آیات و روایات اجتماعی
💠 و اما ماجرا: 🔺جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل من
📌 پ.ن:
▪️این روایت، اشاره به مدل و #سبک_تعامل_حکومت_اسلامی با مردم دارد. دیدن روش برخورد پیامبر با شخصی که حقیقتا دارای #مرض بود.
مدل حضرت در این ماجرا همراهی و مدارا، تا سر حد نهایت بود.
▪️این شیوه برای امروز جامعه ما بسیار درس و عبرت دارد، خصوصا برای #مسئولین و #حاکمیت.
چه شده که امروزه بعضی با کوچکترین اتفاق، یک مسئله را #امنیتی کرده و تنها روش شان، تو #گونی کردن است.
▪️ این رویه را به #حاکمیت نسبت نمیدهم، اما برخی مسئولین از ابتدای انقلاب تا به امروز، عملکردشان نشان داده، روش حاکم بر فکر و اندیشه شان، چیزی غیر از این نبوده، که مثال های تاریخی فراوان دارد، خصوصا برخی که از #افراط دیروز، گرفتار #تفریط امروز شده اند.
▪️اینکه عده ای از مردم یا صنفی برای دغدغه ای حق، تجمعی کرده اند، نیاز به برخورد امنیتی ندارد، اما عده ای تنها مسیر را برخورد #خشن میدانند یا فلان شخص در فلان کانال، نقدی کرده و حرفی زده، اما آنها تنها راهکار را شکایت و بگیر و ببند میدانند.
▪️البته منکر ضرورت و نیاز به برخورد خشن نیستم، قطعا در برخی مواقع، برخورد خشن لازم و ضروری است، اما تمام حرف سر این است که این، مربوط به مرحله آخر است. رویه حاکم، نباید اینگونه برخوردها باشد.
▪️حقیقتا رویکرد #جمهوری_اسلامی با رهبری #امامین_انقلاب چنین رویکردی نبوده و نیست(مثلا نوع برخورد رهبری با محکومین #فتنه1401 را ببینید)
اما بعضی به دلیل دور بودن از #گفتمان_انقلاب و #مکتب_امام سعی در بروز دادن چنین رویکردهایی بوده و هستند که باید مقابل آنها ایستاد و روش صحیح را نشان داد.
▪️لازمه برخورد و تصمیم صحیح در اینگونه مسائل نیز قطعا داشتن #سعه_صدر بالاست. امروزه در جمهوری اسلامی مسئولینی را میبینیم که چون به قدرتی رسیده اند، خود را #خدای_مردم میدانند، در حالی که باید حقیقتا در مقابل مردم #خاضع و #فروتن باشند.
▪️این رویکرد بعضا، در ما مردم نیز دیده میشود، فلان آقا با فلان #سلیقه_سیاسی حرفی میزند اما من #تحمل شنیدن حرفش را ندارم و سریع طوماری از #برچسب و انگ ها برای او ردیف میکنم. این صحیح نیست.
▪️البته این شیوه منحصر گروه خاصی نیست، چه #انقلابیها یا #اصلاح_طلبها یا #اصول_گراها بلکه وصفی است که خیلی از ما دچار آنیم و تا این حال ماست، گفتگویی بین مان شکل نمیگیرد و کار، همیشه #قبیله_ای و #تعصبی پیش خواهد رفت.
▪️وقتی به سیره عملی #امامین_انقلاب رجوع میکنیم، این معنا را به معنای حقیقی کلمه میابیم اما بروز این وصف در شخص اول مملکتی کافی نیست، بلکه همه #ارکان_حکومتی و مسئولین دولتی و #جامعه_اسلامی باید واجد چنین #وصف_راهبردی ای باشند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تفاوت دو دستگاه فکری و محاسباتی:
عقلانیت انقلابی | عقلانیت ترسو و محافظه کار
🔰 سوره #احزاب یک ماجرای جالبی را نقل میکند که برای امروز ما درسی بس بزرگ است.
در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل مواجه هستیم، چون اساسا در تحلیل حوادث، افراد دارای دو دستگاه فکری هستند:
🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید #نعمتی را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از #کفار، بر شما حملهور شدند، پس ما #بادی_تند و #سپاهی_نامرئی از فرشتگان که به چشم نمیدیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود.
[يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)]
🔺به یاد آرید وقتی که در #جنگ_احزاب، لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حملهور شدند و مدینه را با ده هزار نفر محاصره کردند و شما تنها هزار نفر بودید. اینجا بود که چشم ها از شدت #وحشت، #حیران شد و جان ها به لب رسید و شما #گمان_های_بدی به خدا میبردید و سوظن ها به خدا آغاز شد.
[اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)]
🔺اینجا بود که مؤمنان #امتحان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند.
[هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)]
1️⃣ #دستگاه_فکری_منافقین:
▫️آنجا بود که #منافقان و آنان که در دل هایشان #مرض بود، با یکدیگر میگفتند: آن #وعده_نصرت و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، #دروغ و فریبی بیش نبود.
[وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)]
▫️آنجا بود که طایفهای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر #توان_ایستادگی ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید.
[وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا]
▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانههای ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها #دروغ میگفتند و خانههایشان بیحفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز #فرار_از_جنگ نبود.
خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «#عقلانیت» گذاشته بودند.
[وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)]
▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به #شرک بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند!
درحالیکه آنها قبل از این با خدا #عهد کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند.
[وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)]
2️⃣ #دستگاه_فکری_مومنین:
▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و #صادقانه گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر #ايمان و #تسليم آنان نیز افزود.
[وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)]
▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت #شهادت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند.
[مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)]
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 بازخوانی یک تجربه: حمله دسته جمعی «ابرقدرتها» علیه «اسلام»
🔰 در ماجرای #جنگ_احزاب، همه قدرتها، از قریش و برخی قبایل دیگر گرفته تا یهودیان که اتفاقا #یهودیان محرک اصلی آن بودند، همگی جمع شدند تا با یک بسیج عمومی، بتوانند کار اسلام را یکسره کنند، لشکری ده هزار نفره، در مقابل لشکری هزار نفره. یعنی یک به ده.
🔰 وقتی خبر نقض عهد یهودیان بنی قریظه به گوش مسلمانان رسید، آنها را ترس و #وحشت فراگرفت. #منافقان و افراد ضعیف الایمان و مذبذب نیز شروع به تهدید و تمسخر کردند. اما پیامبر در مواجهه با این صحنه، #وعده_نصرت و پیروزی را به مردم میداد. با تمام سختی ها و دشواری ها اما نتیجه این #جنگ_وجودی، همان شد که حضرت گفتند.
🔰 در این ماجرا، با یک صحنه اما دو تحلیل و دستگاه محاسباتی مواجه هستیم: 1. #عقلانیت_انقلابی 2. #عقلانیت_ترسو و محافظه کار.
حال به سراغ روایت قرآن از این ماجرا میرویم:
🔺ای اهل ایمان، به یاد آورید #نعمتی را که خدا به شما عطا کرد: وقتی که لشکر بسیاری از #کفار، بر شما حملهور شدند، پس ما #بادی_تند و #سپاهی_نامرئی از فرشتگان که به چشم نمیدیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود.
[يًّـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُروا نِعمَةَ اللهِ عَلَيكُم: اِذ جاِّءَتكُم جُنودٌ فَاَرسَلنا عَلَيهِم ريحًا وَ جُنودًا لَم تَرَوهاۚ وَ كانَ اللهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرًا (9)]
🔺به یاد آرید وقتی که لشکر کفار از بالا و پایین بر شما حملهور شده و شما را محاصره کردند. اینجا بود که چشم ها از شدت #وحشت، #حیران شد و جان ها به لب رسید و شما #گمان_های_بدی به خدا میبردید و سوظن ها به خدا آغاز شد.
[اِذ جاِّءوكُم مِن فَوقِكُم وَ مِن اَسفَلَ مِنكُم وَ اِذ زاغَتِ الاَبصارُ وَ بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ وَ تَظُنّونَ بِاللهِ الظُّنونَا(10)]
🔺اینجا بود که مؤمنان #امتحان شدند و تکانی سخت خوردند و ضعیفان در ایمان، سخت متزلزل گردیدند.
[هُنالِكَ ابتُلِيَ المُؤمِنونَ وَ زُلزِلوا زِلزالًا شَديدًا (11)]
1️⃣ #دستگاه_فکری_منافقین:
▫️آنجا بود که #منافقان و آنان که در دل هایشان #مرض بود، با یکدیگر میگفتند: آن #وعده_نصرت و فتحی که خدا و رسول به ما داده بودند، #دروغ و فریبی بیش نبود.
[وَ اِذ يَقولُ المُنّْفِقونَ وَ الَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ: ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهِّۥ اِلّا غُرورًا(12)]
▫️آنجا بود که طایفهای از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما دیگر #توان_ایستادگی ندارید و اینجا دیگر جای ماندن نیست چون همه کشته خواهید شد لذا از دور پیامبر متفرق شده و به مدینه باز گردید.
[وَ اِذ قالَت طاِّئِفَةٌ مِنهُم: يًّـاَهلَ يَثرِبَ لامُقامَ لَكُم فَارجِعوا]
▫️گروه دیگری از آنها برای بازگشت به مدینه از پیامبر اجازه خواستند و گفتند: چون خانههای ما دیوار و حفاظی ندارد، پس اجازه بده تا بازگردیم. این درحالی بود که آنها #دروغ میگفتند و خانههایشان بیحفاظ نبود، بلکه مقصود آنها جز #فرار_از_جنگ نبود.
خلاصه به بهانه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی به دنبال فرار بودند، اما اسم این ترسشان را «#عقلانیت» گذاشته بودند.
[وَ يَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ: اِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَ ماهِيَ بِعَورَةٍ ؗ اِن يُريدونَ اِلّا فِرارًا(13)]
▫️آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان وارد مدینه شده و به آنها پیشنهاد میدادند که از اسلام دوباره به #شرک بازگردید، جز مدت کمی درنگ نمیکردند و پیشنهاد آنها را میپذیرفتند!
درحالیکه آنها قبل از این با خدا #عهد کرده بودند که به دشمن پشت نکرده و فرار نکنند.
[وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطٰارِهٰا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهٰا وَ مٰا تَلَبَّثُوا بِهٰا إِلاّٰ يَسِيراً (14) وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً (15)]
2️⃣ #دستگاه_فکری_مومنین:
▫️امّا مؤمنان وقتى لشكر دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و چقدر راست و #صادقانه گفتند!» و اين موضوع، علاوه بر اینکه آنها را دچار ترس نکرد بلکه بر #ايمان و #تسليم آنان نیز افزود.
[وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا: هّْذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُهۥ وَ ما زادَهُم اِلّاِّ ايمانًا وَ تَسليمًا(22)]
▫️در ميان مؤمنان، مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده اند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند و در راه او، شربت #شهادت نوشيدند، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند.
[مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ ؗ فَمِنهُم مَن قَضيّْ نَحبَهۥ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا (23)]
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9