eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
897 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
شبی چشم بستم رهسپار مدینه و قدم‌زنان در پیچ‌خم کوچه‌های بنی‌هاشم شدم. آهی از درونم به پا خواست! چه غربتی دارند! چه ماتمی دارند! غم سنگینی وجودم را فرا گرفته‌است. میان این همه سنگینی غم بوی‌یاس مرا مجنون خود کرده، وبه خود می‌خواند. میان خانه‌های محله بنی‌هاشم در خانه کهنه و سوخته بیشتر سمت خود مرا می‌کشید. هرچه نزدیک می‌شدم بوی‌یاس بیشتروبیشتر غرق خود می، کند. نزدیک شدم، جگرم اتیش گرفت از میخ‌های زنگ زده سوخته از چوب‌های سوخته در بیرون زده بودند. ناگهان صدای مادرم را می‌شنوم!! پشت دراتش شعله‌ور که می‌گوید: _فضه محسنم فضه علی را بردن!! دست به پهلو کشان‌کشان دست به دیوار خشت کاهگلی سمت نامردان می‌رود. دست علی را محکم می‌گیرد. می‌گوید: علی را کجا می‌برید؟ خوب حرمت اهل بیت رسول نگه‌داشتین! او دست علی را نگه‌داشته و حسن دست مادر انجا بود سنگینی دست بر صورت یاس نشست. ای وای مادرم حسن سر داد.... مادرم در عصر دهم محرم دوباره تاریخ تکرار شد. هم اتش زدن هم چادر را خاکی الود کردن هم سیلی بر صورت زدن هم برتل و هم در مقتل دوباری ای‌وای مادرم سر دادن!! مادرم مهره امان نامه و شهادت ماست. روزیمان کن مادر https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
نور مدتهاست می خواهم چیزی بگویم. یعنی بنویسم. من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. این جمله بالا خیلی ترسناک است. یعنی وقتی چند جمله دیگر را ضمیمه اش کنیم. آتش به اختیار باشید... یعنی ارتباط فرمانده با سرباز قطع شده باشد. حلقه اتصال حواسش پرت است... کلا می خواستم روی این کلید واژه ها خیلی حرف بزنم...دیدم قلّ و دلّ باشد بهتر است. اگر هزار و چهارصد سال پیش زهرا دست علی را می گرفت و می برد درِ تک تک خانه ها را می زد تا صدای ولی زمان به گوش مردم بخورد و سقیفه چیان را رسوا کند امروز هم باید اهالی نفاق را رسوا کرد. همان عمامه به سرها و یقه بسته ها. همان هایی که هیچ فرقی با امویان ندارند. که اگر تاریخ را خوانده باشی می دانی که یزید زیبا بود. شاعر هم بود. اصلا طلا تو مشتش بود. طلا مالِ یزید بود. درست برعکس پدر و جدش که زشت بودند. علت اش بماند.🤦‍♂️ زهرای اطهر می خواست بفهماند که جریان دارد کج می شود. به خاطر همین جریانِ کج بود که یک تنه ایستاد. امروز هم امویانِ عمامه به سر کج می روند. منافع را نمی فهمند. با اینکه جوان هم نیستند. قراردادهای خسارت بار می بندند. توی برنامه تلویزیونی می آیند و در چشم مردم نگاه میکنند و می خندند و قاسم سلیمانی را تحریف می کنند. چند صباح دیگر مردِ اولِ مبارزه با حماقت و استکبار و برجام را مثل خودشان جلوه خواهند داد. باید دانه دانه پی وی ها را سر بزنیم و پیام فاطمه را برسانیم. نمی دانم بگویم یا نه ولی ... وقتی ویژگی های مدینه را می خوانیم ...که یک شهر تمیز بود. مردم به هم کمک می کردند. همه با هم عقد اخوت خوانده بودند. ... و ده ها ویژگی دیگر که همگی در نوع خودش بی نظیر بودند. و مقایسه می کنیم با آن فتنه سقیفه ....می فهمیم که آزمایش ولایت قله آزمایش هاست. والله والله والله والله والله والله از شئون عاقبت به خیری است. یعنی ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. یعنی اینکه شیعه انگلیسی گولت نزند و ببردات روی منبر طلا و پول ملکه خون خوار و ایلومیناتی و ماسونی را به خورد چشم هایت بدهد و سحروا اعین الناس...همین پولِ ملکه همان ثروت جادویی فرعون است که عصای موسی باید باطل اش کند. رسانه باید داشت. رسانه ای که ارتباط ولی با مردم باشد. باید برای ولی عصای موسی تربیت کرد. اژدهایی که داعش خور باشد. اژدهایی که ترامپ خودش و دولتش و کشورش و فراماسونری و ایلومناتی و روتاری و راکفلر و... را بکشد تا او را شهید کند. و این اژدها ده ها هزار طناب و عصا را می خورد و حقانیت موسی را ثابت می کند. و من باید عصای موسی باشم برای ولایت. و تو هم باید باشی. هستی؟ یا حق https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
صورت نیلی. ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در کلام یاران | ماجرای گریه پنهانی حاج قاسم سلیمانی در کنار اروند رود برای توسل به حضرت زهرا(س) 🔰روایت سیره و سلوک شهید حاج قاسم سلیمانی در ایام دفاع مقدس ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 🇮🇷 @ghasem_solaymani
از بچگی دوست داشتم مادر شوم. مامان بازی با عروسک‌هایم جزو لاینفک بازی‌هایم بود. وقتی ۷ ساله شدم مادر شدن را در دنیای واقعی تجربه کردم. محمد که به دنیا آمد شدم مامان کوچولوی او. مامان یک پسر تپلوی ناز و بامزه. عاشقش بودم. همیشه و همه جا برایش مادری می‌کردم. حالا بگذریم از جمعه‌هایی که وقتی صبح صدایم می‌کرد و می‌گفت: «آجی جیش کردم» عصبانی می‌شدم و می‌گفتم: «امروز مامان خونه است، اونو صدا کن» و دوباره می‌خوابیدم. آخر هرچقدر هم مامان بودن رو دوست داشته باشی باز هم مامان داشتن بیشتر می‌چسبد. آن هم برای من که مامانم را نصفه و نیمه داشتم. اما من هیچوقت دست از مادر بودن بر نداشتم. یادم هست که روزی که محمد را به پیش دبستانی بردیم، بدون من آنجا نمی‌ماند. سر کلاس پیشش نشستم و وقتی که معلمشان مرا به لطایف‌الحیل بیرون کرد، دنبال من گریه کرد. خیلی برایم سخت بود؛ حتی الان هم که یادش می‌افتم ناراحت می‌شوم. آخر احساس می‌کنم سرش کلاه گذاشته‌ام. خودش هم آن خاطره را و حس‌ بدی را که تجربه کرده هنوز به یاد دارد. چند سال بعد، در دوازده سالگی دوباره مادر شدم؛ وقتی علی به خانواده ما اضافه شد. یادم هست که شب‌ها با چه لالایی‌ها و شعرهایی می‌خوابید. دو لالایی و یک شعر که همیشه برایش می‌خواندم و همیشه پایان شعر توی بغلم خوابش می‌برد. یک بار یه مامان گفتم: «میشه لطفا دیگه بچه نیاری؟» خب حق داشتم. چون دلم می‌خواست بازی کنم اما به جای آن باید به علی می‌رسیدم یکی یکی بهانه‌های گریه‌اش را رفع می‌کردم. اما فقط همان یکبار بود. بعد از آن همیشه از مامان یک خواهر می‌خواستم، ولی مثل اینکه مامان با خواسته قبلی‌ام موافق‌تر بود! گفتم که عاشق مادر بودن بودم. با همه سختی‌هایش. اما همان‌قدر هم عاشق مامان داشتن بودم. وقتی بالاخره بعد از ۳۰ سال خدمت، مامان خانه نشین شد، در تمام کوچه پس کوچه‌های دلم عروسی به بپا شد؛ چه بزن و بکوبی. همیشه آروزی من، نه، آرزوی هر سه‌تایی‌مان بود که از مدرسه بیاییم خانه، جای کلید انداختن، زنگ بزنیم و مامان در را برایمان باز کند. بپریم در بغلش و به اندازه کافی بوس رد و بدل کنیم. حالا آرزویم برآورده شده بود. هرچند کمی دیر. دیگر از مدرسه بر نمی‌گشتم. از دانشگاه هم. اما مادر بودن را تحویل مامان دادم و شدم دختر مامان. حسابی خودم را رها کردم. رها از هر مسئولیتی. کمک کردن البته بحثش جداست. امروز دوباره بعد از مدت‌ها مادر شدم. مادر خانه. مادرِ مامان. نهار را من درست کردم. شام را هم. خانه را تمیز کردم. ظرف‌ها را شستم. برای مامان دم‌نوش درست کردم و هر چند ساعت به و نوشاندم. وقتی از درد و بی حالی ناله می‌کرد نازش را کشیدم و مقاومتش برای نخوردن غذا را شکستم و به زور به خوردش دادم. - اصلا نمی‌تونم بخورم... - اصلا راه نداره مادر من، خودت همیشه می‌گی باید بخوری که تقویت بشه سیستم ایمنی بدنت... شام را خورده، نخورده رفتم سراغ شستن ظرف‌ها و مرتب کردن آشپزخانه. می‌دانم مامان تمیزی را بیشتر از هر چیز دیگر دوست دارد. می‌خواهم همه جا تمیز و مرتب باشد که وقتی مامان بلند شود و از اتاقش بیرون بیاید، کیف کند. حالش حسابی خوب شود. هنوز هم عاشق مادر بودن هستم. تنها کاری که اصلا از آن خسته نمی‌شوم. اما هنوز هم مادر داشتن خیلی بهتر است. خانه‌ای که مادرش مریض باشد، یک چیز کم دارد. نه، خیلی چیزها کم دارد. اصلا یک جوری است. مادر چراغ خانه است، نور است. وقتی خوب باشد همه چیز خوب است و امان از وقتی که مادر در بستر بیفتد...
📖 بریده‌ای از رمان ✨💍 ✍️ 🔸به مناسبت سالگرد حماسه و روز بصیرت و میثاق با ولایت🔸 🔰🔰🔰 بالای پل‌ هوایی ایستاده بود. جمعیت در خیابان موج می‌زد و در میدان امام حسین(ع) دریا می‌شد. نه شبیه دسته عزاداری بود نه تظاهرات؛ چیزی ترکیب این دو. پرچم‌های بزرگ «یا حسین(ع)» روی دست‌ها می‌چرخید. بجز کسانی که کفن پوشیده بودند، بقیه جمعیت یک‌دست سیاه بود. - در روز عزا حرمت ارباب شکستند... علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟ همین چندروز پیش بود. آنچه را می‌دید باور نمی‌کرد. این بار نه سطل‌های زباله و ماشین پلیس، که دسته عزاداری در آتش می‌سوخت. با دیدن شعله میان پرچم‌ها، احساس کرد آتش از درون او زبانه می‌کشد. تعدادی از عزاداران در آتش می‌سوختند. - این فتنه گران راه عزادار تو بستند... علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟ شعر مردم، خاطرات روز عاشورا را برایش زنده می‌کرد و باعث می‌شد در سرمای دی‌ماه، وجودش گر بگیرد. همان روز وقتی به خودش آمد و دید همراه بقیه نیروهای امنیتی و امدادی مشغول کمک به عزادارهاست، فهمید کار فتنه و فتنه‌گرها تمام است. ارباب بی‌سر مثل همیشه به داد رسید و مرز کم‌رنگ میان حق و باطل را پررنگ کرد. مظلوم‌نماهای مدعی سیادت، با آتش زدن پرچم‌های عزاداری نشان دادند از نسل همان‌هایند که خیام حرم آل‌الله را به آتش کشیدند. پای حسین(ع) و عباس(ع) که میان آمد، غیرت در سینه حبس شده مردم بیرون ریخت. - علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟ علمدار کجایی؟ علمدار کجایی...؟ 🔰🔰🔰 ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
🌹هدیه به عزیزترین کسان خویش به مناسبت سالگرد سلیمانی سردار دلها🇮🇷🏴 بازخوانی وصیتنامه مصور شهید بزرگوار برای دیدن هرکدام از صفحات روی لینک کلیک کنید.✋🌷 🧔🏼وصیتنامه مصور ۱ 🇮🇷https://digipostal.ir/crpsbe3 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲ 🇮🇷https://digipostal.ir/ctlouvk 🧔🏼وصیتنامه مصور ۳ 🇮🇷https://digipostal.ir/criy33d 🧔🏼وصیتنامه مصور ۴ 🇮🇷https://digipostal.ir/czqnbdu 🧔🏼وصیتنامه مصور۵ 🇮🇷https://digipostal.ir/c3nhhc6 🧔🏼وصیتنامه مصور ۶ 🇮🇷https://digipostal.ir/c1erd4f 🧔🏼وصیتنامه مصور ۷ 🇮🇷https://digipostal.ir/cefny3q 🧔🏼وصیتنامه مصور۸ 🇮🇷https://digipostal.ir/catqxhp 🧔🏼وصیتنامه مصور ۹ 🇮🇷https://digipostal.ir/c1tlpzu 🧔🏼وصیتنامه مصور ۱۰ 🇮🇷https://digipostal.ir/cucz43h 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۱ 🇮🇷https://digipostal.ir/cjuwl4w 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۲ 🇮🇷https://digipostal.ir/cqlrxrg 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۳ 🇮🇷https://digipostal.ir/c8s5m1d 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۴ 🇮🇷https://digipostal.ir/cio9353 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۵ 🇮🇷https://digipostal.ir/cxmyw18 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۶ 🇮🇷https://digipostal.ir/c4fce35 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۷ 🇮🇷https://digipostal.ir/cqwfo81 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۸ 🇮🇷https://digipostal.ir/c4eceyx 🧔🏼وصیتنامه مصور۱۹ 🇮🇷https://digipostal.ir/c97c86z 🧔🏼وصیتنامه مصور۲۰ 🇮🇷https://digipostal.ir/cb52dqv 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۱ 🇮🇷https://digipostal.ir/c1jwvm4 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۲ 🇮🇷https://digipostal.ir/c46wiqx 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۳ 🇮🇷https://digipostal.ir/cl7p8l7 🧔🏼وصیتنامه مصور۲۴ 🇮🇷https://digipostal.ir/cwfg1zi 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۵ 🇮🇷https://digipostal.ir/csg56sm 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۶ 🇮🇷https://digipostal.ir/c9vn09v 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۷ 🇮🇷https://digipostal.ir/cu7uvil 🧔🏼وصیتنامه مصور ۲۸ 🇮🇷https://digipostal.ir/cjjh0zn 🧔🏼وصیتنامه مصور۲۹ 🇮🇷https://digipostal.ir/cbjs67n 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۰ 🇮🇷https://digipostal.ir/cabf0ov 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۱ 🇮🇷https://digipostal.ir/c851wq3 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۲ 🇮🇷https://digipostal.ir/czs1r6w 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۳ 🇮🇷https://digipostal.ir/cj751yi 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۴ 🇮🇷https://digipostal.ir/c4kpz26 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۵ 🇮🇷https://digipostal.ir/c72is3r 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۶ 🇮🇷https://digipostal.ir/c25d43k 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۷ 🇮🇷https://digipostal.ir/cltiyon 🧔🏼وصیتنامه مصور ۳۸ 🇮🇷https://digipostal.ir/can301i 🧔🏼وصیتنامه مصور۳۹ 🇮🇷https://digipostal.ir/ccj7k45 🧔🏼وصیتنامه مصور۴۰ 🇮🇷https://digipostal.ir/csqzby0 🧔🏼وصیتنامه مصور۴۱ 🇮🇷https://digipostal.ir/ctdwdjt 🧔🏼وصیتنامه مصور۴۲ 🇮🇷https://digipostal.ir/cm6k6wb 🧔🏼وصیتنامه مصور۴۳ 🇮🇷https://digipostal.ir/cw1zza5 🧔🏼وصیتنامه مصور۴۴ ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 @EmamKhamene
جهان در واپسین نفس های الوده اش چنان به پایت می پیچد وتورا چنان به زمین میخکوب می کند ،که یادت می رود هنر پرواز وسودای آسمانی بودن را. گمان مبر که تمام می شود این بازی مکارانه ،که این آغاز هبوطی پر از سقوط است .و آنقدر تکرار می شود این دور باطل ، که تنها راهش را در گریز رندانه می بینی. گریز به کجا ؟ نمیدانم !! من فقط به سوی (فقد هربت الیک...) 🍂
استاد تکلیف داده از فاطمیه بنویسم بیچاره شدم علی جان به دادم برس تکلیف را باید انجام بدهم قصه‌ی فاطمیه را فقط تو می‌دانی...
بوی یاس سوخته از کدام سو می‌آید؟ این طرف‌ها باغی آتش گرفته؟!
مادر دلتنگ توام، آغوش زخمی خود را به رویم باز کن، لبخندی بزن دعایی کن تا من هم چون تو فدائی ولایت گردم
آن میخ کین، نه پهلویت را مادر، بلکه قلبت را به دونیم کرد، نیمی که به همراه علی رفت و نیمی که در سوگ محسنت نشست...
قامت نماز بلندت را شکسته‌اند تو اما نشسته‌ای به نوازش گل‌هایی که خودت در روح بشر کاشته‌ای من اینجا پیچکی پریشانم در ازدحام جنگلی تا ابدیت گسترده پژمرده دست تمنای قنوتم و بی‌تفسیر مانده متن بی‌انتهای سکوتم مرا دریاب بانو
خواست اجاق را روشن کند. فندک دیر جرقه زد و گاز جمع‌شده زیر دیگ یکدفعه شعله کشید. پرتش کرد کنار دیوار. لباسش سوخت و ریش و ابروی یک طرف صورتش. دست و پهلویش هم ضرب دید. خواهرهایش که با صدای جیغ بچه‌ها دویده بودند توی حیاط یا دست به سر گرفته بودند یا روی دست می‌کوبیدند. هر کس چیزی می‌گفت. می‌خواستند ببرندش درمانگاه. بلند شد. لباس‌هایش را تکاند. لبخند زد و گفت: چیزیم نشده، فدای سر صاحب مجلس. چشم چرخاند سمت دیگ. زیر لب گفت: خانم جان، فدای پهلوی شکسته‌تون، منم کربلایی کنید.
42.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🥀 زخم خون آرزوی ماست، بگو با صهیون زخم ارثیه زهراست، بگو با صهیون... شما رو دعوت می‌کنم به یک روضه حماسی و سوزناک... http://eitaa.com/istadegi
💠 💠 💞 سلام‌الله‌علیها💞 يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ. السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً. 🌱به نیابت از: شهید حاج قاسم سلیمانی شهید سحر قائدی شهید فرزانه قاضی عسگر شهید عمار بهمنی ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 http://eitaa.com/istadegi
🍃کاش 🌱قد حسن علیه‌السلام 🎋کمی 🥀بلندتر بود. @ANARSTORY
انگشتر.mp3
6.36M
🎧بشنوید/داستان کوتاه انگشتر ✍🏻به قلم: فاطمه شکیبا با صدای: امین اخگر(کاری از درختان سخنگوی باغ انار) ...داشتی دست و پا می‌زدی، نه در خون که در انتخاب میان زنده ماندن و زندگی کردن...🌱 تقدیم به روح بلند آرمان عزیز...✨ ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy ❤️ @ANARSTORY
🔸🔹🔸🔹 📝 با مـوضـوع 🗓 جمعه ۱۸ آذر ماه ⏰ساعت ۱۵ 🎙باغبان: بانو عارفی(نون والقلم) کانال نمونه آثار باغبان محترم👇🏻 @ghalamdard در گروه عمومی باغ یاقوت👇 https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21 🌱
❤️آن هنگامی که هیزم آوردند، در را آتش زدند و به درون خانه حمله ور شدند، فاطمه (سلام الله علیها) بین در و دیوار، فرمود: « یا فضّه الیک فخذینی » دقت کنید. نفرمود : فضه بیا، فرمود : « یا فضّه خذینی » یعنی فضه مرا بگیر، یعنی دارم می افتم، بیا مرا بگیر « یا فضّه الیک فخذینی فقد و الله قتل ما فی أحشائی من حمل» فضه ، به خدا محسنم سقط شد ... یا زهرا سلام الله علیها @ANARSTORY