eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تفاوت دو دستگاه فکری و محاسباتی: عقلانیت انقلابی | عقلانیت ترسو و محافظه کار 🔰 سوره یک ماجرای جالبی را نقل میکند که برای امروز ما درسی بس بزرگ است. در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل مواجه هستیم، چون اساسا در تحلیل حوادث، افراد دارای دو دستگاه فکری هستند: 🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از ، بر شما حمله‌ور شدند، پس ما و از فرشتگان که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود. [يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)] 🔺به یاد آرید وقتی که در ، لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حمله‌ور شدند و مدینه را با ده هزار نفر محاصره کردند و شما تنها هزار نفر بودید. اینجا بود که چشم ها از شدت ، شد و جان ها به لب رسید و شما به خدا میبردید و سوظن ها به خدا آغاز شد. [اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)] 🔺اینجا بود که مؤمنان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند. [هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)] 1️⃣ : ▫️آنجا بود که و آنان که در دل هایشان بود، با یکدیگر می‌گفتند: آن و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، و فریبی بیش نبود. [وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)] ▫️آنجا بود که طایفه‌ای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید. [وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا] ▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز نبود. خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «» گذاشته بودند. [وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)] ▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند! درحالیکه آنها قبل از این با خدا کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. [وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)] 2️⃣ : ▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر و آنان نیز افزود. [وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)] ▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. [مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 بازخوانی یک تجربه: حمله دسته جمعی «ابرقدرت‌ها» علیه «اسلام» 🔰 در ماجرای ، همه قدرتها، از قریش و برخی قبایل دیگر گرفته تا یهودیان که اتفاقا محرک اصلی آن بودند، همگی جمع شدند تا با یک بسیج عمومی، بتوانند کار اسلام را یکسره کنند، لشکری ده هزار نفره، در مقابل لشکری هزار نفره. یعنی یک به ده. 🔰 وقتی خبر نقض عهد یهودیان بنی قریظه به گوش مسلمانان رسید، آنها را ترس و فراگرفت. و افراد ضعیف الایمان و مذبذب نیز شروع به تهدید و تمسخر کردند. اما پیامبر در مواجهه با این صحنه، و پیروزی را به مردم میداد. با تمام سختی ها و دشواری ها اما نتیجه این ، همان شد که حضرت گفتند. 🔰 در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل و دستگاه محاسباتی مواجه هستیم: 1. 2. و محافظه کار. حال به سراغ روایت قرآن از این ماجرا میرویم: 🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از ، بر شما حمله‌ور شدند، پس ما و از فرشتگان که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود. [يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)] 🔺به یاد آرید وقتی که لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حمله‌ور شده و شما را محاصره کردند. اینجا بود که چشم ها از شدت ، شد و جان ها به لب رسید و شما به خدا میبردید و سوظن ها به خدا آغاز شد. [اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)] 🔺اینجا بود که مؤمنان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند. [هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)] 1️⃣ : ▫️آنجا بود که و آنان که در دل هایشان بود، با یکدیگر می‌گفتند: آن و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، و فریبی بیش نبود. [وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)] ▫️آنجا بود که طایفه‌ای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید. [وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا] ▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها می‌گفتند و خانه‌هایشان بی‌حفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز نبود. خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «» گذاشته بودند. [وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)] ▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند! درحالیکه آنها قبل از این با خدا کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند. [وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)] 2️⃣ : ▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر و آنان نیز افزود. [وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)] ▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. [مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9