eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
🟡 اینکه ماهیت هر کدام از این مدل اسلام های امریکایی چیست، فعلا محل بحث نیست. سوال اینجاست که کدام یک از این مدل ها، کدام یک از این جریانات، حضرت امیر بود؟ 🔰 به نحو قاطع می توان گفت، مسئله اصلی برای امیرالمومنین، بود، دشمن اصلی حضرت این جریان بود، دغدغه اصلی ذهن حضرت، نبرد با این جریان بود، اینکه بخواهیم را مسئله اصلی و اول حضرت امیر بدانیم، یک ، یک و یک است. 🔰 اراده اولیه حضرت امیر، نبرد با جریان اسلام صفینی است، اما وقتی ، دست به شورش میزند، حضرت امیر به ناچار با آنها وارد جنگ میشود و فتنه آنها را می خواباند. در گام بعد به دنبال مسئله و دشمن اصلی میرود یعنی اسلام صفینی، . 🔰 در ، وقتی ماجرای قرآن به نیزه کردن رخ میدهد، با رهبری و عده ای از مانند ، حضرت را مجبور به پذیرش میکنند و شد آنچه نباید میشد... 🔰 اما حضرت امیر نتیجه حکمیت را نمیپذیرد و به لشکریان میگویند مجدد جمع شده و آماده شوند، برای حمله به سپاه معاویه اما خوارج نمیپذیرند که با حضرت همراه بشوند و از لشکر حضرت امیر کناره میگیرند و میگویند ما علی را شایسته رهبری و نمیدانیم. 🔰 خلاصه آنکه: بعد از ماجرای صفین و حکمیت، حضرت مجدد لشکریان(به جز عمده خوارج) را در اردوگاه جمع کرده و پیش از حرکت مجدد به سمت شام، تلاش میکند لشکریانش را برای نبرد دوباره با جریان صفین آماده و توجیه کند لذا تاکید میکند: ➕ «قاتِلُوا الخاطِئينَ الضّالّينَ‌، المُجرِمينَ‌، الَّذينَ لَيسوا بِقُرّاءٍ لِلقُرآنِ‌، و لا فُقهاءَ في الدّينِ‌، و لا عُلماءَ فِي التَّأويلِ‌، و لا لِهذَا الأَمرِ بِأَهلِ سابِقَةٍ فِي الإِسلامِ‌. وَاللّهِ‌، لَو وَلُّوا عَلَيكُم لَعَمِلُوا فيكُم بِأَعمالِ كِسرى و هِرَقلَ‌؛ تَيَسَّروا و تَهَيَّؤوا لِلمَسيرِ إلى عَدُوِّكُم مِن أهلِ المَغرِب» (تاریخ طبری، ج5، ص78) ➕ تاکید حضرت بر نبرد با جریان «خطا پيشگانِ گمراهِ ستمكارِ بدكرداری» است، کسانی كه نه قرآن‌اند، و نه را مى‌فهمند؛ کسانی که نه قرآن و سنّت را مى‌شناسند، و نه در روزگار صدر اسلام، در پيشوايى و سابقه‌اى دارند. 🔻 چرا حضرت این جریان را خطرناکتر می داند؟ چون حضرت قسم میخورند که اگر اینها بر شما تسلّط يابند، و پادشاهان و را در ميان شما جارى مى‌كنند، لذا اولویت نبرد با این جریان است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 دومین لازمه اجتماعی عُجب: تکفیر و متهم ساختن دیگران 🔺یکی از مهمترین نتایج و بیماری ، با این تقریری که داشتیم، مسئله و دیگران به ، و... است. 🔺این دسته افراد چون خود و چگونگى رفتار خود را گرفته‌اند، سريع و بدون هيچ پايه و بنيادى درباره ديگران و مى‌كنند و چوب را بر سر هر کسی که مثل آنها نمى‌انديشد، فرود مى‌آورند. 🔺جریان ، گرفتار همین مسئله بودند. با اینکه خودشون را بر حضرت امير تحميل كرده بودند، اما بدون اینکه کمی در این مسئله دقت و کنند و فکر کنند که چرا چنین شد، چوب را بدست گرفته و حضرت را كه تبلور ايمان و تجسّم عينى بود را تكفير كردند، 🔺و عجیب اینکه به هر كه بر اين باور نبود، دادند و افرادی را به همین علت از دم تيغ گذراندند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تفاوت و تفکیک بین نظر امام و تصمیم ایشان 🔺 نقل میکند بن ابى سرح، اسلام که آورد، به نحوی بود و حضرت، قرآن را به او املاء میکرد. بعد میگوید: پيامبر به او «الكافرين» املا مى‌كرد اما او به جاى آن، «الظالمين» مى‌نوشت. به او «عزيز حكيم» املا مى‌كرد اما او «عليم حكيم» مى‌نوشت و مانند اين موارد. 🔺وقتی به عبدالله بن سعد میگفتند چرا چنین میکنی، در پاسخ میگفت: من هم مانند آنچه محمّد مى‌گويد، مى‌گويم و مانند آنچه ‌محمّد مى‌آورد، مى‌آورم. یعنی به نحوی کرد. اینجا بود که خداوند آیه93 انعام را درباره او نازل کرد: ➕«و كيست‌ ستمكارتر از آن كس‌كه بر خدا دروغ بست؟ يا گفت: «به من وحى شده!»، در حالى كه چيزى به او وحى نشده؟ و يا آن كه گفت: «به زودى مانند آنچه خدا نازل كرد، نازل مى‌كنم»؟». 🔺عبدالله بن سعد عملا شد و به فرار کرد. لذا پيامبر به كشتن او فرمان داد اما چون او برادر رضاعی(شيرىِ) بن عفّان بود، به همین دلیل عثمان شروع کرد به اصرار و خواهش و التماس کردن از پیامبر و آنقدر این کار را ادامه داد تا پيامبر از عبدالله بن سعد دست كشيد. 🔺سپس پيامبر فرمود: «آيا كسى در ميان شما نبود كه به سوى اين (عبدالله بن سعد) برخيزد و پيش از آن كه دهم، او را بكشد؟». گفت: اگر با چشم به ما اشاره مى‌كردى، او را مى‌كشتيم. پيامبر فرمود: ➕من، كسى را با نمى‌كشم؛ چون پيامبران، چشم خيانتكار ندارند. این را دیگر شما باید متوجه میشدید و کار او را پیش از امان من، تمام میکردید. ➕: «قالَ‌: أما كانَ فيكُم مَن يَقومُ إلى هذَا الكَلبِ قَبلَ أن اؤَمِّنَهُ فَيَقتُلُهُ‌!!» 📌پ.ن: ▫️از این گزارش و موارد مشابه آن، برداشت میشود نباید بین و خلط کرد. اینگونه نیست که هر نظر امام تبدیل به تصمیم ایشان بشود. اینگونه نیست که هر تصمیم امام نیز مبتنی بر نظرشان باشد. این مسئله هم نسبت به است و هم نسبت به امام و . ▫️نسبت به امام معصوم، موارد متعدد داریم که حضرت نظرشان یک چیزی بوده اما تصمیم شان چیز دیگری شده است. به عنوان نمونه نظر این نبود که والی مصر بشود اما با اصرار خواص خصوصا تصمیمش انتخاب او شد. یا در نظر پیامبر بر دفاع در شهر بود اما به خاطر برخی نکات، تصمیم شان چیز دیگری شد. یا نظر امیرالمومنین ردّ بود اما به خاطر مخالفت اصحاب، تصمیم شان چیز دیگری شد. و موارد متعدد دیگر. ▫️وقتی نسبت به امام معصوم این نکته صادق است، نسبت به امام غیر معصوم نیز به طریق اولی این مسئله صادق است. این است که تصمیم شان در یک فرآیندی شکل میگیرد که عامل ، به شدت در آن اثرگذار است. ▫️البته نظر خواص تنها عامل نیست بلکه در مواردی داریم که نظر خواص چیزی بوده اما امام جامعه، تصمیمی غیر از نظر خواص گرفته اند یعنی نظر خود را تبدیل به تصمیم کرده اند مانند موارد حساسی مثل عدم پذیرش به عنوان والی شام یا ماجرای ورود به ، اما در اینجا میخواهیم بگوییم نظر خواص در شکل گیری تصمیم امام، کم اثر نیست. ▫️رهبران انقلاب، نه اند و نه ! لذا تصمیمات شان صرفا برخاسته از نظر خودشان نیست. بلکه بر اساس «و شاوِرهُم فی الأمر» ناظر به و نهادهای رسمی و همینطور و نیز هست. چه اینکه حتی امام معصوم نیز در چنین بستری تصمیم گیری میکند. ▫️بنابراین نسبت دادن هر تصمیمی به نظر رهبری و یا منتظر ماندن برای ابلاغ تصمیم رهبر در هر امری، کار صحیحی نیست. چرا که تصمیم امام و رهبر در ظرف ، ، و ما سمت و سو پیدا میکند، بلکه گاهی اوقات، برخی خواص به خاطر غفلت مؤمنین از همین امر، راحت تر امام و رهبر را مجبور به تصمیم خاصی کرده یا تصمیم خاصی را به نظر رهبری منتسب میکنند. ▫️به عنوان نمونه مسئله ، پدیده ای بود که نظر رهبر انقلاب بر آن نبود و ایشان موافق این پدیده نبود اما برخی و ایشان را مجبور به گرفتن این تصمیم کرد. لذا تحقق برجام نبود اما ایشان بود. ‼️ البته این متن به دنبال تطبیق این مسئله بر نیست، اینکه بخواهیم بگوییم نظر رهبری با تصمیم شان در این مسئله متفاوت بوده است محل بحث این متن نیست، چه اینکه صحبت رهبر انقلاب در خطبه تاریخی دیروز، کمک بسیاری در فهم این نکته میکند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 تفاوت و تفکیک بین نظر امام و تصمیم ایشان 🔺 نقل میکند بن ابى سرح، اسلام که آورد، به نحوی بود و حضرت، قرآن را به او املاء میکرد. بعد میگوید: پيامبر به او «الكافرين» املا مى‌كرد اما او به جاى آن، «الظالمين» مى‌نوشت. به او «عزيز حكيم» املا مى‌كرد اما او «عليم حكيم» مى‌نوشت و مانند اين موارد. 🔺وقتی به عبدالله بن سعد میگفتند چرا چنین میکنی، در پاسخ میگفت: من هم مانند آنچه محمّد مى‌گويد، مى‌گويم و مانند آنچه ‌محمّد مى‌آورد، مى‌آورم. یعنی به نحوی کرد. اینجا بود که خداوند آیه93 انعام را درباره او نازل کرد: ➕«و كيست‌ ستمكارتر از آن كس‌كه بر خدا دروغ بست؟ يا گفت: «به من وحى شده!»، در حالى كه چيزى به او وحى نشده؟ و يا آن كه گفت: «به زودى مانند آنچه خدا نازل كرد، نازل مى‌كنم»؟». 🔺عبدالله بن سعد عملا شد و به فرار کرد. لذا پيامبر به كشتن او فرمان داد اما چون او برادر رضاعی(شيرىِ) بن عفّان بود، به همین دلیل عثمان شروع کرد به اصرار و خواهش و التماس کردن از پیامبر و آنقدر این کار را ادامه داد تا پيامبر از عبدالله بن سعد دست كشيد. 🔺سپس پيامبر فرمود: «آيا كسى در ميان شما نبود كه به سوى اين (عبدالله بن سعد) برخيزد و پيش از آن كه دهم، او را بكشد؟». گفت: اگر با چشم به ما اشاره مى‌كردى، او را مى‌كشتيم. پيامبر فرمود: ➕من، كسى را با نمى‌كشم؛ چون پيامبران، چشم خيانتكار ندارند. این را دیگر شما باید متوجه میشدید و کار او را پیش از امان من، تمام میکردید. ➕: «قالَ‌: أما كانَ فيكُم مَن يَقومُ إلى هذَا الكَلبِ قَبلَ أن اؤَمِّنَهُ فَيَقتُلُهُ‌!!» 📌پ.ن: ▫️از این گزارش و موارد مشابه آن، برداشت میشود نباید بین و خلط کرد. اینگونه نیست که هر نظر امام تبدیل به تصمیم ایشان بشود. اینگونه نیست که هر تصمیم امام نیز مبتنی بر نظرشان باشد. این مسئله هم نسبت به است و هم نسبت به امام و . ▫️نسبت به امام معصوم، موارد متعدد داریم که حضرت نظرشان یک چیزی بوده اما تصمیم شان چیز دیگری شده است. به عنوان نمونه نظر این نبود که والی مصر بشود اما با اصرار خواص خصوصا تصمیمش انتخاب او شد. یا در نظر پیامبر بر دفاع در شهر بود اما به خاطر برخی نکات، تصمیم شان چیز دیگری شد. یا نظر امیرالمومنین ردّ بود اما به خاطر مخالفت اصحاب، تصمیم شان چیز دیگری شد. و موارد متعدد دیگر. ▫️وقتی نسبت به امام معصوم این نکته صادق است، نسبت به امام غیر معصوم نیز به طریق اولی این مسئله صادق است. این است که تصمیم شان در یک فرآیندی شکل میگیرد که عامل ، به شدت در آن اثرگذار است. ▫️البته نظر خواص تنها عامل نیست بلکه در مواردی داریم که نظر خواص چیزی بوده اما امام جامعه، تصمیمی غیر از نظر خواص گرفته اند یعنی نظر خود را تبدیل به تصمیم کرده اند مانند موارد حساسی مثل عدم پذیرش به عنوان والی شام یا ماجرای ورود به ، اما در اینجا میخواهیم بگوییم نظر خواص در شکل گیری تصمیم امام، کم اثر نیست. ▫️رهبران انقلاب، نه اند و نه ! لذا تصمیمات شان صرفا برخاسته از نظر خودشان نیست. بلکه بر اساس «و شاوِرهُم فی الأمر» ناظر به و نهادهای رسمی و همینطور و نیز هست. چه اینکه حتی امام معصوم نیز در چنین بستری تصمیم گیری میکند. ▫️بنابراین نسبت دادن هر تصمیمی به نظر رهبری و یا منتظر ماندن برای ابلاغ تصمیم رهبر در هر امری، کار صحیحی نیست. چرا که تصمیم امام و رهبر در ظرف ، ، و ما سمت و سو پیدا میکند، بلکه گاهی اوقات، برخی خواص به خاطر غفلت مؤمنین از همین امر، راحت تر امام و رهبر را مجبور به تصمیم خاصی کرده یا تصمیم خاصی را به نظر رهبری منتسب میکنند. ▫️به عنوان نمونه مسئله ، پدیده ای بود که نظر رهبر انقلاب بر آن نبود و ایشان موافق این پدیده نبود اما برخی و ایشان را مجبور به گرفتن این تصمیم کرد. لذا تحقق برجام نبود اما ایشان بود. ‼️ البته این متن به دنبال تطبیق این مسئله بر نیست، اینکه بخواهیم بگوییم نظر رهبری با تصمیم شان در این مسئله متفاوت بوده است محل بحث این متن نیست، چه اینکه صحبت رهبر انقلاب در خطبه تاریخی دیروز، کمک بسیاری در فهم این نکته میکند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 آیا تنها ابن مجلم، قاتل امیرالمومنین بود؟ (چرا در روایات، از تعبیر «قَتَلَةَ أميرِالمُؤمِنين» استفاده شده?!) 🔺در عربی واژه «قَتَلَةَ»، جمع قاتل محسوب شده و در زیارات و ادعیه، برای لعن دشمنان و قاتلان حضرت امیر(ع) و حسنین(ع) به کار رفته است. اما سوال مهم آن است که: مگر قاتل امیرالمؤمنین، «» نبود، پس چرا در روایات، از تعبیر قاتلان استفاده شده، نه قاتل؟ مگر غیر از ابن ملجم، افراد دیگری نیز در قتل حضرت نقش موثر داشتند؟ 🔺برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید «» امیرالمومنین را شناخت. دشمن اصلی حضرت کسی نبود جز «» آن عصر که امثال ابن ملجم ها، صرفا عروسک خیمه شب بازی آنها محسوب میشدند. بعد از پیروزی در نبرد نهروان با ، حضرت امیر بلافاصله در خطبه ای می فرمایند: «اين من بودم كه را در آوردم و جز من كسى جرأت اين كار را نداشت» 🔺و در ادامه نیز تاکید میکنند: البته بدانید که در نگاه من، و فتنه برای شما، است؛ چون فتنه‌اى كور و تاريك است. «ألا إنَّ أخوَفَ الفِتَنِ عِندي عَلَيكُم فِتنَةُ بَني امَيَّةَ‌؛ إنَّها فِتنَةٌ عَمياءُ مُظلِمَةٌ‌: عَمَّت خُطَّتُها، وخَصَّت بَلِيَّتُها، و أصابَ البَلاءُ مَن أبصَرَ فيها، و أخَطأَ البَلاءُ مَن عَمِيَ عَنها. وَايمُ اللّهِ‌، لَتَجِدُنَّ بَني امَيَّةَ لَكُم أربابَ سوءٍ بَعدي.» (خطبه93 نهج البلاغه) 🔺در واقع حضرت میگویند: من با جنگ نهروان، چشم فتنه را کور کردم اما بلافاصله پس از آن تاکید میکنند: ای لشکریان من، دشمن اصلی که بنی امیه است و فتنه آنها که است را فراموش نکنید و طبق قرار قبلی و بدون فوت وقت، به سوی آنها بشتابید. 🔺اما شهادت حضرت، چه ارتباطی با این دشمن اصلی دارد؟ ربطش آنجاست که حضرت تمام همت خود و اولویت مبارزاتی خود را اسلام صفینی میدانست لذا سه بار برای ریشه کن کردن این دشمن اصلی، لشگر فراهم کرده و در هر سه مرتبه نیز اصحاب و یاران حضرت، سنگینی چنین نبردی را تاب نیاورده و کم آوردند: 1. بار اول: به جنگ صفین و داستان قرآن به نیزه کردن منتهی شد. 2. بار دوم: پس از حرکت به سوی شام، جریان فرعی و انحرافی جنگ نهروان پیش آمد. 3. بار سوم: اما از همه غم انگیزتر است! آنجا که ختم به شهادت حضرت شد... 1️⃣ حضرت امیر، ریشه مشکل امت در جنگ اول را چیز دیگری می داند. پس از ماجرای تحمیل بر حضرت، ایشان در خطبه ای، سرّ مسئله را «» میداند یعنی کل ماجرای قرآن به نیزه کردن و آن استدلال ها که قرآن خط قرمز ماست، همه «بهانه ای بود برای فرار از جنگ!» ➕«أيُّهَا النّاسُ‌! إنَّهُ لَم يَزَل أمري مَعَكُم عَلى ما احِبُّ‌، حَتّى نَهَكَتكُمُ الحَربُ‌، و قَد وَاللّهِ أخَذَت مِنكُم و تَرَكَت، و هِيَ لِعَدُوِّكُم أنهَكُ‌... و قَد أحبَبتُمُ البَقاءَ‌، و لَيسَ لي أن أحمَلَكُم عَلى ما تَكرَهونَ‌!» (خطبه 208 نهج البلاغه) اى مردم! همانا همواره كارم با شما چنان بود كه مى‌خواستم، تا آن‌گاه كه جنگْ شما را در هم كوفت. به خدا سوگند، به راستى كه جنگْ شما را درگرفت و وا نهاد و براى دشمنتان كوبنده‌تر بود... همانا شما دوستارِ زنده ماندنيد و من نمى‌توانم به آنچه دوست نمى‌داريد، وادارتان كنم. 2️⃣ حضرت ریشه مشکل در جنگ دوم را نیز مسئله «» میداند. ایشان وقتی پس از پیروزی در نهروان، برای حرکت به سوی شام، در مردم بی میلی و سست رفتاری میبیند، در خطبه ای میفرمایند: ➕«افٍّ لَكُم! لَقَد سَئِمتُ عِتابَكُم! أرَضيتُم بِالحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ عِوَضًا؟! وبِالذُّلِّ مِنَ العِزِّ خَلَفًا؟! إذا دَعَوتُكُم إلى جِهادِ عَدُوِّكُم دارَت أعيُنُكُم كَأَنَّكُم مِنَ المَوتِ في غَمرَةٍ‌.»(خطبه 34 نهج البلاغه) اف بر شما كه از نكوهشتان، به ستوه آمده‌ام! اين رواست كه شما به زندگى دنيا به جاى آخرت، خشنود باشيد و به زبونى به جاى عزّت، تَن دهيد؟! چون شما را به جهاد با دشمنتان فرا مى‌خوانم، چنان چشمانتان گِرد مى‌شود كه گويا دچار سَكَرات مرگ شده‌ايد. 🔺اصحاب و یاران حضرت، از جنگ سخت با لشکریان پُر تعداد معاویه، به سوی جنگ راحتِ نهروان با سپاهیان اندک، فرار کرده بودند. به همین دلیل حضرت پس از آنکه فرمود: «فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ»، در ادامه تصریح به دشمن اصلی کرده و فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي أُمَيَّةَ» ادامه دارد... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9