم می گفتم، گفتم دستت خوب نشده برای چی می خواهی بروی؟ برای جنگیدن باید دستت سالم باشد، با یک دست که نمی توانی بجنگی، می گفت حاج قاسم هم دستش جانبازه و الان کف میدان در حال جنگ است.
حدود نُه سال سوریه بود و یک سال هم عراق بود، من می دانستم پسرم شهید می شود اما گفتم بعد از ۳۰ ، ۴۰ سال مثل حاج قاسم و سید رضی خدمت می کند و بعدش شهید می شود نه به این زودی، ولی یکی از همکارهایش حرف جالبی به من زد در این زمینه، گفت سعید در این چندسال که بود قطعا بیشتر از ۳۰ سال کار کرده از بس سخت کوش و
فعال بوده. من و مادرش هر موقع که سعید می رفت سوریه، واقعا فکر شهادتش به ذهن مان می رسید به خودمان می لرزیدیم ولی بعد شهادتش، خودم آرامش عجیبی پیدا کردم و نگران مادرش بودم که سکته نکند که دیدم مادرش از من قوی تر است و این آرامش یقینا از طرف خداست و فکر کنم خدا قبل از شهادتش صبرش را به ما داده بود. البته خیلی دلتنگش هستیم، هادی پسر دو ساله ی سعید هر موقع عکس بابایش را می بیند می گوید بابا کجاست؟ یا اگر زنگ خانه را می زنند سریع می گوید بابا اومده؟ و هنوز پسرش منتظر بابایش است که بیاید و این برای ما خیلی سخت است و دلتنگی ما را بیشتر می کند...»
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#منبرک
این سه چیز را در شب قدر از خدا بخواهید
شب قدر، شب روشنشدن «اندازهها» است. بیایید در شب قدر از خدا بخواهید که اندازهٔ سه چیز را برای ما روشن کند.
۱. خودِ «خدا» اندازهاش را برای ما بگوید تا حدی که دل ما روشن شود. با درس و بحث و کتاب نمیتوان رب را فهمید. تشخیص ربّ عالم، یک «دلِ بیدار» میخواهد. شب قدر شرایط به گونهای است که خدا کمک میکند اینها را بفهمیم. خیلی مقام بلندی است که آدم بفهمد جهان ربّ دارد و این ربّ حکیم در زوایای حیاتش حاضر است.
۲. اندازهٔ «خودتان» را به شما بفهماند. در شب قدر انسان باید به بصیرتی برسد که بفهمد «بنده» است؛ این که من مرد هستم یا زن، بیپول هستم یا پولدار و... همه دروغ و سراب است. انسان باید در شب قدر از خدا بخواهد که قدرش را به او بنمایاند که اگر هرکسی، قدر خود را بفهمد دیگر برای چیزهای بیارزش تلاش نمیکند. این که ما بنده هستیم در شب قدر برای انسان باید مشخص شود؛ البته کار مشکلی است اما باید به خدا التماس کرد که خدایا «بندگی» مرا به من نشان بده.
۳. از خدا بخواهیم که قدر و اندازهٔ این «دنیا» را هم به ما بفهماند. دنیا «متاعِ غرور» است، محل «امتحان» است. باور کنید که اگر این سه چیز را شما در شب قدر بگیرید از مرز «انسانِ طبیعی» بیرون میآیید؛ یعنی نسبت به افراد معمولی ادراک بسیار بالایی پیدا میکنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#پزشکی
چرا بعضیها بعد از وعدههای غذایی ماه رمضان دچار سرگیجه و تهوع میشوند؟
برخی افراد دقایقی پس از یک وعده ی غذایی، به ویژه در ماه رمضان، دچار علایمی چون تهوع، سرگیجه یا سردرد می شوند. البته که تشخیص درست و درمان مناسب، نیازمند بررسی های بیشتر و دریافت شرح حال و انجام معاینه است، اما می توان گفت شایع ترین سبب این حالات، ضعف معده و به ویژه دهانه ی بالایی آن است. به این عزیزان توصیه می شود پرخوری نکنند، همراه غذا از سالاد، ماست، ترشی و نوشیدنی استفاده نکنند. از شیرینی های نامناسبی چون زولبیا و بامیه بپرهیزند. لقمه های غذا را بسیار بجوند. از سبزی های مقوی گوارش چون جعفری و ریحان بهره ببرند. بهتر است تا چندی، برنج را به صورت چلوگشنیز، آماده و میل کنند. حدود نیم ساعت پس از هر وعده، یک قاشق مرباخوری رب به، مربای به یا گشنیز خشک بخورند. مصرف عرق نعنا را به عنوان ضدنفخ، باید بسیار محدود شود چون می تواند موجب تشدید مشکل شما بشود.هم چنین بهتر است دست کم تا ۲ـ۱ ساعت پس از صرف غذا نخوابند و از غذاهای چرب، سنگین، نفاخ و خیلی شیرین پرهیز کنند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#رمضان_در_آفریقا
سومالی
سومالی به تأکید بر میراث و فرهنگ سنتی خود مشهور است و این تأکید را میتوان در آشپزی و آیینهای سنتی ماه مبارک رمضان برای تهیه خوراکها، شیرینی و دسرهای ویژه این ماه نیز دید. بخشی از آیینهای مهم ماه مبارک رمضان در سومالی به تهیه غذاها و شیرینیهای ویژه افطار اختصاص دارد. از جمله مهمترین این شیرینیها میتوان به شیرینی دارچینی ویژه، سینابون، بسبوسه، شیرینیهای لقمهای خاص و نان کندویی اشاره کرد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#کدبانوگری
باقالاقاتق
👩🍳مواد لازم:
باقالا: ۳ پیمانه
تخم مرغ: ۲ عدد
شوید تازه خردشده: ۱ پیمانه
سیر تازه خردشده: ۳ حبه
نمک و زردچوبه: به مقدار لازم
روغن: به مقدار لازم
👩🍳طرز تهیه:
قابلمه ای را روی حرارت قرار دهید و مقداری روغن داخلش بریزید تا داغ شود. بعد سیرهای ریز خردشده را در روغن تفت دهید. وقتی سیر طلایی شد باقالا و شوید خردشده را به آن اضافه کنید و تفت دهید. بعد از کمی تفت دادن، مقداری آب داخل قابلمه بریزید تا به جوش بیاید. بعد به آب در حال جوشیدن مقداری نمک و زردچوبه اضافه کنید و بگذارید خورش با حرارت کم بپزد. بعد از پخته شدن باقالا تخم مرغ را داخل خورش بریزید و هم نزنید تا تخم مرغ خودش را بگیرد و سفت شود،. خورش آماده شده را از روی حرارت بردارید و میل کنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97