eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
40 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ ماجرای بازگشت یک سلبریتی به آغوش اسلام 🔹 پسر عمو و برادر رضاعی پیامبر بود که تا قبل از پیامبر نیز بسیار به حضرت علاقه داشت اما بعد از ماجرای بعثت پیامبر جزو دشمنان ایشان گردید و از آنجا که بود، همواره حضرت و یارانش را با زبان و قلمش آزار میداد و اشعار علیه حضرت می سرود. 🔸او مردم را از اسلام دور میكرد و بر هر كه مسلمان مى‌شد، سخت میگرفت و 20 سال با حضرت دشمن ماند و از هيچ راهى كه براى جنگ با پيامبر پيش گرفت، جا نماند. او به معنای واقعی کلمه یک موثر و از دانسته میشد لذا مواجهه پیامبر با او هم بسیار تند بود تا آنجا که خون او را دانسته بود. 🔹اما این همه ماجرا نبود، اسلام آنقدر قدرتمند شده بود که پیامبر در سال هشتم هجری تصمیم به گرفت و لشکرش را به حرکت در آورد. اینجا بود که ابوسفیان چاره ای جزو پذیرش اسلام نمیبیند. ماجرا را با خانواده اش در میان میگذارد و بعد از همراهی آنها، به همراه به سرعت به سوی پیامبر حرکت میکند. 🔸وقتی در که محلی مابین مکه و مدینه بود به سپاهیان حضرت رسیده و اجازه ورود بر پیامبر خواستند، حضرت آنها را نپذیرفت. اینجاست که که برادر عبدالله بود واسطه میشود و به پیامبر عرض میکند ابوسفیان پسر عمو و عبدالله پسر عمه و برادر همسر شماست لذا به آنها اجازه ورود بدهید. 🔹پیامبر میفرمایند من نیازی به آنها ندارم چون آنها در آغاز اسلام و زمانی که اسلام به آنها نیاز داشت، سرسختانه در مقابل دعوت من ایستاده و کارشکنی کردند و بعد اشاره ای نیز به شعرهای هجو آمیز ابوسفیان کرده که موجب هتک آبروی حضرت و اسلام شده است. خلاصه امّ سلمه ناامید شده و مطلب را به ابوسفیان و عبدالله منتقل میکند. 🔸ابوسفیان بعد از دیدن مواجهه پیامبر به هم میریزد و انگار آمده تا هرجور که شده حضرت او را پذیرفته و ببخشد لذا به امّ سلمه میگوید به پیامبر بگویید به خدا سوگند یا پیامبر به من اجازه ورود بدهد یا دست این پسر کوچکم (که به همراه خود آورده بود) را گرفته و آنقدر در این بیابان میرویم تا از تشنگی و گرسنگی بمیریم. 🔹پیامبر وقتی از ماجرا مطلع میشود و اصرار ابوسفیان را میبیند، اجازه ورود میدهد و آنها در محضر پیامبر، اسلام آورده و مسلمان میشوند و برای فتح مکه به لشکر پیامبر میپیوندند. 🔸چه بسا بازگشت اولیه ابوسفیان یک بازگشت ظاهری بوده باشد چون راه دیگری برای خود متصور نبود اما بعد از مدتی تنفس در اتمسفری که پیامبر ساخته بود، کم کم را میبیند و حقیقتا اسلام می آورد تا آنجا که به شدت از گناهان سابقش پشیمان میشود و هرگاه پیامبر را میبیند از شدت شرمندگی سرش را پایین می اندازد و با سرودن اشعاری در مدح حضرت، اشعار هجو آمیز گذشته اش را جبران میکند. 🔹او در به حدی ساخته میشود که در وقتی همه مسلمانان پا به فرار میگذارند، تنها کمتر از ده نفر به همراه پیامبر مانده و مقاومت میکنند که یکی از آنها همین ابوسفیان بن حارث است. او در عصر از دنیا میرود و در گزارش ها آمده سه روز قبل از مرگش، قبرش را با دستان خود آماده ساخته بود. 📚الطبقات الكبرى، ج 4 ص 49؛ مجمع البیان، ج10، ص846؛ سفینة البحار، ج4، ص191؛ بحارالانوار، ج21، ص102 و چندین منبع دیگر به این ماجرا پرداخته اند. 📌پ.ن: این ماجرا و دیگر ماجراهای مشابه هم برای های ما پُر از عبرت است که بیاموزند چگونه میشود هم دنیا را داشت و هم آخرت را و هم برای که بیاموزند چگونه باید با آنها تعامل کنند. به جای خود باید محکم و پولادین بود و قوانین را به تمامه اجرا کرد و با متخلف و خرابکار به شدت برخورد کرد و به جای خود باید بخشید و سخت نگرفت و با محبت برخورد کرد. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
💠 شاخص، حق است، نه اشخاص 🔸حضرت میفرماید: حرف حق را بپذیر ولو اینکه آن شخص خود عامل به آن نباشد. چون ملاک است، نه . گاهی از دوست یا شخصی، حرف درستی میشنویم و اراده میکنیم عمل کنیم اما وقتی میبینیم او خود هم عمل نمیکند، ما هم سست شده و رها میکنیم. 🔸حضرت اینجا به ما یاد میدهد اینگونه نباشید، وقتی حرف حقی شنیدی، اخذ کن و کاری نداشته باش خودش عمل میکند یا نه، هرچند عمل آن شخص اثر گذار است اما نباید برای ما این باشد. 🔸 خوب است ولو گوینده خودش راستگو نباشد. خوب است ولو اینکه گوینده خودش قانع نباشد. خوب است ولو آنکه شخص دعوت کننده به آن خود ساده زیست نباشد. 🔸حرف خوب از هر که شنیدیم، بگیریم و بکار بندیم، هر چند که گوینده خود به آن عمل نکند. 🔸پس اگر و و ، آنگونه که میگویند، نبودند، قرار نیست ما هم زیر میز زده و از آنها تبعیت کنیم. ➕: «خُذُوا الكَلِمَةَ الطَّيِّبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يَعمَل بِها» 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 و اما ماجرا: 🔺جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل من
📌 پ.ن: ▪️این روایت، اشاره به مدل و با مردم دارد. دیدن روش برخورد پیامبر با شخصی که حقیقتا دارای بود. مدل حضرت در این ماجرا همراهی و مدارا، تا سر حد نهایت بود. ▪️این شیوه برای امروز جامعه ما بسیار درس و عبرت دارد، خصوصا برای و . چه شده که امروزه بعضی با کوچکترین اتفاق، یک مسئله را کرده و تنها روش شان، تو کردن است. ▪️ این رویه را به نسبت نمیدهم، اما برخی مسئولین از ابتدای انقلاب تا به امروز، عملکردشان نشان داده، روش حاکم بر فکر و اندیشه شان، چیزی غیر از این نبوده، که مثال های تاریخی فراوان دارد، خصوصا برخی که از دیروز، گرفتار امروز شده اند. ▪️اینکه عده ای از مردم یا صنفی برای دغدغه ای حق، تجمعی کرده اند، نیاز به برخورد امنیتی ندارد، اما عده ای تنها مسیر را برخورد میدانند یا فلان شخص در فلان کانال، نقدی کرده و حرفی زده، اما آنها تنها راهکار را شکایت و بگیر و ببند میدانند. ▪️البته منکر ضرورت و نیاز به برخورد خشن نیستم، قطعا در برخی مواقع، برخورد خشن لازم و ضروری است، اما تمام حرف سر این است که این، مربوط به مرحله آخر است. رویه حاکم، نباید اینگونه برخوردها باشد. ▪️حقیقتا رویکرد با رهبری چنین رویکردی نبوده و نیست(مثلا نوع برخورد رهبری با محکومین را ببینید) اما بعضی به دلیل دور بودن از و سعی در بروز دادن چنین رویکردهایی بوده و هستند که باید مقابل آنها ایستاد و روش صحیح را نشان داد. ▪️لازمه برخورد و تصمیم صحیح در اینگونه مسائل نیز قطعا داشتن بالاست. امروزه در جمهوری اسلامی مسئولینی را میبینیم که چون به قدرتی رسیده اند، خود را میدانند، در حالی که باید حقیقتا در مقابل مردم و باشند. ▪️این رویکرد بعضا، در ما مردم نیز دیده میشود، فلان آقا با فلان حرفی میزند اما من شنیدن حرفش را ندارم و سریع طوماری از و انگ ها برای او ردیف میکنم. این صحیح نیست. ▪️البته این شیوه منحصر گروه خاصی نیست، چه یا یا بلکه وصفی است که خیلی از ما دچار آنیم و تا این حال ماست، گفتگویی بین مان شکل نمیگیرد و کار، همیشه و پیش خواهد رفت. ▪️وقتی به سیره عملی رجوع میکنیم، این معنا را به معنای حقیقی کلمه میابیم اما بروز این وصف در شخص اول مملکتی کافی نیست، بلکه همه و مسئولین دولتی و باید واجد چنین ای باشند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 چرا عده ای از حمله مجدد به اسرائیل، میترسند؟ 🔺جريانهاى سياسىِ ضدّ جمهورى اسلامى و ضدّ اين حركت عظ
📌پ.ن: اینکه همچنان مقامات اسرائیل و دیگر کشورها ما را تهدید میکنند، مجدد حرف از حمله پیش دستانه میزنند یا امثال آن، ▫️اولا برای است، اینکه عقب بکشند و از ترس فراگیری درگیری، ترویج نسبت به حمله اسرائیل بکنند و عملا از زیر دوش کنار بکشند ▫️و ثانیا برای است، اینکه مردم نیز از ترس گرانی و...، مطالبه انتقام نکنند ▫️عده ای نیز در داخل نقش را بازی کرده و همچنان در حال پمپاژ در جامعه اند، به طرق مختلف، از بیانیه گرفته تا توئیت، از عمامه به سر گرفته تا کت و شلواری... ▫️این را بدانیم که اگر بخواهیم سایه امنیت بر کشور همچنان مستقر باشد، باید ضربه ای محکم و سنگین به رژیم صهیونیستی زد، حتی باید به و گرفتن خاک اسرائیل نیز فکر کرد، مثلا یا مرزهای لبنان، چیزی که نقطه قوت ما و نقطه ضعف آنهاست. ▫️البته که تصمیم با و است و آنها باید به درستی تشخیص بدهند، و ان شاالله خواهند داد... 💢آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
1️⃣ گناهان، بر دو گونه اند: 1. برخی گناهان، فقط به خود انسان ضربه وارد ميكند 2. اما برخی دیگر از گناهان، علاوه بر خود انسان، به ديگران نیز ضربه ميزند. 🔺گاهی چيزى که انسان ميجَود، چيز سختى است که خود دندان را ميشكند، ولی ضررش تنها به خود دندان است، نه جای دیگر. اما گاهى انسان با اين دندان غذايى را ميخورد كه كبد انسان را از كار مى‌اندازد؛ كبد تقصيرى نداشت، تقصير اين دندان بود، تقصير اين دهان بود. 🔺گناهان نیز اینگونه اند. گاهی با یک ، با یک ، با یک ، جامعه ضرر ميكند، كشور ضرر ميكند؛ اين‌جور گناهان، گناهان مهمّى است، گناهان بزرگى است. 🔺اين نوع گناهان که این آیه شریفه بیان میکند، خطاب به است؛ آحاد مردم، مخاطب اين بیان نيستند؛ مسئولين هستند كه هم ميتوانند كارى بكنند كه زيان آن به جامعه برسد، هم ميتوانند كارى بكنند كه نفع آن به جامعه برسد. 🔺مرحوم ذیل آیه 79 سوره نسا(مٰا أَصٰابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ وَ مٰا أَصٰابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ‌) میگوید: ▫️، يك ، غیر از افراد دارد، يعنى در یک نگاه جامعه‌، مثل يك انسان واحد است؛ همچنان‌كه در انسان واحد يك عضو ممكن است عملى انجام بدهد كه بقيّه‌ى اعضا را درگير كند، در جامعه نیز همين‌جور است، يك عضو ممكن است كارى بكند كه همه را درگير بكند. ▫️حوادثى براى جامعه پيش مى‌آيد، عدّه‌اى بى‌گناهند در آن حادثه؛ پس چطور ميشود گفت: «مٰا أَصٰابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ‌»؟ ايشان ميفرمايند نه، همين درست است، همين جا هم «فَمِنْ نَفْسِكَ‌» است، منتها نفْس، يك موجود وسيعى به نام «جامعه» است كه يك جزئى از او گناهى كرده لذا این گناه، به کل آن تسری پیدا کرده است. 📚 آیت الله خامنه ای، 25/3/95؛ با کمی تلخیص. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 نقش افکار عمومی و خواص در «تصمیمات امام» 🔺در ، وقتی پیامبر دیدند بیشتر مسلمانان حداقل در ظاهر، از محاصره دشمن و شده و به تنگ آمده اند، کسی را نزد رهبران فرستاد و به آنها داد، تا حداقل یک قبیله را از این جنگ جهانی جدا کرده و یک دشمن را از سر خود کم کند. 🔺پیامبر برای اینکه آنها این مسئله را پذیرفته و دست از جنگ بردارند و دیگر با قریش و یهود همکاری نکنند، به آنها پیشنهاد داد: تا چند سال، یک سوم میوه های شهر مدینه را به آنها خواهد داد. یعنی حضرت یک امتیاز میگرفت و یک امتیاز میداد. 🔺حضرت در ادامه این تصمیم خود را با سعدبن معاذ و سعد بن عبادة که از بزرگان انصار و مدینه بودند به مشورت گذاشت. آنها در مشورت به حضرت گفتند: اگر این دستوری است که ناچار باید بپذیریم و در این باره از جانب خداوند وحی و دستور رسیده، آن را میپذیریم اما اگر نظر شخصی خود شماست و ناظر به مصلحتی این تصمیم را گرفته اید، ما هم ناظر به این مسئله، نظری داریم. 🔺حضرت فرمود: خیر، در این مسئله وحی و دستوری از جناب خداوند نیامده بلکه نظر شخصی است چرا که پس از دیدن وضعیت دشمن و وضعیت مردم و نیروهای خودی، برای کم کردن فشار دشمن چنین تصمیمی گرفته ام. 🔺سعدبن معاذ گفت: ما پیش از اسلام به آنها باج ندادیم، الان که مسلمان شده و اسلام ما را گرامی داشته به آنها باج بدهیم؟ ما به این تن نمیدهیم و این پیشنهاد را نمیپذیریم و به خدا سوگند، به جز چیزی به آنها نخواهیم داد. 🔺حضرت وقتی حال و هوای شورانگیز آنها را دید، فرمود: اکنون که نظر شما را ندانستم، دیگر آن پیشنهاد صلح عملی نخواهد شد و شما نیز نظر خود را تغییر ندهید و بدانید که هرگز خدای متعال، پیغمبر خود را خوار نخواهد کرد و او را به خود وانمیگذارد. (الْآنَ قَدْ عَرَفْتُ مَا عِنْدَكُمْ فَكُونُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَنْ يَخْذُلَ نَبِيَّهُ وَ لَنْ يُسْلِمَهُ حَتَّى يُنْجِزَ لَهُ مَا وَعَدَهُ) 🔺سپس حضرت در ميان مسلمانان بپا خواسته و آنها را به و مبارزه دعوت کرده و آنها را دلیر و قوی دل ساخت و به آنها وعده یاری و خداوند داد. 📚 الإرشاد، ج‏1، ص96. 📌پ.ن: ▫️قبلا سبک و جامعه را توضیح داده بودیم(اینجا بخوانید). در این متن هم صرفا در مقام بیان همین نکته بودیم که امام جامعه در تصمیمات خود، لحاظ موارد متعددی را میکند. این مسئله هم در تحلیل حوادث و هم در کنشگری ها میتواند نقش بسزایی را ایفا کند. خصوصا آنجایی که ولیّ نیاز به داشته باشد. ▫️اما تطبیق مباحث خیلی کار سختی است، لذا نه بنای این یادداشت این است که بگوید در مسئله کنونی مسئله ای به رهبر انقلاب تحمیل شده است و نه میتوان به راحتی و بدون اطلاعات چنین حرفی زد بلکه مسئله این است که هوشیاری کافی را در این مسئله داشته باشیم. ▫️به عنوان نمونه میتوان به ماجرای یا اشاره کرد. حضرت امام تا دو هفته پیش از پذیرش قطعنامه هم حرف از مبارزه و جنگ میزد و هر صلحی را خیانت میدانست، اما وقتی واقعیت میدانی که مسئولین برای ایشان تصویر کردند را دیدند، قطعنامه را پذیرفتند. ▫️در واقع امام در مقابل محکم ایستاده بود و به هیچ وجه زیر بار زور و نمیرفت اما وقتی را دید، براساس آن تصمیم گیری کرد. رهبر انقلاب نیز در تصمیمات خود دقیقا به همین سبک پیش میروند، به هیچ وجه صلح تحمیلی که از خارج تحمیل شده باشد را نمیپذیرند اما همیشه وضعیت داخلی یعنی حال و هوای و ، در تصمیمات ایشان موثر است و اتفاقا این سبک از تصمیم گیری، عین و است. ▫️حال در این دو صحبت رهبر انقلاب درباره قطعنامه598 دقت کرده و آنها را با یکدیگر جمع کنید: 1️⃣ «قبول قطعنامه هم در پايان كار، در آن شرايط كه امام از آن تعبير كردند به «نوشيدن »، اين هم بود. در آن مقطع، اين كار، كار مدبّرانه‌اى بود، بايد انجام ميگرفت. اگر مدبّرانه نبود، اگر عاقلانه نبود، امام انجام نميداد. ما از نزديك شاهد بوديم و ميديديم كه چه دارد ميگذرد؛ كار، بسيار بود.» 31/6/99. 2️⃣ «قطعنامه را هم كه امام قبول كرد، به‌خاطر اين فشارها[ی خارجی] نبود. قطعنامه از طرف امام، به خاطر بود كه آن روزِ امورِ اقتصادى كشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند كه كشور نمى‌كِشد و نمى‌تواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريكا نبود، [بلکه] آن، يك بود؛ مسأله‌ى ديگرى بود.» 14/3/75. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9