eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
747 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
119 ویدیو
1.4هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی که طلای سیاه به نام ملت ایران سند خورد سمانه زاهد سال ها پیش وقتی شاهان قاجار سرشان به سفرهای خارجی و خوش گذرانی گرم بود، آن ها که خبر داشتند سرزمین پر قدمت ایران روی چه گنجی خوابیده است، از غفلت و نادانی دولتمردان استفاده کردند و دست به کار شدند و نفت، این سرمایه ی بزرگ ملت ایران را به تاراج بردند. آن ها با نفت ما کارخانه هایشان را به راه انداختند و تمدنشان را ساختند البته مختصری را مثل اعانه دادن به یک فقیر، جلوی دولت و ملت ایران می انداختند تا صدای کسی درنیاید تا بتوانند با خیال راحت به دزدی سرمایه ملی ما مشغول باشند. این تسلط سال ها ادامه داشت تا اینکه بالأخره غیرت ایرانیان به جوش آمد و با رهبری دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت آغاز شد، مبارزه ای که در نهایت به نتیجه رسید هر چند نتیجه اش دوام چندانی نداشت. در این شماره از جریان شناسی به مناسبت ۲۹ اسفند روز ملی شدن صنعت نفت به سراغ این واقعه ی مهم تاریخی رفتیم تا با زوایای مختلف آن آشنا شویم. در بخشی از این نوشتار می‌خوانیم: در میان اسناد مربوط به وقایع ملی شدن صنعت نفت به یک نام آشنا برمی خوریم، کسی که صاحب چلوکبابی مشهور تهران یعنی چلوکبابی شمشیری واقع در سبزه میدان تهران بود. «محمدحسن شمشیری» معروف به حاجی شمشیری که به حسن خلق و خوش رفتاری با طبقات مختلف مردم به خصوص قشر محروم، امانت داری و انصاف شهرت داشت در اواخر دهه بیست شمسی و زمانه ملی شدن صنعت نفت از طرفداران دو آتشه ی ملی گراها به حساب می آمد و چلوکبابی اش پاتوق طرفداران صنعت نفت ایران و مخالفان دربار و سلطنت پهلوی به شمار می رفت. زمانی که بالأخره تلاش های مردم و رهبران نهضت نتیجه داد و قانون ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید و مصدق به نخست وزیری منصوب شد، حاجی شمشیری در بازار تکیه گاه ملی گراها بود و در دولت مصدق نماینده ی غیررسمی بازاری ها. در آن روزها انگلیس و متحدانش که دستشان از نفت ایران کوتاه شده بود، ساکت ننشستند و نفت ایران را تحریم کردند. دولت مصدق برای نجات اقتصاد ایران چشم به کمک مردم دوخت و اوراق قرضه ملی را منتشر کرد. در این جا نقش حاج شمشیری بسیار پررنگ بود. او بزرگ ترین و عمده ترین خریدار اوراق قرضه بود. به طوری که مبلغ دویست هزار تومن برای خرید قرضه ملی پرداخت آن هم در زمانی که هر سیخ کباب فقط دو ریال بود! او همچنین سه میلیون تومان دیگر در اختیار بانک بیمه گذاشت تا بدون بهره به فقرا و مستمندان بپردازد. این اقدامات در حالی بود که حزب توده خرید اوراق قرضه را تحریم کرده بود و سایر مخالفین و منتقدین دکتر مصدق هم با بهره گیری از آزادی مطبوعات عصر مصدق تبلیغات فراوانی علیه خرید این اوراق به راه انداخته بودند. این تلاش های حاجی شمشیری باعث شد از سوی برخی لقب «قهرمان قرضه ملی» به او داده شود. از شما دعوت می‌کنیم متن کامل این نوشتار را در شماره نوروزی مجله زن روز مطالعه فرمایید‌. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آیت الله علی قاضی: علاوه بر خودداری از خوردن و آشامیدن، بيائيد يك روزه اي بگيريد كه بر همه واجب است، حتي بر مريض بستري و آن هم روزه گرفتن از حرام و گناه است كه در تمام عمر. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ترش تره 👩‍🍳مواد لازم: سبزی ترش تره (تره، جعفری، گشنیز و اسفناج): ۱ کیلوگرم برنج خام نیم دانه: ۱ قاشق غذاخوری آبغوره: ۱ لیوان سیر: ۱ بوته نمک، فلفل و زردچوبه: به مقدار لازم روغن: به مقدار لازم تخم مرغ: ۲ عدد 👩‍🍳طرز تهیه: سبزی ترش تره را پاک کنید و بشویید. پس از خشک شدن، سبزی ها را ساطوری خرد کنید. سبزی ها را به همراه برنج در قابلمه بریزید و به مقدار کافی آب اضافه کنید. نمک، فلفل و زردچوبه را به مواد اضافه کنید و اجازه دهید تا روی شعله ملایم پخته و له شوند. حدود ۱۰ دقیقه مانده به پایان پخت، آبغوره را اضافه کنید و هم بزنید. مواد پخته شده را از روی گاز بردارید و با گوشتکوب له کنید. ترش تره ی له شده را با مقداری روغن تفت دهید تا طعم و عطر آن بهتر شود. سیرها را پوست بگیرید و له کنید. سپس آن ها را به همراه تخم مرغ در ظرفی جداگانه مخلوط کنید. مخلوط سیر و تخم مرغ را به ترش تره اضافه کنید و هم بزنید تا پخته شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
معرفی کتاب «ادب الهی» نوشته حاج آقا مجتبی تهرانی زهرا زارعی پای حرف بزرگ ترها که بنشینیم می گویند قدیم همه چیز روی اصول و اسلوب بود. هر چیزی قاعده و قانون خودش را داشت. از معاشرت و رفت و آمد و مهمانی و کسب و کار گرفته تا طرز زندگی و سر سفره نشستن و خیلی از کارها. قدیمی ها به این اسلوب بیشتر ادب هم می گفتند. ادب مهمانی رفتن، ادب سفره و غذا خوردن، ادب و احترام نگه داشتن... شاید برای ما جوان ترها این ها یک سری قانون های سخت باشد اما به عمق ماجرا که فکر می کنی دلیل های پشتوانه دار، پشت سر هم ردیف می شوند. بزرگان می گویند وقتی به ادبی خو گرفتی دیگر آن عادتت می شود و ترک عادت موجب... حالا شاید اگر بخواهیم آداب مهمان و مهمانی رفتن را بگوییم حرف به درازا کشیده شود اما خوب است کمی ادب یاد بگیریم. ادبی که آیت الله تهرانی از آن صحبت می کنند شاید خیلی کامل تر از این حرف هاست. ادبی که اگر نفس را تربیت کند، می شود هدف خلقت آن. بعضی زمان ها مخصوص یک سری اعمال است. چه خوب است که در شب های با برکت و بلند ماه مبارک الهی، کمی به حرف بزرگانمان توجه کنیم. کتاب «ادب الهی» که کتاب یکم تأدیب نفس است می تواند دری از ادب و معارف انسانی جدید را برایمان بگشاید و ماه رمضان ماهی است پر از نعمت و برکت که ادب الهی آموختن، دوچندان زیباتر می شود. ✨برشی از کتاب: طبق معارف ما ادب کردن عقل قلب و جمیع ابعاد وجودی انسان چه از نظر حدوث و چه از نظر بقا در اوان جوانی کاربرد قوی تری نسبت به بقیه عمر دارد. علی علیه السلام هنگام مراجعت از جنگ صفین نامه مفصلی به امام حسن علیه السلام نوشتند که در بخشی از آن آمده است: من پیش از آنکه دلت سخت شود و عقل و خردت گرفتار شود به ادب کردن تو مبادرت ورزیدم یعنی پیش از آنکه دلت به غیرخدا تعلق پیدا کند، محبت او را در دلت کاشتم و عقلت را آشنای با عقائد صحیح الهی نمودم. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
دلایل سردردهای قبل از افطار از زبان دکتر ولی زاده متخصص تغذیه اغلب بعد از ظهر یا غروب درست قبل از افطار سردرد برای روزه داران اتفاق می افتد. شدت سردرد معمولا با گذشت روزهای روزه داری افزایش می یابد. خوردن یک وعده ی غذایی با قند کم قبل از روزه داری می تواند از شروع سردرد در طول روز جلوگیری کند. کم آب شدن بدن یکی دیگر از دلایل شایع سردرد است. مصرف کافی مایعات قبل از روزه داری تا حدود زیادی می تواند مانع سردرد شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
دستورات دینی عید نوروز @zane_ruz
تخم‌مرغ‌های رنگی زهرا زارعی صدای جروبحث شان از اتاق آخری بلند شده بود. این صداها که برای مادر عادی بود لبی جمع کرد و چشم و ابرویی بالا داد تا به عزیز بگوید چیز خاصی نیست. عزیز کاسه ی گل قرمزی بادام را جلوی عمه گذاشت. دست دراز کرد و بشقاب کلوچه و پشمک را نزدیک تر آورد. عزیز پیراهن گل دار سبزش را جمع کرد. از پای سفره ی پذیرایی عید بلند شد و از در چوبی اتاق بیرون زد. هنوز صدای جروبحث آن دو از اتاق آخری شنیده می شد. پشت بندش پا توی دمپایی های پلاستیکی قرمزم انداختم و به سمت اتاق رفتم. هنوز در اتاق باز نشده صدایشان خوابید. نشسته بودند دور لحاف کرسی و با چشم و ابرو برای هم خط و نشان می کشیدند... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
به پایان آمد این دفتر... عزیزان همراه کانال زن روز، یک سال دیگر را در کنار شما سپری کردیم و به آخر رساندیم. امیدواریم توانسته باشیم رضایت خاطر شما بزرگواران را جلب کنیم. ما مشتاق دریافت نظرات، پیشنهادات و انتقادات مفید و سازنده شما هستیم. خوشحال می‌شویم که با ما در ارتباط باشید. در آستانه تحویل سال نو و در این ماه مهمانی خداوند برای تک‌تک شما سالی پر از اتفاقات خوب همراه با برکت و روزی فراوان آرزو می‌کنیم. ان شاالله فعالیت کانال از سه‌شنبه ۱۴ فروردین ماه از سر گرفته خواهد شد. روز و روزگار بر شما خوش و خدانگهدار... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 🏴اعضای محترم کانال زن روز، سلام! صبح سه‌شنبه بهاری‌تون به‌خیر. امیدواریم تعطیلات نوروزی رو به خوبی و خوشی گذرانده باشید. ایام سوگواری شهادت مظلومانه امیرالمومنین حضرت علی علیه‌السلام رو خدمت‌تون تسلیت عرض می‌کنیم. طاعات و عبادات‌تون قبول درگاه حق ان شاالله🏴 «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَٰئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا. پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌کنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را می‌پذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است.» (سوره نساء، آیه ۱۷) @zane_ruz
جوانی که قبل از شهادت، شهید شد (۱) حجت احسان بخش شهید راه آزادی قدس، سعید کریمی شهید دهه هفتادی و از مستشاران ایرانی حاضر در سوریه بود که ۳۰ دی ۱۴۰۲ در حمله رذیلانه رژیم صهیونیستی به دمشق به شهادت رسید. با خانواده ی محترم این شهید بزرگوار به گفتگو نشستیم. پدر شهید حاج آقا حسین کریمی شغل شان راننده تاکسی است، مادر شهید حاج خانم مهری کریمشاهی خانه دار است و همسر شهید سرکار خانم فائزه بنی حسن نیز همراه شهید در سوریه زندگی می کردند و فرزندشان آقاهادی ۲ ساله از شهید به یادگار مانده است. در بخش اول این گفتگو می‌خوانیم: 🔸کمی از خصوصیات رفتاری آقا سعید برای ما بگویید. 🔹«سعید ما خیلی اهل تلاش و زحمت بود. از همان نوجوانی که به سرکار می رفت اهل خمس بود و یادم است که در همان نوجوانی اش می دیدم نماز شب می خواند. اینکه حاج قاسم گفت که باید شهید بود تا شهید شد، حرف دقیقی زد و سعید ما واقعا این طور بود و شهید زندگی کرد. سعید خیلی از کارهایی کرده که ما بی خبریم و بعد از شهادتش کم کم دارم از بعضی از رفقا و دوستانش بعضی موارد را می شنوم و حتی خیلی از کارهایش را دوستانش هم نمی دانند. خیلی متواضع بود. طوری که وقتی جانباز شد و دستش مجروح شد تو سوریه آوردندش ایران، برای کارهای بیمارستانش رفته بودم، پرستار بهش گفت دستت چی شده، گفت خوردم زمین! من ناراحت شدم، خودم به پرستار گفتم پسرم سوریه بوده و دستش مجروح شده، یعنی به هیچ وجه حاضر نمی شد کارهای خوبش را علنی کند. وقتی هم می آمد ایران، می گفت کاری است در خدمتم و مشغول کمک به ما می شد، بهش می گفتم آنجا چیکار می کنید؟ با شوخی می گفت می خوریم و می خوابیم.» 🔸نظر خود شما راجع به اعزامش به سوریه چه بود؟ 🔹«من حقیقت را بگویم، خودم مخالف بودم سعید برود سوریه، می گفتم می خوای خدمت کنی همین جا در ایران خدمت کن، نرو آنجا، دائم می آمد با من صحبت می کرد که من را قانع کند، می گفت خدا هرچی بخواهد همان می شود. اگر خدا بخواهد من در ایران می میرم؛ نخواهد هم هیچ اتفاقی نمی افتد. خیلی ها ماندند و با یک تصادف مردند و شهید نشدند. بالأخره من را قانع کرد و رفت. جانباز که شد باز مخالفت کردم که برود، برای خودش هم می گفتم، گفتم دستت خوب نشده برای چی می خواهی بروی؟ برای جنگیدن باید دستت سالم باشد، با یک دست که نمی توانی بجنگی، می گفت حاج قاسم هم دستش جانبازه و الان کف میدان در حال جنگ است. حدود نُه سال سوریه بود و یک سال هم عراق بود، من می دانستم پسرم شهید می شود اما گفتم بعد از ۳۰ ، ۴۰ سال مثل حاج قاسم و سید رضی خدمت می کند و بعدش شهید می شود نه به این زودی، ولی یکی از همکارهایش حرف جالبی به من زد در این زمینه، گفت سعید در این چندسال که بود قطعا بیشتر از ۳۰ سال کار کرده از بس سخت کوش و فعال بوده. من و مادرش هر موقع که سعید می رفت سوریه، واقعا فکر شهادتش به ذهن مان می رسید به خودمان می لرزیدیم ولی بعد شهادتش، خودم آرامش عجیبی پیدا کردم و نگران مادرش بودم که سکته نکند که دیدم مادرش از من قوی تر است و این آرامش یقینا از طرف خداست و فکر کنم خدا قبل از شهادتش صبرش را به ما داده بود. البته خیلی دلتنگش هستیم، هادی پسر دو ساله ی سعید هر موقع عکس بابایش را می بیند می گوید بابا کجاست؟ یا اگر زنگ خانه را می زنند سریع می گوید بابا اومده؟ و هنوز پسرش منتظر بابایش است که بیاید و این برای ما خیلی سخت است و دلتنگی ما را بیشتر می کند...» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
این سه چیز را در شب قدر از خدا بخواهید شب قدر، شب روشن‌شدن «اندازه‌ها» است. بیایید در شب قدر از خدا بخواهید که اندازهٔ سه چیز را برای ما روشن کند. ۱. خودِ «خدا» اندازه‌اش را برای ما بگوید تا حدی که دل ما روشن شود. با درس و بحث و کتاب نمی‌توان رب را فهمید. تشخیص ربّ عالم، یک «دلِ بیدار» می‌خواهد. شب قدر شرایط به گونه‌ای است که خدا کمک می‌کند این‌ها را بفهمیم. خیلی مقام بلندی است که آدم بفهمد جهان ربّ دارد و این ربّ حکیم در زوایای حیاتش حاضر است. ۲. اندازهٔ «خودتان» را به شما بفهماند. در شب قدر انسان باید به بصیرتی برسد که بفهمد «بنده» است؛ این که من مرد هستم یا زن، بی‌پول هستم یا پولدار و... همه دروغ و سراب است. انسان باید در شب قدر از خدا بخواهد که قدرش را به او بنمایاند که اگر هرکسی، قدر خود را بفهمد دیگر برای چیزهای بی‌ارزش تلاش نمی‌کند. این که ما بنده هستیم در شب قدر برای انسان باید مشخص شود؛ البته کار مشکلی است اما باید به خدا التماس کرد که خدایا «بندگی» مرا به من نشان بده. ۳. از خدا بخواهیم که قدر و اندازهٔ این «دنیا» را هم به ما بفهماند. دنیا «متاعِ غرور» است، محل «امتحان» است. باور کنید که اگر این سه چیز را شما در شب قدر بگیرید از مرز «انسانِ طبیعی» بیرون می‌آیید؛ یعنی نسبت به افراد معمولی ادراک بسیار بالایی پیدا می‌کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
چرا بعضی‌ها بعد از وعده‌های غذایی ماه رمضان دچار سرگیجه و تهوع می‌شوند؟ برخی افراد دقایقی پس از یک وعده ی غذایی، به ویژه در ماه رمضان، دچار علایمی چون تهوع، سرگیجه یا سردرد می شوند. البته که تشخیص درست و درمان مناسب، نیازمند بررسی های بیشتر و دریافت شرح حال و انجام معاینه است، اما می توان گفت شایع ترین سبب این حالات، ضعف معده و به ویژه دهانه ی بالایی آن است. به این عزیزان توصیه می شود پرخوری نکنند، همراه غذا از سالاد، ماست، ترشی و نوشیدنی استفاده نکنند. از شیرینی های نامناسبی چون زولبیا و بامیه بپرهیزند. لقمه های غذا را بسیار بجوند. از سبزی های مقوی گوارش چون جعفری و ریحان بهره ببرند. بهتر است تا چندی، برنج را به صورت چلوگشنیز، آماده و میل کنند. حدود نیم ساعت پس از هر وعده، یک قاشق مرباخوری رب به، مربای به یا گشنیز خشک بخورند. مصرف عرق نعنا را به عنوان ضدنفخ، باید بسیار محدود شود چون می تواند موجب تشدید مشکل شما بشود.هم چنین بهتر است دست کم تا ۲ـ۱ ساعت پس از صرف غذا نخوابند و از غذاهای چرب، سنگین، نفاخ و خیلی شیرین پرهیز کنند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سومالی سومالی به تأکید بر میراث و فرهنگ سنتی خود مشهور است و این تأکید را می‌توان در آشپزی و آیین‌های سنتی ماه مبارک رمضان برای تهیه خوراک‌ها، شیرینی و دسرهای ویژه این ماه نیز دید. بخشی از آیین‌های مهم ماه مبارک رمضان در سومالی به تهیه غذاها و شیرینی‌های ویژه افطار اختصاص دارد. از جمله مهم‌ترین این شیرینی‌ها می‌توان به شیرینی دارچینی ویژه، سینابون، بسبوسه، شیرینی‌های لقمه‌ای خاص و نان کندویی اشاره کرد. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
باقالاقاتق 👩‍🍳مواد لازم: باقالا: ۳ پیمانه تخم مرغ: ۲ عدد شوید تازه خردشده: ۱ پیمانه سیر تازه خردشده: ۳ حبه نمک و زردچوبه: به مقدار لازم روغن: به مقدار لازم 👩‍🍳طرز تهیه: قابلمه ای را روی حرارت قرار دهید و مقداری روغن داخلش بریزید تا داغ شود. بعد سیرهای ریز خردشده را در روغن تفت دهید. وقتی سیر طلایی شد باقالا و شوید خردشده را به آن اضافه کنید و تفت دهید. بعد از کمی تفت دادن، مقداری آب داخل قابلمه بریزید تا به جوش بیاید. بعد به آب در حال جوشیدن مقداری نمک و زردچوبه اضافه کنید و بگذارید خورش با حرارت کم بپزد. بعد از پخته شدن باقالا تخم مرغ را داخل خورش بریزید و هم نزنید تا تخم مرغ خودش را بگیرد و سفت شود،. خورش آماده شده را از روی حرارت بردارید و میل کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
جوانی که قبل از شهادت شهید شد (۲) حجت احسان بخش 🔹سرکار خانم فائزه بنی حسن همسر گرامی آقا سعید کریمی، قطعا ایام سختی را گذراندید، بفرمایید با اینکه از شغل آقا سعید مطلع بودید چه شد با ایشان ازدواج کردید؟ 🔸همسر شهید: «خب، قبل از ازدواج با آقا سعید در رؤیاپردازی هایم آرزو می کردم با همچین شخصی ازدواج کنم. من خواستگارهایی قبل از آقاسعید داشتم که ساعت ها با آن ها صحبت می کردم ولی به تفاهم نمی رسیدیم. وقتی که آقاسعید آمدند انگار مُهری بر دهان من زدند و همان موقع مِهرش بر دلم افتاد و بله را گفتم. این مِهر در این ۶ سال هر روز بیشتر و بیشتر می شد. بعد از شهادتش خیلی دلتنگم و این دلتنگی خیلی اذیت کننده است برای منی که هرجایی که می روم و نبودنش را حس می کنم خیلی سخت است و قلبم را فشار می دهد این دلتنگی... برای پسرم آقا هادی که ۲ ساله است خب خیلی نگران بودم حقیقتا و کم کم دارد نگرانی ام کم می شود چون به خود سعید سپردم که کمکم کند و ان شاءالله مسیر پدرش را ادامه دهد. یادم است در جلسه ی خواستگاری یکی از نکاتی که به من گفت از محدودیت های کاری اش بود و گفت احتیاج به همراه دارم. و من در این ۶ سال دوران ازدواج مان، تلاش کردم همراه آقا سعید باشم. همان طوری که مادر آقا سعید گفتند و به درستی اشاره کردند سعید بسیار سخت کوش بود و این مطلب را من به چشم دیدم مخصوصا زمانی که همراه آقا سعید در سوریه بودم. سعید به شدت کار می کرد و وقت می گذاشت برای کارش و دغدغه داشت و من نگرانش بودم چون کار حساسی داشت سعی می کرد به نحو احسن کارش را انجام دهد و واقعا مسئولیت پذیر بود. من یک بار بهش گفتم این قدر خودت را اذیت نکن سعید جان، تو تلاشت را می کنی. گفت نه، من مسئولم، باید دقیق باشم، دارد هزینه می شود. این همه خون شهدا ریخته شده است. ممکن است با یک اشتباه یک بی گناه کشته بشود... یک شب دیدم در حال خودش است. بهش گفتم سعید چیه، تو فکری؟گفت خیلی دوست دارم یک کار تأثیرگذار انجام بدهم. گفتم می خواهی چکار کنی دیگر؟ الان در سوریه هستی و یکی از کارهای مهم را داری. به عکس حاج قاسم در اتاق اشاره کرد و گفت می خواهم مثل حاج قاسم کار تأثیرگذار انجام بدهم... من فکر می کنم سعید مزد سخت کوشی هایش در این سال ها را گرفت. هم از نظر خودسازی معنوی هم از نظر کاری بسیار زحمت می کشید و سخت کوش بود. و نوع شهادتش به خوبی ثابت می کند که مزد سخت کوشی ها و زحماتش طی این سال ها را گرفت.» 🔹شما همراه آقاسعید در سوریه زندگی می کردید، قطعا زندگی دور از خانواده و وطن آن هم با داشتن یک کودک ۲ ساله و نبود امکانات خیلی سخت بوده، خیلی از خانم ها قبول نمی کنند چنین کاری کنند، شما چطور حاضر شدید این سختی را به جان بخرید و همراه آقا سعید به سوریه بروید؟ 🔸«خب راستش، برای رفتن به سوریه خیلی ها مخالفت کردند و من هم مقداری نگران هادی ۲ ساله مان بودم چون کوچک بود ولی من گفتم چون من همان ابتدا قول دادم که همراه باشم با سعید این جا هم همراهی کنم و چون شهادت برای خانم ها کمی دور است در این جا گفتم شاید در سوریه به فیض شهادت نائل شوم که توفیق نشد. سوریه هم بودیم آقا سعید به سبب کارش گاهی ۴۰ تا ۵۰ روز نبودند و این برای من خیلی اذیت کننده و سخت بود ولی من هر سختی و مشکل را تحمل می کردم که فقط در کنار آقا سعید باشم. تنها دغدغه ی من پسرم هادی بود وگرنه یکی از دوران شیرین زندگی ام در سوریه بود فقط به خاطر این همراهی که با سعید داشتم... خبر شهادت سعید را من ابتدا از زیرنویس شبکه خبر متوجه شدم و چند ساعت طول کشید که پیکرش را از زیر آوار بیرون بکشند و آرزویم بود برای بار آخر صورتش را ببینم...» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
سلام بر قرآن ناطق ماه منیر داستانپور تشنه ام، درست مانند بیابانی که سال هاست آب به لب های خشکیده اش نرسیده! آسمان چشمانم آن قدر باریده که حتی اشکی در چشم خانه باقی نمانده است. در کوچه های غبار گرفته ی کوفه پی اش می گردم اما نمی یابمش! از او جز ردپایی نمانده! ردپایش را دنبال می کنم و امیدوارم او را بیابم. پدر خاک را! مگر نه اینکه او ساقی کوثر است؟! پس سیرابم خواهد کرد و از این تشنگی مرگ آور نجاتم خواهد داد. به دنبال قدم هایش، افتان و خیزان جلو می روم تا به خانه ی محقری در حاشیه ی کوفه می رسم. روی زانوانم به زمین می افتم و نیمه جان بر در می کوبم. ـ آیا کسی هست که قطره ای آب بر من بنوشاند؟ زنی پریشان خاطر در می گشاید. چشم هایش غرق پشیمانیست. ـ تو او را دیده ای؟ من صدایی شنیدم. کسی به خدای کعبه قسم یاد کرد... زن به چشم هایم خیره می شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
به نام خداوند بخشنده مهربان... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 🏴سلام! صبح زیبای چهارشنبه بهاری‌تون به‌خیر، طاعات و عبادات‌تون قبول درگاه پروردگار مهربان🏴 «وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ ۚ أُولَٰئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا. و برای کسانی که پیوسته کارهای زشت مرتکب می شوند، تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد [و در آن لحظه که تمام فرصت ها از دست رفته] گوید: اکنون توبه کردم. و نیز برای آنان که در حال کفر از دنیا می روند، توبه نیست. اینانند که عذابی دردناک برای آنان آماده کرده ایم.» (سوره نساء، آیه ۱۸) @zane_ruz
فروش زن روز به ۵۰۰۰۰ رسید این رپرتاژ کوتاه نیز شادمانی دست اندرکاران مجله را در همان سال ابتدایی چاپ مجله از فروش بالای آن می رساند. شنبه ی گذشته فروش هفتگی مجله زن روز در تهران و شهرستان ها به پنجاه هزار نسخه رسید و این امر در تاریخ مطبوعات ایران برای یک مجله هفتگی که حتی هنوز یکسال نشده کاملا بی سابقه است. زن روز در هشتم اسفندماه سال گذشته با تیراژ پانزده هزار نسخه در هفته انتشار یافت و از آن پس به طور مرتب همه ماهه قریب به ۳۵۰۰ نسخه بر تعداد فروش آن افزوده شد بقسمی که هفته ی گذشته فروش مجله به ٥٠١٤٨ نسخه رسید و امروز پرفروش ترین مجله ی ایران است. تیراژ زن روز هنوز هم متوقف و ثابت نشده و هر هفته کماکان افزوده می گردد. وجود این فروش بزرگ به علت اینکه نوع کاغذ و مرغوبیت چاپ و گراور زن روز از نوع گران و پرهزینه و هم پایه ی مطبوعات خوب دنیاست این مجله هنوز برای مؤسسه ی کیهان نفع مالی ندارد زیرا هر شماره ی آن طبق حساب دقیق ۱۳٫۹۰ ریال تمام می شود در حالی که کیهان آن را به موزعین در تهران به قیمت نسخه ای ۱۳ ریال و در شهرستان ها حتی چیزی کمتر از ۱۳ ریال می فروشد. بنابراین اختلاف بهای تهیه و تک فروشی باید از راه درآمد آگهی جبران بشود که مجله ضرر نکند و خوانندگان عزیز بتوانند آن را همه هفته بخوانند. مؤسسه کیهان سربلند و مفتخر است که برای بیداری فکر زنان آزاد و روشنگر ایران چنین نشریه ای را به خانواده های ایرانی تقدیم می کند و از همه خانم های گرامی که از مرز ارس گرفته تا اقصی نقاط بلوچستان این مجله را با شوق و علاقه همه هفته می خرند و می خوانند و در حقیقت کیهان را در ادامه ی انتشار آن یاری می دهند ممنون و سپاس گزار است. گرچه زن روز هنوز یکساله نشده ولی این طفل نوخواسته پنجاه هزار دوست وفادار و دست کم دویست هزار خواننده دارد. آمار حاکی است که هر مجله را لااقل چهار نفر می خوانند و دویست هزار خواننده ی عزیز و گرامی در عرض یازده ماه گذشته در چهارده استان ایران برای خود گرد آورده است. آیا از این بهتر نعمتی هم در دنیا یافت می شود؟ زن روز سخنگو و زبان زنان امروز در عین آن که از داشتن این همه دوست غرق در شادی است قول می دهد که روزبه روز خود را بهتر بیاراید و برای ترقی، تعالی مقام و منزلت زن ایرانی با جرأت بیشتر بکوشد تا هر سال بر انبوه دوستدارانش جمعی دیگر افزوده شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97