eitaa logo
Antifeminism
79 دنبال‌کننده
644 عکس
435 ویدیو
226 فایل
Antifeminism
مشاهده در ایتا
دانلود
مقاله الگویی اسلامی برای تحلیل مسائل زن و خانواده و کاربرد آن در عرصه سیاست‌گذاری.pdf
537.2K
سیاست_گذاری 👤نویسنده: 📌چکیده بیش از نیم قرن است که به اسم احیای حقوق و آزادی زنان تحولاتی در جهان صورت گرفته و مباحثی در باب جایگاه و حقوق اجتماعی زنان مطرح شده است. این مباحث چالش‌هایی را در فضاهای فرهنگی، و به تبع آن در قوانین و سیاست‌های مدیریتی کشور پدید آورده و موافقت‌ها و مخالفت‌هایی را برانگیخته است. ❓سؤالی که به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی در این فضا مطرح شده این است که نظام جمهوری اسلامی باید چه الگویی را در عرصه سیاست‌گذاری مسائل زنان در پیش گیرد و بر چه مبنایی تکیه کند. یکی از کسانی که درباره مسائل جدید در این زمینه، تأملاتی جدی‌ داشته، شهید مرتضی مطهری است. ◀در مقاله حاضر با تکیه بر آراء و اندیشه‌های ایشان، تلاش شده الگوی جدیدی برای حل مسائل مربوط به زن و خانواده مطرح شود و با تبیین جدیدی از مسئله و اشاره‌ای به مبانی اسلامی در این زمینه، مسائل مربوط به زن و خانواده در دو دسته کلی مسائل ناظر به حقوق جنسیتی و اخلاق جنسی بررسی شده، خطوط کلی الگوی اسلامی در تحلیل مسائل زنان و خانواده ترسیم گردد. همچنین برای نشان دادن کارآمدی این الگو، بر اساس آن، پیشنهاد‌هایی برای سیاست‌گذاری مطلوب در باب یکی از مسائل مستحدثه در باب زنان (اشتغال زنان) ارائه می‌شود. https://eitaa.com/Antifeminism2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ از مبانی تا جریان‌شناسی» 👤حجت الاسلام و المسلمین 2️⃣ در ایران پس از انقلاب " https://eitaa.com/Antifeminism2
مقاله بررسی سیاست گذاری اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران.pdf
513.2K
👥نویسندگان: ، 📌چکیده: از جمله موضوعات مهم در حوزه و ، وضعیت و جایگاه و تمهیدات سیاستی، قانونی و برنامه ای اندیشیده شده برای آن، جهت تحقق وضعیت مطلوب نظام سیاستگذاری است. بی شک محتوا و چگونگی پرداختن نظام سیاستگذاری به این موضوع، یکی از عوامل تأثیرگذار در تعیین وضعیت و جایگاهی مطلوب برای آن به شمار می رود. ◀بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد بررسی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه ی اشتغال زنان و توصیف وضع موجود است. در این راستا، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی، متن کلیه ی سیاست ها و قوانین مصوب در نهادهای اصلی سیاست گذار و قانون گذار در جمهوری اسلامی ایران از طریق احصاء و تبیین مقولات و موضوعات مورد توجه در این سیاست ها و قوانین بررسی شد. سیاست گذاری اجتماعی با محور کلان سیاست های تشویقی- ترویجی که خود شامل دو دسته مقوله « متناسب زنان» و «اشتغال بدون قید زنان» و محور کلان سیاست های حمایتی شامل دو محور خردتر « از » و «حمایت از » می باشد، به موضوع زنان توجه کرده است. با این حال، بسیاری از سیاست های کلی فاقد پشتوانه در قوانین جاری جهت عملیاتی شدن بوده و لذا در حد شعار باقی مانده است. https://eitaa.com/Antifeminism2
مقاله سیاستگذاری خانواده و تغییرات اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران.pdf
315.8K
اسلامي_ايران 👤نویسنده: 📌چکیده: نقش و جايگاه بي بديل و قدسي نهاد در کشور سبب شده تا وضعيت آن نه تنها مورد توجه سياست سازان بلکه اهم اولويت هاي نيز قرار گيرد. با اين وجود، تغييرات اجتماعي به وقوع پيوسته در بازار کار به دليل رشد بخش خدمات در اقتصاد کشور سبب دگرديسي در ماهيّت و چارچوب هاي اين نهاد بنيادين اجتماعي گرديده است که اين امر خود سياستگذاري خانواده را دستخوش تغييراتي عظيم کرده است. ◀لذا در مقاله حاضر تلاش شده است تا طراحي مدل مطالعاتي و مفهومي جهت شناسايي و بررسي انواع سياستگذاري خانواده در دستور کار قرار گيرد. همچنين سعي شده تا با کمک مدل مطرح شده، مطالعه اي تطبيقي در ارتباط با نقش و جايگاه سياستگذاري خانواده در ميان سه کشور ، و صورت پذيرد. 🔚در نتيجه، بررسي اسناد سياستي سه کشور در حوزه سياستگذاري خانواده با روشي تفسيري و رويکردي مقايسه اي مورد ارزيابي و کنکاش قرار گرفته است. https://eitaa.com/Antifeminism2
مقاله چالش هاي سياستگذاري و اجرايي سلامت زنان و راهکارهاي ارتقاي آن يک رويکرد کيفي بر اساس ديدگاه صاحبنظران.pdf
176K
آن: يک رويکرد کيفي بر اساس ديدگاه صاحبنظران 👥نویسندگان: ، ، 📌: در اين مقاله اهم موضوع ها و چالش هاي سياستگذاري، برنامه ريزي و اجرايي سلامت زنان در ايران و راهکارهاي لازم بر اساس نظرات صاحبنظران علمي و سياستگذاري و مسوولان اجرايي ذي ربط ارايه مي گردد.در اين مطالعه کيفي از روش بحث گروهي متمرکز با صاحبنظران علمي، اجرايي، و سياستگذاران از بخش هاي مختلف استفاده شده است. ✅اهم موضوعات در حيطه سلامت جسمي شامل سوء تغذيه و شيوع بالاي بيماري هاي مزمن مانند اختلالات حرکتي و پوکي استخوان، در حيطه سلامت باروري، عدم آموزش و استفاده مناسب از روش هاي پيشگيري از بارداري و ... بودند. ✅چالش هاي مهم شامل فقدان تحقيقات بين رشته اي و چند تخصصي، فقدان نظام اطلاعات منسجم و امکان دسترسي به آمار و داده هاي پژوهشي معتبر و ... بودند. ↩راهکارهاي کلي شامل شناسايي شکاف اطلاعاتي و حمايت از اولويت هاي پژوهشي، ايجاد نظام مناسب ثبت اطلاعات علمي، ايجاد ارتباط و شبکه مناسب جهت استفاده بهينه از دستاوردهاي تحقيقاتي در سياستگذاري و برنامه ريزي هاي سلامت زنان بود. 💟مهم ترين پيشنهاد توصيه به تعامل مفيد ساختارهاي دولتي و برنامه ريزي پژوهش هاي در با جامعه علمي پزشکي و ديگر سازمان هاي موثر بر سلامت زنان است. https://eitaa.com/Antifeminism2
مقاله الگویی اسلامی برای تحلیل مسائل زن و خانواده و کاربرد آن در عرصه سیاست‌گذاری.pdf
537.2K
سیاست_گذاری 👤نویسنده: 📌چکیده: بیش از نیم قرن است که به اسم احیای حقوق و آزادی زنان تحولاتی در جهان صورت گرفته و مباحثی در باب جایگاه و حقوق اجتماعی زنان مطرح شده است. این مباحث چالش‌هایی را در فضاهای فرهنگی، و به تبع آن در قوانین و سیاست‌های مدیریتی کشور پدید آورده و موافقت‌ها و مخالفت‌هایی را برانگیخته است. سؤالی که به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی در این فضا مطرح شده این است که نظام جمهوری اسلامی باید چه الگویی را در عرصه سیاست‌گذاری مسائل زنان در پیش گیرد و بر چه مبنایی تکیه کند. یکی از کسانی که درباره مسائل جدید در این زمینه، تأملاتی جدی‌ داشته، شهید مرتضی مطهری است. ↙در مقاله حاضر با تکیه بر آراء و اندیشه‌های ایشان، تلاش شده الگوی جدیدی برای حل مسائل مربوط به زن و خانواده مطرح شود و با تبیین جدیدی از مسئله و اشاره‌ای به مبانی اسلامی در این زمینه، مسائل مربوط به زن و خانواده در دو دسته کلی مسائل ناظر به حقوق جنسیتی و اخلاق جنسی بررسی شده، خطوط کلی الگوی اسلامی در تحلیل مسائل زنان و خانواده ترسیم گردد. همچنین برای نشان دادن کارآمدی این الگو، بر اساس آن، پیشنهاد‌هایی برای سیاست‌گذاری مطلوب در باب یکی از مسائل مستحدثه در باب زنان (اشتغال زنان) ارائه می‌شود. https://eitaa.com/Antifeminism2
خلاصه حضور زنان در ورزشگاه‌ها؛ پژوهشی.pdf
1.01M
نویسنده: ✂ جهت مطالعه نقد کتاب،(در سه محور ذیل)، کلیک کنید. 1. حضور زنان برای تماشای مردان عنوان ثانوی عدم جواز دارد. ۲- اختلاط بین زن و مرد منشا فساد است. ۳- آزادی زن برای تماشای ورزش مردان در ورزشگاه مطلق نیست. https://eitaa.com/Antifeminism2
کتاب مقدمه ای بر روش سیاستگذاری فرهنگی.pdf
2.07M
👥نویسندگان: علی‌اصغر محکی، کیومرث اشتریان 📌ناشر: جامعه شناسان https://eitaa.com/Antifeminism2
1_462062460.pdf
790.6K
۱. کشور آلمان 🔍مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در گزارشی به بررسی سیاست ها و ساختار سیاستگذاری زنان و خانواده در کشور آلمان پرداخت. 🔷در این گزارش کشور آلمان مطالعه شده، زیرا این کشور یکی از مهم‌‌‌ترین کشور‌‌‌هایی است که سیاست‌‌های اساسی در زمینه‌‌ حمایت از خانواده و رفاه آنان را اتخاذ کرده‌‌ است. طبق نظر کارشناسان، شاید هیچ کشوری به ‌‌‌اندازه‌‌‌ آلمان برای مطالعه‌‌‌ موردی سیاستگذاری خانواده مناسب نباشد؛ زیرا این کشور دارای سابقه‌‌‌ دو نظام کاملاً متعارض را دارد. در آلمان شرقی سیاستگذاری خانواده در راستای اهداف دولت کمونیستی آلمان شرقی بود و در آلمان غربی سیاست‌‌‌های لیبرال و محافظه‌‌‌کارانه محور سیاستگذاری خانواده بود. این کشور به ‌‌دلیل بحران جمعیتی و مواردی از این دست بحران‌‌‌هایی را شاهد بوده‌ که به اجرای سیاست‌‌‌های متنوع منجر شده ‌‌‌است. 🔶این گزارش همچنین تصریح می کند اصول مهم دولت رفاه برابری جنسیتی و امنیت اقتصادی است و سیاستگذاری در زمینه امور خانواده نیز در راستای این اهداف انجام می‌شود. بنابراین هدف در این گزارش تقلید مستقیم از سیاست‌ها نیست؛ بلکه هدف، مطالعه تجربیات و در عین حال بررسی نقاط ضعف، قوت و موفقیت‌ها یا عدم موفقیت‌هاست. https://eitaa.com/Antifeminism2
جایگاه حقوق و مسئولیت های زنان در دیدگاههای رهبران جمهوری اسلامی ایران.pdf
2.14M
ران (امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری) 👤نویسنده: اکرم حسینی مجرد 📌ناشر: شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده https://eitaa.com/Antifeminism2
M: و نویسندگان:  منبع: مطالعات راهبردی زنان 1384 شماره 28  کلید واژه ها:          حوزه های تخصصی: حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن در تاریخ، مکاتب و جنبش ها فمینیسم و ابعاد آن بر مبنای ، عمده‌ترین ستم مردان علیه زنان در روابط جنسی نابرابر زن و مرد است و ، آنان و ، تنها راه رهایی آنها از این ستم جنسی است. این نوشتار با تبیین اجمالی نظریات این گروه ، برخی فعالیت‌های آنان را جهت اشاعه و عادی جلوه دادن این رفتار، از طریق ابزارهای مختلف اطلاع‌رسانی، تشکیلاتی و فنی برمی‌شمارد و در پایان با اشاره به نتایج تحقیقات و مطالعات علمی و ذکر شواهد ممنوعیت این عمل در ادیان توحیدی، برخی تأثیرات سوء بر سلامت جسمی، روحی و اجتماعی زنان از جمله فروپاشی خانواده، اضمحلال اخلاق، تخریب هویت زنانه و ایجاد گرایش جنسی بیمارگونه را تبیین می‌کند. یکی از مباحث بحث برانگیز عصر حاضر است که در دهه‌های اخیر تحولات گسترده‌ای را در مفاهیم، نقش‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان و نیز هویت آن‌ها ایجاد کرده است. امروزه نظریه فمینیسم مجموعه‌ای از نحله‌های فکری، احزاب سیاسی و انواع و اقسام گرایش‌های ذهنی و رفتاری زنان است و در حوزه‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع و نیز حوزه‌های مختلف علوم ورود یافته است. به زعم اندیشمندان فمینیسم، مهمترین دستاورد این نهضت کاستن فاصله‌های جنسیتی در حیطه خانوادگی و اجتماعی است، در حالی که با تعاریف جدید از خانواده، نظام سنتی با چالش روبرو شده است، هرچند در تحلیل‌های انتزاعی ادعا می‌شود شرایط مطلوبی برای زنان فراهم شده، امّا با کل‌نگری و ربط پدیده‌ها به یکدیگر مشخص می‌شود که فرهنگ جدید ضمن ترویج فردگرایی بستری را فراهم می‌کند که نهایتاً به عدم‌تفاهم اجتماعی و عدم درک متقابل زنان و مردان و بروز اختلال در سیستم روابط اجتماعی و خانوادگی می‌انجامد. به منظور بررسی بیشتر این جنبش برخی از صاحبنظران تغییر و تحولات درونی این نظریه را در سه موج مورد بررسی قرار می‌دهند. : در اواخر قرن نوزدهم همزمان با مبارزات گسترده مردم آمریکا علیه تبعیض‌نژادی، زنان نیز به صورت فعال مشارکت نموده و این حرکت ضد تبعیض‌نژادی را به اعتراضی گسترده علیه نابرابری حقوقی در عرصه‌های مختلف اجتماعی سوق دادند. اوج این حرکت در سال‌های 1848 تا 1880 و بر پایه اصول و مبانی لیبرالیستی شکل گرفت. این وضعیت تا اوائل قرن بیستم ادامه داشت و حق رأی و حضور هر چه بیشتر زنان در عرصه‌های اجتماعی را رقم زد. این جنبش در دهه‌های 1920 تا 1960 به علت ایجاد تشتت و اختلافات درون سازمانی دچار افول گردید. : در سال 1961 در نظام سیاسی آمریکا تغییراتی رخ داد و بار دیگر توجه زنان فعال و طرفدار حقوق زن، به سوی حل مسائل و مشکلات زنان معطوف گردید. بدین ترتیب موج دوّم فمینیسم، از آمریکا آغاز شد و بعدها کشورهای اروپایی را تحت تأثیر قرار داد. فمینیست‌های این دوره خواهان اعطای حقوق مشابه مردان و ایجاد فرصت‌های جدید برای زنان بودند. : در اواخر دهه 70، همزمان با افول موج دوّم، براثر رشد اختلافات درونی، موج سوّم حرکت فمینیستی آغاز گردید که بیشتر بر تفاوت‌ها و ناهمسانی‌های موقعیت زنان و توجه به اصول زیربنایی و احترام به تکثر آرا و اندیشه‌ها تأکید داشت. در این دوره نظریه‌پردازی و مطالعات آکادمیک از اهمیت خاصی برخوردار گردید. 1) شاخه‌های 1-1) این دسته از فمینیست‌ها قائل به هیچ‌گونه تفاوت نژادی، جنسی، طبقاتی یا ذاتی بین زن و مرد نیستند و تبعیض علیه زنان را حاصل ناهنجاری‌های اجتماعی می‌دانند و تعقل فردی را بر سنت‌ها و نهادهای مستقر در جامعه ترجیح می‌دهند. تفکر انتقادی در این مکتب مهم‌ترین عامل دگرگونی و ساختارشکنی در اجتماع است. از نظر فمینیست‌های لیبرال یا اصلاح‌طلب تفاوت‌های بین زن و مرد، ذاتی نیست و حاصل اجتماعی شدن و «شرطی‌‌سازی نقش جنسی»[1] بوده است. (ابوت، 1378: 5) 2-1) این گروه بر خلاف لیبرال‌ها به تفاوت‌های ذاتی بین زنان و مردان معتقدند و برخی تمایزات ذهنی و روحی زنان را جزء عوامل تعیین‌کننده‌ی برنامه‌ریزی‌های راهبردی می‌دانند. https://eitaa.com/Antifeminism2
دگرگونی اساسی در کل فرهنگ و جای‌گزینی فرهنگ جدید از آرمان‌های است. «مارگارت فولر»[2] در سال1845 با انتشار «» فلسفه جدیدی را در این نهضت پایه‌گذاری نمود که بر جنبه‌های شعوری و عاطفی دانش تأکید می‌کرد و با دیدگاه «» مسائل فرد و جامعه را بررسی می‌نمود. فولر مفهوم «خِرد» را برای زنان و مردان به گونه‌ای متفاوت تعریف کرد و قالب جدیدی را برای بوجود آورد. (Delmal, 1986: 145) 3-1) مارکسیست‌ها شاخه‌ای در نظریه تأسیس کردند که مفاهیم اصلی خود در زمینه‌های «از خودبیگانگی»، «وجدان طبقاتی»، «حقوق کارگران»، «جبر مادی‌گرایی» و «تقسیم کار اجتماعی نابخردانه» را بر اساس نظریات کارل مارکس[3] ارائه نمودند. مطابق این نظریه، زنان تحت ستم نظام‌های سرمایه‌داری و ایدئولوژی‌های مردسالارانه به اسـتثمار کشـیده شـده‌انـد و وجـدان جمعی، اشـتراکات خـاص و عبـور از اسـتبداد مردسالارانه‌ی جامعه‌ی سرمایه‌داری، تنها راه رهایی زنان است. در این نگرش، نهاد خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی به شمار نمی‌آید، بلکه ایجاد مؤسسات خاصی پیشنهاد می‌گردد که زنان و مردان، در این مؤسسات طبق وظایف اجتماعی، کارهای روزمره زندگی و نگهداری از کودکان را به عهده می‌گیرند. فمینیست‌های مارکسیست از جمله «»[4]، «»[5] و «»[6] معتقد به اصالت حقوق زن تحت نحله فکری بودند. (Banks, 1981: 14) 4-1) «[7] و »[8] از بنیانگذاران این شاخه از فمینیسم بودند که آمیزه‌ای از تفکرات و را ارائه کردند. در این نحله فکری در هم می‌آمیزد و فلسفه‌ی جدیدی برای شکل‌گیری علوم‌اجتماعی جمع‌گرا مطرح می‌شود. 5-1) ، پدیده‌ای معاصر است که بیش از هر چیز براحساسات و ذهنیات افراد توجه دارد. این نگرش در اواخر دهه 60 میلادی تغییرات مهمی را در اندیشه‌های بی‌ارتباط با مقوله‌های مارکسیستی ایجاد نمود. این شاخه در واقع بخشی از یک جنبش فرهنگی است که درصدد شکوفایی «» در عرصه‌های مختلفی چون ادبیات، موسیقی و حتی تکنولوژی می‌باشد. از جمله منابع مهم این نگرش، «» نوشته «»[9] است که تمایزات اساسی را بین دو مفهوم جنسیت[10] و جنس[11] قائل می‌شود. براین اساس می‌کوشد تا تمایزات زن و مرد را حتی در تصورات ذهنی به گونه‌ای متفاوت استدلال نماید و این تمایزات را راهی برای انقیاد زنان به وسیله مردان تلقی کند. مفهوم «»[12] که توسط فمینیست‌های رادیکال بازتولید شده است، متضمن ترکیبی از صـفات زنـانه و مردانـه می‌باشـد کـه در راسـتای توجیـه هویت جنسیتی در نقش‌های مختلف اجتماعی تلاش می‌کند. فمینیست‌های رادیکال به منظور رفع تبعیض جنسیتی و از بین بردن کلماتی چون جنس و جنسیت که به زعم آن‌ها منشأ ظلم به زنان است، رفتارهای جدیدی را برای ارضای نیاز جنسی و روحی افراد پیشنهاد می‌کنند، به‌طور مثال کاترین هولدن[13] از نظریه‌پردازان این شاخه از فمینیسم، در نامه‌ای به‌سردبیر مجله ساین[14] می‌نویسد: «من می‌خواهم بگویم که «دو جنس‌خواهی»[15] چگونه به فمینیسم ارتباط پیدا می‌کند به نظر من باید «» و دیگر هویت‌های جنسی را ماورای هنجار «»[16] پذیرفت. من که یک فمینیست هستم، «» را بهترین و قوی‌ترین شکل «» می‌دانم، زیرا فردی که خواهان برقراری ارتباط با دو جنس (زن و مرد) است، هیچگونه محدودیتی برای انتخاب شریک جنسی خود ندارد و به نظر من شخصیت هر فرد در انتخاب شریک جنسی مهم‌تر از جنسیت اوست. اگر زنان و مردان بر خلاف سنت‌های دیرین جنسیتی حرکت کنند، تفاوت جنسیتی نمود کمتری می‌یابد و این حالت، تغییرات عمده‌ای را در فرهنگ ایجاد خواهد کرد، به طوری که دیگر کلمات « _زنانگی» بی‌معنا خواهد بود. اگر جامعه به تفاوت‌های جنسیتی اهمیت ندهد، دیگر کلماتی چون «»، «» و «» از بین می‌رود». (Holden, 1998: 7) 6-1) این شاخه با ساختار شکنی‌ها، توجیهات و ادبیات جدید سعی نمود تا به صورت جدی‌تری به مقوله بپردازد. ایدئولوژی خاصی را در دهه‌های 70 و 80 میلادی در آمریکا، انگلیس و کانادا ایجاد نمود. این نگرش خود را نظامی مقاوم در برابر ، دگرجنس‌خواهی و تسلط مردان می‌دانست که به سرعت بر رفتار، نحوه لباس پوشیدن و تیپ‌های ظاهری زنان تأثیر گذاشت. 2) در اواخر قرن 19 واژه [17] توسط یک روانشناس آلمانی به نام کارولی ماریا بنکرت[18] بکار رفت. (Dover, 1989: 11) البته موضوع در مباحث فلس
فی افلاطون مطرح شده بود و در زمان معاصر در تئوری کوئیر[19] به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. مطابق تئوری فراهنجار کوئیر، هویت، ثابت نیست و دارای عناصر مختلفی است، بدین لحاظ طبقه‌بندی انسان برپایه یک هویت مشترک ناممکن می‌باشد، یعنی در این تئوری پیش‌فرض‌های مربوط به جنسیت، هویت زنانه و هویت مردانه زیر سؤال می‌رود. (Ibid, 14) اولین نشانه‌های همجنس‌گرایی در نوشته‌های و تحت عنوان [20] در یونان باستان و در آثار باقی‌مانده از [21] در 5 قرن قبل از میلاد حضرت مسیح مشاهده گردیده است. پس از آن برخی افراد مانند اسکندر مقدونی به عنوان استثنا در تاریخ مطرح می‌شوند. همچنین در داستان‌های یونان باستان خدایانی چون ، و نیز نمایانگر تمایلات هستند. نمونه‌های دیگر در رم باستان و در داستان‌های انجیل و تورات و همچنین داسـتان قـوم لـوط در قـرآن کریـم مشـاهده می‌شـود. در تـاریخ باستان نیز به ‌ندرت گزارش گردیده و فقط چند مورد استثنایی در اساطیر هندی و یونانی ملاحظه می‌شود. واژه نیز از نام جزیره‌ای در یونان قدیم به نام [22] اقتباس شده است که افراد این جزیره بوده‌اند. تا آغاز قرن 18 میلادی تقریباً در تمامی جوامع مختلف بشری امری مذموم و غیرطبیعی بوده و در تمامی مذاهب الهی از آن به عنوان گناه کبیره و امری شنیع یاد شده است. 3) در مورد در همه ادیان توحیدی همجنس‌گرایی پدیده‌ای ناهنجار و گناه شمرده می‌شود. 1-3) علی‌رغم تلاش‌های صهیونیسم جهانی به منظور جذب افراد به یهودیت صهیونیستی و تحریف دین یهود و کتب و منابع آن جهت مشروعیت بخشیدن به و در نص صریح تورات، می‌باشد. به طور مثال در تورات، فصل 22/18 آمده است: «آنچنان که با زنان هم‌بستر می‌شوید با مردان نشوید که موجب بیزاری ]خدا[ است» و در فصل 13/20 تصریح می‌شود: «هر دوی آن‌ها () باید بمیرند و خونشان برگردن خودشان است». همچنین در تورات میشنه[23] در خصوص ممنوعیت همجنس‌گرایی آمده است: «هم‌خوابگی زنان با زنان ممنوع است. این فعل مردمان سرزمین مصر بود که شما را به ترک آن هشدار می‌دهیم. آن‌ها چه می‌کردند؟ مردان با مردان و زنان با زنان ازدواج می‌کردند. آنان از درگاه خدا رانده شدند» (عهد عتیق: بخش 21). برخی تحقیقات دانشگاهی هم به بررسی همین موضوع پرداخته‌اند. به عنوان مثال در سـال 1992 در کارگاه «خانـواده در درون فمینیسم یا خـارج آن»[24] بـه تفصیل در خصوص وضعیت لزبین‌ها در سنت یهود و پارادوکس‌های دنیای مدرن با مذهب مطالب ذیل ارائه شده است: 1ـ خانواده به طور سنتی در جوامع مذهبی، پدرسالار و کانون مسائل جنسی و تحقیر زنان است. 2ـ باید برای ساختارهای جدید اجتماعی چون کانون‌های لزبین‌ها و زنان سرپرست خانواده نیز اطلاق شود. 3ـ باید از احترام و حقوق اجتماعی برخوردار شوند. 2-3) از آنجا که مسیحیان اکثر جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، بیشترین تضارب آرای ادیان با و فرق گوناگون آن رخ داده است. به عنوان اصول‌گراترین فرقه مسیحیت و کاتولیک‌ها به عنوان بزرگترین مخالفان همجنس‌گرایان بوده و هستند، چنانچه پاپ ژان پل دوّم بارها و بارها ازدواج همجنس‌گرایان را مطرود دانسته و پاپ بندیکت شانزدهم نیز در سیاست‌های جدید واتیکان براین موضع تأکید نموده است. در متون مذهبی و اناجیل نیز نمونه‌های فراوانی وجود دارد که همجنس‌گرایی را حرام و گناهی بزرگ تلقی می‌نماید. به عنوان مثال در سفر پیدایش 18:20 انجیل، به داستان حضرت لوط و شهر سدوم اشاره شده است که خداوند به واسطه این گناه بزرگ سرزمین‌شان را ویران نموده است. همچنین در سفر پیدایش 1:24 حضرت مسیح در گفتاری به ماتیو[25] (یکی از حواریون) اظهار می‌دارد که هم‌بستری مردان با مردان و زنان با زنان ممنوع و موجب غضب خداوند است. در فصل رومن[26] 1:26 نیز آمده است که: «خداوند آن‌ها را بخشید تا رفتارشان را عوض کنند، زیرا زنان با زنان در می‌آمیختند و مردان به طرز شرم‌آوری به مردان گرایش داشتند و برسرشان آمد آنچه که براساس خطایشان بود». (Wilson, 1996: 300) در دهه‌های اخیر که معنویت و دین در اروپا و آمریکا کم‌رنگ گردیده، تئوری‌پردازان سکولار و برخی از مفسران متون دینی به تحریف انجیل و ارائه و تفسیرهای جدیدی دست زده‌اند تا بتوانند از طریق مذهب به تطهیر همجنس‌گرایی پرداخته و زمینه را برای پذیرش عمومی فراهم نمایند، به عنوان مثال اینگه اندرسون[27] از اساتید دانشگاه ملی سوئد در کتاب خود تحت عنوان «گناه سدوم» اظهار می‌دارد: «بر اساس منابع متعدد انجیلی می‌توان اثبات کرد که گناه اصلی آنان (ساکنان شهر سدوم) غفل
ت از یتیمان و بیوگان بوده است نه مردان و زنان» و به نظر https://eitaa.com/Antifeminism2
دی. بارتلت[28] از پژوهشگران متون دینی مؤسسه مطالعات ملی انگلستان بسیاری از داستان‌های اناجیل غیرواقعی بوده و نمی‌تواند منبع دقیقی برای استنادات علمی باشد!! (Ibid, 311) بر خلاف تلاش‌های جامعه‌شناسان، مفسـران و روانشناسان سـکولار غربی، واتیکان کـه بزرگتریـن مرکـز مذهبی کاتولیک‌ها اسـت، سرسختانـه درخصوص قانونی شـدن همجنس‌گرایی و سقط‌جنین مقاومت می‌کند. در دو دهه اخیر مقامات کلیسا کوشیده‌اند تا با تقدیس بنیاد خانواده در جامعه بحران زده غرب آنها را متوجه عواقب ناخوشایند گناهان و ناهنجاری‌های اجتماعی نمایند. پاپ ژان پل دوّم رهبر فقید کاتولیک‌های جهان در مصاحبه‌ای با روزنامه سان دی هرالد چنین اظهار می‌دارد: «فمینیسم بنیان خانواده را تضعیف و همجنس‌گرایی را رواج می‌دهد». طبق نظر پاپ، فمینیسم تهدیدی علیه بنیاد خانواده است و می‌کوشد برای کسب حقوق برابر زنان و مردان، زمینه را فراهم نماید. این اظهارات در سندی 27 صفحه‌ای تحت عنوان «همکاری زنان و مردان در جهان داخل و خارج از کلیسا» مطرح گردیده است. (Sunday Herald, 2005) پاپ ژان پل دوّم براین باور بود که بی‌اهمیت جلوه دادن تفاوت بین زنان و مردان عواقب وحشتناکی به همراه دارد. وی را از مخالفین کتاب مقدس قلمداد می‌کند. سند اخیر از سوی متخصصین دکترین‌های کلیسا از جمله کاردینال جوزف راتزینگر (پاپ فعلی) مورد تأیید قرار گرفت.[29] 3-3) دین مبین اسلام، با تأکید برفطرت انسانی و در جهت رشد و تکامل روحی بشر، از شمول عام برخوردار است. توجه به ابعاد غریزی و معنوی انسان با ظرافت‌های احکام آن نشان می‌دهد که تمدن اسلامی اجتماعی‌ترین مکتب فکری است. کنترل عوامل ذهنی و رفتاری افراد با تهذیب و تزکیه اخلاقی از یک‌سو و بهینه‌سازی شرایط زندگی مادی و اجتماعی انسان با تأکید بر بنیاد خانواده از سوی دیگر، از ساز و کارهای این نظام متعالی است. غریزه جنسی به عنوان یکی از مهم‌ترین غرایز انسان که به تحکیم روابط عاطفی و تولید نسل انسان می‌انجامد، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و نهاد خانواده نیز به شکل قاعده‌مندی از آن بهره‌مند است. در دین اسلام سرکوب غرایز جنسی نه تنها امری مذموم شمرده می‌شود، بلکه با تشویق افراد به ازدواج، از تزلزل و انحرافات اخلاقی جلوگیری می‌گردد. بر مبنای دیدگاه متعالی اسلام در نظام آفرینش خداوند، هر لذتی بر مبنای هدفی خاص قرار داده شده است. خوردن، لذتی را در پی دارد، اما هدف و خاصیت اصلی آن، حفظ سلامتی و کسب انرژی است. امور جنسی نیز همراه لذت است، اما هدف آن تولید نسل و بقای نسل می‌باشد که با فعل همجنس‌گرایی میسر نمی‌شود، بلکه یک نوع تحریف در امور جنسی است. قرین بودن لذت و خاصیت (یا هدف) عقلانی بودن نظام آفرینش را نشان می‌دهد. به اعتقاد فمینیست‌ها اصل شریک جنسی داشتن، لذت است، بدین اعتبار لذت مد نظر آنها، خالی از خاصیت است. به همین جهت در نظام‌های غربی اگر حیوان شریک جنسی انسان گردد، نوعی لذت است، در حالی که لذت باید هدف و خاصیت را به همراه داشته باشد، در غیر این صورت، پدیده کودک خواهی، حیوان‌خواهی و همجنس‌خواهی رفتاری بهنجار تعریف می‌شوند. در نظام تبلیغاتی جهان غرب، ارزش‌های پایه مخدوش گردیده و ارزش‌های ثانویه جایگزین شده است، به‌طوری که حفظ نسل به‌عنوان یک ارزش متزلزل گردیده و لذت جنسی، به عنوان هدف طرح شده است. این تغییرات بنیادی در نظام ارزشی، روح و جسم آدمی را می‌رنجاند. در قرآن و کلیه متون اسلامی (شیعه و سنی) همجنس‌گرایی فعل حرام و مستحق مجازات است. در قرآن‌کریم داستان حضرت لوط(ع) به عنوان نمونه‌ای از غضب الهی برگناهکاران و همجنس‌گرایان مطرح شده است. در این متون دینی وطی زن با زن دیگر (هم‌بستری آنان) سحق یا مساحقه نامیده می‌شود که در احکام اسلامی به‌عنوان جرم بوده و مجازات آن حد شرعی و تکرار آن تا 3 بار با مجازات مرگ همراه است. امام صادق(ع) درخصوص مساحقه می‌فرماید: «حد زنا برآنان جاری می‌شود. این زنان در روز قیامت با لباس‌هایی از پاره‌های آتش محشور می‌شوند و مقنعه‌های آتشین بر سر و شلوارهایی از آتش برتن دارند و ستون‌هایی از آتش در شکم آن‌ها وارد شده است که تا سرشان ادامه دارد و خداوند آنان را به داخل آتش پرتاب می‌کند.» (عاملی، 1416: ج7، ب24) حرمت همجنس‌گرایی (چه زن و چه مرد) از قوانین لایتغیر اسلام است که هیچ‌گونه خدشه‌ای به آن وارد نمی‌شود، به طوری که در جوامع اسلامی همجنس‌گرایی به هیچ عنوان مجاز و رایج نیست. 4) مهم‌ترین علت گرایشات هم‌جنس‌گرایانه زنان برخاسته از مسائل روانی و اشکالات هویت جنسی است. بر خلاف بسیاری از نظریه‌های حامی همجنس‌گرایی که می‌کوشند با «علمی» خواندن فرضیات و توجیهات خود، این نابهنجاری را امری طبیعی تلقی نمایند، علوم جدیدی مانند ژنتیک نشان می‌دهد که هیچ انسانی با ژن همجنس‌گرایی به دنیا نمی‌آید. دو تن ا
ز بر جسته‌ترین روانپزشکان دانشگاه کلمبیا، فریدمن و داونی اعلام نمودند: «نظریه ژنتیکی بودن همجنس‌گرایی با هیچ شواهد و قرائنی همراه نیست». (Friedman & Downey, 2002: 35) سیمون لی‌وی[30] نیز که سال‌ها در دانشگاه کلمبیا به مطالعاتی درخصوص هیپوتالاموس مغز ‌پرداخته اظهار می‌دارد: «این مهم است که تأکید کنم من هیچ نشانه‌ای را که نشان دهد شخصی همجنس‌گرا به دنیا می‌آید در هیپوتالاموس مغز پیدا نکردم». (Bradford & et al, 1999: 4) بنابراین چنین به نظر می‌رسد که عوامل محیطی و روانی که در تشکیل فاکتورهای ذهنی و شخصیتی افراد تأثیر می‌گذارد، باعث بروز چنین رفتارهایی می‌گردد که مهم‌ترین این فاکتورها شناخت هویت جنسی است که شالوده شخصیت فردی و اجتماعی انسان را بنا می‌نهد. در دنیای پیشرفته امروز، هویت جنسی در بسیاری از نظریه‌ها منعکس شده است. در پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که افراد چگونه رفتار می‌کنند و به خود هویت می‌بخشند. تاکنون برای تعیین هویت جنسی چهار معیار مطرح شده است: 1ـ [31]: این معیار در دهه 1940 به صورت طیفی طراحی گردید که صفر نشان دهنده «» مطلق و 6 نشانگر «» مطلق است. اگر کسی بین 1 تا 5 متغیر باشد، نشانگر میزان تمایل فرد به زن یا مرد یا هر دوی آن است. 2ـ [32]: در دهه 1980 این معیار با استفاده از محور x و y تعاریف جدیدی را ارائه نمود. هر چه نمودار به سمت محور x تمایل داشت، فرد هویت زنانه و هرچه به سمت محور y متمایل می‌شد شخص دارای هویت مردانه بود. 3ـ [33]: در این معیار شاخصه‌های بسیاری برای تعریف تمایل جنسی، رفتار جنسی، خیال‌پردازی‌های جنسی، رفتارهای عاطفی و اجتماعی، خودشناسی و روش زندگی تعیین شده است. در این معیار با استفاده از رتبه‌بندی‌های معیار کینزی، گذشته، حال و آینده دلخواه را تبیین می‌نماید. معیار چنـد وجهی[34]: ایـن معیـار هویـت جنسی در سـال 1990 ایجـاد گردیـد و طبقه‌بندی‌های متضادی از ، دوجنس‌گرایی، را با استفاده از مفاهیم کلین و استورمز ارائه داد. (Ibid, 36) البته این معیارها تصویر دقیق و مشخصی از هویت جنسی فرد را نشان نمی‌دهد و در روش‌شناسی از حوزه‌های فمینیستی بهره جسته است. با مطالعه رشد انسان در حوزه‌های مختلف هوشی، روانی و عاطفی، روانشناسی مدرن براین باور است که هماهنگی و شناخت قوانین فرآیند رشد، می‌تواند به شناخت وضعیت روانی افراد یاری رساند. هر فرد مرحله‌ای از فاعلیت و خودمحوری را به ‌سوی کل‌نگری طی می‌کند. در دوران کودکی، فرد خود را مرکز جهان می‌داند و پس از توسعه ظرفیت‌های جسمی و روحی، می‌تواند نگرش متفاوتی را اتخاذ نماید که فرآیند تمرکززدائی نامیده می‌شود، فرد در اینجا به سوی دیگران تمایل پیدا می‌کند و از مرحلة خودشیفتگی به سوی اجتماع و ارتباط با افراد دیگر حرکت می‌کند. قانون مهم دیگری که در رشد روانی آدمی حائز اهمیت است، تفاوت و سلسله مراتب مرکب می‌باشد، یعنی فرد خود را در جهان هستی متمایز بداند و بتواند عوامل ساختاری شخصیتی خود را بر اساس درجة اهمیت آن‌ها اولویت‌بندی نماید. در واقع نشانه‌ای از رشد ناقص فرآیند ارتباط‌گیری با دیگران و تمایز شخصیتی است. در این حالت و اجتماعی فرد هنوز شکل مشخصی نگرفته و نمی‌تواند به تحریکات اجتماعی و محیطی پاسخ مناسبی بدهد، بدین معنا که گرایشات روحی و ذهنی فرد در جهت خاصی نیست و هنوز قدرت تفکیک یا تجزیه و تحلیل پدیده‌ها را کسب نکرده است. به بیان دیگر می‌توان پدیده را بلوغ ناقص عاطفی فرد تعریف نمود. در دهه 60 میلادی به‌صورت گروهی اجتماعی پدیدار شد که آزادی از ستم مردانه و قیودهای اخلاقی را مطرح می‌نمود. جریانات اصلی فمینیسم در آغاز از پذیرش این نظریه خودداری می‌کردند و لزبین‌ها نتوانسته بودند در بدنه فمینیسم جایگاهی برای خود بیابند، اما در سال 1970 [35] رئیس سازمان ملی [36] (NOW) از پرداختن به مسئله لزبین‌ها در کارپایه‌های عمل سازمان ملی زنان حمایت نمود و در سال 1971 اعضای سازمان نیز بر قانونی شدن رأی دادند. پس از این تاریخ نحله فکری شکل گرفت و اولین اعلامیه خود، تحت عنوان «زنان، زنان را به ‌رسمیت شناختند»[37] منتشر ساخت. این اعلامیه اولین ساختار سیاسی بود. در این اعلامیه لزبین‌ها خود را هسته و سردمدار مبارزه با مردسالاری، نجات زنان از قیود مردانه و کسب اعتبار زنان تـوسط زنـان می‌دانستند. بـه تدریج تحرکات فمینیست‌های لزبین بـه سـوی ایجاد «» سوق یافت و سعی نمودند تا با اتخاذ سیاست‌هایی از حالت‌های زنانگی و مادی‌گرایی زنان اجتناب نمایند. موهای کوتاه، شلوارهای جین، پوتین و تی‌شرت‌های ساده باعث رواج مد ساده‌پوشی در لزبین‌ها به خصوص در نواحی شهری گردید؛
آن‌ها می‌خواستند تا بدین https://eitaa.com/Antifeminism2
صورت تبعیضات طبقاتی بین زنان را نیز محو نمایند. در اواسط دهه 70 میلادی لزبین فمینیسم به یکی از ارکان و بازوهای مؤثر فمینیسم تبدیل گردید. لزبین‌ها از زنان می‌خواستند تا به جای اتلاف انرژی برای مردان به‌سوی زنان دیگر که هم فکر و دارای طیف یکسانی از عواطف زنانه هستند، گرایش یابند. در این شرایط لزبینیسم، سیاست‌های خود را در فمینیسم رادیکال نمود عینی بخشید. فمینیست‌های رادیکال به ‌جای مبارزه با نظام‌های اجتماعی، احقاق حقوق زنان و شرکت در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی، توجه خود را به مبارزه علیه برتری مردان و پدرسالاری و نفی هر گونه تفاوت و تلاش برای برقراری تساوی جنسیتی معطوف نمودند. (Bissi, 1997: 101) سازمان‌هایی چون «زنان رادیکال نیویورک»[38] و رد استاکینگز[39] () به‌وجود آمدند تا سیاست‌های مشخصی از فمینیسم رادیکال را درخصوص ازدواج و خانواده تبیین نمایند، عمده فعالیت‌های آنان تلاش برای تصویب قوانین مربوط به سقط‌جنین، آزادی جنسی و جلب توجه اذهان عمومی بود. لزبین فمینیست‌ها که شاید بتوان از آنان به عنوان رادیکال فمینیست‌های تندرو نام برد، سعی می‌کردند تا با شکستن تابوهای موجود در جامعه، همجنس‌گرایی را نوعی نظام ارزشی برای زنان و بهترین راه تخریب ساختارهای مرد سالارانه جلوه دهند و در همان دهه 70 توانستند انقلاب‌های فرهنگی متعددی را در نظریه فمینیسم ایجاد نمایند. لزبین فمینیست‌ها که تحت تأثیر تفکرات رادیکالی فعالیت‌های شدیدی را آغاز نمودند، همواره مردان را به عنوان منبع ظلم و ستم علیه زنان قلمداد می‌کردند و ریشه‌های تبعیض علیه زنان را تسلط مردان بر زنان چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی می‌دانستند. این فمینیست‌ها، زنان را جنس برتر و کامل‌تری معرفی می‌کردند که می‌توانند خصوصیات هر دو جنس را از خود بروز داده و از نظر جنسی خودکفا باشند، به همین جهت شبکه‌ای اجتماعی ـ سیاسی ایجاد کردند که بتوانند در تعیین استراتژی و اجرای برنامه‌های خود فعالیت نمایند. در این میان نویسندگان و جامعه‌شناسانی چون [40] و ، لزبینیسم را یکی از راه‌های اساسی آزادی زنان از قیود خانواده و پدرسالاری می‌دانستند. بانچ در مقاله خود تحت عنوان «لزبین‌ها در طغیان»[41] چنین اظهار می‌دارد: « تهدیدی جدی علیه است؛ این مسئله نه فقط به خاطر داشتن روابط جنسی زنان با یکدیگر، بلکه به منظور جلوگیری از اتلاف انرژی است که زنان برای مردان مصرف می‌کنند». (cf., Online Encyclopedia of gay and lesbian, 320) حتی در سطوحی بالاتر کنار گذاشتن مردان از زندگی زنان را نوعی مبارزه با تبعیض‌نژادی، سرمایه‌داری و امپریالیسم جهانی تلقی نمودند که حذف مردان از خانواده را اولین پایه نفی ظلم و ستم علیه زنان از سطوح خرد تا کلان اجتماعی می‌دانستند. که در مجموعه‌ای بالاتر از قرار داشتند، با طرح مسائلی چون عدم درک لذت زنان در رابطه جنسی با مردان و حس برتری‌جویی مردان در این نوع روابط که گاه به تحقیر زنان می‌انجامد، بسترسازی‌های خاصی را برای طرز تفکر جدید همجنس‌گرایی زنان فراهم آوردند، به طوری که این رابطه جدید را غیرمستقیم تلقین می‌نمود. سازمان ملی زنان آمریکا تلاش‌هایی را برای شکستن تابوهای موجود درباره همجنس‌گرایی زنان آغاز نمود، از جمله می‌توان به فستیوال موسیقی میشگان[42] اشاره کرد که در آن لزبین‌ها به اجرای برنامه‌های نمایشی و تبلیغات بی‌پرده دست زدند و همین برنامه باعث شد تا هزاران زن از سراسر دنیا برای دیدن این فستیوال به آمریکا سفر کنند و از نزدیک شاهد این انقلاب جنسی باشند. به چالش کشیدن نقش مادری زنان که از آن به عنوان یکی از مشکلات روحی و فیزیکی زن یاد می‌شد، دستمایه قلم فرسایی بسیاری از فمینیست‌هایی گردید که همجنس‌گرایی زنان را یکی از بهترین راه‌های کسب لذت جنسی بدون دغدغه حاملگی و مشکلات بارداری و مادری می‌دانستند. آدرنه ریچ[43] از دهه 80 نقش مادری را یکی از موانع پیشرفت زنان دانسته و مردان را موجوداتی خودخواه معرفی می‌کند که تنها به بهره‌برداری جنسی از زنان می‌اندیشند. وی هر گونه تلاش برای ایجاد تعادل در روابط زن و مرد را محکوم به شکست می‌داند. (Ibi# از نظر فمینیست‌های رادیکال اولین قدم برای کسب حقوقی مساوی با مردان، برتر دانستن جنس مؤنث، حذف کلیشه‌های سنتی زنان و حضور آنان در هرم‌های قدرت سیاسی و اجتماعی است. آن‌ها خانواده را به عنوان نخستین پایگاه سنتی می‌دانستند که دختران در این محیط می‌آموزند باید همسر، مادر و فرمانبردار مرد باشند و با این ذهنیت رشد می‌یابند. در این خانواده‌های سنتی، مردان همواره در جایگاه فرماندهی و مدیریت قرار دارند و برای همسر خود منزلتی جز ارضای نیاز جنسی، زاییدن فرزند و انجام امور خانگی قائل نیستند. در این کانون مردان مظهر ستمگری و بهره‌برداری از
زنان هستند. به همین منظور هویت‌های جدیدی را برای زنان ترسیم نمودند که می‌توانست اشکال جدید خانواده را ایجاد نماید و چون قائل به برتری زنان نسبت به مردان بودند، حتی به برخی از تلقین نمودند که می‌توانند در نقش‌های مردانه ظاهر شوند و خصوصیات مردانه را از خود بروز دهند تا بدین ترتیب مردان به تدریج در انزوا قرار گرفته و زنان استقلال آرمانی خود را بدست آورند. نظریات کارل یونگ[44] و ساندرا بم[45] از روانکاوان بزرگ عصر حاضر نیز دست‌مایه نظریه‌پردازی بسیاری از قرار گرفت که بر اساس تفکرات این روانکاوان خصوصیات زنانه و مردانه در هر دو جنس وجود دارد و فقط تفاوت در نسبت این خصوصیات است که می‌توان با تعدیل این جنبه‌های روحی در هر انسان، تمایزات جنسیتی را از بین برد. (توحیدی، 1381 : 20) 5ـ لزبینیسم در عرصه بین‌المللی عملکرد# فمینیست‌ها به گروه یا سازمان خاصی محدود نگردید و با تلاش‌های چشمگیر، عرصه فعالیت‌های خود را به صحنه‌های بین‌المللی کشاندند. در سال 1979 [46] به عنوان یکی از اسناد مهم بین‌المللی درخصوص مسائل زنان در 30 ماده در مجمع عمومی سازمان ملل به‌تصویب رسید. مفاد 30 گانه این کنفرانس بر تساوی بی‌قید و شرط زنان و مردان در تمامی عرصه‌ها تأکید دارد. بند 16 این سند برحق یکسان در انتخاب شریک جنسی و ازدواج با رضایت کامل و آزادانه دو طرف ازدواج تصریح می‌نماید. در بسیاری از موارد به این ماده استناد نموده و اظهار می‌دارند که منظور از ازدواج فقط ازدواج دو جنس نبوده و زنان می‌توانند طبق این ماده به طور آزادانه شریک جنسی خود را انتخاب نمایند. به طور مثال در سال 1995 در کنفرانس جهانی زن که در پکن برگزار گردید، این گروه خواستار حقوق ویژه‌ای برای و اعمال حقوق جنسی مصوبه اتحادیه اروپا و تعمیم آن به سطح جهانی بودند. حقوق جنسی شامل حق هر فرد برای داشتن، کنترل و تصمیم‌گیری آزادانه پیرامون مسائل جنسی خود فارغ از اعمال زور، تبعیض و خشونت بود و حق بدن[47] شامل استفاده از ابزار و ادوات جلوگیری، ارضای نیاز جنسی، و به رسمیت شناختن همجنس‌گرایی است. بند آزادی‌های جنسی در سند پکن با مذاکرات و تبادل‌نظر کشورهای مخالف به تصویب نرسید، اما از سال 1995 تا کنون همچنان به عنوان یک موضوع مهم و پرچالش به آن پرداخته می‌شود. (نک. نگاهی به کنفرانس پکن و اقدامات بعدی سازمان ملل، 1377) این ، کشورهای عضو را برطبق مفاد این سند، ملزم به تغییرات اساسی در قوانین و شرایط موجود کشورها می‌نماید، هر چند که این دستورالعمل جدید مغایر سنت، عرف و مذهب آن ممالک باشد. به طور مثال در سال 1999 کمیته سیدا[48] چین را ملزم به قانونی نمودن می‌نماید و را قلمداد می‌کند که باید مشمول قوانین کار شوند و در همان سال به قرقیزستان اخطار می‌دهد تا را به رسمیت شناخته و آن را قانونی نماید و حق تحفظ آن کشور را رد می‌کند. این کنوانسیون با حمایت از سازمان‌های غیردولتی طرفدار و ، ساختارهای اجتماعی کشورها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نمونه‌ی این مسئله را می‌توان در قـاره آفریقـا مشاهده نمـود، سازمان‌های غیردولتی در کشورهای مختلف این قاره، بـا چانه‌زنی و تلاش‌های گستـرده، هم‌صدا بـا کمیته سـیدا درصدد قانـونی کـردن همجنس‌گرایی، نهادینه کردن این فرهنگ و ایجاد تغییرات اساسی در این زمینه هستند. (Francis, 1999: 3) با بررسی کارکرد سازمان‌های بین‌المللی می‌توان دریافت که استراتژی‌های سازمان ملل متحد، به عنوان یکی از اساسی‌ترین نهادهای بشری، دارای تناقضاتی است که عملکرد آن را به چالش می‌کشاند. زیرا از یک سو این سازمان به حمایت از بنیان خانواده می‌پردازد و از سوی دیگر از گروه‌های همجنس‌گرا و طرفدار تحت عنوان دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان حمایت می‌کند. در چنین شرایطی سالانه در نتیجه تصمیمات سازمان ملل و تحرکات [49] میلیون‌ها کودک بی‌گناه در اثر جان خود را از دست می‌دهند و مبالغ هنگفتی از بودجه این سازمان صرف برنامه‌های کنترل جمعیت، دفاع از حقوق اقلیت‌ها[50] و مکانیزم‌های جلوگیری از نقض حقوق بشر می‌شود! (Balmforth, 2005: 6) 6)# همجنس_گرایی_و_نظام_سرمایه‌داری در اوائل قرن 20 و به‌خصوص پس از جنگ جهانی دوّم، جهان شاهد تغییرات اساسی در سیاستگذاری‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بود. دوران مدرنیته با ایجاد چارچوب‌های جدید راهکارهای غیرقابل منتظره‌ای را برای تغییر ذائقه و دیدگاه‌های انسان ارائه نمود. کسب منافع اقتصادی و رشد سرسام‌آور سرمایه در چند کشور و تبدیل این جوامع به ابرقدرت‌های اقتصادی راه را برای سیطره‌ی سیاسی نظام سرمایه‌داری فراهم آورد. حفظ و افزایش منافع مادی اولین اصل سیاست‌های استراتژ
یک کشورها گردید، به طوری که تمامی برنامه‌ریزی‌های سیاسی و فرهنگی را تحت تأثیر قرار داد. در این میان، اولین برخورد چنین موجی، با دیواره اخلاقیات، شئونات اجتماعی و اعتقادات مذهبی بود که حدود و ثغور تحریکات نظام سرمایه‌داری را مشخص می‌نمود، لذا با صرف هزینه‌های هنگفت، علوم مختلفی چون روانشناسی، جامعه‌شناسی، فیزیک، پزشکی و... به کار گرفته شد تا با کاربرد این علوم و خلط مباحث معرفتی، اصولی استخراج گردد که بتواند به ‌سهولت دیدگاه‌ها و انگیزه‌های فردی و اجتماعی انسان را تحت تأثیر قرار دهد. در حقیقت تربیت و تحریک انگیزشی و تغییر بینش افراد، راه را برای تعیین ارزش‌های جدید که اغلب آن‌ها کسب هر چه بیشتر لذت‌های مادی بود، فراهم کرد. با شتاب‌زدگی و بدون همه جانبه‌نگری در وضعیت فردی و اجتماعی زنان، برای رفع تبعیض علیه زنان و مشارکت هر چه بیشتر آنان در جامعه، هم سو با جهت‌گیری‌های نظام سرمایه‌داری که نیازمند نیروی کار ارزان و ابزارهای تبلیغاتی بود، دست به روش‌های نوینی زد. با رواج آزادی‌ها و بی‌بند و باری‌های جنسی که از دهه 60 آغازشد، یکی از حیطه‌های مورد توجه فمینیست‌ها به‌خصوص ، مسئله هویت جنسی زنان و تلاش برای کسب لذت جنسی این قشر بود که به زعم آن‌ها این نیاز در حد مطلوب در روابط جنسی با مردان تأمین نمی‌گردید، لذا با طرح درصدد جلب اذهان برای کسب مطامع خود برآمدند، به طوری که بسیاری از لزبین‌ها برای حمایت ساختارهای سیاسی و اجتماعی از ، مبالغ هنگفتی را خرج کرده و برای کسب حمایت‌مالی تشکل‌هایی که بتوانند به صورت سازمانی اهداف این گروه را تأمین نمایند، ابتکارات نوینی داشته‌اند، به عنوان مثال سالانه بسیاری از شرکت‌های توریستی، تورهایی را تدارک می‌بینند که در آن انواع و اقسام خدمات جنسی به مشتریان عرضه می‌شود، از جمله خدماتی را ارائه می‌دهند و در این برنامه‌ها انواع و اقسام ابزارهای جنسی،[51] مشروبات الکلی، مواد مخدر، مواد غذایی، لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاک و... به فروش می‌رسد و مراکز تفریحی و سیاحتی نیز با برپایی چنین تورهایی از رونق خاصی برخوردار می‌شوند و سود سرشاری را نصیب سرمایه‌داران می‌نمایند. (Craven, 1995: 26) همزمان با حرکت‌های اجتماعی سه دهه اخیر به منظور قانونی شدن و رسمیت یافتن همجنس‌گرایی، به عنوان یک حق طبیعی و رابطه‌ای لذّت‌بخش، بسیاری از متون پزشکی و روانشناسی غرب، را از حالت ناهنجار و یک بیماری جسمی یا روانی خارج کرده و در بسیاری از موارد به منظور طبیعی جلوه دادن هر نوع گرایشات جنسی، توجیهات علمی و روانی را در پیش‌فرض‌های تئوری‌های اجتماعی، فرهنگی و حتّی سیاسی ارائه نموده‌اند، به طور مثال دکتر آلفرد کینزی[52] را یکی از راه‌های مؤثر برای رسیدن به لذّت جنسی (اورگاسم) زنان می‌داند، به عقیده وی هر جنس درک بهتری از توقعات جنسی همنوع خود دارد. فروید[53] روانشناس نظریه‌پرداز مشهور می‌گوید: « نمی‌تواند به عنوان بیماری تلقی شود، بلکه باید آن را نوعی توسعه در روابط جنسی بدانیم». (Prahu, 2000: 21)